روزنامه‌نگاری شهروندی، محصول فناوری اطلاعات

روزنامه‌نگاری شهروندی، محصول فناوری اطلاعات

اشاره: زینب کوهیار-در جامع‌ه‏ای زندگی می‏‌کنیم که اطلاعات، ارزش بیشتری از دانش دارد.  جامعه اطلاعاتی، جامعه رسیدن به داده‏ هاست. روزنامه‏‌نگاری شهروندی از مظاهر همین جامعه است که برای تحقق آرمان خواستاران اطلاعات، گام‏‌های بزرگی برداشته؛ بی‏‌زمانی و بی‏‌مکانی، با گسترش روزنامه‏‌نگاری شهروندی، دیگر یک رویا نیست. این پدیده تازه، همان قدر که نوید روزهای خوش پشت سرگذاشتن محدودیت‌ها را می‌دهد، مبهم و ناشناخته هم هست. چه تعریفی از روزنامه‏‌نگاری شهروندی وجود دارد؟ آیا روزنامه‏‌نگاری شهروندی رقیب روزنامه‌‏نگاری جریان اصلی است؟ آینده با وجود روزنامه‏‌نگاری شهروندی، چگونه خواهد بود؟ این‏ها سئوالاتی است که در گفت‏وگویی صمیمی، از دکتر هادی خانیکی، استادیار علوم‏ ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، پرسیدم. بخش اول از سلسله مصاحبه با دکتر خانیکی در مورد روزنامه‏‌نگاری شهروندی را در ادامه می‏خوانید.

***

* در مصادیقی که درباره روزنامه‏نگاری شهروندی وجود دارد، گاهی اسم ویکی لیکس را بواسطه گفتمان متفاوتی که از جریان اصلی دارد می‏بینیم، و گاهی وبلاگ‏های شخصی که نویسندگان غیرحرفه‏ای دارند. درکل ابهامی در مورد این‌که آیا این مصادیق می‏توانند ذیل روزنامه‏نگاری شهروندی باشند یاخیر وجود دارد. 

 اصطلاح روزنامه‏نگاری شهروندی یک اصطلاح جدید است و طبیعتا متاثر از تحولات حوزه ارتباطات و فناوری است. اگر این اصطلاح را تعریف کنیم، این ابهامی که می‌گویید، رفع خواهد شد. من به نمونه‏هایی از روزنامه‏نگاری شهروندی در عصر حاضر اشاره می‏کنم که به طور قطع، قبل از شکل‏گیری جامعه اطلاعاتی هم می‏توان مثل آن‏ها را  پیدا کرد. من هم این را نفی نمی‏کنم  که برای هر پدیده تازه در جامعه مدرن چه در این حوزه و حوزه‏های دیگر، می‏توانید شبیهی در حوزه سنت هم پیدا کنید، که البته این شباهات لفظی و یا مشابهت‏های کارکردی نمی‏تواند در برگیرنده یک پدیده باشد. مثلادر مورد واژه های مشترک و مربوط به روزنامه، عنصری شعری دارد که می‏گوید:
به روزنامه ایام در همه پیداست           اگر بخواهی دانست روزنامه بخوان.

هدف از راه‏اندازی روزنامه در قرن حاضر، این است که آگاهی مردم را بالا ببریم چون دانستن حق مردم است. عنصری هم واژه روزنامه را در شعرش آورده. آیا می‏توانیم نتیجه بگیریم که او هم این حق را به رسمیت شناخته؟ درصورتی که  در بررسی تاریخی می‏بینیم، روزنامه‏ای که عنصری منظورش هست بیشتر ناظر به ثبت وقایعی است که حکومت‏ها داشتند و وقایع نویسی با روزنامه نگاری فرق دارد. برای این‌که ببینیم روزنامه‏نگاری شهروندی چیست، طبیعتا باید رسانه‏های شهروندی را مورد بررسی قرار بدهیم. این رسانه‏ها ایجاد شدند که روزنامه‏نگاری شهروندی متولد شده است. فکر می‏کنم که باید برگردیم به حدود 12 سال پیش. بیش از یک دهه است که این اصطلاح در ادبیات روزنامه‏نگاری و در ارتباطات وارد و تعریف شده و بوجود آمده. در دهه گذشته، وقایعی اتفاق افتاد که منجر به جا افتادن این تعریف شد و ابزاری که روزنامه‏نگاری شهروندی را شکل داد، به این فرایند کمک کرد. یکی از مشهورترین پدیده‏هایی که منجر به توجه بیشتر به روزنامه‏نگاری شهروندی شد، ماجرای سقوط هواپیمایی است که از فرودگاه نیویورک بلند شده و پرواز می‌کند، اما 2 دقیقه بعد دچار سانحه می‏شود، چون یک پرنده داخل موتورش رفته بود. هشت دقیقه بعد هم خلبان با مهارت هواپیما را روی رودخانه می‏نشاند و 155 نفر همه جان سالم به در می‏برند. یعنی ده دقیقه بعد از پرواز فرود می‏آید. هشت دقیقه بعد از سقوط، یکی از مسافران که در قایق نجات نشسته بود، از هواپیمای ساقط شده به کمک موبایلش عکسی را می‏گیرد و چند دقیقه بعد، این عکس روی یکی از پایگاه اینترنتی منتشر می‏شود. دوازده دقیقه بعد هم، در  نیویورک تایمز چاپ می‏شود. سرعت انتشار خبر و عکس نسبت به بقیه و این‌که این عکس توسط چه کسی گرفته شده و  این خبر توسط چه کسی تهیه شده، تفاوت اصلی هست که این نوع روزنامه‏نگاری را از روزنامه‏نگاری متعارف یا روزنامه‏نگاری جریان  اصلی نشان می‏دهد. اگر  به تجارب روزنامه‏نگاری حرفه‏ای در ایران نگاهی بیندازیم، می‏بینیم که روزنامه‏های حال حاضر، نسبت به گذشته چقدر پیشرفت کرده‏اند و حالا روزنامه‏نگاری شهروندی ازآن‏ها، خیلی سریع‏تر عمل می‏کند.

 در روزنامه کیهان برای این‌که اخبار کنکور را به موقع منعکس کنند، به هزینه روزنامه چند نفر  برای شرکت در آزمون، ثبت‏نام می‏کردند. این افراد در ساعت‏های مختلف از جلسه بیرون می‏آمدند تا سوالات را در روزنامه آن روز منتشر کنند. می‏بینید که از نظر سهولت کار و سرعت کار چقدر تفاوت بین روزنامه‏های امروز و کیهان آن روز وجود دارد. این تغییر  ظرف چند دهه رخ داده و اولین چیزی را که نشان می‏دهد این است که یک آدم غیر حرفه‏ای با موبایلش عکسی را فرستاده، درحالی‌که آن زمان یک حرفه‏ای کنکور می‏دهد تا بتواند خبرش را منتشر کند. حالا در مورد خبر هواپیما، می‏بینید که عده‏ای از نیویورک تایمز هم سریع‏تر شده‏اند. اگر تایمز می‏خواست این خبر را بلافاصله منتشر کند، باید عکاس حرفه‏ای‏اش را می‏فرستاد. مدت زیادی طول می‏کشید تا گروه تایمز به محل حادثه  می‏رسیدند. باید از حصارهای امنتیتی پلیس می‏گذشتند. این‌که چقدر اجازه تصویربرداری داشتند و این‌که چه مدت طول می‏کشید تا به محل برسند، آیا حادثه در منطقه ممنوعه است یا نه؟

 این ها نشان می‏دهد که یک پدیده تازه‏ای رخ داده که این پدیده تازه، نوعی از روزنامه‏نگاری را بوجود آورده است که البته در تقسیم بندی‏های بعدی که دربحث شماست می‏توانید آن را رقیب رونامه‏نگاری حرفه‏ای بدانید یا مکمل و همکارش. به نظرمن متغیر اصلی که این نوع روزنامه‏نگاری را بوجود آورده است، متغیر فناورانه و تکنولوژیک است. جهان وارد جامعه اطلاعاتی شده و رسانه‏های شهروندی و شهروندانِ روزنامه‏نگار محصول این جامعه اطلاعاتی هستند که با فناوری‏های جدید رسانه‏ای پیوند دارند. نتیجه این پیوند در چرخه تولید خبر، رد کردن محدودیت‏هاست. پس می‏توان گفت رسانه‏های شهروندی و شهروندان روزنامه‏نگار یک بخشی  از جامعه اطلاعاتی هستند که خودش یک پدیده تازه است و با فناوری‏های جدید رسانه‏ای پیوند دارد. در ضمن در چرخه تولید و نشر خبر می‏توانند محدودیت‏های اجتماعی اجرایی فرهنگی سیاسی و فناورانه را پشت سر بگذارند. برای همین است که به عنوان رسانه‏های جایگزین مطرح می‌شوند. حالا می‏توانید بگویید این رسانه‏ها قبل از جامعه اطلاعاتی هم بودند. من نظر شما را تایید می‏کنم. می‏توانید بگویید یک زمانی در انقلاب ایران رسانه جایگزین کاست  درمقابل تلویزیون بود که پیام‏های امام را پخش می‏کرد. یا اعلامیه‏ها، دیوار نوشته‏ها و ...همه می‏توانسنند به عنوان رسانه‏های جایگزین و شهروندی هم مطرح شوند. آن‏ها در تعریف ما از رسانه شهروندی می‏گنجند چون ایجاد کننده‏هایشان حرفه‏ای نیستند. یعنی تمام کسانی که روی دیوارها شعار می‏نویسند یا نوارها را تکثیر می‏کنند، حرفه‏ای نبودند اما بر رسانه جریان اصلی مثل تلویزوین و مطبوعات غلبه کردند. در عین حال نمی‏توانید نفی کنید که رسانه‏های تازه، از قدرت فناورانه بالاتری برخوردار هستند.

* به چه اعتباری روزنامه‏نگاری شهروندی را از انواع دیگر روزنامه نگاری جدا  می‏کنیم؟

به نظر من می‏توانیم برای روزنامه‏نگاری شهروندی ویژگی‏هایی را برشمریم تا این اعتبار مشخص شود: افراد عادی تولیدکننده محتوا هستند و البته مخاطب فعال دارند، یعنی یک نوع دادوستد و تعامل بین تولیدکنندگان و مخاطبانشان هست و بیش از رسانه‏های اصلی یا متعارف قابلیت تکثر و تنوع دارند و دموکراتیک‏تر هستند. من تعریف ارتباطی روزنامه‏نگاری شهروندی را عمدتا ذیل تقسیم‏بندی مانوئل کاستلز که برای ارتباطات قائل شده، قرار می‏دهم.  این تعریف البته متاثر از ورود به جامعه جدید و گذر از ارتباطات سنتی و جمعی به ارتباطات خودگزین است.

 کاستلز از این سخن می‏گوید که بر مجموعه‌ای از اشکال ارتباطات گذشته که عالی‏ترین شکلش ارتباطات جمعی است، این فناوری‏های جدید ارتباطی و ورود به جامعه اطلاعاتی، یک شکل خاصی از جامعه را تحت عنوان جامعه شبکه‏ای ایجاد کرده که ارتباطاتش افقی است. کاستلز می‏گوید این جامعه شبکه‏ای باعث شد که ارتباطات خودگزین  بوجود آید و در این نوع از ارتباطات، سه خود نقش‏آفرینی می‏کنند؛ یک خود در تولید یک خود در توزیع و یک خود در دریافت. شهروندان عادی که اینجا به عنوان کنشگران در روزنامه‏نگاری شهروندی تعریف می‏شوند، عکس می‏گیرند یا اطلاع‏رسانی یک واقعه را انجام می‏دهند، غیرحرفه‏ای  هستند و آموزش خاصی ندیده‌اند. علاوه بر این، در نشر محتوایی که خودشان تولید کردند، به یک مرکز رسانه‏ای متصل نیستند و ممکن است  عکس را در وبلاگشان بگذارند یا توی سایتی گذاشته شود. درواقع ویژگی دومی که روزنامه‏نگاری شهروندی را ازنوع متعارف روزنامه‏نگاری جدا می‏کند، اشتراک است. یعنی شهروندِ روزنامه نگار محتوا را تولید می‏کند و به اشتراک می‏گذارد.

ما در روزنامه‏نگاری جریان اصلی پوشش خبری داریم ولی در اینجا به اشتراک گذاشتن خبر را داریم. محتوا را به اشتراک می‏گذاریم و حالا  هرکسی می‏تواند از آن استفاده کند. این همان خودِ دوم یا خودِ توزیع است. خودِ سوم هم مصرف کننده یا کاربر است. کاربر هم در تعریف روزنامه‏نگاری شهروندی متفاوت است.

* آیا روزنامه‏نگاری شهروندی، ژانر متفاوتی است و در مقابل روزنامه‏نگاری متعارف یا کلاسیک قرار می‏گیرد؟

ویژگی‏هایی که برشمردیم، نشان می‏دهد که روزنامه‏نگاری شهروندی یک نوع روزنامه‏نگاری در برابر روزنامه‏نگاری کلاسیک نیست. درواقع یک شکل از روزنامه‏نگاری است که بر روزنامه‏نگاری کلاسیک هم اثر می‏گذارد. یکی از اثرهایش هم  این است که خود منابع خبری  متفاوت می‏شوند. منابع انحصاری خبری که در گذشته خبرگزاری‏ها بودند حالا متاثر از روزنامه‏نگاری شهروندی، شکسته شده‏اند یا شکل تازه‏ای پیدا کرده‌اند. مثل خبرگزاری اوه‏مای نیوز در کره جنوبی که می‏توانست انحصار مطبوعات بزرگ را بشکند و محدودیتی را که برایش ایجاد کرده بودند دور بزند. در ضمن، نمونه هایی داریم که شهروندِروزنامه‏نگار، به جریان اصلی پیوسته و در رسانه‏های بزرگ کار کرده است. روزنامه‏نگاری شهروندی دشمن روزنامه‏نگاری متعارف نیست بلکه نقش مکمل را ایفا می‏کند که این نقش را، بواسطه پیشرفت فناوری دارد.