تجربه نشان داده، مدیران مشورت پذیر موفقتر از مدیران عملگرا هستند. هرچند «مشاور» به طور کلی در نظام مدیریتی ما تعریف درستی ندارد . گاه برای رعایت شأن افراد (بویژه مدیران برکنارشده ) به کار میرود، گاه ابزاری برای رفیق بازی است، گاه به مثابه پارکینگ استفاده میشود، گاه به چشم مدیریت سایه یا «روز مبادا» دیده میشود، گاه بهانهای برای پرداخت حقوق به یک دوست و گاه برای داد و ستد و ...
اما مشاور در تعریف مدیریتی خود شاخصهایی دارد :
اولا، فردی است که حداقل در یک زمینه از رئیس خود سرآمد است .
ثانیا، کار اجرایی یا کار هماهنگی بین چند مدیر پایین دستی نمیکند . به عبارت بهتر، قائم مقام یا دستیار ویژه نیست، همچنان که در زمره اصحاب گعده یا ناظر یا جاسوس نیست .
ثالثا، و از همه مهمتر مشاور باید شجاع باشد (به عکس معاون که باید مطیع باشد). مشاور حقوق میگیرد تا نقایص ما و کار ما را در جلسهای خصوصی بگوید پیش از آن که دیگرانی در محافل عمومی فریاد برآورند؛ پول میگیرد و از قضا ممکن است پول هنگفتی بگیرد تا اشکالات کار ما را قبل از اجرا گوشزد کند یعنی پیش از آن که خرابی بزرگی به بار نشیند . لذا او باید شجاع باشد. اگر به مؤید و «بهبه گو» نیاز داریم این نیاز خود را از طرق دیگر باید ارضاء کنیم نه با استخدام مشاور .
به همین سیاق، مشاور رسانهای معنا مییابد. مشاور رسانه ای با سخنگو، مدیر روابط عمومی، دستیار مطبوعاتی و سایر مشاغل مشابه تفاوت دارد؛ همچنان که خود آنها نیز با یکدیگر تفاوت دارند. مشاور رسانه ای قرار نیست رابط رسانهای باشد و نحوه انتشار اخبار فرد یا سازمان را پیگیری کند . او قرار نیست به افکار عمومی یا رسانه ها پاسخ دهد. او قرار نیست هماهنگ کننده یک مصاحبه اختصاصی با یک شبکه مهم تلویزیونی باشد. هر کدام از این کار ویژه ها به یکی از مشاغل یاد شده باز میگردد و در شرح وظایف آن شغل فهرست میشود .
مشاور رسانه ای قرار است به رئیس خود بگوید کدام حرفش یا کدام رفتارش چه انعکاساتی در افکار عمومی و نمایندگان آنها (رسانه ها) دارد یا داشته است . به همین دلیل توصیه میشود عضو تیم نگارش سخنرانی باشد (با توجه به تعریف«تیم» به معنای تخصص های مکمل). به علاوه، او ممکن است تقاضای یک مصاحبه را - که توسط روابط عمومی، گردشکار شده- بررسی کند و به رئیس خود مشاوره بدهد که این مصاحبه در چنین شرایطی مناسب است یا خیر. حتی میتواند ملاحظات و شروط را نیز فهرست کند. علاوه بر اینها مشاور رسانهای ممکن است به نمایندگی از رئیس خود مجموعههای اطلاع رسانی زیر مجموعه را توجیه کند. هرچند باید مراقب بود که پا به حیطه تصدی نگذارد و ضمنا مرز لازم با هماهنگ کننده ستادی را نیز حفظ کند .
طبعا با این اوصاف، مشاور رسانهای کسی است که تسلط قابل توجهی به نظریه های ارتباطی دارد، جایگاه و نفوذ هر رسانه را میشناسد، تجربه ای ممتد و موثر دارد و بخش قابل توجهی از اوقات روزانه خود را به رسانه گردی مشغول است، با رسانهها و روزنامه نگاران متعددی آشنایی نزدیک دارد، با دانش میان رشته ای بویژه جامعه شناسی و حوزه تخصصی فرد/ سازمان خود نا آشنا نیست، از قدرت پیشبینی برخوردار است و البته از روحیات و توانایی ها و نقاط ضعف رئیس خود و مجموعه او بسان فردی مَحرم، با خبر است و میداند چه نسخهای بنویسد. به صورت شهودی یا ناشیاز فراگیری و تجربه، ادبیات استراتژیک را میشناسد و با تحلیل و رصد محیط، پیشنهاد میدهد یا مخالفت میورزد.
تایید می فرمایید با این اوصاف ، مشاور رسانه ای کاری است سترگ و این قبا بر تن خیلی ها (از جمله نگارنده ) بزرگ است .