مدیریت و سردبیری یک روزنامه در شرایط فعلی سخت و دشوار شده است. لازم نیست حتما روزنامه سیاسی باشی تا این دشواری را حس کنی، روزنامههای اقتصادی زیادی نیز طی چند سال اخیر تعطیل یا توقیف شدهاند، اما در این میان راز ماندگاری برخی دیگر از روزنامهها چیست؟ مدیریت خوب، سرمایه فراوان، دفاع از وضع موجود، محافظهکاری و کنار گذاشتن مشی انتقادی یا شاید هم سکوت محتاطانه برای بقا...
مدیریت و سردبیری یک روزنامه در شرایط فعلی سخت و دشوار شده است. لازم نیست حتما روزنامه سیاسی باشی تا این دشواری را حس کنی، روزنامههای اقتصادی زیادی نیز طی چند سال اخیر تعطیل یا توقیف شدهاند، اما در این میان راز ماندگاری برخی دیگر از روزنامهها چیست؟ مدیریت خوب، سرمایه فراوان، دفاع از وضع موجود، محافظهکاری و کنار گذاشتن مشی انتقادی یا شاید هم سکوت محتاطانه برای بقا. دنیای اقتصاد از جمله روزنامههایی است که طی 8 سال گذشته نه تنها دچار تلاطم تعطیلی و توقیف نشده بلکه بر دامنه توفیقات و توسعه خود افزوده است. دلایل این موضوع و راز ماندگاری این روزنامه را در گفتوگو با علی میرزاخانی سردبیر دنیای اقتصاد پیگرفتهایم. میرزاخانی کارشناسی ارشد اقتصاد از دانشگاه امام صادق (ع) دارد و از سال دوم شکلگیری روزنامه دنیای اقتصاد تا کنون سردبیری آن را برعهده دارد. متن این گفتوگو را با هم میخوانیم.
***
* چگونه وارد مطبوعات شدید؟
ـ همانطور که برای همه اتفاق میافتد به صورت تصادفی بود اما علاقههایی هم در افرادی که وارد مطبوعات میشوند، وجود دارد کهاین باعث ماندگاری آنها میشود. بنده هم به دلیل همان علائق شخصی وارد شدم و تا به حال نیز ماندگار شدم.
* کارتان را دقیقا از دنیای اقتصاد شروع کردید؟
ـ نه، شروع کار اصلی من از مجله «اقتصادایران» با سمت معاون سردبیر بود. البته بااینکه همکاریهای پراکندهای با نشریات مختلف داشتم، مهمترین کارم را با روزنامه دنیای اقتصاد از سال 81 آغاز کردم.
* شما به غیر از همکاری با مجله اقتصادایران با نهادهای دیگری هم همکاری داشتید؟
ـ بله، اما کار من بیشتر در زمینه پژوهشی و تدریس در دانشگاههای شاهد و کار بوده است.
* نحوه ورودتان به دنیای اقتصاد چگونه بود؟
ـ همانطور که میدانید دنیای اقتصاد یک نشریه تخصصی ـ اقتصادی است و روزنامهنگاری اقتصادی با روزنامهنگاری سیاسی ـ اجتماعی متفاوت است. طبیعتا کسانی که قصد راهاندازی روزنامه اقتصادی دارند، به دنبال افراد متخصص و متبحر در زمینه اقتصاد هستند. در ابتدای کار آقای فرهت فردنیا و افراد دیگر هم در راهاندازی دنیای اقتصاد حضور داشتند.
* دنیای اقتصاد اولین تجربه یک روزنامه تخصصی در حوزه اقتصاد بود؟
ـ قبل ازاینکه روزنامه دنیای اقتصاد راهاندازی شود، روزنامههای اقتصادی وجود داشتند اما به معنای مرسوم روزنامه اقتصادی در جهان نبود. در حقیقت ما روزنامهای که هدف آن پاسخگویی به نیازهای تحلیلی و خبری اهالی کسب و کار و فعالان اقتصادی باشد درایران نداشتیم.
* جناب میرزاخانی چگونه و از طریق چه کسانی و به چه دلیل به دنیای اقتصاد دعوت شدید و نحوه فعالیت شما تا چه میزان بر اقتصادایران تاثیرگذار بوده است؟
ـ دنیای مطبوعات بسیار کوچک است و افراد محدودی در آن فعالیت میکنند. با توجه به اینکه من در مجله اقتصاد ایران فعالیت میکردم، با روزنامهنگاران اقتصادی دیگر مانند آقایان فرهت فردنیا و صادق جنان صفت در ارتباط بودم. من به وسیله آقای بلادی که مسوول کارهای ارتباطی بودند، به آقای بختیاری، مدیر مسوول دنیای اقتصاد معرفی شدم. البته آقای جنانصفت و فردنیا هم دراین زمینه کمک کردند و توانستیم با یکدیگر همکاری کنیم.
* هنگام ورود به دنیای اقتصاد چه سمتی داشتید؟
ـ روزنامه دنیای اقتصاد در ابتدا به صورت شورای سردبیری به وسیله آقایان فردنیا، جنان صفت، صدری و بنده اداره میشد. بعد از گذشت حدود یک سال، آقای بختیاری به دلیلاینکه مدیریت تحریریه به صورت هماهنگ و متمرکز اداره شود، سردبیری روزنامه را به بنده پیشنهاد کردند و از آن زمان تا به حالاین مسوولیت بر عهده بنده است.
* در ابتدای کار دنیای اقتصاد با چند صفحه شروع به فعالیت کرد؟
ـ اولین شماره دنیای اقتصاد با 16 صفحه منتشر شد. با توجه بهاینکه موضوعات شناسایی شده به وسیله ما به مرور زمان افزایش یافت و هدفمان پاسخگویی به نیازهای تحلیلی و خبری فعالان اقتصادی بود، به تدریج تعداد صفحههای روزنامه را افزایش دادیم. در آن زمان بورس رونق خوبی داشت و افراد بسیاری درصدد دریافت اطلاعات بودند؛ بنابراین صفحاتمان به 24 و بعدها به 32 صفحه رسید و تعداد 32 صفحه به عنوان چارچوب اصلی روزنامه باقی ماند.
* با توجه بهاینکه مخاطبان با روزنامه شما آشنا نبودند، تیراژ شما در ابتدای کار چه میزان بود؟
ـ تیراژ روزنامههای اقتصادی قبل و حتی بعد از دنیای اقتصاد در حد تیراژ یک کتاب بود. اما تیراژ دنیای اقتصاد در ابتدای کار بیشتر از حد معمول و در حدود 6 یا 7 هزار نسخه در روز بود. چون هدف ما تضییع منابع نبود بلکه در حدی بود که میدانستیم برای آن مشتری وجود دارد و میشود آن را به تدریج به مخاطبان شناساند. طبیعی است به مرور زمان تیراژ و تعداد مخاطبان افزایش یافت. ما سه گروه مخاطب برای روزنامه خود تعریف کردیم. حلقه اصلی مخاطبان ما فعالان اقتصادی بودند که در تمام بازارها اعم از مسکن، سهام، صنعت، بازرگانی، تجارت و سرمایهگذاری خارجی مشغول به فعالیت هستند. در کناراین گروه هدف دنیای اقتصاد این بود که به تصمیم سازان اقتصادی مانند قوهمجریه، قضائیه و مقننه نیز خدمات خود را ارائه دهد. گروه سوم هم کسانی بودند که فعالیت دانشگاهی، پژوهشی و تئوریک در زمینه اقتصادی انجام میدادند؛این گروهها شامل دانشجویان، استادان، صاحبنظران و موسسات پژوهشی اقتصادی میشدند.این اهداف از آن روز تاکنون همچنان ادامه دارد و پیگیری میشود.
* آیا هیچ تحقیقی انجام دادهاید که تا چه میزان توانستهاید براین سه مخاطبان خود تاثیرگذار باشید و آنها را جذب کنید؟
ـ میزان موفقیت دنیای اقتصاد بهاین بستگی دارد که به عنوان مثال ما تا چهاندازه از فعالان بازار بورس بازخورد دریافت کنیم. یکی از نشانههای آن میتوانداین باشد که شرکتهای بورسی در مجامع عمومیخود روزنامهای را به عنوان روزنامه رسمی برای انتقال اطلاعات، اخبار و آگهیها به سهامداران خود انتخاب میکنند. در حال حاضر اکثر شرکتهایی که مجمع برگزار میکنند، دنیای اقتصاد را انتخاب میکنند و حتی بورس که به صورت شرکتی اداره میشود، روزنامه رسمی آن دنیای اقتصاد است. اکثر این نهادها میخواهند که سهامداران فقط یک روزنامه مانند دنیای اقتصاد را دنبال کنند و سهم مجموع سایر روزنامههای اقتصادی دیگر ازاین جهت به 4 یا 5 درصد هم نمیرسد. البته روزنامه اطلاعات به دلیل سابقهای که دارد با وجودی که در ردیف روزنامههای اقتصادی نیست، به عنوان رقیب ما محسوب میشود.
* تا چهاندازه میزان تاثیرگذاری خود را در بین دانشجویان رشته اقتصاد و نخبگان دانشگاهی مشاهده کردید؟
ـ کارمان به صورت سیستماتیک نبود، بیشتر از طریق ارتباطی که بعضی استادان با ما برقرار میکردند از بازخوردها مطلع میشدیم. مثلا بسیاری از استادان دانشگاه مطالعه روزنامه ما را به عنوان یک کار مستمر به دانشجویان خود توصیه میکنند. به عبارتی چون دنیای اقتصاد تعلق خاطری به جهتگیریهای سیاسی ندارد، بسیاری از افراد دانشگاهی ترجیح میدهند که فارغ از هر نوع درگیری درباره مباحث اقتصادی روز به بحث بپردازند.
* بازخورد حضورتان در بازار سنتی کسب و کار چگونه بوده است؟
ـ ما به آن صورتی که در بازارهای مدرن مانند صنعت و شرکتهای مدرن فعالیت داریم، در بازار سنتی حضور نداریم. علت این موضوع چندان به ما مربوط نیست بلکه به این دلیل است که آنها وقت زیادی را برای روزنامه خواندن نمیگذارند و شاید نیازی هم احساس نمیکنند که البته تدریجا این احساس نیاز خود را دارند نشان میدهد.
* دلیل سوال من این بود که هنوز بخش عمدهای از بازار ما به صورت سنتی است و صادرات، توزیع و خدمات همان روال سنتی خود را طی میکنند. آیا شما میتوانید پاسخگوی دغدغههای این قشر باشید؟
ـ هر قدر پیوند اقتصاد ایران با اقتصاد جهان بیشتر شود، نیاز آنها هم برای دریافت اطلاعات افزایش پیدا میکند. مثلا یکی از بازارهای سنتی ما بازار آهن است و اتفاقا طی یک یا دو سال گذشته التهابی در آن به وجود آمد که قیمتها در ابتدا به شدت افزایش و بعدها به شدت کاهش یافت. این نوسان قیمت برای کسبه بازار آهن به شدت شوکآور بود چون همانند بازار مسکن تصور میکردند اگر قیمتها افزایش یابد، دیگر کاهش پیدا نمیکند. در حقیقت آنها طبق تجربه خود این چنین پیشبینی میکردند، چون در گذشته تجربه چنین اتفاقی را نداشتند. البته ما انتظاراتی به نام انتظارات عقلایی داریم که بر مبنای دانش و اطلاعات روز است و کسبه بازار این موضوع را تجربه نکرده بودند که احتمال سقوط بازار آهن وجود دارد. وقتی بازاریان با این شرایط مواجه شدند، احساس کردند که باید اطلاعات دیگری هم راجع به آن به دست بیاورند. پس از آن بسیاری از افراد این حوزه به روزنامه دنیای اقتصاد نزدیک شدند چرا که ما در حال تبیین دلایل این شرایط بودیم. مثلا در هنگام سقوط بازار آهن تحلیلهایی در خصوص این سقوط ارائه دادیم و جالب اینجا بود که دائما از بازارآهن تماس میگرفتند و علت این اتفاق را جویا میشدند.
* آیا تحلیلهای شما تاثیر عمیقی بر تغییر نگرش و عملکرد اقتصادی افراد مختلف داشت؟ به عبارتی آیا احساس کردید که بر اثر تحلیلهای شما تغییری در بازار به وجود آمده است؟
ـ ما به دنبال این نیستیم که به بازار جهت خاصی بدهیم بلکه هدف مااین است که بازار تصمیم گیری صحیحی داشته باشد. این تصمیم صحیح هم میتواند به اقتصاد کمک کند و هم از ضرر و زیان آنها پیشگیری کند.
* دلیل طرح این ایده از طرف من این بوده که شاید احساس میکنم الگوی شما وال استریت ژورنال و یا فاینینشال تایمز است.
ـ نه، ما از آنها به عنوان الگو استفاده نکردیم. چون قالب و مخاطبان آنها با ما متفاوت است. ما آن را به عنوان اسلوبی برای مخاطب در نظر گرفتیم.
* آیا شما به وسیله همین اسلوب کلی که به آن اشاره کردید، توانستید تاثیراین تحلیلها را مشاهده کنید؟
ـ این موضوع را از رجوعشان به روزنامه میتوان فهمید. مثلا در یکی از روزنامهها این بحث وجود داشت که میخواهند بورس را بالا و یا پایین ببرند و بر روی جهت بازار تاثیر بگذارند و این کاملا مغایر با اهداف حرفهای ـ مطبوعاتی است. در حقیقت ما به دنبال شفافسازی اطلاعات بودیم و چون منابع اطلاعاتی درایران نادر است، ما مبنا را بر منابع اطلاعات رسمیقرار دادیم و غیر از اطلاعات رسمیبازار و شرکتها چیز دیگری را منتشر نمیکردیم؛ مگر اینکه ما اطلاعات را از شرکت و به غیر از بورس دریافت کنیم. در مورد بازارهای سنتی هم اساس را بر روندهایی که در جهان اتفاق میافتد، قرار دادیم. بازخورد این کار این بود که با ما تماس میگرفتند و میگفتند در بورس لندن چگونه قیمت تعیین میشود و ما چه طور میتوانیم با این قیمت کالا خریداری کنیم؟ بازخوردهای دریافتی ما بهاین شیوه بوده است و این طور نبوده که تصور کنید ما به عنوان جهت دهنده و یا ذی نفع وارداین موضوع شویم. چوناین نقطه آغاز مرگ یک کار حرفهای است.
* شما معتقدید که کار شما انعکاس واقعیتهای بازار بوده است و دراین جریان ذی نفع نبودهاید اما یکی از مباحث مهم شرکتها و بازارهای بورس مربوط به اطلاعات غلط است. یکی از وظایف روزنامههای اقتصادی بسنده نکردن به اخبار رسمی و تولید بخشی از اخبار است که شهروندان از طریق آن بتوانند شرایط شرکتها را تحلیل کنند و اخبار به دست آمده از شرکتها را با اخبار رسمیآن شرکت مطابقت دهند تا شفافسازی واقعی انجام شود و خریدار سهام بتواند نسبت خود را با آن شرکتها بسنجد.
ـ این کاری که شما به آن اشاره میکنید وظیفه سازمان بورس است.
* در حقیقت آن چیزی که روزنامههای اقتصادی معتبر را معروف میکند این است که ما میتوانیم شرایط بازار را به گونهای شفاف در آن ببینیم. مشتریان بر اساساین اخبار شفاف تصمیم میگیرند و تکلیف همه چیز معلوم است.
ـ ما باید دو حوزه را از یکدیگر تفکیک کنیم؛ یکی حوزه بازاری که یک شرکت در آن فعالیت میکند و دیگری هم مسائل درونی شرکت است. شرکت نمیتواند اطلاعات را فارغ از بازاری که در آن فعالیت میکند، منتشر کند. مثلا ما شرکت و بازاری را در حوزه فولاد داریم که هم اطلاعات بازار و هم اطلاعات رسمی شرکت را منتشر میکنیم. البته مخاطبان باهوش هم میدانند، شرکتی که در زمینههای مختلف فعالیت میکند، نمیتواند فارغ از مسائلی که در بازار اتفاق میافتد، گزارشهای خود را منعکس کند و باید با شرایط بازار منطبق باشد. مثلا اگر قیمت جهانی کالایی سقوط کند، این طبیعی است که شرایط شرکتی که در این زمینه فعالیت میکند بدتر شود. در نتیجه این شرکت نمیتواند گزارش دروغی مبنی براینکه وضعیت آن رو به بهبود است، ارائه دهد. ما در مورد شرکتها به اطلاعات رسمی بسنده میکنیم. البته شرکتها در تمام دنیا میتوانند اطلاعات غلط ارائه بدهند امااین کار صرفا محدود به حسابسازیهایی میشود که در همه جا مرسوم است؛ ما وارد آن حیطه نمیشویم که بخواهیم کار آنها را نقد کنیم. این وظیفه سازمان بورس است که اطلاعات را فیلتر کند. اگر چنانچه اطلاعات غلط شرکت را سازمان بورس منتشر کند ما مسوول نیستیم.
* در واقع شما منعکس کننده اطلاعات سازمان بورس هستید؟
ـ بله.
* آیا محدودیتهای موجود در روزنامهها باعث میشود که شما به اخبار رسمی بسنده کنید؟
ـ نه، این تصمیم و خط مشی خودمان است که در فضای رسمی حرکت کنیم. ما در مورد اشخاص حقیقی و حقوقی به دنبال تفتیش عقایدشان نبودیم.
* شما ابتدای کار را با چند پرسنل شروع کردید؟
ـ بین 30 تا 40 نفر پرسنل
* از آن 30 یا40 نفر چه میزان باقی ماندهاند که در حال حاضر با شما همکارند و سمت آنها در گذشته و حال چه بوده است؟
ـ چون در آن زمان تحریریه بر اساس مدیریت شورایی اداره میشد، همه نظر میدادند و طبیعی بود که افراد مختلفی وارد روزنامه شوند. اما وقتی مدیریت متمرکز میشود، فرد نظرات خود را اعمال میکند و من هم از این قاعده مستثنا نبودم. نظر مناین بود که روزنامه به استفاده از نیروی انسانی متخصص و متبحر گرایش پیدا کند، چون سرمایه اصلی یک روزنامه نیروی انسانی است و همه روزنامههای اقتصادی که با ما شروع کردند، از نظر سرمایه مالی از ما جلوتر بودند. به همین دلیل بنده به استفاده از نیروهایی که از نظر علمیتوانایی بیشتری دارند، گرایش پیدا کردم. فکر میکنم از آن تعداد افرادی که در ابتدای کار بودند، عده محدودی و زیر 10 نفر باقی ماندهاند.
* از این تعداد چند نفر سمتهایشان تغییر کرده است؟
ـ از افراد اصلی که شامل آقای فردنیا، جنان صفت و صدری میشدند، به جز آقای فردنیا ، آقایان جنان صفت و صدری به عنوان مشاور سردبیر حضور دارند. در سطوح مختلف هم تغییر زیادی نداشتیم و حدود 20 تا 30 درصد مدیریت سرویسهایمان به دست همان افراد قبلی است.
* اسلوب و روش شما با در نظر گرفتن روزهای شروع کار و رونداین چند ساله در انتخاب کادرتان چه بوده است؟
ـ من به عنوان سردبیر در هنگام انتخاب دبیران دقت زیادی میکنم و خبرنگارانی که در حوزه سیاسی فعالیت میکنند، برایم اهمیت دارند. اسلوب ما در حوزه انتخاب دبیران و خبرنگاران مرتبط با سیاست این است که باید مطمئن شویم افراد تعلق خاطر سیاسی خاصی ندارند. این موضوع هم با مراجعه به سابقه افراد و مصاحبه با خودشان برای ما آشکار میشود. مراحل بعدی هم بستگی به توانایی تخصصی افراد در یک حوزه خاص دارد.
* معیارتان برای انتخاب افراد چیست؟
ـ همانطور که عرض کردم سوابق و تحصیلاتشان و ارتباطهایشان با افراد مختلف بر اساس حوزهای که در گذشته در آن فعالیت میکردند، مد نظر ما قرار میگیرد؛ چوناین پیشینه به ما کمک میکند متوجه شویم آیا حوزه کاری آنها نیازهایی که ما به دنبالش هستیم را تامین میکند و یا خیر.
* دلیل اینکه نمیخواهید افراد فعالیت سیاسی داشته باشند چیست؟ آیا به دلیل این است که نمیخواهید روزنامه از نظر حقوقی تحت فشار باشد؟
ـ البته این عامل هم دخیل است اما ما زمانی کار خود را شروع کردیم که فضای سیاسی باز بود و در همان زمان این خط مشی را دنبال کردیم. چون ما معتقدیم گروههای سیاسی درایران از نظر اقتصادی خط مشی مشخصی ندارند و گاهی در مورد یک تصمیم صحیح اقتصادی یا هر دو گروه موافق هستند و یا یک گروه موافق و دیگری مخالف است. به عبارتی بحثهای اقتصادی در گروههای سیاسی انسجام لازم را ندارد. بعضی افراد زمانی که سعی میکنند که ما را در دسته بندی خاصی قرار دهند، دچار سردرگمی میشوند چرا که نمیتوانند جهت خاصی برایمان تعیین کنند. البته اگر دقیق شوند متوجه میشوند که خط مشی اقتصادی ما متکی بر شفافسازی و تصمیمسازی صحیح است.
* آیا فکر نمیکنید جناح بندیهای داخل کشور در مورد یک موضوع شاید بتوانند تصمیمات صحیح تری اتخاذ کنند و در مقام قدرت عملکرد بهتری به آن موضوع اقتصادی داشته باشند؟
ـ طبق تجربه ما زمانی که گروه اصلاح طلب در رأس کار قرار گرفتند، پیشنهادهای ما در مورد بهتر اداره کردن بازار پول، صنعت و بازرگانی پذیرفته نمیشد اما گروه اصولگرایان با ما موافق بودند اما زمانی که کفه ترازوی قدرت تغییر کرد، همه چیز بر خلاف این بود واین بار اصلاح طلبان با ما موافق بودند.
* اساسا دنیای اقتصاد موافق چه نوع اقتصادی اعم از لیبرالی، مارکسیستی و بازار آزاد است؟
ـ من بهاین طیف بندیهای سیاسی که در اقتصاد هم صورت گرفته چندان معتقد نیستم. معمولا افراد سیاسی سعی میکنند که نظامهای مختلف را خطکشی کنند و برای هر نظامی اعم از کمونیستی، لیبرالی و متمرکز طیفبندی خاصی قائل شوند.
* شما خود را تقریبا به کدام یک نزدیک تر میبینید؟
ـ وقتی شما وارد اقتصاد میشوید نمیتوانید به عنوان مثال بگویید وال استریت ژورنال از مکتب خاصی پیروی میکند. در علم اقتصاد کینزیها به دخالت بیشتر دولت اعتقاد دارد و برخلاف آن، مدعیان مکتب اتریش و پول گرا به دخالت کمتر دولت معتقدند. ما به دخالت کمتر دولت اعتقاد داریم.
* در حقیقت به بازار آزاد معتقدید چون بازار در شرایط آزاد خودش را تنظیم میکند.
ـ برداشتی که ما از بازار آزاد در آمریکا داریم باایران متفاوت است و ما بسیاری از نهادهایی که کمک کننده بازار در آمریکا هستند را دراینجا نداریم. ما معتقدیم که دخالت دولت باید به حداقل برسد و این حداقل از شرایط آن جامعه برداشت میشود. مثلا ما اگر معتقد به بازار آزاد باشیم باید بگوییم که دولت حذف یارانهها را در پیش بگیرید اما شرایط جامعه ما این نیست؛ شاید درست این است که بگوییم باید به چه صورت حرکت کرد تا دخالت دولت در تقسیم منابع متعلق به عموم مردم به حداقل برسد.
* اگر بخواهیم به بحث روزنامه برگردیم، چند نفر از روزنامه نگاران شما در سال از روزنامه خارج میشوند؟
ـ البته علت خروج آنها به عوامل متعددی بستگی دارد که یکی از آنها شرایط و فضای کلی مطبوعات در کشور است و هر چه قدر فشارها بیشتر شود،این افراد تحت تاثیر قرار میگیرند. شاید فضای روزنامه ما با انواع روزنامههای سیاسی متفاوت باشد اما ممکن است که روزنامه نگاران ما از نظر روانی تحت تاثیر قرار بگیرند که امنیت شغلی بالاتری داشته باشند. هر چه ما پیش رفتیم مشخص شد که ما نمیخواهیم وارد دعوای سیاسی شویم و یک روزنامه اقتصادی میتواند در هر فضایی با توجه به مخاطبان خاص خود فعالیت مربوط به خود را انجام دهد.
* پس شما معتقدید که علت خروج بعضی از روزنامه نگاران ازاینجا دنبال کردن یک خط مشی سیاسی خاص است و چون به نیازهایشان پاسخ داده نمیشود، از روزنامه خارج میشوند؟
ـ بله، برخیها هم چون میخواهند امنیت شغلی بیشتری داشته باشند، کلا از حیطه کار مطبوعاتی خارج میشوند. بعضی از افراد هم در زمان انتخابات انتظار دارند که ما بسیار فعال باشیم و به نفع گروههای مختلف سیاسی وارد میدان شویم.
* آیا اتفاق افتاده است که به دلیل مسائل داخل روزنامه اعم از حقوق و مدیریت نیاز افراد تامین نشود و اینجا را ترک کنند؟
ـ خیلی کمتر، چون ما سعی میکنیم نیرویی که با روزنامه به تدریج حرکت میکند را از دست ندهیم. اگر کسی حرکت کند و تواناییهای خودش را با توجه به نیاز و سطح سلیقه مخاطبان ارتقا بدهد، ما فعالیت آنها را در نظر میگیریم.
* شاخص شما درباره افزایش تواناییهای افراد و حرکت تدریجی با مخاطبان چیست؟
ـ بازخوردهایی که از مخاطبان دریافت میکنیم.
* آیا پاداش سیستماتیک هم در روزنامهتان دارید و چگونه برای کارمندان خود پاداش در نظر میگیرید؟
ـ معمولا مبالغی با توافق مدیر مسوول در اختیار سردبیر قرار میگیرد. ما پاداش را به وسیله بازخوردهای مختلفی که از مخاطبان دریافت میکنیم، برای افراد شایسته تعیین میکنیم. کسانی که در یک مدت زمان دائما پاداش دریافت کنند، بعد از گذشت چند ماه آن پاداش برایشان افزایش حقوق میآورد و البتهاین موضوع به معنای ادامه نیافتن پاداشها نیست.
* آیا کسی را داشتهاید که به معنای واقعی دراین روند حرکت کرده باشد؟
ـ بله، حتی ما کسی را داشتهایم که به عنوان خبرنگار معمولی وارد شد و در عرض یک سال حقوقش 2.5 برابر شد.
* با توجه به اینکه هر روزنامهای دوست دارد که اسلوب خود را به روزنامههای مشهوری مانند فیگارو، تایم و یا نیوزویک نزدیک کند، آیا شما در ذهنتاناین اسلوب و فرمها بود؟
ـ ما همیشه در ذهنمان بود که یک نشریه اقتصادی چه کاری باید انجام دهد؟ این طبیعی است که باید جستوجو کنیم تا ببینیم نشریههای اقتصادی جهان چه کاری انجام میدهند تا ما هم همان کار را انجام دهیم. یک مساله دیگر به چارچوب ذهنی فرد بستگی دارد. چون نشریه برای عدهای از مخاطبان منتشر میشود. ما معتقد بودم که مخاطب باید دقیقا تعریف شود و اولین کارم در دنیای اقتصاد مشخص کردن طیف مخاطبانمان بود. ما مخاطبان اصلی خود را فعالان اقتصادی قرار دادیم. این طبیعی است که همه خرید میکنند ولی این افراد مخاطب روزنامه اقتصادی نیستند اما کسی که پسانداز کرده و قصد سرمایهگذاری دارد و وارد حیطه سرمایهگذاری میشود، در آن زمان باید به دنبال روزنامه ما بیاید.
* آیا الگویی از مجلات معتبر اقتصادی دنیا در ذهنتان نبود که از آن تبعیت کنید؟
ـ نه،این نشریهها تاثیر اتفاقات مختلف در دنیا را بر روی اقتصاد بررسی میکنند. مثلا نشریه اکونومیست همیشه بهاین سوال پاسخ میدهد که 11 سپتامبر چه تاثیری در بازارهاایجاد میکند؟ و یا ورود اوباما چه تاثیری را در کسب و کار جهانایجاد میکند؟ در واقع در ایران هم این شرایط حاکم است مثلا بررسی میکنیم که تاثیر تغییر رییسجمهوری تا چهاندازه بر روی اقتصاد موثر است؟ و یا علت جهش ناگهانی قیمت مسکن در بازار را توضیح میدهیم.
* آیا شما توانستید این تحلیلها را در روزنامه بیاورید و از آن بازخورد دریافت کنید؟
ـ بله، مثلا یکی از پرسشهای مخاطباناین است که بحث هدفمند کردن یارانهها چه تاثیری در بازارهای مختلف دارد؟ از زمان مطرح شدن این بحث به وسیله رییسجمهور همیشه این پرسش وجود دارد که این بحث هدفمندسازی چه تاثیری بر روی بورس، فعالیت صنعتی و بازار مسکن دارد؟ و تلاش ما انعکاس پاسخهای این مساله بوده است.
* چه حجمیاز روزنامه را آگهی پوشش میدهد و با شرایط بحرانی موجود در یک سال گذشته، وضعیت بازار آگهیها به چه صورت است؟
ـ طبیعی است کهاین نوسانها تاثیرگذار است اما فعالیتهای اقتصادی متوقف نمیشود. بخش تحریریه ما از سازمان آگهیها جداست و ما دراین سازمان تلاش کردیم بستری را فراهم کنیم که فعالان اقتصادی تبلیغات خود را ازاینجا منعکس کنند؛ به هر ترتیب این سازمان باید تلاش کند تا از این فضا صحیح استفاده شود.
* آیا این کفاف دهنده است؟
ـ بله، مدیریت دنیای اقتصاد باید بتواند بر مبنای همین درآمدزایی کند.
* چه حجم از کار شما درگیر دریافت آگهی میشود؟
ـ خیلی کم، ما یک سازمان متمرکز داریم که با آژانسهای تبلیغاتی در ارتباط است.
* در واقع شما معتقدید به دلیل شرایط روزنامه خوداین شرکتها و سازمانها به سراغ شما میآیند؟
ـ بله، ما اعتقاد داریم روزنامه باید فضای جذاب و پر مخاطبی را ایجاد کند که آنها بهاین نتیجه برسند، از این طریق بهتر میتوانند با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند.
* آیا تا به حال اتفاق افتاده است که تحریریه شما درگیر اخذ آگهی شود؟
ـ ما هیچ وقت از تحریریه نمیخواهیم. البته در ابتدا نظرات مختلفی دراین باره بود و تا حدودی این شیوه شکل گرفته بود.
* پس قبل از شما این موضوع که تحریریه هم آگهی بگیرد وجود داشته است؟
ـ بله، الان هم بسیاری از روزنامهها تحریریه را مجبور میکنند. ما بعد از یک سال از تاسیس روزنامه اعلام کردیم که اجبار معنی ندارد چون وظیفه تحریریه تولید اخبار و اطلاعات برای مخاطبان است. اما چون بعضی از گروههای ما با شرکتها در ارتباطند، دوست دارند که از طریق همان افراد با روزنامه ارتباط برقرار کنند؛ ما برای آن گروهها ممنوعیتی نداریم.
* به عبارتی شما راه را برای تحریریه باز گذاشتهاید.
ـ ما برای همهاین شرایط را قائل نشدیم و تنها معطوف به گروههایی بود که با شرکتهای خاص در ارتباط بودند. البته ما یک فاز توسعهای داریم که کلا این جریان را برداریم.
* آیا در این فاز توسعهای سازمان آگهیها را بزرگتر میکنید؟
ـ نه، سازمان آگهیها با بیرون کار میکند. به عبارتی ما آژانسهای تبلیغاتی داریم که واسطه بین شرکتهای فعال اقتصادی با مطبوعات و رسانهها هستند. آن شرکت در واقع با تلویزیون تماس نمیگیرد بلکه با آژانسهای تبلیغاتی تماس میگیرد و میگوید که آگهی من باید در چند روزنامه و تلویزیون کار شود. سازمان آگهی با اینها همکاری میکند.
* نسبت درصدی که تحریریه و سازمان آگهی میگیرد، چگونه است؟
ـ فاصلهاش بسیار زیاد است و تحریریه در حال حاضر میل بیشتری به اندیشیدن دارد.
* آیا درصدی را هم برای کسانی که از درون تحریریه آگهی میگیرند در نظر گرفتهاید؟
ـ بله، درصدی به عنوان پاداش در نظر گرفته شده است.
* بعضی از شرکتهای خصوصی شما را دولتی میدانند، چه قدر با نظر آنها موافقید؟
ـ یعنی شما با چنین موردی برخورد داشتید؟
* بر طبق آن چیزی که قبل از مصاحبه استخراج میکنند، مثل اینکه شما در دبی فعالیت اقتصادی را شروع کردید که نیمه تمام ماند. شرکتهای دبی چون فکر میکردند شما خط مشی دولت را دنبال میکنید، نسبت به شما بیاعتماد بودند. شما چه قدر خودتان قبول دارید که دولتی و یا غیردولتی هستید؟
ـ به لحاظ دولتی بودن روزنامه زیاد مشاهده نکردم؛ علتش این است که در ایران بسیاری از افراد کار موفق خصوصی ندیدهاند و آن اوایل پیش میآمد که میپرسیدند شما وابسته به کجا هستید؟
* آیا این را هم قبول دارید که در شغل سخت و پرخطری مانند روزنامهنگاری در ایران روابط بسیار تاثیرگذار است. شاید قسمتی از این تصور ناشی ازاین باشد که شما روابطی در درون دولت و سازمانها دارید. آیا آن روابط وجود دارد؟
ـ نه، البته ما بازخورهای متفاوتی ازاین مسائل داشتهایم و بسیاری از افراد به ما میگفتند که شما وابسته فلان قسمت هستید.
* نظرتان در مورد آن روابط چیست؟
ـ ما تلاش میکنیم که با گروههای مختلف و به خصوص گروههای تاثیرگذار ارتباط داشته باشیم. مثلا ما در مواقع انتخابات سعی میکنیم که به وسیله گفتوگو با احزاب مختلف نظرشان را در مورد برنامههایی که دارند جویا شویم.
* زمانی که در اتاق بازرگانی آقای خاموشی و نهاوندیان بودند و آقای نهاوندیان انتخاب شد، بحث بر سراین بود که دنیای اقتصاد در جهت انتخاب شدن آقای خاموشی به عنوان رییس تلاش میکند. بعضی دیگر هم معتقد بودند دنیای اقتصاد تلاش کرده است که آقای نهاوندیان رییس شود. بر همین اساس تصور میشود که رابطه شما در درون دولت تنگاتنگ شده است واین رابطه باعث میشود که دنیای اقتصاد از حالت یک روزنامه انتقادی اقتصادی خارج شده و به روزنامه رسمیدولت تبدیل شود. چه قدراین موضوع را قبول دارید؟
ـ مخاطبهای کاملا پیگیر ما هیچکداماین سخن را تایید نمیکنند؛ اما من از بیروناین حق را میدهم کهاین شبهه برای کسی ایجاد شود که ما از شخص خاصی حمایت میکنیم. چون کسی که پیگیر است موضوع را خطی و افراد غیرپیگیر مساله را نقطهای میبینند. در آن زمان عدهای میخواستند تحولی در اتاقایجاد شود. نباید شک کرد که آقای نهاوندیان نوگراتر از آقای خاموشی است امااین نباید به بهای بیتوجهی به خدمات خاموشی و تخریب شخصیتایشان صورت گیرد.
* آیا تصور نمیکنید این کار یک نوع بازی است که شما جانب هر دو را بگیرید؟
ـ نه، اتفاقا زمانی که حضور آقای نهاوندیان قطعی شده بود، ما در روزنامه یادداشت تقدیر از آقای خاموشی را نوشتیم. چونایشان حدود 30 سال تجربه کار بازرگانی داشتند و هنگامی که گروههای تندرو کمر همت را برای نابودی اقتصاد بستند،ایشان از جمله کسانی بودند که در مقابلاین جریان مقاومت کردند. ما معتقد به حفظ سرمایهها همراه با ترویج تفکر جدید بودیم.
* آیا روزنامه دنیای اقتصاد خود را یک رسانه منتقد میداند؟
ـ اگر تعریف روزنامه منتقد این است که یا شما باید حامیدولت مستقر باشید یا منتقد باشید، دنیای اقتصاد منتقد دولت مستقر نیست چون ممکن است سیاستهای آن صحیح باشد. در واقع ما منتقد سیاستهای غلط هستیم و فرق نمیکند که چه دولتی باشد. در دورههای مختلف هیچ وقت ندیدیم که منتقد یک موضوع بودن برای ما از سمت مقامات عالی رتبه فشار ایجاد کند.
* یعنی شما معتقدید که اگر منتقد دولت باشید فشاری برایتانایجاد نمیشود؟
ـ نه، برخلاف تصور عمومی که وجود دارد، این طور نیست.
* به نظر شما چرا روزنامه سرمایه باید تعطیل شود؟
ـ در واقع روزنامه سرمایه مخالف دولت مستقر بود. این روزنامه در زمان انتخابات به عنوان یکی از نهادهای تبلیغاتی جناح مخالف دولت وارد عمل شده بود. اما ما در انتخابات دیدگاهها را شفاف میکردیم و صحبتهای هر دو طرف را منعکس میکردیم. البته نه اینکه ما اعتقاد داشته باشیم روزنامه مخالف تعطیل شود، ولی به هر حال رویکرد ما متفاوت است.
* آیا در دولت فعلی یا دولت گذشته برایتان پیش آمده است که تذکر بگیرید و اگر گرفتید از چه نوعی بوده است؟
ـ در یک سال اخیر که همه تذکر گرفتند. البته تذکر نیامد و فقط لیستی از روزنامهها را بیان کردند. تذکری که ویژه «دنیای اقتصاد» باشد، نداشتیم. شکایتهایی هم بوده اما در مورد همه آنها تبرئه شدیم.
* مثل اینکه در سالهای آغاز فعالیتتان یک نوشته راجع به گلدکوئیست داشتید؟
ـ در یک مقطعی بحث گلدکوئیست حساس شده بود و در همان زمان یکی از خبرنگاران ما نوشته بود که گلدکوییست آزادانه فعالیت میکند و دفترش هم در مرکز پایتخت است.این خبر هیچ نوع تحلیلی نداشت و در حقیقت ما خودمان مخالف گلد کوییست بودیم؛ چون شرکتهای هرمیشرکتهایی هستند که بازدهی آنها تنها به سرشاخههای اصلی میرسد. ما تحلیلهای مختلفی در مورد ناسالم بودناین فعالیت ارائه دادیم.
* چه کسی از شما شکایت کرد؟
ـ شکایتی نشد و در واقعاین موضوع در قوهقضائیه به شدت داغ شده بود و ظاهرا قوهقضائیه در جریان آن دفتر بود و ما کمیدر آن درگیر شدیم اما خودشان بعدها متوجه شدند که ما منظور خاصی نداشتیم و این صرفا خبری به منظور اطلاع رسانی بوده است.
* یکی از دلایلی که شما را وابسته به دولت میدانند، ویژه نامههای هفته دولت شماست. لطفا کمی در این رابطه توضیح دهید؟
ـاین ناشی از سوءتفاهم است. ویژه نامه یک نوع اطلاع رسانی است و از خط مشی روزنامه جداست. وقتی ویژه نامه و یا رپرتاژ آگهی تحتاین عنوانها منتشر میشود، به روزنامه ارتباطی ندارد و تنها یک نوع اطلاع رسانی است. اتفاقا بعضی معتقدند که این ویژه نامهها مهمترین منبع اطلاعاتی آنها درباره فعالیتهایی است که در کشور اتفاق میافتد. مثلا ما ویژه نامههایی از وزارتخانهها و شرکتها منتشر میکنیم، که اطلاعاتشان را به خبرنگارهای عادی نمیدهند. ما این ویژه نامهها را هم در دولت آقای خاتمی و هم در دولت آقای احمدینژاد منتشر کردیم و به علاوه جنبه اطلاعرسانی دارد.
* مسالهای که دراین ویژهنامهها وجود دارداین است که اکثرا نکات مثبت را منعکس میکنند و اگر ویژه نامه هم مربوط به دولت باشد، مساله وابستگی به دولت تشدید میشود و تصور عمومی بر حمایت شما از دولت است؟
ـ نه، این صحبت آنها است و حتی اتفاق افتاده است که همزمان با انتشار ویژه نامه خودمان در درون ویژه نامه، سرمقاله انتقادی هم داشتهایم. اگر کسی روزنامه دنیای اقتصاد را بخواند متوجه میشود که روزنامه از سیاستهای غلط انتقاد میکند و نه از اشخاص. ما اساسا وارد حوزه انتقاد شخصی از افراد نمیشویم.
* تصور نمیکنید که شما برای دولت نقش مثبتی را ایفا کردهاید؟
ـ بحث فراتر ازاین موضوعات است و اگر وارد مسائل شخصی افراد نشوید، طبیعتا با شما ارتباط بدی ایجاد نمیکنند. تنها زمانی افراد از شما دلگیر میشوند که آنها را استهزا کنید.
* تصور نمیکنید بعضی از تصمیمهایی که گرفته میشود به افراد وابسته است و گاهی افراد پایین دست و یا بالا دست سعی میکنند که تصورات شخصی خود را القا کنند و در نتیجه باید به سراغ خود شخص هم رفت؟
ـ ما وارداین موضوع نشدیم و میدانیم که مخاطبان بهاندازه کافی درک میکنند. یکی از مسائلی که باعث جذب روزنامه شده است، به کار بردن انتقاد در کنار تمجید است و مثلا عنوان میکنیم که در کنار تمام مشکلات، فلان جهتگیری هم خوب است. به عنوان مثال زمانی که ما صریح ترین نقدها را به سیاستهای دولت احمدینژاد داشتیم، از مساله سهمیهبندی بنزین استقبال کردیم و این حرکت به هر ترتیب یک گام رو به جلو است؛ هرچند معتقد بودیماین سهمیه باید برای سال بعد کمتر شود و بلافاصله قیمت آزاد آن اعلام شود که به شدت مقاومت میکردند.
* همیشه تصور میشود که روزنامه نگاران موفق گاهی به پژوهشگران واندیشمندان بزرگ تبدیل میشوند و بعضی اوقات هم به پستهای بالا میرسند و جزو افراد مرجع جامعه میشوند. مثلا آقای خاتمیاز روزنامه کیهان به ریاست جمهوری رسید. آقای محمد علی آقازاده از سردبیری جمهوری اسلامیبه وزارت نفت رسید. سعید شیرکوند از روزنامه انگلیسی ایران نیوز به معاونت اقتصادی وزارت اقتصاد و دارایی رسید. فرید ذکریا از تفسیر نویسی یک روزنامه دست دوم به دبیر سیاسی نیوزویک و به عنوان یکی از افراد موثر سیاسی امریکا نائل آمده است. ویلی برانت از روزنامهنگاری در لهستان به صدراعظمی آلمان رسید. اگر اشتباه نکنم شما طی 7 یا 8 سال گذشته فردی را از روزنامه خودتان نداشتهاید که عضو افراد مرجع جامعه شود؟ آیا هیچ مکانیزمی برای این کار در درون تحریریه فراهم نشده است؟
ـ فضای جامعه در آن زمان که شما اشاره کردید، به گونهای بود که افراد سیاسی وارد روزنامه شدند و شاید آن فضا این موضوع را میطلبید.
* آیا در حوزه اقتصاد پژوهشگر موفقی از تحریریه شما وارد گروههای مرجع جامعه شده است؟
ـ نه، البتهاین به علاقه شخصی افراد هم بستگی دارد؛ مثلا ممکن است بعضی از اشخاص روزنامهنگاری را به عنوان سکویی برای انجام کارهای دیگری در نظر بگیرند.
* منظور من این است که گاهی رسانهای همچون روزنامههای نوشتاری به سکوی پرتاب افراد تبدیل میشوند و آنها را به موقعیتهای بالاتری هدایت میکند. تصور نمیکنید دنیای اقتصاد هنوز نتوانسته است که نقش این سکوی پرتاب راایفا کند؟
ـ از یک طرف این موضوع هم به خود افراد بستگی دارد و هم به اینکه گاهی افراد دوست دارند با طرز تفکر موجود در جامعه که جهت خاصی دارد، روزنامه را اداره کنند.
* یکی از ویژگیهای سردبیر سرمقاله نویسی است اما طبق جستوجوهای صورت گرفته، به نظر میرسد که شما به ندرتاین کار را میکنید. آیا استدلالی برای کم نوشتن سرمقاله به وسیله شما وجود دارد؟
ـ در دوره منتهی به یک سال اخیر فعالیت سرمقاله نویسی من بسیار ناچیز بوده است. البته سرمقاله نویسان ما معمولا 50 درصد با نظر سردبیر موضوع را انتخاب میکنند و مینویسند. پیش از یک سال اخیر من سعی میکردم هفتهای یک سرمقاله را بنویسم اما در حال حاضر به دلیل جو جامعه و یا بیحوصلهگی ایدههایم را به سرمقاله نویسان انتقال میدهم. در حقیقت دلیل خاصی ندارد.
* البته دبیران سرویس شما هم طی یک یا دو سال اخیر کمتر سرمقاله نوشتهاند. آیا شما در درون روزنامه خط مشی خاصی را به آنها دادهاید و یا خودشان درگیر مساله دیگری خارج از روزنامهنگاری هستند؟
ـ شایداین موضوع به دلیل سبک خاص روزنامه باشد که ما سعی میکنیم ایدهها را در گزارشهای تحلیلی بیاوریم؛ بنابراین هم نظر کارشناسان را در مورد موضوعات چالشی میآوریم و هم گروههای درگیر را.این موضوع میتواند محتوایی به صورت سرمقاله، یادداشت و یا یک گزارش تحلیلی باشد. ما معمولا به سمت گزارشهای تحلیلی به دلیل داستان وار بودن گرایش پیدا کردیم. ما سعی کردیم ایدههای خود را دراین قالب بگنجانیم.
* آیا این کار باعث نمیشود که ذهن دبیران سرویس درگیر روزنامه نشود و باعث انقطاع رابطه فرد با گروهی شود که با آن فعالیت میکند؟
ـ این هم یک اشکال و هم یک آسیب است. عمدهاین افراد خبرنگار هستند تا تحلیل گر اقتصاد. ما معتقد به شفافسازی خبرها به وسیله خبرنگاران و آوردن نظرات همه افراد در مورد ابعاد مختلف یک موضوع مثل سود بانکی هستیم. مثلا فعالان اقتصادی در صنعت و بازار پول نظرات متفاوتی راجع به سود بانکی دارند که باید به وسیله خبرنگاران ما منعکس شود.این نوشتهها هم میتواند در قالب یادداشت و سرمقاله باشد و هم گزارش تحلیلی. سرمقاله را کسی میتواند بنویسد که به عنوان مثال بداند به چه دلیل صنعتگر به دنبال نرخ سود پایین بوده و چرا بازار پول مخالف آن است. ما معتقدیم برای یک خبرنگار بسیار دشوار است که همه ابعاداین مسائل را درک کند و من به عنوان سردبیراین اعتقاد را دارم که باید در یادداشت و سرمقاله تماماین موضوعات دیده شود.
* بهتر نیست که دبیران سرویس همان روزنامه نگاران خبره با تحلیل باشند واین باعث قدرتمندتر شدن روزنامه نمیشود؟
ـ بله، در دنیا هم به همین سمت حرکت میکنند.
* شما به چه دلیل نتوانستید دراین مسیر حرکت کنید؟
ـ البته ما در حال حرکت به آن سمت هستیم. اما معمولا کسانی که سطح تحلیلی و علمیبالایی دارند، به کار خبری علاقهای ندارند و افرادی هم که به خبر علاقه دارند، دید تحلیلی قوی ندارند و رابطه معکوس است. در حال حاضر در دنیا رشته ارتباطات جوابگوی روزنامهها نیست و بیشتر به تحلیل گر احتیاج است. مثلا سردبیر نیوزویک بیشتر یک انسان تحلیل گر است و تمام ابعاد مسائل سیاسی را دیده و تحلیل میکند.
* ساختار سازمانی مدیریت آنها به چه شیوهای است که تحلیلگر نمیتواند آن را انجام دهد؟ به عبارتی آنها چه کاری انجام دادهاند که ما دراینجا از عهده آن بر نمیآییم؟
ـ البته آنها هم چنین مشکلی دارند و زمانی که خبرنگار وال استریت ژورنال چند سال پیش مصاحبهای با من انجام داد، متوجه شدم در آنجا هم با چنین مشکلی مواجهاند. آنها اذعان داشتند که نویسندهها و تحلیل گرانشان از بدنه تحریریه جدا هستند.
* من معتقدم که شما بایداین افراد را در کنار هم قرار دهید تا به یک روزنامه تحلیلگر واقعی تبدیل شوید.
ـ در حال حاضر اگر تحلیل گر بخواهد وضع موجود را شناسایی کرده و چالشها را ارزیابی کند، بهتر میتوانداین کار را انجام دهد.
* من تصور میکنم بخش عمدهای از مشکلات سیاسی اجتماعی مااین است که مردم ما تحلیل اقتصادی ندارند و هر نوع حکومتی با هر شعاری میتواند آنها را به سوی خود بکشاند و در چنین شرایطی وجود یک روزنامه تحلیل گر ضروری است. چه میزان به روزنامه نگاران خود اهمیت میدهید؟
ـ همانطور که عرض کردم سرمایه اصلی یک روزنامه درایران نیروی انسانی آن است.
* تلاشتان برای حفظاین نیروها تا چه حد بوده است؟
_ من معتقدم باید متناسب با هزینه فرصت آنها درآمدشان را افزایش داد و اگر نیرو، همپای روزنامه و یا بالاتر از سرعت آن حرکت کند، برایش ارزش قائل میشویم.
* تا کنون اتفاق افتاده است که به دلیل اختلاف نظر شخصی عذر کسی را بخواهید؟
ـ نه، البته زمانی کهاینجا به صورت شورای سردبیری اداره میشد، ممکن بود اختلاف نظر شخصی به وجود بیاید اما تلاش بنده تاکنون براین بوده است که در اثر اختلاف نظر شخصی چنین اتفاقی نیفتد. معمولا اگر اشتراک حرفهای باشد، اختلاف نظر شخصی به قطع ارتباط منجر نمیشود.
* پس شما معتقدید کسی بهاین دلیل ازاینجا نرفته است؟
ـ نه.
* اگر به هردلیلی یک روزنامه نگار خبره قصد خروج ازاینجا را داشته باشد، واکنش شما چیست؟
_ سعی میکنیم حفظش کنیم.
* چگونه تلاش میکنید؟
ـ خروج فرد بستگی به دلیل او دارد. مثلا بعضی اوقات میخواهند از تهران بروند واین بستگی به خودش دارد.
* لطفا دلیل حرفهای آن را هم بیاورید؟
ـ باز هم صحبت میکنیم تا متوجه شویم که خروجش واقعی است و یا صرفا یک بهانه است. در مورد مسائل مالی هماینجا سقف حقوقی دارد که نمیتوانیم دیگران را با فاصله زیاد از هم در نظر بگیریم واین فاصله حد و حدودی دارد. مثلا تراز حقوقی خبرنگاران ما متفاوت است و بستگی به لیاقتشان دارد.
* چه مقدار از محتویات روزنامه تولیدی است؟ به نظر میرسد که عمده خبرهای دنیای اقتصاد مربوط به سایتها و خبرگزاریهاست و خبر تولیدی تان حدود 30 درصد است و این مقدار برای یک روزنامه اقتصادی با رویکرد تحلیلی بسیار ناچیز است؟
ـ در سالهای اخیر آن قدر خبرگزاریهای مختلف به وجود آمده است که اگر خودمان هم خبر را تولید کنیم، تضمینی برایاینکه دیگران و خبرگزاریهای وابسته به دولت نتوانند تولید کنند وجود ندارد.
* آیا میپذیرید اگر شرایطی پیش میآمد که دنیای اقتصاد به روزنامه اقتصادی تحلیلگر با تولیدات عمیق تبدیل میشد، بسیاری از خبرگزاریها تلاش نمیکردند که در اقتصاد تاایناندازه درگیر شوند که فضا برای شما تنگ شود؟
ـ البته بسیاری از خبرهایی که ما تولید میکنیم، منبع اصلی خبرگزاریها برای پیگیری است. شاید ما روز بعدیاین خبر را به نقل از خبرگزاری بزنیم اما ریشه اصلی خبر در دنیای اقتصاد بوده است. معمولا خبرهایی را که از خبرگزاریها دریافت میکنیم، مجددا پردازش کرده و تکمیل میکنیم و به صورت خبر خام منعکس نمیشود.
* آیا دلیل خاصی دارد که تولیدات شمااین قدر تقلیل یافته است؟ آیا مشکلی در تحریریه به وجود آمده و یا انقطاعی صورت گرفته است که حوزه تحلیلی یک روزنامه مرجع تاایناندازه کاهش پیدا کند؟
ـ البته چنین تصوری وجود ندارد و بسیاری از مطالب کاملا تولید دنیای اقتصاد است.
* با توجه به اشاره شما در خصوص مرجع بودن دنیای اقتصاد برای بسیاری از شرکتها، آیا تصور نمیکنید که باید یک بسته عمیق تحلیلی معتبر باشد؟
ـ بله، این موضوع بستگی به شرایط حاکم بر جامعه دارد. مثلا یک خبرنگار پارلمانی که در کنار 40 خبرنگار دیگر قرار بگیرد، تنها تا یک حدی میتواند از آنها قوی تر باشد؛ البته همه خبرنگاران رقیب هم دارند و با توجه به سطح فعالیت آنها میزان تلاش خود را میسنجند و به خود میگویند اگر تا حدی از آنها بالاتر باشم کافی است. به هر ترتیب شرایط اقتصادی کشور به شیوهای است که سطح اقتصادی تولید و بازدهی با هم هماهنگ باشد و روزنامه نگاران هم نمیتوانند بالاتر از معیار معمول حرکت کنند.
* اگر یک شرایط نسبیایجاد شود آیا به نظر شما تاثیری دارد؟
ـ بله، هر چه قدر فضای رسانهای بازتر باشد و فشار کمتر باشد تاثیرگذارتر است.
* شما همیشه از سوی کسانی کهاینجا کار میکردند و به نظر شما جهت دهی سیاسی داشتند، متهم به کنار آمدن با دولت به دلیل بقای روزنامه خود شدهاید؛ آیا این اتهام را میپذیرید؟
ـ به جزاین یک سال اخیر که ما احتیاطمان بسیار زیاد شده است، در سالهای گذشته اصلا به این روال نبوده است. مثلا چند وقت پیش روزنامهای نوشته بود: مخالفان سیاستهای اقتصادی دولت را دستگیر کنید و طبیعی است که فضا تا حدودی ملتهب شده و احتیاط بیشتر میشود. اما قبل از انتخاباتاین طور نبوده است که مجبور بهاین کار باشیم. در حال حاضر هم مجبور نیستیم و میتوانیم صریح تر انتقاد کنیم اما فضا فضای محکوم کردن و اتهام است و تعارفی در آن نیست.
* اگر زمانی روزنامه تان توقیف شود، چه کار میکنید؟
ـ تا به حال فکری دراین باره نکرده ام و تلاش میکنیم که کارمان به آنجا نرسد. به جز یک سال اخیر، تصورماین است که اگر روزنامهای توقیف شود، حتما در پشت آن مسائل دیگری وجود دارد که باعث توقیف آن شده است.این توقیف در سطوح بالاتر از ارشاد انجام میشود و معنی اشاین است به حدی رسیده که صلاح نیست انتشارش ادامه یابد. من معتقدم که فعالیت روزنامه ما به نوعی است که خود تصمیم سازان دولتی بهاین نتیجه رسیدهاند که بهتر است چنین چیزی هم منتشر شود.
*این اتهام سازش را پررنگ نمیکند؟
ـ نه به عنوان سازش. مثلا اگر من خود را جای تصمیم ساز قرار دهم ، ترجیح میدهم کهاین انتقاد صحیح وجود داشته باشد تا زوایایی که قابل تشخیص نیست، رؤیت شود.
* سالانه چه میزان دستمزد روزنامه نگاران خود را افزایش میدهید؟ آیا درصد خاصی دارید؟
ـ درصد پایه ما مربوط به تورم سالانه است.
* به نظر شما امسال و سال گذشته چه میزان تورم داشتیم؟
ـ امسال تورم کم بود. اما سال گذشته 25 درصد بود.
* شما طبقاین تورم عمل کردید؟
ـ بله، البته افزایش حقوق مااین طور نیست که برای همیشه باشد.
* در جاهایی گفته شده است که شما 10 درصد افزایش حقوق دارید. آیااین را میپذیرید؟
ـ نه، آن طور که من فکر میکنم، 10 درصد نمیشود. مثلا کسی که در حروف چینی کار میکند، حداقل دستمزد را که رشد 20 درصد دارد میگیرد و کمتر از آن از نظر قانونی صحیح نیست.
* گفته میشود که دنیای اقتصاد به نسبت روزنامههای دیگر سر وقت حقوق میدهد امااین مقدار کفاف نمیدهد. آیا همه روزنامهها این طورند و یا دنیای اقتصاد مشکل خاصی دارد؟
ـ من فکر نمیکنم حقوق ما کمتر از روزنامههای دیگر باشد. در روزنامه اکثریت افراد معمولی، یک عده بالاتر از معمولی و بعضی هم کمتر از معمولی هستند. حقوق معمولی افراد ما قطعا کمتر از رسانههای دیگر نیست و افراد کمتر از معمولی را هم یا سعی میکنیم عذرشان را بخواهیم و یا یک کار کم تخصصی تر به او واگذار کنیم.
* در سالهای اخیر بعضی از افراد به دلیل فشاری که بر روزنامههای سیاسی وارد شده بود، از روزنامه خارج شده و برای رسانههای خارجی کار میکنند. از داخل روزنامه شما چند نفر به دلیل قابلیتهایشان اینجا را ترک کردند؟ طبق خبرها دو نفر از همکاران شما به رسانههای خارجی پیوستهاند.
ـ یکی از آنها آقایی بود که با ما همکاری تمام وقت نداشت و مترجم بود و خانم دیگر هم خبرنگار معمولی بودند.