هیچ‌گاه سوژه‌ها کهنه نمی‌شوند

فراز و فرود مطبوعات اقتصادی و تجربه صد شماره تجارت فردا

هیچ‌گاه سوژه‌ها کهنه نمی‌شوند

فراز و فرود مطبوعات اقتصادی و تجربه صد شماره تجارت فردا

اگر ماهنامه تجارت و فلاحت (1297ـ1299 ش)، را اولین نشریه ماهیانه اقتصادی در ایران بدانیم انتشار نشریات اقتصادی طی 100 سال اخیر غالبا با مدیریتی توام بوده که یا در کسب و کار تجاری ـ بازرگانی فعالیت داشته یا در موقعیت‌های دیگر اقتصاد نقش ایفا می‌کردند. تجربه های رسانه‌های اقتصادی در همین دو سه دهه اخیر نیز کم و بیش گواه همین نظریه است. اگر چه نشریات اقتصادی، عمر و سابقه طولانی ندارند و غالبا از اجزاء دیگر بخش‌‌های یک نشریه محسوب می‌شدند اما همچون بخش‌های سیاسی از رونق و فرآورده‌های خبری بیشتری نسبت به دیگر حوزه‌ها برخوردار بوده‌اند.

اهمیت روزافزون اقتصاد از فردای روزی که ابوالحسن بنی صدر به عنوان فارغ التحصیل این رشته به عنوان رئیس جمهور ایفای نقش کرد به عنوان یکی از رشته های مورد توجه در کانون علائق متولیان آموزش رسمی قرار گرفت. بدین ترتیب رشته اقتصاد برای نخستین بار در 1359 در فهرست عناوین مورد انتخاب دانش آموزان مقطع متوسطه قرار گرفت. بسیاری از دانش آموزان سال های دهه شصت، بی آنکه شناخت ابتدایی از این رشته داشته باشند جذب آن می‌شدند. تحصیلات متوسطه در این حوزه، کم و بیش اشتیاقی در دانش آموزان ایجاد کرد اما ساختار اقتصاد دولتی و وابستگی به نفت، سمت و سوها را برای ارتقاء و توسعه این رشته منحرف ساخت. وضعیتی که کم و بیش همچنان ادامه دارد.

 

 

تجربه رسانه‌های اقتصادی، دهه‌های نامراد

شاید ناکامی نشریات اقتصادی از همین زاویه قابل تحلیل باشد و به ریشه های تاریخی موانع شکل گیری مطالعات جدی علم اقتصاد در ایران بازگردد. جامعه ای به شدت دولت مدار و با اقتصاد تک محصولی که بخش عمده ای از سود و زیان این محصول به تحولات و رویدادهای اقتصاد جهانی گره خورده است و مناسبات متراکم اقتصاد بین المللی، جایگاه آن را تعیین می‌کند. از همین منظر، جنگ های منطقه ای به راه می‌افتد و البته مافیای اقتصادی هم در حول و حوش آن شکل می‌گیرد که امکان ظهور و چرخه اقتصاد سالم را از آن سلب می‌سازد. از سوی دیگر، ریشه های عمیق چپ اندیشی در باور اندیشمندان ایرانی یک موقعیت متناقضی را فراهم آورد که امکان تصریح و شفاف سازی مواضع اقتصادی اگر نه ناممکن که دست کم دشوار می‌نماید. قدر مسلم، به همین دلایل است که سیاستگذاران اقتصاد ایران هرگز نتوانستند تصویر دقیقی از سیاست های خود ارائه دهند. شاهد مثال آنکه، آن عبارت طعنه آمیز مارگرت تاچر به هنگام دیدار از ایران در  دهه 70 میلادی نشانگر ملغمه ای از مشرب های اقتصادی بود که نظام سیاستگذاری کشور در خود  جای داده بود. مخصوصا وقتی تاچر در تشریح عالیترین مقام اقتصادی کشور نسبت به سیاست ها و برنامه های  اقتصادی به ریشخندی گفته بود: «شما کشوری نه کشاورزی و نه صنعتی هستید. از یک طرف از شرکت های خارجی برای سرمایه‌گذاری در ایران و انتقال تکنولوژی دعوت می‌کنید و از طرف دیگر با قانون واگذاری ۴۹ درصد سهام کارخانجات به کارگران همه آن‌ها را فراری می‌دهید. شما نه کاپیتالیست هستید و نه سوسیالیست، شما در حقیقت نمی‌دانید چه می‌خواهید.» کم و بیش چنین عباراتی در دهه 20  از زبان یالمار  شاخت مشاور مالی هیتلر هم شنیده شد.

وقتی این سردرگمی در قرائت رسمی از اقتصاد را با هژمونی اندیشه های مارکسیستی در آن زمان آمیخته کنیم آنگاه خواهیم دید چرا در همه این سال ها نگاه واقع بینانه ای برای برون رفت از بحران های اقتصادی در ایران ظهور نکرده است.  

در چنین موقعیتی، ناشر نشریه ای اقتصادی اگر تمایل به باورهای چپ گرایانه نمی داشت و درد تهیدستان و محرومان جامعه را کرارا بازتاب نمی داد و مدافع عدالت و برابری نمی شد در خوشبینانه ترین وضعیت، احیانا برای ادامه حیات خود نیازمند پشتوانه های مالی بود. این درحالی است که سیطره چپ، امکان جذب مخاطب جدی را هم در هاله ای از ابهام فرو می‌برد.

پیامدهای سردرگمی و فقدان استراتژی راهگشا در  سیاست های اقتصادی، این دافعه را نیز ایجاد کرده بود که کمتر در ایران شاهد روزنامه مستقل اقتصادی باشیم یا نشریه ای مستقل که پاسخگوی نیازهای خبری و تحلیلی جامعه در این بخش بوده باشد. انتشار پراکنده و گاه موقت چندین ماهنامه و فصلنامه دولتی طی نیم قرن اخیر حاکی از بضاعت محدود کشور در این بخش بود از سوی دیگر نشان می‌داد کم و بیش جامعه هم نیازی به دریافت اطلاعات و پردازش آن نداشت. بدین ترتیب اقتصاد متمرکز و برنامه ریزی شده عطش این نیاز را نسبتا خنثی کرده بود و مداخله های دولت در این امر، اساس و بنیان هر تحلیلی را به زیر سوال می‌برد.

برهمین اساس بود که ظهور نشریات اقتصادی، از سال های آغازین دهه هشتاد بیش از آنکه به نیاز جامعه پاسخ داده شود حاکی از سرخوردگی در انتشار روزافزون مطبوعات سیاسی بود که بسیاری از آن بطور ناگهان با انسداد و توقف جمعی (اگر نگوییم فله ای) مواجه شد. نشریات پول، صبح اقتصاد، دنیای اقتصاد، اقتصاد پویا، هدف و اقتصاد، خبراقتصادی، ابرار اقتصادی، سرمایه و برخی دیگر در چنین خلایی منتشر شدند. تیراژ و شدت اثرگذاری این نشریات بر مخاطب بعضا به گونه ای بود که گویی از ابتدا مرده بدنیا آمده باشند. بسیاری از این نشریات بیش از آنکه روزنامه نگاران مجرب و باسابقه را با خود همراه کنند عمدتا با جمعی از اهالی تبلیغات و اهل فن در امور بازرگانی آغاز به کار نمودند که صراحتا نقض غرض محسوب می‌شد. بنابراین ورودی به همان اندازه بی تناسب با واقعیت های یک رسانه عمل می‌کرد که خروجی آن. نتیجه آن که برخی از همین نشریات در طی زمان، آنچنان نحیف، کم رمق و بی تاثیر متمایل شدند که تدریجا به حیاتی صرفا در حد بقا رو آوردند.

البته این نوع سیاست ها، بیشتر از این حیث مورد توجه مدیران روزنامه ها قرار گرفت که اساسا در این بخش روزنامه نگارانی تربیت نشده بودند که نیازهای واقعی رسانه ای روز جامعه را تعقیب کرده باشند. تنها بخشی از روزنامه نگاران اقتصادی در روزنامه های دولتی و نیمه دولتی آموزش دیده یا تجربه اندوخته بودند که ضریب ریسک جابجایی شغل از یک روزنامه دولتی به روزنامه تازه تاسیس را به شدت افزایش می‌داد و بنابراین چنین جانفشانی را بر نمی تابیدند. بنابراین، مهمترین معضل، پس از تامین هزینه های اولیه روزنامه ها، تامین نیروی انسانی ماهر بود که شاید بیشتر از ده درصد هم امکان جذب پیدا نمی کرد. بنابراین، توقف یا انتشار خاموش روزنامه های اقتصادی ـ یکی پس از دیگری ـ نباید چندان دور از انتظار بوده باشد. بدین ترتیب روزنامه هایی امکان رشد و توسعه یافتند که از همان ابتدا با پیش بینی و محاسبه عقلایی پیش رفتند. بنگاههایی که در کنار منفعت اقتصادی، به اهداف طولانی مدت رسانه خویش نیز می‌اندیشیدند.

 

تجربه های نو، سال های نویافته

اولین زمزمه گزارش ها و مقالات جدی و نیز صفحات جذاب و خواندنی، در ضمایمی منتشر می‌شد که بخشی از روزنامه نگاران جوان و تحت مدیریتی منفک از تحریریه مستقر در همشهری تهیه می‌شد. این مطالب در چارچوب روزنامه، هفته نامه و ماهنامه در ضمایم روزنامه همشهری منتشر می‌شد و مخاطبان زیادی به خود جلب کرد. کمتر از دو سال بعد، این نوع نگاه در صفحات اقتصادی روزنامه شرق تعقیب شد. به دنبال آن، روزنامه دنیای اقتصاد در همان زمان صفحات نسبتا با کیفیتی را منتشر کرد که در کنار انتشار اخبار و رویدادهای رسمی، نگاه متفاوتی نسبت به جریان اصلی و غالب اقتصاد کشور بازتاب می‌داد. بعدها نشریاتی چون هم میهن، شهروند و کمی بعد مهرنامه این نوع نگاه را عمیق تر و در دایره شمول گسترده تری از اقتصاد خرد و کلان تسری بخشید. بدین ترتیب پس از یک دهه، در این نشریات نویسندگانی با علائق و تمایلاتی واحد رشد و نمو کردند که امکانات قابل فهمی را برای خوانندگان جویای اقتصاد فراهم می‌ساخت. ناظرانی که مولفه ها و شاخصه های اقتصاد را ملموس و محسوس تر می‌دیدند و نظام اقتصادی کشور را شفاف تر و بهینه تر می‌خواستند. تضارب آراء و چالش بین این تفکر و قرائت رسمی حاکم بر اقتصاد به تدریج طرفدارانی یافت که به دنبال منطقی و واقعی تر کردن اقتصاد بود.

 

تجارت فردا و روایتی نو

یک دهه و اندی پس از گذار از چنین تلاش‌هایی، انتشار نشریه معتبر و صاحب سبک اقتصادی که گستره آن بتواند از دایره مخاطبان محدود گذشته فراتر رود بطور طبیعی نباید چندان دور از انتظار باشد. اما تامین منابع مالی کلان، هزینه های یک تحریریه پرشمار و همچنین باور به ابداع چنین کنشی نیازمند روابط گسترده ای از طیف های اقتصادی بود که امکان گسترش مخاطبان بالقوه را به تدریج افزایش دهد. این مهم، از سوی بنگاه کارآزموده دنیای اقتصاد، که هم ضمانت های مالی قابل اتکایی به دنبال خود می‌آورد و هم شبکه ای از روابط بین تشکل ها و بنگاههای اقتصادی و نهادهای معتبر مالی پشت سر داشت، فراهم شود. این امتیاز در کنار توان بالای روزنامه نگاران مجرب در ایجاد یک شبکه ای هدفمند از اقتصاددانان مرجع و فعالان اقتصادی صاحب نام توانست انتشار نشریه تجارت فردا را با ضرباهنگ منطقی به نقطه قابل قبولی بین نخبگان اقتصادی و سیاسی قرین سازد.

تولد هفته نامه تجارت فردا در تیرماه سال 91، ارمغان فرآورده خبری متمایزی را به جامعه اقتصادی نوید می‌داد که با کوله باری از تجربه نرم افزاری و پشتیبانی سخت افزاری دنیای اقتصاد، به میان خانواده مطبوعات آمد.                                                                                                                                                                                                                                                                                                        

بنابراین مکان یابی سکوی پرتاب نشریه تجارت فردا، مستعد یک پرش ماهرانه ای شد تا با هدف گذاری های مناسب، گستره مخاطبان خویش را از ارتفاعی پیش بینی کند که به نسبت دیگر رسانه های حاضر  از عمق و گستره مخاطبان فراختری برخوردار باشد. صرف نظر از امتیازات برشمرده، یک هدف گذاری صحیح در تجارت فردا به تنهایی ارزش افزوده آن را بطور مضاعفی افزایش داد و توانست به یک دغدغه و نیاز قدیمی در چگونگی جذب مخاطب عمومی پاسخ مناسبی دهد. استفاده از زبان ساده برای انتقال آسان مفاهیم یکی از کاربردی ترین تجاربی بود که از سال ها پیش در مطبوعات ایران دستخوش اختلافات و تضارب آراء بود. درواقع استراتژی که در آن ادبیات و نثری تولید شود که با پرهیز از تحمیق مخاطب عمومی، بهره برداری از عبارات، اصطلاحات و مفاهیم برای اغلب مخاطبان قابل درک بوده و بتوانند ریسمان های نامریی اقتصاد وابسته و رانتی را ردیابی نمایند.

این استراتژی تواما با مولفه های دیگری نیز همراه شد که قوت بیشتری به نشریه بخشید. یکی از آن مولفه ها تعقیب مسائل اقتصاد ایران به صورت مسئله محور و  بین رشته ای بود. از این حیث، چه بسا بسیاری از بحران های اقتصادی از ریشه های اجتماعی، آموزشی یا سیاسی حکایت داشته باشد. از سوی دیگر، در کنار علت یابی اختلالات اقتصادی، این نشریه به تبعات و پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیز می‌پردازد.

در کنار بهره برداری از روش های بین رشته ای، پرداخت یک موضوع از زوایای مختلف طی چندین شماره متفاوت مدیریت نشریه را به این هدف نزدیک ساخته که باید هر بار با نگاه متفاوت به سوژه ها بپردازد. به همین جهت سوژه ها هرگز کهنه نمی شود. چه آنکه هربار روایتی تازه است.

تجارت فردا، طی 100 شماره از انتشار خود، بیش از آنکه، دغدغه حیات و بقا داشته باشد و در دام چالش های تئوریک و دغدغه های روشنفکری بیفتد مداوما نبض اقتصاد کلان و معیشت مردم را دیده بانی می‌کرده است و به عنوان مدعی العموم مسئولیت نهادهای نظارتی را برعهده گرفته است.

این نوع رصد اخبار و رویدادهای مهم، با ارائه هفتگی سیر وقایع و رخدادها، وقتی با یک محصول 135 صفحه ای از گزارش ها، مصاحبه ها، یادداشت ها و میزدگردها همراه می‌شود می‌تواند در نقش یک بسته خبری ظاهر شود که در بضاعت خود راهگشای مشکلات اقتصادی کشور باشد یا در پیشگیری برخی از  بحران های آینده آن نقش ایفا کند.

یکی دیگر از وجوه ممیزه این نشریه، بهره برداری کاربردی و سنجیده از ایده ها و نظرات کارشناسی نخبگان جهان و ایرانیان خارج از کشور بر سر حل معضلات و مناقشات اقتصادی کشور است. ایده و ابتکاری که اجرایی نمودن آن نیازمند یک تعامل حرفه ای، سنجیده و به روز است که و با دانش و آگاهی کامل از مباحث کلان علم اقتصاد باز به سختی می‌توان به آن جامه عمل پوشاند. گمانه بر این است که این نشریه برای راست آزمایی هماوردی جدال تئوریک نهادگراها و لیبرال ها  و همچنین نزاع پایان ناپذیر دولتی ها و خصوصی ها ـ  که بیش از دو دهه مناقشات جدی را رقم زده ـ می‌خواهد از نخبگان و اندیشمندان خارج از ایران نیز کمک بطلبد.

مصاحبه با نوبلیست های اقتصاد، یکی از چشمگیرترین تجربه های مطبوعات اقتصادی چون تجارت فردا طی سال های اخیر بود. انتقال زنده و ملموس تجربه های اقتصادی کشورهای مختلف از زبان آکادمیسین ها و محققان ممتاز جهان، آموزه های تجربی و کاربردی را به خوانندگان منتقل می‌کند که از آثار کلاسیک اقتصاد چنین آموزه ای بر نمی آید.  

به این نشریه در کنار اطلاع رسانی و تحلیل داده های رسمی از قلب بازارهای مختلف(سرمایه، کالا، مالی.......)، روایت ها و قرائت های مختلف از اقتصاد کشور را پیش روی خوانندگان خود قرار می‌دهد. بطوری که مخاطب طی یک فرایند صحیح می‌تواند یک ارزیابی از این روایت ها داشته تا به راحتی سره را از ناسره تشخیص دهد. این سیاست، از آن روی اتخاذ می‌شود که پیشتر، دست اندرکاران رسانه ها، بر این رویه اصرار داشته و دارند که تنها آرای یک مشرب فکری را به مخاطب انتقال دهند و در نتیجه تنها همان طیف فکری از مخاطبان به مصرف آن رسانه تمایل نشان می‌دهد. سیاستی که فضای جامعه را به شدت در دو قطب متفاوت گاه متضاد نگه می‌دارد و امکان تفاهم و توافق در برخی از اختلاف ها منتفی می‌کند.

از حیث شکل و فرم، نظام تحریریه این نشریه، به مثابه یک نرم افزار سیستمی عمل می‌کند که همه فرایند از تولید تا توزیع پیشتر تعریف شده  و سامان یافته است. ورودی پرونده ها، تعداد کلمات، قطع عکس، چارچوب لید، نوع و شکل سوتیتر از ابتدا تعاریف واحدی دارد و به نسبت دیگر نشریات، از معیارها و تعاریف متمایزتری برخوردار است. در چنین چارچوب و فرمتی کمتر رفتار و کنش نامتعارف و پیش بینی نشده صورت می‌گیرد.   

در کنار همه امتیازات و برتری ها، یک نکته دیگر باید به دلایل موفقیت این نشریه افزود و آن این که طی سال های گذشته، اغلب نشریات و سرویس های اقتصادی رسانه ها، توسط کنشگرانی اداره می‌شد که یا از صاحبان کسب و کار اقتصادی بوده و یا آنکه تنها دغدغه های تئوریک اقتصادی داشته اند و کمتر به دنبال معیشت مردم و حل مشکلات حیاتی اقتصاد کشور بوده اند. لذا آنچه که به عنوان فرآورده های خود به بیرون ارائه می‌داده اند غالبا برای عده بسیار محدودی قابل درک بود. تجارت فردا، طی 100 شماره به این واقعیت نزدیک شده است که به دنبال نیاز مخاطب و نگران آینده اقتصاد  کشور است و  راه حلی در جهت رفاه اقتصادی را جستجو می‌کند و مباحث تئوریک و احیانا دغدغه های روشنفکری در الویت های بعدی او قرار دارد. به همین جهت این نشریه بازتاب انتشار مشکلات اقتصادی مردم را به آینده نشر خود گره زده است.