خطرات تهديد كننده دموكراسي در اذهان
خطاهاي شناختي تصمیمگیری آگاهانه در حوزه سیاست و دموكراسي را دچار اختلال ميكنند و اين در حاليست كه ميل به اطلاع از تحولات سیاسی، برخط بودن و جستوجوی حقایق به اين سوگيريها دامن ميزند با اين حال، مشكل اصلي آنجايي خود را نشان ميدهد كه اشخاص ثالث نیز میتوانند از این سوگیریها برای تأثیرگذاری بر تفکر ما منتفع شوند.
چنین سوء استفادههايي اگر به طور مداوم بر مخاطباني گسترده اعمال شود میتواند تأثیر قدرتمندی بر افکار عمومی داشته باشد و دموكراسي را با خطر روبرو كند. در چنين شرايطي آگاهي از اين سوگيريها و تلاش در جهت مهار آنها ديدگاه سياسي افراد را متعادل خواهند كرد.
مهارتهای شناختی که به آن توانایی يا عملكردهای شناختی نیز میگویند، مهارتهايی مبتنی بر مغز هستند که برای کسب دانش، دستکاری اطلاعات و استدلال به كار ميروند. به گفته دكتر كيم كيلي، متخصص روانشناسي دانشكده علوم سيدني، اين مهارتها بیشتر به مکانیسمهای نحوه یادگیری، به خاطر سپردن (حافظه)، حل مسائل و مشکلات و توجه افراد، مربوط میشوند و حوزههای ادراک، توجه، حافظه، یادگیری، تصمیمگیری و تواناییهای زبانی را در بر میگیرند. مجموعه اين مهارتهای طبیعی به واسطه فعاليتهاي ذهني و در سطح عصبی درون مغز رخ میدهند و بر نحوه پردازش اطلاعات، شناسایی الگوها و تحلیل مسائل اثر ميگذارند در نتيجه، نقص يا اشكال در عملكرد هر يك از آنها نحوه ادراك ما از جهان پيرامون را دگرگون خواهد كرد. اينجاست كه توانایی یک فرد برای انجام فعالیتهای ذهنی مختلف، که بیشترین ارتباط را با یادگیری و حل مسئله دارد، كيفيت عملكرد او را تحت تاثير قرار ميدهد. مغز معمولا اين مهارتها را در اوایل کودکی و براي ایجاد افکار و باورهای شخصی در مورد جهان ميآموزد. انسانها پس از تولد دارای ظرفیت بالایی برای عملکرد شناختی هستند، بنابراین تقریبا هر فردی قادر به یادگیری و یادآوری است. در مقابل، کهولت سن و بیماری و ضعف توانايي ذهني ممکن است عملکرد شناختی را مختل كند و بر كيفيت زندگي ما تاثير منفي بگذارند. ضعف تواناييهاي شناختي با عنوان تحریفها و سوگيریهاي شناختی (cognitive distortion) مورد بررسي قرار ميگيرد و شامل الگوهای منفي تفکر ميشود که بر واقعیت یا حقيقت مبتني نیستند. خطاهای رايج در تفکر معمولا نحوه تفسیر وقایع را به شكل منفي تغيير ميدهند و اگر به اندازه کافی تقویت شوند، میتوانند اضطراب را افزایش دهند، افسردگی را عمیقتر کنند و مشکلاتي در روابط اجتماعي و حتي در سطح دموكراسي ایجاد کنند. تحقیقاتي كه توسط کنستانتینا پانورژیا و آماندا کومورتو در سال 2017 در مجله استرس و سلامتي منتشر شد نشان داد افراد ممکن است در مقابله با رویدادهای مختلف زندگی دچار تحریفهای شناختی شوند و هر چه این رويدادها طولانیتر، سختتر و شدیدتر باشند، احتمال ایجاد یک یا چند تحریف شناختی بیشتر خواهد شد تا جايي كه برخي گمان ميكنند انسانها تحریفهای شناختی را به عنوان یک روش بقای تکاملی ایجاد کردهاند تا بتوانند بقاي خود را تضمين كنند. با اين حال، تنها رويدادهاي نامطلوب زندگي نيستند كه تحت تاثير خطاهاي شناختي دشوارتر ميشوند بلكه تصمیم گیری آگاهانه در حوزه سیاست و دموكراسي نيز اغلب با، سوگیریهای شناختی دچار اختلال ميشوند و ميل به اطلاع از تحولات سیاسی، برخط بودن و جستوجوی حقایق، با اين مانع بزرگ روبرو است. مشكل اصلي اما آنجاست كه اشخاص ثالث نیز میتوانند از این سوگیریها برای تأثیرگذاری بر تفکر ما منتفع شوند. برای مثال، رسانهها میتوانند با ارائه اطلاعات سطحی و جذاب، از تمایل ما به برچسب زدن و نسبت دادن كليشهها به دیگران سوء استفاده کنند و زمانيكه اين كليات نادرست در ذهن ما تثبیت شود، از بین بردن آنها میتواند بسيار دشوار باشد. چنین تاکتیکهایی اگر به طور مداوم بر مخاطباني گسترده اعمال شود میتواند تأثیر قدرتمندی بر افکار عمومی داشته باشد و همين ويژگي آنها را به راهبردهايي مهم در حوزه سياست تبديل كرده است تا جايي كه سه سوگيري مهم و تاثيرگذار در حوزه سياست برجسته شده و نام اختصاصي خود را پيدا كردهاند : Big Cs