اخلاق در حوزه ارتباطات یا به عبارت دیگر اخلاق ارتباطی موضوعی است که در محیطهای علمی ما چندان مورد بحث دانشگاهی و دستمایه تحقیق روشمند قرار نگرفته است. این نکته هم در امر آموزش این موضوع و هم در انتشار مقالات و کتب مشاهده میشود. حال اینکه اخلاق ارتباطی در ابعاد وسیعی میتواند گسترش پیدا کند...
اخلاق در حوزه ارتباطات یا به عبارت دیگر اخلاق ارتباطی موضوعی است که در محیطهای علمی ما چندان مورد بحث دانشگاهی و دستمایه تحقیق روشمند قرار نگرفته است. این نکته هم در امر آموزش این موضوع و هم در انتشار مقالات و کتب مشاهده میشود. حال اینکه اخلاق ارتباطی در ابعاد وسیعی میتواند گسترش پیدا کند به گونه ای که روابط و رفتارهای فردی و ارتباطات چهره به چهره تا رفتار ارتباطی در گروهها ، سازمانها و اعمال و رویههای رسانههای جمعی مثل رادیو ، تلویزیون ، روزنامهها ، مجلهها و فعالیتهایی دیگری نظیر روابط عمومی را پوشش دهد. این پوشش وسیع به خوبی اهمیت و ضرورت پرداختن بیشتر به موضوع را نشان میدهد.
در عین حال پرسشهایی مثل موارد زیر بهویژه در حوزه فعالیت روزنامهنگاری اهمیت آن را چند برابر میسازد. آیا هر خبر درست و موثقی را میتوان منتشر کرد؟ اگر نه چه کسی میتواند تشخیص دهد که بهتر است آن خبر منتشر نشود، روزنامهنگار؟ سردبیر؟ دولت؟ گروههای فشار؟ و یا سلیقه و تمایل خوانندگان؟کدام باید ملاک قرار گیرد؟ آیا خبرنگاران و روزنامهنگاران مجازند برای کاهش اثر منفی احتمالی یک خبر آن را به گونهای ویرایش کنند که از تاثیر منفیاش کاسته شود؟ آیا روزنامهنگاران مجازند برای افزایش اثر مثبت احتمالی یک خبر آْن را به گونهای تحریر کنند که نتیجه مورد نظر محقق شود؟
در نگاهی دیگر اگر انتشار خبری پیامدهای منفی و عدم انتشار آن نیز پیامدهای منفی دیگری داشته باشد مرجع تصمیم به انتشار و یا عدم انتشار چه کسی است و چه ملاکی برای این تصمیم باید در نظر گرفته شود؟ در صورتی که اصول، اهداف و خطوط راهنمای رسانههای ارتباطی در عمل با یکدیگر تناقص و اصطکاک داشته باشند چگونه باید تناقض را برطرف کرد؟ کدام اصل را باید پذیرفت و کدام را باید کنار گذاشت؟
به طور مثال بیان واقعیتها و استفاده از آگهی برای تامین هزینههای انتشار روزنامه هر دو در جای خود سیاست پذیرفته شدهای به حساب میآیند. اما اگر انتشار بعضی حقایق مغایر با منافع آگهیدهندگان باشد و احتمال قطع آگهی در صورت انتشارچنین اخباری وجود داشته باشد، تصمیم گیری درست و اخلاقی کدام است؟ انتشار خبر با اولویت دادن به حق دانستن مردم و نادیده گرفتن منافع حاصله از آگهی و یا عدم انتشارخبر و برخورداری روزنامه از تداوم انتشار و پوشش دادن هزینهها؟ از منظری دیگر هم میتوان پرسید آیا درست است (حتی به فرض هدف افشاگری در مورد مقامات دولتی و نشان دادن عدم صلاحیت آنها) به زندگی خصوصی آنها سرک کشید و اطلاعاتی را منتشر کرد که غیر از ورود به حریم خصوصی افراد راهی برای کسب آن وجود ندارد؟ اینها و هزاران پرسش دیگر از این قبیل حوزه بحث بسیار مهم و چالش برانگیزی را تشکیل میدهد که اخلاق روزنامهنگاری و در نگاهی کلی تر اخلاق رسانه ای نامیده میشود.
اخلاق رسانه ای حوزه ای فرعی از اخلاق عملی است و خود عناوین و بخشهای متعددی مثل اخلاق روزنامهنگاری ،اخلاق در رسانههای صوتی و تصویری، اخلاق در محتوای فیلم، اخلاق در نمایش تئاتری، اخلاق در نقاشی و هنرهای تصویری، اخلاق در تالیف و انتشار کتاب و اخلاق در فضای مجازی (اینترنت) را در بر میگیرد.
در این میان اخلاق روزنامهنگاری از حوزههایی است که در بعضی کشورها به ویژه آمریکا و انگلیس بهتر از موارد دیگر مورد بحث و پژوهش قرار گرفته است. احتمالا' یکی از دلایل آن این است که حداقل در بعضی کشورها اخلاق روزنامهنگاری در مراکز و دانشگاههایی که دورههای آموزش روزنامهنگاری دارند تدریس میشود. نکته جالب توجه این است که همین آموزشها میتواند موجب تفاوتها و شباهتهایی در نحوه عمل روزنامهنگاران به پاره ای از مسایل اخلاقی در روزنامهنگاری شود.
برای نمونه کارن ساندرز و همکاران وی (2008)در مقالهای که به تازگی در مورد مقایسه نگرشها و ارزشهای حرفهای روزنامهنگاران انگلیسی و اسپانیایی نوشته اند نتیجه گیری کرده اند که دانشجویان روزنامه نگاری در این دو کشور انگیزه های مختلفی برای روزنامه نگار شدن دارند و نگاه آنها در مورد نقش رسانهها در جامعه متفاوت است. با وجود این نکته در مورد اخلاق روزنامهنگاری عقاید مشابه دارند. از نظر کارکردمورد انتظار از روزنامه نگاری، دانشجویان اسپاینایی بیشتر دید نظارتی دارند و کمتر از انگلیسی ها به نقش سرگرم کنندگی و فراغتی روزنامهها اعتقاد دارند. دانشجویان روزنامهنگاری در اسپانیا روزنامهنگاری را نوعی خدمت عمومی میدانند حال اینکه همکلاسیهای انگلیسی آنها بیشتر روزنامهنگاری را حرفه ای می دانند که از جهت علاقه به نوشتن، تنوع و اجتماعی بودن جذابیت دارد. از نظر این نویسندگان نگاه و نگرش فرهنگی به روزنامه نگاری در این دو کشور احتمالا' مربوط به تجارب و عقاید آنها پیش از ورود به دوره آموزش روزنامه نگاری است.
در عین حال نباید از محتوای آموزش اخلاق رونامهنگاری نیز غفلت کرد بخشی از مشکلات اخلاقی در رسانهها میتواند برآیند این نکته باشد که آنچه در محیط سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی میگذرد میتواند در آموزش و محتوای آموزش اخلاق روزنامهنگاری نیز موثر باشد. با اینکه اخلاق روزنامه نگاری و به صورت کلیتر اخلاق ارتباطات اکنون در خیلی از دانشگاههای غربی تدریس میشود اما متون آموزش اخلاق ممکن است دیدگاههای پراکنده و گاه متناقضی را هدف قرار دهد. مایکل بارنز و مایکل کلر (2006)در مقاله ای به اسم اصول اخلاقی متناقص این نکته را تشریح کرده اند. از نظر این دو در دو دهه 1980 و 1990 تکیه بر رابطه میان ارتباطات و اخلاق افزایش پیدا کرده است ولی تحلیل متون آموزشی میان رشتهای حاکی از این است که به دانشجویانی که در درسهای ارتباطات شرکت میکنند اغلب آموزشهای اخلاقی متفاوت یا متناقصی داده میشود. متون آموزشی مربوط به ارتباط تجاری و فنی عموما' رویکردی اصول گرا به موضوع دارند ولی در متون آموزش دهنده ارتباطات میان فردی نگاهی غیر اصول گرا یا نسبی گرا به اخلاق ارتباطی دیده میشود.
دخالت عوامل اجتماعی (یعنی سیاست و اقتصاد و فرهنگ) و عوامل آموزشی و حرفهای در نگاه به اصول و موازین اخلاقی ارتباطات، رسانهها و به طور خاص روزنامهها به خوبی اهمیت و پیچیدگی در یافتن پاسخ به سوالات مطرح شده در ابتدای این نوشته را نشان میدهد. در یک نکته، جهت گیری اخلاقی در کار روزنامهنگاری تابع دیدگاهها و ایدئولوژیهای جوامع مختلف و مواد، مراکز و نحوه آموزش اصول اخلاقی در کار روزنامهنگاری است.
اما اخلاق روزنامه نگاری چه موضوعاتی را پوشش می دهد. این موضوعات متعدد هستند و ممکن است برسر آنها در میان کارشناسان و صاحب نظران این حوزه و در کتب و مقالات منتشر شده راجع به موضوع توافق کامل وجود نداشته باشد، ولی مواردی که اهمیت بیشتری داشته و بیشتر مورد بحث قرار گرفته عبارتند از کنترل و نظارت مستقیم و غیر مستقیم بر انتشار خبر و اطلاعات، تضاد حقیقت با سایر ارزشها و تضاد اصول اخلاقی با قانون. البته هر یک از این عناوین موضوعات فرعی دیگری را در بر میگیرد و به قدری گسترده و پیچیده است که ممکن است درباره هر یک چندین کتاب نوشت.
منظور از کنترل و نظارت مستقیم و غیر مستقیم بر انتشار خبر و اطلاعات، جلوگیری از انتشار خبر و یا مواخذه، تهدید و تطمیع روزنامه و روزنامه نگاران پس از انتشار خبر به منظور اصلاح مطالب منتشر شده، عذرخواهی اجباری روزنامه و روزنامه نگاران از آنچه منتشر شده، چاپ اجباری پاسخ مطالب منتشر شده و یا خطدهی به روزنامه برای آینده و قبول خودسانسوری است. این کنترل و نظارت ممکن است از ناحیه دولت و سازمانهای وابسته، شرکتهای اقتصادی قدرتمند و یا احزاب و گروههای فشار صورت گیرد.
گرچه حقیقت و گفتن حقیقت به خودی خود و صرف نظر از سایر عوامل بسیار ارزشمند است و میتواند شعار و ترجیع بند روزنامهنگاران باشد، ولی همین ارزش ممکن است با سایر ارزشهای اجتماعی و حرفهای تعارض پیدا کند و انتخاب یکی از آنها یک مساله اخلاقی را آشکار کند. گفتن حقیقت ممکن است با منفعت و مصلحت عمومی، تاثیر اصلاحی آن، حفظ حریم خصوصی، و احترام به سلیقه و ذائقه فرهنگی خوانندگان تضاد داشته باشد.
افشاء اسرار نظامی و اسناد و اطلاعات محرمانه، حتی اگر اطلاعات افشاء شده کاملا' حقیقت داشته باشد، میتواند با مصلحت و منفعت عموم مردم تضاد داشته باشد و مثلا' موجب سوءاستفاده کشورهای دیگر و یا شکاف و گسیختگی اجتماعی شود. ممکن است در مورد اینکه در چنین مواردی نباید اطلاعاتی منتشر شود که چنین پیامدهایی داشته باشد اجتماع وجود داشته باشد اما حداقل در مورد اموری مثل تعریف محرمانه و غیرمحرمانهاخبار و اطلاعات و اینکه چه چیزی واقعا' در راستای مصلحت عمومی است توافق وجود نداشته باشد. چگونگی تشخیص و تصمیمگیری روزنامه نگاران در این مورد میتواند موضوعی ذیل اخلاق روزنامه نگاری باشد.
همچنین است تضاد آزادی بیان و حفظ حریم خصوصی افراد. به عبارت دیگر آزادی بیان یک ارزش است و مشروعیت راه کسب اطلاعات در مورد افراد هم یک ارزش دیگر. همیشه تشخیص اینکه کدام را باید اولویت داد آسان نیست و تصمیم نادرست میتواند پیامد اخلاقی داشته باشد. تضاد حقیقت با ذائقه و سلیقه فرهنگی مربوط به مواردی است که اطلاعاتی با ملاحظه ویا بدون ملاحظهپسند فرهنگی مخاطبان منتشر و پیامدهای منفی پیدا شود. مثلآ در مورد انتشار عکسهای فجیع و دلخراش (مثل اجساد و بقایای انسانی باقی مانده از جنگ) چنین ملاحظهای وجود دارد. عقاید روزنامهنگاران در این مورد متفاوت است. گروهی با ترجیح حق دانستن عموم و پرهیز از خودسانسوری و ناپسند دانستن تحریف حقیقت طرفدار انتشار هستند و سلیقه و پسند گروهی از مخاطبان را کم اهمیت میدانند. دستهای دیگر پرهیز از آزار و صدمه روحی مخاطبان را ترجیح میدهند.
سرانجام اصول اخلاقی روزنامهنگاری مثل عدم افشاء منابع خبری و یا کسب خبر و اطلاعات از طریق ارائه هویت جعلی و اشتغال به فعالیتهایی که در نظر عمومی فعالیت روزنامهنگاری شناخته نمیشود (حتی با انگیزه کشف مفاسدی مثل ارتشا در میان مقامات دولتی) ممکن است با مقررات و قوانین در تضاد و تعارض باشد.
بسط و تشریح بیشتر موضوعات گفته شده نیازمند فرصتهای دیگری است که امید است به تدریج فراهم شده و هر یک از مطالب و موضوعاتی که در این نوشته به صورت اجمال و معرفی ارایه شده است با تفضیل بیشتر و با ارجاع به نمونهها و مثالهای ایرانی و غیر ایرانی مورد بحث قرار گیرد.
منابع:
1-Karen Sanders, Mark Hanna, and Mari Rosa Berganza, Becoming Journalist: A Comparison of The Professional Attitudes and Values of British and Spanish Journalism Students. European Journal of Communication 2008; 23; 133
2-Michael C Barnes and Michael Keleher, Ethics in Conflict: Making the Case for a Critical Pedagogy. Buisines Communication Quarterly 2006; 69; 144