مفاهیم سوگیری ، تعادل و عینیت در روزنامه نگاری از جهات گوناگون و با رویکردهای متفاوت مورد نقد قرار گرفته اند. نحوه ارایه برخی از این نقدها، دستکم در ایران، به حال روزنامه نگاری اخلاقی مضر بوده است.
مفاهیم سوگیری ، تعادل و عینیت در روزنامه نگاری از جهات گوناگون و با رویکردهای متفاوت مورد نقد قرار گرفته اند. نحوه ارایه برخی از این نقدها، دستکم در ایران، به حال روزنامه نگاری اخلاقی مضر بوده است. اگر دانشجوی روزنامه نگاری بوده اید یا احیانا در محیط تحریریه وارد بحثی درباره بیطرفی در رسانه شدهاید، یا از همه بدتر اگر روزنامهنگاری تدریس کردهاید؛ لابد برایتان تجربه ای آشناست که ببینید کسی در تقدیس عینیت خبری و عدم سوگیری و تعادل داد سخن دهد و در ذم تعصب و جانبداریِ خبری، ذکر مصیبت کند. و باز هم احیانا تجربه مکررتان این است که در کمال شگفتی بشنوید کس دیگر_و به احتمال زیاد همان شخص در موقعیتی دیگر_ اسطوره عینیت در روزنامهنگاری را به نقد بنشیند و مثالهای گوناگون در باب محال بودن بیطرفی بیاورد و مجابتان کند که رسانهی بدون سوگیری اساسا چیزی بیش از خیالی خوش، نیست. شما هم که احیانا کارهای مهمتری از پیداکردن سر این کلاف داشته اید نتیجه گرفتهاید که این بحث سرگرمی خوبی برای علاقمندان به مباحثات بیفرجام است و البته شما از این گروه نیستید. شاید هم با تکیه به نگاه دوم بهانه خوبی یافته اید که خود را برای بسیاری رفتارهای خبری غیراخلاقی محق بدانید؛ چراکه قبول کردهاید عینیت در خبر یک دروغ دستکم کوچک است. یک لحظه دست نگهدارید. من بدون اینکه گرهای به این کلاف بزنم خیلی خلاصه نشان میدهم که چطور سه رشته بحث اشتباهی بهم گره خوردهاند و دیوارِ کوتاهِ اخلاقِ رسانه را تا جاهایی کج بالا برده اند، گیریم که مردم فارس آن را کج یا راست تا ثریا بالا نبرند:
سه گونه نقد بر مفاهیم 'عینیت، سوگیری و تعادل' در تنظیم خبر
چیزهایی که نباید بدانید اینجاست، اگر حوصله تان سر میرود دو بند اول را جا بگذارید و خواندن را ادامه دهید:
گونه اول این گروه برآنند که رفتار، گفتار و افکار آدمی گرانبار از بار ارزشی و عاطفی ناآگاه است. انسانِ بدون جانبداری دروغ محض است. بخش قابل توجهی از میراث دانش روانشناسی، فلسفه و معرفتشناسی از فروید گرفته تا فوکو و لکاف پشتوانه نظری این نگاه است. آنچه اینجا برای ما مهم است فقط یک نکته است: این گروه بیطرفی، تعادل و عینیگرایی را وصف شخص روزنامهنگار و در نتیجه محال میدانند. واحد تحلیل اینها ذهن انسان یا شخص روزنامه نگار است. دغدغه اصلی آنها وسواسی فلسفی و معرفتشناختی در به زیر آوردن برداشتی اسطوره ای از عینیت بویژه از نوع اثباتگرایانه آن است. ما ضمن موافقت با این آرا در اینجا برای آنها آرزوی موفقیت می کنیم. اما نکته اینجاست که در برداشتی مغالطه آمیز از این نقد، راه برای توجیه سوگیریِ آگاهانه، نهادینه و نظاممند در تنظیم خبر باز میشود، و همه اینها طبیعی و غریزی و بخشی از سرشت ادراک آدمی جلوه داده میشود. بدین ترتیب اسطوره ذهنیت گرایی جایگزین اسطوره عینیت گرایی می گردد.
گونه دوم این گروه برآنند که اقتصاد سیاسی رسانه به ویژه در نظام سرمایه داری بنیادش بر نابرابری، جانبداری، و استثمار است. ترجیع بند این نقد اشاره به غولهای رسانهای و پیوندشان با کارتلهای تجاری و شرکتهای چندملیتی و اساسا معضل مالکیت رسانههاست. عینیت در رسانه شوخی است چراکه باید برای مالکانش سودآور باشد. رسانه آزاد یک اسطوره است. بخش قابل توجهی از سنت مطالعات انتقادی رسانه و گرایشهای چپ اقتصاد سیاسی، مهمترین پشتوانه نظری این نگاه است. بی گمان من و شما با بخشهای قابل توجهی از این نقدها همنوا می شویم، اما آنچه اینجا برای ما مهم است فقط یک نکته است: این گروه بیطرفی، تعادل و عینیگرایی را وصف نهاد و سازمان رسانه ای و در نتیجه محال میدانند. واحد تحلیل اینها نهاد یا سازمان است به علاوه افکار عمومی. دغدغه اصلی آنها نفی نابرابری در روابط کلان قدرت در جامعه انسانی است. اما نکته در اینجاست که این نقد، خود مورد استفاده دولتها در توجیه انحصار دولتی رسانه می شود. و همین طور اخلاقی جلوه دادن پوشش یکسویه اخبار به نفع نهاد دولت و ایدئولوژی دولتی . به کام دولت و به نام مردم. بدین ترتیب اسطوره تعهد جایگزین اسطوره فضای آزاد رسانه ای می شود.
گمانم الان مرا متهم کنید که دارم بحث را به همان جاهای بی فرجام نزدیک می کنم. زمانی که در تحریریه مشغول تنظیم خبر هستید بهتر است دو مباحثه فوق را فراموش کنید. البته فقط موقع تنظیم خبر!
گونه سوم تمام آنچه به گمان من در باب عینیت خبری دانستنش برای روزنامه نگار مهم است اینجاست. این نگاه اساسا مبتنی بر اخلاق حرفه ای است و موضوع، تاثیراتی است که یک قطعه خبر و نه جریان اخبار می تواند بر مصالح یا منافع ذی نفعان داشته باشد. عینیت در اینجا یک روش اخلاقی برای تنظیم خبر است. یک روش منسجم است برای چک کردن اطلاعاتی که در خبر وارد می کنیم به گونه ای که سوگیریهای مختلف در خبر امکان نمایندگی داشته باشند. دانش اخلاق کاربردی پشتوانه نظری و عملی چنین نگاهی است. آنچه اینجا مهم است فقط یک نکته است: بیطرفی، تعادل و عینیگرایی وصف یک قطعه خبر یا گزارش است و نه چیز دیگر. واحد تحلیل در اینجا فقط یک نوشته شماست. دغدغه در اینجا مسولیت پذیری اخلاقیِ خبرنگار در قبال ذی نفعان خبر است. همانگونه که پزشک فارغ از اینکه چه اندیشه و احساسی نسبت به شخصیت بیمار دارد؛در کدام بیمارستان کار می کند؛ و یا حتی اینکه چقدر تشخیص پزشکی اش درست یا غلط باشد یا چه و چه؛ مسئولیتهای اخلاقی در قبال شخصِ مریض دارد.
راه حلها آیا این مشکل فقط در ایران هست؟ خیر. این مباحثه در سایر کشورها هم ابهام ساز بوده و راه حلهای متفاوتی بدنبال داشته است. یک راه حل، خلاص شدن از مفهوم عینیت است؛ با این توضیح که اساسا برای رسیدن به هدف اخلاقی خود به واژه نادرستی چسبیده ایم. برای نمونه، انجمن روزنامه نگاران حرفه ای استرالیا در منشور اخلاقی اش هر سه اصطلاح عینیت، سوگیری و تعادل را کنار گذاشته است. در عوض از مفهوم بازهم تعریف نشده 'انصاف ' بهره برده، اما جابه جا کوشیده با نمونه های عملی تر معنای انصاف را توضیح دهد. مثلا ملاحظاتی برای دریافت هدیه، یا دادن فرصت پاسخگویی به ذی نفعان. برخی حتی به اصطلاح انصاف هم میدان نداده اند و از مفهوم 'تنوع ' بهره گرفته اند. نتیجه عملی، چک لیستهایی بوده است که روزنامه نگار بتواند رعایت یا عدم رعایت مجموعه ای از شاخص های تنظیم خبر را هنگام کار بررسی کند. بزودی ابعاد کاربردی این مفاهیم را باهم بررسی می کنیم. نمونه هایی از این اسناد اخلاقی را برای شما اینجا می گذاریم و راه حلهای کاربردی نظیر تنظیم یک چک لیست را در اختیارتان قرار می دهیم.