بازاندیشی اخبار خارجی-4
جیمزآندرسون محقق علوم سیاسی طی مقالهای درباره دمکراسی پرسشهایی در مورد اخبار خارجی مطرح میکند و مانند دیگر مفسران از تغییرهای ناشی از نیروهای بازار جهانی میگوید. این نیروها، قدرت دولتها را برای تعیین اولویتها و سیاستها کاهش داده است، بطوریکه بسیاری از تصمیمهایی که قبلاً توسط دولتها (و ظاهراً توسط افرادی در دولتهای نمایندگیپذیر) اتخاذ میشد، اکنون توسط شرکتهای خصوصی یا نهادهای سیاسی فرا دولتی اتخاذ میشود.
جیمزآندرسون محقق علوم سیاسی طی مقالهای درباره دمکراسی پرسشهایی در مورد اخبار خارجی مطرح میکند و مانند دیگر مفسران از تغییرهای ناشی از نیروهای بازار جهانی میگوید. این نیروها، قدرت دولتها را برای تعیین اولویتها و سیاستها کاهش داده است، بطوریکه بسیاری از تصمیمهایی که قبلاً توسط دولتها (و ظاهراً توسط افرادی در دولتهای نمایندگیپذیر) اتخاذ میشد، اکنون توسط شرکتهای خصوصی یا نهادهای سیاسی فرا دولتی اتخاذ میشود. تضعیف حاکمیت دولتها پیامدهای مهمی برای گزارشگری اخبار خارجی دارد. از آنجایی که بخش زیادی از اخبار بینالمللی درباره فعالیتهای مقامات دولتی است، نتیجه این میشود که دولتهایی که قدرتشان کاهش یافته است، از نظر خبری ارزش کمتری نسبت به گذشته دارند. مقامات دولتی دیگر تنها - و اغلب حتی مهمترین - بازیگران رخدادهای سیاسی و اقتصادی نیستند که عمده محتوای اخبار خارجیرا به خود اختصاص میدهند.
در شرایط فعلی جهان، شرکتهای فراملی و نخبگان مدیریتی به بازیگران غالب در اخبار خارجی بدل شدهاند. جو استراپ در مقالهای درباره خبرنگاران امور خارجی جدید مینویسد: 'پس از چند دهه تمرکز بر جنگ قدرت بین آمریکا و شوروی، تلاطمهای سیاسی از ایران تا السالوادر، اخبار بینالمللی امروز همواره با تازهترین نوسانهای بازار مالی، نوسانهای واحدهای پولی اروپا و اخبار جدید ادغام یک شرکت آمریکایی با شرکت آسیایی شریک آن آغاز میشود. نگاهی کوتاه به سایت انجمن مطبوعات خارجی نیو یورک موید این نکته است. در بخشی از این سایت که عنوان 'نوشتن درباره هر چیزی که ارزش خبری دارد' بر آن درج شده است، از 9 گزارش خبری، به جز یک خبر درباره سربازان مفقودالاثر در ویتنام، همه درباره مسائل اقتصادی است. این گزارشها شامل یک مصاحبه با مدیر ارشد جنرال الکتریک، مصاحبهای دیگر با مدیر ارشد بخش مدیریت دارایی بانک مریل لینچ و مصاحبهای دیگر با بنیانگذار شرکت مسا پترولیوم یعنی بزرگتری تولیدکننده مستقل گاز و نفت در آمریکا است.
اما تمرکز جدید رسانههای غالب بر شرکتهای فراملیتی و نخبگان مدیریتی با توجهی مساوی به دیگر بازیگران مهم که به سیاستهای فراملیتی و جهانی امروز شکل میدهند، همراه نبوده است. آندرسون استدلال میکند که جهانی شدن با خود 'افزایشی چشمگیر در حاکمیت فراملیتی' به همراه آورد که اکنون توسط بازیگران غیردولتی جهانی و منطقهای اعمال میشود. وی علاوه بر شرکتهای فراملیتی از نهادهای سهگانه برتن وودز (بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی)، قطبهای تجاری منطقهای فرادولتی، اتحادیههای فراملیتی در مناطق، سازمانهای غیردولتی و جنبشهای اجتماعی فراملیتی نام میبرد. همه این نهادها در فضاهای فراملیتی عمل میکنند و اثر اقدامات آنها در چندین کشور احساس میشود. گزارش کردن درباره این نهادها در مقوله اخبار فراملیتی بهتر میگنجد تا در مقوله متعارف اخبار خارجی. توجه اندک یا حتی بیتوجهی رسانههای غالب به بازیگران غیردولتی از قبیل سازمانهای غیردولتی و جنبشهای اجتماعی فراملیتی سوالهای نگرانکنندهای را مطرح میکند. آیا غفلت رسانهها از گزارش کردن اهمیت بازیگران فراملیتی برای روابط بینالملل، سبب میشود تصویری از وضعیت جهان ترسیم شود که با پیچیدگی جاری آن سازگاری ندارد؟ مهمتر از آن، پیامدهای این گونه بازنمایی رسانهها در ارتباط با شکل گرفتن افکار عمومی و متعاقب آن تدوین سیاست خارجی آمریکا چیست؟ این سئوالات فوری نیازمند آن است که گزارشگری در امور خارجی مبتنی بر الگویی از وقایع بینالمللی باشد که فراتر از الگوی سنتی است که بر پایه مفهوم دولت ملت شکل گرفته است. فراملیگرایی بنیاد مفهومی لازم را برای الگویی از گزارش وقایع خارجی به دست میدهد که بدون کنار گذاشتن نقش اصلی دولت، گذر افراد، افکار، سرمایه و اطلاعات را از مرزها که ویژگی جامعه شبکهای جهانی است، برجسته میکند.
مهم است یادآوری کنیم که فناوری جدید رسانهای اکنون به دیگر بازیگران - مانند شرکتهای فراملیتی - اجازه میدهند که اساساً روایت رسانههای غالب را از رخدادهای بینالمللی بازنویسی کنند و بسط دهند یا حتی با آن به مخالفت برخیزند. مثلاً در ژانویه 2006 در بسیاری از نشریات و شبکههای تلویزیونی آمریکا گزارش شد که چندین نفر بر اثر بیماری آنفلوانزای مرغی در ترکیه مردهاند. اما در این گزارشها ذکر نشده بود که نخستین تلفات که خانوادهای در جنوب شرق ترکیه و از قوم کرد بودند، یعنی همان قومی که مدتهاست دولت ترکیه با آن سر ناسازگاری دارد. احتمالاً کردها نمیتوانستند هشدارهای بهداشتی را در منطقه که به زبان ترکی نوشته شده بود، بخوانند. فقط بلاگنویسان کرد و دیگرانی که با شبکههای حمایت از کردها در تماس بودند، زاویه سیاسی مفقود را به این گزارش دادند. با وجودی که بلاگنویسی میتواند با گفتوگوها پیرامون رخدادها آنها را روشن کند و گسترش دهد، اما بسیاری سئوالها درباره تأثیر و توان بالقوه آن برای اثر گذاشتن بر پیامهای رسانههای غالب بیپاسخ مانده است.
فراملیتیگرایی از پایین
فراملیتیگرایی عبارتی مبهم است که اغلب با معانی مختلف به کار میرود. استیفن ورتووک مردمشناس در مطالعهای مفصل درباره کاربردهای این عبارت، دو موضوع عمده را ذکر میکند که برای روشن کردن مفهوم اخبار فراملیتی به کار میرود. نخست موضوع جامعه فراملیتی است که از شبکههای روابط اجتماعی که فواصل جغرافیایی را در مینوردند، تشکیل میشود و دوم مفهوم فراملیتیگرایی به مثابه مکان برخورد سیاسی است.
از نگاه یک اقتصاددان سنتی، شبکههای عمده فراملیتی همان شبکههای شرکتهای فراملیتی هستند. ورتووک میگوید: 'شرکتهای فراملیتی ساختارها یا شبکههای جهانی هستند که تصور میشود از خاستگاههای خود در کشورشان فاصله گرفتهاند. نظامهای عرضه، تولید، بازاریابی، سرمایهگذاری، انتقال اطلاعات و مدیریت اغلب مسیرهایی را پدید میآورند که بیشتر فعالیتهای فراملیتی جهان در آن جریان دارد.' جان ماکسول همیلتون دانشپژوه و خبرنگار سابق امور خارجی و اریک جنر سردبیر سابق صفحه اخبار بینالمللی روزنامه نیو یورک تایمز در اینترنت استدلال میکنند که اخبار داخلی و جمعآوری اطلاعات یکی از انواع جدید خبرنگاری وقایع خارجی است. آنان میگویند تقریباً همه شرکتهای جهانی این روزها شبکههای کامپیوتری دارند که از طریق آن گزارشگران داخلی آنها اطلاعات و خلاصه اخبار را به کارمندان خود در سراسر جهان منتقل میکنند. شرکتها و نخبگان فراملیتی هر دو بازیگر و مصرفکننده یکی از پویاترین انواع روزنامهنگاری خارجی هستند یعنی روزنامهنگاری اقتصادی. بخش چشمگیری از اخبار فراملیتی که در سراسر جهان منتشر میشود، اخبار اقتصادی است. کار جمعآوری، بستهبندی و توزیع این نوع اخبار بسیار پرسود است و بیتردید کسانی که از آن بهره میبرند، اعضای اقلیت مرفه فراملیتی هستند.
اما آراء نامتعارف اقتصاد تولید اطلاعات نشاندهنده رشد فزاینده اخباری است که توسط افرادی با انگیزهای به غیر از سود مالی تولید میشود. یوچای بنکلر استاد حقوق استدلال میکند که 'در یک دهه و نیم گذشته تدریجاً شاهد تغییری شدید در سازمان تولید اطلاعات بودهایم. برخورداری از دگرگونیهای فناوری، این امکان را به ما داده است که یک رشته تغییرهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را ببینیم که دگرگونی شدیدی را در محیط اطلاعرسانی که در آن هستیم، امکانپذیر میکند.' به اعتقاد وی، این قبیل دگرگونی شدید بر اثر الگوهای نوظهور تولید و مبادله اطلاعات ایجاد شده که الگوهای صنعتی، سرمایهطلب و متمرکز را به چالش کشیده است. اینها الگوهایی است که در 150 سال گذشته غالب بوده است. الگوهای قدیمی شامل گونههای بازاری و غیربازاری است. در الگوهای بازاری که شرکتهای فراملیتی از آن پیروی میکنند، به اخبار به چشم نوعی کالا نگاه میکنند. در الگوهای غیربازاری که دولتها از آن پیروی میکنند، به اخبار به چشم کالایی اجتماعی نگاه میکنند، اما تولید آن جنبه صنعتی و بسیار متمرکز دارد. بنکلر معتقد است که الگوهای تولید اطلاعات که انقلاب میکروالکترونیک ممکن کرده است، در مالکیت کسی نیست و غیرصنعتی و به شدت غیرمتمرکز است. رفتار اقتصادی در آنچه وی 'اقتصاد شبکهای اطلاعات' میخواند، تحت حاکمیت اصولی است که وی آن را اصول اشتراکها میخواند. در روش اشتراکی تولید اطلاعات، دانش، مطالب و فرهنگ از طریق رفتارهای اجتماعی همچون به اشتراک گذاری تولید و مبادله میشود. اشتراکگذاری اطلاعات از طریق شبکههای انلاین فقط یکی از موارد متعدد تولید اجتماعی است که بنا بر استدلال بنکلر به صورت شقهای جایگزین بازارها و شرکتها پدیدار شده است.
نظریه بنکلر نخست کمک میکند که تحلیل اخبار خارجی در چارچوب گسترده تغییر عمیق اجتماعی، سیاسی و فرهنگی صورت بگیرد و دوم کمک میکند تا رشد عظیم شبکههای فراملیتی جامعه مدنی را در خلال دهههای گذشته توضیح دهیم. عنوان کتاب وی 'ثروت شبکهها' اشاره به کتاب تأثیرگذار آدام اسمیت به نام 'ثروت ملل' است و این امر نشاندهنده چالش عظیمی است که تولید اجتماعی فراروی سرمایهداری و دولت لیبرال دموکرات به گونهای که میشناسیم، قرار میدهد. وی میگوید: 'ادعای اساسی کتاب این است که تنوع راههای سازماندهی تولید اجتماعی و استفاده از آن، طیفی از احتمالات را برای پیگیری ارزشهای اصلی سیاسی در جوامع لیبرال مطرح میکند، ارزشهایی همچون آزادی فردی، نظام سیاسی مشارکتپذیرتر، فرهنگ نقد و عدالت اجتماعی. تلاش جمعی برای پیگیری این ارزشها در تمام سطوح رخ میدهد، از سطح محلی تا جهانی، اما این امر اغلب به صورت متقاطع رخ میدهد، یعنی از طریق شبکههای فراملیتی متشکل از افرادی که دغدغهای مشترک دارند.
از این نظر، فراملیتیگرایی را میتوان طبق استدلال ورتووک جایگاه برخورد سیاسی دانست. به گفته وی، فعالیت سیاسی چشمگیری در عرصه عمومی جهانی توسط دو نوع سازمانهای شبکهای انجام میشود: سازمانهای غیردولتی بینالمللی و سازمانهای جنبش اجتماعی فراملیتی مانند جنبش مردمان بومی. دیگر دانشپژوهان علوم سیاسی مانند مارگارت ای کک و کاترین سیکینک بین این دو تمایز قائل نمیشوند و هر دو را شبکههای حمایتی فراملیتی میخوانند. با وجودی که مدتها پیش از پدیدار شدن اینترنت، شبکههای اجتماعی فراملیتی علیه مسائلی مانند بردگی یا بستن پا در چین فعالیت میکردند، رشد شبکههای اجتماعی فراملیتی ظرف چند سال اخیر خیرهکننده بوده است و روشهای ارتباطی آنها بسیار پیشرفته شده است. ماهیت بینظم و گذرای بسیاری از ائتلافهای شبکههای کوچک، کار برآورد کردن شمار شبکههای اجتماعی فراملیتی را دشوار میکند. با این حال، از آنجایی که بسیاری از شبکههای اجتماعی فراملیتی به سازمانهای غیردولتی بینالمللی وابستهاند، دانستن اینکه در سال 2002 حدود 282851 شبکه اجتماعی فراملی وابسته به سازمانهای غیردولتی بینالمللی وجود داشت، میتواند رشد این شبکهها را در چند سال اخیر نشان دهد.