پس از پیروزی انقلاب اسلامی هر سال شاهد گسترش پخش برنامههای مذهبی در رادیو و تلویزیون بهویژه در ماههای محرم، صفر و رمضان هستیم. در چند سال اخیر این روند به صورت قابل ملاحظهای شدت گرفته است؛ بهویژه شاهد افزایش چشمگیر پخش مداحیهای مختلف در شبکههای مختلف صدا و سیما بوده و هستیم. هر چند پخش این مراسم از رادیو و تلویزیون بهویژه برای افرادی که به هر دلیلی توانایی شرکت در مراسم عزاداری را ندارند، فعالیت مثبتی است، اما توجه به چند نکته در این مورد ضروری به نظر میرسد...
چندین سال پیش روز اربعین در جلسهای شرکت داشتم که مداح اصلی آن حاجعلی انسانی بود. در این مجلس که چندین مداح برنامه اجرا کردند، بساط فیلمبرداری ـ آن هم با چند دوربین ـ داغ بود و مداحان در اجرای خود به دوربین نیز توجه میکردند.
زمانی که نوبت به حاجعلی انسانی رسید، مجلس اصطلاحاً در اوج خود رسیده بود. وی در آغاز برنامه با ادبیاتی بسیار مودبانه از فیلمبرداران خواست که دوربینها را خاموش کنند. استدلال او بسیار جالب و در عین حال علمی بود: «ما در اینجا با توجه به شرایطی که در آن قرار گرفتهایم، شور و حالی داریم که افرادی که بعدها این برنامه را میبینند، متوجه این فضا نیستند و برداشتی از آن میکنند که با واقعیت این فضا متناسب نیست.»
پس از پیروزی انقلاب اسلامی هر سال شاهد گسترش پخش برنامههای مذهبی در رادیو و تلویزیون بهویژه در ماههای محرم، صفر و رمضان هستیم. در چند سال اخیر این روند به صورت قابل ملاحظهای شدت گرفته است؛ بهویژه شاهد افزایش چشمگیر پخش مداحیهای مختلف در شبکههای مختلف صدا و سیما بوده و هستیم. هر چند پخش این مراسم از رادیو و تلویزیون بهویژه برای افرادی که به هر دلیلی توانایی شرکت در مراسم عزاداری را ندارند، فعالیت مثبتی است، اما توجه به چند نکته در این مورد ضروری به نظر میرسد:
1ـ مساجد، تکیهها و حسینیهها در ایران از دیرباز جزو مراکز مهم ارتباطات سنتی بوده و هستند که در گردآوری مردم، ایجاد ارتباط، همدلی و همفکری میان آنها، شکل دادن و تفهیم منافع مشترک جمعی و آگاه کردن تودة مردم از آنچه پیرامونشان میگذرد، نقش بسیار مهمی دارند. در این نوع ارتباطِ میانگروهی، پیامآفرینان همواره با دریافت سریع عکسالعملها و بازخورد[1] مخاطب، موثرترین تاکتیکها را برای نفوذ و اقناع بیشتر در نظر میگیرند و بسته به شرایط موجود، انعطاف لازم را در بافت و محتوای پیام ایجاد میکنند. پخش مراسم سخنرانی و بهویژه نوحهسرایی از رادیو و تلویزیون متنی (Text) محسوب میشود که شاید برای هر نوع بافت (Context) و زمانی که مخاطب آن را در پای گیرندههای خود دریافت میکند، مناسب نباشد. حتی در خود این جلسات مذهبی، سخنوران و مداحان، با زمینهچینی جلسه را آماده کرده و سپس به ذکر مصیبت پرداخته و یا بعضی از نوحهها را تنها با توجه به حال و هوای مجلس میخوانند، در حالی که بیننده و شنونده با زدن یک دکمه و روشن کردن گیرنده، از هر جا و به هر مدتی که صلاح بداند، از مراسم استفاده میکند.
2ـ هر آیین و رسمی در منطقهای با توجه به شرایط آن منطقه قابل پذیرش است و امکان دارد در سایر فرهنگها بیمعنی و یا حتی با توجه به اینکه همه افراد از فلسفه موضوع و نشانههای آن شناخت ندارد، «تمسخرآمیز» جلوه کند. پخش بعضی از مراسم و عزاداریها بدون آشنا کردن مخاطب با فلسفة آن میتواند اثرات منفی در بینندگان داشته باشد.
3ـ هر چند نمیخواهم مانند مارشال مکلوهان، تلویزیون را غُسل تعمید داده و آن را «پرستشگاه» و امواج آن را «بشارت الکترونیک» بدانم ولی در جامعهای چون ایران که تنوع رسانهها کمرنگ است و هنوز به اعتقاد من، نظریه تزریقی پیام[2] به میزان قابلتوجهی در بسیاری از نقاط کشور حاکم است، وسایل ارتباط جمعی بهویژه تلویزیون دارای قدرت فراوان و غیرقابل انکاری است؛ از اینرو با توجه به قدرت این رسانه، باید پیامآفرینان به نقش آن در فرهنگسازی بیش از پیش توجه کنند. استفاده از سخنرانان و مداحانی که مباحث و نوحههای آنها ترکیبی از واقعیت و خرافات است و یا بیان مسائل خلاف عقل و مذهب از رسانه تلویزیون که در کشورمان به طور انحصاری در اختیار حاکمیت است، ویروسی در اساس و پیکرة دین و مذهب وارد میکند که بهبود آن نیازمند زمان و انرژی فراوان است. براساس قانون «پیشگیری بهتر از درمان است»، عقل سلیم حکم میکند که مانع ورود این خرافات به اعتقادات مردم شده تا دیگر نیازی به برنامهریزی برای تصفیه و پالایش سِره از ناسِره نباشد.
4ـ فردی که میخواهد در مراسم مذهبی شرکت کند، هر چند در ابتدا قدرت و اختیار انتخاب دارد و میتواند تعیین کند چه مجلسی با کدام سخنران و مداح را انتخاب کند ولی پس از شرکت در آن مجلس معمولا تا پایان مراسم حضور دارد و تقریبا حالتی منفعل به خود میگیرد ولی دستگاه کوچکی به نام «کنترل تلویزیون» او را از حالت انفعال تا حدودی خارج کرده و به او حق انتخاب میدهد. هر چند تا همین چند سال پیش این قدرت انتخاب زیاد نبود ولی بهویژه از امسال تا حدی شاهد ارائه پیامهای یکسان از مجراها و کانالهای نسبتاً متنوع بودیم. استقبال قابلتوجه مردم از برنامهای مانند «نجوای عاشورایی» به کارگردانی مجید مجیدی، کارگردان نامآشنای کشورمان، از این جمله است. این برنامه توانست با فیلمبرداری حرفهای از نوحهسرایی تعدادی از مداحان مشهور و استفاده از نماهای مختلف، یک موضوع ساده را که به نظر میرسید نمیتوان در آن دخل و تصرف زیادی ایجاد کرد، با اِعمال حداقل تغییرات برای بسیاری از بینندگان جذاب کند. ضرورت استفاده از برنامههایی گوناگون برای پاسخگویی به نیازها و سلایق متنوع مخاطبان، موضوعی است که توجه بیشتر پیامآفرینان را میطلبد.
5ـ تلویزیون هر چقدر هم تلاش کند، نمیتواند جای مساجد، تکیهها، حسینیهها و هیأتهای مذهبی را بگیرد و البته این ناشی از ضعف این رسانه نیست، بلکه کارکرد آن متفاوت است. هر چند نقش تلویزیون در انتقال میراث فرهنگی از نسلی به نسل دیگر[3] غیرقابل انکار است، ولی بینندگان آن، جمع و تودهای غیرمجاور هستند و هر یک به تنهایی ارتباطی با دیگری ندارند و از سایر بینندگان نیز تاثیر نمیگیرند ولی در گروههایی مانند هیأتهای عزاداری، افراد با ارسال و دریافت بازخورد به شدت از یکدیگر تاثیر میگیرند و این موضوع به تقویت رفتار و عقاید سایر اعضای گروه کمک شایانی میکند. لذا از آنجایی که عزاداری و نوحهسرایی، جزئی از مراسم آیینی بوده و از جمله جلوههای مهم ارتباطات سنتی محسوب میشود، رادیو و تلویزیون باید خود را همعرض و نه همطول وسایل ارتباطات سنتی دانسته و برای پررنگ کردن حضور مردم در این مراسم تلاش کند.
دانیل لرنر، محقق آمریکایی، در کتاب «گذر از جامعه سنتی؛ نوسازی خاورمیانه[4]» با اشاره به ضرورت تفکیک نظامهای ارتباطی شفاهی و رسانهای میگوید: «مطابق الگوی علمی معروف: که میگوید؟، چه میگوید؟، برای چه کسانی میگوید؟ و چگونه میگوید؟، دو نظام تاریخی ارتباطات عمومی شامل نظام شفاهی و نظام رسانهای از یکدیگر متمایز میشود. گونههای آرمانی دو نظام مذکور بر مبنای چهار متغیر زیر شامل منبع[5]، محتوا[6]، مخاطب[7] و مجرای ارتباط[8] با هم تفاوت دارند:
عناصر متغیر چهارگانه
نظامهای شفاهی
نظامهای رسانهای
منبع
سلسله مراتبی (مبتنی بر وضعیت اجتماعی)
حرفهای (مبتنی بر مهارت و تخصص)
محتوا
تجویزی (دستورها)
تشریحی (اخبار)
مخاطب
ابتدایی (گروههای اولیه)
ناهمگون (توده)
مجرا
شخصی (چهره به چهره)
فراپراکنی (با واسطه)
* در نظامهای رسانهای جریان عمدة اطلاعات عمومی، به وسیله گروهی از ارتباطگران حرفهای که براساس ضوابط مهارت انتخاب شدهاند و کار آنان انتقال پیامهای غالباً تشریحی و توصیفی (اخبار) از طریق رسانههای غیرشخصی (چاپ، رادیو و فیلم) برای مخاطبان تودهوار نسبتاً غیرمتفاوت است، صورت میپذیرد.
* در نظامهای شفاهی، اطلاعات عمومی معمولا از منابعی که به سبب جایگاه آنان در سلسله مراتب اجتماعی، بیشتر با توجه به وضعیت و نه ضوابط مهارت مجاز به سخن گفتن هستند، سرچشمه میگیرد. محتوای این ارتباطات، نوعاً بیشتر از آنکه جنبة تشریحی و توصیفی داشته باشند، تجویزی و از پیش تعیینشدهاند.»
با توجه به ویژگیهای هر یک از این نظامها، ضروری است توقعات و انتظارات از آنها با توجه به کارکردهایشان در نظر گرفته شود.
هر چند همان کارکردهایی که برای وسایل ارتباط جمعی میتوان قائل شد ـ خبری، آموزشی، تبلیغی و ارشادی و سرگرمی ـ را میتوان برای نظام ارتباطات سنتی نیز برشمرد ولی باید به این موضوع توجه داشت که هر چند، دامنه و فراگیری ارتباطات سنتی محدودتر است، اما در عوض میزان تاثیر و نفوذ و نیز قابلیت اعتماد به آن، به دلیل چهره به چهره بودن بیشتر است. رابطه چهره به چهره در اشاعة افکار و عقاید، حتی زمانی که این افکار از رسانههای همگانی منشأ میگیرد، نیز بسیار مهم است.
در هر صورت باید این واقعیت را پذیرفت که تلویزیون امروزه از سویی، با بردن بخشی از مناسک و آیینهای مذهبی به داخل خانهها و حریم خصوصی افراد، یکی از کارکردهای وسایل ارتباط جمعی یعنی حفظ و انتقال میراث فرهنگی به نسلهای آینده را محقق ساخته و از سوی دیگر، ممکن است از میزان مشارکت و حضور مردم در این مراسم بکاهد. مخاطبِ تلویزیون در مقایسه با بعضی مجالس مذهبی که از حداقل جذابیت برخوردار نیستند، ترجیح میدهد با روشن کردن گیرنده خود، به جای رفتن به حسینیه، حسینیه را به داخل منزل خود آورده و با توجه به گزینههای موجود ـ که در ایام سوگواری مانند دهه اول محرم تقریبا به تعداد شبکههای موجود است ـ سخنران و مداح مورد نظر خود را برگزیند و یا از برنامههای مذهبی در قالبهای دیگر استفاده کند. مجالس مذهبی در رقابت با این رقیبِ قدرتمند، باید تغییراتی در خود ایجاد کنند که کوتاهتر کردن زمان برنامهها، توجه بیشتر به کیفیت سخنرانیها و مداحیها و استفاده بیشتر و متنوعتر از قابلیتهای جمعی و گروهی میتواند قسمتی از این تدابیر باشد.
پینوشت:
[1]- Feedback
[2]- نظریه تزریقی پیام بر این پایه استوار است که پیام در صورتی که درست شکل گرفته و با تکرار مناسب به مخاطب منتقل شود، اثر فراوانی در ذهن و رفتار مخاطب میگذارد و مخاطب در مورد آن منفعل است.
[3]ـ هارولد لاسول در مقالهای با عنوان «ساخت و کارکرد ارتباطات در جامعه» یکی از مهمترین وظایف وسایل ارتباط جمعی را انتقال میراث فرهنگی از نسلی به نسل دیگر میداند.
[4]- The passing of Traditional Society: Modernizing the Middle East
[5]- Source
[6]- Content
7- Audience
[8]- Channel