سه ماه پیش از پایان سال 88، روزنامه رسالت 25 سالگی خود را جشن گرفت. ربع قرن پیش در اثر اختلافات و دیدگاههای متفاوت اکثریت دولت و مجلس آن زمان، عدهای از اصول گرایان در جهت انعکاس ایدهها و عقاید اقتصادی ـ سیاسی خود دست به تاسیس روزنامهای با عنوان «رسالت» زدند...
سه ماه پیش از پایان سال 88، روزنامه رسالت 25 سالگی خود را جشن گرفت. ربع قرن پیش در اثر اختلافات و دیدگاههای متفاوت اکثریت دولت و مجلس آن زمان، عدهای از اصول گرایان در جهت انعکاس ایدهها و عقاید اقتصادی ـ سیاسی خود دست به تاسیس روزنامهای با عنوان «رسالت» زدند. این روزنامه در 19 دی ماه 1364 ـ هم زمان با قیام 19 دی 1356 شهر قم ـ در ماههای پرتب و تاب جنگ منتشر شد. ستونها و مقالات آن در مخالفت با سیاستهای اقتصادی دولت وقت و بعدها در دولت سازندگی، حملات جدی تئوریک و فقهی را متوجه آنها میکرد. مرحوم آیتاللهآذری قمی، محمدعلی شرعی، راستی کاشانی، کریمیجهرمی، مرحوم شفیق به نمایندگی از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و از سوی دیگر مهندس مرتضی نبوی، علی اکبر پرورش، احمد توکلی، علی اکبر ولایتی، حبیب الله عسکراولادی، محسن رفیق دوست و محمد غرضی و تنی چند از فعالان سیاسی نزدیک به هیئتهای موتلفه افراد موثر و ذی نفوذ این روزنامه در ماههای نخست تاسیس آن بودند. روزنامه رسالت حزب و یا جریانی را نمایندگی نمیکرد اما ارگان کسانی بود که در آن سالها ارگانی نداشتند. روزنامه رسالت قدیمیترین روزنامه جریان اصول گرا در سالهای پس از انقلاب اسلامیاست.
***
* جناب آقای نبوی در ابتدا دلایل شکل گیری روزنامه رسالت را در اوج دوران جنگ تشریح کنید و توضیح دهید که در آن فضا چه رویکرد و رهیافتی را برای انتشار چنین روزنامهای برگزیدید؟
ـ در سالهای دهه 60 همان طور که مطلع هستید من وزیر پست و تلگراف دولت مهندس میرحسین موسوی بودم. کشور پس از ماجرای بنی صدر به تدریج یک ثبات نسبی به خود گرفته بود. در واقع پس از شهادت دکتر باهنر و رجایی به تدریج یک فرصتی پیدا شد که دیدگاههای اقتصادی فعالان سیاسی و اقتصادی شکل روشن تری به خود گیرد. در درون کابینه نخست مهندس موسوی ما به طور مشخص 7 نفر بودیم که مخالف تمرکز اقتصاد در دست دولت بودیم. در صورتی که آقای میرحسین موسوی و بهزاد نبوی و دوستان ایشان بیشتر تمایل به تمرکز دولتی داشتند. این اختلاف دیدگاه کم کم جنبه اعتقادی و دینی هم به خودش گرفت. به تعبیر روشن، ما معتقد بودیم که از خاستگاه دینی نمیشود که دولت در همه حوزههای اقتصادی تا این سطح دخالت کند.
* پشتوانه فکری شما چه کسانی بودند؟
ـ پشتوانه فکری ما اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بودند.
* این مباحث در دولت مطرح بود یا در بیرون از چارچوب کابینه مطرح میشد؟
ـ این مباحث بیشتر در شورای عالی اقتصاد طرح میشد. اگر چه من وزیر پست و تلگراف بودم اما در این جلسات شرکت میکردم.
* آن هفت نفر چه کسانی بودند؟
ـ علی اکبر پرورش، محس رفیق دوست، حبیب الله عسکراولادی، احمد توکلی، علی اکبر ولایتی و محمد غرضی بودند. در ضمن برخی از اعضای جامعه مدرسین قم هم در این جلسات شرکت میکردند.
* به طور مشخص چه کسانی در این شورا حضور داشتند؟
ـ آیت الله آذری قمی، آیت الله راستی کاشانی، آیت الله کریمیجهرمی
* این آقایان تنها در نظریهپردازی و مباحث فکری فعال بودند یا آن که در تاسیس روزنامه هم شرکت داشتند؟
ـ در تاسیس روزنامه هم شرکت داشتند. مرحوم آیت الله آذری قمی، آیتالله محمد علی شرعی و آیتالله راستی کاشانی و آیتالله خزعلی حضور داشتند. غیر از اعضای جامعه مدرسین از همکاران ما آقای عسکراولادی، مرحوم حاج آقای شفیق، احمد توکلی؛ نهاوندیان و علیاکبر پرورش در این هیئت شرکت داشتند.
* چگونه آقای آذری قمیصاحب امتیاز شدند؟
ـ در ابتدا قرار بود که این روزنامه به نام یک بنیادی ثبت شود، اما تاسیس این بنیاد تا دریافت مجوز آن خیلی طول کشید. بنابراین امتیاز روزنامه به نام آیت الله آذری قمیثبت شد تا آن که بنیاد رسالت مجوز گرفت و ایشان طی نامهای امتیاز را به نام بنیاد رسالت واگذار کردند. من هم از همان روزهای نخست به عنوان مدیر مسئول روزنامه معرفی شدم.
* دقیقا چه زمانی روزنامه رسالت آغاز به کار کرد و چه اهدافی را در انتشار روزنامه مد نظر داشتید؟
ـ آغاز به کار روزنامه رسالت در 19 دی منبعث از حادثه عظیم و مردمیقم بود. ما روزنامه را وسیلهای موثر برای تبیین دیدگاههای سیاسی خبری و ظرایف این کار در بخشهای گوناگون از ورزشی گرفته تا اجتماعی و بین الملل میدانستیم. اما باید گفت اولویت مسئولان رسالت انتشار و ترویج نظریه برخاسته از دین و سیاست و تلفیق حوزههای خبری و سیاسی بود.
* برای تشکیل سازمان تحریریه از منابع انسانی کدام روزنامهها یا موسسات فرهنگی جذب کردید؟
ـ در آن روزها چون ماههای پایانی وزارت من بود کمتر در جنب و جوش تشکیل تحریریه قرار داشتم. این نوع کارها را بیشتر آقای احمد توکلی ترتیب میدادند. حتی سازماندهی صفحات روزنامه را ایشان سامان دادند. اما نویسندگان روزنامه در ماههای اول بیشتر خودمان بودیم.
* نیروهای تحریریه معمولا از چه گروههای تشکیل شده بودند؟
ـ در تحریریه نیروی حرفهای نداشتیم. تنها فردی که به لحاظ نگارش میتوانست بهتر از دیگران بنویسد آقای علی اکبر پرورش بود که مدتها پیش از انقلاب درس انشاء تدریس میکرد. حتی من هم نمیتوانستم همانند روزنامه نگارها مقالهای بنویسم. در روزنامه رسالت همه از صفر شروع کردیم.
* در داخل تحریریه شما چه سمتی داشتید؟
ـ من مدیر بخش داخلی و سرویس سیاسی بودم و تا یکی دو سال خودم از تلکس خبرها را دریافت میکردم و آنها را کوتاه میکردم و روی صفحات قرار میدادم.
* اما سلسله مقالات و یادداشتهای آقای آذری قمیدر همان سالهای 65 خیلی بازتاب داشت؟
ـ بله، ایشان مباحثی که در باره ولایت مطلقه فقیه نوشته بودند بعدها سه جلد کتاب شد.
* سرمقالههای روزنامه رسالت در همان سالها را چه کسانی بیشتر مینوشتند؟
ـ آقایان آذری قمی، علی اکبر پرورش، مرحوم زوارهای، علی سعید لو، احمد توکلی و آل اسحاق و گاهی خودم سرمقالههای روزنامه را مینوشتم.
* همان طور که میدانید روزنامه رسالت با سرمقالهها و مقالههای آقای آذری قمیمشهور شد. بحثهایی کهایشان با دولت وقت در آن سالها داشت از مباحث مهم آن سالها نیز بود. این محورهای مورد مناقشه بیشتر روی چه موضوعاتی متمرکز بود؟
ـ بیشتر روی مباحث اقتصادی معطوف شده بود. به طور خاص روی لایحه مالیات متمرکز شده بود. در زمانی که آقای آذری قمینماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامیبودند این مباحث خیلی اوج گرفت. اما آنچه که باعث شد نوشتههای آقای آذری به شهرت عمومی برسد زمانی بود که حضرت امام نظریه ولایت مطلقه فقیه را مطرح کردند. آقای آذری قمی بر پایه همین نظریه و در تایید و تاکید بر نظر حضرت امام در آن زمان طی مقالهای پاسخ فقهی را بر این امر یعنی میزان تصدیگری دولت و مباحثی که بر گرد آن شکل گرفته بود بهاین مضمون مطرح کرده بودند «اگر مصلحت نظام در این باشد که دولت در همه وجوه اقتصاد دخالت کند اشکالی ندارد.» البته حضرت امام خودشان هم این امر را ـ دخالت دولت در همه وجوه اقتصاد ـ به مصلحت نمیدانستند. ایشان خیلی هم به دولت تذکر میدادند حتی جمله معروفی از ایشان است که «من گفتم که مردم را در آموزش و پرورش، کشاورزی، صنعت مشارکت بدهید ولکن اتفاقی نیفتاد» حتی جمله معروفتری هم دارد که میگویند «اگر مردم میتوانند کاری را انجام بدهند دولت نیازی نیست که انجام دهد».
* معمولا نظامهای اقتصادی دوران جنگ در همه کشورها دولتی است. در دوران جنگ چه مسئله مهمتری وجود دارد که بتواند بر جنگ چیره شود تا اقتصاد به سمت خصوصی شدن پیش رود؟
ـ در اقتصاد زمان جنگ بحث ما بر سر خصوصی شدن نبود بلکه معتقد بودیم که اتفاقا کالاهای اساسی باید در دست دولت باشد اما دولت نباید بهاین اندازه خود را گسترده کند و همه چیز را در اختیار خود بگیرد. نگرانی بعدی ثابت نگه داشتن نرخ ارز بود که باعث شد یک چرخه اقتصادی معیوب شکل بگیرد که تا این زمان هنوز درگیر آن هستیم.
* شمارههای نخست روزنامه رسالت چه میزان تیراژ داشت؟
ـ دقیقا در خاطرم نیست، اما چون ما به عنوان اولین روزنامه منتقد دولت شروع به کار کردیم، استقبال بسیار خوب بود. گرچه از تریبون مجلس فضای سنگینی ایجاد شده بود و حتی تهدیدهایی نیز گاه گاه اتفاق میافتاد.
* تا چه سالهایی این فضا حاکم بود؟
ـ تا زمانی که قطعنامه پذیرفته شد. البته در جایی حضرت امام تذکر دادند و ما هم متوقف کردیم. از سویی، دولت هم نقد را نمیپذیرفت. در واقع اعضای دولت پیش حضرت امام شکوه کرده بودند و ما هم متوجه شدیم کهاین سخن حضرت امام متوجه ماست، به همین دلیل تا پایان قطعنامه انتقاد از دولت را متوقف کردیم.
* نقش روزنامه رسالت در دوران آقای هاشمیچگونه بود؟
ـ در دوران آقای هاشمی هم مورد حمله همکاران ایشان به ویژه کسانی که مسئول دستگاههای اقتصادی بودند قرار میگرفتیم. از جمله سازمان برنامه و بودجه. البته در زمان آقای هاشمیهم انتقاد داشتیم و حتی کارگزاران در اعتراض به عملکرد ما در مجلس چهارم شکل گرفتند. ضمن اینکه برخورد ما با دولت مانند برخورد با مجلس سوم نبود. منتهی مصلحانه بود و افراطیگری دولت و بعضی همکاران آقای هاشمیرا در امر تعدیل قبول نداشتیم و البته ما از طرق قانونی عمل میکردیم. در نتیجه جامعه تنش بین دولت و مجلس را متوجه نمیشد و در عین حال ما از ابزار قانونی با قاطعیت استفاده میکردیم.
* برای راه اندازی روزنامه چه میزان سرمایه گذاری اولیه کردید؟
ـ بسیار ناچیز بود. نهایت سرمایهگذاری ما یک چاپخانه بسیار کوچک و قدیمیبود که با 8 تا 9 میلیون برای چاپ روزنامه تدارک دیده بودیم. این چاپخانه را در ابتدا با صاحب اصلی شریک شدیم و بعدها کل چاپخانه را خریداری کردیم. با این حال بعد از مدتی و به خاطر بدهیهای بسیار به بانک و بعد از آن که چاپخانه را تجهیز کردیم دو یا سه سال پیش چاپخانه را فروختیم.
* برای خود روزنامه چه قدر سرمایه گذاری کردید؟
ـ همان مبلغ سرمایهگذاری در چاپخانه بود. ما جز هزینه چاپخانه هزینه دیگری برای روزنامه صرف نکردیم.
* یکی از موسساتی که در کنار روزنامه رسالت شکل گرفته بود بنیاد رسالت بود. این بنیاد چه کمکی به روزنامه میکرد و اساسا چرا شکل گرفته بود؟
ـ بنیاد رسالت بهاین خاطر شکل گرفته بود که بتواند با شرکت در فعالیتهای اقتصادی هزینههای روزنامه را تأمین کند اما به دلیل این که ما مستقل بودیم و با دولت همکاری نمیکردیم هرگز چنین اتفاقی نیفتاد. ما همواره با مشکلات مالی رو به رو بودهایم. حتی در زمان مهندس موسوی که آقای خاتمیوزیر ارشاد بودند بارها در مرز تعطیلی قرار گرفتیم و دلیل آن هم کمبود کاغذ و مشکلات چاپ بود که مجبور میشدیم گاهی به آقای دعایی ـ مدیر مسئول روزنامه اطلاعات ـ رجوع کنیم. در پرداخت حقوق نیز با مشکلاتی مواجه بودیم زیرا در گذشته یک روزنامه با تعداد بسیار افراد میتوانست به کار بپردازد و حدود 200 نفر کارمند داشتیم.
* افراد اولیه مانند وزرا و یا افراد مهم دیگری که با هم به همکاری میپرداختید، حقوق دریافت میکردند؟
ـ خیر، اما به روزنامه نگاران حقوق میدادیم.
* متوسط حقوق اولیه شما در آن زمان چه میزان بود؟
ـ به نظرم پایین تر از 100 هزار تومان بود.
* در طول این سالها هرگز کاغذ و چاپ روزنامه رسالت خواننده را ترغیب به خواندن نمیکرد. چرا تاکنون اقدام جدی برای ارتقای کیفیت کاغذ و چاپ روزنامه نکردهاید؟
ـ در درجه اول حرفهای نبودیم و روزنامهنگاری را در رسالت شروع کرده بودیم. دلیل دوم اینکه بیشتر به محتوا فکر میکردیم و کمتر به جنبههای هنری و گرافیکی کار اهمیت میدادیم و دلیل بعدی هم هزینههای بالای این کار بود.
* آیا تا به حال بهاین فکر افتادهاید که روزنامه را به گروهی بیرون از روزنامه واگذار کنید و شما فقط نظارت داشته باشید؟
ـ خیر. چون ما روزنامه را همان طور که از نامش پیداست رسالت خود میدانیم و به دنبال کسب درآمد نیستیم.
* آیا رسالت تاکنون توانسته درآمد زایی کند.
ـ اگر سود مد نظرتان است هیچ گاه به فکر سوداندوزی نبودیم.
* پس چگونه هزینههایش را تامین میکنید؟
ـ بر مبنای صحبت آقای انبارلویی این روزنامه همیشه جان بر لب اداره میشد.
* در حال حاضر چه تعداد پرسنل دارید؟
ـ بسیار کم، زیر 50 نفر که شامل نیروهای اداری و تعدادی هم نیروی تحریریه که زیر 20 روزنامهنگار میشود.
* در تمام این سالها آیا نقطه عطف تیراژ داشتید؟
ـ بیشتر در همان اوائل کار بود که از هفتاد هزار نسخه هم گذشتیم. در دوره آقای خاتمیهم ما به علت موضع انتقادی که داشتیم اقبال به ما زیاد شد که البته هم زمان با شروع فعالیت آقای امیر محبیان در روزنامه رسالت بود.
* در روزهای تاسیس و آغاز به کار روزنامه چه تعریفی از مخاطبین خودتان داشتید در واقع مخاطبین هدف شما چه کسانی بودند؟
ـ تعریف ما از روزنامه، روزنامهای بود که دغدغه آن نظام سیاسی است و مخاطبین خود را آن طیفی میدانستیم که در زمینه نظام سیاسی جدی باشند و بیندیشند و تا امروز نیز تقریبا این مشی را حفظ کردهایم. البته نه بهاین معنی که از دیگر کارکردهای رسانهایی روزنامه چون فرهنگی و هنری، ورزشی و... چشم پوشی کنیم اما همان طور که گفتم دغدغه اصلی ما همیشه مسائل حکومتی اعم از سیاسی و اقتصادی بوده است.
* به نظر میرسد که در بیشتر مواقع انتقادها و دغدغههای شما متوجه نحوه مدیریت اقتصادی دولتها بوده است؟
ـ در مقطعی بله، چرا که ما در مقاطع مختلف مسائل مختلف را نقد میکردیم. در آن سالهای نخستین فعالیت ما که هم زمان بود با دولت دوم آقای موسوی بیشتر تاکید ما بر نقد اقتصادی دولت بود. در دولت آقای هاشمی هم ما این نقد را در مورد سیاست تعدیل اقتصادی داشتیم. ولی نقد ما محدود به اقتصاد نبوده و در مسائل دیگر هم هر وقت که لازم بوده است ورود کردهایم.
* در مورد مخاطبین آیا تعریف شما از مخاطبین تامین شد؟
ـ بله، همان طور که گفتم دوستانی که در تاسیس روزنامه مشارکت داشتند احساس میکردند که از پایگاه فقه و فقاهت حرفهایی برای گفتن دارند که تریبونی برای ارائه آن نیست. پس رسالت را برای این کار مناسب دیدند. و از این جهت ما تاثیرگذار بودیم چرا که رسالت در جامعه چه از بعد مثبت و یا منفی نمایندهاین تفکر شد، مثلا آن زمان اگر میخواستند به اصطلاح کسی را در ادارات سرکوب کنند میگفتند طرف رسالتی است و همین روزنامه اسباب اخراج او میشد. اگر میخواستند بگویند کسی طرفدار اسلام فقاهتی است میگفتند فلانی رسالتی است. در حقیقت در آن زمان رسالت نقش یک حزب را ایفا میکرد و جریان ساز شده بود.
* آقای نبوی آیا خودتان نمیخواستید روزنامه رسالت توسعه پیدا کند یا سازوکار آن فراهم نشد؟
ـ در حقیقت سازو کار آن فراهم نشد. ما میخواستیم که رسالت پیش از این توسعه یابد و برای این کار ایدههایی هم داشتیم و داریم اما متاسفانه امکان توسعه نداشتیم.
* با واقعیتهای ملموس اداره روزنامه چگونه کنار میآیید؟ هزینهها و چالشهای سرعت و زمان انتشار روزانه روزنامه در هر بنگاه مطبوعاتی از چالشهای جدی است؟
ـ اینها واقعیتهای ملموس روزنامه نگاری است. تامین مالی هزینههای روزنامه دشوارترین بخش مدیریت یک رسانه است. روزنامه از ابتدا هزینههای گوناگونی داشته است و هر چه که ما جلوتر آمدهایم میزان این هزینهها افزایش یافته است. بنده در خاطر ندارم روزی را در رسالت بدون دغدغه مالی گذرانده باشیم. به روایت سردبیر روزنامه، اقتصاد روزنامه همیشه اقتصاد جان بر لب بود. دغدغه بقا، دغدغه مهم و حساسی است. بعضا اوضاعی پدید میآمد که روزنامه به نقطه سقوط و محو شدن نزدیک میشد اما تلاشهای متعدد برای ادامه حرکت مانع از از این امر میشد. تغییر شکل و صفحه بندی و یا رویکرد جدید در ماهیت مطالب و محتوا اقداماتی برای بقای این روزنامه بوده است.
* هیچ وقت به فکر سازمان آگهیها بودهاید؟ این آگهیهایی که در روزنامه منتشر میشود خودتان دست اندرکار آن هستید یا از بیرون شرکتهای تبلیغاتی آن را جذب میکنند؟
ـ همان طور که میدانید ما روزنامهای هستیم که به نهاد یا سازمانی وابسته نیستیم و از جایی نیز حمایت نمیشویم پس باید خودمان دخل و خرج کنیم و بهاین ترتیب آگهیها برای روزنامه مهم است و اگر توجه کنید صفحات آگهی ما از روزنامههای دیگر نسبتا بیشتر است.
* آیا سازمان آگهیها در داخل مجموعه روزنامه است؟
ـ بله، البته سازمانی در کار نیست، چند نفری از همکاران ما هستند کهاین کار را انجام میدهند. نمایندگیهای ما در شهرستانها هم در این رابطه همکاری میکنند.
* نوع مدیریت شما در مجموعه روزنامه و چاپخانه رسالت همیشه به نظر میرسد که یک مدیریت عاطفی و سنتی بوده است. خود من شاهد بودم که کارمندان چاپخانه رسالت از شما با یک حس قلبی و دلسوزی به عنوان پدر معنوی یاد میکردند؟
ـ واقعیت این است که بسیاری در روزنامه رسالت به خاطر همین فضای معنوی و عاطفی ماندند، که اگر میخواستند در جای دیگری کار کنند شاید از لحاظ مالی خیلی بیشتر از رسالت تامین بودند. ولی فضای رسالت را یک فضای صمیمیو صادقانه یافته بودند و آن را دوست داشتند. نگاه ما هم هبچ وقت اقتصادی نبود و انتظار سازوکار اقتصادی از روزنامه نداشتیم. ما با کسانی که از روزنامه رسالت رفتند هم هنوز رابطهای صمیمیداریم.
* آیا از روزنامه رسالت کسانی هستند که در سازمانهای دیگر فعال باشند؟
ـ البته، ما نیروی زیادی به رسانههای دیگر صادر کردیم که بسیاری از آنها اکنون دارای مسوولیت هستند مثلا آقای سرافراز که پیش از کاظم انبارلویی سردبیر روزنامه بود، اکنون معاون برون مرزی صدا وسیماست. آقای بیژن مقدم که در جام جم هستند از همکاران ما بودند. آقای اکبر نبوی که مجری و تحلیل گر برنامههای سینمایی صدا و سیما هستند آن زمان صفحات جنگ ما را منتشر میکردند. آقای توانگر که اکنون نفر دوم خبرگزاری فارس هستند از همکاران روزنامه رسالت در بخش اقتصادی بودند.
* چند درصد از همکاران سالهای آغازین روزنامه هنوز با شما همکاری میکنند؟
ـ آقای انبارلویی که از همان ابتدا بودند و هم اکنون سردبیر ما هستند آقای محسن مقدم که مسئول امور اداری هستند از دوستان روزهای اول فعالیت ما هستند. بسیاری هم که رفتند با ما همکاریهای متفرقه دارند.
* به نظر میرسد که آقای محبیان دیگر با شما همکاری نمیکنند؟
ـ هنوز هم هستند در جلسه هیئت امنا شرکت میکنند و گاهی هم برای روزنامه مینویسند. ولی به علت مشغلههایی که در دانشگاه دارند و همچنین خبرگزاری آریا که جدیدا تاسیس کرده اند کمتر فرصت نوشتن پیدا میکنند.