پس از جنگ جهانی دوم، موضوع توسعه کشورهای جهان سوم در ابعاد گوناگون، مورد توجه متفکران و اندیشمندان علوم اجتماعی قرار گرفت. در ابتدا تصور آنها این بود که وجود سرمایه و فناوری جدید برای توسعه کشورها کافی باشد. دلیل این رویکرد آن بود که توسعه، صرفاً معادل رشد اقتصادی قلمداد میشد. بدین منظور، برنامههایی در سطح جهان به اجرا در آمد که هدف از آنها، کمک به توسعه و پیشرفت کشورهای جهان سوم بود...
مقدمه: پس از جنگ جهانی دوم، موضوع توسعه کشورهای جهان سوم در ابعاد گوناگون، مورد توجه متفکران و اندیشمندان علوم اجتماعی قرار گرفت. در ابتدا تصور آنها این بود که وجود سرمایه و فناوری جدید برای توسعه کشورها کافی باشد. دلیل این رویکرد آن بود که توسعه، صرفاً معادل رشد اقتصادی قلمداد میشد. بدین منظور، برنامههایی در سطح جهان به اجرا در آمد که هدف از آنها، کمک به توسعه و پیشرفت کشورهای جهان سوم بود. طولی نکشید که برنامهریزان غربی متوجه اشتباه خود در یکی دانستن 'توسعه'و 'بازسازی' شدند. بهدنبال انتشار کتاب 'رشد اقتصادی نو' اثر 'کوزنتس' (Cosenz) در سال 1966، اقتصاد توسعه در مسیر دیگری قرار گرفت. او در کتاب خود متذکر شده بود که رشد اقتصادی، فقط زمانی امکانپذیر است که همراه با دگرگونی مداوم در ساخت اجتماعی یک ملت باشد. بدینسان، نهادها و ارزشهای متناسب اجتماعی نیز برای تولید ضرورت دارند و باید آنها را در کنار کار، سرمایه و فناوری جزیی از دادههای فراگرد تولید به حساب آورد. این امر، باعث شد که نظریهپردازان توسعه، ساخت سیاسی - اجتماعی و ارزشهای فرهنگی را نیز در کنار رشد اقتصادی منظور کنند.
'طی پنج دهه گذشته، نظریات و الگوهای گوناگونی از سوی نظریهپردازان و برنامهریزان توسعه مطرح شده است. وجه مشترک عمده این نظریات آن است که همه آنها، شرط ورود به مرحله توسعه را گذار از نظام سنتی این جوامع دانستهاند و هر یک از آنها در پی آن بودهاند که برای گذار از نظام سنتی به نظام نوین، الگویی ارائه دهند. این وجه مشترک را باید ناشی از تجربه تاریخی کشورهای غربی در فرایند توسعه یافتگی دانست؛ به گونهای که نظریهپردازان غربی با تکیه بر روندی که غرب در مسیر توسعه پیموده است، نسخهای کلی برای درمان توسعه نیافتگی جوامع دیگر سفارش میدهند، بدون آنکه وضعیت و ساختار این جوامع را مدنظر قرار دهند' (مولانا، 1371).
به گفته 'هربرت پاسین' (Herbert Passin) نویسنده کتاب 'ارتباطات و توسعه سیاسی'، کشورهای در حال توسعه الواح سپیدی نیستند که فقط منتظر نقش عقاید غربی باشند. این امر باعث شده که بسیاری از کشورهای در حال توسعه، با همان مشکلات و مسائلی روبرو باشند که در طول نیمقرن گذشته با آن مواجه بودهاند. در برخی از این کشورها، اجرای نظریات توسعه به دلیل تعارض با شرایط جامعه، به بحرانهای حاد اجتماعی و سیاسی منجر شده است.
توسعه چیست؟
واژه 'توسعه' (development) از نظر لغوی در زبان انگلیسی، به معنی بسط یافتن، درک کردن، تکامل و پیشرفت است. گرچه این واژه از قرن هشتم هجری (14 میلادی) برای توضیح برخی پدیدههای اجتماعی بکار رفته است، لیکن استفاده وسیع از این واژه بهعنوان یک چارچوب تحلیلی برای درک پیشرفت جوامع انسانی، به بعد از جنگ جهانی دوم و در دهههای 1960-1950 مربوط میشود. در آن موقع، این واژه مترادف با نوسازی، رشد، صنعتی شدن و برای تعبیرات و اصطلاحات مشابه به کار میرفت.
'مایکل تودارو' (Michel Toudaro) جامعهشناس مشهور غربی، توسعه را چنین تعریف میکند: 'توسعه را باید جریانی چند بعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشهکن کردن فقر مطلق مردم است. توسعه در اصل باید نشان دهد که مجموعه نظام اجتماعی، هماهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواستههای افراد و گروههای اجتماعی در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج شده و به سوی وضع یا حالتی که از نظر مادی و معنوی بهتر است، سوق یابد' (تودارو، 1364).
جامعه شناسان برخلاف اقتصاددانان که از توسعه بر مفاهیم و شاخصهای کمی تأکید میورزند، بر بعد ارزشی توسعه نیز اصرار میکنند. بهعنوان مثال 'گی روشه' (Guy Rocher) جامعهشناس فرانسوی، در مفهوم توسعه میگوید: 'بطور کلی صحبت از مفهوم نوسازی یا توسعه، قضاوتی است ارزشی که با ارزشهای معینی ارتباط دارد. اقتصاددانان این ارزش را در افزایش سطح زندگی به صورت ارقامی چند مورد ملاحظه قرار میدهند، در حالیکه برای جامعهشناس این تمایل مرتبط با نظامی از ارزشها میشود که دارای کارکرد است. همه جوامع به یک اندازه به افزایش سطح زندگی ارزش نداده و اهمیت یکسانی در این مورد قائل نیستند' (روشه، 1368).
بنابراین میتوان گفت اهداف توسعه نمیتواند تنها اقتصادی و بالا بردن نرخ رشد تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه باشد، بلکه توسعه فرایندی از تغییر و دگرگونی است که نه تنها در زمینه اقتصادی، بلکه در زمینه سیستم اجتماعی، سازمان سیاسی و بالاخره ضوابطی که رفتار انسانی را در جامعه رهبری میکند نیز اثر میگذارد. به عبارت دیگر، 'توسعه به معنای ارتقای مستمر کل جامعه و نظام اجتماعی به سوی زندگی بهتر و یا انسانیتر است' (تودارو، 1368، ص 136).
البته برای درک معنای توسعه، باید دستکم سه ارزش اصلی بهعنوان پایه و بنیانهای نظری و فکری در مباحث توسعه در نظر گرفته شود: نخست، مفهوم تأمین نیازهای تداوم بخش زندگی، مانند غذا، مسکن، بهداشت و امنیت که فقدان آنها موجب عقبماندگی میشود. دوم، عزتنفس و احساس برخورداری از شخصیت که همه مردم و جوامع بهدنبال آن هستند، هر چند که ممکن است نوع و شکل آن در جوامع و فرهنگهای گوناگون، متفاوت باشد. سوم، آزادی به مفهوم رهایی از شرایط مادی از خودبیگانه کننده زندگی و آزادی از قیود اجتماعی انسان نسبت به طبیعت، جهل، بدبختی، و نیز آزادی از انسانهای دیگر، نهادها و باورهای جزمی است (نظرپور، 1378، ص 25).
با توجه به شرح فوق، میتوان چنین مفهومی را از توسعه استنباط کرد: 'توسعه فرایندی است که متضمن تغییرات مدوام در همه عرصههای زندگی انسانی، اعم از مادی و معنوی و بهبود بنیانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است که انسان در این فرایند، آزادانه به حیاتی توأم با عزتنفس و اتکای به خویش، در محدودهای پذیرفته شده، دست مییابد (آقاجانی، 1375، ص 11).
مکاتب توسعه
1- مکتب نوسازی (توسعه یافتگی)
این مکتب را میتوان محصول تاریخی سه رویداد مهم بعد از جنگ جهانی دوم به شمار میآورد:
اصطلاح نوسازی گرچه به صورت معادلی برای توسعه بکار میرود، اما دارای مفهوم خاص خود میباشد. در واقع در نوسازی بیشتر بر 'فرد' تکیه میشود، در حالیکه در توسعه بر 'جامعه'. تعریف راجرز از نوسازی چنین است: نوسازی فراگردی است که طی آن افراد از زندگی به شیوه سنتی به مرحلهای از زندگی پیچیدهتر و پیشرفتهتر (به لحاظ تکنولوژیکی) گام مینهند.
'امتیاز مفهوم نوسازی بر مفهوم توسعه این است که بخاطر توجه آن به فرد، بیشتر با عوامل فرهنگی-روانی سر و کار دارد تا عوامل اقتصادی-سیاسی و این مسئله طبیعتاً حیطه این مفهوم را محدودتر و کاربرد آن را آسانتر میکند' (جهانداری، 1357، ص 15). اما این به آن معنا نیست که نوسازی تنها به ابعاد روانی توسعه میپردازد. در واقع دیدگاه نوسازی سه حوزه نظری دارد:
2- مکتب توسعه نیافتگی
2-1- وابستگی
دیدگاه وابستگی که یکی از نحلههای مکتب توسعهنیافتگی است، ابتدا در امریکای لاتین و بهعنوان عکسالعمل نسبت به شکست 'برنامه اکلا' در دهه 1960 شکل گرفت. از دیگر زمینههای شکلگیری این دیدگاه، میتوان به بحران مارکسیسم ارتدوکس و افول مکتب نوسازی در آن مقطع اشاره کرد. این دیدگاه در اواخر دهه 1960 با استقبال گرمی در ایالات متحده روبرو شد، چرا که بازتاب احساسات نسل جدیدی از پژوهشگران جوان و انقلابی بود که تجربه جنبش دانشجویی، اعتراض علیه جنگ، فعالیت برای آزادی زنان و شورش محلات فقیرنشین را پشتسر گذاشته بودند (سو، 1376، ص 117).
نظریهپردازان دیدگاه وابستگی معتقدند که جوامع توسعهنیافته، جزیی از یک نظام جهانی هستند. آنها اعتقادی به توسعه اقتصادی مرحلهای ندارند و بر این باورند که این جوامع در مرحلهای به سر نمیبرند که کشورهای توسعه یافته امروزی، سالیان پیش از آن گذشتهاند. این نظریهپردازان بر این باورند که توسعه نیافتگی، محصول ساخت و یا ویژگیهایی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی یک جامعه نیست، بلکه تا حد زیادی نتیجه تاریخی ارتباط اقتصادی بین کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه است. بنابراین مشکلاتی که کشورهای در حال توسعه با آن مواجه هستند، ناشی از مسائل درونی جامعه نیست، بلکه ناشی از مسائل بیرونی جامعه است. 'آندره گوندر فرانک'، 'پل باران'، 'کاردوسو'، 'دوس سانتوس' و 'گالتونگ' از نظریهپردازان سرشناس این دیدگاه هستند.
'دوسسانتوس' (Deus Santous) نظریهپرداز برزیلی در تعریف وابستگی میگوید: 'وابستگی وضعیت مشروطی است که در آن اقتصاد گروهی از کشورها، بواسطه توسعه و گسترش گروه دیگر مشروط میشود. در حالیکه برخی کشورها میتوانند از طریق نیروی محرکه خود توسعه یابند، بقیه که در وضعیت وابستگی هستند، تنها میتوانند بصورت انعکاسی از گسترش کشورهای مسلط توسعه پیدا کنند که ممکن است بر توسعه سریع آنها اثرات منفی یا مثبت داشته باشد' (ازکیا، 1380، ص 25).
'یوهان گالتونگ' (Johan galtung) پژوهشگر نروژی، بر مبنای نوع رابطه بین کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه، اصطلاح 'مرکز و پیرامون' را ارائه داده و بر این اساس، پنج نوع امپریالیسم را از یکدیگر تفکیک کرده است:
'دیدگاه وابستگی به لحاظ خط مشی و سیاستگذاری، در نقطه مقابل مکتب نوسازی قرار دارد. برخلاف مکتب نوسازی که پیشنهاد میکند کشورهای پیرامون به گسترش رابطه خود با کشورهای مرکز -در قالب دریافت کمکهای مالی، فنی و پذیرش ارزشهای جدید- بپردازند، دیدگاه وابستگی بر این باور است که ارتباط گسترده با کشورهای مرکز، به زیان کشورهای پیرامون تمام میشود' (حقی، 1381، ص 26).
2-2- دیدگاه نظام جهانی
دیدگاه نظام جهانی، آخرین خط پدید آمده در حوزه توسعه است. خاستگاه اولیه این دیدگاه، 'مرکز مطالعات نظامهای اقتصادی، تاریخی و تمدنهای فرناند برادل' در دانشگاه دولتی نیویورک بود. این مکتب شکل تکامل یافته دیدگاه وابستگی است. این مکتب نیز زاویه جدیدی را برای تفسیر و تحلیل رویدادهای مهم دهه 1970 نظیر توسعه صنعتی در شرق آسیا، بحران کشورهای سوسیالیستی و افول اقتصاد جهانی سرمایهداری گشوده است. صاحبنظران این دیدگاه در وهله نخست، تحت تأثیر مکتب وابستگی و سپس مکتب فرانسوی سالگشتها، ضرورت بررسی کلیت نظام و همینطور روندهای بلندمدت را مورد تأکید قرار دادهاند. بدین ترتیب، اقتصاد جهانی بهعنوان واحد تحلیل این دیدگاه نیز به صورت یک نظام تاریخی، متشکل از سه لایه مرکز، نیمه پیرامون و پیرامون مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. مکتب نظام جهانی قائل به این است که تا اواخر قرن بیستم، اقتصاد جهانی سرمایهداری به مرحله گذار میرسد که در آن امکان تغییر مسیر واقعی بشر دور از دسترس نیست.
از نظریهپردازان سرشناس این حوزه، میتوان به 'ایمانوئل والرشتاین'، 'آندره گوندرفرانک' و 'سمیر امین' اشاره کرد. والرشتاین، نظریه نظام جهانی را در اوایل دهه 1970 ارائه کرد. او در پی تعیین خاستگاههای سرمایهداری انقلاب صنعتی و ارتباط پیچیده و متقابل جهان اول، دوم و سوم است. «والرشتاین از تمایز بین توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی یا سرمایهداری حاشیهای و مرکزی اجتناب کرده و معتقد است که تنها یک نوع سرمایهداری وجود دارد و آن نظام جهانی است. در این نظام واحد جهانی، همه چیز با هم مرتبط است و دیگر نمیتوان از وجود اقتصاد فئودالی یا سوسیالیستی در دنیای امروز سخن گفت. او به نقش بورژوازی ملی در توسعه اعتقادی ندارد. از منظر والرشتاین، نابرابری، اصل اساسی و نیروی محرکه نظام جهانی است. به باور او، توسعه همزمان همه کشورها میسر نیست، زیرا شکاف فزاینده، مکانیسم همیشگی عملکرد اقتصاد جهانی است. در واقع، توسعه برخی کشورها به قیمت توسعهنیافتگی کشورهای دیگر تمام میشود (ازکیا، 1380، ص 158).
ارتباطات و توسعه
پژوهش در زمینه ارتباطات و توسعه، بخشی از مطالعات و تحقیقات ارتباطی چند دهه اخیر را تشکیل میدهد. پایه و اساس این مطالعات، نظریاتی است که از دهه 1950 به بعد عمدتاً توسط نظریهپردازان غربی بویژه امریکاییها مطرح شده است. 'در مجموع باید گفت که ارتباطات نقش ویژهای در رشد و ارتقای صنعت و اقتصاد دارد و در حقیقت سیستم اقتصادی جهان بدون وسایل ارتباطی نمیتواند کارایی داشته باشد و میتوان گفت که بقای اقتصاد جهانی، به بقای وسایل ارتباطی وابسته است' (ذاکر، 1376، ص 30). به این ترتیب مشخص است که چرا ارتباطات و توسعه، به محور دلمشغولی سیاسیون، دانشمندان و پژوهشگران جهانی تبدیل و نظریات گوناگونی در مورد آن مطرح شده که اغلب نیز با یکدیگر به چالش پرداختهاند.
ارتباطات در فرایند توسعه ملی، از جنبههایی دارای اهمیت است: نخست آنکه وسایل گوناگون ارتباطی، از عوامل مؤثر در آگاهسازی، هماهنگی و ساماندهی موردنظر در ارائه و اجرای طرحهای گوناگون توسعه به شمار میروند و در جلب مشارکت عمومی و همکاریهای مردمی، برای دستیابی به نتایج مطلوب، تأثیری تعیینکننده دارند؛ و دوم آنکه ارتباطات خود نیز به عنوان شاخصهای توسعه، مانند درآمد ملی، سطح سواد و رفاه عمومی و همچون اجزای اصلی توسعه مانند آموزش و بهداشت، صنعت و خدمات، از جایگاه رفیع و ممتازی برخوردار است. از این رو، برای پیشرفت و گسترش آنها در کنار زمینههای مهم دیگر توسعه، برنامهریزیهای ویژهای در نظر گرفته میشود. به این ترتیب 'ارتباطات توسعه' و 'توسعه ارتباطات' در فرآیند توسعه، لازم و ملزوم یکدیگرند (معتمدنژاد، 1375، ص 217).
و بالاخره اینکه در مورد تأثیر ارتباطات بر توسعه، دو دیدگاه وجود دارد: یکی خوشبینانه که برای ارتباطات در توسعه نقش مهمی در حد معجزه قائل است و دیگری، دیدگاه بدبینانه که نسبت به کاربرد و استفاده از رسانهها بدبین است و آنها را تضعیف کننده ارزشهای بومی و ملی و عامل بیهویتی و از خود بیگانگی میداند.
الگوهای ارتباطات و توسعه
با در نظر گرفتن مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، میتوان سه الگو را در رابطه با ارتباطات و توسعه از هم متمایز ساخت:
1- الگوی لیبرالی-سرمایهداری: الگوهای لیبرالی، نخستین مجموعه مسلط در الگوهای ارتباطی و توسعه هستند. این الگوها کم و بیش بر مفهوم نوگرایی و نظامهای غربی اقتصادی سرمایهداری مبتنی اند، عمدتاً بر نقش نخبگان اقتصادی در فرایند توسعه تأکید دارند و به مؤلفههایی چون اطلاعات، علم و نوآوری توجه ویژهای مبذول میدارند (مولانا، 1379). این نوع الگو که از مکتب نوسازی الهام گرفته است، بر نوگرایی جوامع سنتی و تقلید از روند توسعه نظامهای غربی و سرمایهداری تأکید میورزد. این نوع الگو متأثر از نظریات اجتماعی - اقتصادی ماکس وبر و نیز آراء و افکار متفکرانی همچون جان لاک، توماس هابس، آدام اسمیت، روسو و توماس جفرسون است. الگوی لیبرالی-سرمایهداری متشکل از چهار عامل اصلی است:
نقش ارتباطات در این الگو، انتقال فناوری از کشورهای توسعه یافته به کشورهای توسعه نیافته است.
از دیگر ویژگیهای این الگو آن است که برای ارتباطات سنتی ارزشی قائل نیست. بر این اساس، وسایل ارتباطی، ابزارهای بنیادین سازماندهی به شمار میآیند. همچنین در این الگو، رسانهها رکن چهارم دموکراسی به شمار میآیند' (همان).
2- الگوی مارکسیستی-سوسیالیستی (چپگرایانه و انتقادی): دومین مجموعه حاکم در قلمرو ارتباطات و توسعه، الگوی مارکسیستی-سوسیالیستی است. بر طبق این الگو، ارتباطات جدای از نظریههای سیاسی و عقیدتی نیست. الگوهای چپگرایانه و انتقادی بر مبانییی از قبیل تحریک، سازمان یا بسیج و انتقاد از خود، به عنوان نقش اولیه و اساسی مجاری ارتباطی و بویژه وسایل ارتباط جمعی استوار بوده و برای ارتباط میان فردی و گروهی بویژه از طریق نهادهای مدنی تأکید میکند و آن را پیش شرط طرح و اجرای برنامهها، اهداف و استراتژیهای توسعه میداند. دیدگاههای انتقادی در عرصه ارتباطات که از خمیرمایههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی هنری و ادبی برخوردار بودند، رشد کرده و موجب شکلگیری مکاتب انتقادی در حوزه ارتباطات شدهاند که در این میان میتوان به مکتب فرانکفورت، نظریه سلطه رسانهها، نظریه وابستگی، مکتب مطالعات فرهنگی و نظریه اقتصادی سیاسی ارتباطات اشاره کرد.
'الگوی مارکسیستی-سوسیالیستی همانند الگوی لیبرالی-سرمایهداری، بر رشد اقتصادی تأکید میکند، اما بر سر چگونگی دستیابی به آن، بین این دو الگو اختلاف وجود دارد. از دیگر شباهتهای این دو الگو آن است که هر دو علم را محور کلیدی توسعه میدانند' (همان). کشورهایی نظیر چین، کوبا، و تانزانیا هنوز از الگوهای مارکسیستی پیروی میکنند. این کشورها در زمینه توسعه، نگاه به درون و منابع داخلی خود داشتند. آنها توانستهاند با اتکا به خود و استفاده منطقی و مناسب از رسانهها، موقعیتهای چشمگیری در زمینه توسعه داشته باشند. از نظر این کشورها، رسانهها نمیتوانند تنها عامل تغییر اجتماعی باشند، بلکه عنصر مکمل اهداف توسعه به شمار میروند و در عین حال کاملاً ضروری هستند.
3- الگوی وحدتگرا - رهاییبخش: سومین الگویی که در زمینه توسعه و ارتباطات در دهههای 1970 و 1980 شکل گرفت، الگوی وحدتگرا-رهاییبخش نام دارد. 'این الگو اساساً انسانگرا و معنوی است بر کیفیت در برابر کمیت تأکید میورزد و خواستار برابری و توازن در نظام بینالملل است' (همان). 'طرفداران این الگو معتقدند که هم ارتباطات بین فردی و هم ارتباطات درون فردی، باید در کانون توجه برنامهریزان توسعه قرار گیرد. بر این اساس، علاوه بر ارتباطات سنتی، باید به فناوریهای نوین ارتباطی نیز توجه شود' (همان). بر پایه این الگو، ارزشها و مفاهیم موجود در ارتباطات، نخستین محرکههای حرکت به سوی دگرگونی اجتماعی است. ارتباط در درون جامعه، به افزایش پیوستگی اجتماعی میانجامد و به آموزش مستمر کمک میکند.
ارتباطات به خرده گروهها قدرت میبخشد و به اجتماعی کردن کمک میکند. از دیدگاه این الگو، آزادی بیان به سبب فرایند تدریجی همگنسازی فرهنگی فرایند نظامهای ارتباطی، به مخاطره افتاده است و راهبردهای کنونی، رشد آزادی فرهنگی را به حداقل رسانده است. از طرف دیگر، متفکران و صاحبنظران این حوزه نسبت به نظامهای آموزشی موجود دیدگاهی انتقادی دارند. آنها بر این باورند که نظامهای آموزشی بیشتر به این خاطر شکل گرفتهاند که قدرت حاکم (ستمگران) بطور ارادی آن را به خدمت گیرند تا بتوانند مردم (ستمدیدگان) را در شرایط غیرانسانی نگه دارند. روشنفکران این حوزه، با ارائه راهحلهای گوناگون معتقدند که نخبگان و تودهها باید هر دو مبدل به فراگیرنده شوند؛ یعنی باید جریان ارتباطات دو سویه شود و محاوره و گفتگوی دو طرفه، جایگاه ویژهای در ارتباطات داشته باشد. اگر در جریان گفتگو، عدهای واژگان را به انحصار خود درآورند، گفتگو متوقف میشود و جریان یکسویه ارتباط در قالب 'تکگویی' ظاهر میشود.
نکته مهم دیگری که در این الگو به چشم میخورد، آن است که بر 'خود' ارتباط تأکید میشود و نه ابزارهای ارتباطی. انقلاب واقعی باید در حوزه ارتباطات به وقوع بپیوندد و نه در وسایل ارتباطی، زیرا انقلاب ارتباطات خود را در واکنش متقابل انسانی نشان میدهد. نکته آخر اینکه، ارتباط حقیقی از منظر این الگو، باید افقی باشد. تنها در این صورت است که هم فرستنده و هم گیرنده با تبادل تجارب خود، دچار تحول و دگرگونی میشوند (همان). در این الگو، اندیشمندان امریکای لاتین نظیر پائولوفریره، خوان سوماویا، اندیشمندان آفریقا مانند قوامنکرومه رهبر غنا، جولیوس نایرره رهبر استقلال تانزانیا، اندیشمندان آسیا نظیر جواهر لعل نهرو نخستوزیر فقید هند، ای. ک. گوجرال وزیر سابق اطلاعات هند، چودری عنایت الله از محققان ارتباطی بنگلادش و در نهایت جلال آل احمد و علی شریعتی از کشورمان قرار دارند.
نظریهها و نگرشها در زمینه ارتباطات و توسعه
1- نگرش علیتی به ارتباطات و توسعه (دیدگاه خوشبینانه)
عدهای از اندیشمندان تحت عنوان 'ارتباطات به مثابه علت توسعه'، نظریهها و الگوهای گوناگونی را ارائه کردهاند که اکثر آنها بر نظریههای 'مارکس وبر' درباره تغییرات اجتماعی و اقتصادی متکی است. هواداران این مکتب فکری که بیشتر آثار خود را در دهههای 1950 و 1960 تألیف کردهاند، سعی کردهاند تا با استفاده از تحلیل سطح کلان از ارتباطات، به مثابه مفهومی برای درک بهتر تغییرات اجتماعی استفاده کنند. اندیشمندان اقتصادی کلاسیک و نئوکلاسیک، ارتباطات را عامل ضروری توسعه اقتصادی و رشد میدانستند (همان). نظریات اندیشمندانی چون دانیل لرنر، اورت هیگن و دیوید مک کلند در زمره این آثار قرار دارد.
1-1 - لرنر و الگوی علیتی
'دانیللرنر' را میتوان راهگشای بررسی نقش ارتباطات در توسعه دانست. انتشار کتاب 'گذر از جامعه سنتی، نوسازی خاورمیانه' در سال 1958 را میتوان آغاز بررسیهای توسعه به حساب آورد. دیدگاه لرنر از دو جنبه با اهمیت و قابل بررسی است: نخست آنکه این نظریه از جامعترین نظریههای ارتباطی توسعه محسوب میشود و دیگر آنکه تقریباً بر همه کسانی که پس از لرنر، به کار در این زمینه پرداختهاند، تأثیرگذاشته و بسیاری از پیش فرضهای آنها را شکل داده است. پژوهش لرنر، اولین تلاش برای فرمولی کردن الگوی جهانی نوسازی است که از طریق یک پژوهش میدانی در شش کشور خاورمیانه مورد محک قرار گرفت. لرنر در این پژوهش، بهدنبال شیوهای است که جوامع با استفاده از آن، به مرحله گذار و سپس به نوگرایی میرسند. 'الگوی علیتی لرنر، بر توالی تحولات نهادی استوار است، تحولاتی که به رشد خود توان و نوگرایی منجر میشود: شهرنشینی، سوادآموزی، گسترش رسانههای جمعی، درآمد سرانه بیشتر و مشارکت سیاسی. بر این اساس، هر جا شهرنشینی افزایش یافته، به رشد سوادآموزی منجر شده و رشد سوادآموزی باعث شده تا مردم از رسانهها بیشتر استفاده کنند و هرگاه مردم بیشتر از همیشه تحت پوشش رسانهها قرار گرفتهاند، مشارکت اقتصادی (درآمد سرانه) و مشارکت سیاسی (رأی دادن) اوج گرفته است' (همان).
نظریهای که بوسیله لرنر مطرح شده، مبتنی بر تجاربی است که کشورهای غربی طی چند قرن گذشته داشته و از قالب جوامع سنتی به شکل جوامع پیشرفته در آمدهاند. او معتقد است که فراگرد نوسازی، غرب و شرق نمیشناسد و صرفاً بر حسب تصادف است که ابتدا در کشورهای غربی شاهد آن بودهایم.
2-1- انتقاد از الگوی نوسازی و توسعهبخشی ارتباطات
نظریهها و الگوهای غربی 'نوگرایی' کشورهای جهان سوم و مخصوصاً نظریه دانیللرنر در مورد توسعهبخشی ارتباطات، از اواسط سالهای دهه 1960، مورد انتقادهای قاطعتری در این زمینه از سوی محققان غربی و جهان سوم قرار گرفتند. در سال 1965 در سمیناری که در دانشگاه هاوایی برای ارزیابی نظریهها و الگوهای غربی نوسازی و توسعهبخشی ارتباطات زیر نظر دانیل لرنر و ویلبرشرام تشکیل شد، برای اولین بار یک محقق بنگلادشی بنام 'چودری عنایتالله' ضمن انتقاد از الگوی جهانی غربی توسعه عنوان کرد که چنین الگویی برای جهان سوم مناسب نیست و مخصوصاً آسیاییها نمیتوانند چنین الگویی را بپذیرند. همچنین در اولین سمینار دانشگاه هاوایی انتقاد دیگری از سوی 'اورت راجرز' محقق معروف امریکایی ارتباطات و توسعه بر الگوی واحد غربی در مورد توسعه مطرح شد. وی معتقد بود تجربه سال های اخیر آشکار ساخته است که چنین الگویی قابل تحقیق نیست و باید 'الگوهای متناوب' را که با شرایط خاص کشورهای مختلف جهان انطباق داشته باشند، جستجو کرد. دو سال بعد نیز محقق دیگری بنام 'الیهو کاتز' بر مبنای تحقیقی که در سالهای 1973 تا 1975 درباره توسعهبخشی رادیو و تلویزیون در 11 کشور جهان سوم انجام داده بود، از نظریههای دانیل لرنر انتقاد کرد. وی از ضرورت توجه به ویژگیهای مختلف کشورهای جهان سوم در کاربرد توسعهبخشی ارتباطات سخن گفته و از الگوهای متناوب دفاع کرده است.
به موازات این انتقادها که به سرعت قاطعتر شد، از اوایل دهه 1970 عدهای از محققان غرب و جهان سوم (نظیر آلن ولز، لوییس رامیرو بلتران، آرماند ماتلار، کارل نوردن استرنگ و هربرت شیلر) با دیدگاههای انتقادی عمیقتر خویش، به نظریهها و الگوهای تقلیدی و تحمیلی 'توسعهبخشی ارتباطات' که تنها به تحرک رفتار فردی و حفظ وضع موجود کشورهای در حال توسعه استوارند، حمله کردند و در مقابل، نقش وسایل ارتباط جمعی را در شرایط دگرگونی بنیادی ساختارهای اقتصادی و اجتماعی این کشورها و طرد نظامهای وابسته به امپریالیسم در جهان سوم، مورد توجه قرار دادند (معتمدنژاد، 1375).
2- نگرش سوداگرا به توسعه و ارتباطات
این نوع نگرش که در دهه 1960 گسترش یافت، رابطه میان تکنولوژی ارتباطات و سیاستهای توسعه را مورد بررسی قرار میدهد و تلاش میکند تا رابطه هزینه سرمایهگذاری در تکنولوژی ارتباطات برای توسعه را با سودی که از این سرمایه حاصل میشود، مقایسه کند. بطور مثال، در سیستم ماهوارهای داخلی آنقدر فایده خواهد داشت که هزینههای سنگین این سیستم را جبران کند. در این دیدگاه طبقهبندی زیر رایج است:
الگوی اشاعه که توسط 'اورت راجرز' و همکارانش طراحی و در بسیاری از نقاط جهان به اجرا گذاشته شد، در این تقسیمبندی جای میگیرد. از نظر راجرز، تغییر اجتماعی فرایندی است که طی آن در ساختار و کارکرد یک نظام اجتماعی دگرگونی بوجود میآید' (راجرز، 1369، ص 10).
فرایند تغییر اجتماعی شامل سه مرحله پیدرپی است:
بنابراین راجرز و همکاران او، در میان آن دسته از محققان علوم اجتماعی قرار میگیرند که معتقدند تغییر اجتماعی به عنوان یک روند ارتباطی بهتر قابل درک است.
3- نگرش ساختارگرا به ارتباطات و توسعه
این نگرش که بر پایه اقتصاد سیاسی و فرهنگ استوار است، در بررسی توسعه و ارتباطات، زیرساختهای سیستم ارتباط جهانی را مورد کنکاش قرار میدهد تا روشن سازد که آیا این زیرساختها، توسعه را در همه سطوح، با مانع مواجه میسازند یا باعث ارتقای توسعه میشوند. براساس این نوع نگرش، ارتباطات زیرساخت و پیششرط رشد اقتصادی و فراگرد توسعه است. نظریهپردازان این حوزه، همگی در بررسی نظریههای ارتباطات و توسعه موضعی نقادانه دارند و بسیاری از آنها از دیدگاههای مکتب فرانکفورت الهام گرفتهاند.
هر چند میزان قابل توجهی از مطالعات در این حوزه، ملهم از نظریههای مارکسیستی و نئومارکسیستی است، اما بخش عمده این آثار، توسط غیر مارکسیستها تهیه شده است. نظریهپردازان این حوزه، غالباً از کشورهای جهان سوماند، اما در بین آنها متفکرانی از اروپا و امریکا نیز دیده میشوند. گزارش کمیسیون 'مک براید' موسوم به 'یک جهان و چندین صدا' نیز بهعنوان یکی از عمدهترین اسنادی که به توسعه و ارتباطات پرداخته، از زاویه ساختاری مینگرد. از برجستهترین پژوهشگران این حوزه، میتوان به هربرت شیلر، دالاس اسمایت، آرماند ماتلار، حمید مولانا، سیس هاملینگ و رامیرو بلتران اشاره کرد.
مبانی نظری توسعه ارتباطات دور
تحولات و دگرگونیهای ارتباطات دور که پس از جنگ جهانی دوم آغاز شده، در آغاز این قرن علاوه بر اینکه سبب نظریهپردازیهای بسیار در مورد ارتباطات بهعنوان یک عامل زیربنایی توسعه شد، باعث شد که این پدیده به عنوان یک متغیر مستقل برای زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مدنظر قرار گیرد. از آغاز دهه 1980 میلادی، نقش ارتباطات دور در توسعه، با چاپ کتاب 'حلقه گمشده' در کنار وسایل ارتباط جمعی مطرح شد. در این کتاب، به فاصله و شکاف بین کشورهای فقیر و غنی و ضرورت پر کردن این شکاف توجه داده شد. ارتباطات دور به عنوان زیر بنای زیربناها مطرح و آن را یکی از اصلیترین عوامل توسعه نامیدند. به عبارتی، مخابرات بستر توسعه فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی اعلام شد. 'در دهه 1990 میلادی، چندین کتاب در خصوص نقش ارتباطات دور در توسعه به چاپ رسید که معروفترین آنها، کتابی با همین نام است که توسط 'روبرت جی ساندرز' و با کمک بانک جهانی منتشر شد. در این کتاب، نقش ارتباطات دور در توسعه در ابعاد مختلف به نقد کشیده شده است. ارتباطات دور و حمل و نقل، ارتباطات دور و بازاریابی، ارتباطات دور و صرفهجویی در انرژی، ارتباطات دور و بهرهبرداری و... بخشهایی از کتاب یاد شده است' (شکرخواه، 1375، ص 16).
نظریههای مربوط به توسعهبخشی ارتباطات، به تدریج در اتحادیه بینالمللی ارتباطات دور کامل شد؛ بهنحوی که در سالهای آخر دهه 1990 میلادی، موضوع ارتباطات و توسعه، از مباحث اصلی این اتحادیه شد و با پیدایش اینترنت و گسترش بزرگراههای اطلاعاتی هر روز به این نقش افزوده شد. امروزه مفاهیم جامعه اطلاعاتی، انقلاب اطلاعاتی بر محور بستر ارتباطات دور قرار گرفته است و همه کشورهای دنیا در چالشی تنگاتنگ، روشهای جدید توسعه ارتباطات را جستجو میکند.
1- عوامل کلیدی توسعه ارتباطات دور
در دهه 1980 در بیشتر کشورهای پیشرفته صنعتی از جمله امریکا، دولتمردان دست به خصوصیسازی زدند. البته بحث هزینه کمتر و کارایی بیشتر در میان نبود. هدف این خصوصیسازیها، مخصوصاً در امریکا، نجات شرکتهای فراملی و در کل نجات امریکا از بحران اقتصادی بود؛ بحرانی که کشورهای غربی با آن مواجه بودند. 'هربرت شیلر' از پیشروان مطالعات انتقادی در زمینه ارتباطات، در این رابطه میگوید: 'در اطراف قلمرو بخش عمومی، سپهر شرکتها قرار گرفته که به ظرافت بخش خصوصی نامیده شده است... بخش اعظم این شرکتها سهم فزاینده درآمدها را از فعالیتهای بینالمللی کسب میکنند. افزایش تمرکز قدرت و ثروت در سپهر شرکتها در دهههای اخیر حیرتآور بوده است...' (همان، ص 17).
1-1- خصوصی سازی:
تا قبل از یک دهه پیش، اکثر فعالیتهای شرکتهای مخابراتی، بهدلیل تعهد دولتها به انجام خدمات عمومی، سود سرشار و کارآیی در انحصار دولت بود. در دهه اخیر، بهدلیل وسعت و گسترش بیش از حد شبکهها و افزایش حجم ترافیک و تنوع فعالیتها و تخصصیشدن آنها، دولتها سعی در واگذاری آنها به بخش خصوصی داشته و خود صرفاً نظارت، هدایت و سیاستگذاری کلان را بهعهده گرفتند و با کسب درآمدهای مالیاتی از شرکتهای غیر دولتی، مشکل اقتصادی خود را حل میکند. این روند خصوصیسازی، موجب گسترش فعالیتها و ایجاد زمینههای متعدد فعالیت و اشتغال در کشورها شده است.
2-1- رقابتهای گسترده:
با انحصارزدایی و خصوصیسازی فعالیتها و ایجاد شرکتهای متعدد در امر بهرهبرداری از شبکههای مخابراتی، رقابت گستردهای در سطح داخلی و بینالمللی بین ارائه دهندگان خدمات و همچنین تولیدکنندگان تجهیزات مخابراتی ایجاد شده است. سرعت تحولات فناوری و اثرات عمیق آن بر کارآیی و اثربخشی فعالیتهای مخابراتی، به گسترش رقابتها در کلیه زمینهها (در صورت نظارت و هدایت دولت و ممانعت از ایجاد تبانی و تراست) میانجامد.
3-1- افزایش سرمایهگذاری در بخش ارتباطات:
در سه دهه اخیر، سرمایهگذاری در 'تکنولوژی اطلاعات' (Information Technology) بیش از سایر بخشها بوده است. میزان سرمایهگذاری در بخش ارتباطات دور، از 13 درصد کل درآمد ناخالص ملی کشورها در دهه 80 میلادی، به رقم 53 درصد در سال 2000 میلادی افزایش یافته است (زارعیان، بیتا، ص 90).
4-1- ایجاد یکپارچگی در شبکهها:
یکی دیگر از اثرات عمیق تحولات فناوری در بخش ارتباطات، ایجاد شبکههای یکپارچه است که کل سطح زمین را پوشش میدهند. این پوشش، اختصاصی و منحصر به ارائه یک خدمت خاص نیست، بلکه میتواند تمامی خدمات مطرح را در برگیرد.
2- ارتباطات دور و توسعه ملی
شبکههای ارتباطی و اطلاعاتی، زمینه لازم برای انتقال داده و فناوری اطلاعات در سطح ملی و جهانی را فراهم میکنند. این شبکهها در سطح بینالمللی 'اینترنت' نامیده میشود. میزان استفاده و بهرهگیری از بسترهای ارتباطی نوین، متناسب با میزان رشد و توسعه کشورها، در زمینه فناوری ارتباطات و اطلاعات، متفاوت است. امروزه بکارگیری هرچه بیشتر فناوری اطلاعات، یکی از مهمترین شاخص های توسعه در سطح بینالمللی شناخته شده است. آخرین مرحله رشد 'ارتباطات دور'، در شبکههای اینترنت تجلی یافته است، چرا که اینترنت شبکهای است که بستر مناسب برای انتقال صوت، تصویر، صوت و تصویر، متن و هر آنچه که در همه شبکههای سنتی بطور جداگانه وجود داشت، یکجا فراهم کرده است. هرچند کارکرد سنتی ارتباطات دور نیز نباید هرگز از نظرها دور بماند، اما با توجه به توسعه تکنولوژی اطلاعات و نقش 'تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات'(ICT) در جوامع، ابتدا این بخش توضیح داده میشود.
2-1- اینترنت:
اینترنت مجموعهای از شبکههای کامپیوتری محلی و یا کامپیوترهای منفرد است که بوسیله خطوط مخابراتی، از قبیل ماهواره، رادیو، کابل مسی و فیبر نوری به هم متصل شده و تحت یک پروتکل واحد موسوم به (IP) با هم تبادل اطلاعات انجام میدهند. توزیع خدمات اینترنتی در بین کاربران شبکه، توسط شرکتهای فراهمکننده خدمات اینترنتی (ISP) انجام میشود. در حال حاضر تقریباً در تمام نقاط دنیا، شبکه اینترنت در حد وسیع مورد استفاده قرار میگیرد. خدمات قابل ارائه در اینترنت به شرح زیر تقسیمبندی شده است: پست الکترونیک، گروههای خبری، انتقال فایل، اجرای برنامه از راه دور، صفحات اطلاعرسانی. این خدمات قابل ارائه در شبکه اینترنت، همه بخشهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه را تحت تأثیر قرار داده؛ به نحوی که میتوان گفت: امروزه، اینترنت در توسعه ملی کشورها نقش غیرقابل انکاری دارد. با شناخت نسبی از قابلیت های 'تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات' (ICT)، محورهای عمده تأثیرگذاری ارتباطات دور در این بستر، در قالب سه نقش اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بیان میشود.
3- ارتباطات دور و اقتصاد
آثار و نتایج اقتصادی مخابرات با اثرگذاری در تجارت، کشاورزی، صنعت، پزشکی، حمل و نقل و محیطزیست و... آشکار میشود. مخابرات با حضور خویش در جریان اقتصادی و تجاری کشور -همچون کاتالیزور در فعل و انفعالات شیمیایی- موجب تسهیل عملیات تا حصول نتیجه نهایی میشود و به جریان اقتصادی، سرعت و شتاب میبخشد. بطوریکه میتوان گفت: هر کار اقتصادی بدون مخابرات، نتایج مطلوب و سودآوری نخواهد داشت. سرمایهگذاری در بخش مخابرات، علاوه بر اشتغالزایی در کشورها، مستقیماً در توسعه نقش دارد و هم اکنون نیز به عنوان اشتغالزاترین صنعت شناخته میشود. از طریق خدمات گوناگونی که در اختیار بشر گذاشته است، صرفهجوییهای زیادی را از نظر انرژی، وقت، هزینه، جلوگیری از فرسایش محیط، جسم و روح افراد باعث میشود.
3-1- بانکداری الکترونیک:
فناوری در بانکها، فناوری پردازش، ثبت، نگهداری، تغذیه و تبادل اطلاعات مشتریان است، این تکنولوژی طی دورههای چهارگانهای به تکامل رسیده است. در هر دوره تا حدی رایانه و نرمافزار جایگزین انسانها و کاغذها شدهاند. دوره های تحول الگوهای اساسی فنآوری در صنعت بانکداری عبارت است از:
در سه دوره اول، هنوز ارتباطات و مخابرات به شبکههای کامپیوتری متصل نشدهاند، اما آخرین دوره زمانی آغاز میشود که همه نتایج بدست آمده از دورههای قبل، بطور کامل به سیستم عملیات الکترونیک انتقال یابند تا هم بانک و هم مشتریان بتوانند به صورت دقیق و منظم اطلاعات مورد نیازشان را کسب کنند. گرچه آهنگ این تحولات متفاوت است، اما این چهار دوره بطور یکسان، در بانکداری اکثر کشورها روی داده است. البته ما هنوز در بخش عمدهای از نظام بانکی در مرحله دوم و سوم قرار داریم' (همان).
ویژگیهای بانکداری الکترونیک مبتنی بر شبکههای مخابرات عبارتند از:
3-2- تجارت الکترونیک:
ترکیب تجارت و الکترونیک در واقع از سال 1970 میلادی آغاز شد. در آن زمان شرکتهای بزرگ دست به تشکیل شبکههای کامپیوتری زدند تا اطلاعات تجاری را در بین خود و تولید کنندگان مبادله کنند. این روش 'تبادل الکترونیک دادهها' یا (EDI) نامیده میشد. میتوان گفت که مبادله الکترونیک دادهها عبارت است از: 'تولید، پردازش، کاربرد و تبادل اطلاعات و اسناد به شیوههای الکترونیک و خودکار بین سیستمهای کامپیوتری براساس زبان مشترک و استانداردهای مشخص، با کمترین دخالت عامل انسانی' (پورخالصیان، 1377، ص 18). در تجارت الکترونیک، اینترنت و فناوری اطلاعات و ارتباطات، پی بستر اصلی هستند؛ بویژه اینترنت که در این جریان به دو منظور استفاده میشود: یکی شبکه انتقال الکترونیک و دیگری ایجاد 'وب جهانی' یا بازار عرضه کالا و خدمات و اطلاعات که توسط خریداران دیده و خریداری میشود.
3-2-1- ویژگیهای تجارت الکترونیک:
تجارت الکترونیک دارای ویژگیهای بنیادی نسبت به تجارت سنتی است که از دو بعد مورد بررسی قرار میگیرد:
3-2-1-1- جاذبههای تجارت الکترونیک:
3-2-1-2- ویژگیهای اقتصادی تجارت الکترونیک:
3-3- کار از راه دور:
در این پدیده، بالاخص در زمینه فعالیتهای ستادی و تحقیقاتی، کارکنان به جای حضور در اداره و محل کار، خارج از محیط کار و توسط یک خط ارتباطی و رایانه که در دسترسشان است، وظایف و امور محوله را انجام میدهند و با امکان برقراری ارتباط به بانکهای اطلاعاتی و تأمین سایر نیازها از طریق تجهیزات در اختیار خود، اقدام به اجرای امور و تحویل آن مسئول ذیربط میکنند. امروزه در بسیاری از کشورها، منشیهای خانگی به تعداد قابل ملاحظهای دیده میشوند. علاوه بر این، اکثر محققان و پژوهشگران، بدون اینکه مجبور باشند برای انجام امور تحقیقاتی به کتابخانهها مراجعه کنند، از طریق امکانات ارتباطی در اختیار، به تحقیق و پژوهش مشغولاند. میتوان تصور کرد که در چنین شرایطی، بسیاری از هزینههای ساختمان، تأسیسات، رفت و آمد، اوقات تلف شده و غیره کاهش یافته و بالعکس تبدیل به منابعی می شود که میتواند در توسعه بکار رود؛ ضمن اینکه مطلوبیت فردی و اجتماعی قابل توجهی نیز بهدنبال خواهد داشت (از جمله کوچک شدن ابعاد شهرها، کاهش آلودگی هوا و حفظ محیط زیست).
3-4- پزشکی از راه دور:
از معیارهای اصلی توسعه در هر کشور، حفظ سلامتی انسانها، بهداشت و درمان است. توان بالقوه زیرساختهای ارتباطی، در استفاده بهینه از زمان، هزینه، انرژی و مسائلی از این قبیل، یکی دیگر از دستاوردهای فناوری ارتباطات و اطلاعات یعنی 'پزشکی از راه دور' را مطرح کرده است. پزشکی از راه دور، علاوه بر اینکه نیاز همه کشورهاست، کشورهای در حال توسعه نیاز بیشتری به آن دارند. به همین جهت، برای مطرح کردن پزشکی از راه دور و آگاهی تصمیمگیرندگان، چگونگی اجرای آن و کمک به نفع نیازهای خدمات درمانی راه دور، قدمهای مؤثری برداشته شده است.
در پزشکی از راه دور، بیماران ممکن است در یک شهر و یا یک کشور، به غیر شهر یا کشوری که پزشک متخصص در آن کار میکند، زندگی کنند. تصاویر، نوارها و مدارک بیمار به کمک شبکه مخابرات و ارتباطات، بصورت آنلاین برای پزشک ارسال میشود، پزشک بعداز معاینه، نسخه را مینویسد تا توسط بیمار اجرا شود. استفاده از کارتهای هوشمند، نمونه دیگری از کاربرد ارتباطات در پزشکی است. در این کارتها، اطلاعات صاحب کارت نظیر: اطلاعات شناسایی، اورژانس، آزمایشات، تاریخچه دارویی و... کدگذاری شدهاند که افراد میتوانند در هر نقطهای که حضور دارند، هم به پزشک خود مراجعه کنند و هم به سایر پزشکان؛ و در این حال بدون نیاز به پرونده و معاینات جدید، معالجه بیمار شروع میشود.
نقش ارتباطات دور در کاهش آلودگی محیطزیست، تحول در حمل و نقل، هواشناسی، کشاورزی، انرژی و سرمایهگذاری، از دیگر کاربردهای ارتباطات دور در توسعه اقتصادی است.
4- ارتباطات دور و فرهنگ:
فناوری ارتباطات دور با چهار ویژگی تعاملی بودن، ارتباط دو سویه، جمعزدایی و ناهمزمانی، جزیی تفکیکناپذیر از محتوای فرهنگ صنعتی اطلاعات، سرگرمیها و آموزش است. آگاهی درباره دیگران و اینکه آنها درباره خود و دیگران چگونه میاندیشند و چه آداب و رسومی دارند، به کمک این وسیله ارتباطی میسر است. مخابرات با فضای آزادی که برای بشر فراهم آورده است، موجب کوتاهتر شدن فاصلهها شده و با تدارک وسایل فنی، آنها را در فرهنگ ملل سهیم کرده است. مخابرات متعلق به تمامی فرهنگها است و میتواند موجب محافظت و گسترش تمامی فرهنگها باشد. امروزه ارتباطات دور، قدرت فوقالعادهای در تغییر فرهنگها یا به عبارتی اثرگذاری بر فرهنگها دارد. این قدرت ناشی از ویژگیهای زیرساخت الکترونیکی مخابرات است. این ویژگیها که به کلیدهای شش گانه معروفند (کنشپذیری، تحرک، تبدیلپذیری، اتصالپذیری، حضور در همه جا و جهانی شدن) هرگاه با هم ترکیب شوند، به دگرگونی تمام عیار فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی منجر میشوند. اساس تغییر در سایر بخشها نیز در فرهنگ نهفته است. سیستمهای جدید ویدئو کنفرانس، ادیوتله کنفرانس، ادیو گرافیک، تله کنفرانس و روش چند رسانهای، نمونههایی از ابزارهای جدید مخابراتی است که در خدمت توسعه فرهنگ و آموزش جوامع قرار گرفته است.
4-1- آموزش از راه دور:
آموزش از راه دور، به شکلی از آموزش اطلاق میشود که در آن استاد و دانشجو به لحاظ فیزیکی از هم فاصله دارند و فاقد ارتباط نزدیک و رو در رو اند. در چنین سیستمی، موارد آموزشی در قالبهایی نظیر کتاب و جزوات چاپی و کتابهای الکترونیکی، صوت، تصویر ثابت و متحرک و غیره تهیه شده و از طریق رسانههای ارتباطی نظیر پست، تلویزیون، رادیو، شبکههای مخابراتی و بویژه اینترنت، به دانشجو ارائه میشود. پدیده آموزش از راه دور، به اشکال مختلف آن، بیش از 50 سال قدمت دارد، لیکن اثرگذاری هیچیک از روشهای سنتی، مانند اینترنت - در چند سال اخیر - نبوده است. آموزش از راه دور، دسترسی به منابع عظیم اطلاعاتی در همه زمینههاست که از طریق شبکههای اینترنت در اختیار کاربران قرار میگیرد. همچنین توسعه فناوری آموزش از راه دور، هزینههای آموزش را تا حد زیادی کاهش داده است.
4-1-1- دانشگاه مجازی:
آموزش از راه دور در سالهای اخیر، جایگاه ویژهای یافته است و هر روز کاربرد جدیدتری با مزایای برتری مییابد. تکنولوژیهای ارتباطات و کامپیوتر در سطح وسیعی از کاربردها، بطور موفقیتآمیزی استفاده میشود که آخرین آنها در بخش ارتباطات از راه دور دانشگاه مجازی است. در دانشگاه مجازی، همه امور از قبیل: ثبتنام، ارائه درس، انتخاب استاد، زمانبندی ترم، مدیریت مالی، آزمون پایان ترم، نمره امتحانی دانشجو و نهایتاً کارنامه، از طریق اینترنت صورت میگیرد. اگر وضع آموزش در دنیا به همین ترتیب ادامه یابد، با توجه به رشد روزافزون جمعیت، بالا رفتن سطح آموزش در جوامع و افزایش نیازهای آموزشی در آینده دانشگاه واقعی و حتی آموزش سنتی پاسخگو نخواهد بود. با توجه به این نکته، مزایا و خصوصیات دانشگاه مجازی شامل موارد زیر است:
4-2- وسایل ارتباط جمعی و ارتباطات دور:
از جمله نهادهایی که از امکانات و تسهیلات و خدمات ارتباطاتدور (مخابرات) استفاده همه جانبهای میکنند، وسایل ارتباط جمعی بویژه رادیو و تلویزیوناند. این دو وسیله ارتباطی که علاوه بر جنبه خبری و سیاسی، به تبلیغ و معرفی مظاهر فرهنگ، دین و ایدئولوژی، علم، سیاست، عقاید، باورها، سنتها و همه سرمایههای معنوی جامعه میپردازد، نقش فرهنگی حساسی را در جامعه ایفا میکند. اساس تکنولوژی ارتباطی و مکانیسم انتقال صوت و تصویر آن، مخابرات و تجهیزات و سیستمهای مخابراتی از جمله مایکروویو، ماهواره، آنتن و کلاً سیستم به هم پیچیده و شبکه گسترده این فناوری مخابراتی است. فناوری ارتباطات دور، انتشار همزمان روزنامه در چند استان را میسر ساخته است. بدین ترتیب که دفتر مرکزی روزنامه در یک شهر، ولی چاپ آن بطور همزمان در چند شهر یا حتی چند کشور امکانپذیر شده است. فناوری اطلاعات و ارتباطات تحول در انتشار روزنامهها را با انتشار الکترونی روزنامه از این هم فراتر برده؛ به نحوی که روزنامههای الکترونیک بطور آنی و همزمان، از طریق شبکههای اینترنت در دسترس میلیونها کاربر اینترنت قرار میگیرد.
5- ارتباطات دور و سیاست:
امکانات و خدمات مخابراتی در بخش سیاسی جوامع بالنسبه توسعه یافته، آشکارتر از سایر بخشهاست؛ چرا که حضور بافت سیاسی جامعه و حضور ساخت حکومت و ارگانهای سیاسی در همه شئون و اجزا جامعه، از ضروریات اولیه حکومت است. ارتباطات دور از نظر سیاسی، اشراف حکومت و دولت را به مردم، تشکلهای سیاسی، گروههای فشار، احزاب و انجمنها تحقق میبخشد و از طرفی، به فرهنگ سیاسی جامعه و ارتقاء سطح کیفی آن کمک شایانی میکند.
5-1- نقش ارتباطات دور در مناسبات سیاسی:
نقش مخابرات را در رابطه با استحکام روابط ملل و اشاعه فرهنگ و آگاهی یک جامعه و ارتباط آن با سایر ملل میتوان بررسی کرد. همچنین مخابرات بهعنوان یکی از مجریان حکومت، در پاسخگویی بخشی از نیازهای اجتماع، نقش اساسی دارد. نمونههایی از این نیازها عبارتند از:
در حیطه وسیعتر آن، ارتباط جامعه با جوامع دیگر است که خود یک ارتباط پویا و متشکل است و مخابرات به عنوان یک مجری، در مبادله عقاید و تفکر و فرهنگ نقش بسزایی دارد.
5-2- ارتباطات دور و حاکمیت ملی:
کاربرد ارتباطات دور (مخابرات) در ابعاد سیاسی امروز با توجه به فناوریهای جدید، شکل دیگری گرفته است. بدین ترتیب که پس از مطرح شدن تجارت الکترونیک، آموزش از راه دور و... پدیدهای مطرح شده که 'دولت الکترونیک' نامیده میشود. ویژگی اصلی دولت الکترونیک، ارائه خدمات با هزینه کمتر و اثربخشی بالاتر به همه آحاد مردم و خواهان مرتبط ساختن همه مردم با یکدیگر و با دولت است.
'دولت الکترونیک، شیوهای برای دولت ها به منظور استفاده از فناوریهای جدید است که به افراد، تسهیلات لازم برای دسترسی مناسب به اطلاعات و خدمات دولتی و اصلاح کیفیت خدمات و ارائه فرصت های گستردهتر، برای مشارکت در فرایندها و نهادهای مردم سالار را فراهم میسازد. دولتها بدلایل زیر ناگزیرند اقدام به ایجاد دولت الکترونیک کنند:
رشد فنآوری بویژه فنآوری اطلاعات و ارتباطات
بخش چهارم - نظریههای جامعه اطلاعاتی
مباحث مربوط به 'جامعه اطلاعاتی' از این جهت با اهمیت است که اغلب متفکران معاصر، جامعه اطلاعاتی را بخشی از روند تاریخی سرمایهداری تلقی میکنند. امروزه برخی اندیشمندان، از واژه 'جامعه معرفت محور' یا 'جامعه دانایی محور' استفاده میکنند. یونسکو نیز در چند سال اخیر، سعی کرده است واژه 'معرفت' را جایگزین واژه 'اطلاعات' کند. در عصر کشاورزی، ارتباطات رو در رو و با فاصله کم رایج بود. در عصر انقلاب صنعتی، انواع ابزارهای ارتباطی گسترش یافت. در این عصر، بشر به دنبال رسانههای با ظرفیت بالاتر برای انتقال پیامهای خود بوده است، ولی در عصر الکترونیک (اطلاعات)، علاوه بر خواستههای فوق، بشر به دنبال نوعی همگرایی است؛ بدین معنی که شبکههای جهانی و سریع مبادله دادهها را تا حد ممکن به شبکه بزرگ و پیوسته مبدل میسازد. این شبکه دو سویه است، سرعت بالایی دارد و کم هزینه است. بزرگراه اطلاعاتی، زاده این خواسته است. امروز یکی از شاخصهای توسعه هر کشور، ساخت و ایجاد بزرگراههای اطلاعاتی پر ظرفیت است و حرکت جهانی برای ایجاد آن، دائماً در تلاطم است.
آنچه بزرگراههای اطلاعاتی در سطح اجتماعی به دنبال خواهند داشت، پدیدهای است به نام 'جامعه اطلاعاتی'. وقتی که بزرگراهها و اینترنت به صورت یک نهاد اجتماعی در آیند و بر اقتصاد، فرهنگ، نخبگان فکری و آموزشی، جامعه مدنی، گستره عمومی و دیگر و وجوه اجتماعی اثر گذارند و افراد آن جامعه بتوانند به اطلاعات دست یابند، آن جامعه را جامعه اطلاعاتی خوانند. به هر ترتیب، بر این اساس، سه دسته از نظریات موافق، مخالف و مشروط در مورد جامعه اطلاعاتی مطرح شده که در این بخش، دیدگاههای اندیشمندان معاصر را در مورد جامعه اطلاعاتی بررسی میکنیم:
الف - نظریه دانیل بل در خصوص جامعه پسا صنعتی
'دانیل بل' جامعهشناس امریکایی، از جمله کسانی است که با ارائه نظریه 'فراصنعتگرایی'، نوع جدیدی از جوامع جدید یعنی 'جامعه اطلاعاتی' را پیشبینی کرده است. او که در اواخر دهه 1950 اصطلاح 'پسا صنعتگرایی' را ابداع کرد، طی دو دهه بعدی، واژههای 'اطلاعات' و 'آگاهی' را بهعنوان پیشوند به اصطلاح 'پسا صنعتی' افزود تا با مطرح کردن 'جامعه پسا صنعتی'، همواره بر نقش اصلی اطلاعات و آگاهی تأکید کرده باشد. طبق این دیدگاه، فرا صنعتگرایی، ساختارهای اجتماعی اصلی در ایالات متحده، اروپای غربی، ژاپن و روسیه طی قرن بیست و یکم را تشکیل میدهد. بل جامعه فرا صنعتی را یک جامعه اطلاعاتی قلمداد میکند. در جامعه ماقبل صنعتی، زندگی 'بازی با طبیعت' است؛ یعنی افراد با نیروی عضلانی غیر ماهر کار میکنند. در عصر صنعتی، آنجا که ماشین حاکم است، به شکلی تکنیکی و معقول زندگی 'بازی با مصنوعات' است. بر عکس این دوره، زندگی در یک جامعه فراصنعتی که بر خدمات نهاده شده، 'بازی میان اشخاص' است. در اینجا آنچه به حساب میآید، نیروی عضلانی غیرماهر یا انرژی نیست، بلکه اطلاعات است. بطور مثال، تبلیغگران وظیفه ایجاد و ارسال تصویرها و نهادها را بر عهده دارند، آموزگاران به مبادله آگاهی میپردازند و... بنابراین کارهای خدماتی، کار اطلاعاتی به شمار میرود و ضرورتاً سلطه کار خدماتی حجم بیشتری از اطلاعات را بوجود میآورد.
آنچه را که میتوان در بررسی و نقد دیدگاههای دانیل بل مطرح کرد، آن است که او با داشتن نگرش مثبت به جامعه اطلاعاتی، فرایند رسیدن به آنرا سه مرحلهای میداند، ولی شواهد قطعی وجود ندارد که جوامع پیشرفته غربی، به سمت غلبه مشاغل خدماتی بر مشاغل صنعتی حرکت کرده باشند. نقد دیگری که به مقوله 'خدمات' در نظریه دانیل بل وارد شده، نامشخص بودن و نا دقیق بودن مفهوم بخش خدمات است. در سراسر نوشتههای بل، بخش خدمات در تعارض با صنعت نشان داده شده است (آقاجانی، 1375، ص 75).
ب - نظریه هربرت شیلر
'هربرت شیلر' از جمله اندیشمندانی است که ضمن پذیرفتن اهمیت فزاینده اطلاعات (انفجار اطلاعات) به عنوان جنبه پر اهمیت زندگی معاصر، بهعنوان یکی از منتقدان جامعه اطلاعاتی، معتقد است اطلاعات و ارتباطات، عناصر بنیادی نظام سرمایهداری را تشکیل میدهد. دیدگاه او از سه مشخصه کلیدی برخوردار است:
به عقیده شیلر، اطلاعات و تکنولوژیهای ارتباطی به دلایل زیر ضامن پیشرفت و تقویت امپراتوریهای چند ملیتی است:
شرکتهایی که در سراسر جهان تجارت میکنند، برای فعالیتهای روزمره خود، به زیر ساخت پیچیده ارتباطات کامپیوتری نیاز دارند، زیرا یک شرکت (مثلاً در نیویورک) نمیتواند فعالیتهای خود را در 50 یا 60 کشور دیگر، بدون شبکه پیچیده و قابل اعتماد اطلاعاتی، مدیریت ساماندهی و کنترل کند (وبستر، 1380، ص 164). دیدگاه شیلر این است که محیط اطلاعاتی معاصر، بیانکننده منافع و اولویتهای سرمایهداری شرکتی و عنصر ضروری پایداری اقتصاد سرمایهداری بینالمللی است؛ یعنی اصول بازار و جستجوی حداکثر سود، وصفکننده تحولات در قلمرو اطلاعات (همانند سایر قلمروهای جامعه سرمایهداری) است. بنابراین، هرکجا که چشماندازی از فروش برای سود وجود داشته باشد، اطلاعات فرآوری شده در دسترس عموم قرار گرفته و هر چه سود بیشتر باشد، کیفیت و کمیت این اطلاعات افزایش مییابد. طبق این دیدگاه، توسعه اطلاعات به هیچ وجه نشانه رشد تکاملی ناشی از نیکوکاری نیست، بلکه نشانگر تعهد سرمایه به اخلاق تجاری است. شیلر در این زمینه میگوید: 'آنچه که جامعه اطلاعاتی نامیده میشود، در حقیقت فرآوری، پردازش و انتقال تعداد بسیاری از دادهها درباره انواع موضوعات فردی، اجتماعی، تجاری، اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی است. اغلب دادهها به این منظور فرآوری میشوند که نیازهای بسیار تخصصی شرکتهای عظیم، بوروکراسی ملی و تأسیسات دولت صنعتی پیشرفته را تأمین کنند' (همان، ص 180).
شیلر معتقد است فرایندهای اطلاعاتی، به نابرابریهای اطلاعاتی شدید در سطح بینالمللی و در یک نظام طبقاتی به تعمیق 'شکاف اطلاعاتی' (information gap) انجامیده است. به نظر وی، اطلاعات و تکنولوژی ارتباطی به صورت غیر قابل تصوری برای شرکتها توسعه یافتهاند. تأسیسات عظیم کامپیوتری، خدمات پیشرفته ارتباطات دور، پردازش الکترونیک، جملگی در اختیار شرکتهایی است که از توانایی و دستیابی و بهرهبرداری از آن برخوردارند.
ج - نظریه ماتلار در مورد جامعه اطلاعاتی
'آرمان ماتلار' یکی از منتقدان موضوع جوامع اطلاعاتی به شمار میرود. او معتقد است که مطرح شدن جوامع اطلاعاتی، همان بازتولید دورهای سیاستهای استعماری و امپریالیستی گذشته برای کنترل و اعمال هژمونی بر هنجارها و سیستمهای ارتباطی در سطح جهان است. ماتلار اعتقاد دارد فعالیتهای کشورهای پیشرفته در طراحی نرمافزاری و سختافزاری بزرگراههای اطلاعاتی، جهانی سازی و تدارک دیدن انواع کنفرانسهای بینالمللی در مورد جامعه اطلاعاتی، همگی برای رهبری و هدایت کنسرت جهانی در مورد صنایع بزرگ دیداری و شنیداری، تله ماتیک و تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی است (آقاجانی، 1375، ص 81).
ماتلار همچنین در کتاب 'آرمان شهر جهانی'، با بررسی تاریخ جوامع اطلاعاتی، دو نگرانی عمده خود را در مورد جامعه اطلاعاتی ذکر میکند که یکی از آنها به سیاستهای کلان در مورد تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی مربوط میشود که اکنون سازمان تجارت جهانی و اتحادیه بینالمللی ارتباطات دور، در حال مقررات گذاری جهانی برای آنها هستند و دیگری، به واکنشهای ملی و منطقهای در مقابل پدیده 'جهانی سازی' است (همان، ص 82).
هرچند ماتلار در طبقهبندی نظریهپردازان منتقد جامعه اطلاعاتی قرار دارد، ولی در عین حال تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی را ابزاری مهم برای تحرک و عرضاندام جنبشهای اجتماعی طبقه فقیر و ستمدیده در مناطق گوناگون جهان ذکر کرده و کشاورزان بدون زمین مکزیکی بهعنوان نخستین جنبش اجتماعی که از طریق اینترنت به طرح خواستههای خود پرداختند، مثالی روشن از این رویکرد ماتلار به شمار میرود.
د - نظریه کاستلز در مورد عصر اطلاعات
مانوئل کاستلز استاد جامعهشناسی و اقتصاد دانشگاه کالیفرنیا ویژگیهای عصر اطلاعاتگرایی و وضعیت جوامع، مناسبات و تولید روابط انسانی را در این عصر چنین بیان میکند:
3-1- اقتصاد جهانی: در برگیرنده فعالیت استراتژیک و مسلطی بر اقتصاد جهانی است که قادر است در مقام یک واحد به هم وابسته، انواع کار و تکاپوی اقتصادی را در مقیاس جهانی به اجرا در آورد و از طریق شبکههای اطلاعاتی بینالمللی عمل میکند. این شبکه افراد، مناطق و کشورهای بیمصرف را از رده خارج میکند.
3-2- ویژگی کار در اقتصاد اطلاعاتی: ارزش افزوده از طریق نوآوری بویژه در نرمافزارها و صنعت الکترونیک صورت میگیرد و تکنولوژی اطلاعات به عنصر اصلی حیات فرایند کار تبدیل میشود.
3-3- وضعیت اشتغال در اقتصاد اطلاعاتی: مشاغل کشاورزی از بین میرود، مشاغل تولیدی صنعتی محدود میشود، خدمات بهداشتی و آموزشی رشد میکند، مشاغل تجاری و خدماتی بویژه خود اشتغالی افزایش مییابد، مشاغل مدیریتی، تخصصی و فنی زیاد میشود و ارتقای شغلی به مهارتهای بالاتر و تحصیلات پیشرفتهتر وابسته میشود. شکل سنتی اشتغال مبنی بر استخدام تمام وقت و سپس بازنشستگی به تدریج ناپدید شده و مشاغل پاره وقت، گاهگاه با وظایف شغلی مشخص و الگوی کاری معین رشد میکند.
4- تعریف مکان و زمان در عصر اطلاعاتگرایی
4-1- مکان در عصر اطلاعاتگرایی: مکان در تعریف کنونی خود، به تکیهگاه مادی عملکرد اجتماعی اطلاق میشود که در زمان مشخص انجام میگیرد، ولی در عصر اطلاعات، شبکهها و جریانها هستند که مکان را تعریف میکنند، مکان در عصر اطلاعات از سه لایه تشکیل شده است.
4-2- زمان در عصر اطلاعاتگرایی: جوامع معاصر تا حد زیادی در سیطره مفهوم 'زمان ساعتی' هستند، ولی این زمان خطی، بازگشتناپذیر، سنجشپذیر و قابل پیشبینی، در عصر اطلاعاتگرایی در هم میریزد. کوچک و فشرده شدن عمر کاری، افزایش زمان بازنشستگی، افزایش طول عمر، حکایت از تغییر مفهوم زمان دارد؛ در حالیکه در عصر ما زمان با مرگ اندازهگیری میشود، اکنون بشر در حال مبارزه با مرگ و یافتن راههایی برای به تأخیر انداختن آن است.
5 - معیارهای جامعه اطلاعاتی
بر اساس دیدگاهها، نظریات و الگوهای متفاوت در خصوص جامعه اطلاعاتی، میتوان به 5 تعریف از جامعه اطلاعاتی اشاره کرد که بطور اجمالی، براساس معیارهای مشخص زیر از یکدیگر متمایز میشوند:
1- معیارهای تکنولوژیک: میتوان گفت بهترین تعریف 'جامعه اطلاعاتی' بر نوآوری فوقالعاده تکنولوژیک بنا شده و مفهوم کلیدی در این معیار آن است که پیشرفتهای خیره کننده در پردازش، نگهداری و انتقال اطلاعات، به کاربرد تکنولوژیهای اطلاعاتی در تمامی زوایای حیات اجتماعی انجامیده است. از کاهش شدید هزینه کامپیوترها و افزایش فوقالعاده قدرت و کاربرد آنها در همه جا، میتوان چنین برداشت کرد که براساس کاربرد فراوان کامپیوتر، وارد عصری نوین میشویم (وبستر، 1380، ص 21).
در تعریفهای دقیقتر از جامعه اطلاعاتی، تا حدودی بر نزدیکی و همسویی ارتباطات دور و کامپیوترها توجه میشود. به عبارتی، کامپیوتری شدن ارتباطات راه دور ، به مفهوم اتصال یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر بوده و بنابراین، چشماندازی از پیوند پایانهها در درون و میان ادارات، بانکها، خانهها، فروشگاهها، کارخانجات و مدارس را بوجود میآورد که به عنوان 'شبکه اطلاعاتی' نیز تعبیر میشود (همانند شبکه برق) و در این سناریو، با گسترش شبکه کامپیوتری خدمات، عناصر اساسی تشکیلدهنده یک 'جامعه اطلاعاتی' بوجود میآید.
2- معیار اقتصادی: 'فرتیز ماچلوپ' امریکایی در تعریف 'جامعه اطلاعاتی'، از معیارهای اقتصادی بهره گرفته و با مقیاسهای آماری، به قلمرو صنایع اطلاعاتی گام نهاده و 5 گروه را به شرح ذیل مشخص میکند:
وی سپس برای هر یک از گروههای فوق، ارزش اقتصادی قائل شده و سهم هر یک از آنها را در 'تولید ناخالص ملی' (GNP) مطرح میسازد. بنابراین، اگر روند مذکور بهعنوان بخشی از افزایش تولید ناخالص ملی به شمار آید، شاید بتوان ادعای ظهور یک 'اقتصاد اطلاعاتی در گذر زمان' را پیشبینی کرد. به عنوان نمونه، ماچلوپ نشان داد که در سال 1958، 29 درصد تولید ناخالص ملی ایالات متحده از صنایع اطلاعاتی ناشی شده که نرخ رشد بسیار بالایی محسوب میشد. براساس آمار فوق است که میگویند اقتصاد امریکا از 'اقتصاد کالایی' به 'اقتصاد اطلاعاتی' تغییر وضعیت داده، یعنی مشخصه بارز اقتصاد در جامعه امریکا آن است که دانش و سازمان، آفرینندگان اصلی ثروت اند (همان، ص 29).
3- معیار شغلی: معیاری است که بر مساله تغییرات مشاغل متمرکز میشود. به عبارتی، از هنگامی که مشاغل اطلاعاتی به وجه غالب در میان مشاغل موجود تبدیل میشوند، ما به یک 'جامعه اطلاعاتی' دست مییابیم. یعنی زمانی که تعداد کارکنان ادارات، آموزگاران، هنرپیشگان، خبرنگاران و قضات بر تعداد معدنچیان، فلزکاران، کارگران، بنادر و کارگران فزونی مییابد، زمان 'جامعه اطلاعاتی' فرا رسیده است. 'یونشر' کار را به دو بخش اطلاعات، شامل کسانی که کارکرد اصلی آنها تولید، پردازش و به کار بردن اطلاعات است و بخش تولید، شامل کارکنانی که عمدتاً به فرآوری، تکمیل و بکار بردن کالاهای مادی است، تقسیم میکند.
4- معیار مکانی: مباحث مربوط به معیار مکانی، عمدتاً بر شبکههای اطلاعاتی تأکید دارد که مکانهای جغرافیایی را به یکدیگر پیوند داده و تأثیرات شگرفی بر سازمان زمان و مکان دارند. به قول 'جان گودارد'، اطلاعات در حال اشغال صحنه سازمان اقتصاد جهانی است و تکنولوژیهای ارتباطی و کامپیوتری، زیرساختی را فراهم میکنند که با پردازش اطلاعات، امکان تجارت سریع را تسهیل کرده و داد و ستد اطلاعات به لطف رشد انفجارگونه خدمات مانند رسانهها، به گونهای بسیار پرشتاب و استثنایی توسعه یافته و 'رشد اطلاعاتی سازی' اقتصاد، در حال ایجاد وحدت میان اقتصادهای ملی و منطقهای است که با جهانی شدن اقتصاد، مرزهای جغرافیایی کنار گذارده میشود. با در آمیختن روندهای فوق، بر مرکزیت 'شبکههای اطلاعاتی' که شهرها و جهان را به یکدیگر پیوند میدهد، افزوده می شود.
5- معیار فرهنگی: طی دهههای گذشته، حجم برنامههای تلویزیونی به لحاظ کمی و کیفی جهش داشته و تعداد فیلمهای تلویزیونی و سینمایی بسیار فراوان شده است. شمار زیاد انواع کتاب، مجله، روزنامهها، ویدئو و دیسک فشرده، همگی گواه بر این است که در جامعهای سرشار از رسانهها سکونت داریم؛ یعنی رسانههای مدرن ما را در بر گرفتهاند. امروزه سبک زندگی مانند پوشیدن، خوردن، آشامیدن، محل زندگی، محل کار، از محتوای اطلاعات بسیار بیشتری برخوردار شده و از نظر تاریخی، از نوآوریهای اطلاعاتی لبریز شده است. فرهنگ امروز به طور آشکار، نسبت به تمامی دورههای پیشین سرشارتر از اطلاعات است (همان، ص 52).
منابع:
- مولانا، حمید (1371). گذر از نوگرایی، ترجمه یونس شکرخواه، تهران: انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها.
- تودارو، مایکل (1364). توسعه اقتصادی در جهان سوم. ترجمه غلامعلی فرجادی، تهران: مرکز مدارک و انتشارات سازمان بودجه و برنامهریزی.
- روشه، گی (1368). تغییرات اجتماعی، ترجمه منصور وثوق، چاپ دوم، تهران: نشر نی.
- نظرپور، محمدنقی (1378). ارزشها و توسعه، بررسی مواد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
- آقاجانی، سعادت (1375). حرکت ایران به سوی جامعه اطلاعاتی. تهران: اندیشه اسلامی
- جهانداری، خسرو (1357). نظریههای ارتباطی توسعه، رساله کارشناسی ارشد تحقیق در ارتباطات، مدرسه عالی تلویزیون.
- سو، آلوین (1376). تغییرات اجتماعی و توسعه، ترجمه الف. حبیبی و محمود مظاهری. تهران، انتشارات مرکز مطالعات راهبردی.
- ازکیا، مصطفی (1380). جامعهشناسی توسعه، چاپ سوم، تهران، نشر کلمه.
- حقی، رضا (1381). نقش فناوریهای نوین اطلاعات و ارتباطات (ICT) در توسعه انسانی، پایان نامه کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی، دانشگاه علامهطباطبایی.
- ذاکر، عبدالله (1376). جایگاه ارتباطات در برنامههای توسعه ایران، رساله کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی.
- معتمدنژاد، کاظم (1375). ارتباطات و توسعه و توسعه ارتباطات در ایران (مجموعه مقالات). تهران: دانشگاه علامهطباطبایی.
- معتمدنژاد، کاظم (1370). جهان سوم در برابر سلطه ارتباطی و اطلاعاتی غرب، فصلنامه رسانه، سال دوم، شماره 1 ، صص 25-13.
- مولانا، حمید (1379). گذر از نوگرایی، ص 87.
- راجرز، اورت. ام (1369). رسانش نوآوریها، رهیافتی میان فرهنگی، ترجمه عزتالله کرمی و ابوطالب فنایی، شیراز: انتشارات دانشگاه شیراز.
- شکرخواه، یونس (1375). خصوصی سازی ارتباطات، فصلنامه رسانه، سال هفتم، شماره 4، ص 16.
- زارعیان، سیدداوود (بی تا). پیشنهاد الگویی برای توسعه ارتباطات دور در ایران.
- پورخالصیان، عباس (1377). مخابرات و آموزش از راه دور. نشریه مخابرات، انتشارات روابط عمومی شرکت مخابرات ایران، شماره 32 و 31، ص 18.
- آقاجانی، سعادت (1375). حرکت ایران به سوی جامعه اطلاعاتی، ص 75.
- وبستر، فرانک (1380). نظریههای جامعه اطلاعاتی، ترجمه اسماعیل قدیمی، نشر قصیدهسرا، ص 164.
- SIEMENS 2000, international telecom Statistics. Page 10.