نمایش خشونت در رسانهها/ پرونده
حمیدرضا شکوهی - دبیر تحریریه روزنامه مردمسالاری
مرگ قذافی، پایان دورهای از زندگی یک دیکتاتور بود که در دوران حکومت خود، اندکاندک از رهبری محبوب عامه مردم به رهبری منفور تبدیل شد و به همین دلیل مرگ او، آغازی خوش برای مردم لیبی در مقطع جدید حیات سیاسی آنها محسوب میشود. اما در چنین مقطع مهمی که رویدادهای لیبی و مرگ قذافی سرخط خبرهای رسانههای جهان شده است، روزنامههای ایرانی که دسترسی محدودی به عکسهای خبری با کیفیت روز جهان دارند- که بررسی دلایل آن نیازمند واکاوی در مجالی دیگر است- چه عکسی میتوانند انتخاب کنند؟ عکسی از جنازه عریان قذافی روی زمین؟ یا شادی مردم لیبی پس از مرگ قذافی؟ انتخاب سادهای نیست؛ به ویژه در کشور ما که تجربیات خوبی در مورد روزنامهنگاری در شرایط بحران و وقوع رویدادهای مهم و استثنایی نداریم. نتیجه آن میشود که در شرایطی که میتوان از خبر مرگ قذافی به بهترین نحو برای خلق ویترینی ماندگار در روزنامه استفاده کرد دچار سردرگمی میشویم که از این خبر چگونه در صفحه اول استفاده کنیم.
روزنامه «مردمسالاری» هم از این قاعده مستثنی نیست اما در انتخاب بین مرگ قذافی که نشانهای از پایان است و شادی مردم که نشانهای از آغاز است، دومی را انتخاب کردیم؛ چرا که چندان غیرمنتظره نبود که فردای آن روز، اغلب روزنامهها عکس جنازه قذافی را برویترین صفحه اول خود بنشانند. به اعتقاد ما، مرگ قذافی، اگر چه پایان یک دیکتاتوری بود اما هدف از قیام مردم لیبی مرگ قذافی نبود؛ همان گونه که هدف از همه قیامهای ضد دیکاتوری، صرفا حذف دیکتاتور نیست؛ بلکه هدف، آغاز دورهای تازه است که پس از مرگ دیکتاتور آغاز میشود. ما عکسی از شادی مردم را در صفحه اول قرار دادیم تا نشان دهیم مرگ قذافی، اگر چه پایان یک دیکتاتور است اما آغاز دورهای تازه است که مردم در آن نقش اصلی را ایفا میکنند. با این وجود اعتقاد دارم اولاً به دلیل همان فقدان تجربه در روزنامهنگاری بحران و شرایط ویژه و ثانیاً به دلیل عدم دسترسی مطلوب به عکسهای با کیفیت خبری روز جهان،عکسی که برای صفحه اول روزنامه انتخاب شد می توانست گویاتر از عکس یاد شده باشد.هر چند که هیچ چیز از لذت شادی آغاز، که در صفحه اول روزنامه مردمسالاری، برجستهتر از «مرگ دیکتاتور» به نمایش درآمده بود نمیکاهد.
لطفا برای دیدن عکس در اندازه بزرگتر، روی آن کلیک کنید.