ارتباطات سیاسی، انتقال اطلاعات سیاسی از یک بخش نظام سیاسی به بخشی دیگر و میان نظامهای اجتماعی و سیاسی است و در این میان، فناوریهای نوین ارتباطی مؤثرترین و کارآمدترین مجرای انتقال این اطلاعات هستند؛ اطلاعاتی که به شهروندان توانایی فهم و درک رویدادها و روندهای سیاسی و تصمیمگیری برای اتخاذ بهترین مشی سیاستورزی و کنشگری را میدهد. تحقق دموکراسی به میزان توانایی مردم به داوری دربارة مشی سیاسی نمایندگانی که میخواهند داشته باشند و نیز به داوری آنها درباره این که آن نمایندگان به وعدههایی که میدهند عمل میکنند یا نه، بستگی دارد...
ارتباطات سیاسی، انتقال اطلاعات سیاسی از یک بخش نظام سیاسی به بخشی دیگر و میان نظامهای اجتماعی و سیاسی است و در این میان، فناوریهای نوین ارتباطی مؤثرترین و کارآمدترین مجرای انتقال این اطلاعات هستند؛ اطلاعاتی که به شهروندان توانایی فهم و درک رویدادها و روندهای سیاسی و تصمیمگیری برای اتخاذ بهترین مشی سیاستورزی و کنشگری را میدهد. تحقق دموکراسی به میزان توانایی مردم به داوری دربارة مشی سیاسی نمایندگانی که میخواهند داشته باشند و نیز به داوری آنها درباره این که آن نمایندگان به وعدههایی که میدهند عمل میکنند یا نه، بستگی دارد. امکان این داوریها در وهله نخست بستگی به اطلاعات و اخبار و در وهله دوم به دانش، فرصت و مهارت تبدیل این اطلاعات به یک ارزیابی معتبر دارد.
هر کس که امروز دغدغة ترویج «دموکراسی» را دارد باید به راههای تازهای برای تشویق گفتوگو و تبادل نظر میان شهروندان و ساختن پلهای ارتباطی میان حاکمان و شهروندان بیندیشد. فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی در این خصوص حائز اهمیت اند. این فناوریها ابزارهایی هستند که میتوانند راههای نوینی به سوی گشودگی و گفتوگو و تحقق دموکراسی نیرومند بگشایند.
به باور بسیاری از اندیشمندان، حوزه عمومی جدیدی از دموکراسی ارتباطی- الکترونیکی به واسطه فناوریهای نوین اطلاعاتی به وجود آمده است. لذا کسانی که به حوزههای سیاسی و فرهنگی آینده علاقهمند هستند باید از نقش مهم حوزههای عمومی جدید آگاه باشند و در این حوزهها فعالیت کنند.
میتوان حیاتبخش بودن و معتمد بودن دموکراسی ارتباطی- الکترونیکی را در شکل جدید حوزههای عمومی و فضای ارتباطی- الکترونیکی نشان داد. چنین فضایی بسیار مشارکتیتر از فضای تلویزیونی و نیز صنعت فرهنگ رسانهای است. این فضای ارتباطی- الکترونیکی متنوعتر و سرزندهتر از فضاهای فرهنگی ـ عمومی معاصر است.
با این تفاسیر به نظر میرسد یکی از مهمترین کانونها و قلمروهای فعالیت فناوریهای نوین ارتباطی بویژه اینترنت، قلمرو ارتباطات سیاسی و بویژه انتخابات و مبارزات انتخاباتی است. اینترنت با دارا بودن ویژگیهایی چون تعاملی بودن، جمعزدایی، تمرکززدایی و عدم محدودیت مکانی و زمانی، مهم ترین و تأثیرگذارترین فناوری نوین ارتباطی در عرصه ارتباطات سیاسی است که گونههای تأثیرگذاری آن در این عرصه را میتوان چنین برشمرد:
شهروندان با دسترسی به مجموعهای بینهایت از اطلاعات از طریق اینترنت میتوانند گزینش فعالانهای در حوزه سیاست انجام دهند و با گسترش مجاری دریافت اطلاعات، به اطلاعات رادیو و تلویزیون بسنده نکنند. در واقع شهروندان با گزینش و انتخاب اطلاعات، به مخاطب فعال تبدیل میشوند.
از آنجایی که تصمیمگیری آگاهانه و عقلانی در گرو داشتن اطلاعات وسیع و ارزیابی دقیق وضعیت سیاسی است، اینترنت با ایجاد و تسهیل اطلاعات، به توانمندسازی شهروندان کمک میکند.
احزاب، گروهها و کاندیداها با حداقل هزینه امکان مییابند دیدگاههای خود را به اطلاع عموم برسانند و به عبارتی، تریبونی جهانی در اختیار داشته باشند. همچنین دسترسی کنشگران به مردم مستقیم است و دروازهبانان و گزینشگرانی که در رسانههایی چون روزنامه، رادیو و تلویزیون وجود دارند، در اینترنت به چشم نمیخورند، لذا اخبار و اطلاعات با تحریف و دستکاری کمتری در اختیار شهروندان قرار میگیرد.
اینترنت فرصتهای لازم را برای افراد و گروههایی که منافع مشترک دارند، فراهم میکند تا با پشت سر گذاشتن موانع سیاسی و جغرافیایی، به اطلاعرسانی و اظهار نظر بپردازند و برای حضور و عمل سیاسی، دست به بسیج سیاسی بزنند. بویژه اقلیتهای قومی، جنسی و... میتوانند با راهاندازی تشکلها و اجتماعات مجازی، یک تریبون جهانی برای خود فراهم کنند و دست به واکنش بزنند. به واسطه مجاری ارتباطی اینترنتی، کنشگران سیاسی بر حاکمان و سیاستمداران و فرایند تصمیمگیریشان تأثیر میگذارند. به عبارتی تکنولوژی های نوین ارتباطی - اطلاعاتی به افرادی که دارای منافع مشترک هستند فرصت میدهد با وجود فاصله یا موانع اجتماعی، با هم در تماس باشند. انسانها میتوانند از طریق تریبونهای جهانی مبتنی بر منافع محدود، از حصار جغرافیا یا محدودیت مکانیخلاص شوند.
ویژگی بارز تلویزیون این است که با تمرکز بر کادرهای مرکزی احزاب، اهمیت فعالیتهای انتخاباتی محلی را کاهش میدهد. به این معنا که ردههای پایینتر احزاب و گروهها در محدودههای جغرافیایی پیرامونی و شهرستانها، فرصت چندانی برای اظهار نظر و تأثیرگذاری بر فرایند تصمیمگیری ندارند. در نتیجه، همه چیز در حزب متمرکز میشود و مردم در حاشیه قرار میگیرند. مطالعات نقش تلویزیون در ارتباطات سیاسی نشان میدهد که تلویزیون اهمیت فعالیتهای انتخاباتی محلی را کاهش داده و فعالیتها را به کارکنان مرکزی حزب انتقال می دهد. این مسئله به تحرک فزاینده احزاب و حاشیهای شدن توده مردم منتهی شد. ولی اینترنت این وضع را دگرگون کرد و این امکان را فراهم آورد که مردم و هواداران نسبت به آنچه رهبران احزاب و گروهها انجام میدهند، اطلاعات بیشتری کسب کنند و ضمن اظهار نظر و مخالفت، نخبگان سیاسی را به پاسخگویی وادار سازند. خلاصه این که، اینترنت قدرت را میان نخبگان و مردم توزیع و به تمرکز زدایی کمک میکند.
به طور سنتی، دامنه مشارکت و فعالیت در زمینه سیاسی و مشارکت سیاسی به خاطر موانع زمانی، مکانی و مالی محدود بود. با ورود اینترنت، هزینههای ورود به حوزه عمومی پایین آمد و مبادله ایدهها کمتر وابسته به منابع مالی و پولی شده است. به عبارتی، احزاب و کنشگران سیاسی از طریق اینترنت و با حداقل هزینه میتوانند با مردم ارتباط برقرار کنند. بنابراین اینترنت سطح مشارکت سیاسی را در جامعه افزایش میدهد.
اینترنت با تقلیل محدودیتهای زمانی و مکانی، هزینههای مربوط به ریسک سیاسی را نیز کاهش میدهد و امکان موضعگیری سیاسی با خطر پذیری کمتر را فراهم میکند.
اینترنت با افزایش سطح تعاملات و تبادلات سیاسی، باعث شکلگیری نوعی فعالگرایی سیاسی در جامعه میشود به این معنا که اعلام موافقت یا مخالفت با یک مسئله و رویداد سیاسی توسط شهروندان در فضای مجازی، احساس خوب و مثبتی از توانمندی سیاسی برای این کنشگران فراهم میکند؛ زیرا شهروندان احساس میکنند آزادانهتر میتوانند وارد عرصه سیاسی شوند.
اینترنت به مفهوم و حس دخالت بازیگران، حداقل به دو دلیل شدت میبخشد: الف. مردم احساس میکنند که بیش از شیوههای ارتباط سنتی وارد بازی میشوند. ب. اینترنت بر سازمان و تشکلی که آن را به کار گرفته است، احساس یک عامل کارآمد و قدرتمند را میبخشد که قادر است در محیط زندگیاش تأثیرگذار باشد. اینترنت همچنین امکان شکلگیری هویت جمعی را فراهم میکند. افراد از طریق تعاملات و تبادلات مبتنی بر شبکه، درک بهتری از آنچه در آن اشتراک نظر دارند به دست میآورند. علاوه بر آن، اینترنت احساس تعلق به یک گروه خاص یا احساس تعلق به یک اجتماع ویژه را برای مردم فراهم میکند.
آثار بالقوه اینترنت بر ارتباطات سیاسی و مشکلات و چالش های ناشی از آن را میتوان در جدول زیر نشان داد.
تأثیر بالقوه اینترنت بر ارتباطات سیاسی
منافع بالقوه
مشکلات و چالشها
1. تأثیر بالقوه اینترنت بر ارتباطات سیاسی
1.دسترسی ساده به تولید اطلاعات،
دسترسی عموم به اطلاعات
1. اضافه بار اطلاعاتی
2. ارتباط مستقیم میان فرستنده و دریافتکننده
2. دور زدن دروازهبانها
2. فقدان میانجیهایی که میتوانند کارکرد انتقادی داشته باشند
3. گزینش توسط دریافتکنندگان
3. دسترسی به اطلاعات مورد نظر
3. نقض حریم شخصی
4. سرعت اطلاعات
4. روزآمدسازی اطلاعات
4. هزینه نگهداری سیستمها، کمبود وقت
5. قابلیتهای تعامل
(ارتباطات یکسویه نیست)
5. امکان بازخورد از طراف گیرنده، دریافت اطلاعات مورد نیاز
5. حریم خصوصی
6. بُعد جهانی (اینترنت رسانهای جهانی است)
6. تنوع منابع
6. تنازعات یا همگنسازی