مستندات تاریخی و فرهنگی نشان میدهد در زمانهای گذشته و دور که مدیریت به صورت سنتی و کدخدامنشی بود، زندگی اجتماعی هم راه ساده و عادی و معمولی خود را طی میکرد ولی پس از رنسانس (تجدید حیات) و رفرم (اصلاح اجتماعی) شرایط و اوضاع و احوال جوامع دگرگون شد و مدیریت نوین و علمی مورد توجه قرار گرفت و بر اثر رواج روز افزون زندگی ماشینی که انسانها را از یکدیگر دور کرد،
مستندات تاریخی و فرهنگی نشان میدهد در زمانهای گذشته و دور که مدیریت به صورت سنتی و کدخدامنشی بود، زندگی اجتماعی هم راه ساده و عادی و معمولی خود را طی میکرد ولی پس از رنسانس (تجدید حیات) و رفرم (اصلاح اجتماعی) شرایط و اوضاع و احوال جوامع دگرگون شد و مدیریت نوین و علمی مورد توجه قرار گرفت و بر اثر رواج روز افزون زندگی ماشینی که انسانها را از یکدیگر دور کرد، امر تفاهم و توافق و ارتباط مدیریتها و بالطبع سازمانها و موسسات با مخاطبان و سرویس گیرندگان نیز دچار خدشه شد و سازمانها و موسسات به تدریج در ورطه ورشکستگی و سقوط قرار گرفتند که این امر باعث شد که در اوایل قرن بیستم (حدود یکصد سال ) پیش درنمودار سازمانی موسسات و سازمانهای هردو بخش خصوصی و دولتی در کشورهای غربی و از حدود پنجاه سال پیش در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران به تدریج واحد یا بخش و دفتر یا ادارهای به نام روابط عمومی (public relations) جای خود را باز کرد و در اکثر سازمانها و موسسات از نظر سلسله مراتب اداری، پیش از بالاترین مقام یا مسئول یا موسسه قرارگرفت تا نقش و وظیفه یک پل ارتباطی دوسویه یا دوطرفه را بین یک سازمان یا موسسه و مخاطبان و سرویس گیرندگان آن ایفا و اجرا کند.
به طور کلی از زمانی که پدیده افکار عمومی (public option) مورد توجه و اهمیت قرارگزفت، برقراری ارتباط با همگان (عموم) به ویژه از طرف واحدهای روابط عمومی نیز به صورت یک مسئله و موضوع مهم و حیاتی و استراتژیک به عنوان یک دانش (علم) و فن ( تکنیک) و فلسفه اجتماعی به کار گرفته شد و سازمانها و موسسات دریافتند که اگر بقا و دوام و توسعه و پیشرفت خود را خواستارند باید به سرویس گیرندگان و مخاطبان و مشتریان خود ارتباط دوسویه برقرار کنند. یعنی با استفاده از روابط عمومی و به کار بردن روشها و راهکارهای آن، جامعه را به سوی خود( سازمان مربوطه) جذب و جلب کنند و تا بتوانند تشریک مساعی و همکاری همگانی را برای خود به وجود آورند و با دریافتfeed back یا پس فرست مخاطبان به پیشرفتها و موفقیتهای مورد نظر دست پیدا کنند.
از اصطلاح روابط عمومی تعاریف گوناگون و متعددی ( بیش از 500 تعریف ) از طرف صاحب نظران و کارشناسان مربوط ارائه شده است که در اینجا لازم است به تعدادی از آنها برای آشنایی هر چه بیشتراشارهای شود.
روابط عمومی را باید نهادی دانست که از یک طرف در نقش پلی بین ملت و دولت عمل میکند و ازسوی دیگر مردم و نهادهای غیر دولتی پیوند و رابطه دوسویهای را برقرار میکند و با حمایت از حقانیت مردم ( در نقش مدعی العموم)، خودرا در قالب و یک هیات و یک نهاد مدنی متجلی میسازد و چون یکی از ویژگیهای مردم سالاری آن است که مردم حکومت میکنند و بخشهای غیر دولتی نیز با توجه به میزان استقبال و مقبولیت و حمایت مخاطبان و سرویس گیرندگان بقا و دوام خواهند داشت، بنابراین سیاست عمومی را به دست آورد. در حقیقت روابط عمومی زمینه را برای بستر سازی جهت رسیدن به اهداف و تحولات و مشارکت عمومی و راهبردهای تازه فراهم میکند و هدف نهایی آن این است که طرز تلقی و دیدگاه جامعه را نسبت به هر موضوع و مسئلهای مثبت کند و جهت دهد و در واقع زمینه همکاری و مشارکت عمومی را فراهم کند.
به هر حال روابط عمومی سه رکن اصلی و مشخص را دارا است که عبارتند از:
با توجه به اینکه ما در عصری زندگی میکنیم که به عصر ارتباطات و اطلاعات مشهور شدهاست و هر بیست ماه یک بار میزان دانش و آگاهی انسانها دو برابر میشود، به هر میزان که سازمانها و موسسات و نهادهای دولتی و غیردولتی با انسانها و افراد پرسشگر و کنجکاو و حساس و علاقهمند به کسب اطلاعات از طریق فعالیتهای روابط عمومی به صورت دو طرفه یا دو سویه و با استفاده از ابزار و ادوات ارتباطی مختلف و گوناگون (شفاهی و کتبی و دیداری و شنیداری) به ارتباط که تعریف خلاصه آن یعنی مبادله اطلاعات و اخبار به منظور هدایت رفتار انسانی است بپردازد و به نقش و اهمیت آن آشنا باشند همانا مشارکت و همیاری و انسجام اجتماعی و در نتیجه پیشرفت و توسعه و بهرهوری و موفقیتهای روزافزون را به دست خواهند آورد. نکته آخر اینکه شهرت و اعتبار یک سازمان یا موسسه را میتوان به نوعی نتیجه و حاصل فعالیتهای ارتباطی یا روابط عمومی درونسازمانی آن دانست. چون روابط عمومی یعنی پل، پل ارتباطی، پل پیوستگی، پل پذیرش، پل ادراک وپل یکپارچه بودن وحدت میان مردم با یکدیگر و میان دستگاههایی که با مردم سروکار داردند.