رمان به مثابه رسانه؛ بازنمود جامعه در رمان «حاجی‌آقا»ی هدایت

رمان به مثابه رسانه؛ بازنمود جامعه در رمان «حاجی‌آقا»ی هدایت

 

درآمد: 

ادبیات دانشی است که ارتباط تنگاتنگی با برخی حوزه‌ها مانند جامعه‌شناسی، فلسفه، اخلاق، روانشناسی و... دارد. امروزه تحقیقات میان‌رشته‌ای بسیاری در عرصه ادبیات انجام می‌گیرد و درواقع به‌واسطه علوم مختلف می‌توان لایه‌های معنایی عمیقی را در متون ادبی کاوید. جامعه­شناسی ادبیات یکی از شاخه‌هایی است که به عنوان یک دانش میان‌رشته‌ای به پیوند بین جامعه و ادبیات می‌پردازد. علوم اجتماعی، تاریخ، زبانشناسی و فلسفه نیز از حوزه‌هایی هستند که به پیوند ادبیات و جامعه‌شناسی مدد می‌رسانند.

جامعه‌شناسی ادبیات يكي از شاخه‌هاي دانش جامعه‌شناسي است که از منظر جامعه‌شناختي به ادبيات مي‌نگرد و به بررسي تأثير اجتماع بر آثار ادبي مي‌پردازد. جامعه‌شناسی ادبیات با ایجاد ارتباط بین ادبیات و اجتماع، در کنار کوشش در جهت شناخت و توصیف روابط جامعه و اثر ادبی به توصیف و تبیین نحوه بازتاب جامعه و واقعیت‌های آن در اثر ادبی می‌پردازد. (دیچز، 1370: 52)

در آغاز قرن بیستم تفکرات نوینی زیر سایه عقاید کارل مارکس شکل گرفت که در گسترش علم جامعه‌شناسی ادبیات نیز تأثیر نهاد. ادبیات در نظریة مارکسیستی به عنوان یک نماد روبنایی تحت تأثیر ساختار اقتصادی جامعه مشخص می‌شد. مارکس معتقد بود زیربنای اقتصادی، نهادهای روبنایی‌ای مثل سیاست، حکومت، قانون، مذهب، هنر و ادبیات پایه‌ریزی را می‌کند.

پژوهشگر جامعه‌شناسی ادبیات با بررسی درونمایه‌های آثار ادبی به دنبال پیوند اثر ادبی و جامعه و تحولات سیاسی اجتماعی است زیرا هدف او نشان دادن تجلی ساختارهای اجتماعی در آثار ادبی است. لوسین گلدمن[1]، از اندیشمندان این حوزه می‌گوید تشریح جامعه‌شناختی یکی از مهم‌ترین عناصر تحلیلی اثر هنری است و از آنجا که نگرش دیالکتیکی به درک بهتر مجموعه فرآیندهای تاریخی و اجتماعی هر عصری مدد می‌رساند، پس می‌توان با کمک آن به روشن ساختن پیوندهای فرآیندها و آثار هنری تأثیر گرفته از آنها دست زد. از نظر جورج لوکاچ[2] نیز اثر ادبی بازتاب واقعیات اجتماع است. بنابراین از طریق بررسی درونمایه و محتوای آثار ادبی، هم می‌توان نگرش نویسنده را دریافت و هم واقعیت‌های اجتماعی موجود در اثر را درک کرد. (رک: گلدمن، 1381: 269 و راودراد، 1382: 73)

 

جامعه‌شناسی ادبیات و نظریه‌پردازان برجسته

مادام دواستال،[3] متفکر فرانسوی در کتاب ادبیات از منظر پیوندهایش با نهادهای اجتماعی از تأثیر متقابل این به عنوان یک نهاد اجتماعی با ادبیات سخن می‌گوید. پس از مادام دواستال، ایپولیت تن[4] به این حوزه می‌پردازد. او را بنیان‌گذار جامعه‌شناسی ادبیات می‌دانند. (رک: ولک، 1373، ج 1، 260-259 و ج 4: 47) تن در قرن نوزدهم سه مفهوم نژاد، محیط و زمان را وارد جامعه‌شناسی ادبیات کرد و کوشید تا از نظرگاه عوامل زیستی، فرهنگی و تاریخی آثار ادبی را تحلیل کند. او نقش این عوامل را در فرآیند آفرینش اثر ادبی انکارناپذیر می‌داند. اما مهم‌ترین نظریه‌پردازان این حوزه جورج لوکاچ و لوسین گلدمن هستند. در زیر شمه‌ای در باب آنها می‌خوانیم:

جورج لوکاچ

جورج لوکاچ، فیلسوف مجارستانی که در رأس بنیان­گذاران جامعه­شناسی ادبیات قرار دارد و در دیدگاه زیبایی‌شناسی وامدار هگل، کانت و مارکس است، اثر ادبی را بازتاب واقعیات اجتماع می­داند و در اندیشة او رمان نقش برجسته‌ای برای انعکاس جامعه دارد. میشل زرافا[5] رمان را به منزله نهادی اجتماعی با ماهیت اجتماعی می‌بیند که حتی بیش از شعر به بیان مفاهیم ملیت و رستاخیز ملی در مستعمرات می‌پردازد. ضمن اینکه هیچ هنری همانند رمان این گونه مستقیم از پدیده‌های اجتماعی مایه نمی‌گیرد و رمان عمدتاً به لحظات خاص تاریخ جامعه وابسته است. (زرافا، 1386: 9 و 24)  به‌واقع رمان به‌مثابة رسانه‌ای فراگیر عمل می‌کند و درآن می‌توان ردپای بسیاری از مسائل مهم و برجسته اجتماعی را یافت. این مسئله نه فقط در رمان‌های اجتماعی بلکه در انواع رمان‌های دیگر نیز صدق می کند. زیرا فرد آفریدة اجتماع است، بنابراین کنش او هر اندازه صبغة فردی داشته باشد باز هم با اجتماع پیوند دارد.

دستاورد لوکاچ در کتاب تاریخ و آگاهی طبقاتی پیوند بین ساختارهای ادبی با ساختارهای اجتماعی است. درواقع به عقیده لوکاچ بین صورت ادبی رمان و پیوند روزانه انسان با اشیا و دیگر انسان‌ها نوعی همخوانی وجود دارد. البته برداشت گلدمن با استادش لوکاچ متفاوت است. او بر این باور است که هنرمند از واقعیت رونوشت برنمی‌دارد بلکه به خلق موجودات زنده و دنیایی می‌پردازد که ساختاری مشخص دارد. (پوینده، 1392: 53 و 93)

جان کلام نظریات لوکاچ در جامعه‌شناسی ادبی اهمیت محتوا در برابر شکل اثر است. از نظر او محتوای آثار ادبی تحت تأثیر ساخت اجتماعی جامعه است و این محتوا سبک آثار را نیز مشخص می‌کند. در این میان جهان‌بینی نویسنده نیز نکتة مهمی است.

لوکاچ در نظریات خود مفهومی به نام «جهان‌نگری»[6] دارد. جهان‌نگری از نظر او تفاوت موقعیت و شرایط اجتماعی و محیط تاریخی در رمان است. او قهرمان را تحت تأثیر موقعیت اجتماعی و شرایط تاریخی روزگار خویش می‌داند؛ انسانی در جست‌وجوی کلیت جهان و هویت فردی خود. از دیدگاه او رمان محصول جامعه خود است و بسته به شرایط و موقعیت خاص صورت می‌یابد. لوکاچ رمان جامعه سرمایه‌داری را با رمان جامعه کارگری متفاوت می‌داند. به عقیده او رمان در اصل در سراسر نخستین بخش تاریخ خود، نوعی زندگینامه و وقایع‌نامه اجتماعی است. این وقایع‌نامه اجتماعی کم و بیش جامعه روزگار خود را بازتاب می‌دهد. (گلدمن، 1371: 27)

بازتاب مستقیم واقعیات اجتماعی در رمان رویکردی است که در نقدهای جامعه‌شناسی رمان طرح می‌شود اما مساله مهم آن است که هر فردی به یک تیپ یا طبقه تعلق دارد. لوکاچ به مساله تیپ و طبقه در رمان اشاره می‌کند و عقیده دارد که هر فرد یک فردیت صرف ندارد و خود به خود نماینده یک طبقه است. درواقع در شخصیت و سرشت او ویژگی‌های نمونه‌وار سرنوشت عام طبقه و در عین حال به شیوه صحیح عینی و مثل سرنوشت عینی او نمودار می‌شود. (لوکاچ، 1377: 371)

لوکاچ و نظریه بازتاب واقعیت

نظریه بازتاب واقعیت از جمله نظریات مهم حوزه نقد جامعه‌شناختی رمان است که لوکاچ از منتقد و نظریه‌پردازان آن به‌شمار می‌رود. البته قبل از او نظریه‌پردازان مارکسیستی به طرح این مساله پرداخته بودند. هرچند در نظریات آنان بازتاب جزء به جزء از واقعیت مورد بحث بوده است. در آثار لوکاچ، واژه «بازتاب» به معنای آفرینش موقعیت و شخصیت نوعی است (که اساس سبک رئالیستی به شمار می‌رود) نه به معنای بازنمود عکس‌وارانه واقعیت. لوکاچ صرفاً در پی بازآفرینی مکانیکی واقعیت نیست بلکه متن رئالیستی را متنی می‌داند که جامعه یا وضعیت اجتماعی را به‌مثابه یک کلیت منسجم بر مبنای شخصیت‌ها و اعمال نوعی به تصویر می‌کشد. (زیما، 1377، 143 و 157) درواقع از دید لوکاچ اثر ادبی چون آینه‌ای به بازتاب واقعیات اجتماعی می‌پردازد و می‌دانیم چیزی که در آینه منعکس می‌شود دقیقاً خود آن چیز نیست.

لوسین گلدمن

پس از لوکاچ، گلدمن علم جامعه‌شناسی ادبیات را بسط داد و روشمند کرد. او اثر ادبی را مانند آینه‌ای می‌داند که جامعه در آن بازتاب می‌یابد. درواقع اثر ادبی همان قدر پدیده‌ای اجتماعی است که آفرینشی فردی. (گلدمن، 1371: 66) طبق گفته گلدمن‌ می‌توان گفت جنبه فردیت اثر ادبی‌ای مانند رمان هر اندازه هم بارز باشد، باز هم با اجتماع ارتباط دارد و فرد به هیچ روی از جامعه‌اش جدا نیست. رمان نیز رسانه‌ای است که به بازنمایی ارتباط فرد با اجتماع می‌پردازد. از نظر او اثر ادبی انعکاس نگرش‌ها و جهان‌بینی طبقات و گروه‌های اجتماعی است چون پدیدآورندگان واقعی آثار فرهنگی گروه‌های اجتماعی‌اند نه افراد. (همان: 69 و 15) گلدمن رابطه بین شکل و محتوا را رابطه‌ای دیالکتیکی و متقابل می‌داند. درواقع بحث اصلی او رابطه ساختاری بین اثر ادبی و جهان‌بینی و نگرش طبقات اجتماعی است. از نظر گلدمن، فرم رمان، برگردان زندگی روزانه در حوزة ادبی است و ساختار رمان در پيوند با ساختار جامعه است.

گلدمن در یکی از نظریات مهمش فاعل آفرینش‌های هنری و فرهنگی را یک فرد نمی‌داند بلکه از نظر او جهان‌بینی یک جمع، فاعل این آفرینش‌هاست که توسط یک فرد با انسجام و شکل هنری ارائه می‌شود. به عقیدة گلدمن نویسنده نمایندة طبقه اجتماعی است که خود به آن تعلق دارد. او ارزش­های فرهنگی راستین را در جامعة تباه­شده غیرقابل دسترس می­داند و اینکه قهرمان پروبلماتیک[7] و مسئله‌دار در اندیشة خود همواره به دنبال آنهاست؛ هرچند این ارزش­ها از شر میانجی­های تباه‌گر در امان نیستند. (رک: زیما، 1392: 153 و گلدمن، 1371: 322-321) این نگاه گلدمن به ارزش­های راستین تباه­شده ادامة دیدگاه لوکاچ دربارة قهرمان پروبلماتیک و جست‌وجوی ارزش­های تباه­شده است و میانجی­­های تباه­­گر هم همان شی‌ء­وارگی موردنظر لوکاچ است که قهرمان را در سیطرة خود می­گیرد.

شیء‌وارگی[8]

جامعه‌شناسي ادبيات مفهوم شي‌ء‌وارگي را در مفاهيم ازخودبيگانگي، بت‌وارگي و شي‌ء‌وارگي مأخوذ از فلسفة هگل، ماركس و لوكاچ بررسي مي‌كند؛ بدین معنا كه پيوندهاي اجتماعي افراد به پيوندهاي اجتماعي اشيا بدل مي‌‌شود و اين حس را در افراد مي‌انگيزد كه تحت سلطة انتزاعات درآمده‌اند. یعنی انسان بدل به شیء شده و از صورت سوژگی به صورت ابژگی درآمده است.

لوکاچ با بهره‌گیری از نظریه شیءوارگی و تقویت آن، اندیشه‌ای کانونی را در این باره ارائه می‌دهد: «عاملیت شکل کالایی، ویژگی ممیز جامعه مدرن.» (پوینده، به نقل از لابیکا، 1392، 267) مفهوم شیءوارگی و کالازدگی توصیف‌کننده برخی ویژگی‌های نوعی و عام جامعه سرمایه‌داری، بوروکراسی، جانشینی مناسبات بیگانه شده و... در زندگی اجتماعی است. در چنین جامعه‌ای کالا به‌‌مثابة بت است که انسان برای کسب آن باید پول کسب کند و به همین ترتیب خود انسان هم در چنین وضعیتی به‌مانند یک کالا مبادله می‌شود. (رک: لوکاچ، 1378: 41) بحث شی‌ء‌وارگی را در اندیشه بسیاری از اندیشمندان از جمله فروم و مارسل نیز می‌توان پی گرفت: بحث تبدیل شدن انسان به شیء و از دست دادن «خود».

قهرمان پروبلماتیک

لوکاچ قهرمان رمان را «پروبلماتیک» و مسئله‌دار می‌داند و رمان را سرگذشت جست‌وجوی تباه ارزش‌های راستین در جهانی که خود نیز به نوعی دیگر تباه است و با گسست رفع‌ناشدنی قهرمان و جهان مشخص می‌شود. از دید لوکاچ شخصیت پروبلماتیک قهرمانی است که با جهان خود مسئله دارد. درواقع رمان که بین تراژدی و حماسه واقع شده، ماهیتی دیالکتیکی دارد چون از یک طرف وحدت بنیادین قهرمان و جهان (لازمة همه صورت‌های حماسی)  را دربرمی‌گیرد و از طرف دیگر گسست رفع‌ناشدنی آنها را. (رک: گلدمن، 1371: 21-20) شخصيت پروبلماتیک جست‌وجوگر است و آنچه مي‌جويد معنای «خود» است. هدف انسان پروبلماتیک جست‌وجوي خويشتن براي رهايي از خودبيگانگي و بي‌معنايي است

کوتاه سخن اینکه هدف جامعه‌شناسی ادبیات این است که زمینه‌های اجتماعی موجود در آثار تحلیل و تبیین کند و چگونگی بازتاب آن‌ها در آثار بسنجد. رمان به عنوان یک رسانه مهم و مدرن به طور کلی از آثار ادبی‌ای است که به خوبی جامعه روزگار خود را به تصویر می‌کشد و به نوعی بازتاب واقعیت اجتماعی موجود است. از دیدگاه لوکاچ رمان «نوع غالب و حاکم در هنر مدرن بورژوایی» است. البته او به برتری ادبیات رئالیستی اعتقاد دارد و به نظرش این ادبیات صریح‌ترین شیوه اشخاص، زندگی مستقل انسان‌ها و روابط آنها با یکدیگر است (لوکاچ، 1380: 14)

جامعه‌شناسی ادبیات به‌دنبال تحلیل مولفه‌ها و زمینه‌های اجتماعی آثار ادبی و نوع و میزان بازتاب مسائل اجتماعی در آنهاست. ضمن اینکه درصدد است تأثیر تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... را بر دیدگاه و ایدئولوژی نویسنده و نیز ساختار و محتوای اثر ادبی بررسد. به طور کلی جامعه‌شناسی ادبیات به شناخت موقعیت اثر و نیز صاحب اثر در جامعه و نیز انعکاس واقعیت‌ها و تحولات موجود در جامعه همراه با درک ویژگی‌های جمال‌شناختی مدد می‌رساند.

با تکیه بر دیدگا‌های مذکور می‌توان بسیار از آثار ادبی اعم از شعر و داستان با رویکرد جامعه‌شناسی ادبیات بررسی کرد. البته باید در نظر داشت هر اثر ادبی حتی اگر دقیقاً‌ً از روی واقعیات اجتماعی نسخه‌برداری شده باشد، باز هم خود واقعیت نیست زیرا با لعابی از تخیل اندوده شده و برآمده از ذهن هنرمند است که در جهان متن بازنمایی می‌شود. اما به هر روی می‌توان اثر ادبی را تحلیل جامعه‌شناختی کرد و وضعیت بازنمود جامعه، انطباق کلیت اثر با کلیت جامعه، وضعیت شیء‌وارگی‌ موجود در اثر، جهان‌نگری نویسنده و... را در آن کاوید. در این نوشتار قصد داریم با گوشه چشمی به حوزه جامعه‌شناسی ادبیات به رمان حاجی‌آقا نوشته صادق هدایت بپردازیم. زیرا این رمان بازتابی آینه‌وار از وضعیت جامعه ایران در دهه 20 شمسی است؛ دهه‌ای که ایران در دوره تاریخی خاصی زیست می‌کند و تحولات بنیادینی را از سر می‌گذراند.

 

تحلیل رمان

خلاصه داستان

1- حاجی­آقا مرد متمول متظاهر به مذهب در خانه­اش چرخ می­زند و پیوسته ایراد می­گیرد. در صحبت بین حاجی­آقا با نوکرش مراد به برخی تفکرات او مانند مخالفت با آزادی و مشروطه، خشونت علیه خانواده و... همچنین دارایی­ها و زد و بندهایش پی می­بریم.

2- حاجی­آقا در هشتی خانه­اش نشسته است و افراد متنفذ از هر طیفی را به حضور می­پذیرد. او خود را به رنگ هر طبقه و قشری درمی­آورد و با هر کسی فراخور او رفتار می­کند. میان مهمانان او از سرهنگ گرفته تا روزنامه­نگار و از کارخانه­دار تا دلال و قاچاقچی دیده می­شود که هر یک برای رفع مشکلات خود به نوبت و در حد گنجایش هشتی خانه نزد حاجی­آقا می­آیند.

3- در میان مراجعان شاعر جوانی به نام منادی­الحق حضور دارد که به دعوت حاجی­آقا به منزل او آمده است. حاجی­آقا به او سفارش یک شعر می­دهد و این اسباب برافروختگی منادی­الحق را برمی­انگیزد. او هر آنچه در دل دارد نثار حاجی­آقا می­کند. درواقع هرچه داستان دربارة حاجی­آقا و عقاید و کردارش به تصویر کشیده، توسط منادی­الحق مورد انتقاد تند و صریح قرار می­گیرد.

4- حاجی­آقا با منادی­الحق بحث و او را تهدید می­کند، هرچند ته قلبش از او هراس دارد. سپس جلسه­ای با حجت­الشریعه (روحانی ریاکار) ترتیب و پولی بابت ادامه فعالیت­ها و تحقق اهداف موردنظرشان به او می­دهد؛ اهدافی که با رفتارهای متظاهرانه مذهبی محقق می­شود. در گفت­و­گوی حاجی­آقا و حجت­الشریعه نویسنده به بیان عقاید طبقه مستبد از زبان حاجی­آقا می­پردازد.

5- حاجی­آقا بابت بیماری‌اش تحت عمل جراحی قرار می­گیرد و حین بیهوشی خواب خاصی دربارة دوزخ و بهشت می­بیند. اما پس از به هوش آمدن، وضعیت او همان است که بود. حاجی­آقا هیچ درسی از این خواب نمی­گیرد و عیادت‌کنندگان متملقش را به حضور می­پذیرد، از آنها رشوه می­گیرد و خرسند است كه اهل دوزخ نخواهد بود.

 

جامعه در آینه حاجی‌آقا

حاجي‌آقا در سال 1324 به صورت ضمیمه دوره دوم مجله سخن منتشر شد. انتشار اين اثر زمانی بود که دوره حکومت رضاشاه ظاهراً به اتمام رسیده بود و فضای بعد از شهریور 20 در یک آزادی نسبی قرار داشت. هدایت با بهره‌گیری از این فضا داستان بلند حاجی‌آقا را نگاشت؛ داستاني که با تسامح می‌توان آن را رمان در نظر گرفت؛ هرچند به عقیدة مصباحی‌پور ایرانیان پیکره این اثر رمان یا داستان کوتاه نیست و با اندک تغییری می‌توان آن را به نمایشنامه یا یک سخنرانی بلند و پر از شعار سیاسی تبدیل کرد. (رک: مصباحی‌پور ایرانیان 1358: 130)

حاجی‌آقا از آثار قبل از شکست کودتا و رمانی سیاسی اجتماعی در نقد ‌سرمایه‌داری و نظام بورژوازی ایران است؛ اثری رئالیستی با تمی ‌‌‌شدیداً اجتماعی که به بازنمایی مستقیم وضعیت جامعه ایران می‌‌پردازد. یکی از پرسش‌هایی که منتقدان مارکسیست در جمع‌بندی رهیافت‌های مارکسیستی به ادبیات مطرح می‌‌کنند این است که چگونه می‌شود اثری را نقد ‌سرمایه‌داری پنداشت؟ یعنی متن از چه روشی جبر ظالمانه اجتماعی اقتصادی را افشا می‌کند؟ (تایسن، 1394: 123) در پاسخ می‌‌توان گفت در رماني مانند حاجی‌آقا نویسنده با شخصیت‌پردازي حاجي‌آقا و نمایش اعمال و خلقیات او همراه با مسئله کالایی شدن و شیءوارگی به انتقاد صریح از ‌سرمایه‌داری دست می‌‌یازد. خصوصاً شخصیت منادی‌الحق که در تقابل و تعارض کامل با شخصیت حاجی‌آقاست، این وظیفه نویسنده را بر عهده می‌‌گیرد و صراحتاً به نقد ‌سرمایه‌داری می‌‌پردازد.

حاجي‌آقا از نظر جمال‌شناختی چندان قوی نيست اما از جهت بازنمایی وضعیت اجتماعی ایران می‌‌توان آن را از مهم‌ترین اسناد ادبیات داستانی به شمار آورد. هدایت در اين اثر هدف آگاهی‌بخشی به خواننده را دارد. مجتبی مینوی رمان حاجی‌آقا را به عینکی تشبیه می‌کند که هدایت به ایرانیانی که بینش درستی ندارند داده تا مملکت را به‌واسطة آن ببینند. او با وجود نقدی که به زبان، انشا و سبک حاجی‌آقا و به‌طورکلی نوشته‌های هدایت دارد (از جمله ناهمواری و عدم تناسب و غلط‌های صرفی و نحوی)، صراحت و آزادی بیان هدایت در انتقاد از وضع موجود را که به دنبال از بین رفتن استبداد و ورود بیگانگان به ایران و ایجاد دشواری‌های فراوان پیش آمد، بی‌مثال می‌داند. (مینوی، به نقل از دانایی برومند، 1374: 110  و 112) گروهی معتقدند حاجی‌آقا از نظر قدرت ترسیم «اتهامات اجتماعی» می‌تواند در ردیف بهترین آثار ادبی جهان قرار بگیرد و از ديدگاه عده‌اي نيز هدايت در حاجي‌آقا تصويري دقيق و روشن از ديوان‌سالاري و بوروكراسي حاكم بر روزگار رضاشاه ارائه مي‌دهد و نحوه روي كار آمدن طبقه متوسط بورژوازي شهري را گزارش مي‌كند. (کمیساروف و روزن فلد، به نقل از مونتی، 1382: 198 و غلام، 1383: 171)

شخصیت حاجي‌آقا را می‌توان مظهر «‌سرمایه‌داری دلال» دانست که حزب کمونیست، رژیم رضاشاه را به آن منتسب می‌کند. (رک: فوران، 1395: 379) زمان نگارش حاجی‌آقا تاحدودی با زمان وقایع رمان همپوشانی دارد. به جز بخش نخست که به دوره رضاشاهی اختصاص دارد، قسمت اعظم داستان در سال‌های پس از شهریور 20 می‌گذرد. هدایت در حاجی‌آقا وضعیت ایران را به تصویر می‌کشد که اسیر نظام ‌سرمایه‌داری و شکاف طبقاتی عظيمي است. معضلات اجتماعی، بي‌عدالتی، فساد، مقوله‌های فرهنگی منفی، عوامفریبی، مادی‌گرایی، توسل دروغین به مذهب، ریاکاری و مانند آن از درونمایه‌های حاجی‌آقا هستند. درواقع این رمان همانند آینه‌ای به بازتاب وضعیت اجتماعی ایران مي‌پرداز‌د؛ ایرانی که اسیر نظام ‌سرمایه‌داری و حکومت مستبد است و روشنفکرانش در یک دوره طولانی اسیر سانسور و کنترل شدید بوده‌اند. جان فوران در کتاب مقاومت شکننده سال‌های 1304 تا 1320 را دوران فشردگی نیروهای اجتماعی نام مي‌نهد؛ دورانی که طی آن نیروهای اجتماعی به دلیل فشار دولت نمی‌توانستند ابراز وجود کنند. (فوران، 1395: 375) اين مسئله را در اين رمان هم شاهديم.

هدایت با پرداخت به شخصیت حاجی‌آقا از یکایک کردار‌های او پرده از فساد و بی‌بندوباری‌های اقتصادی برمی‌دارد. در‌واقع نویسنده در چند پرده نمایش‌گونه به شرح وضعیت نابسامان ایران از دوره پهلوی اول تا زمان انتشار کتابش مي‌پردازد و به نوعی تداوم این فرآیند را تا سال‌های پسين حکومت پهلوی پیش‌بینی می‌کند. نویسنده در حاجی‌آقا دست به انتقاد صریح از وضعیت موجود و نوعی مبارزه مستقیم اجتماعی زده است.

مردی فرصت‌طلب، حراف، سرزبان‌دار، پررو و نخود هرآش، پول‌دوست، خشونت‌طلب، ریاکار، عوامفریب، چاپلوس و... تعريف هدايت از حاجی‌آقاست كه با وجود ضعف و بيماري همچنان بر سر قدرت مي‌ماند. (هرچند در انجام داستان بيماري او با يك عمل ساده رفع مي‌شود.) نفرت از بلشویسم و اتحاد جماهیر شوروی (زیرا انقلاب روسیه به وضعیت اقتصادی حاجی‌آقا آسیب می‌‌زند)، آلمان‌دوستی و دشمنی با احزاب و گروه‌های سیاسی که داعيه انقلاب، عدالت و آزادی‌خواهی دارند از ویژگی‌های فکری این شخص است.

از نظر نويسنده حاجی‌آقا گرانیگاه تمام پلیدی‌هاست. او را می‌‌توان نماینده تام و تمام نظام حاکم در نظر گرفت. حاجی‌آقا از هر فرصتی برای سودجویی و منفعت خود بهره می‌‌برد. شراکت در کارخانه‌ها، زدوبند با سفارتخانه‌ها، قاچاق قالی، مقاطعه‌کاری، معاملات دارو، کارچاق‌‌کنی و دیگر شغل‌های ریز و درشت از مشغولیات او هستند. حاجی‌آقا نه فقط تیپ بورژوازی صرف بلکه تیپ‌های مختلفی مثل خسیس، شهوتران، دزد، دروغگو، مزدور و متقلب، آدم‌فروش و... را به نمایش می‌‌گذارد.

به طور کلی در هر مسئله‌ای که به اقتصاد ایران مربوط است، پای حاجی‌آقا در میان است. برای مثال او به دلیل روابط خاصش از ورود پول‌های بی‌پشتوانه به بازار و سقوط ارزش پول ملی مطلع است: «خبر موثق دارم که پول ما لنگش به هواست، توی بانک ماستمالی می‌‌شه و به زور سیلی روی خودشان را سرخ نگه می‌‌دارند... برای ما چه فرق می‌‌کنه؟ ما که اسکناس نگه نمی‌‌داریم. وانگهی زمان رضاشاه هم بیلان بانک چهار مرتبه عوض می‌‌شد.» (هدایت، 2536: 69)

نمود مارکسیسم در حاجی‌آقا

ماركسيسم را مي‌توان مهم‌ترین ایدئولوژی مطرح شده در حاجی‌آقا دانست؛ ایدئولوژی­ای كه در آن اميد به ايجاد يك جامعه بدون طبقه همراه با آزادي وجود دارد. در دوره رضاشاه و در سال 1310 گروه‌های چپ به سرنوشت اتحادیه‌ها و تجمع‌های کارگری و دانشجویی دچار شدند. طبق قانون ضدکمونیستی وجود هرگونه سازمان و انجمن با هدف استقرار قدرت یک طبقه اجتماعی بر طبقات دیگر تخلف محسوب می‌شد. حزب سوسیالیست منحل شد اما حزب کمونیست ایران در برابر رژیم مقاومت کرد و حتی در نخستین کنگره خود، صفات سرمایه‌داری، فئودالی و نیمه‌استعماری را به رژیم نسبت داد و آن را رد کرد. کمونیست‌ها نیز یا دستگیر شدند یا محاکمه و برخی نیز کشته شدند و گروهی هم به شوروی گریختند. در دوران رضاشاه جنبش چپ از طریق دستگیری و سانسور کنترل می‌شد. (رک: فوران، 1395: 380-379) اکنون پس از سقوط رضاشاه فضای آزادی نسبی برقرار شده و نویسندگان بدون کنترل و دور از سانسور به نوشتن مشغولند. هدایت در چنین روزگاری به دفاع از دیدگاه‌های مارکسیستی و رد ‌سرمایه‌داری حاکم می‌پردازد. او هیچ­گاه عضو حزب توده نبود اما با آن همدلی داشت؛ به­طوری­که بزرگ علوی می‌گوید هدایت به حزب توده تمایل داشت و به کسانی مثل او و نوشین که عضو حزب بودند احترام می‌گذاشت. (احمدی، 1377: 262)

برخی معتقدند گفتمان چپ در دهه 20 گفتمان مسلط در عرصه سیاسی اجتماعی ایران با رهبری حزب توده است. با توجه به اینکه حزب توده در این دوران توجه خود را به مبارزه بین طبقة کارگر و بورژوازی ملی معطوف کرد، می‌توان گفت نگاه به سرمایه‌دار به عنوان موجودی سودجو به‌‌مثابة نوعی میانجی گفتمانی در رمان حاجی‌آقا بازتاب یافته و هدایت به‌واسطة این میانجی تیپ منفوری از سرمایه‌دار ایرانی خلق کرده است؛ تیپی که برساخته‌ای گفتمانی است. (بهیان، 38:1388) ژیلبر لازار نیز جنبه مرامی ‌‌در حاجی‌آقا را بیش از نوشته‌های دیگر هدایت می‌داند. (مونتی، 118: 1382)

با توجه به شواهدی که در متن رمان وجود دارد و نیز بحث از «سرمایه» و «طبقه» که از مهمترین درونمایه‌های حاجی‌آقا هستند، مي‌توان به وجه مارکسیستی آن توجه كرد؛ به‌ خصوص که با حضور متفقین در ایران و سقوط رضاشاه، جامعه ایران دچار دگرگونی‌هایی شد که یکی از آنها تشکیل حزب توده است؛ حزبی که به تأسی از شوروی اهل قلم را به سوی خود جلب کرد. به عقیدة مصباحی‌پور ایرانیان، فضای سیاسی ایران به دلیل فقر بسیار و نیز اشغال شمال توسط نیروهای ارتش سرخ شوروی برای این حزب بسیار مساعد و حزب توده از نظر روانشناختی و مادی روی روشنفکران دوره خود تأثیرگذار بود؛ ضمن اینکه این حزب به عنوان تنها حزب موجود بعد از شهریور 20 افراد را از لایه‌های مختلف اجتماع به سمت خود جذب کرد. کارگران و خرده‌بورژواها نیز از جمله گروندگان به حزب توده بودند. (مصباحی‌پور ایرانیان، 1358: 127)

حاجی‌آقا به عنوان نماینده نظام ‌سرمایه‌داری حامی شکاف طبقاتی است: «تو دنیا دو طبقه هستند: بچاپ و چاپیده، اگر نمی‌خواهی جز چاپیده‌ها باشی سعی کن که دیگران را بچاپی.» (هدایت، 2536: 49) دو طبقه «بچاپ و چاپیده» موردنظر حاجی‌آقا به مقوله طبقه در مارکسیسم نزدیک می­شود. حاجي‌آقا به عنوان نماد نظام حاكم از تشكيل احزاب -كه خود نشان از اميد اجتماعي دارد- در هراس است. (رک: همان: ١٠٣) به‌طورکلی انتقاد حاجي‌آقا از مارکسیسم به مسئله برابری اجتماعی موردنظر آن باز‌می‌‌گردد. او در گفت‌وگویش با خبرنگار روزنامه دب اکبر -که حامی ‌‌رضاشاه است- به انتقاد از مارکسیسم و تقسیم عادلانه ثروت در کشور می‌‌پردازد: «آقا مرام اشتراکی یعنی چه؟... اگه خوبه مال خودشان، اگه بده با دیگران چکار دارند؟» (همان: 32) آبراهاميان در کتاب  ايران بين دو انقلاب مرام اشتراکی مي‌نويسد که به گفتة رضاشاه قانوني براي حفظ امنيت ملي تصويب شد. براساس این قانون «اعضاي سازمان‌هايي كه پادشاهي مشروطه را به خطر مي‌انداختند يا مرام اشتراكي را تبليغ مي‌كردند، به ده سال زندان محكوم مي‌شدند.» (آبراهامیان، ١٣٩٦: ١٩٢) حاجي‌آقا نيز به شدت با مسئله احزاب مشكل دارد. او صرفاً به پول و سرمایه می‌اندیشد؛ چیزی که مسئله اصلی احزابی چون مارکسیسم است.

سرمایه مضمونی است که رمان حاجی‌آقا بر حول آن می‌‌چرخد. سرمایه در مفهوم اصلی خود منفی نیست اما به هرحال انباشت سرمایه در دست یک طبقه (فرادست) منجر به فقر طبقه دیگر (فرودست) می‌شود و این است که پدیدآور شکاف طبقاتی است. امید مارکسسیم برای ایجاد جامعه بی‌طبقه هم در تقابل با سرمایه قرار می‌‌گیرد. پول «یگانه مقصود» حاجی‌آقا در زندگی است (رک: هدایت، 2536: 45) و او صراحتاً به هژمونی سرمایه اشاره می‌کند: «مگر بدون تاجر و سرمایه هم چرخ دنیا می‌‌چرخه؟» (همان: 83) گویی او با این سخن در برابر مارکسیسم می‌‌ایستد که بعد از جنگ جهانی دوم نمود بسیاری دارد. درواقع حاجی­آقا اسیر تملک است و تحت سیطره دارایی‌های خود و هستی انسانی‌اش توسط آنها بلعیده می‌شود. انسانیت او از دست رفته و به‌‌مثابة یک ماشین فقط کار می‌کند. حاجی‌آقا تسلیم بت‌هاست؛ بت‌هایی که هستی او را زیر سلطه خود گرفته‌اند.

دوره‌های تاریخی مطرح در حاجی‌آقا

مشروطه، پهلوي اول و اشغال ايران توسط متفقين دوره‌هاي تاريخي مطرح در حاجی‌آقا هستند. در اين اثر اشارات مستقیمی ‌‌به تحولات اجتماعی ایران می‌شود و نویسنده طابق النعل بالنعل به بازنمایی این تحولات می‌پردازد. جنبش تنباکو، تحدید تریاک، سرکوب قیام‌ها، زمین‌خواری رضاشاه، قضایای شهریور 20، ورود لهستانی‌ها به ایران، انتخابات مجلس چهاردهم و جریانات نفت دوره رضاشاه از جمله اين تحولاتند. اشاره به این جریانات به نوعی وضعیت اسفبار و توأم با یأس و ناامیدی موجود را به تصویر می‌کشد. درواقع می‌‌توان گفت حاجی‌آقا از جمله رمان‌های اجتماعی رئالیستی و آینه تمام‌نمای جامعه ایران است که واقعیات اجتماعی را عیناً به تصویر می‌کشد.

 در زير به برخي از تحولات موجود در حاجی‌آقا اشاره مي‌شود:

1- سرکوب قیام‌ها: سركوب قیام‌ها از نکاتی است که رمان حاجی‌آقا بر آن تأکید می‌کند. رضاشاه قصد اصلاح ساختار زندگي ايلات و عشاير را داشت اما پيامدهاي منفي این کار بيش از نتايج مثبتش بود. با اسكان عشاير برخي جنبه‌هاي مختلف زندگي عشايري مثل كوچ و توليدات دامي از ميان رفت و تغيير معيشت اسكان‌يافتگان از دامداري به كشاورزي نيز به فقر آنها منجر شد. (صلاح و نعمتي، 1395: 166-165) رضاشاه از سال 1303 تا 1306 با کمک بختیاری‌ها به جنگ اعراب، لرها، بلوچ‌ها و قشقایی‌ها رفت اما سپس آنها را خلع سلاح کرد و تحت نظارت حکومت نظامی ‌‌درآورد. برخی را نیز بالاجبار اسکان داد. همچنين نيروهاي نظامي او از سال 1302 تا 1312 در لرستان حضور داشتند و به تضعيف و اسكان عشاير آنجا مشغول بودند. (رك: آبراهامیان، 1396: 176 و صلاح و نعمتي، 1395: 145)

در حاجی‌آقا به کشتار ایلات و غصب اموال آنان توسط نیروهای رضاشاه نيز اشاره می‌شود. سرهنگ بلندپرواز یکی از شخصیت‌های غایب در رمان که حاجی­آقا نقش مهمی ‌‌در قدرت گرفتن او دارد، در سرکوب ایلات عشایر لرستان دست به اختلاس، ارتشا، اعمال منافی عفت، قتل و... زده و به آن متهم است. (رک: هدایت، 2536: 26-25)

2- انتخابات مجلس: شرکت در انتخابات مجلس چهاردهم یکی از اهداف حاجی‌آقاست. رقابت برای این انتخابات که یکی از طولانی‌ترین، رقابتی‌ترین و مهم‌ترین انتخابات در ایران معاصر قلمداد می‌شود، از خرداد 1322 آغاز شده بود و تا سه ماه بعد از گشایش مجلس چهاردهم ادامه داشت. اختیار این انتخابات نیز بر عهده نیروهای اجتماعی، احزاب سیاسی و فراکسیون‌های پارلمانی بود. در‌واقع برخلاف دوره رضاشاه که کسی جرأت به زبان آوردن نام هیچ حزبی را نداشت، در روزگار پس از شهریور 20 هر سیاستمداری برای خود دار و دسته و حزب تشکیل می‌‌داد. به نظر آبراهامیان این سال‌ها را باید عصر «پارتی‌بازی» نامید. (آبراهامیان، 1396: 231-230) در رمان مورد بحث نیز نویسنده دربارة این حزب‌بازی‌ها از تعبیر «تبانی» و «گاب‌بندی» یاد می‌کند که در هشتی خانة حاجی‌آقا برگزار می‌شود. (رک: هدایت، 2536:  58)

3-جریانات نفت دوره رضاشاه: رضاشاه بعد از لغو امتیاز نفت دارسی در سال 1311، یک سال بعد برای جلوگیری از ضبط دارایی‌های خارجی ایران عقب‌نشینی کرد و قرارداد نامناسب دیگری با نام قرارداد 1933 با بریتانیا امضا کرد. شرکت نفت در این قرارداد زمین‌های بسیاری را از دست داد و دو دهه بعد مشکلاتی در روابط ایران و انگلیس به‌واسطة این قرارداد به وجود آمد. سهم سالانه ایران هم از 16 درصد سود به مقدار 20 درصد (که بسیار ناچيز بود) افزایش یافت. این قرارداد برای 32 سال (تا سال 1961) تمدید شد. (آبراهامیان، 1396: 179) حاجی‌آقا بعد از شهریور 20 چرخش عجیبی دارد و تبدیل به یکی از منتقدان رضاشاه می‌شود. او انتقاد شدیدي به تمدید قرارداد نفت توسط رضاشاه دارد. «اما برای تمدید قرارداد نفت که تا حالا یک ماده‌اش هم اجرا نشده جشن گرفت و مردم را رقصاند.» (هدایت، 2536: 7)

4-تحدید تریاک: هدایت در حاجی‌آقا به مسئله تحدید تریاک گریز می‌زند. (رک: هدایت، 2536: 19) به گفته فوران، تریاک به عنوان یک محصول عمده پولی در دهه 1300 بین 10 تا 15 درصد صادرات مرئی ایران و 30 درصد محصول جهانی را کاهش می‌‌داد اما دولت رضاشاه دستور ممنوعیت یا محدودیت کاشت آن را داد و این محصول به میزان دو سوم تنزل کرد. (فوران، 1395: 344) در این رمان، با اشاره به این جریان، حاجی­آقا از کارهای اقتصادی خود پرده برمی‌دارد و اینکه چگونه یک اختلاسگر اقتصادی را به عنوان سرمهندس در «مقاطعه راه زیرآب» استخدام می‌کند.

به‌طوركلي يكي از محورهاي اصلي متن حاجي‌آقا تحولات اجتماعي است و نويسنده با اشاره به آنها سعي در بازآفريني واقعيت دارد؛ واقعیتی که وجه بارز آن بازنمایی شکاف طبقاتی موجود در کشور است. به عقیدة ماركس، در مكتب تضاد، جامعه از توازن متغیر نیروهای متضاد ساخته می‌شود و به‌دلیل تنش‌ها و کشمکش‌های این نیروها تحولات اجتماعی به‌وجود می‌آید. درواقع تضاد منشأ اصلی تغییرات در نظام اجتماعی است. (ترنر و بیگلی، به نقل از لهسائی‌زاده، 1387: 11) حاجی‌آقا این تضاد (درواقع تضاد بین بورژوازی و پرولتاریا) و تحولات ناشی از آن را به نمایش درمی‌آورد. در كليت متن بايد حاجي‌آقا را نماينده بورژوازي و منادي‌الحق را نماينده ضدبورژوازي و پرولتاريا دانست و اینجاست که ساختار رمان با ساختار اجتماع ارتباط می‌یابد و این همان چیزی است که جامعه‌شناسی ارتباط دغدغة آن را دارد.

شیءوارگی حاجی‌آقایی

شیءوارگی یا کالاشدگی که در پیوند مستقیم با مفهوم سرمایه است، از مؤلفه‌هاي برجسته رمان هدايت به شمار مي‌رود. به عقیده مصباحی‌پور ایرانیان، فردگرایی یا پیوند‌های شیءواره اجتماعی تعیین‌کننده وابستگی‌ها در دهه 20 هستند. در‌واقع پیوند‌های پدرسالاری فرهنگ ایلی- دهقانی جای خود را به پیوند‌های شیءواره اجتماعی می‌دهد. به سخنی دیگر پیوند انسان- انسان جای خود را به شیء- شیء می‌دهد. (رك: مصباحی‌پور ایرانیان، 1358: 40 - 139) حاجی‌آقا ممثل شیءوارگی است؛ کسی که به­واسطه پول و قدرتش دست به معامله هر چیزی می‌‌زند. دیدگاه کالاشدگی در تمام مناسبات انسانی این رمان (به جز شخصیت منادی‌الحق) دخیل است. به گفته تایسن، کالایی شدن به مفهوم فهم اشخاص و اشیا بر حسب ارزش مبادله‌ای آنهاست (تایسن، 1394: 127) و حاجی‌آقا نیز پول و قدرتش را صرفاً در جایی سرمایه‌گذاری می‌کند که سود بیشتری داشته باشد. پول خداوندگار حاجي‌آقاست و ارزش انسان‌ها برای او به میزان دارایی‌شان.

نويسنده در توصيف لباس‌ حاجي‌آقا به جيب‌هاي فراخ آن اشاره مي‌كند که مي‌توان با دیدی استعاري بدان نگریست؛ یعنی آزمندی شديدی كه آتش آن به سادگي فرونمي‌نشیند. منادي‌الحق با تشبيه حاجي‌آقا به عنكبوت به شكارگري او اشاره مي‌كند و تصويري جالب از پول‌پرستي­اش ارائه مي‌دهد: «از صبح زود مثل عنكبوت تار مي‌تني دزدها و گردنه‌گيرها و قاچاقچي‌ها را به سوي خودت مي‌كشي.» (هدایت، 2536: 95)

قهرمان پروبلماتیک

منادی‌الحق -شاعر جوان- را می‌توان قهرمان پروبلماتیک و مسئله‌مند رمان هدایت دانست. او نماد روشنفکرانی است که در برابر ‌سرمایه‌داری می­ایستند. منادی‌الحق ­به عنوان قطب مخالف حاجی‌آقا صورتی از خیر و امید است. حاجی‌آقا شعری در باب دموکراسی از منادي‌الحق طلب می‌کند که به عقیدة او مد روز شده است. نگاه حاجی‌آقا به شعر نیز ابزاری است. او شعر را بیهوده مي‌پندارد و شاعر را مرد عمل نمی‌‌داند اما معتقد است که شعر برای فرمالیته بد نیست. حاجی­آقا به منادی‌الحق قول حمایت می‌دهد اما منادی‌الحق در مقابلش می‌‌ایستد و با گفتار سخنرانی گونه‌اش تمامی ‌‌عقایدش را روی دایره می‌ریزد. او یک‌تنه مقابل حاجی‌آقا می‌ایستد (تقابل خیر و شر) و دیدگاه‌های وي را نقد می­کند. منادی‌الحق (همان‌طور که از نامش پیداست) تنها شخصیت دارای مناعت طبع، عزت نفس و آزادگی در داستان است. نویسنده او را به صورت «آدم شکسته شوریده‌ای با لباس فرسوده و کلاه پاره و چشم‌های کنجکاو» توصیف می‌کند که چهره‌ای افسرده دارد. شکسته شوریدگی و افسردگی ظاهری در‌واقع بیان حال روشنفکران سرخورده‌ای است که پس از استبداد رضاشاهی نیز به آرمان‌هایشان نرسیده‌اند. لباس‌های فرسوده او را نیز بازنماینده فقر موجود در جامعه می­توان دانست.

از دید منادی‌الحق زندگی امثال حاجی‌آقا فاقد معناست. به عقیدة او «آنچه که بشر جست‌وجو می‌کند، دزد و گردنه‌گیر و کلاش نیست چون بشر برای زندگی خودش معنا لازم دارد... اما حالا که علم و هنر از کشور رخت بربسته، صرفاً دزدی و جاسوسی و پستی به این زندگی معنی و ارزش می‌دهد.» (همان: 96) درواقع منادی‌الحق به معنای زندگی رسیده و «خود» را یافته است. این یعنی او بت‌ها را شکسته و حال در برابر بتگر می‌ایستند. او نموداری از انقلاب و دگرگونی است.

خاتمه

از نظر لوكاچ نويسنده در پي بازآفريني مكانيكي واقعيت نيست. او متن رئاليستي را متني قلمداد مي‌كند كه جامعه يا وضعيت اجتماعي را به‌‌مثابة يك كليت منسجم بر مبناي شخصيت‌ها و اعمال نوعي به تصوير مي‌كشد. رمان به عنوان یک رسانه برجسته و محصول مدرنیته به خوبی از عهده بازنمود واقعیات اجتماعی در جهان متن خود برمی‌آید؛ واقعیاتی که روزی جزء اخبار روز سیاسی اجتماعی فرهنگی بوده‌ و عمدتاً در مطبوعات و مانند آن طرح شده‌اند. حال این واقعیات و تحولات اجتماعی در رسانه‌ای مانند رمان ابتدائاً در ذهن خلاق نویسنده چرخ می‌خوردد و با تخیل ادبی آمیخته می‌شوند و برونداد آن اثری است که می‌تواند جهانی را تحت تاثیر خود قرار دهد؛ از جهان وطنی گرفته تا جهان برون‌وطنی.

حاجی‌آقا اثر مهم و کمتر شناخته‌شده هدايت (در سایه ‌مانی این اثر به دلیل رنگ برجسته بوف کور است) نمونه خوبی از رمان‌های اجتماعی برای طرح در حوزه جامعه‌شناسی ادبیات است. هدایت در آفرينش شخصيت حاجي‌آقا كه متعلق به يك طبقه خاص است، به بازتاب جزء به جزء از واقعيت موجود دست مي‌زند. او با خلق دو شخصيت حاجي‌آقا و منادي‌الحق (قهرمان و ضد قهرمان) به بازنمایی دو طبقه موجود در جامعه به شيوه عيني دست می­زند. درواقع انسانِ سوژه حاجي‌آقا دو جنبه وجودي خير و شر را به نمايش مي‌گذارد. جهان‌نگری نویسنده را نیز باید در عقاید منادی‌الحق جست که در تقابل با تفکرات حاجی‌آقاست. گفته گلدمن مبني بر اينكه رمان نوعي وقايع‌نامه اجتماعي و بازتاب‌دهنده نسبي روزگار خود است، در اثر هدايت نمود مي‌يابد.

كليت رمان حاجي‌آقا با كليت اجتماعي روزگارش همخواني بسيار دارد و نويسنده در ترسيم عين به عين تصوير جامعه مي‌كوشد. ردپاي بسياري از تحولات اجتماعي موجود نيز در رمان حاجي‌آقا پيداست. درواقع تحولات سياسي اجتماعي دوره رضاشاه و پس از شهريور 20 در كنار نمايش شكاف طبقاتي‌ای كه نويسنده نهايت تلاشش را براي ترسيم آن به کار می­بندد، اساس رمان حاجي‌‌آقا را تشكيل مي‌دهد. هدف هدايت نماياندن وضعيت نظام سرما‌يه‌داري روزگار خود است كه باعث اجحاف بسيار به طبقة كارگر مي‌شود. همچنين او با آفرينش شخصيت حاجي‌آقا به زوال انسان کالازده و شیء‌واره اشاره مي‌كند: انساني كه روي به فروبستگي دارد؛ درحالي كه او را از آن خبر نيست؛ انسانی که با سوءاستفاده از مذهب و ریاکاری بسیار پیوسته در حال افزودن بر سرمایه خویش و به نوعی افزودن بر هستی خود در جهان است. هدایت شخصیت حاجی‌آقا را به صورت نمونه مثالی و نوعی از انسان اسیر سرمایه به تصویر می‌کشد که پا بر گرده طبقه فرودست می‌نهد و از هر موقعیتی برای رشد مالی و و مقامی خود بهره می‌گیرد.

 

فهرست منابع

آرین‌پور، یحیی (1374). از صبا تا نیما. تهران: زوار.

احمدي، حمید (1377). خاطرات بزرگ علوی. تهران: دنیای کتاب.

بهیان، شاپور (1388). «حاجی‌آقا بر‌ساخته‌ای گفتمانی یا نمونه نوعی بورژوازی ملی». جامعه‌شناسی هنر و ادبیات، ش 2، صص 67- 38.

پاسکادی، یون (1381). «ساخت گرایی تکوینی و لوسین گلدمن»، جامعه، فرهنگ و ادبیات: لوسین گلدمن، ترجمه محمدجعفر پوینده، چ 3، تهران: چشمه.

پوینده، محمدجعفر (1392). درآمدی بر جامعه‌شناسی ادبیات. ترجمه و گزیده، چ 3، تهران: نقش جهان.

تايسن، ليس (1394). نظريه‌هاي نقد ادبي معاصر. ترجمه مازيار حسين‌زاده و فاطمه حسيني، ويراستار: حسين پاينده، چ 3، تهران: نگاه امروز/ حكايت قلم زرين.

دانایی برومند، مريم (1374).  ارزیابی آثار و آرای هدایت. تهران: آروین.

دیچز، دیوید (1370). شیوه‌های نقد ادبی. ترجمة محمدتقی صدقیانی و غلامحسین یوسفی، چ ۳، تهران: علمی.

راودراد، اعظم(1382). نظریه‌های جامعه‌شناسی هنر و ادبیات. چ اول، تهران: دانشگاه تهران.

زرافا، میشل(1386). جامعه‌شناسی ادبیات داستانی. ترجمة نسرین پروینی، تهران: سخن.

زیما، پیر. و (1392). «جامعه­شناسی رمان از دیدگاه یان وات، لوکاچ، ماشری، گلدمن، باختین»، درآمدی بر جامعه‌شناسی ادبیات. گزيده و ترجمه محمدجعفر پوینده،  چ 3، تهران: نقش جهان.

صلاح، مهدي و نعمتي محمدعلي (1395). «پيامدهاي طرح اسكان عشاير بر حيات اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي لرستان: 1302 تا 1312.ش». پژوهشهاي تاريخي ايران و اسلام، 1395، ش 19، صص 170-145.

غلام، محمد (1383). «جامعه‌شناسي رمان معاصر فارسي». زبان و ادبيات فارسي، ش 46 و 45، صص 173-129

فوران، جان (1395). مقاومت شکننده؛ تاریخ تحولات اجتماعی ایران. ترجمه احمد تدین، چ 16، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا.

گلدمن، لوسین(1381). «پیوند آفرینش ادبی با زندگی اجتماعی»، جامعه، فرهنگ و ادبیات: لوسین گلدمن، ترجمة محمدجعفر پوینده، چ سوم، تهران: چشمه

لوکاچ (1380). جامعه‌شناسی رمان. ترجمه محمدجعفر پوینده، تهران، نشر چشمه.

لهسائی‌زاده، عبدالعلي (1387). «نظريه‌هاي جديد در مكتب تضاد». جامعه‌شناسي، ش 11، صص 32-9.

مصباحي‌پور ايرانيان، جمشيد (1358). واقعيت اجتماعي و جهان داستان. تهران: اميركبير.

مصباحی‌پور ایرانیان، جمشید(1376).  «جامعه‌شناسی ادبیات چیست؟»، کتاب ماه علوم اجتماعی، ش 4 و 5، ص 18-16.

مونتي، ونسان (1382). صادق هدايت. ترجمه حسن قائميان، تهران: اسطوره.

ولک، رنه و وارن، آوستن (1373). نظریه ادبیات. ترجمة ضیا موحد و پرویز مهاجر، تهران: علمی فرهنگی.

هدايت، صادق (٢٥٣٦). حاجي‌آقا. چ ٢، تهران: چاپخانه محمدحسن علمي.

 

 

[1].  Lucien Goldmann

[2]. Georg Lukács

[3]. Madame de Steal

[5]. Michel Zeraffa

[6]. worldview

[7]. problematic

[8] . commodity fethishism