این روزها تحریریههای مطبوعات مملو از روزنامهنگارانی است که یا از رشته های مختلف وارد این حوزه شدهاند یا اصولا تحصیلات دانشگاهی ندارند و با مطالعه و حضور در کلاسهای آزاد توانستهاند جایی برای خود درمطبوعات بیابند، این در حالی است که سهم دانشکدههای روزنامهنگاری پس ازحدود نیم قرن تلاش، دانش آموختگانی است که جایی در تحریریهها ندارند. دکتر محمد مهدی فرقانی از اساتیدی است که سالها در روزنامهها و دانشگاه، روزنامهنگار تربیت میکند. با وی همراه میشویم تا بدانیم چرا برای یافتن فارغ التحصیلان روزنامهنگاری باید به جایی غیر از تحریریهها رفت؟
اشاره: فریبا نباتی- این روزها تحریریههای مطبوعات مملو از روزنامهنگارانی است که یا از رشته های مختلف وارد این حوزه شدهاند یا اصولا تحصیلات دانشگاهی ندارند و با مطالعه و حضور در کلاسهای آزاد توانستهاند جایی برای خود درمطبوعات بیابند، این در حالی است که سهم دانشکدههای روزنامهنگاری پس ازحدود نیم قرن تلاش، دانش آموختگانی است که جایی در تحریریهها ندارند. دکتر محمد مهدی فرقانی از اساتیدی است که سالها در روزنامهها و دانشگاه، روزنامهنگار تربیت میکند. با وی همراه میشویم تا بدانیم چرا برای یافتن فارغ التحصیلان روزنامهنگاری باید به جایی غیر از تحریریهها رفت؟
***
این حضور کمرنگ مسئله امروز و دیروز نیست از زمان تاسیس دانشکده ارتباطات در سال 46 تا کنون کم و بیش این مسئله وجود داشته است. البته در سالهای اولیه دهه 50 یعنی سال 1350 تا 1357 زمان طلایی حضور فارغ التحصیلان روزنامهنگاری در مطبوعات بود اما پس از آن بروز عواملی مانند انقلاب، جنگ و تعطیلی این رشته در دانشگاه برای چند سال موجب شد تا دیگر فرصتی برای ادامه این روال به وجود نیاید.
از منظر درونی مطبوعات چند عارضه وجود دارد که اجازه نمی دهد فارغ التحصیلان این رشته جذب مطبوعات شوند یکی از این عوارض چالش ها و فراز و فرودهایی است که مطبوعات ما با آن روبه رو هستند. امروز مشکل مطبوعات ما ادامه حیات است نه کیفیت حرفه ای. این دغدغه که بتوانند امروزشان را به فردا وصل کنند سبب میشود که نیروی انسانی، توسعه کیفی و مسائلی از این دست به دغدغه دست چندم مطبوعات تبدیل شود. در واقع عمر کوتاه مطبوعات، تعطیلی ها، تغییرات و تولد مطبوعات جدید اجازه تمرکز، برنامه ریزی و سیاست گذاری به مطبوعات را به ویژه در زمینه توسعه انسانی نمیدهد.
مسئله بعدی این است که با وجود تاریخ طولانی روزنامهنگاری در ایران، هنوز ساختار روزنامهنگاری ما به معنای واقعی حرفهای نشده است و این ساختار نیمه حرفهای و نیمه آماتور موجب شده است که الگوی روزنامهنگاری ما آنچنان که باید حرفهای نشود.
مشکل سوم از منظر درونی مطبوعات، سیاست زده شدن آن در غیاب احزاب متعدد، متنوع و فعال به عنوان یک نهاد مدنی است. در بسیار از موارد مطبوعات تلاش میکنند تا جای خالی احزاب را پر کنند این امر سبب میشود مدار جذب نیروی انسانی به سمت احزاب سیاسی بیشتر از افراد حرفهای تمایل داشته باشد در نتیجه روزنامه نگار نیز برای حضور در مطبوعات به جای آنکه آزاد، بی طرف و حرفهای باشد عضو باشگاه های حزبی میشود.
همچنین روزنامهنگاری در ایران به سمت انتشار نشریات خیلی تخصصی گرایش یافته است با این شرایط مطبوعات به یک روزنامه نگار دو وجهی که هم در زمینه روزنامهنگاری و هم در حوزه مورد نظر تخصص داشته باشد نیاز دارند که فارغ التحصیلان ما چنین کارآیی را ندارند.
در کناراین مسائل امنیت شغلی، عدم استقلال حرفه ای، تنگنای معیشتی و مسئله بیکاری از جمله عواملی است که موجب حضور کمرنگ فارغ التحصیلان روزنامهنگاری در مطبوعات میشود.
نه اینکه هیچگاه این تعامل نبوده حداقل به ظاهر این مسئله بوده وهمکاری هایی هم صورت گرفته است اما این تعامل پاسخگوی نیاز دانشگاه نیست.
نکته دیگری که وجود دارد آن است که ساختار نیروی انسانی موجود در بسیاری از مطبوعات کشور ما ساختار غیر حرفهای است بنابراین مطبوعات خیلی دغدغه جذب نیروی انسانی حرفهای ندارند بعضی از دبیران سرویس ها به فارغ التحصیلانی که برای کار به روزنامهها میروند آموزش اشتباه میدهند و یا انتظاراتی دارند که اصلا با آموزه های علمی مطابقت ندارد. به این دلیل که کادر مدیریت تحریریه های مطبوعات غیر حرفهای و غیر تخصصی است. و به قول معروف این افراد خاک تحریریه نخوردهاند و مراحل مختلف روزنامهنگاری را تجربه نکردهاند تا امروز بتوانند راهنمای خوبی برای بقیه باشند، در حالی که در گذشته محیط تحریریهها یک آموزشگاه و یک دانشکده برای افراد تازه وارد بود.
هر دو در این زمینه تاثیر دارند ببینید وقتی مطبوعات عمر کوتاهی دارند نه در زمینه توسعه انسانی و نه توسعه اقتصادی نمی توانند سرمایه گذاری کنند و این عدم اطمینان به ادامه حیات موجب میشود که روی منابع مالی ریسک نکنند تا اگر فردا تعطیل شدند کمتر ضرر کنند این شرایط و مسئله به حاشیه رانده شدن بخش مهمی از نیروی حرفهای مطبوعات به دلیل عدم تامین شغل، عدم تامین اقتصادی و دیگر مسائل موجب شده است تا این اتفاق بیفتد.
نظام آموزش دانشگاهی ما کمبودها و نواقصی دارد از جمله این کمبودها میتوان به فقدان یک نشریه تجربی در دانشگاهها اشاره کرد که حداقل دانشجویان بتوانند با کار در آن آموخته هایشان را در عمل تمرین کنند.
عدم تعامل و ارتباط دو سویه بین دانشگاه و موسسات مطبوعاتی و رسانهای از دیگر عوامل موثر در این مسئله است. تنها با چهار سال تحصیل در کلاس درس نمی توان روزنامه نگار تربیت کرد. معتقدم وقتی موسسات رسانهای ما در جریان آموزش و پرورش نیروی انسانی متخصص برای خودشان نیستند و در این کار مشارکت ندارند و تنها تمایل دارند که از محصول دانشگاه استفاده کنند بنابراین نمی توانند بیشتر از این هم انتظار داشته باشند.
ما هیچ گاه ادعا نکرده ایم که فارغ التحصیلان ما توانایی و مهارت عملی قابل قبولی دارند چرا که تجربه عملی دانشجویان تنها به چند درس عملی-نظری که در کلاس آموختهاند بر میگردد و این اصلا کافی نیست ما باید کارگاه های تجربی خاص خود را داشته باشیم و بتوانیم از تکنولوژی های ارتباطی استفاده و برنامه آموزشی را متحول کنیم، اما این امکانات نه در دانشگاه و نه در موسسات مطبوعاتی وجود ندارد.
معتقدم همانند دانشجوی پزشکی که دوره بالینی و انترنی را در بیمارستان میگذراند تا آموختههایش را بسنجد لازم است تا دانشجوی روزنامهنگاری نیز به عنوان مثال سه ترم در دانشگاه درس بخواند سپس سه ترم در موسسات مطبوعاتی به صورت عملی کار کند دوباره به دانشگاه برگردد و به مدت دو ترم آموختههایش را تکمیل کند در این صورت میتوان انتظار داشت که تحولی در شیوه تربیت نیروی انسانی اتفاق بیفتد که در حال حاضر این امکان هم به صورت عملی فراهم نیست.
اگراستادی سابقه حرفهای طولانی مدت داشته باشد بخشی از مقتضیات حرفه روزنامهنگاری را در کلاس مطرح و دانشجویان را با آنها آشنا میکند اما بسیاری از اساتید ما تجربه کار حرفهای ندارند بنابراین کلاسهای درس به کلاسهای خشک صرفا تئوریک تبدیل میشود.
به نظر من حداقل باید سازو کاری تدبیر شود بازدیدهای علمی از موسسات مطبوعاتی صورت گیرد تا دانشجویان با تحریریهها و مقتضیات کار آشنا شوند.
اصلا این مطلب را نمیپذیرم برای اینکه اتفاقاتی که در عرصه رسانهها و آموزش دنیا اتفاق میافتد میبینیم و خیلی وقتها این تجربهها را با خود به کلاسهای درس میبریم و در مورد آن صحبت میکنیم، بنابراین با تجربه های موفق و ناموفقی که در رسانه های بین المللی اتفاق میافتد بیگانه نیستیم.
انکار نمی کنم که به دلیل بی تجربگی برخی از مدرسان در زمینه های عملی مشکلات و ضعف هایی و جود دارد اما کمبود اصلی به امکانات کارگاهی در زمینه آموزش و شرایط و بسترهایی که در عرصه مطبوعات وجود دارد مربوط است.
هیچ منافاتی با هم ندارند چرا که ما در دانشگاه اصول و روش ها را درس میدهیم انطباق این روش با مصادیق و محتویات کار به عهد ه فارغ التحصیل این رشته است. این شم و هوش دانشجو است که به او میگوید از آموخته هایش چگونه استفاده کند
این مسئله مانند آن است که شما به یک دانشجوی پزشکی نحوه گرفتن فشار خون را یاد بدهید این دیگر خود دانشجو است که باید بداند اگر بیمار کودک است از وسیله کوچکتر استفاده کند.
متاسفانه ما به شدت شاهد کمرنگ شدن انگیزهها و تلاش های دانشجویان این رشته هستیم. دانشجویان مدام از نارسایی های برنامه های آموزشی انتقاد میکنند اما در عمل میبینیم بین رفتار دانشجو در کلاسی که به آن انتقاد دارد با کلاسی که به آن اعتقاد دارد تفاوتی نیست و در هر دوشکل دانشجو از کلاس درس گریزان است.
من در هر دو جا حضور داشته ام و مدیریت کرده ام. ببینید در برخی موارد این استدلال درست است فردی که به این مراکز مراجعه میکند با دانشجویی که بین صد رشته، در رشته روزنامهنگاری قبول و همینطور دیمی وارد این رشته شده تفاوت دارد. بسیاری ازاین افراد سالها در مطبوعات کار کردهاند و تنها برای ارتقا در حرفه خود در این کلاسها شرکت میکنند.
همچنین در این مراکز دانشجو با تحریریه یک نشریه در ارتباط است و میتواند آموخته هایش را در آنجا محک بزند و یا تجربیات قابل توجهی دارد که بتواند آنچه را در کلاس، آموزش میبیند هضم کند.
از لحاظ کادر آموزشی نیز این مراکز محدودیت های دانشگاهها را از جهت ظوابط انتخاب استاد ندارند و از اساتیدی که تجربه حرفهای دارند بهره میبرند.
البته ما نباید فراموش کنیم که ما در دانشگاه دانشجوی لیسانس تربیت میکنیم دانشجوی دانشگاه در ابتدا مجبور است تنها دروس عمومی را که در همه دانشگاهها آموزش داده میشود بخواند اما در این مراکز، آموزش دانشجو به تعدادی دروس کاربردی و تخصصی محدود میشود یعنی دانشجویی که دانش اولیه را دارد، به این مراکز مراجعه میکند تا بعد حرفهای و کاربردی خود را ارتقا دهد.
در ضمن شما باید در نظر داشته باشید که وقتی بین این دو مقایسه میکنید باید تمامی جنبهها را مورد مقایسه قراردهید یعنی دانشجو، استاد، نوع برنامه درسی و امکان کارآموزی همه اینها در نظر گرفته شود و وقتی اینها کنار یکدیگر قرار میگیرد میبینیم که شرایط یکسانی بین این دو وجود ندارد. محیط، شرایط آموزش و کارکرد متفاوتی بین دانشگاه و مراکز آزاد آموزش روزنامهنگاری وجود دارد.
از جهت کادر آموزشی، اساتید روزنامهنگاری این کشورها معمولا کسانی هستند که کار تجربی کردهاند.
دانشجویان نیز معمولا بر اساس اطلاعات و با پیش زمینه رشته خود را انتخاب و در کنار تحصیل از امکانات کارگاهی و تجربی که در اختیارشان است استفاده میکنند، به صورت عملی درگیر کار میشوند، امکانات کارآموزی را در موسسات رسانهای دارند و آنچه را که میآموزند میتوانند در عرصه عمل نیز محک بزنند.
برای برون رفت از این مشکل لازم است تا دانشگاه و موسسات مطبوعاتی با یکدیگر تعامل و همکاری داشته باشند، شیوه پذیرش دانشجو اصلاح شود، ضعف های موجود در برنامه های آموزشی و کادر تدریس برطرف و شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه اصلاح شود.
همچنین ما باید به سمتی برویم که در مسیر رونامه نگاری حرفهای حرکت کنیم و تا زمانی که این امراتفاق نیفتد اصلاحات، تغییرات و تحولات مقطعی، نارسا و کوتاه مدت خواهد بود. برای گام برداشتن درمسیرحرفهای باید مجموعهای از شرایط مانند تضمین های حقوقی و قانونی لازم برای تامین استقلال حرفه ای، امنیت شغلی، معیشت روزنامه نگار، تعریف روزنامهنگاری حرفهای، تامین بسترها و شرایطی که روزنامهنگاری حرفهای بتواند در آن فعالیت مطلوب و قابل قبول داشته باشد و بحث های مربوط به آموزش و مدیریت تحقق یابد.