رسانه جدید، فرهنگ متاثر

رسانه جدید، فرهنگ متاثر

در قرن بیستم، حوزه ارتباطات و تکنولوژی‌های وابسته به آن نیز مانند بسیاری از حوزه‌های دیگر دست‌خوش تغییر و تحولات گسترده ای شده است. در این قرن بشر شاهد پیدایش نظام‌هایی از ارتباطات بود که توزیع و انتقال سریع و گسترده‌ی پیام‌ها را از یک نقطه به نقطه دیگر امکان پذیر ساخت. این نظام‌ها، ابتدا از طریق الکترونیکی کردن اطلاعات‌، یکدست شد و سپس با پیشرفت‌های روزافزون تکنولوژی‌ها از راه دیجیتالی کردن آنها توانست بر عواملی چون فضا، زمان و مکان غلبه کند. در این راستا، جهان با ظهور رسانه‌های جدید ارتباطی مانند فکس، تلویزیون‌های ماهواره‌ای و اینترنت وارد ' عصر دوم رسانه‌ها' شده است که کاملا با 'عصر اول رسانه‌ها' متفاوت است.
عصر اول رسانه‌ها، با تکنولوژی‌های ارتباطی فیلم، رادیو و تلویزیون و ویدئو شناخته می‌شود و با توسعه‌ی جریان ارتباطی تلفن، همراه است.

وابستگی فرهنگی، سلطه‌ی فرهنگی غرب در جهان سوم، سلطه‌ی شرکت‌های بزرگ ارتباطی (اجتماعی ـ فرهنگی ) و تولید کنندگان فیلم‌های تلویزیونی و سینمایی آمریکا بر جهان سوم و غربی شدن، مهمترین پیامد‌های عصر اول رسانه‌ها از منظر نظریه پردازان مکتب وابستگی و منتقدان جدی عصر اول رسانه‌ها است.  عصر دوم رسانه‌ها که از دیدگاه نظریه پردازان با ظهور و شکل گیری نوع جدیدی از جامعه نیز همراه شده است، از طریق ادغام تکنولوژی‌های جدید ارتباطی ماهواره ای با رایانه، تلویزیون و تلفن ظاهر شده است. در عصر دوم رسانه‌ها ظاهراً با تضاد انحصاری میان تولید کنندگان و مصرف کنندگان، پیام‌ها از بین می‌رود و تولید نه تنها دیگر یک‌طرفه نخواهد بود، بلکه در انحصار گروهی خاص نیز قرار نخواهد گرفت.

به عبارت دقیقتر، هر رسانه‌ای خود حامل پیام و فرهنگ خاصی است. از این رو رسانه‌های الکترونیکی جدید، حامل پیام‌ها و فرهنگ خاصی هستند که با گسترش آنها، آن پیامدها و فرهنگ‌ها نیز انتشار می‌یابد. از میان این رسانه‌های جدید  می‌توان به نقش رایانه و اینترنت در این رابطه اشاره کرد.

 'کارل لیدلمایر' از دانشگاه 'اینبروک' در مقاله خود در باب نسبت فلسفه تکنولوژی و فلسفه رسانه می‌نویسد:' معمولاً کامپیوتر خود به عنوان تهدیدی از خارج تلقی نمی‌شود. این شراکت جدید بین کامپیوتر و انسان مشکلات جدیدی را به وجود می‌آورد. همانطور که 'مایکل هیم' می‌گوید، خطر تکنولوژی در عوض شدن انسان‌ها نهفته است که در آن اعمال و آرزوهای انسان به کلی دگرگون می‌شود. با استفاده از تکنولوژی کامپیوتر به ویژه ساختار برتر اینترنت و رسانه‌های گروهی یک تغییر رادیکال روزانه‌ی ذهنی و کاری برای ما اتفاق می‌افتد.'           

از طرف دیگر با شرایط جدید، جامعه جدیدی در حال شکل گیری و ظهور است. جامعه جدیدی که با تعبیر جامعه اطلاعاتی نیز تعریف می‌شود.

بر خلاف دوران گذشته که اطلاعات تکنولوژیکی دراختیار متخصصان و صاحب‌نظران فن و صنایع قرار داشت و مشروعیت آن نیز به تایید و تصدیق آنها مرتبط بود، در جامعه‌ی جدید، اطلاعات تکنولوژیست‌ها و علمای اجتماعی و مردم معمولی نیز مرتبط با تکنولوژی اطلاعاتی قرار گرفته است و بخشی از زندگی روزمره آنان شده است؛ زیرا اطلاعات و اخبار در گروه نیازهای اساسی همه مردم قرار گرفته است و تولیدات آن استفاده همه جانبه دارد. در حالیکه در دوران گذشته استفاده از تکنولوژی مرتبط به اقشار خاصی بود و فراگیری زیادی نیز نداشت. از طرفی اطلاعات که به شکل کالا شده، به مدد تکنولوژی‌های جدید ارتباطی در دسترس هر کس که طالب آن است، قرار می‌گیرد.

دکتر 'محمد عطاران' در رابطه با تحولات فرهنگ یادگیری در اثر تحولات فن‌آوری‌های دیجیتال به نقل از 'اسکات لش' از کتاب ' جامعه شناسی پست مدرنیسم' او می‌نویسد: 'فن‌آوری‌های دیجیتالی به‌خصوص  فن‌آوری‌های رایانه‌ای به تدریج فرهنگ ما را تبدیل به فرهنگ بصری کرده است. اگر در گذشته انسان به کمک واژه‌ها و کلمات می‌اندیشید و احساس می‌کرد، در دنیای پسامدرن امروزی به کمک تصاویر و اشکال ارتباط برقرار می‌کند و می‌اندیشد. او می‌گوید: فرهنگ پسامدرن نظام فیگورال را به نظام گفتاری ترجیح می‌دهد و معنادار بودن از طریق شکل‌ها بیش از آنکه به کلمات مربوط باشد، معناداری بر وجه شمایل است. از این‌رو چشم اهمیت فوق العاده‌ای در دنیای پسامدرن پیدا کرده است و همه‌ی ما به‌خصوص نوجوانان با صور و اشکال، بهتر ارتباط برقرار می‌کنند. در گذشته رسانه‌هایی که برای تولید کلمات بود مانند مطبوعات و صنعت نشر، اهمیت داشتند اما اکنون به نظر می‌رسد دنیای خط به پایان رسیده و دنیای تصویر شروع شده است و در این میان هیچ ابزار دیگری به اندازه‌ی رایانه قدرت و قابلیت بصری ندارد، اما با ظهور عصر دوم رسانه‌ها و ظهور جامعه جدید، وسایل ارتباطی جدید در آن جامعه همگی در راستای جهانی شدن فرهنگ عمل می‌کنند. در جامعه‌ی جدید که به نظر 'مارشال مک لوهان' در عصر ارتباطات به دهکده‌ای کوچک تبدیل شده بود، به صورت یک دهکده الکترونیک درآمده است؛ زیرا در این جهان جدید همه می‌توانند به رادیو و تلویزیون و رسانه‌های الکترونیک جدید و آخرین اطلاعات منتشر شده دسترسی داشته باشند. همانطوری‌که می‌دانیم یکی از رسانه‌های جدید اینترنت است که در حال ایجاد تغییراتی در ما است. در واقع استفاده کنندگان اینترنت دیگر آن مردم قبل از بروز این انقلاب کامپیوتری نیستند. این مسئله واضح است که تجربه، انسان را تغییر می‌دهد، اما خیلی از مفسرین فرهنگ پسامدرن، یعنی فرهنگ جوامع پیشرفته صنعتی که از تکنولوژی اطلاعات مثل اینترنت تاثیر پذیرفته‌اند، تغییراتی در افراد را که حتی باعث ایجاد یک شخصیت متفاوت در آنها شده است، کشف کرده‌اند.

البته برخی از این مفسرین زیاده روی می‌کنند و در نتیجه بیشتر تئوری‌های آنها وقتی به‌عنوان فلسفه فرهنگ ـ پسامدرن قبول می‌شوند که غیر از آنها تئوری دیگری موجود نباشد! درواقع' تئوری پست' مدرن باید از' فرهنگ پست  مدرن' جدا شود. از طرفی اینترنت، در حال تغییر ارتباط ما با طبیعت است و این نه تنها به دلیل تقویت تئوری‌های پست مدرنیسم با 'ضخیم شدن' لایه  تصورات ما که ایجاد احساسات نسبت به دنیای خارج و واکنش  به آن را به‌وجود می‌آورد، شکل می‌گیرد بلکه با کاهش اهمیت مسایل طبیعی ناشی از تکنولوژی‌های به‌وجود آمده بعد از انقلاب صنعتی نیز این تغییرات بارزتر شده است .

'مارکو وتیز'  نیز مدعی است که رسانه‌های الکترونیکی حس ما را از واقعیت محل و مکان مختل می‌کنند؛ به طوری‌که 'مکان‌ها بیش از پیش شبیه یکدیگر می‌شوند و اهمیت و یکی بودن مکان از بین می‌رود'. میلیون‌ها و حتی‌ میلیاردها مردمی که هر روز به تماشای تلویزیون می‌نشینند، در مکانی قرار می‌گیرند که نه با دیوار و کوچه و محله‌ و خیابان ، بلکه با تجربه ای ناپایدار و ' محو شونده ' تعریف و تبیین می‌شود. باید این واقعیت را بپذیریم که رسانه‌های الکترونیک بدون تردید، احساس ما از مکان را نسبی می‌کنند. البته پیام‌های فرهنگی این تجربه نیز، به همین نسبت قابل مطالعه است. دایره‌ی مباحثات مربوط به رسانه‌ها و تکنولوژی ارتباطات طرح این پرسش قراردادی را که تاثیر اطلاعات وتکنولوژی‌های جدید بر هویت فرهنگی یا ملی چیست، نادرست می‌داند. برای اصلاح آن باید شرایط طرح این سوال را معکوس کرد؛ یعنی باید پرسش را با طرح مسئله خود ' هویت' و پرسیدن اینکه، انواع مختلف ارتباطات چه اهمیتی از لحاظ شکل هویت دارند، آغاز کرد. در واقع تمرکز توجه تحلیل‌ها باید بر اسباب مباحثات و استدلالات، تکنولوژی‌ها و نهادهایی باشد که تولید کننده فرهنگند. از این چشم انداز، 'ملت'  خود معلول این تکنولوژی‌های فرهنگی است نه مبدا و نقطه‌ی پیدایی آنها .

از طرف دیگر، رسانه‌های الکترونیکی جدید در اثر تغییراتی که در برداشت‌های بشر امروزی به وجود می‌آورند، 'هویت ها' را نیز در وضعیت کاملاً تازه ای قرار می‌دهند که متفاوت و حتی مغایر با هویت‌های عصر اول رسانه‌ها با دوران مدرن است. در ایران نیز نفوذ سریع و گسترده‌ی  وسایل الکترونیکی جدید باعث شده است تا تغییر هویت نزد جوانان ایرانی خیلی زود به‌وجود بیاید. رسانه‌های الکترونیکی جدید از نظر هویتی وضعیت تازه‌ای ایجاد کرده‌اند که بسیاری از جوانان کاربر این وسایل در ایران هم اکنون مثل غربیان رفتار می‌کنند.

فرهنگی را که رسانه‌های جدید در صدد ترویج آن هستند خیلی سریع در تمام کشورها و از جمله در کشور ما رواج می‌یابد و فرهنگ ما را به چالش می‌کشد. اکنون که رسانه‌های جدید وارد شده‌اند و ریشه دوانیده‌اند، راه درست مواجهه با چنین ورود بی‌وقفه‌ای شناخت آن و برخورد علمی و آگاهانه با جلوه های آشکار آن است.

 منابع:

- دکتر نعمت الله فاضلی. دیجیتالی شدن فرهنگ ایرانی. دفتر مطالعات و توسعه رسانه.

- دکتر نعمت الله فاضلی. رسانه‌ها و فرهنگ در چشم انداز تاریخی. دفتر مطالعات و توسعه رسانه.

- شعبانعلی بهرامپور.  1383. فناوری های نوین ارتباطی و چالش های فرهنگی در ایران .   

پایگاه اطلاع رسانی فن آوری اطلاعات و ارتباطات ( جابلسا)

- مسعود واحدی. 1383. رسانه‌ها و جهانی شدن فرهنگ. پایگاه باشگاه اندیشه

-Information Technology and Internet Culture . by Wesley Cooper  -  The university of Alberta