مقابله با خطر «حباب فیلتر» در شبکه

پدیده حباب فیلتری در شبکه‌های اجتماعی به شرایطی اطلاق می‌شود که اطلاعات جست‌وجوی کاربر مبنی بر علاقه، سوابق جست‌وجو و... شخصی شده است.

مقابله با خطر «حباب فیلتر» در شبکه


اواخر دهه نخست قرن جاری میلادی بود که با ظهور شبکه‌های اجتماعی چون فیس‌بوک در سال 2004 و اوج گرفتن آن در سال‌های 2008 و 2009 با کاربرانی چند صد میلیونی در سراسر جهان، امیدها به افزایش گردش اطلاعات، گریز از سانسور و به نوعی توسعه آزدی بیان، هم در کشورهای بسته و هم آزاد افزایش یافته بود.

با ورود به دهه دوم قرن بیست و یکم میلادی، شاهد مجموعه رویدادهایی چون بهار عرب در شمال آفریقا و خاورمیانه، جنبش 99 درصدی اشغال وال‌استریت آمریکا بودیم. به این اتفاق‌ها، اعتراضات ضد ریاضتی در اقصی نقاط جهان (به‌ویژه یونان) و سقوط چند دولت را هم اضافه کنید.

این رویدادها با پدیده شهروند خبرنگاری همراه بود. منظور کسانی است که این اعتراضات را در بستر شبکه‌های اجتماعی، پوشش می‌دادند.

همگی این تحولات نشان داد جهان در آستانه تجربه مجدد انفجار دمکراسی‌ها بعد از فروپاشی شوروی و پایان یافتن نظام دو قطبی دوران جنگ سرد در سال 1991 است و چه بسا شاهد تغییر شکل یا تعدیل نظام‌های سرمایه‌داری هم باشد.

دیری نپایید که تمام این ایده‌ها که بسیاری از افراد آن را از اثرات مستقیم یا جانبیِ گردش سریع اطلاعات و افزایش برخوردهای اجتماعی در بستر شبکه‌های اجتماعی می‌دانستند، به ناامیدی‌ها و سرافکندگی‌ها تبدیل شد.

عقب‌گردهای شدید چون رشد بی‌سابقه راست افراطی در اروپای غربی و رویدادهایی مانند برگزیت 2016 در کنار ظهور ترامپ در آمریکا، تراژدی‌های جنگ داخلی سوریه، لیبی و سایر نقاط آفریقا در همین دوره اتفاق افتاد.

رشد محافظه‌کاری و قدرت گرفتن نیروهای پوپولیسم ملی‌گرا در اروپای شرقی و چین که جریان‌های آزاد پیش‌رو  دهه 90 را نیز در جهاتی تهدید می‌کردند، همگی من جمله عوامل خاموشی زودهنگام بارقه‌های امید در دهه‌های اول و دوم قرن 21 شدند.

در کنار همه‌ این‌ها، از ظهور اشکال افراطی بی‌سابقه تروریسم و افزایش حملات وحشیانه نیروهای موسوم به داعش در خاک‌های اروپا و آمریکا در فاصله سال‌های 2015 تا 2016 بعد از گذشت یک دهه آرامش نسبی از سری حملات 11 سپتامبر 2001 نیویورک،  مادرید 2004 و متروی لندن 2005 نباید غفلت کرد.

واقیعت این است که  هر چه که در طول یک دهه و اندی از عمر قرن بیست‌ویکم رشته شده بود و بعد پنبه شد؛ بسیاری یک سرنخ را نشانه می‌رفتند و آن هم عامل شبکه‌های اجتماعی بود.


سودجویی و خطاهای نابخشودنی شبکه‌های اجتماعی

فیس‌بوک به سکوت و چشم‌پوشی آگاهانه مقابل خطا و روش‌های «شیادانه» کمبریج آنالیتیکا در جمع‌آوری اطلاعات شخصی کاربران  و ارائه آن به کمپین‌های انتخاباتی دونالد ترامپ در 2016، متهم شده است. (یورونیوز، 2018)

کمبریج آنالیتیکا در همه‌پرسی عضویت بریتانیا در اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۶ که منجر به برگزیت شد و همینطور در انتخابات ریاست‌جمهوری کنیا در سال ۲۰۱۷ و دیگر رویدادهای بزرگ سیاسی در سراسر جهان نقش داشته است. (یورونیوز، 2018)

در همین زمان است که مثلاً یک خانواده استرالیای در نهایت تعحب، شاهد ناپدید شدن فرزند خود بعد از رفتن او به ماهیگیری و بعدا سر در آوردن او از سرزمین‌های خلافت اسلامی در عراق و سوریه شدند.

این یک نمونه بود؛ چرا که بسیاری از دختران و پسران جوان بریتانیایی جذب داعش شدند و بعد از مدتی بی‌خبری و در کمال حیرت خانواده‌ها، سر از عضویت داعش در خاورمیانه در آورده بودند. تمام آنها از طریق شبکه‌های اجتماعی جذب یا عضو این گروه‌های افراطی شده و با آنها ارتباط برقرار کردند.

حمله کنندگان معترض  به نتایج انتخابات 2020 ریاست جمهوری آمریکا در یورش به کنگره، دلایل انگیزه‌بخش حمله خود را از منابع اطلاعات نادرست در شبکه‌های اجتماعی و در راس آنها حساب کاربری دونالد ترامپ، رئیس جمهوری وقت در توییتر، تغذیه می‌کردند.

توییتر نیز در آخر مجبور به حذف حساب کاربری رئیس‌جمهور حتی قبل از مراسم تحلیف رئیس‌جمهور منتخب شد که بحث‌های زیادی در خصوص تعهد توییتر به آزادی بیان راه انداخت.

از آخرین نمونه‌های دیگر مخرب شبکه‌های اجتماعی، کمپین‌های مجازی اطلاعات نادرست و آمیخته به تئوری‌های توطئه هستند که با نفی واقعیت همه‌گیری تا مطالب ضد واکسیناسون سلامت عمومی و امنیت ملی کشورها را تهدید می‌کنند.


شناخت بهتر کارکرد شبکه‌های اجتماعی

امروز دیگر موضوع اصلی فراگیر بشر صرفاً شنیده‌شدن صداها نیست. نقش شبکه‌های مجازی در توسعه آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات قبل از آنکه در طول این مدت تاثیر‌گذار و تکمیل شود، آنچنان در انبوهی از اطلاعات غیر دقیق و غیر واقعی فشرده شده که در نهایت خود به ابزاری برای تهدید روزنامه‌نگاری حرفه‌ای و واقعی و حتی آزادی بیان و دموکراسی تبدیل شده است.

مقصود از طرح نکات فوق؛ یادآوری یک موضوع مهم‌تر از پژواک صداهای مختلف است. موضوعی که قبل شنیده شدن و بعد شنیده شدن صداهای مختلف اهمیت دارد. در حقیقت، تضارب عقاید و آراء که مستلزم تحمل اندیشه‌های مختلف است، بیشتر از آزادی بیان اهمیت دارد.

در اصل، شنیده‌ شدن ایده‌های ثابت و مورد پسند همراه با تکرار، کمکی به فهم متقابل اجتماعی و درک افراد دیگر نمی‌کند.

این‌گونه آزادی بیان شبکه‌های اجتماعی فقط یک جاده یک طرفه‌‌ بیابانی بدون چشم‌انداز خواهد شد که مقصدی مشخص ندارد.

از طرفی این واقعیت است که شبکه‌های اجتماعی به دلیل ماهیت فعالیت و هدف بنیادین خود می‌بایست بستری عادلانه و جذاب برای همه کاربران باشند.

 همه کاربران باید از انعکاس صدا یا به عبارتی دقیق‌تر بازخورد مطالب خود اطمینان و احساس رضایت داشته باشند که در یک پلتفرم اجتماعی عضو شده و به فعالیت‌های خود ادامه دهند.

نباید فراموش کرد که از طرفی دیگر، شبکه‌های اجتماعی چون معجزه نزول مرغ بریان حضرت موسی برای قوم خود در بیابانی خشک،  به یک‌باره و تنها  با رسالت تضمین و توسعه آزادی بیان بر بشریت نازل نشده‌اند.

شبکه‌های اجتماعی هم مانند هر شرکت تجاری دیگری به دنبال کسب حداکثری سود هستند و قبل آنکه به مزیت‌های مثبت در جوامع فکر کنند به فکر حفظ و به حداکثر رسانی کاربران و فعالیت‌های آنها در شبکه‌ اجتماعی هستند.

بنا به تلاش شرکت‌های شبکه‌های اجتماعی مجازی برای کسب حداکثری سود، تضمین رضایت کاربران از انعکاس فعالیت‌های خود می‌توان به صراحت اعلام کرد که رسالت آزادی بیان شبکه‌های اجتماعی شبیه به همان جاده یکطرفه بی مقصد منجر می‌شود.

در علوم ارتباطات برای تشریح دقیق‌تر این وضعیت از مفهوم  حباب فیلتر[1] بهره می‌گیرند.

سود حباب فیلتر برای شرکت‌ها

درک مفهوم حباب فیلتر به ما کمک می‌کند که بفهمیم چگونه شبکه‌های اجتماعی بر خلاف رسالت اولیه خود در بسیاری از زمینه‌ها ناکام و حتی کارکردهای مخرب و ضد اهداف بنیادین خود پیدا کردند.

در اصل، پدیده حباب فیلتری در شبکه‌های اجتماعی به شرایطی اطلاق می‌شود که اطلاعات جست‌وجوی کاربر مبنی بر علاقه، سوابق جست‌وجو و...  شخصی شده است.

به عبارتی وقتی شما در حال مرور تایم‌لاین فیس‌بوک یا بخش سرچ اینستاگرام هستند تمامی اطلاعات و پیام‌های جدید ظاهر شده بر صفحه نمایش شما مبتنی بر علایق، جست‌وجوهای قبلی‌ خودتان است.

وقتی صحبت از تجاری بودن شرکت‌های شبکه‌های اجتماعی است، یعنی این شرایط تصادفی نبوده و حاصل یک الگوریتم آگاهانه در پلتفرم‌های مجازی اجتماعی است که حداکثرسازی سود را به‌وسیله تامین مطالب موردپسند کاربر و حفظ فعالیت آنها فراهم می‌آورد.

این پدیده موجب محدود شدن افراد با عقاید و تفکرات مشابه و عدم برخورد با نگرش‌های مختلف است. این وضعیت در نهایت به قطبی‌سازی یا تقویت آن، در میان افراد جامعه در قالب گروه‌های متخلف حتی درمقابل دوستان سابق می‌شود.

به اصطلاح می‌توان گفت افراد در محفظه‌های پژواک[2] خود گیر می‌افتند. محفظه‌های پژواک شرایطی است که در آن انسان‌ها تنها صداهای هم‌ساز با عقیده خود را دریافت می‌کنند  (Hampson, 2021)

محفظه پژواک محیطی است که فرد در آن فقط با اطلاعات یا نظراتی برخورد می‌کند که دراصل  نظرات خود را منعکس و تقویت می‌کند.


منزوی کردن افراد بدون اجازه

حباب فیلتری تنها کارکردش، شخصی‌سازی اطلاعات جست‌وجوی افراد نیست، یک اثر مخرب آن که فرد درکی هم از آن ندارد، منزوی‌سازی شخص است. در اصل شخصی‌سازی اطلاعات با توجیه اقتصادی و یک مزیت مثبت به کار بسته می‌شود.

بسیاری از وبسایت‌ها انبوهی از اطلاعات را در خود جا داده‌اند که کاربران خریدار برای صرفه‌جویی در زمان و انتخاب بهینه به شخصی‌سازی اطلاعات جست‌وجو نیاز دارند.

از طرفی این شخصی‌سازی در پلتفرم‌های اجتماعی بدون اطلاع کاربر یا حتی اجازه او انجام می‌شود. در  اصل این قسمت، بخش کلیدی است که به صورت ناخودآگاه فرد را در حبابی از اطلاعات قرار می‌دهد که در نهایت قدرت قضاوت شخص را نسبت به تحولات و رویدادهای دیگر اطراف خود ضعیف می‌کند.

وقتی شما در حباب‌های فیلتری از روایت‌ها و اطلاعات قرار می‌گیرید و در معرض دیگر جوانب اطلاعات و روایت‌ها یک رویداد قرار ندارید، ضمانتی نیست که شما قضاوت صحیحی از تحولات و واقعیت‌های اجتماعی داشته باشید و بدتر آنکه این اتفاقات بدون اطلاع و اجازه شما انجام می‌شود. (How filter bubbles isolate you, n.d.)

در این شرایط، جای تعجب نیست که بسیاری شرایط دو قطبی‌ شدن‌های جوامع و عمیق‌تر شدن شکاف‌های اجتماعی را به شبکه‌های اجتماعی نسبت می‌دهند. 


راه‌حل چیست؟

با این حساب آیا راه نجات از این شرایط کنار گذاشتن شبکه‌های اجتماعی است؟ واقعیت این است که جذابیت‌های شبکه‌های اجتماعی آن را به قدری در تار و پود زندگی افراد داخل کرده است که کنار گذاشتن آن دیگر راه‌حل نیست بلکه بیشتر شبیه به فرار کردن از معرکه‌ای است که رها کردن آن جز بدتر کردن شرایط حاصلی دیگر نخواهد داشت.

یک روش ساده برای نجات از گیر افتادن محض در فیلتر‌های حبابی از لحاظ اطلاعات دریافتی و مسائل فکری و ذهنی؛ جست‌وجوی آگاهانه در منابع مختلف و به عبارتی افزایش دادن و متنوع کردن تجربه آنلاین است.

غول‌های فناوری مانند فیس‌بوک و گوگل هم قول‌هایی برای رفع این معضل داده‌اند اما هنوز هیچ راه‌حل قطعی ارائه نشده است.

البته تلاش‌های آکادمیک و پژوهشی نیز در این زمینه انجام شده است. شاید خبر خوبی باشد که در سال 2021، تیم‌های تحقیقاتی دانمارکی و فنلاندی الگوریتمی را برای دور زدن حباب‌ها و ترکاندن آنها توسعه داده‌اند.

در پژوهش این افراد ابتدا آنها دو گروه متعارض فکری (حباب فیلتری) را میان کاربران دسته‌بندی کرده و سپس به کمک الگوریتم‌شان به شناسایی کاربرانی که محتواهای متنوع را به اشتراک می‌گذارند می‌پردازند.

در مدل‌های مختلف الگوریتم آنها به دنبال کاربرانی از این دست می‌روند که بیشترین اتصالات را در شبکه اجتماعی داشته باشد. (Hampson, 2021)

در پژوهش آنها پیشنهاد شده که یک گروه راهبردی از کاربران شبکه اجتماعی با بیشترین اتصالات به کاربران مختلف محتوای خود را همرسان کنند.

آنان می‌توانند اطلاعاتی متنوع از نوع دیگر را به افرادی بدهند که در حباب‌های فکری مختلف گیر افتاده‌اند.

 

Bibliography

Hampson, M. (2021, January 21). Smart Algorithm Bursts Social Networks' 'Filter Bubbles' . Retrieved from IEEE: https://spectrum.ieee.org/finally-a-means-for-bursting-social-media-bubbles

How filter bubbles isolate you. (n.d.). Retrieved from Free Online Learning at GCFGlobal: https://edu.gcfglobal.org/en/digital-media-literacy/how-filter-bubbles-isolate-you/1/

روش‌های «شیادانه» کمبریج آنالیتیکا در جمع آوری اطلاعات؛ نقش فیسبوک چیست؟. (2018, مارس 20). Retrieved from یورونیوز فارسی: https://per.euronews.com/2018/03/20/cambridge-analytica-s-dirty-tricks-collect-information-swing-elections-facebook-role

 


[1] filter bubbles

[2] echo chambers