جایگاه و ضرورت روابط عمومی از جمله مباحثی است که کمتر مورد مناقشه قرار میگیرد اما در شرایط و موقعیتهای خاصی که جوامع با آن مواجه میشوند، این ضرورتها نیز میتواند مورد شک و تردید قرار گیرد و یا برعکس در موقعیتی دیگر اهمیتی مضاعف پیدا کند، اتفاقی که در دو مقطع تاریخی در مورد روابط عمومی ایران افتاد از این نوع است.
اشاره: مدرسه همشهری- جایگاه و ضرورت روابط عمومی از جمله مباحثی است که کمتر مورد مناقشه قرار میگیرد اما در شرایط و موقعیتهای خاصی که جوامع با آن مواجه میشوند، این ضرورتها نیز میتواند مورد شک و تردید قرار گیرد و یا برعکس در موقعیتی دیگر اهمیتی مضاعف پیدا کند، اتفاقی که در دو مقطع تاریخی در مورد روابط عمومی ایران افتاد از این نوع است. دکتر حسینعلی افخمی از صاحب نظران برجسته روابط عمومی در ایران و مدیرگروه علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با مدرسه همشهری ضمن مروری بر تاریخچه آموزش روابط عمومی، وضعیت، جایگاه و عملکرد این رشته در ایران را مورد بررسی قرار داده است. بخش اول این گفتار را با هم میشنویم و میخوانیم.
***
* آموزش روابط عمومی در ایران تحولات پر فراز و نشیبی را از سر گذرانده است. شما در یک نگاه تاریخی این سیر را چگونه میبینید؟
- نخست به تاریخچه روابط عمومی میپردازم، ابتدا دفتری به عنوان 'publicity' در شرکت نفت ایران - انگلیس دایر شد و بعد شرکت ملی نفت ایران این دفتر را گسترش میدهد و دفتر روابط عمومی نام میگیرد. واحد عمدهای که در این دفتر بوده بخش انتشارات آن است و از آن سالها تا سال 1943 ما صحبتی از آموزش در روابط عمومی نداریم و فقط یک سمینار آموزشی در سال 1343 در کرمانشاه برپا شده و در نهایت در سال 1346 یک مؤسسه عالی در ایران تحت عنوان مؤسسه عالی مطبوعات و روابط عمومی تاسیس میشود که بنیانگذار آن مؤسسه مطبوعاتی کیهان است و ما شاهد هستیم که دوره کارشناسی روابط عمومی بنیانگذاری میشود به طوری که در منطقه خاورمیانه ما یکی از معدود کشورهایی هستیم که در عرصه دانشگاهی و دورۀ کارشناسی دارای روابط عمومی هستیم.
البته در دنیا هم دورهای است که یونسکو در بخش توسعه ارتباطات دنبال میکند و در کشورهایی مثل ترکیه، عراق، پاکستان، مصر و امثالهم دورههای روابط عمومی یا روزنامهنگاری را شروع کردهاند. اما از تاریخچه میگذریم و به وضعیتی که الان در ایران داریم اشاره میکنم. ما در حال حاضر در دانشگاههای دولتی فقط در دانشگاه علامه طباطبایی رشته کارشناسی روابط عمومی داریم. تلاشهایی انجام شده که امیدواریم تا سال آینده دوره کارشناسی ارشد آن هم بتواند راهاندازی شود. در سایر دانشگاههای دولتیمان فقط در دانشگاه تهران رشته ارتباطات داریم. البته گرایشهای مختلفی در دانشگاه امام صادق در رشته ارتباطات و فرهنگ داریم. دانشگاه سوره رشته فوق لیسانس روابط عمومی و تبلیغات را راهاندازی کرده که البته آنجا بیشتر تبلیغات مذهبی است. در مراکز آموزشی دیگری که بیشتر به حوزه ارتباطات مربوط میشود؛ گاه تکدرسهایی از روابط عمومی دارند یکی دانشکده خبر است، در دانشکده صدا و سیما هم دورههای رادیو تلویزیون دارد که برای روابط عمومی کمابیش جنبههای کاربردی دارد. در کنار اینها دانشگاه آزاد اسلامی را داریم که بیش از ده شعبه در حوزه ارتباطات دارد و به طور خاص در برخی شهرها مثل تهران، اراک، جهرم در استان فارس و بیرجند رشته کارشناسی روابط عمومی دایر کرده است. علاوه بر اینها دانشگاه علمی-کاربردی هم دورههای فوق دیپلم و کارشناسی روابط عمومی را راهاندازی کرده است که تعداد مراکز فوق دیپلم آن فکر میکنم 15 مرکز یا شاید هم بیشتر باشد چون هر سال تعداد آن گسترش پیدا میکند. در سطح کارشناسی تعداد محدودتر است ولی به هر حال دارند.
* وضعیت آموزش روابط عمومی در دانشگاه شما یعنی علامه طباطبایی چگونه است و این رشته بعد از انقلاب اسلامی چقدر توسعه داشته است؟
آنچه ما الان در دانشگاه علامه طباطبایی تدریس میکنیم شرح درس جدیدی است. امسال یعنی (89-88) شاهد فارغالتحصیلی اولین دانشجوهای دوره مستقل آن خواهیم بود. علت آن هم این است که طی این 40 و چند سالی که این دوره در ایران دایر شده، بویژه بعد از انقلاب اسلامی، تغییراتی در شرح درسها داده شد و با محدودشدن تعداد واحدهای آن یک نگاه ضدسرمایهای بر جامعه حاکم بود با این تصور که رشتههایی مثل روابط عمومی یا بازاریابی رشتههایی هستند که به طور خاص در خدمت سرمایهداری هستند در حالی که بازاریابی شاید این طور بود اما روابط عمومی عملا در حوزههای دیگر هم کاربرد پیدا میکند. در حوزههای اجتماعی- سیاسی فرهنگی و .... به همین علت شاید بشود گفت که علت توسعه نیافتن مراکز آموزش عالی آن طی سالهای گذشته همین نکته است. که البته متقابلا بازار کار آن توسعه یافته است.
به قول مرحوم دکتر لطفی در واحد بسیج مسجد محل هم دفتری تحت عنوان روابط عمومی داریم. بنابراین نیاز اجتماعی از یک سو و توسعه تکنولوژیهای ارتباطات از طرف دیگر و به اصطلاح غیرمستقیم شدن ارتباطات باعث شد که روابط عمومی چه در سازمانهای دولتی و چه در سازمانهای صنعتی و حتی واحدهای خدماتی داخل شهر نیاز به کارشناسانی داشته باشد که در شهرهای بزرگ بیایند و تلاش کنند برای مسائل ارتباطی آن بخش از جامعه راه حل پیدا کنند و آن پیوندها و مناسبات انسانی رادر درون سازمانها و نهادها تقویت کنند. در عرصۀ بینالمللی هم همین طور. ما با رشد حوزهای تحت عنوان روابط عمومی و بینالمللی مواجهیم که کمابیش در ایران هم با آن طرف هستیم.
از یک طرف در دنیایی که جهانی شده است ما باید رسانهها را به عنوان آینهای نگاه بکنیم که از یک طرف تصویر خود ما را در عرصه جهانی بازتاب میدهد و از طرف دیگر میتوانیم انگاره های سایر دولتها و ملتها را در این آینه ها ببینیم و بنابراین نیاز به کارشناسان چه در سطح داخل و چه در سطح خارج کشور وجود داشت. گاه به عنوان مثال در یک کشور ما دفتر نمایندگی و کارشناسی در حوزه های مختلف داریم ولی به علت کمبود یک وابسته مطبوعاتی یا فرهنگی که در واقع تخصص روابط عمومی داشته باشد در برقراری ارتباط موفق نیست. این نیازمند یک کارشناس روابط عمومی است که رسانهها را بشناسد و بتواند با رسانه ها کنار بیاید و به اصطلاح کارکردهای رسانه را درک بکند و از طرف دیگر بتواند انگاره های ملی ما را تعریف بکند و از طریق ابزار ارتباطی مناسب به اطلاع دیگران برساند.