«ارتباطات» بدون تردید یکی از نمادهای بسیار نیرومند قدرت سیاسی و همچنین یکی از زمینههای مهم توسعه اقتصادی، در آغاز قرن بیست و یکم به شمار میرود. آرمان پیشرفته و گسترش ارتباطات در دنیای امروز، بر نزدیک کردن انسانها، ارزشها و فرهنگهات استوار است و به همین جهت، بسیاری از اندیشهگران خوشبین آزادیگرا، معتقدند که هسته اصلی الگوی دموکراسی را ارتباطات تشکیل میدهد.
دکتر کاظم معتمدنژاد پدر علم ارتباطات ایران، استاد دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعاتی است.
«ارتباطات» بدون تردید یکی از نمادهای بسیار نیرومند قدرت سیاسی و همچنین یکی از زمینههای مهم توسعه اقتصادی، در آغاز قرن بیست و یکم به شمار میرود. آرمان پیشرفته و گسترش ارتباطات در دنیای امروز، بر نزدیک کردن انسانها، ارزشها و فرهنگهات استوار است و به همین جهت، بسیاری از اندیشهگران خوشبین آزادیگرا، معتقدند که هسته اصلی الگوی دموکراسی را ارتباطات تشکیل میدهد. الگویی که میتواند از طریق تکنولوژیهای پیشرفته و پرجاذبه، به موفقیتهای فراوانی نائل شود. خوشبینی در مورد نقش اجتماعی ارتباطات به گونهای است که عدهای از صاحبنظران معاصر، پیشرفت و گسترش ابزارهای ارتباطی چند رسانهای و شبکههای اطلاعاتی نوین را بهعنوان عامل مؤثر و قاطع مقابله با نابسامانیها و نابرابریهای جوامع کنونی معرفی میکنند و برای نیل به این هدف، همکاریها و همبستگیهای تازهای در سطحهای جهانی و منطقهای را ضروری میشناسند. نمونة برجستة این بینشهای مثبت، برگزاری اجلاسهای دوگانة سران جهان دربارة جامعه اطلاعاتی است که در دسامبر 2003 و نوامبر 2005 در ژنو و تونس، صورت گرفت.
اما با توجه به واقعیتهای موجود، خوشبینی زیاد در این زمینه پذیرفتنی نیست و نمیتوان پیشبرد تکنولوژیهای نوین اطلاعات و ارتباطات را به منزلة پدید آمدن جامعه یا جامعههای جدید قلمداد کرد. زیرا نتیجة نهایی پیشبرد تمام تکنیکهای بسیار پیشرفته و بسیار پر تعامل ارتباطی، افزایش نابرابریهاست. مخصوصاً که با وجود این تکنولوژیها، دشواریهای شناخت متقابل انسانها، همچنان باقی میمانند و حتی گاهی به تنهاتر شدن آنها منتهی میشوند. به عبارت دیگر در شرایط کنونی، هرچه تکنیکهای ارتباطی پیشرفتهتر میگردند، ارتباطات انسانی کمتر و گسستهتر میشود.
بنابراین، در مطالعات مربوط به ارتباطات باید همراه با شناخت امکانها و کارکردهای مثبت تکنولوژیهای نوین، تهدیدها و خطرها ناشی از پیشرفتهای اخیر آنها را نیز معرفی کرد و راهها و شیوههای مقابله با این تهدیدها و خطرها را مشخص ساخت. به بیان روشنتر، برای ارتباطات بهتر، باید هویتها را تقویت کرد، موقعیتهای زمانی را مورد نظر قرار داد و عوامل جدایی ، اختلاف و نفاق افراد، گروهها و جوامع را به خوبی شناخت. به این گونه، با نگرش صحیح به ارتباطات میتوان نتیجه گرفت که دموکراسی مبتنی بر آزادی و برابری انسانها، بدون ارتباطات به وجود نمیآید و شناخت کامل ارتباطات، از ایجاد توهم در برابر وعدهها و نویدهای امیدبخش کاربرد تکنولوژیهای نوین، جلوگیری میکند. همچنین باید توجه داشت که ارتباطات در جریان استفاده از ابعاد ابزاری آن، در برخورد با منافع خصوصی و ایدئولوژیهای سیاسی، آسیبپذیر نشود و از شرایطی برخوردار گردد که بتواند به فعالیتهای خود در خدمت منافع و مصالح جامعه ادامه دهد.
در حال حاضر، «ارتباطات» زمینهساز فعالیتهای بسیار پر اهمیتی است که همراه با پیشرفتهای فنی ابزارهای ارتباطی و گسترش محتواهای اطلاعاتی آنها، بیش از پیش جنبة تجارتی پیدا کردهاند. بر اثر این فعالیتها، شرایط مبادله و جریان کالاها و خدمات و پیامهای دنیا دگرگون شدهاند و امکانات جهانیسازی سریع اقتصاد و فرهنگ افزایش یافتهاند.
تعارضها و تضادهای خاصی که در این مورد پدید آمدهاند، از فاصلههای موجود بین پیشرفت رو به افزایش تکنیکهای نوین و تداوم دشواریهای ارتباطات انسانی، که با وجود توسعه اطلاعات بین انسانها و جامعهها پا بر جا ماندهاند، ناشی میشوند. باید در نظر داشت که در عصر حاضر، اطلاع دادن برای ارتباط داشتن کافی نیست. زیرا استفاده از اطلاعات و به عبارت دیگر، درک پیامهای ارتباطی، از شناخت ارتباطات، که ضرورتاً وجود رابطه با دیگری، یعنی دریافتکننده پیام را ایجاب میکند، آسانتر است. در واقع، میتوان گفت که ارتباطات همیشه بر ارادة قانع کردن، انتظار توزیع یا تقسیم داشتن و ضرورت با هم زندگی کردن، استوار است و به همین لحاظ، سه بعد خاص، شامل انتقال، اشتراک و تبادل نظر را در بر دارد.
اکنون در جهان، نوعی «دهکدة جهانی فنی» وجود دارد. اما در کنار آن «برج بابل» هم پا بر جای مانده است. به همین جهت، مسأله ارتباطات، به یکی از زمینههای علمی و سیاسی بسیار عمده مورد مناقشه و منازعه بین دولتها و مؤسسات اقتصادی، در سالهای آغاز قرن بیست و یکم، تبدیل شده است.
واقعیت آن است که جهان بدون برخوردار شدن از شناخت مفهومها و نظریههای مربوط به ارتباطات در جوامع باز و دموکراتیک، ناگهان تغییر کرده است. بنابراین ضرورت ایجاب میکند که برای تدارک تعریف دقیق علمی از اطلاعات و ارتباطات، بیشتر فکر و کوشش شود و در مورد جایگاههای آن در جوامع معاصر، یک نظریة جامع ارائه گردد. برای نیل به این هدف باید سه بعد خاص ارتباطات، شامل جنبههای اجتماعی، جنبههای فرهنگی، جنبههای اقتصادی آن، طرف توجه قرار گیرند.
در این جهش فکری، علمشناسان و دانشگاهیان، باید نقش اصلی را به عهده داشته باشند. زیرا آنان نخستین تولیدکنندگان معرفتها به شمار میروند و علاوه بر آن، تنها کسانی هستند که میتوانند دربارة تعارضها و تضادهای مربوط به جهانیسازی اطلاعات و ارتباطات، نگاه انتقادآمیز داشته باشند. به این ترتیب، دنیای آکادمیک نمیتواند فقط در کنار معرفت جای داشته باشد و چالشهای اقتصادی، سیاسی، آموزشی و فرهنگی مربوط به مالکیت و مدیریت جریانهای اطلاعات، معرفت ها و ارتباطات را به فراموشی بسپارد. در این مورد و بهخصوص دربارة روابط بین اطلاعات، معرفتها و ارتباطات، جامعه علمی هر کشور، مسئولیت ویژه دارد.
بنابراین مطالعه دربارة سیر تحول «علوم ارتباطات» و چگونگی ایجاد و شکلگیری و پیشرفت و گسترش آن و همچنین شرایط کنونی این رشته مهم دانشگاهی و چشماندازهای آیندة آن، ضروری است.
تحول آموزش ارتباطات
«علوم ارتباطات»، در سه دهة گذشته از پیشرفت و گسترش خاصی برخوردار شده و توجه به آن برای کمک به شناخت بیشتر دگرگونیهای جدید اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جهانی کنونی و حرکت به سوی جامعههای انسانی آگاهتر، آزادتر و با رفاهتر، افزایش یافته است.
با آن که خاستگاه «علوم ارتباطات» ایالات متحده آمریکا شناخته میشود، در دهههای اخیر، در سایر کشورهای غربی و همچنین در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، برای توسعة این رشتة مهم دانشگاهی، کوشش فراوان صورت گرفته است.
الف ـ ایالات متحدة آمریکا
ریشهها و سرچشمههای اصلی ایجاد و توسعة «علوم ارتباطات» در ایالات متحده را میتوان در سه زمینه مشخص کرد.
به این ترتیب، با پیشگامی آموزش « ارتباطات گفتاری» آموزش «روزنامهنگاری» و «پژوهشهای رسانهای و ارتباطی»، راههای پیشرفت و گسترش فعالیتهای علمی دانشگاهی در زمینههای مختلف ارتباطات، مانند ارتباطات جمعی (مطبوعات، سینما، رادیو و تلویزیون)، روابطعمومی، تبلیغات بازرگانی، بررسی و سنجش افکار عمومی در ایالات متحده هموار شدند و به دنبال آنها، در بسیاری از زمینههای وابسته به فعالیتهای یاد شده در مورد اقتصاد و مدیریت ارتباطات، حقوق ارتباطات، جامعهشناسی و روانشناسی ارتباطات و نظایر آنها نیز آموزشها و پژوهشهای ویژهای طرف توجه قرار گرفتند.
اما باید در نظر داشت که با وجو توسعة آموزشها و پژوهشهای ارتباطی در زمینههای مذکور، در دهههای اخیر، استفاده از عنوان «علوم ارتباطات» یا «علوم ارتباطی» [2] به صورت جمع و عنوان «علم ارتباطات» یا «علم ارتباط» [3] به صورت مفرد، برای معرفی مجموعة فعالیتهای دانشگاهی و واحدها و گروههای آموزشی و پژوهشی ارتباطات، در ایالات متحده آمریکا، کمتر مورد توجه واقع شده است و به جای آنها، بیشتر واژههای ساده یا ترکیبی دیگری مانند «ارتباطات»، «ارتباطات جمعی» [4]، «مطالعات ارتباطی» [5] و «مطالعات ارتباطی و رسانهای» [6] و نظایر آنها، به کار گرفته میشود.
مشهورترین مؤسسه آموزشی و پژوهشی ارتباطات امریکا، که از عنوان «علوم ارتباطات» استفاده کرده، «دانشکدة هنرها و علوم ارتباطات» دانشگاه ایالتی میشیگان در شهر «ایست لانسینگ» است. این دانشکده در سال 1955، به وسیلة «دیوید برلو» محقق و صاحبنظر ارتباطی معروف آمریکا، که از نخستین دانشجویان «ویلبر شرام»، استاد مشهور آمریکا در دورة دکترای علوم ارتباطات «انستیتوی پژوهش ارتباطی» دانشگاه «ایلی نوی» به شمار میرفت.، تأسیس شده است. دانشکده مذکور در سال 2005 پنجاهمین سال تأسیس خود را جشن گرفت و بسیاری از فارغالتحصیلان آن از استادان برجستة علوم ارتباطات آمریکا شناخته میشوند.
ب ـ فرانسه
برخلاف ایالاات متحده آمریکا، در فرانسه از اوایل دهة 1970، توجه دانشگاههای دارای برنامههای آموزش و پژوهش ارتباطات، به استفاده از نام ترکیبی « علوم اطلاعات و ارتباطات» یا نام تنهای «علوم ارتباطات» افزایش یافته است.
باید یادآوری کرد که فرانسویها مانند آمریکاییها، آموزش در زمینة ارتباطات را با تأسیس مدارس روزنامهنگاری در اوایل قرن بیستم آغاز کردند و از این لحاظ، تأسیس «مدرسه عالی روزنامهنگاری» در شهر «لیل» فرانسه (1924)، حائز اهمیت است. پس از آن، دانشگاه پاریس، در سالهای قبل از جنگ جهانی دوم به تأسیس «انستیتوی علم مطبوعات» [7] (1937)، که برای مطالعه و تحقیق در زمینههای حقوقی، اقتصادی، فنی، تاریخی و بینالمللی ارتباطات جمعی در نظر گرفته شده بود، اقدام کرد. پس از جنگ جهانی دوم، انستیتوی مذکور، به «انستیتوی فرانسوی مطبوعات» [8] تغییر نام داد و فعالیتهای خود را در سال 1946 در محل انستیتوی مطالعات سیاسی پاریس از سر گرفت. این انستیتو در سال 1975، رسماً بهعنوان یک مؤسسه عالی آموزشی و پژوهشی وابسته به دانشگاه پاریس معرفی شد و در سال 1961 با تأسیس نخستین دوره تحصیلات تکمیلی (فوقلیسانس و دکترا)، عنوان «انستیتوی فرانسوی مطبوعات و علوم ارتباطات» [9] (یا علوم خبری) برای آن، انتخاب شد، و در سالهای میانی دهة 1970، که عنوان «علوم اطلاعات و ارتباطات»، به طور رسمی از سوی دولت فرانسه برای برنامههای آموزشی و پژوهشی مورد نظر برگزیده شد، انستیتوی یاد شده، کلمة « ارتباطات» را نیز به عنوان خود افزود.
لازم به ذکر است که در سال 1975، به موجب مقررات ویژهای که برای تجدید نظر و اصلاح برنامههای آموزشی و پژوهشی راجع به ارتباطات در دانشگاههای فرانسه وضع شد، عنوان ترکیبی «علوم اطلاعات و ارتباطات» بهعنوان یک رشتة مستقل علمی (میانرشتهای)، برای این برنامهها انتخاب شد و از آن زمان تاکنون، اکثر دانشگاههای این کشور، که در زمینههای مختلف ارتباطات فعالیت دارند، نام ترکیبی مذکور را به کار میبرند و برخی از آنان مانند دانشگاه گرنوبل هم تنها عنوان (علوم ارتباطات» را مورد استفاده قرار میدهند. اقدام اخیر دولت فرانسه برای تأسیس «انستیتوی علوم ارتباطات» از سوی «مرکز ملی پژوهشهای علمی»، این کشور در نوامبر 2007، یکی از آخرین کوششهای مربوط به تقویت این رشته است.
ج ـ ایران
در ایران هم مانند بسیاری از کشورهای دیگر جهان، برنامههای آموزش و پژوهش در علوم ارتباطات با تأسیس دورههای روزنامهنگاری آغاز شدهاند. در این زمینه، تأسیس دوره آموزش روزنامهنگاری در «سازمان پرورش افکار»، در آخرین سالهای حکومت پهلوی اول و تشکیل دورههای آموزش آزاد روزنامهنگاری، با همکاری استادان آمریکایی در دانشگاه تهران در سالهای پس از کودتای 28 مرداد 1332، قابل توجهاند. اقدام دانشگاه تهران برای تأسیس اولین و آخرین دورة آموزش روزنامهنگاری در سطح لیسانس (کارشناسی) که در سال 1345 در دانشکده ادبیات و علوم انسانی این دانشگاه صورت گرفت نیز نمونه دیگری از کوششهای مقطعی در زمینة مورد نظر به شمار میرود.
برخلاف تجربههای مذکور، ایجاد «مؤسسه عالی مطبوعات و روابط عمومی» از سوی مؤسسه مطبوعاتی کیهان (در سال 1346)، و تبدیل آن به «دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی» (در سال 1350)،و شروع فعالیت «پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران» به کمک سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران(در سال 1355)، در ریشهگیری تاریخی علوم ارتباطات ایران، اهمیت خاص دارد.
فعالیتهای دانشکدة علوم ارتباطات اجتماعی، در دورة پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با احیای برنامة آموزشی تخصصی علوم ارتباطات در دورة کارشناسی، با دو شاخة «روزنامهنگاری» و «روابط عمومی» (در سال 1368)، تأسیس دوره کارشناسی ارشد علوم ارتباطات (در سال 1369)، ایجاد دورة دکترای علوم ارتباطات (سال 1375)، در دانشگاه علامه طباطبایی، تأسیس «مرکز پژوهشهای ارتباطات»، با همکاری دانشگاه علامه طباطبایی و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات (در سال 1375)، بازگشایی دانشکده 'علوم ارتباطات اجتماعی' سابق با نام «دانشکده علوم ارتباطات» (سال 1383) در دانشگاه علامه طباطبایی و پذیرش دانشجو برای دورههای کارشناسی رشتههای «روزنامهنگاری»، «روابط عمومی» و «مطالعات ارتباطی و فنآوری ارتباطات» این دانشکده (در سال 1384)، ادامه یافتهاند.
در این میان، تأسیس دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم ارتباطات در دانشگاه تهران، ایجاد دورة دکترای فرهنگ و ارتباطات در دانشگاه امام صادق(ع)، تأسیس دورههای آموزشی کارشناسی ارشد، دکترا و کارشناسی علوم ارتباطات در دانشگاه آزاد اسلامی، توسعة برنامههای آموزشی کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشکدة صدا و سیما، ایجاد دانشکدة خبر از سوی خبرگزاری جمهوری اسلامی و تأسیس دورههای آموزش روزنامهنگاری در انجمن صنفی روزنامهنگاران ، نیز به پیشرفت و گسترش علوم ارتباطات در ایران، کمک کردهاست.
[1] . Speech Communication
[2] . Communication Sciences
[3] . Communication Science
[4] . Mass Communications
[5] . Communication Studies
[6] . College of Communication Arts and Sciences
[7] . Instituet de Science de la Presse
[8] .Institut Francais de Presse
[9] .Institut Francais de Presse et des Sciences de L' Information