خبر دروغین: پدیده‌ای قدیمی در جامه‌ای نو

خبر دروغین: پدیده‌ای قدیمی در جامه‌ای نو

انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا در سال جاری به یکی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخ معاصر بدل شده است. این انتخابات از زوایای مختلفی در طول سال‌های آینده مورد بررسی قرار خواهد گرفت. کارزاری بی‌سابقه با چهره‌هایی غیرمعمول که با نتیجه‌ای شگفت‌انگیز و غیرمنتظره پایان یافت و اکنون جهان را در مقابل چشم‌اندازی مه‌آلود قرار داده است.

یکی از داستان‌های جنبی این انتخابات - که شاید واقعا نقشی مهم و اساسی در انتخاب ترامپ بازی کرده باشد - ظهور و توسعه اخبار سازمان‌یافته دروغین در فضای مجازی و اتکای افراد به آن است. اخباری که جهت‌گیری‌های افراد را تغییر دادند و نظر عام را به سوی خاصی هدایت کردند.

اخبار دروغین اگرچه عنوانی است که در این دوره انتخابات و به خصوص پس از اعلام نتیجه آن، به طور جدی شنیده می‌شود؛ اما مساله تازه‌ای نیست. در همه دوره تاریخی که رسانه‌ها حضور داشته‌اند، خبرهای دروغین نیز دیده می‌شدند.

مجله پولیتیکو در مقاله‌ای به سابقه تاریخی ظهور و توسعه خبرهای دروغین و تاثیر آن‌ها پرداخته و سابقه آن را تا سال 1475 عقب برده است البته اگر قرار باشد این روند را بدون در نظر گرفتن نوع رسانه و برمبنای شایعه‌سازی یا دروغ پراکنی تعقیب کنیم شاید حتی بتوانیم از این تاریخ هم عقب‌تر برویم.

در فضا و سپهر رسانه‌های مدرن نیز نه‌تنها اخبار دروغ چه به طور سازمان‌یافته و منتشر شده از منابع رسمی و چه در قالب شایعات و خوراک اصلی نشریات زرد حضوری دایمی داشته‌اند که گاه تاثیرات مهمی به جای گذاشته‌ اند. هنوز دنیا به یاد نبرده است که حمله ایالات متحده به عراق که تاثیرات آن هنوز که هنوز است در منطقه و سراسر جهان دیده می‌شود، اعتبار خود را بر مبنای خبری دروغ تضمین کرد که عراق قطعا دارای تسلیحات کشتار جمعی است. 

اما آن‌چه داستان را در سال‌های اخیر و دوران جدید متفاوت کرده است مجموعه‌ای از عوامل به هم پیچیده و گوناگون است که باعث تقویت پیله و حباب اطلاعاتی شخصی افراد شده است.

امروز به لطف شبکه‌های اجتماعی و قابلیت شخصی‌سازی رسانه‌ها از یک سو و از سوی دیگر موجی که رسانه‌های جدید و اجتماعی برای بازاریابی خود و به شکل انکارگرایی رسانه‌های ساختارمند فراهم آوردند در کنار شیوع جو و فضای بی‌نیازی از و بی‌اعتمادی به رسانه‌ها که در بین مردم شیوع دامن‌گیر پیدا کرده است و حتی بسیاری در همین جامعه ما آن را نشان و دلیلی از فرهیختگی ارزیابی می‌کنند، همه ما به سادگی می‌توانیم پیله یا حبابی اطلاعاتی در اطراف خود تشکیل دهیم.

این موضوع هم به خودی خود تازه نیست پیش‌تر ما بر مبنای نشریات، کتاب‌ها و معاشرانی که بر می‌گزیدیم این حباب را تشکیل می‌دادیم؛ اما قدرت بالای فضای مجازی چه در بخش تولید محتوا و چه در بخش انتخاب و گزینش باعث شده است حباب جدید، دیوارهای ضخیم‌تری داشته باشد.

اگر در دروان قدیم، ما مجلاتی مطابق سلیقه خود را انتخاب می‌کردیم؛ اما حداقل اطمینانی وجود داشت که این نشریات پیش از رسیدن به دکه‌های روزنامه‌فروشی، نوعی فیلتر شدن و ویراستاری را پشت سر گذاشته‌اند. از سوی دیگر ما در مواجهه واقعی با رسانه‌ها بودیم. چه در فضای تلوزیونی و چه رادیویی به دلیل کم بودن امکان انتخاب حداقل به طور تصادفی ممکن بود در معرض نظرات دیگران قرار بگیریم و هنگام خرید روزنامه یا مجله مورد نظر خود تیتر سایر نشریات را بر دکه‌های روزنامه‌فروشی‌ها مشاهده می‌کردیم. در اتاق‌های انتظار یا در دست همکاران و دوستانمان مجله ها و محتوای تازه‌ای را کشف می‌کردیم و حداقل نفرات دیگری را می‌شنیدیم.

امروز اینگونه نیست.

ما و به خصوص نسل تازه که در غرب به متولدان هزاره معروف هستند، خبرهای خود را با انتخاب شخصی از رسانه‌هایی که دوست دارند و با انتخاب فیلترهایی که مورد نظرشان است، از فیدخوان های اینرنتی می‌گیرند، تنها برنامه‌هایی که مطابق سلیقه‌اشان است را از یوتیوب دنبال می‌کنند و در هنگام رانندگی اگر به موسیقی گوش ندهند، به پادکست‌هایی که همراه و هم نظر آن‌ها است گوش فرا می‌دهند.

دیگر خبری از ایستادن در مقابل روزنامه فروشی‌ها نیست. شما مقالات یا مجلات را الکترونیکی دریافت می‌کنید و یا شاید با عضویت در سیستم‌های پخش آنلاینی مانند تکسچر، نه‌تنها فقط مجلات مورد نظر خود که مقالات مطابق سلیقه خود را دنبال می‌کنید.

عمده معاشرت شما با دوستانتان در فضای شبکه‌های اجتماعی از فیس بوک و اینستاگرام گرفته تا توییتر و کانال‌های تلگرامی (به خصوص داخل ایران) و صورت می‌گیرد. شبکه‌هایی که قابلیت انتشار سریع و از یک سو انتخاب‌گری فوق العاده‌ای در اختیار ما قرار داده‌اند. شما می‌توانید به محض اینکه مطالبی از دوستی دیدید که مطابق سلیقه شما نبود او را از فید مشاهدات خود یا از فهرست حاضران شبکه اجتماعی خود حذف کنید.

همه ما در اطراف خود حبابی اطلاعاتی داریم. حبابی که یک محور آن را مواجهه ما با رسانه‌ها و محتوای گوناگون و محور دیگر را معاشران ما تشکیل می‌دهند. هر چقدر دامنه این حباب و محورهای این حباب بزرگ تر باشند، ممکن است همپوشانی بیشتری با دیگر افراد و حباب آن‌ها و سلیقه‌های آن‌ها پیدا کنیم و هرچقدر طول محورهای این حباب کوچک‌تر باشد ما تنها با کسانی با همان ویژگی‌ها می‌توانیم همپوشانی داشته باشیم. شاید حرف درستی باشد که افق رویداد ما از درک جهان را لبه های این حباب تشکیل می‌دهد.

در چنین وضع تازه‌ای که اشاره کردم، ما نه‌تنها طول این محورها را کاهش داده‌ایم که تنوع و طیف رنگ‌های تشکیل دهنده آن‌ها را تنها با دنیای خود و سلیقه خود انتخاب کرده‌ایم. بدین ترتیب، ما خود را در پیله ای زندانی کرده‌ایم که درک ما از جهان را می‌ سازد و مرزهایش را نه واقعیت‌های بیرونی که انتخاب‌های و سلیقه‌های ما مشخص می‌کند. در این جهان به سادگی شگفت‌زده می‌شویم. فردای روز انتخاب ترامپ فضای جامعه آمریکا چنین وضعی داشت. در حالی که آرای ترامپ از آرای دوره قبل میت رامنی در مقابل اوباما کمتر بود؛ اما میلیون ها نفر با اطمینان از انتخاب هیلاری کلینتون به سر صندوق های رای نرفتند آن‌ها صبح روز بعد شگفت زده بودند که همه آنچه ما می‌خواندیم و می‌دیدیم و از دوستان می‌شنیدیم حمایت قاطع و پیروزی قطعی هیلاری بود، پس چه شد؟ بله! در دنیای بسته و شخصی شده آن‌ها، هیلاری واقعا برنده ریاست جمهوری شد؛ اما دنیای واقعی را تنها حباب‌ها آن تشگکیل نمی‌دهد.

در چنین وضعیتی است که ما همان خبرهایی که دوست داریم می‌شنویم، همان تصاویری که دوست داریم می‌بینیم و دوستان ما همان‌هایی هستند که نظرشان شبیه ما است. در این دنیا همه چیز به کام ما است و باور نمی‌کنیم که در جهان واقعی و در فضای عظیمی که حباب‌های دیگران نیز حضور دارد برآیند واقعیت‌ها چیز دیگری باشد.

همه ما  علاقه‌مندیم که نظراتی را دنبال کنیم که به نوعی پیش فرض‌های ما را تایید می‌کند. این تلاش دایمی از سوی نخبگان و رسانه ها است که ما را در مقابل نظراتی قرار دهند که الزاما با دیدگاه پیش فرض ما سر سازگاری ندارد اما در این پیله ما نه‌تنها خود را از شنیدن دیگران محروم کرده‌ایم که به طور دایم به کمک فیدها و اشتراک‌گذاری دوستان هم نظر خود را در مقابل اخبار تایید‌کننده نظر پیشینی خود می‌بینیم.

این فضای بسیار خوبی برای طراحی ساختارمند اخبار جعلی است. خبرهایی که برای تقویت باور شما و پیش فرض اولیه شما و با حساب کردن بر این حباب بسته و شخصی‌سازی شده شکل می‌گیرند و راه خود را به درون دنیای شما پیدا می‌کنند.

این جا است که خطر اصلی خبر جعلی بیش از هر زمانی خود را نشان می‌دهد. خبر جعلی دراین قالب جدید نیاز چندانی برای رقابت با رسانه‌های ساختارمند را ندارد. رسانه‌های جدید و شخصی و از سوی دیگر همین شایعه‌سازان، پیش‌تر اعتبار آن‌ها را برای مخاطب زیر سوال برده‌اند. حتما شما هم بارها جملاتی را شنیده‌اید که با این جمله آغاز می‌شود که رسانه‌ها دروغ می‌گویند، به رسانه ها نمی‌شوند اعتماد کرد، این خبری است که رسان‌ ها نمی‌خواهند شما آن را بشنیود.

در این بیان‌ها از رسانه ها چنان صحبت می‌شود که گویی امری واحد به نام رسانه وجود دارد و به عمد تفاوت و تنوع و سطوح مختلف رسانه‌ها زیر سوال برده می‌شود. اعتماد مردم از بین می‌رود و جعل‌کنندگان خبر با به کارگیری ظواهری که باید آن را شبه ژورنالیسم نامید سعی می‌کنند خبرهای دروغین و غیر واقعی را با ظاهر خبر معتبر وارد دنیای شخصی ما کنند تا باورهای اولیه مارا قویت کنند.

البته که در شکل‌دهی آن بی‌اعتمادی به رسانه‌ها برخی از ما و برخی از رسانه‌ها مقصرند. البته که حتی رسانه‌های دارای ساختارهای قدرتمند ادیتوریال گاهی از پرسیدن سوال‌های مهم و دنبال کردن داستان‌های مهم جا مانده‌اند و فراموش کرده‌اند که وظیفه تحریریه باید تولید محتوا برای مخاطب باشد و گاه برخی از تولیدکنندگان محتوا جای خود را با مسولان بازاریابی اشتباه گرفته‌اند و حاضر شده‌اند هر کاری بکنند و هر مطلبی را منتشر کنند تا شاید چند کلیکی بیشتر نصیبشان شود. اما رسانه یک پدیده واحد نیست و در این بین رسانه‌هایی هم هستند که با همه مشکلات در تلاشند تا همه اصول حرفه‌ای را در نظر بگیرند. آن‌ها شاید کوتاه ننویسند و شاید داستان‌هایشان دارای ظرافت و لایه‌های عمیقی باشد که در 140 کاراکتر جای نگیرد؛ اما حداقل ما را کمی به دانسته‌های خود مطمئن‌تر می‌کنند.

در انکار رسانه‌ها و ژورنالیسم حرفه‌ای، در دوران شخصی شدن‌های افراطی و در دوره‌ای که انکارگرایی سکه رایج بازار می‌شود مرز واقعیت به هم می‌ریزد و آنچه اعتبار خود را از دست می دهد فکت‌ها و داده‌های معتبر است.

این داستان درباره خبرهای دروغین فقط عرصه سیاست و اجتماع را در بر نمی‌گیرد. در حوزه علم به طور خاص یکی از ابزارهای اصلی توسعه شبه علم همین خبرهای دروغین است که در فرصتی دیگر به طور خاص به آن خواهم پرداخت.