استفاده از کامپیوتر، بهمنظور یاری رساندن به روزنامهنگاران در دستیابی و تحلیل اطلاعات، آنها را در یافتن تعابیر و تفاسیر جایگزین مربوط به وقایع و اطلاعات، مجهزتر خواهدکرد. در اینصورت، مخاطبان این فرصت را خواهند داشت که بهجای یک تفسیر دستکاری شده، برداشت خود را از وقایع داشته باشند. در این مقاله ضمن بررسی نقش اینترنت در تسهیل وظایف روزنامه نگاران، به تشریح انواع فن آوری های موجود برای خبرنگاران و پیامدهای آن در کاربرد حرفه ای پرداخته شده است.
مقدمه
هر تحقیقی از اطلاعات نشأت میگیرد، و وظیفهی هر گزارشگر تحقیقی نیز دستیابی به اطلاعات، ارزبابی و تحلیل آن و انتقال اطلاعات بهگونهای است که تعداد زیادی از افراد را مطلع ساخته و توجه آنها را به خود جلب سازد. مسألهی مهم، یافتن اطلاعات صحیح از میان منابع گوناگون و رسانههایی همچون: رسانههای مکتوب سنتی، رایو و تلویزیون، اینترنت و سرویسهای الکترونیکی است. علاوه براین، باید به این نکته توجه داشت که اطلاعات خنثی نباشند؛ این امر بر پایهای نظری یا ایدئولوژیک استوار است. به عبارتی دیگر، چنانکه استوارت هال (Staurt Hall) استدلال میکند، از آنجا که معنا، امری معین و مشخص نبوده، بلکه تولید میشود، معانی متفاوتی میتواند از یک واقعه استنباط گردد. روشی که در آن اطلاعات مشخصی بازخوانی شده و یا مجددا مورد توجه قرار میگیرد، به جنبه نظری مربوط میشود و در دنیای مدرن، رسانههای جمعی، ابزار مهمی برای مفهوم اجتماعی محسوب میشوند. روزنامهنگاران اطلاعات خود را از منابعی تأمین می کنند که این منابع خواستار آنند که تفسیر و برداشتشان از وقایع مورد پذیرش قرار گیرد که البته پر بیراه هم نمیگویند. ولی باید توجه داشت آنچه که در متن آورده میشود، به برداشت آنها اعتبار و مشروعیت میبخشد. این امر ظهور توجیهگران را توضیح میدهد؛ افرادی که به شیوهی گزینشی، اطلاعاتی را به روزنامهنگاران ارائه میدهند که بر زاویهی دلخواه آنها تأکید داشته، موارد دیگر را کماهمیت جلوه میدهد.
همانگونه که فیلیپ میر (Philip Meyer) اشاره میکند: «در جهانی که حجم اطلاعات هر پنج سال، دو برابر میشود، برای درک و فهم هرچه بیشتر آن، به یک متخصص نیاز است.» این نکته بر این امر دلالت میکند که نقش روزنامهنگاران، بیان اطلاعات و ارائه آن به گونهای قابلفهم است. ولی بسیار غیرواقعی است اگر تصور کنیم روزنامهنگاران در خلاء به سر میبرند یا خارج از جامعهای هستند که در آن زندگی میکنند. روزنامهنگاران به سه دسته تقسیم میشوند: آنهایی که حقوقشان را از سازمانهای بزرگ رسانهای دریافت میکنند. آنهایی که حقوقشان از سوی شرکتها و بنگاههای کوچک مستقل پرداخت میشود و روزنامهنگاران آزاد که تولیدات خود را به دو شرکت قبلی میفروشند. این بدان معناست که تمامی روزنامهنگاران تحت فشار و محدودیتهای خاصی کار میکنند. برخی از این محدودیتها، از فعالیتهای کاری روزنامهنگاران ناشی میشوند، مثلا این ضرورت که باید اولین فردی باشند که به حقایق و اطلاعات دست مییابند، آنها را وادار میکند که کارِخود را سرموعد معینی به اتمام رسانند. چنانکه کارن و سیتن (Curren & Seaton) معتقدند؛ این شرایط مانع تحقیق یا تحلیل عمقی شده و قوانین مربوط به گزینش، پژوهش، تفسیر و بیان حقایق را دائمی میسازد.
افزون بر موارد فوق، محدودیتهای اقتصادی و سیاسی است که روزنامهنگاران تحت فشار آنها کار میکنند. اکثر روزنامهنگاران برای سازمانهایی کار میکنند که هدف اساسی آنها کسب سود و درآمد است. حتی درجاییکه روزنامهنگار آزاد بوده و به عبارتیT دربند شرکت یا نمایندگی خاصی نیست، چنانچه میخواهد خبرهایش به فروش برسد، باید خود را با شاخصهای سازمان موردنظر هماهنگ سازد، که این بهمعنای ارجح دانستن تفسیری خاص از اطلاعات، نسبت به بقیه است. بهطور کلی این تفسیر، از ساختارهای موجود در جامعه حمایت میکند، ساختارهایی که براساس آنها، کسب سود و درآمد میکنند. این وضعیت بیشتر با تمرکز بر مالکیت رسانهای از سوی شرکتهای بزرگ فراملی با منافع متعدد اقتصادی تقویت میشود؛ شرکتهایی که بر جلب مخاطب به منظور افزایش درآمد حاصل از آگهیهای بازرگانی تأکید میکنند. همانگونه که نیکلاس گراهام (Nicholas Garnham) خاطر نشان میکند، «نظریهپردازان فرهنگی نظیر هال (Hall) ادعا میکنند همانطور که رسانهها ساختار سلطه خود را بازتولید میکنند، بهصورت نظاممندی به بازتولید زمینهی ایدئولوژیک جامعه نیز گرایش دارند.» درحالیکه از نظر متخصصان اقتصاد سیاسی، مثل دالاس اسمایت (Dallas Smythe)، «وظیفهی مسلم رسانههای جمعی فروش بستههای ایدئولوژی به مصرفکنندگان نیست، بلکه جلب مخاطبان به سوی آگهیدهندگان است.» در هردو مورد، اطلاعات بهسود سازمانهایی که این اطلاعات را به مخاطبان منتقل میکنند، دستکاری میشود؛ کهاین امر چنانکه پیتر گلدینگ (Peter Golding) و گرام مرداک (Graham Mordock) خاطرنشان میکنند، بهمعنای آن است که: «موقعیت مخاطب به عنوان کالایی باارزش، به کاهش تنوع برنامهریزی کمک میکند و به ما اطمینان میدهد که موارد نهادینه شده و فرضیات، بیشتر از آنکه به چالش کشیده شوند، تأیید میشوند.»
در این فصل، در اینباره بحث میشود که فنآوری موجود، از این ظرفیت برخوردار است که اگرنه این وضعیت را وارونه، حداقل بتواند تاحدودی آنرا بازسازی کند. این امر نه از طریق «انفجار اطلاعات»، بلکه بهوسیله تغییر آییننامههای روزنامهنگاری و شیوههای انتشار، حاصل از پیشرفتهای تکنولوژیکی، محقق میشود. استفاده از کامپیوتر، بهمنظور یاری رساندن به روزنامهنگاران در دستیابی و تحلیل اطلاعات، آنها را در یافتن تعابیر و تفاسیر جایگزین، مربوط به وقایع و اطلاعات، مجهزتر خواهدکرد که در اینصورت، مخاطبان این فرصت را خواهند داشت که بهجای یک تفسیر دستکاری شده، برداشت خود را از وقایع داشته باشند. حتی ممکن است که این امر به مشاهدات برنارد کوهن (Bernard Cohen) معنای متفاوتی بخشد، مبنی براین که «مطبوعات بیشتراوقات نمیتوانند به مردم بگویند به چه بیندیشند، اما در این مورد که به مردم بگویند درباره چه بیندیشند، بهطور حیرتآوری موفقاند.» احتمالا نکته مهمتر آن است که کامپیوترها نیز امکانی را برای روزنامهنگاران فراهم میسازند تا یافتههای خود را بدون محدودیتهای سیاسی موجود در نشر سنتی، به اطلاع تعداد زیادی از مخاطبان برسانند. درحالیکه هماکنون بسیاری از نشریات الکترونیک، همچون الکترونیک تلگراف (ElectronicTelegraph) و بیبیسی آنلاین (B.B.C Online) در انگلستان و نیویورکتایمز (NewYork Times) و اماسانبیسی (MSNBC)در ایالاتمتحده، تحت مالکیت و کنترل شرکتها یا نمایندگیهای خبری رسمی قرار دارند. مت دراج (Matt Drudge) نشان داد که برخی خبرها برای سازمانهای بزرگ، به اندازهای از حساسیت برخوردار بوده که قادر به انتشار آن نبودند، مثل رسوایی جنسی کلینتون و مونیکالوینسکی، که تنها از سوی یک فرد معمولی ولی بهطور مؤثری منتشر شد. رسوایی مونیکا لوینسکی (Monica Lewinsky) در ژانویه 1998 فاش شد و اگرچه روزنامهنگارانی که برای نشریات سنتی کار میکردند، از وجود نوارهایی مبنی بر اقرار وی به رابطهی جنسی با رییسجمهور اطلاع داشتند، ولی در انتشار این خبر مردد بودند تا اینکه این خبر روی وبسایت دراجریپورت قرار گرفت. (www.drudgereport.com)
البته هرگونه تغییر در آییننامهها و قراردادهای روزنامهنگاری، از قبیل اینکه چه عناوینی باید مورد بحث قرار گیرند و چه تفسیری از این امتیاز ویژه برخوردار است که از هرگونه تغییری مصون بماند، باید مورد شناسایی قرار گیرد. آیندهی انتشار قراردادی اخبار کاملا اطمینانبخش خواهدبود و بنگاههای سخنپراکنی و ناشران سنتی نیز میتوانند ادعای خود را به محیط گفتوگوی (Forum) جدیدِ شبکه جهانی وب منتقل کنند. ولی همانطور که بیلگیتس (Bill Gates) میگوید: اینترنت پدیدهی مهمی است و این ظرفیت را دارد که روزنامهنگاران را به دوران جزوهنویسی روزنامهنگاران پیشین برگرداند. مثل توماسپین (Thomas Paine)، که در آثارش، مثل عقلسلیم (Common Sense) و بحران امریکایی (The American Crisis) با ارائهی اطلاعات و عقایدی که مستقیما با نظام مخالفت میکرد، در جنگ امریکا برای دستیابی به استقلال بسیار مثمر ثمر بود.
این نکته بیانگر آناست که اینترنت، پادزهری برای حل مشکلات موجود در مسیر دستیابی به اطلاعات نیست. علیرغم رشد سریع اینترنت در دههی 1990، هنوز بخشهای وسیعی از جهان، بهویژه نواحی جنوبی درحالتوسعه، به تلفن دسترسی ندارند، چه برسد به کامپیوتر و مودم و همانطور که ویکتور کیگان (Victor keegan) از روزنامهی گاردین (Gaurdian) خاطر نشان میکند، 96درصد از سایتهای اینترنتی در 27 کشور ثروتمند جهان واقع در منطقهی OECD قرار دارند.
بااینوجود، پیشرفتهای تکنولوژیکی حاصل از کامپیوتر و دیجیتالیشدن، عرصههایی را برای تحقیق به روی روزنامهنگاران میگشاید که پیشازاین، اگر نگوییم بسته، حداقل محدود و محصور بودند. بهطور سنتی، روزنامهنگاران تحقیق خود را براساس یک شایعه یا یک عمل خلاف و ناهماهنگی آشکار آغاز میکنند. از همین نقطه، روزنامهنگاران ردِ افرادی را میگیرند که بهنوعی بهعنوان قربانی، مقصر یا متخصص با این مسأله درگیرند و سپس حقایق و اطلاعاتی را که به صورتهای گوناگونی منتشر شده، ذخیره میکنند تا اینکه تصویری کامل از موضوع بهدست آید. البته یافتن افراد و درواقع موفقیت در انجام گفتوگو با آنها، چه بهصورت رودررو، چه از طریق تلفن و درونما، تأیید اطلاعاتی که از سوی مردم ارائه شده، یافتن اسناد و مدارک مرتبط و دسترسی به آنها، همگی مستلزم صرف زمانی طولانی است. با کمک فنآوری، زمانیکه صرف دستیابی به افراد و اطلاعات میشود، بهطور قابل ملاحظهای کاهش یافته، حجم اطلاعات در دسترس-ازآنجا که هیچگاه تنها از یک نقطه بهدست نمیآیند- ، افزایش پیدا میکند و اطلاعات بهطور مؤثری مورد تجزیه تحلیل قرار میگیرند.
نقش کامپیوتر در کمک به روزنامهنگاری
در بخشهای آینده، انواع فنآوری موجود برای روزنامهنگاران و پیآمدهای آن در کاربرد حرفهای و تولیدات آن بهطور مختصر شرح داده میشود. اساسا برای روزنامهنگارانی که به یک کامپیوتر، مودم و نرمافزاری مناسب دسترسی دارند، چهار ابزار مهم و اساسی موجود است: اینترنت که پست الکترونیکی را نیز دربرمیگیرد، شبکه جهانی وب (world wide web، FTP)، گروههای خبری (Newsgroups) و لیستسروها (Listserve)؛ مثل سرویسهای اطلاعرسانی بازرگانی؛ صفحات گسترده (Spreadsheets)؛ و پایگاههای اطلاع رسانی (Databases). در بخشهای بعدی با هریک از این ابزار و کاربرد آنها آشنا خواهیم شد.
مهمترین کلمه در عبارت «کامپیوتر به روزنامهنگاری کمک میکند»، کلمهی «کمک میکند» است. بنابراین کامپیوتر تنها به روزنامهنگاران کمک میکند، نه این که جایگزین آنها شده و بر عملکردشان تسلط یابد. همانگونه که نیل ریزنر (Neil Reisner) در سال 1997 در کنفرانس رسانهای در میامی هرالد اظهار داشت: «خبرنگاری با کمک کامپیوتر به معنای تهیهی خبرهای بهتر نیست؛ بلکه به ما این فرصت را میدهد که با طرح سؤالات بهتر خبرهای بهتری بنویسیم.»
اینترنت
همانطور که بیشتر مردم میدانند، اینترنت به زبان ساده، شبکهای از کامپیوترهاست که به یکدیگر وصلاند که در سال 1969 تنها با چهار کامپیوتر متصل به هم در شبکه پروژههای تحقیقاتی پیشرفته (ARPANET) در دانشگاه کالیفرنیا شروع به کار کرد و تا سال 1997 به بیش از 16 میلیون کامپیوتر متصل یا هاست (Host) رسید. مشکل این بود که تا دههی 1990، قبل از شکلگیری شبکه جهانی وب، دسترسی به اینترنت و ذخیرهی اطلاعات، نیاز به تخصص داشت. وب دسترسی آسان را با استفاده از نرمافزاری به نام جستوجوی وب (Web Browser) میسر ساخت.
شبکهی جهانی وب
شبکهی جهانی وب، شناختهشدهترین بخش اینترنت است که در سال 1993، شامل 130هزار صفحه بود و 5 سال بعد، بیش از 30 میلیون صفحه را دربرداشت. بیشترین انتقادی که به وب وارد میشود آن است که از آنجا که هرکس میتواند وبسایتی را راهاندازی کند، تشخیص سره از ناسره دشوار است. اساسا وبسایتها از پنج منبع سرچشمه میگیرند:
1- مؤسسات دانشگاهی
2- دولت
3- سازمانها و انجمنهای غیرانتفاعی
4- شرکتهای بازرگانی
5- اشخاص
از موارد فوق، همه به جز منبع آخر، میتواند مورد استفادهی روزنامهنگاران قرارگیرد، مثل دستیابی به نظرات مستقل تخصصی (مؤسسات دانشگاهی)، دسترسی به اطلاعات رسمی (سایتهای دولتی)، دریافت اطلاعات از منبع جایگزین اما معتبر مثل صلح سبز یا Oxfam (سازمانها و انجمنها)، و به عنوان رفرنس یا بایگانی (شرکتها). اگرچه تمامی سایتهایی که توسط اشخاص اداره میشوند، بیارزش نیستند ولی عموما اعتقاد براین است که اکثریت آنها پستهایی به دردنخورند، موارد استثناء هم آنهایی است که توسط روزنامهنگاران حرفهای نوشته میشوند که اغلب شامل فهرستهایی مهم از سایتهایی هستند با اطلاعات مفید و خاص. نمونهای از اینگونه سایتها، سایت FACSNET) www.facsnet.org) است که خود را به عنوان «سرویس منابع اینترنتی روزنامهنگاران» معرفی میکند که توسط روزنامهنگاران و برای روزنامهنگاران اداره میشود.
علاوه بر سایتهای حاوی اطلاعات، سایتهای دیگری هم هستند که برای جستوجو در میلیونها صفحهی موجود در وب، به ما کمک میکنند. راهنماها و موتورهای جستوجویی وجود دارند که به شیوههای متفاوتی عمل میکنند. برخی مثل یاهو (Yahoo) و UK Plus توسط افراد گردآوری میشوند و محتوای سایتهای موجود در راهنماها/دایرکتوریها را بررسی میکنند، بقیه مثل Alta Vista و Infoseek توسط رباتها (برنامههای کامپیوتری) تألیف شده و افراد در آن نقشی ندارند. آنها با ارسال یک عامل نرمافزاری به وب اداره میشوند تا سایتهای جدید را پیدا کرده و آنها را در فهرست جای دهند. سپس، سایتهای جستجوی موضوعی هستند که ترکیبی از عملکرد اشخاص و برنامههای کامپیوتری اند که سایتهای مرتبط با موضوعات خاص را گردآوری میکند مثل Findlaw) www.findlawocm).
به محض آشنایی با شبکه جهانی وب، روزنامهنگاران با استفاده از آن میتوانند خیلی زود اطلاعات را بررسی کنند، در رابطه با خبرهای موردبررسی، به اطلاعات پسزمینهای دست یابند، با متخصصان ارتباط برقرار کنند، و نظرات گروههای مختلف را باهم مقایسه کنند. البته تمامی موارد فوق بدون کامپیوتر هم میسر است اما در این صورت، زمان بیشتری صرف میشود و به عنوان نقطهی شروع، روزنامهنگار باید ارتباطات مناسبی داشته باشد. نکتهی حائز اهمیت اینکه، شبکه جهانی وب برای روزنامهنگار امکان دسترسی به اطلاعات و افراد را فارغ از مرزهای جغرافیایی فراهم میآورد.
پست الکترونیکی (E-mail)
پست الکترونیکی یا ایمیل، روزنامهنگار را از ماندن در یک محل خاص، برای تحقیق یا بایگانی یک خبر، بینیاز میکند. ایمیل که یکی از اولین کاربردهای شبکههای کامپیوتری است، مسیری را فراهم میسازد که پیامها از یک کامپیوتر به کامپیوتری دیگر در هر نقطه از شبکه، انتقال یابند. برنامههای گوناگون بسیاری برای ارسال و دریافت ایمیل موجود است اما نکات اصلی در تمامی موارد یکسان است و آن اینکه: یک فایل، یا پیام از یک کاربر کامپیوتر به کاربر دیگر ارسال میشود. از سال 1992، زمانیکه استفاده از پیام اینترنتی چندمنظوره توسعه یافت، نه تنها نیازی به فایلهای نوشتاری نبود، بلکه میتوانستند به صورت دیداری یا شنیداری باشند.
همچنانکه افراد بیشتر و بیشتری از اینترنت استفاده میکنند، پست الکترونیکی نیز به طور فزایندهای به عاملی سودمند برای دستیابی به منابع تبدیل میشود. مهمترین مزیت آن، این است که سریع بوده، با فشار یک دکمه در سراسر جهان قابل دسترسی است، و مورد دیگر اینکه، کاربرد آن بسیار راحت و ساده است. وقتی پیام فرستاده میشود، نیازی به حضور فرد گیرنده نیست؛ پیام سرجایش میماند تا زمانیکه آنها پست خود را چک کنند، سپس آنها هم میتوانند تنها با چند ضربه ساده روی دکمهها، پاسخ دهند و بهاین ترتیب، نیاز به تمبر، پاکتنامه یا جستوجوی شماره تلفن را برطرف میشود. از این منظر، پست الکترونیکی بسیار سودمند است. وقتی تماسها باید با آنسوی دریاها برقرار شود، میتوان پیامها را بدون نگرانی درمورد تفاوت زمانی و مکانی پاسخ داد.
علاوهبراین، ایمیل اساس گروههای خبری و لیست سروها (listserve) است که امکان دستیابی به گروههای مرجع را فراهم میسازد که ممکن است در بین ارتباطات یک روزنامهنگار خاص جایی نداشته باشند. از این طریق روزنامهنگار قادر خواهد بود که به تعدادوسیعی از افراد دست یابد که پیش از این آنها را نه میشناخت و نه ملاقات کرده بود.
علیرغم این واقعیت که ایمیل پرکاربردترین ابزار در اینترنت بوده و بیش از سی سال از کاربرد آن میگذرد، هنوز هم با مشکلاتی مواجه است. نخست پیداکردن نشانی شخصی است که میخواهید با آن ارتباط برقرار کنید و اگرچه چندین راهنمای پست الکترونیکی در اینترنت موجود است، ولی هنوز هم یافتن افراد از این طریق، همچنان دشوار و وقتگیر بوده و هنوزهم بهترین روش تلفن به شخص یا سازمان و پرسیدن نشانی است؛ اگرچه یافتن نشانی ایمیل، با گشتن وبسایت سازمانها و افراد، با استفاده از موتورهای جستوجوی اینترنتی نیز امکانپذیر است.
مشکل دیگر آناست که علیرغم دریافت پاسخ از نشانی ایمیل فردی که با وی تماس گرفتهاید، نمیتوانید مطمئن باشید که این پاسخ توسط خودِ آن افراد نوشته شده، نه جانشین و معاون آنها، بنابراین امکان دارد ارسال ایمیل به افراد ناشناس خطرناک باشد. رددیک (reddick) میگوید: «زمانیکه با یک منبع ارتباط برقرار میسازید، درمییابید که ایمیل فردی به فرد دیگر، تا چه حد میتواند ارزشمند باشد. پس از یک مصاحبهی تلفنی طولانی یا بهصورت رودررو، ممکن است متوجه شوید که بخشهای خاصی از مصاحبه تان چندان واضح نیست. پست الکترونیکی ابزاری است مؤثر که با استفاده از آن میتوانید از منبع مورد نظر بخواهید موارد مبهمِ اطلاعات را شفاف و روشن سازد.»
پست الکترونیکی با مشکلاتی در رابطه با حریم شخصی و امنیت نیز رو به رو است. اگرچه به نظر میرسد که ایمیل، ابزاری شخصی برای برقراری ارتباط باشد، ولی هیچ راهی نیست که بفهمیم چه کسی به نشانی ایمیلی که شما پیامی را به آن ارسال کردهاید، دسترسی داشته و به تبع آن، چه کسی آن پیام را خواهد خواند. علاوه بر منشیها و معاونانی که میتوانند به پیامهای الکترونیکی دسترسی داشته باشند، ممکن است این پیامها توسط مدیران سیستمهای کامپیوتری نیز مشاهده شوند، چراکه این پیام از طریق آنها ارسال میشود. بسیاری از شرکتها بر ایمیلهای کارمندان خود نظارت دارند. در امریکا نیز، FBI ایمیلهای افراد تحت نظر را کنترل میکند. شاید مثال بارز این وضعیت را بتوان در نیمهی دههی 1980 یافت، زمانیکه الیور نورث (Oliver North) پیامهای پست الکترونیکی را در رابطه با سلاحهای ضدایرانی درمورد حادثهی گروگانگیری، روی دیسک ذخیره کرد و باوجود حذف پیامها از روی دیسک سخت کامپیوتر دفترش، بازرسان توانستند آنها را بازیابی کرده و از آنها بر ضد وی استفاده کنند. براساس این دلایل، زمانی که با موضوعات حساس سروکار داریم، باید از کاربرد پست الکترونیکی اجتناب کنیم. همانگونه که روزنامهنگار آنلاین، بیل تامپسون (Bill Thompson) که نقش مهمی در راهاندازی وبسایتهای روزنامهی گاردین(Gaurdian) و آبزرور(Observer) داشت، میگوید: «درست همانطور که دستگاه فکس، تلفن یا اتومبیل شرکت، زندگی را راحتتر میکند، دسترسی به ایمیل هم در بسیاری از جهات به یک روزنامهنگار فعال کمک میکند. به هرحال هریک از موارد فوق ابزاری است که باید به درستی مورد بهرهبرداری قرار گیرند. وابستگی به هریک از این ابزار بدون درنظر گرفتن بقیه یا چشمپوشی از خصوصیات مختلف ابزار ارتباطیِ انتخابشده، میتواند به بروز مشکلاتی منجر شود.»
گروههای خبری و فهرست سرویسها (Listserve)
گروههای خبری و لیستسروها، ابزارهایی هستند سودمند برای روزنامهنگاران تا با استفاده از آنها بتوانند در شرایطی غیررسمی، با مردم ارتباط برقرار کنند و بدین ترتیب، روزنامهنگاران قادر خواهند بود تا درخبرهای خود، به آنچه که از آن بهعنوان «زاویهی دید انسانی» یاد میکنند، دست یابند. اساسا این ابزار، ارتباط یک شخص با تعداد زیادی از افراد را به صورت الکترونیک میسر میسازند. لیستسروها از طریق پست الکترونیکی عمل میکنند: به محض ثبتنام در یک گروه یا «لیست»، هر پیامی که به گروه ارسال شود، برای هریک از اعضای آن گروه نیز فرستاده میشود. گروههای خبری یا گروههای شبکهی کاربری، همانطور که همه میدانند، به جای ارسال پست به افراد، آن را برای «بولتنبوردها» ارسال میکنند. با پیوستن به یک گروه خبری، امکان دسترسی به سرور مرکزی وجود دارد، جاییکه پیامها خواند شده، پاسخ داده شده یا ارسال میشوند.
مزیتی که گروههای خبری بر لیستها دارند آن است که گروههای خبری به افراد این امکان را میدهند که وارد «گفتوگو» شده یا آن را ترک کنند و از مسدود شدن سیستمهای ایمیل افراد به دلیل ارسال پیامهای بسیار ازسوی دیگر اعضای گروه، جلوگیری میکند. لیستها نیز از این مزیت برخوردارند که بیشتر یک گروه از مردم از آنها بازدید به عمل میآورند.-مثلا لیستی مختص به روزنامهنگاران یا افرادی که در زمینهای خاص تخصص دارند- بنابراین کاربران مایلاند با یکدیگر بیشتر آشنا شده و کیفیت پاسخها هم با آسانی بیشتری مورد تأیید قرار میگیرند. واضح است که قابلیت برقراری ارتباط آسان با گروههای خاصی از مردم، کمک بزرگی به روزنامهنگاران محسوب میشود، مخصوصا اگر خبری باشد که حاوی مضامین بینالمللی است. بهعنوان مثال، یکی از دانشجویان من که روی تحقیقی درمورد افزایش حذف مدارس متوسطه در انگلستان و ولز کار میکرد، تصمیم گرفت که این وضعیت را با کشورهای دیگر مقایسه کند. او لیستی را پیدا کرد که به این موضوع مربوط میشد و فرم درخواست اطلاعات را پست کرد. ظرف یکهفته، او نهتنها از مردم انگلستان و ولز، بلکه از استرالیا و کانادا نیز پاسخهایی را دریافت کرد که به تحقیق وی جنبهی بینالمللی بخشید که انجام آن به صورت غیرالکترونیکی در بهترین حالت، هفتهها بهطول میانجامید.
از آنجا که تشخیص سطح مهارت و توانایی افرادی که در گروههای گفتوگو اظهار نظر میکنند، برای روزنامهنگاران غیرممکن است، بنابراین باید جانب احتیاط تاحدودی رعایت شود. به محض اینکه کارایی منابع آشکار شد، خبرنگاران باید اعتبار منابع آنلاین خود را بررسی کنند؛ درست بههمانگونه که وقتی فردی را که بهصورت منطقی ملاقات کرده و ظاهرا اطلاعات جالب توجهی داشته را هم مورد بررسی قرار میدهند.
گروههای خبری چشم انداز گستردهای را به روزنامهنگاران ارائه میدهند. با رجوع به بحث، بخشهای از موضوع که ممکن است از سوی برخی نادیده گرفته شده یا بیاهمیت تلقی شود، آشکار میگردد. نکتهی جالب توجه آن است که پنتاگون معمولا بهمنظور سنجش جو سیاسی حاکم بر کشور و آگاهی از عقاید کاربران، گروههای خبری را کنترل میکند.
لیستها و گروههای خبری سودمند
بهمنظور پیوستن به یک لیست، فرد باید پیامی را به آدرس پست الکترونیکی لیستسرو (listserve) ارسال کرده و به اشتراک «لیست» مذکور درآید. به محض عضویت در یک لیست، شما هر پستی را که به آن ارسال میشود، دریافت میکنید و درعوض هر پیامی را که به آن لیست ارسال میکنید، برای هریک از اعضای آن نیز فرستاده میشود. این بهمعنای آن است که روزانه پیامهای بسیاری دریافت خواهید کرد، بنابراین در کاربرد آن محتاط باشید.
NICR-L درمورد خبرنگاری تحقیقی بحث میکند، به نشانی: listserv@lists.missour
NEWSLIB در مورد خبرهای تحقیقی بحث میکند. به نشانی: listserve@ripken.oit.unc.edu
FOI-L درمورد موضوعات مربوط به آزادی اطلاعات بحث میکند. به نشانی: listserve@listserve.syr.edu
همچنین نشانی راهنمای گروههای خبری www.dejanews.com است که امکان تحقیق، مطالعه و ارسال اطلاعات را فراهم میسازد.
FTP
FTP به معنای «پروتکل انتقال فایل» است و دراصل زبانی است که این امکان را برای کامپیوتر فراهم میسازد تا فایلها را به کامپیوترهای دیگر ارسال و از آنها دریافت کند که ممکن است این کامپیوترها از نظر فاصلهی مکانی دور بوده و از سیستم متفاوتی استفاده کنند. این ویژگی یکی از جنبههای کاربرد آسان اینترنت و مستلزم داشتن میزان معقولی از سواد کامپیوتری، بهمنظور بهکارگیری آن و نیازمند نرمافزار FTP است. به عنوان مثال از FTP برای دستیابی به فایلهای خاص در مؤسسات یا کتابخانههای تحقیقاتی استفاده میشود. مشکل اصلی در دستیابی به فایلها با استفاده از FTP، آن است که دقیقا باید بدانیم چه میخواهیم و کجا ذخیره شده، چراکه تمام آنچه که بر روی صفحه ظاهر میشود، راهنمای فایلها است که تقریبا هیچ اشارهای به محتویات فایلها نمیکند. خوشبختانه از آنجا که دسترسی به شبکه جهانی وب بسیار ساده است، بیشتر مؤسسات و کتابخانهها هم در این شبکه قابل دسترسیاند.
سرویسهای اطلاعرسانی بازرگانی
با حجم گستردهی اطلاعات الکترونیکی، تعجبی ندارد که طی چندسال اخیر، تعدادِ شرکتها، به منظور فروش اطلاعات موردنیاز به مردم افزایش یافتهاست. بهطور کلی سرویس اطلاعرسانی بازرگانی گران بوده، و در بیشتر اتاقهای خبری، استفاده از آنها به کتابخانههایی محدود میشود که قادرند سریعا در محیطهای موردنیاز به جستوجو بپردازند. بیشتراوقات اطلاعاتی که توسط این شرکتها به فروش میرسند، قبلا بهصورت رایگان موجود بوده ولی ممکن است که گردآوری آن توسط افراد، نیازمند مهارت و صرف زمان زیادی باشد. مثلا امکان دارد جستوجو از طریق آرشیو الکترونیکی روزنامهها به منظور دستیابی به اطلاعات پسزمینهای در مورد نقض استاندادها در مهدکودکها یا پرورشگاهها، برای یک روزنامهنگار، تمام روز به طول انجامد، این درحالی است که یک سرویس بازرگانی مثل Nexus میتواند این اطلاعات را ظرف یک ساعت تهیه کند، البته هزینهی آن باید پرداخت شود. بههمین ترتیب، سوابق مالی یک شرکت خاص با استفاده از بایگانی آن شرکت که شامل آرشیویی است بر روی سیدیرام و اطلاعاتی محدود در اینترنت بهصورت رایگان قابل دسترسی است، ولی اطلاعاتی که توسط یک سازمان بازرگانی مثل دان((Dun و برد استریت(Brad street) ارائه میشود، به احتمال زیاد، آسانتر درک میشود.
شکی نیست که سرویس اطلاعرسانی بازرگانی که بهصورت آنلاین ارائه میشود، بسیار سودمند است، اما درواقع این خدمات بسیار گران بوده، و روزنامهنگاران آزاد به آن دسترسی ندارند. کاربرد اصلی آن در اتاقهای خبری، و درمورد خبرهایی است که نیازمند اطلاعاتاند تا سریعا مورد بررسی قرارگیرند.
صفحات گسترده و پایگاههای اطلاعرسانی
معمولا اطلاعات یا اعداد و ارقام بهگونهای ارائه میشوند که بخشهای خاصی از خبر مبهم بهنظر میرسند. در چنین وضعیتی، صفحات گسترده و پایگاههای اطلاعرسانی میتوانند به روزنامهنگاران تحقیقی کمک کنند تا بهطور مستقل و بدون صرف ساعتهای متمادی با ماشینحساب، اطلاعات را بررسی و آنها را تجزیه و تحلیل کنند.
صفحات گسترده برای تحلیل اطلاعات رقومی، همچون بودجههای دولتی محلی یا ملی، داراییهای شرکت، سیر حقوق در ادارت دولتی، نرخ جرائم یا پیبردن به تغییرات اطلاعات مربوط به سرشماری، مورد استفاده قرار میگیرد. سیستمهای مدیریتی پایگاه اطلاعرسانی، شبیه به بخش پروندههای الکترونیکی است که به اطلاعات شما نظم میبخشد، و از آنها در یافتن الگویی برای اطلاعرسانی استفاده میشود. به عنوان مثال، اگر خبرنگاری درمورد انحطاط یا فساد منطقهای واقع در همسایهگی تحقیق میکند، بیش از هر چیز، از صفحهی گسترده بهره میگیرد تا با توجه به رشد جرائم در آن منطقه، طی چندسال گذشته، آن را با رشد جرائم همسایهی دیگر مقایسه کند. استفاده از صفحهی گسترده برای تحلیل این اعداد به روزنامهنگار کمک میکند تا دریابد که آیا افزایش جرائم در انحطاط و سقوط این مناطق، عاملی مؤثر بوده یا خیر، و اگر چنین است، اطلاعاتی را در اختیار آنان قرار میدهد تا پلیس را مورد مؤاخذه قرار دهند که برای بهبود این وضعیت چه کاری انجام میدهد.
برخورداری از این اطلاعات و به کارگیری آن در سیستم مدیریتی پایگاه اطلاعرسانی به روزنامهنگار، دیدگاه متفاوتی میدهد. با وارد کردن محل جرم، نوع جرم، زمان ارتکاب آن، جنسیت، سن، نژاد و محل زندگی قربانیان، روزنامهنگاران به این نکته پیخواهند برد که آیا مسائل جنایی به دلیل حملات آشوبگرانه، دزدی، حملات نژادپرستانه و شورش داخلی است یا خیر. بدیهی است مشکلات منطقهای که در آن حملات شدیدی علیه اقلیت اخلاقگرا صورت میگیرد و برعکس مخالفت چندانی با اکثریت وجود ندارد، با مشکلات منطقهای که تقریبا هیچ مخالفتی از هر دو نوع به چشم نمیخورد ولی سرقت در آن رواج دارد، متفاوت است. علاوه براین، مدیریت پایگاه اطلاعرسانی برای شما این امکان را فرااهم میسازد که تصویر کاملی از خیابانهای بهخصوصی را بازسازی کنید، مثل خیابانهایی که خطرناکترین محل برای پارک اتومبیل بوده، و بیشترین آمار سرقت را داراست و برای قدمزدن جای امنی محسوب نمیشود. به همین ترتیب، تمام این اطلاعات، امکانات ارزشمندی را برای مؤاخذهی مسؤولان، در اختیار یک گزارشگر قرار میدهد تا همانگونه که نیل ریزنر(Neil Reisner) از میامیهرالد میگوید:
«ابزارهای تحلیلی کامپیوتر، این امکان را برای روزنامهنگاران در سراسر جهان فراهم میآورد که اطلاعات را بهطور مؤثرتری گردآوری کرده، سپس اطلاعات جمعآوری شده را تجزیه و تحلیل کنند، سؤالات بهتر و دقیقتری را درمورد منابع پرسیده و خبرهای عمیقتر و شفافتری را نوشته یا پخش کنند. و به این ترتیب، روزنامهنگاران میتوانند به همان ابزاری دست یابند که سالهاست مدیران آنها را به کار گرفتهاند. در واقع این ابزار زمین بازی را یکدست میکنند.»
درحال حاضر، استفادهی روزنامهنگاران از صفحاتگسترده و پایگاههای اطلاعرسانی در امریکا کاملا جا افتاده، بیشتر به این دلیل که دسترسی به اطلاعات برروی دیسک امری است متداول و عادی. ولی در انگلستان به دلیل قانون حفاظت از اطلاعات، این امر به دشواری صورت میگیرد؛ این قانون اغلب از سوی قدرتهای محلی بهکار گرفته میشود، که از انتقال الکترونیکی اطلاعات به خبرنگاران جلوگیری میکنند. در امریکا معمولا تمامی اطلاعات، از بودجههای شورای شهر گرفته تا اجازه نگهداری حیوانات خانگی، از هزینهی مبارزات سیاسی گرفته تا قراردادهای دولتی، از آمار تولد، مرگ، ازدواج و طلاق گرفته تا تعداد رأیدهندهگان، همگی برروی دیسک به خبرنگاران ارائه میشود، بنابراین، این وضعیت، خبرنگاران را به استفاده از صفحات گسترده و پایگاههای اطلاعرسانی تشویق میکند و خبرهایی تهیه میشود که پیش از این ماهها صرف تحقیق درمورد آنها میشد. یکی از مشهورترین موارد در سنتلویی((St.louis رخ داد، آنجا که خبرنگاری پایگاه اطلاعرسانی مربوط به بایگانی افراد متوفی شهر را به بایگانی مربوط به رأیدهندهگان شهر لینک داد و دریافت که تعداد قابل توجهی از مردگان در آخرین انتخابات شهر رأی داده بودند.
با این وجود، شواهد حاکی از آن است که این وضعیت در انگلستان در حال تغییر بوده و برخی از قدرتهای محلی پیشنویس گزارشهای خود را در وبسایتهای خود منتشر میکنند. در رأس آن، آمارهای بسیاری از وبسایتهای دولتی نیز موجود است و به اطلاعات خاصی در مورد سازمانهایی مثل سازمان مللمتحد، سازمان بهداشت جهانی و جامعهی اروپایی نیز میتوان دست یافت. حتی زمانیکه اطلاعات به صورت الکترونیکی در دسترس نیستند و اغلب به صورت مکتوب موجودند، اگرچه زمان زیادی صرف میشود، ولی روزنامهنگاران میتوانند با تایپ اطلاعاتِ مکتوب، پایگاه اطلاعرسانی خود را بسازند و همچنان با استفاده از کامپیوتر میتوانند با سرعت و صحت بیشتری نسبت به کاغذ و ماشینحساب به تجزیه و تحلیل اطلاعات بپردازند.
آینده
درحالیکه ابزار توصیف شده در بخش فوق، برای استفادهی روزنامهنگاران، موجود است، باید توجه داشت که در مورد دسترسی به اطلاعات، روزنامهنگاران در حکومتهای دموکراسی غربی، هیچ برتری نسبت به سایر شهروندان ندارند. ترور هیوود(Trevor Haywood)، استاد سیستمهای اطلاعاتی انسانی در دانشگاه مرکزی انگلستان، مشکل مربوط به مقدار و کیفیت متفاوت اطلاعات را چنین توصیف میکند: «مثل کارتونهای قدیمی که در آنها مرد کشاورز اسلحهی قدیمی خود را که پر از میخ و قطعات زنگزده است به امید شکار چیزی شلیک میکند و یک دسته از جانواران عجیب و غریب از آسمان پایین میافتند.»
حقیقتا این نکته بدان معناست که «بیش از هرزمان دیگری، حرفهی روزنامهنگاری (بهصورت مکتوب یا هرشکل دیگری)، به فیلترینگ یا بازبینی موضوعات موجود در اطلاعات، بهصورت انبوه یا جزئی، مربوط میشود. روزنامهنگاری از گردآوری اطلاعات تا ایجاد معنا بسط وگسترش مییابد.» براساس نظر فیلیپمیر (Philip Meyer) به منظور غلبه بر حجم انبوه اطلاعات، روزنامهنگاران-چنانچه روزنامهنگاران دقیقی باشند-، باید روشهای تحقیق علمی رفتاری و اجتماعی را به کار گیرند و شیوههای سنتی دوگانه را رها کنند. این دوشیوه عبارتنداز: انتقال روزنامهنگاری-که به موجب آن، روزنامهنگاران خبرهای ارائه شده از سوی منابع رسمی را میپذیرند - و سادگی روزنامهنگاری- که براین اساس، روزنامهنگاران درستی و صحت نسخه رسمی این خبرها را میپذیرند. این بهمعنای آن نیست که روزنامهنگاران باید مثل آنچه در دههی 1960 بر «روزنامهنگاری نوین» گذشت، اصول اخلاقی عینیتگرایی را رها سازند، بلکه بدان معناست که آنها باید برای جستوجوی اطلاعات صحیح فعالتر باشند، نه این که فقط به دنبال اطلاعاتی باشند که به آسانی در دسترساند، چرا که این اطلاعات بیشتر متعلق به احزاب ذینفعی است که بیشتر درپی آن هستند که از طریق انتشار مطبوعات، برداشت خود را از یک خبر به دیگران تفهیم کنند.
همچنان که مییر خاطرنشان میکند: «موضوع اساسی در جدیدترین انتقادهای وارد بر روزنامهنگاری آن است که رسانهها به آسانی تحت سلطهی سیاستمداران قدرتمند و توجیهگران ماهرشان قرار میگیرند که خواسته ومیل آنها به سادگی تعیین میکند که چه چیزی خبر است و چه چیزی نیست. برای دفاع در برابر تحریف و دستکاری رسانهها نیازمند اعتماد به نفس هستیم و بهترین راه برای کسب اعتماد به نفس از مسیر دانش میگذرد.»
این دانش بهسادگی از طریق فنآوری حاصل میشود. چنانکه برینمکنیر (Brain MacNair) میگوید: «ظهور اینترنت، کنترلهای سنتی را که از سوی گروه نخبهگان (Elite) برروی اطلاعات و انتشار آن اعمال میشد، بهطور مؤثری برهم میزند.»
تامکوچ (Tom Koch) حتی از این هم فراتر میرود. او چنین استدلال میکند که فنآوری نوین با فراهم آوردن امکان دسترسی به اطلاعات، به خبرنگاران قدرت میبخشد که این قدرت برابر یا حتی بیشتر از قدرت افرادی است که مصاحبه میکنند. این بهمعنای آن است که روزنامهنگاران دیگر مجبور نیستند که به اطلاعات ارائه شده از سوی مقامات رسمی وابسته باشند. افرادی مثل سخنگویان خدمات پلیس، آتشنشانی، بیمارستان، مقامات مستقل یا غیردولتی، مثل مسؤولان مطبوعاتی یا مردمی که فورا درگیر خبر میشوند. درعوض آنان میتوانند سریعا به نظرات متخصصان مستقل دست یابند که همین امر به آنها این امکان را میدهد که متن خبر را بنویسند. چنانکه کوچ میگوید: «این پتانسیل، صرف نظر از اینکه منبع رسمی آن تا چه اندازه از قدرت سیاسی برخوردار است، از طریق گردآوری الکترونیکی، تاریخچهی موضوعی اطلاعات و با دیدگاهی که امکان بررسی انتقادآمیز یکموقعیت رسمی را فراهم میآورد، اطلاعات قابل توجهی را در اختیار نویسندگان و مؤلفان قرار داده، به آنها قدرت میبخشد.»
این وضعیت در جریان رسوایی کلینتون و مونیکالوینسکی که قبلا به آن اشاره شد، کاملا آشکار بود. همین وضعیت در انگلستان هم صدق میکرد. زمانیکه علیرغم تلاش دولت برای مخفی نگاهداشتن هویت ویلیام استرا (William Straw) فرزند جکاسترا (Jack Straw)یکی از وزرای کابینه، در اینترنت با عنوان«پسر یک مقام دولتی» معرفی شد. چراکه وی در سال 1997، به دلیل حمل مواد مخدر دستگیرشده بود.
درواقع، فنآوری را میتوان آزادکنندهی اطلاعات دانست، اما باید به خاطر داشت که این آزادسازی جهانی نیست و تنها به این دلیل که اطلاعات به صورت الکترونیکی قابل دسترساند، نمیتوان گفت که از تعصب و غرضورزی به دورند. همانگونه که ترور هیوود (Trevor Haywood) خاطرنشان میکند: «ملاحظه میشود که پیوستهگی بین تولیدکنندگان محتوای رسانهها و کسانی که ارتباطاتی را با شبکههای جدید برقرار میسازند، ساختگی است. همچنین فرض براین است که این اتحاد بیش از آن که متوجه اهداف عالی یا رعایت حقوق پایمال شدهی افراد باشد، درپی کسب منفعت است.»
بهعنوان نمونهای قدیمی از این مورد، میتوان به مجلهی سیتیاسکوپ (CityScope) متعلق به مایکروسافت، اشاره کرد که آنلاین بوده و درسال 1995 شروع به کار کرد. از آن زمان تقریبا تمامی انتشارات مهم در هردو کشور انگلستان و امریکا به صورت الکترونیکی در دسترس هستند. ولی باید این واقعیت را پذیرفت که اگر تمام انتشارات الکترونیک سودآور بودند، تعداد آنها تا به این اندازه محدود نبود.
هیوود همچنین اظهار میدارد که اینترنت در اصل محدود به کشورهای جهاناول میشود، این درحالی است که از هر هزار افریقایی تنها دو نفر به اینترنت دسترسی دارند که بیشتر آنها هم در افریقای جنوبی زندگی میکنند. علاوه براین، حتی در کشورهای غربی هم، دسترسی به اینترنت به افرادی محدود میشود که قادر به پرداخت هزینهی آن باشند. او چنین مینویسد: «کار با اینترنت ثروتها و فرصتهای فراوانی را به همراه خواهد داشت ولی هیچ اطمینانی وجود ندارد و تا به حال هیچ شاهدی نداریم که برمبنای آن توصیه شود که تمام گروههای اقتصادی به منافع مشابهی دست خواهند یافت.» در هردو کشور انگلستان و امریکا استفاده از کامپیوتر و اینترنت در اتاقهای خبری کاملا جا افتاده است. در سال 1997 بوروس گریسون (Bruce Garrison) از دانشگاه میامی، تحقیقی را درمورد روند گردآوری خبر به صورت آنلاین در روزنامههای امریکایی انجام داده و چنین نتیجه گرفت: «اینترنت برای روزنامهنگاران تنها یک وسیلهی جدید پخش نیست. اینترنت به منبع بسیار ارزشمندی برای گردآوری خبر تبدیل شده و به زودی شبکهی جهانی وب، پست الکترونیکی، و دیگر ابزار پرکاربرد اینترنتی در کنار دیگر منابع آزموده شدهی اتاقهای خبری مثل کتابهای مرجع و دستگاه تلفن، جای خود را در تمام روزنامهها پیدا خواهند کرد.»
اهمیت ضرورت آشنایی روزنامهنگاران با اینترنت، در دستور رویترز (Reuters) در امریکا روشن میشود که طی آن به خبرنگاران خود دستور داد نیمساعت در روز را در محل کارشان به جستوجو در اینترنت سپری کنند تا با استفاده از سایتهای جدید، خود را به روز نگاه دارند. حتی در انگلستان نیز تحقیقی که در سال 1997 توسط بخش روزنامهنگاری دانشگاهشهر (City University) در لندن منتشر شد، نشان که استفاده همهجانبه توسط روزنامهنگاران انگلیسی کمتر از همکاران امریکاییاشان بود. این تحقیق به این نتیجه دست یافت که: شواهدی در دست است که روزنامهنگاران روی خبرهایی کار میکنند که مکتوب نباشند؛ چراکه اینترنت منابع مضاعفی را در اختیار آنها قرار میدهد. از سوی دیگر، امکان دارد خبری که شروع شده، وسعت و گستردگی بیشتری داشته باشد، برخی وبسایتها، اطلاعات و سوابقی را درمورد مقالات بهدست میآورند که پیش از این ممکن نبود و نسخههای الکترونیکی روزنامهها، نیز با لینک به متن کامل اسناد و مدارک مورد آزمون قرار میگیرند.
تحقیق انجامشده توسط دانشگاه City University نشانگر آن بود که روزنامهنگاران انگلیسی یی که از اینترنت و امکاناتاش بیشترین استفاده را دارند، خبرنگاران آزاد و نیز روزنامهنگارانی بودند که برای انتشارات کوچک استانی کار میکردند. آنچه که در مورد هر گروه مشترک است، عبارتست از: فقدان دسترسی به کتابخانههای بزرگ مثل کتابخانههای انتشارات ملی و مورد دیگر محدودیتهای اقتصادی. روزنامهنگاران روزنامههای ملی، میتوانند از کتابخانههای خود بخواهند که در مورد سوابق موضوع مورد نظر جستوجو کنند (چه بهصورت سنتی و چه بهصورت الکترونیکی)، حتی میتوانند از مشاوران بازرگانی کمک گیرند. این دیگر خیلی لوکس و تجملی است؛ هیچیک از خبرنگاران آزاد و انتشارات کوچک نمیتوانند از عهدهی هزینهی آن برآیند. بنابراین، این به معنای آن است که اینترنت، زمین بازی یا به عبارتی شرایط را برای همه هموار میکند که این کار با دسترسی یکسان روزنامهنگاران به اطلاعات، بدون توجه به اینکه کجا و با چه بودجهای کار میکنند، انجام میپذیرد.
درانگلستان نیوزاینترنشنال (News International) یکی از اولین سازمانهای بزرگ بود که اینترنت را در اختیار روزنامهنگاران خود قرار داد. گرترود اربک (Gertrud Erbach)، مدیر سرویس اطلاعرسانی نیوزاینترنشال معتقد است: درحال حاضر بیشتر روزنامهنگارانِ نیوز اینترنشنال به اینترنت دسترسی دارند. علیرغم وجود انبوهی از اطلاعات بیفایده در اینترنت، ولی همچنان ابزاری سودمند محسوب میشود. کارکنان بخش سرویس اطلاعرسانی بهمنظور پاسخ به سؤالات به صورت روزانه از اینترنت استفاده میکنند و این کاربرد مرتبا رو به افزایش است.
نیوز اینترنشال، علاوه بر اینترنت، یک سرویس سردبیری درون شبکهای هم با لینکهای اینترنتی دارد که مرتبا به تعداد این لینکها اضافه میشود و به حیطههای موضوعی تقسیم شده، و به سایتهایی که حاوی خبرهای مهمهستند، لینک میشوند. به عنوان مثال، طی تحقیقی که درمورد ماجرای قتل استفن لارنس (Stephen Lawrence) انجام شد، به خبر مکفرسون (McPherson)، لینکهای بسیاری داده شد و در طول جنگِ یوگسلاوی هم، به سایتهای کوزوو ارجاع داده میشد. اینترنت برای سازمانهای کوچک هم سودمند است. نیگل پیکاور (Nigel Pickover)، سردبیر روزنامههای استان شرقی که سردبیری یک سلسله از روزنامههای عصر و نشریات هفتگی را در جنوب شرقی انگلستان برعهده دارد، میگوید اینترنت روش کار روزنامهنگاران و نوع خبرهای آنها را تغییر داده است. او مثالی را مطرح میکند دربارهی مرد خیّری که ضمن عبور از بیابان نِگِو (Negev Desert) واقع در مناطق اشغالی، خبرهایی را درمورد مسیر حرکتش از طریق ایمیل به اپسویچ (Ipswich) ارسال میکرد، و خبرنگار دیگری که برای دادگاه یک جنایتکار بزرگ به بوستون واقع در امریکا فرستاده شده بود، وی در مورد این موضوع در اینترنت تحقیق میکرد و با روزنامهنگاران بوستن گِلاب (Boston Globe) ارتباط داشت تا هنگام ورود، به او کمک کنند. در عینحالی که پیکاور اذعان میکند که این خبرها بدون اینترنت هم تهیه میشدند، معتقد است که کاربرد اینترنت خبرهای بهتری را تولید میکند. «تنها افراد نادان -ودروهلهی نخست کسانی که روزنامهنگار نیستند- در مقابل این ابزار قدرتمند مقاومت میکنند. تا به حال دو پیشرفت عمده در طول 25 سال کارِ من در روزنامه اتفاق افتاده: یکی صفحهبندی تمام الکترونیکی و دیگری اینترنت.
دنیروزنبوم (Danny Rosenbaum)، بهعنوان یک روزنامهنگار تحقیقی، اقرار میکند که انگلستان از نظر کاربرد اینترنت برای جستوجوی خبرها، همچنان از امریکا عقبتر است اما اعتقاد دارد که این وضعیت تغییر خواهد کرد. او میگوید: به نظر من اینترنت ثابت میکند که از این هم ارزشمندتر است: «درحال حاضر کاربرد اصلی آن، دستیابی به اخبار، نظرات و عقاید است.» او اظهار میدارد که در کارش که شامل فیلمهای مستندی برای شبکهی 4 انگلستان است، «لیست»های مربوط به روزنامهنگاری را برای برقراری ارتباط بسیار سودمند یافته و برای تهیهی خبرهایی چون مرگ در زندان، مرگ در سوانح رانندگیای که پلیس نیز درگیر آن بوده و مؤسسات خیّریهی عوامفریب، از جستوجو در پایگاه اطلاعرسانی دولت بهره گرفته است.
نتیجهگیری
طی دو دههی گذشته، همه از تجاریشدن رسانهها، کالاشدن اطلاعات و نابودی روزنامهنگاری در اروپا و امریکای شمالی اظهار تأسف کردهاند. مفسران رسانهای مثل آنتونی سمپسون (Anthony Sampson) مواردی چون: «محدودیت رقابت، فشار تبلیغات و تمرکز قدرت را مسبب چنین وضعیتی میدانند.» سمپسون مخصوصا درمورد شکست تحلیلهای سیاسی، خبرهای خارجی و تحقیقات در برابر خبرهای عامهپسند اظهار تأسف میکند. وی به منظور بهبود اوضاع به فنآوری نوین روی میآورد. او میگوید: «ارتباطات جمعی به اندازهای تحریف و تخریب شدهاند که ممکن است این گونه تصور شود که اینترنت و ایمیل با ایجاد فنآوریهای نوین مارا از تکنولوژیهای قدیمی نجات داده، و سیستمهای اطلاعرسانی قابل اعتمادتری را در سراسر جهان پایهریزی میکنند.»
شاید این یک فرمایش بلندبالا به نظر برسد، ولی من امیدوارم که حداقل نشان داده باشم که اینترنت و فنآوری کامپیوتری میتواند به روزنامهنگاران کمک کند و قادر است تاحدودی موجبات استقلال آنها را از محدودیتهای اقتصادی، سیاسی و حرفهای روزنامهنگاری در اواخر قرن بیستم فراهم آورد. در مورد روزنامهنگاران تحقیقی، اینترنت این ظرفیت را دارد که امکان دسترسی آنها را به حجم گستردهای از منابع در سراسر جهان فراهم آورد، بهطوریکه بتوانند به دیدگاه عینیتری دست یابند. درحال حاضر روزنامهنگاران میتوانند به منظور بهبود و صحت تحقیقات خود، با انجام تحقیقاتی در اینترنت در مورد سابقهی موضوع، به آسانی اطلاعات کافی را بهدست آورند. پیداکردن افراد مناسب برای مصاحبه که ممکن است مقامات دولتی، متخصصان یا قربانیانی باشند که از طریق گروههای خبری با آنها ارتباط حاصل شده هم آسانتر میشود. حتی از اینهم مهمتر، دستیابی به نقطهنظری عینیتر نیز امکانپذیر میشود. از نظر سنتی، روزنامهنگاران همیشه تلاش کردهاند که اطلاعات دریافت شده از یک منبع را علیه منبع دیگر -معروف به منبعدهی مضاعف- بررسی کنند، اما محدودیتهای زمانی و مکانی، این کار را با مشکل مواجه میسازد. اینترنت و ایمیل زمان و مکان را کوتاه کرده و جستوجو و یافتن افراد را برای روزنامهنگاران سادهتر میکند.
مهمتر از همه اینکه اینترنت یک محل جدید برای گفتوگوی روزنامهنگاران، بهمنظور نشر اطلاعات محسوب میشود که نمونههای سنتی در این مورد بسیار حساساند، و یا اینکه ابزاری است برای عبور از محدودیتهای موجود در منطقه مثل تغییرات عمدهی سیاسی و سانسور. این ویژگی تأثیر مثبتی را در دسامبر سال 1996 در صربستان برجای گذاشت؛ زمانیکه رئیسجمهور یوگسلاوی اسلوبودان میلوسویچ (Slobodan Milosovic) سعی کرد جلوی پخش خبرهایی را بگیرد که از سوی ایستگاه رادیویی مستقل صربستان، رادیو B-92، پخش میشد که در مورد تظاهرات ضد دولتی بر سر فسخ انتخابات شهرداری بود. پس از قطع فرستندهی ایستگاه رادیویی، این ایستگاه نسخههای مکتوب خبر خود را بر روی وبسایتش منتشر کرد و از ریل آدیو (RealAdio) برای پخش صدا بهصورت آنلاین بهره گرفت. تلاشهای بعدی دولت صربستان برای فیلتر کردن وبسایتهای رسانههای مستقل بهمنظور ممانعت کاربران در صربستان از دسترسی به این سایتها نیز با شکست مواجه شد، چنانکه رادیو B-92 از «سایتهای آیینهای» استفاده کرد که سایتهای جایگزینیاند که حاوی همان اطلاعات سایتهای اصلی هستند. علاوه براین، این ایستگاه رادیویی اطلاعات را به 30000 نفر از افرادی که مشترک پست الکترونیکی آن بودند، ارسال میکرد.
جنبهی منفی این فنآوری آن است که درحالیکه روزنامهنگاران میتوانند با استفاده از آن، دیگران را جستوجو کنند، این فنآوری میتواند برای ردیابی روزنامهنگاران هم بهکار گرفته شود. در هر زمان، هرکس که آنلاین باشد، میتواند اطلاعاتی را در مورد خود ارائه دهد، مثلا اینکه کجاست و درپی چیست؟ بنابراین در حکومتهای بسته، فنآوری بیشتر برای جلوگیری از اطلاعات بهکار گرفته میشود تا آزادی اطلاعات. همچنین این خطر وجود دارد که با عدم کنترل منبع اطلاعاتی در اینترنت، اطلاعات نادرست نیز گسترش یابد.
با اینوجود، ظرفیت این فنآوری، عرصهی آزادتر و برابری را ایجاد میکند که میتواند معیارهای مطلوب «حوزهی عمومی» مورد نظر یورگن هابرماس (Jurgen Habermas) را برآورده سازد. ویژگی اصلی مفهوم هابرماس از حوزه عمومی، تضمین دسترسی است. در این حوزه عمومی، هیچ سلسله مراتب اجتماعیای وجود نداشته، و هر موضوع مهم و مورد علاقهای میتواند مورد بحث قرار گیرد. حوزه عمومیای که وی به تصویر میکشد، خودمختار و مستقل است که از کنترل سیاسی و اقتصادی رها بوده و از طریق تولید و تبادل دانش، به آن مطلوب دموکراتیک، صورت خارجی میبخشد. منتقدان خاطر نشان میکنند که محیط قهوهخانههای قرن هفدهم که هابرماس تئوری خود را بر مبنای آنها قرار داده، درواقع فاقد این خصوصیات است، چراکه به افرادی محدود میشد که از عهدهی هزینهی رفتن به این قهوهخانه بر میآمدند که بیشتر جزو طبقهی متوسط و اشراف بودند که اکثریت آنها را نیز مردان تشکیل میدادند. با اینحال، این محیط مفهوم مطلوبی را در مورد جوامع دموکراتیک ارائه میداد که قابل بررسی بود. بههمین ترتیب، دسترسی به اینترنت رایگان نبوده و به افرادی محدود میشود که از نظر اقتصادی، قدرت خرید سختافزارهای ضروری را داشته و عموما به جوامع ثروتمند غربی تعلق دارند. اما درحال حاضر، اینترنت فضای گفتمانیای را فراهم میآورد که در آن برابری و آزادی حاکم بوده، و برخلاف قهوهخانههای مورد نظر هابرماس به یک قالب خاص یا یک فضای جغرافیایی خاص محدود نمیشود. در دسترسی به اینترنت هیچگونه محدودیتی در مورد موضوع مورد بحث یا افراد شرکت کننده در این مباحث وجود ندارد و تاحدود زیادی بدون کنترل و نظارت سیاستمداران یا صاحبان سرمایه کنترل میشود. اما اینترنت بهعنوان یک محیط گفتمانی برای تبادل آزادانهی اطلاعات و دانش، ظاهرا معیار اساسی یک حوزهی عمومیِ باز را برای تمام شهروندان برآورده میسازد. اینکه آیا منافع تجاری و حکومتها اجازه خواهند داد که اینترنت اینچنین باقی بماند، موضوعی است که باید همگی در آینده مورد توجه قراردهیم.
در سالهای آتی روشن خواهد شد که آیا ارزیابی از ظرفیت آزادسازی این فنآوری، یک ارزیابی غیرعملیِ بیهوده است یا یک ارزیابی واقعی؛ فنآورییی که نظارت و وضع مقررات بر آن نیز بسیار دشوار بوده، و به همین دلیل از تجاری شدن و کنترل توسط نخبهگان که در نهایت تمامی اشکال رسانهها را مطیع و مقهور خود میسازند، کاملا آزاد است. بههر حال به دلیل پیشرفتهای تکنولوژیکی، آیندهی روزنامهنگاری تحقیقی بسیار درخشان بهنظر میرسد. خبرنگاران تحقیقی و اتحادیهی سردبیران (Editors Incorporation)، کار یک روزنامهنگار تحقیقی را چنین تعریف میکنند: «بهطور متوسط، نهدهم آن، ساعتها کار پرزحمتِ بیپایان است که صرف بررسی اسناد و مدارکی میشود که اکثرا بیمعنیاند، جلسات متعددِ طولانی با تشریفات اداری، نشستهای مکرر همیشگی با منابع خستهکننده و شرکتکنندگان روانپریش، شبهای طولانی، قهوهی سرد، یک گودال بیانتها و گاهگاهی هم موفقیتهای سریع و ناگهانی.» البته با استفاده از فنآوری موجود، این تعریف میتواند کاملا اشتباه باشد.
منبع:
- ng, Carol (2004). Journalism in the digital age. Oxford. Focal Press