الگوهای الگوریتمی و هوریستیک

الگوهای الگوریتمی و هوریستیک

هیچ وقت از یاد نبریم سیاست‌گذاری ارتباطی بر برنامه ریزی رسانه‌ای مقدم است که هم شامل رسانه‌های خرد یا رسانه‌های خود گزین می‌شود و وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌ها را دربرمی‌گیرد و هم شامل رسانه‌های بزرگی مانند تلویزیون و رادیو  ومطبوعات می شودکه متکی و  مبتنی بر  پیش فرض‌ها یا نوع نگاه ما به رسانه یا مخاطب است.

به همین دلیل من آن‌ها را در یک طبقه‌بندی به دو گروه نگاه یا الگوهای الگوریتمی و نگاه یا الگوهای هوریستیک تقسیم کردم. الگوهای الگوریتمی نظام رسانه‌ای یا نظام سازمانی را یک نظام نامنعطف یا از پیش تعیین شده دارای نقش‌های کاملا معین و مسیرهای روشن می‌داند. در گرایش‌های جدید در سیاست‌گذاری‌های ارتباطی، طبیعتا پیش‌فرض‌هایی که پایه و بنیاد این گرایش‌ها را تعیین می‌کند به سمت الگوهای هوریستیک یا چندپایانی و به عبارت دیگر مبهم، متغیر و منعطف گرایش پیدا کرده است. در الگوهای هوریستیک هدف کلی است. در این الگو می‌خواهیم اطلاعات را در اختیار مخاطبان قرار دهیم و می‌خواهیم جریان آزاد اطلاعات وجود داشته باشد. در واقع می‌خواهیم ارتباطات دوسویه باشد.

این‌ها مفاهیم کلی هستند که باید روشن شود مثل اینکه می‌گوییم می‌خواهیم همه رضایت داشته باشند یا این‌که همه خوشبخت باشند و به سعادت برسند. این خوشبختی یا سعادت از جنس خرید بلیط اتوبوس، از جنس رفتن به فروشگاه یا حتی خریدن یک کتاب نیست. هرکدام از این‌ها در فرهنگ‌های مختلف، در شرایط مختلف، نسبت به مخاطبان مختلف تفاوت‌هایی خواهند داشت و به عبارت دیگر، در این‌جا حتی آن وسیله‌ای هم که انتخاب می‌کنیم می‌تواند بر هدف تاثیر بگذارد، به همین دلیل آن‌را مسیرهای چندپایانی می‌نامند. از کدام مسیر برویم باید برویم تا ببینیم به آن هدف می‌رسیم یا نه؟ خود انتخاب مسیر بر هدف تاثیر می‌گذارد. مثل بحث‌های جدیدی که در مطالعات فرهنگی می‌شود، که اساساً سبک زندگی بر نوع زندگی اثرگذار است.

ممکن است افراد با انتخاب مسیرهای متفاوت به یک نقطه پایان برسند و ممکن است با انتخاب مسیرهای مختلف به نقطه پایانی نرسند. به همین دلیل است که به این الگو، الگوی چند پایانی گفته می‌شود. زمانی هم به این الگو هم‌پایانی گفته می‌شد، اما حداقل سودی که دارد این است که مسیرهای مختلف و برداشت‌های مختلف را به عنوان یک واقعیت به رسمیت می‌شناسد و یک مسیر پیش ساخته جبری را برای رسانه درنظر نمی‌گیرد.

این الگو مکانیسم‌ها و ساز و کارهای مختلف را درست می‌داند و در مسیر ارسال و انتقال پیام، تشدید یا تضعیف پیام را به دلیل زمینه‌ها یا بافت‌هایی که برای آن وجود دارد محتمل می‌داند. در واقع رسانه را در یک فضای متکثر، متعدد و حتی مه‌آلود تعریف می‌کند که در چنین فضایی باید برای آن سیاست گذاری و بعد از برنامه‌ریزی کند. این است که هر چقدر قسمت‌های نزدیک‌‌ ‌ترش روشن‌تر شود، قسمت‌های دورتر هم طبیعتاً بعد از آن روشن می‌شود.

الگوی هوریستیک بر اساس ویژگی‌ها و نقش‌های جدیدی که برای رسانه تعریف می‌کند، برای رسانه در کنار مخاطب و در کنار جامعه اهمیت قائل است. در این نگاه، دیگر رسانه محور نیست بلکه به ذهنیت و طرز تلقی مخاطبان هم توجه می‌شود.

در چنین حالتی دیگر رسانه مثل گذشته آن قدر بزرگ و وسیع نیست، شبکه‌هایش دیگر وسیع نیستند و شبکه‌ها خردتر می‌شود. بنابراین بنیاد و اساس الگوی هوریستیک بر اصلاح شوندگی، انعطاف‌پذیری و تاثیرپذیری از مخاطبان استوار است.