تعارض اخلاق رسانهای
پارادوکس اخلاق رسانهای و پرسش این که مشکلات مذکور چگونه ایجاد میشوند و دلایل بروز و تحکیم این مشکلات متعدد و گستره آن از سطح منافع و ضعف اخلاقی و حرفه ای افراد شاغل تا سطح سازمان و مدیریت و ارزشها، فرهنگ و ساز و کارهای حقوقی حاکم بر این حرفه (اجتماعی)
در مقاله قبلی با عنوان پارادوکس اخلاق رسانهای به پارهای از مشکلات اشاره شد. اکنون پرسش این است که مشکلات مذکور چگونه ایجاد میشوند. دلایل بروز و تحکیم این مشکلات متعدد است و گستره آن از سطح منافع و ضعف اخلاقی و حرفه ای افراد شاغل تا سطح سازمان و مدیریت و ارزشها، فرهنگ و ساز و کارهای حقوقی حاکم بر این حرفه (اجتماعی) را در بر می گیرد. این نوشته میخواهد به یکی از وجوه سطح دوم یعنی تعدد نقشهای اجتماعی و تعارض اخلاقی حاصل از آن بپردازد.
***
بر اساس آموختههای ما از جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی نقش مجموعه انتظاراتی است که دیگران از یک فرد در یک موقعیت اجتماعی دارند. یک فرد میتواند صاحب چند نقش باشد. مثلا یک نفر میتواند همزمان پزشک و سیاستمدار (نماینده مجلس) باشد. تا زمانی که انتظاراتی که از هر یک از این نقشها داریم با یکدیگر تداخل و تزاحمی پیدا نکنند مشکلی پیش نمی آید و در خیلی از موارد همین طور است. مثلا کارگر یا کارمندی معمولی را تصور کنید که پس از فراغت از کار به خانه میآید و اوقاتی را با همسر و فرزندانش به سر میبرد و انتظارات آنها را بر آورده میکند. ایفای نقشهای همسر و پدر دور از نقش کارمند صورت میگیرد و با هم تزاحمی ندارند.
اما گاهی نقشها با هم تعارض پیدا میکنند. یعنی مجموعه رفتارهایی که از دو یا چند نقش انتظار میرود با هم اصطکاک پیدا میکنند و فرد مجبور به انتخاب یک رفتار و ترک رفتار دیگری میشود، که هر یک از این دو کار ممکن است از نظر دیگران غیر اخلاقی تلقی شود. این وضعیت به ویژه زمانی پیدا میشود که رفتارها یا انتظاراتی که به یک نقش نسبت داده میشود کاملا مورد توافق نباشد یا افراد به خاطر منافع خود بر سر آنها به چون و چرا بپردازند. در بسیاری از حرف و مشاغل این تعارض پیش میآید.
در میان روزنامهنگاران نیز این وضعیت دیده میشود و گاهی از آن به استقلال از جناح ها یاد میشود. عبارت استقلال از جناح ها بیشتر و زودتر از عدم وابستگی به دولت، احزاب، و گروههای سیاسی به ذهن میآید، ولی معنی آن فراتر از وابستگی و تعلق سیاسی است و انواع وابستگی های طبقاتی، قومی، نژادی، و جنسیتی را در میگیرد. از آنجا که روزنامه به معنای عام و غیر حزبی آن نمیتواند آشکارا و آگاهانه و در قالب مطالبی که منتشر میکند مدافع هر یک از وابستگی های مذکور باشد، در صورتی که روزنامهنگاری چنین تعلقاتی داشته باشد و به نوعی در اخبار و مطالب تولیدی خود این موضع را بگنجاند و یا در آن دسته از فعالیت های اجتماعی شرکت کند که محل بروز و نمایش وابستگی های یاد شده است، آن گاه تعارض نقش و مشکلات اخلاقی ناشی از آن محتمل است.
نگاهی به نقش های دو یا چندگانه در مورد روزنامه نگاران و بهویژه سردبیران یا مدیران مسئول روزنامههای ما حاکی از این است که بخشی از مشکلات روزنامه نگاری ایرانی مانند عدم بیطرفی خبری، نقد و انتقاد غیر منصفانه و یا پرهیز از نقد ممکن است ناشی از این تعدد نقش و عدم اظهار شفاف آن باشد. برای تشریح بیشتر مطلب در اینجا فقط به سه روزنامه آفرینش، کیهان، و اطلاعات اشاره می کنم ولی به نظر می رسد تقریا تمام روزنامه ها وضعیت مشابهی دارند.
ابتدا به روزنامه آفرینش نگاه کنیم. در این روزنامه نقش دوگانه صاحب امتیاز روزنامه و رئیس دانشگاه آزاد دیده می شود. در لوگوی روزنامه این جمله گنجانده شده است: روزنامه مستقل صبح ایران. در صفحه شناسنامه آن نیز این اطلاعات دیده میشود: صاحب امتیاز عبدالله جعفر علی جاسبی. حال اگر به سایت اینترنتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز مراجعه کنیم نوشته شده است: تاسیس 1368، خصوصی، رئیس، دکتر عبدالله جاسبی. در سایت دانشگاه آزاد به عنوان یک دانشگاه کشوری نیز نوشته شده است این دانشگاه در حال حاضر حدود یک میلیون و 350 هزار دانشجو، حدود 34 هزار عضو هیات علمی (که شامل20 هزار و 283 نفر تمام وقت، 2 هزار و 603 نفر نیمه وقت و11هزار و 200 عضو هیات علمی معادل تمام وقت) و 31 هزار پرسنل در سراسر کشور دارد.
با در نظر گرفتن نقش دوگانه صاحب امتیاز روزنامه و ریاست دانشگاهی با این تعداد دانشجو، هیات علمی و کارمند، دشوار است آن استقلالی که در لوگوی روزنامه یادآوری شده است، حداقل در مورد نقد وضعیت آموزش عالی در کل و به طور خاص نقد کیفیت آموزش عالی خصوصی و یا گزارش کیفیت آموزش و تحقیق در امور صنفی و حرفه ای در دانشگاه آزاد اسلامی دست یافتنی باشد.
به نمونه دوم توجه کنیم. روزنامه اعتماد در تاریخ شنبه نهم خرداد 1388 در صفحه اول نوشت:
مدیرمسوول روزنامه کیهان در یک سخنرانی میان مردم اصفهان، کاندیداهای اصلاح طلب را با بنی امیه که در جنگ های بدر با پیامبر اکرم جنگیدند و در جنگ صفین قرآن را سر نیزه کردند، مقایسه کرد. او اصلاح طلبان را «دروغگو»، «نق زن»، «فعال در جبهه دشمنان ایران» و «باج گیر» توصیف کرد. با مراجعه به روزنامه کیهان تاریخ 9/3/88 مشاهده شد این سخرانی تحت عنوان: «قرآن را بر سر نیزه کردند شال سبز که بدتر از آن نیست» به صورت مشروح چاپ شده است.
به نقل از روزنامه کیهان شریعتمداری در بخشی از سخنان خود از انتخابات به عنوان میدان آزمایش الهی یاد کرد و گفت کسانی که به اسلام و انقلاب اعتقاد دارند، کسانی که اقتدار علمی و تکنولوژیک کشورشان را میخواهند و کسانی که از حاکمیت کلان سرمایهداران و میدانداری مفسدان اقتصادی بیزارند باید هوشیار باشند و رأی خود را که امانت الهی و تعیین کننده سرنوشت ملی است به نااهلان ندهند.
مدیر مسئول کیهان به مبارزه دولت نهم با مفسدان اقتصادی اشاره کرد و گفت: در این زمینه همین بس که اولاً؛ پاکدستی دولت نهم زبانزد خاص و عام است و ثانیاً؛ بسیاری از مفسدان اقتصادی در جبهه مخالفان احمدی نژاد حضور دارند. وی در ادامه گفت: یکی از مؤثرترین اقدامات احمدی نژاد در مبارزه با مفاسد اقتصادی این که دست بسیاری از رانت خواران و غارتگران را از بیت المال قطع کرده است.
با خواندن این جملات و جملات مشابه در این سخنرانی چاپ شده (کیهان تاریخ 9/3/88) این نتیجهگیری نادرست نخواهد بود که اگر یک فعال حزبی میخواست به حمایت از حزب متبوع خود تبلیغ کند احتمالا بهتر از این و جانبدارانهتر از این نمی توانست حرف بزند. در اینجا من به درستی یا نادرستی این گفتهها کاری ندارم. اشاره من به این نمونه برای این است که در مورد مدیر مسئول روزنامه کیهان دو نقش روزنامه نگار و فعال حزبی کاملا در هم و غیر قابل تفکیک شده است. این در حالی است که این روزنامه هیچ گاه خود را ارگان یک حزب یا گروه سیاسی معرفی نکرده است. بهویژه توجه داشته باشیم که اظهار نظر مورد استناد ابتدا به صورت یک سخنرانی در حمایت از یک کاندیدای ریاست جمهوری ایراد شده است، یعنی کاری که نوعا یک فعال حزبی انجام میدهد نه یک روزنامهنگار. باید اضافه کنم که این نمونه به عنوان یک مثال بین و آشکار ارایه شد و به هیج وجه به معنی این نیست که هیچ یک از روزنامه های دیگر ما چنین مشکلی ندارند.
اما برویم به سراغ نمونه سوم. روزنامه اطلاعات از روزنامههای قدیمی است که اکنون 83 سال سابقه فعالیت دارد و در مقایسه با سایر روزنامهها موضع خبری متعادلتری دارد. سردبیر این روزنامه سید محمود دعایی، از سال 59 تاکنون این مسوولیت را برعهده دارد و با سابقه ترین مدیرمسوول در نظام جمهوری اسلامی شناخته شده است. با وجود سابقه و اعتبار آقای دعایی به عنوان یک روزنامه نگار و سردبیر روزنامه پرسابقه اطلاعات، نکته جالب در مورد ایشان این است که وی علاوه بر این که شش دوره نماینده مجلس بوده است در آخرین انتخابات مجلس در اسفند سال 1386 نیز نامزد نمایندگی مجلس از تهران بوده است که نام وی در فهرست انتخاباتی گروههای سیاسی متعدد از تهران که در همین روزنامه اطلاعات 19 اسفند 1386 به چاپ رسیده است. گروههای سیاسی که وی را در فهرست خود قرار دادهاند عبارتند از ائتلاف اصلاح طلبان، جبهه متحد اصولگرایان، حزب اعتدال و توسعه، جمعیت زنان جمهوری اسلامی، ائتلاف بزرگ حزب الله ایران، جبهه اعتدال گرایان و چند گروه دیگر. علاوه بر این آقای سید محمود دعایی که یک روحانی است در تمام مدت سردبیری روزنامه اطلاعات عضو تشکل مجمع روحانیون مبارز نیز بوده است.
گرچه آقای دعایی به لحاظ شخصیت، فردی معتدل شناخته میشود و ظاهرا روزنامه تحت مدیریت ایشان نیز اغلب از جهتگیریهای تند پرهیز داشته و از ورود آشکار در مواضع جناحهای سیاسی شناخته شده برکنار بوده است اما اینکه یک نفر همزمان نماینده مجلس، عضو یک تشکل سیاسی شناخته شده و سردبیر یک روزنامه باشد، امری مطلوب نیست و میتواند حداقل در موارد و موضوعات خاصی مانند ارزیابی تشکل سیاسی متبوع سردبیر و نقد و ارزیابی عملکرد نمایندگان مجلس (به ویژه عملکرد خود آقای دعایی به عنوان نماینده) اثر گذار باشد.
این سه نمونه به تداخل و تزاحم ایفای دو نقش روزنامهنگار یا مدیریت روزنامه و سایر نقشهای اجتماعی و سیاسی مهم (ریاست دانشگاه، فعال سیاسی، و صاحب مقام سیاسی) به طور همزمان مربوط میشود. پیامدهای این وضعیت میتواند جانبداری خبری و تفسیری در فعالیت روزنامههای ما و نقد غیر منصفانه دولت و گروههای سیاسی مختلف و یا پرهیز از نقد دولت و یا گروههای سیاسی و نیز برجسته کردن موضوعات و مسائل کم اهمیت اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی، و یا بر عکس بیتوجهی به موضوعات و مسائل پر اهمیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بنا به مصالح و منافع روزنامهنگاران و مدیران روزنامهها باشد.
اما شکل دیگری از تداخل نقشها نیز ممکن است مشاهده شود و آن ورود روزنامهنگاران در فعالیت های سیاسی و حزبی به صورت جمعی و تشکل یافته است. این مورد (حداقل به صورت آشکار و علنی) کم سابقه است. اما یک نمونه آن در سال جاری مشاهده شد. در تاریخ 4/3/ 88 خبرگزاری ایسنا به نقل از پایگاه اطلاعرسانی ستاد هماهنگی حمایتهای مردمی دکتر احمدینژاد، گزارش کرد: اعضای «جمعیت خبرنگاران همراه مردم» در بیانیه اعلام موجودیت خود، حمایت خود را از دکتر احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم نیز آشکار کرد. در ابتدای این اطلاعیه آمده است:
در آستانه انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری، « جمعیت خبرنگاران همراه مردم» با هدف پشتیبانی از تودهها به ویژه مردم محروم جامعه، ضمن اعلام موجودیت و حضور آرمانگرایانه در عرصه سیاسی کشور، با دعوت گسترده مردم به مشارکت در عرصه انتخابات و نقد عادلانه جریانهای مطرح سیاسی و با پرهیز از اتخاذ مواضع غیرمنصفانه در برابر نمایندگان هر یک از جناحهای فکری، با پیروی از اصول و موازینی که کشور را به سمت آبادانی و عزت و شرف رهنمون میسازد، انتخاب نهایی خود را از میان کاندیداهای حاضر در عرصه انتخابات، محمود احمدینژاد معرفی میکند.
نکته جالب در این اطلاعیه دو نکته ناسازگار است: اول پرهیز از اتخاذ مواضع غیر منصفانه در برابر نمایندگان هر یک از جناح های فکری و دوم انتخاب نهایی محمود احمدی نژاد از میان کاندیداهای حاضر. پرسیدنی است که چگونه یک روزنامه نگار میتواند همزمان هم بیطرف باشد و هم طرفدار؟
بر اساس نمونههای بالا (که البته شواهدی مشابه در مورد تقریبا تمام روزنامه وجود دارد) میتوان گفت یک مشکل بزرگ روزنامههای ما عدم تفکیک نقشهای رسانه ای (روزنامه نگار، سردبیر، مدیر مسئول و مانند اینها) با نقش های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و اجتماعی است. این تداخل نقشها از سوی برخی صاحب نظران روزنامه نگاری، از جمله بیل کواچ و تام روزنستیل در کتاب عناصر روزنامه نگاری، عدم استقلال از جناحها نامیده شده است.
ممکن است گفته شود روزنامهنگاران هم میتوانند مانند سایر افراد جامعه از مواضع، اهداف، گروهها، و یا اشخاص سیاسی طرفداری کنند. به ویژه اینکه در عمل بیطرفی مطلق اگر غیر ممکن نباشد حداقل بسیار دشوار است. دفاع از این نظر چندان آسان نیست چرا که نفس خبردهی و اظهار نظر برای عموم مردم (توجه داشته باشیم که روزنامههای غیر حزبی با مخاطب خاص و تفکیک شده سر و کار ندارند) مستلزم میزانی از بیطرفی است. اگر بیطرفی در نظر قابل مناقشه باشد بیطرفی در روش گردآوری و تفسیر اطلاعات مناقشه بردار نیست و چون جانبداری در نظر میتواند به عدم بیطرفی در روش منجر شود، نتیجه پیروی از این عقیده ممکن است بروز مشکلات اخلاقی و زیرپا گذاشتن ارزشها و اصول اخلاقی باشد. علاوه بر این، بر فرض که عقیده فوق پذیرفته شود، ارزش اخلاقی شفافیت و صداقت حکم می کند که روزنامهنگاران صادقانه داشتن نقش های متعدد و یا مواضع و عقاید کلی خود را علنی و آشکار کنند.