حضور شخصیتهای مطرح و شناخته شدۀ درگیر در پرونده ها باعث رسانهای شدن آن پرونده میشود و این مسئله بر روند دادرسی خیلی تأثیرگذار است. به نظرم شهرت متهم یا شاکی باعث میشود دادرسی خیلی دقیق تر انجام و خیلی بیشتر بر آن تمرکز شود. چون میدانند رسانهها و مطبوعات همۀ اتفاقات این دادگاه را منتشر و سعی میکنند بر درستی و دقت آراء بیشتر دقت کنند....
با توجه به این که در عکاسی مطبوعات و خبرگزاریها حوزۀ اختصاصی وجود ندارد معمولاً هر عکاسی بر حسب اتفاق به چند دادگاه رفته است. برای مثال من در دادگاه مفسدان اقتصادی، شهرام جزایری و شهلا جاهد حضور داشته ام و همین طور به دادگاههای قتلی رفته ام که بر خلاف دادگاههای قبلی چندان رسانهای نشده اند. به نظر من ویژگی مشترک پرونده های رسانهای شدهای که برای پوشش خبری آنها رفتهام شهرت افراد درگیر و نقش آنها در پرونده بوده است. مثلاً به دادگاه شهلا جاهد توجه زیادی شد چون همسرش فرد چهرهای ورزشی محسوب میشد و فرد شناخته شدهای بود. دادگاههای دیگری هم وجود دارد که فرد متهم به قتل است اما به او چندان پرداخته نمیشود. اگر شخصیت دیگری هم بجز ناصر محمدخانی درگیر این پرونده بود این اتفاق میافتاد که تا این اندازه به پرونده توجه شد؟ من فکر میکنم اگر این شخصیت چهره شناخته شده ای نبود، یک شخص عادی بود و این اتفاق برای او میافتاد به آن پرداخته نمی شد و این قدر در مطبوعات دیده نمیشد.
حضور شخصیتهای مطرح و شناخته شدۀ درگیر در پرونده ها باعث رسانهای شدن آن پرونده میشود و این مسئله بر روند دادرسی خیلی تأثیرگذار است. به نظرم شهرت متهم یا شاکی باعث میشود دادرسی خیلی دقیق تر انجام و خیلی بیشتر بر آن تمرکز شود. چون میدانند رسانهها و مطبوعات همۀ اتفاقات این دادگاه را منتشر و سعی میکنند بر درستی و دقت آراء بیشتر دقت کنند. اگر پرونده ای رسانه ای شود خیلی بهتر است و تکلیفش زودتر روشن میشود چون مردم فشار میآورند که ببینند چه اتفاقی میافتد. در حالی که وقتی پرونده ای رسانه ای نمی شود ممکن است سالیان سال دادرسی آن طول بکشد تا نتیجه مشخص شود.
وقتی برای عکاسی به دادگاه میرویم، تأکید میشود چهره در عکسها دیده نشود یا در زمان انتشار، صورتها را بپوشانید و شطرنجی کنید. چون هنوز اتهامی ثابت نشده است. ما نباید قبل از زودتر از صدور حکم بخواهیم قضاوت کنیم که این فرد قاتل است یا نه؟ معمولاً در دادگاهها گفته میشود از پشت سر، عکس بگیرید. اما به هر حال عکس گرفته میشود چون آنها وظیفه دارند تذکر بدهند و ما هم وظیفه داریم عکس خوب بگیریم. هر دو باید وظیفۀ خود را خوب انجام بدهیم ولی در انتشار یک سری نکات رعایت میشود. مثلاً چهرۀ متهم نباید دیده شود چون دادگاه هنوز تمام نشده است و ممکن است ثابت شود که این فرد مجرم نیست.
وقتی عکاس در فضای دادگاه قرار میگیرد عکاسی کردن خیلی سخت است چون شخصی که به عنوان متهم روی صندلی نشسته است طوری به تو نگاه میکند که انگار مقصر و گناهکار او نیست و فکر میکند ما میخواهیم او را یک چهرۀ گناهکار نشان بدهیم. درست است که به او اتهامی بسته شده است اما هنوز مشخص نیست. در آن لحظه عکاسی کردن خیلی سخت است که متهم در جایگاه خودش باشد. با این حال دیگر به نظرم اینجا دیگر بحث حریم خصوصی او مطرح نیست. چون ما وارد زندگی او نشده ایم و دادگاه علنی است. عکاس، عکسش را میگیرد. اطلاعات پروندۀ دادگاه او را منتشر نمی کند. اگر دادگاه علنی باشد خبرنگار میتواند اطلاعات پرونده ی او را منتشر کند ولی فکر نمی کنم بتوان با یک فریم عکس، حریم خصوصی فرد را نقض کرد.