نقش ارتباطات در توسعه

نقش ارتباطات در توسعه

مقدمه: پس از جنگ جهانی دوم، موضوع توسعه کشورهای جهان سوم در ابعاد گوناگون، مورد توجه متفکران و اندیشمندان علوم اجتماعی قرار گرفت. در ابتدا تصور آنها این بود که وجود سرمایه و فناوری جدید برای توسعه کشورها کافی باشد. دلیل این رویکرد آن بود که توسعه، صرفاً معادل رشد اقتصادی قلمداد می‏شد. بدین منظور، برنامه‌‏هایی در سطح جهان به اجرا در آمد که هدف از آنها، کمک به توسعه و پیشرفت کشورهای جهان سوم بود. طولی نکشید که برنامه‏ریزان غربی متوجه اشتباه خود در یکی دانستن 'توسعه'و 'بازسازی' شدند. به‌دنبال انتشار کتاب 'رشد اقتصادی نو' اثر 'کوزنتس' ‌(Cosenz) در سال 1966، اقتصاد توسعه در مسیر دیگری قرار گرفت. او در کتاب خود متذکر شده بود که رشد اقتصادی، فقط زمانی امکان‏پذیر است که همراه با دگرگونی مداوم در ساخت اجتماعی یک ملت باشد. بدین‏سان، نهادها و ارزش‌های متناسب اجتماعی نیز برای تولید ضرورت دارند و باید آنها را در کنار کار، سرمایه و فناوری جزیی از داده‏های فراگرد تولید به حساب آورد. این امر، باعث شد که نظریه‏پردازان توسعه، ساخت سیاسی - اجتماعی و ارزش‌های فرهنگی را نیز در کنار رشد اقتصادی منظور کنند.

'طی پنج دهه گذشته، نظریات و الگوهای گوناگونی از سوی نظریه‏پردازان و برنامه‏ریزان توسعه مطرح شده است. وجه مشترک عمده این نظریات آن است که همه آنها، شرط ورود به مرحله توسعه را گذار از نظام سنتی این جوامع دانسته‏اند و هر یک از آنها در پی آن بوده‏اند که برای گذار از نظام سنتی به نظام نوین، الگویی ارائه دهند. این وجه مشترک را باید ناشی از تجربه تاریخی کشورهای غربی در فرایند توسعه یافتگی دانست؛ به گونه‏ای که نظریه‏پردازان غربی با تکیه بر روندی که غرب در مسیر توسعه پیموده است، نسخه‏ای کلی برای درمان توسعه نیافتگی جوامع دیگر سفارش می‏دهند، بدون آنکه وضعیت و ساختار این جوامع را مدنظر قرار دهند' (مولانا، 1371).

به گفته 'هربرت پاسین' (Herbert Passin) نویسنده کتاب 'ارتباطات و توسعه سیاسی'، کشورهای در حال توسعه الواح سپیدی نیستند که فقط منتظر نقش عقاید غربی باشند. این امر باعث شده که بسیاری از کشورهای در حال توسعه، با همان مشکلات و مسائلی روبرو باشند که در طول نیم‏قرن گذشته با آن مواجه بوده‏اند. در برخی از این کشورها، اجرای نظریات توسعه به دلیل تعارض با شرایط جامعه، به بحران‌های حاد اجتماعی و سیاسی منجر شده است.

توسعه چیست؟

واژه 'توسعه' (development) از نظر لغوی در زبان انگلیسی، به معنی بسط یافتن، درک کردن، تکامل و پیشرفت است. گرچه این واژه از قرن هشتم هجری (14 میلادی) برای توضیح برخی پدیده‏های اجتماعی بکار رفته است، لیکن استفاده وسیع از این واژه به‌عنوان یک چارچوب تحلیلی برای درک پیشرفت جوامع انسانی، به بعد از جنگ جهانی دوم و در دهه‏های 1960-1950 مربوط می‏شود. در آن موقع، این واژه مترادف با نوسازی، رشد، صنعتی شدن و برای تعبیرات و اصطلاحات مشابه به کار می‏رفت.

'مایکل تودارو' (Michel Toudaro) جامعه‏شناس مشهور غربی، توسعه را چنین تعریف می‏کند:  'توسعه را باید جریانی چند بعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشه‏کن کردن فقر مطلق مردم است. توسعه در اصل باید نشان دهد که مجموعه نظام اجتماعی، هماهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواسته‏های افراد و گروه‌های اجتماعی در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج شده و به سوی وضع یا حالتی که از نظر مادی و معنوی بهتر است، سوق یابد' (تودارو، 1364).

جامعه شناسان برخلاف اقتصاددانان که از توسعه بر مفاهیم و شاخص‏های کمی تأکید می‏ورزند، بر بعد ارزشی توسعه نیز اصرار می‏کنند. به‌عنوان مثال 'گی روشه' (Guy Rocher) جامعه‏شناس فرانسوی، در مفهوم توسعه می‏گوید: 'بطور کلی صحبت از مفهوم نوسازی یا توسعه، قضاوتی است ارزشی که با ارزش‌های معینی ارتباط دارد. اقتصاددانان این ارزش را در افزایش سطح زندگی به صورت ارقامی چند مورد ملاحظه قرار می‏دهند، در حالیکه برای جامعه‏شناس این تمایل مرتبط با نظامی از ارزش‌ها می‏شود که دارای کارکرد است. همه جوامع به یک اندازه به افزایش سطح زندگی ارزش نداده و اهمیت یکسانی در این مورد قائل نیستند' (روشه، 1368).

بنابراین می‏توان گفت اهداف توسعه نمی‏تواند تنها اقتصادی و بالا بردن نرخ رشد تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه باشد، بلکه توسعه فرایندی از تغییر و دگرگونی است که نه تنها در زمینه اقتصادی، بلکه در زمینه سیستم اجتماعی، سازمان سیاسی و بالاخره ضوابطی که رفتار انسانی را در جامعه رهبری می‏کند نیز اثر می‏گذارد. به عبارت دیگر، 'توسعه به معنای ارتقای مستمر کل جامعه و نظام اجتماعی به سوی زندگی بهتر و یا انسانی‏تر است' (تودارو، 1368، ص 136).

البته برای درک معنای توسعه، باید دستکم سه ارزش اصلی به‌عنوان پایه و بنیان‏های نظری و فکری در مباحث توسعه در نظر گرفته شود: نخست، مفهوم تأمین نیازهای تداوم بخش زندگی، مانند غذا، مسکن، بهداشت و امنیت که فقدان آنها موجب عقب‏ماندگی می‏شود. دوم، عزت‏نفس و احساس برخورداری از شخصیت که همه مردم و جوامع به‌دنبال آن هستند، هر چند که ممکن است نوع و شکل آن در جوامع و فرهنگ‌های گوناگون، متفاوت باشد. سوم، آزادی به مفهوم رهایی از شرایط مادی از خودبیگانه کننده زندگی و آزادی از قیود اجتماعی انسان نسبت به طبیعت، جهل، بدبختی، و نیز آزادی از انسان‌های دیگر، نهادها و باورهای جزمی است (نظرپور، 1378، ص 25).

با توجه به شرح فوق، می‏توان چنین مفهومی را از توسعه استنباط کرد: 'توسعه فرایندی است که متضمن تغییرات مدوام در همه عرصه‏های زندگی انسانی، اعم از مادی و معنوی و بهبود بنیان‏های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است که انسان در این فرایند، آزادانه به حیاتی توأم با عزت‏نفس و اتکای به خویش، در محدوده‏ای پذیرفته شده، دست می‏یابد (آقاجانی، 1375، ص 11).

مکاتب توسعه

1- مکتب نوسازی (توسعه یافتگی)

این مکتب را می‏توان محصول تاریخی سه رویداد مهم بعد از جنگ جهانی دوم به شمار می‏آورد:

  • ظهور ایالات‏متحده به‌عنوان یک ابرقدرت و به‌دست گرفتن رهبری جهان در بازسازی ویرانی های ناشی از جنگ.
  • گسترش دامنه نفوذ کمونیسم.
  • فروپاشی امپراتوری‌های استعماری اروپایی در نقاط مختلف جهان و استقلال بسیاری از کشورهای تحت سلطه. در آن مقطع کشورهای تازه استقلال‏یافته، هر یک به دنبال الگویی برای رشد و توسعه همه جانبه خود بودند. در چنین شرایطی، نخبگان سیاسی ایالات‏متحده به این فکر افتادند که دانشمندان علوم اجتماعی را ترغیب به یافتن راه‌هایی برای توسعه کشورهای جهان سوم کنند تا از غلطیدن آنها به دامان کمونیسم جلوگیری کنند. بدین ترتیب مکتب نوسازی شکل گرفت.

اصطلاح نوسازی گرچه به صورت معادلی برای توسعه بکار می‏رود، اما دارای مفهوم خاص خود می‏باشد. در واقع در نوسازی بیشتر بر 'فرد' تکیه می‏شود، در حالیکه در توسعه بر 'جامعه'. تعریف راجرز از نوسازی چنین است: نوسازی فراگردی است که طی آن افراد از زندگی به شیوه سنتی به مرحله‏ای از زندگی پیچیده‏تر و پیشرفته‏تر (به لحاظ تکنولوژیکی) گام می‏نهند.

'امتیاز مفهوم نوسازی بر مفهوم توسعه این است که بخاطر توجه آن به فرد، بیشتر با عوامل فرهنگی-روانی سر و کار دارد تا عوامل اقتصادی-سیاسی و این مسئله طبیعتاً حیطه این مفهوم را محدودتر و کاربرد آن را آسانتر می‏کند' (جهانداری، 1357، ص 15). اما این به آن معنا نیست که نوسازی تنها به ابعاد روانی توسعه می‏پردازد. در واقع دیدگاه نوسازی سه حوزه نظری دارد: 

  1. حوزه نظریه‏های نوسازی اجتماعی (جامعه‏شناختی): 'تالکوت پارسونز'، 'هوزلیتز'، 'نیل اسملسر'، 'اس. ان. ایزنشتاد' و 'برینگتون مور' از صاحبنظران این حوزه هستند.
  2. حوزه نظریه‏های نوسازی روانی: 'دانیل لرنر'، 'الکس اینکلس'، 'دیوید اسمیت'، 'دیوید مک‏کله‏لند'، 'اورت هیگن' و 'اورت راجرز' از نظریه‏پردازان حوزه روانی هستند.
  3. حوزه نظریه‏های نوسازی اقتصادی: در این حوزه 'شومپیتر' و 'والت روستو' بیش از دیگران مطرح هستند.

2- مکتب توسعه نیافتگی

2-1- وابستگی

دیدگاه وابستگی که یکی از نحله‏های مکتب توسعه‏نیافتگی است، ابتدا در امریکای لاتین و به‌عنوان عکس‏العمل نسبت به شکست 'برنامه اکلا' در دهه 1960 شکل گرفت. از دیگر زمینه‏های شکل‏گیری این دیدگاه، می‏توان به بحران مارکسیسم ارتدوکس و افول مکتب نوسازی در آن مقطع اشاره کرد. این دیدگاه در اواخر دهه 1960 با استقبال گرمی در ایالات متحده روبرو شد، چرا که بازتاب احساسات نسل جدیدی از پژوهشگران جوان و انقلابی بود که تجربه جنبش دانشجویی، اعتراض علیه جنگ، فعالیت برای آزادی زنان و شورش محلات فقیرنشین را پشت‏سر گذاشته بودند (سو، 1376، ص 117).

نظریه‏پردازان دیدگاه وابستگی معتقدند که جوامع توسعه‏نیافته، جزیی از یک نظام جهانی هستند. آنها اعتقادی به توسعه اقتصادی مرحله‏ای ندارند و بر این باورند که این جوامع در مرحله‏ای به سر نمی‏برند که کشورهای توسعه یافته امروزی، سالیان پیش از آن گذشته‏اند. این نظریه‏پردازان بر این باورند که توسعه نیافتگی، محصول ساخت و یا ویژگی‌هایی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی یک جامعه نیست، بلکه تا حد زیادی نتیجه تاریخی ارتباط اقتصادی بین کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه است. بنابراین مشکلاتی که کشورهای در حال توسعه با آن مواجه هستند، ناشی از مسائل درونی جامعه نیست، بلکه ناشی از مسائل بیرونی جامعه است. 'آندره ‏گوندر فرانک'، 'پل باران'، 'کاردوسو'، 'دوس سانتوس' و 'گالتونگ' از نظریه‏پردازان سرشناس این دیدگاه هستند.

'دوس‏سانتوس' (Deus Santous) نظریه‏پرداز برزیلی در تعریف وابستگی می‏گوید: 'وابستگی وضعیت مشروطی است که در آن اقتصاد گروهی از کشورها، بواسطه توسعه و گسترش گروه دیگر مشروط می‏شود. در حالی‌که برخی کشورها می‏توانند از طریق نیروی محرکه خود توسعه یابند، بقیه که در وضعیت وابستگی هستند، تنها می‏توانند بصورت انعکاسی از گسترش کشورهای مسلط توسعه پیدا کنند که ممکن است بر توسعه سریع آنها اثرات منفی یا مثبت داشته باشد' (ازکیا، 1380، ص 25).

'یوهان گالتونگ' (Johan galtung) پژوهشگر نروژی، بر مبنای نوع رابطه بین کشورهای توسعه‏یافته و در حال توسعه، اصطلاح 'مرکز و پیرامون' را ارائه داده و بر این اساس، پنج نوع امپریالیسم را از یکدیگر تفکیک کرده است:

  • امپریالیسم اقتصادی: ابزارهای تولید در کشورهای مرکز گسترش می‏یابد، بدون اینکه این ابزارها در کشورهای پیرامون توسعه یابد.
  • امپریالیسم سیاسی: وجود یک موقعیت تثبیت شده در مرکز و به تبع آن -البته بطور نسبی- در پیرامون.
  • امپریالیسم نظامی: تولید ابزارهای مخرب نظامی در مرکز و عدم تولید آن در پیرامون.
  • امپریالیسم ارتباطی: بطور گسترده در مرکز توسعه یافته ولی در پیرامون توسعه نیافته است.
  • امپریالیسم فرهنگی: آموزش اعتماد به نفس و خود اتکایی در قالب برنامه‏های آموزشی در مرکز و آموزش احساس وابستگی و عدم اعتماد به نفس در پیرامون.

'دیدگاه وابستگی به لحاظ خط مشی و سیاستگذاری، در نقطه مقابل مکتب نوسازی قرار دارد. برخلاف مکتب نوسازی که پیشنهاد می‏کند کشورهای پیرامون به گسترش رابطه خود با کشورهای مرکز -در قالب دریافت کمک‌های مالی، فنی و پذیرش ارزش‌های جدید- بپردازند، دیدگاه وابستگی بر این باور است که ارتباط گسترده با کشورهای مرکز، به زیان کشورهای پیرامون تمام می‏شود' (حقی، 1381، ص 26).

2-2- دیدگاه نظام جهانی

دیدگاه نظام جهانی، آخرین خط پدید آمده در حوزه توسعه است. خاستگاه اولیه این دیدگاه، 'مرکز مطالعات نظام‌های اقتصادی، تاریخی و تمدن‌های فرناند برادل' در دانشگاه دولتی نیویورک بود. این مکتب شکل تکامل یافته دیدگاه وابستگی است. این مکتب نیز زاویه جدیدی را برای تفسیر و تحلیل رویدادهای مهم دهه 1970 نظیر توسعه صنعتی در شرق آسیا، بحران کشورهای سوسیالیستی و افول اقتصاد جهانی سرمایه‏داری گشوده است. صاحبنظران این دیدگاه در وهله نخست، تحت تأثیر مکتب وابستگی و سپس مکتب فرانسوی سالگشت‏ها، ضرورت بررسی کلیت نظام و همین‏طور روندهای بلندمدت را مورد تأکید قرار داده‏اند. بدین ترتیب، اقتصاد جهانی به‌عنوان واحد تحلیل این دیدگاه نیز به صورت یک نظام تاریخی، متشکل از سه لایه مرکز، نیمه پیرامون و پیرامون مورد تجزیه و تحلیل قرار می‏گیرد. مکتب نظام جهانی قائل به این است که تا اواخر قرن بیستم، اقتصاد جهانی سرمایه‏داری به مرحله گذار می‏رسد که در آن امکان تغییر مسیر واقعی بشر دور از دسترس نیست.

از نظریه‏پردازان سرشناس این حوزه، می‏توان به 'ایمانوئل والرشتاین'، 'آندره گوندرفرانک' و 'سمیر امین' اشاره کرد. والرشتاین، نظریه نظام جهانی را در اوایل دهه 1970 ارائه کرد. او در پی تعیین خاستگاه‌های سرمایه‏داری انقلاب صنعتی و ارتباط پیچیده و متقابل جهان اول، دوم و سوم است. «والرشتاین از تمایز بین توسعه‏یافتگی و توسعه‏نیافتگی یا سرمایه‏داری حاشیه‏ای و مرکزی اجتناب کرده و معتقد است که تنها یک نوع سرمایه‏داری وجود دارد و آن نظام جهانی است. در این نظام واحد جهانی، همه چیز با هم مرتبط است و دیگر نمی‏توان از وجود اقتصاد فئودالی یا سوسیالیستی در دنیای امروز سخن گفت. او به نقش بورژوازی ملی در توسعه اعتقادی ندارد. از منظر والرشتاین، نابرابری، اصل اساسی و نیروی محرکه نظام جهانی است. به باور او، توسعه همزمان همه کشورها میسر نیست، زیرا شکاف فزاینده، مکانیسم همیشگی عملکرد اقتصاد جهانی است. در واقع، توسعه برخی کشورها به قیمت توسعه‏نیافتگی کشورهای دیگر تمام می‏شود (ازکیا، 1380، ص 158).

ارتباطات و توسعه

پژوهش در زمینه ارتباطات و توسعه، بخشی از مطالعات و تحقیقات ارتباطی چند دهه اخیر را تشکیل می‏دهد. پایه و اساس این مطالعات، نظریاتی است که از دهه 1950 به بعد عمدتاً توسط نظریه‏پردازان غربی بویژه امریکایی‏ها مطرح شده است. 'در مجموع باید گفت که ارتباطات نقش ویژه‏ای در رشد و ارتقای صنعت و اقتصاد دارد و در حقیقت سیستم اقتصادی جهان بدون وسایل ارتباطی نمی‏تواند کارایی داشته باشد و می‏توان گفت که بقای اقتصاد جهانی، به بقای وسایل ارتباطی وابسته است'  (ذاکر، 1376، ص 30). به این ترتیب مشخص است که چرا ارتباطات و توسعه، به محور دلمشغولی سیاسیون، دانشمندان و پژوهشگران جهانی تبدیل و نظریات گوناگونی در مورد آن مطرح شده که اغلب نیز با یکدیگر به چالش پرداخته‏اند.

ارتباطات در فرایند توسعه ملی، از جنبه‏هایی دارای اهمیت است: نخست آنکه وسایل گوناگون ارتباطی، از عوامل مؤثر در آگاه‏سازی، هماهنگی و ساماندهی موردنظر در ارائه و اجرای طرح‌های گوناگون توسعه به شمار می‏روند و در جلب مشارکت عمومی و همکاری‌های مردمی، برای دستیابی به نتایج مطلوب، تأثیری تعیین‏کننده دارند؛ و دوم آنکه ارتباطات خود نیز به عنوان شاخص‏های توسعه، مانند درآمد ملی، سطح سواد و رفاه عمومی و همچون اجزای اصلی توسعه مانند آموزش و بهداشت، صنعت و خدمات، از جایگاه رفیع و ممتازی برخوردار است. از این رو، برای پیشرفت و گسترش آنها در کنار زمینه‏های مهم دیگر توسعه، برنامه‏ریزی‌های ویژه‏ای در نظر گرفته می‏شود. به این ترتیب 'ارتباطات توسعه' و 'توسعه ارتباطات' در فرآیند توسعه، لازم و ملزوم یکدیگرند (معتمدنژاد، 1375، ص 217).

و بالاخره اینکه در مورد تأثیر ارتباطات بر توسعه، دو دیدگاه وجود دارد: یکی خوشبینانه که برای ارتباطات در توسعه نقش مهمی در حد معجزه قائل است و دیگری، دیدگاه بدبینانه که نسبت به کاربرد و استفاده از رسانه‏ها بدبین است و آنها را تضعیف کننده ارزش‌های بومی و ملی و عامل بی‏هویتی و از خود بیگانگی می‏داند.

الگوهای ارتباطات و توسعه

با در نظر گرفتن مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، می‏توان سه الگو را در رابطه با ارتباطات و توسعه از هم متمایز ساخت:

1-  الگوی لیبرالی-سرمایه‏داری: الگوهای لیبرالی، نخستین مجموعه مسلط در الگوهای ارتباطی و توسعه هستند. این الگوها کم و بیش بر مفهوم نوگرایی و نظام‏های غربی اقتصادی سرمایه‏داری مبتنی اند، عمدتاً بر نقش نخبگان اقتصادی در فرایند توسعه تأکید دارند و به مؤلفه‏هایی چون اطلاعات، علم و نوآوری توجه ویژه‏ای مبذول می‏دارند (مولانا، 1379). این نوع الگو که از مکتب نوسازی الهام گرفته است، بر نوگرایی جوامع سنتی و تقلید از روند توسعه نظام‌های غربی و سرمایه‏داری تأکید می‏ورزد. این نوع الگو متأثر از نظریات اجتماعی - اقتصادی ماکس وبر و نیز آراء و افکار متفکرانی همچون جان لاک، توماس هابس، آدام اسمیت، روسو و توماس جفرسون است. الگوی لیبرالی-سرمایه‏داری متشکل از چهار عامل اصلی است:

  • رشد اقتصادی از طریق صنعتی شدن و شهرگرایی (به موازات یکدیگر)
  • ورود فناوری از کشورهای توسعه‏یافته غربی
  • برنامه‏ریزی متمرکز در زمینه توسعه
  • علل عقب‏ماندگی کشورهای توسعه نیافته، در خود این جوامع نهفته است

نقش ارتباطات در این الگو، انتقال فناوری از کشورهای توسعه یافته به کشورهای توسعه نیافته است.

از دیگر ویژگی‌های این الگو آن است که برای ارتباطات سنتی ارزشی قائل نیست. بر این اساس، وسایل ارتباطی، ابزارهای بنیادین سازماندهی به شمار می‏آیند. همچنین در این الگو، رسانه‏ها رکن چهارم دموکراسی به شمار می‏آیند' (همان).

2-  الگوی مارکسیستی-سوسیالیستی (چپ‏گرایانه و انتقادی): دومین مجموعه حاکم در قلمرو ارتباطات و توسعه، الگوی مارکسیستی-سوسیالیستی است. بر طبق این الگو، ارتباطات جدای از نظریه‏های سیاسی و عقیدتی نیست. الگوهای چپ‏گرایانه و انتقادی بر مبانی‌یی از قبیل تحریک، سازمان یا بسیج و انتقاد از خود، به عنوان نقش اولیه و اساسی مجاری ارتباطی و بویژه وسایل ارتباط جمعی استوار بوده و برای ارتباط میان فردی و گروهی بویژه از طریق نهادهای مدنی تأکید می‌کند و آن را پیش شرط طرح و اجرای برنامه‏ها، اهداف و استراتژی‏های توسعه می‏داند. دیدگاه‌های انتقادی در عرصه ارتباطات که از خمیرمایه‏های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی هنری و ادبی برخوردار بودند، رشد کرده و موجب شکل‏گیری مکاتب انتقادی در حوزه ارتباطات شده‏اند که در این میان می‏توان به مکتب فرانکفورت، نظریه سلطه رسانه‏ها، نظریه وابستگی، مکتب مطالعات فرهنگی و نظریه اقتصادی سیاسی ارتباطات اشاره کرد.

'الگوی مارکسیستی-سوسیالیستی همانند الگوی لیبرالی-سرمایه‏داری، بر رشد اقتصادی تأکید می‏کند، اما بر سر چگونگی دستیابی به آن، بین این دو الگو اختلاف وجود دارد. از دیگر شباهت‌های این دو الگو آن است که هر دو علم را محور کلیدی توسعه می‏دانند' (همان). کشورهایی نظیر چین، کوبا، و تانزانیا هنوز از الگوهای مارکسیستی پیروی می‏کنند. این کشورها در زمینه توسعه، نگاه به درون و منابع داخلی خود داشتند. آنها توانسته‏اند با اتکا به خود و استفاده منطقی و مناسب از رسانه‏ها، موقعیت‌های چشمگیری در زمینه توسعه داشته باشند. از نظر این کشورها، رسانه‏ها نمی‏توانند تنها عامل تغییر اجتماعی باشند، بلکه عنصر مکمل اهداف توسعه به شمار می‏روند و در عین حال کاملاً ضروری هستند.

3-  الگوی وحدت‏گرا - رهایی‏بخش: سومین الگویی که در زمینه توسعه و ارتباطات در دهه‏های 1970 و 1980 شکل گرفت، الگوی وحدت‏گرا-رهایی‏بخش نام دارد. 'این الگو اساساً انسانگرا و معنوی است بر کیفیت در برابر کمیت تأکید می‏ورزد و خواستار برابری و توازن در نظام بین‏الملل است' (همان). 'طرفداران این الگو معتقدند که هم ارتباطات بین فردی و هم ارتباطات درون فردی، باید در کانون توجه برنامه‏ریزان توسعه قرار گیرد. بر این اساس، علاوه بر ارتباطات سنتی، باید به فناوری‌های نوین ارتباطی نیز توجه شود' (همان). بر پایه این الگو، ارزش‌ها و مفاهیم موجود در ارتباطات، نخستین محرکه‏های حرکت به سوی دگرگونی اجتماعی است. ارتباط در درون جامعه، به افزایش پیوستگی اجتماعی می‏انجامد و به آموزش مستمر کمک می‏کند.

ارتباطات به خرده گروه‌ها قدرت می‏بخشد و به اجتماعی کردن کمک می‌کند. از دیدگاه این الگو، آزادی بیان به سبب فرایند تدریجی همگن‏سازی فرهنگی فرایند نظام‌های ارتباطی، به مخاطره افتاده است و راهبردهای کنونی، رشد آزادی فرهنگی را به حداقل رسانده است.‌ از طرف دیگر، متفکران و صاحبنظران این حوزه نسبت به نظام‌های آموزشی موجود دیدگاهی انتقادی دارند. آنها بر این باورند که نظام‌های آموزشی بیشتر به این خاطر شکل گرفته‏اند که قدرت حاکم (ستمگران) بطور ارادی آن را به خدمت گیرند تا بتوانند مردم (ستمدیدگان) را در شرایط غیرانسانی نگه دارند. روشنفکران این حوزه، با ارائه راه‏حل‌های گوناگون معتقدند که نخبگان و توده‏ها باید هر دو مبدل به فراگیرنده شوند؛ یعنی باید جریان ارتباطات دو سویه شود و محاوره و گفتگوی دو طرفه، جایگاه ویژه‏ای در ارتباطات داشته باشد. اگر در جریان گفتگو، عده‏ای واژگان را به انحصار خود درآورند، گفتگو متوقف می‏شود و جریان یکسویه ارتباط در قالب 'تک‏گویی' ظاهر می‏شود.

نکته مهم دیگری که در این الگو به چشم می‏خورد، آن است که بر 'خود' ارتباط تأکید می‏شود و نه ابزارهای ارتباطی. انقلاب واقعی باید در حوزه ارتباطات به وقوع بپیوندد و نه در وسایل ارتباطی، زیرا انقلاب ارتباطات خود را در واکنش متقابل انسانی نشان می‏دهد. نکته آخر اینکه، ارتباط حقیقی از منظر این الگو، باید افقی باشد. تنها در این صورت است که هم فرستنده و هم گیرنده با تبادل تجارب خود، دچار تحول و دگرگونی می‏شوند (همان). در این الگو، اندیشمندان امریکای لاتین نظیر پائولوفریره، خوان سوماویا، اندیشمندان آفریقا مانند قوام‏نکرومه رهبر غنا، جولیوس نایرره رهبر استقلال تانزانیا، اندیشمندان آسیا نظیر جواهر لعل نهرو نخست‏وزیر فقید هند، ای. ک. گوجرال وزیر سابق اطلاعات هند، چودری عنایت الله از محققان ارتباطی بنگلادش و در نهایت جلال ‏آل احمد و علی شریعتی از کشورمان قرار دارند.

نظریه‏ها و نگرش‏ها در زمینه ارتباطات و توسعه

1- نگرش علیتی به ارتباطات و توسعه (دیدگاه خوشبینانه)

عده‏ای از اندیشمندان تحت عنوان 'ارتباطات به مثابه علت توسعه'، نظریه‏ها و الگوهای گوناگونی را ارائه کرده‏اند که اکثر آنها بر نظریه‏های 'مارکس وبر' درباره تغییرات اجتماعی و اقتصادی متکی است. هواداران این مکتب فکری که بیشتر آثار خود را در دهه‏های 1950 و 1960 تألیف کرده‏اند، سعی کرده‏اند تا با استفاده از تحلیل سطح کلان از ارتباطات، به مثابه مفهومی برای درک بهتر تغییرات اجتماعی استفاده کنند. اندیشمندان اقتصادی کلاسیک و نئوکلاسیک، ارتباطات را عامل ضروری توسعه اقتصادی و رشد می‏دانستند (همان). نظریات اندیشمندانی چون دانیل لرنر، اورت هیگن و دیوید مک کلند در زمره این آثار قرار دارد.

1-1 - لرنر و الگوی علیتی

'دانیل‏لرنر' را می‏توان راهگشای بررسی نقش ارتباطات در توسعه دانست. انتشار کتاب 'گذر از جامعه سنتی، نوسازی خاورمیانه' در سال 1958 را می‏توان آغاز بررسی‏های توسعه به حساب آورد. دیدگاه لرنر از دو جنبه با اهمیت و قابل بررسی است: نخست آنکه این نظریه از جامع‏ترین نظریه‏های ارتباطی توسعه محسوب می‏شود و دیگر آنکه تقریباً بر همه کسانی که پس از لرنر، به کار در این زمینه پرداخته‏اند، تأثیرگذاشته و بسیاری از پیش فرض‌های آنها را شکل داده است. پژوهش لرنر، اولین تلاش برای فرمولی کردن الگوی جهانی نوسازی است که از طریق یک پژوهش میدانی در شش کشور خاورمیانه مورد محک قرار گرفت. لرنر در این پژوهش، به‌دنبال شیوه‏ای است که جوامع با استفاده از آن، به مرحله گذار و سپس به نوگرایی می‏رسند. 'الگوی علیتی لرنر، بر توالی تحولات نهادی استوار است، تحولاتی که به رشد خود توان و نوگرایی منجر می‏شود: شهرنشینی، سوادآموزی، گسترش رسانه‏های جمعی، درآمد سرانه بیشتر و مشارکت سیاسی. بر این اساس، هر جا شهرنشینی افزایش یافته، به رشد سوادآموزی منجر شده و رشد سوادآموزی باعث شده تا مردم از رسانه‏ها بیشتر استفاده کنند و هرگاه مردم بیشتر از همیشه تحت پوشش رسانه‏ها قرار گرفته‏اند، مشارکت اقتصادی (درآمد سرانه) و مشارکت سیاسی (رأی دادن) اوج گرفته است' (همان).

نظریه‏ای که بوسیله لرنر مطرح شده، مبتنی بر تجاربی است که کشورهای غربی طی چند قرن گذشته داشته و از قالب جوامع سنتی به شکل جوامع پیشرفته در آمده‏اند. او معتقد است که فراگرد نوسازی، غرب و شرق نمی‏شناسد و صرفاً بر حسب تصادف است که ابتدا در کشورهای غربی شاهد آن بوده‏ایم.

2-1-  انتقاد از الگوی نوسازی و توسعه‏بخشی ارتباطات

نظریه‏ها و الگوهای غربی 'نوگرایی' کشورهای جهان سوم و مخصوصاً نظریه دانیل‏لرنر در مورد توسعه‏بخشی ارتباطات، از اواسط سالهای دهه 1960، مورد انتقادهای قاطعتری در این زمینه از سوی محققان غربی و جهان سوم قرار گرفتند. در سال 1965 در سمیناری که در دانشگاه هاوایی برای ارزیابی نظریه‏ها و الگوهای غربی نوسازی و توسعه‏بخشی ارتباطات زیر نظر دانیل لرنر و ویلبرشرام تشکیل شد، برای اولین بار یک محقق بنگلادشی بنام 'چودری عنایت‏الله' ضمن انتقاد از الگوی جهانی غربی توسعه عنوان کرد که چنین الگویی برای جهان سوم مناسب نیست و مخصوصاً آسیاییها نمی‏توانند چنین الگویی را بپذیرند. همچنین در اولین سمینار دانشگاه هاوایی انتقاد دیگری از سوی 'اورت راجرز' محقق معروف امریکایی ارتباطات و توسعه بر الگوی واحد غربی در مورد توسعه مطرح شد. وی معتقد بود تجربه سال های اخیر آشکار ساخته است که چنین الگویی قابل تحقیق نیست و باید 'الگوهای متناوب' را که با شرایط خاص کشورهای مختلف جهان انطباق داشته باشند، جستجو کرد. دو سال بعد نیز محقق دیگری بنام 'الیهو کاتز' بر مبنای تحقیقی که در سال‌های 1973 تا 1975 درباره توسعه‏بخشی رادیو و تلویزیون در 11 کشور جهان سوم انجام داده بود، از نظریه‏های دانیل لرنر انتقاد کرد. وی از ضرورت توجه به ویژگی‌های مختلف کشورهای جهان سوم در کاربرد توسعه‏بخشی ارتباطات سخن گفته و از الگوهای متناوب دفاع کرده است.

به موازات این انتقادها که به سرعت قاطع‌تر شد، از اوایل دهه 1970 عده‏ای از محققان غرب و جهان سوم (نظیر آلن ولز، لوییس رامیرو بلتران، آرماند ماتلار، کارل نوردن استرنگ و هربرت شیلر) با دیدگاه‌های انتقادی عمیق‌تر خویش، به نظریه‏ها و الگوهای تقلیدی و تحمیلی 'توسعه‏بخشی ارتباطات' که تنها به تحرک رفتار فردی و حفظ وضع موجود کشورهای در حال توسعه استوارند، حمله کردند و در مقابل، نقش وسایل ارتباط جمعی را در شرایط دگرگونی بنیادی ساختارهای اقتصادی و اجتماعی این کشورها و طرد نظام‌های وابسته به امپریالیسم در جهان سوم، مورد توجه قرار دادند (معتمدنژاد، 1375).

2-  نگرش سوداگرا به توسعه و ارتباطات

این نوع نگرش که در دهه 1960 گسترش یافت، رابطه میان تکنولوژی ارتباطات و سیاست‌های توسعه را مورد بررسی قرار می‏دهد و تلاش می‏کند تا رابطه هزینه سرمایه‏گذاری در تکنولوژی ارتباطات برای توسعه را با سودی که از این سرمایه حاصل می‏شود، مقایسه کند. بطور مثال، در سیستم ماهواره‏ای داخلی آنقدر فایده خواهد داشت که هزینه‏های سنگین این سیستم را جبران کند. در این دیدگاه طبقه‏بندی زیر رایج است:

  • الگوی اشاعه
  • نظریه‏های بسیج
  • برآورد تکنولوژی و نظریه‏های انتقال
  • نگرش‏های ارتباطی و توسعه
  • نظریه‏ها و تحلیل‏های نظام‌های عمومی' (مولانا، 1371)

الگوی اشاعه که توسط 'اورت راجرز' و همکارانش طراحی و در بسیاری از نقاط جهان به اجرا گذاشته شد، در این تقسیم‏بندی جای می‏گیرد. از نظر راجرز، تغییر اجتماعی فرایندی است که طی آن در ساختار و کارکرد یک نظام اجتماعی دگرگونی بوجود می‏آید' (راجرز، 1369، ص 10).

فرایند تغییر اجتماعی شامل سه مرحله پی‏درپی است:

  • ابداع: فرایندی است که طی آن، افکار و روش‌های نوین، خلق شده و یا توسعه می‏یابند.
  • نشر: فرایندی است که طی آن، افکار و ایده‏های نوین، به اعضای نظام اجتماعی انتقال داده می‏شوند.
  • پیامدها: تغییراتی هستند که در نتیجه رد و یا قبول نوآوری، درون نظام اجتماعی بوجود می‏آیند (همان).

بنابراین راجرز و همکاران او، در میان آن دسته از محققان علوم اجتماعی قرار می‏گیرند که معتقدند تغییر اجتماعی به عنوان یک روند ارتباطی بهتر قابل درک است.

3- نگرش ساختارگرا به ارتباطات و توسعه

این نگرش که بر پایه اقتصاد سیاسی و فرهنگ استوار است، در بررسی توسعه و ارتباطات، زیرساخت‌های سیستم ارتباط جهانی را مورد کنکاش قرار می‏دهد تا روشن سازد که آیا این زیرساخت‌ها، توسعه را در همه سطوح، با مانع مواجه می‏سازند یا باعث ارتقای توسعه می‏شوند. براساس این نوع نگرش، ارتباطات زیرساخت و پیش‏شرط رشد اقتصادی و فراگرد توسعه است. نظریه‏پردازان این حوزه، همگی در بررسی نظریه‏های ارتباطات و توسعه موضعی نقادانه دارند و بسیاری از آنها از دیدگاه‌های مکتب فرانکفورت الهام گرفته‏اند.

هر چند میزان قابل توجهی از مطالعات در این حوزه، ملهم از نظریه‏های مارکسیستی و نئومارکسیستی است، اما بخش عمده این آثار، توسط غیر مارکسیست‌ها تهیه شده است. نظریه‏پردازان این حوزه، غالباً از کشورهای جهان سوم‌اند، اما در بین آنها متفکرانی از اروپا و امریکا نیز دیده می‏شوند. گزارش کمیسیون 'مک براید' موسوم به 'یک جهان و چندین صدا' نیز به‌عنوان یکی از عمده‏ترین اسنادی که به توسعه و ارتباطات پرداخته، از زاویه ساختاری می‏نگرد. از برجسته‏ترین پژوهشگران این حوزه، می‏توان به هربرت شیلر، دالاس اسمایت، آرماند ماتلار، حمید مولانا، سیس هاملینگ و رامیرو بلتران اشاره کرد.

مبانی نظری توسعه ارتباطات دور

تحولات و دگرگونی‌های ارتباطات دور که پس از جنگ جهانی دوم آغاز شده، در آغاز این قرن علاوه بر اینکه سبب نظریه‏پردازی‌های بسیار در مورد ارتباطات به‌عنوان یک عامل زیربنایی توسعه شد، باعث شد که این پدیده به عنوان یک متغیر مستقل برای زیرساخت‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مدنظر قرار گیرد. از آغاز دهه 1980 میلادی، نقش ارتباطات دور در توسعه، با چاپ کتاب 'حلقه گمشده' در کنار وسایل ارتباط جمعی مطرح شد. در این کتاب، به فاصله و شکاف بین کشورهای فقیر و غنی و ضرورت پر کردن این شکاف توجه داده شد. ارتباطات دور به عنوان زیر بنای زیربناها مطرح و آن را یکی از اصلی‏ترین عوامل توسعه نامیدند. به عبارتی، مخابرات بستر توسعه فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی اعلام شد. 'در دهه 1990 میلادی، چندین کتاب در خصوص نقش ارتباطات دور در توسعه به چاپ رسید که معروف‌ترین آنها، کتابی با همین نام است که توسط 'روبرت جی ساندرز' و با کمک بانک جهانی منتشر شد. در این کتاب، نقش ارتباطات دور در توسعه در ابعاد مختلف به نقد کشیده شده است. ارتباطات دور و حمل و نقل، ارتباطات دور و بازاریابی، ارتباطات دور و صرفه‏جویی در انرژی، ارتباطات دور و بهره‏برداری و... بخش‏هایی از کتاب یاد شده است' (شکرخواه، 1375، ص 16).

نظریه‏های مربوط به توسعه‏بخشی ارتباطات، به تدریج در اتحادیه بین‏المللی ارتباطات دور کامل شد؛ به‌نحوی که در سال‌های آخر دهه 1990 میلادی، موضوع ارتباطات و توسعه، از مباحث اصلی این اتحادیه شد و با پیدایش اینترنت و گسترش بزرگراه‌های اطلاعاتی هر روز به این نقش افزوده شد. امروزه مفاهیم جامعه اطلاعاتی، انقلاب اطلاعاتی بر محور بستر ارتباطات دور قرار گرفته است و همه کشورهای دنیا در چالشی تنگاتنگ، روش‌های جدید توسعه ارتباطات را جستجو می‏کند.

1- عوامل کلیدی توسعه ارتباطات دور

در دهه 1980 در بیشتر کشورهای پیشرفته صنعتی از جمله امریکا، دولتمردان دست به خصوصی‏سازی زدند. البته بحث هزینه کمتر و کارایی بیشتر در میان نبود. هدف این خصوصی‏سازی‌ها، مخصوصاً در امریکا، نجات شرکت‌های فراملی و در کل نجات امریکا از بحران اقتصادی بود؛ بحرانی که کشورهای غربی با آن مواجه بودند. 'هربرت شیلر' از پیشروان مطالعات انتقادی در زمینه ارتباطات، در این رابطه می‏گوید: 'در اطراف قلمرو بخش عمومی، سپهر شرکت‌ها قرار گرفته که به ظرافت بخش خصوصی نامیده شده است... بخش اعظم این شرکت‌ها سهم فزاینده درآمدها را از فعالیت‏های بین‏المللی کسب می‏کنند. افزایش تمرکز قدرت و ثروت در سپهر شرکت‌ها در دهه‏های اخیر حیرت‏آور بوده است...' (همان، ص 17).

1-1-  خصوصی سازی:

تا قبل از یک دهه پیش، اکثر فعالیت‌های شرکت‌های مخابراتی، به‌دلیل تعهد دولت‌ها به انجام خدمات عمومی، سود سرشار و کارآیی در انحصار دولت بود. در دهه اخیر، به‌دلیل وسعت و گسترش بیش از حد شبکه‏ها و افزایش حجم ترافیک و تنوع فعالیت‌ها و تخصصی‏شدن آنها، دولت‌ها سعی در واگذاری آنها به بخش خصوصی داشته و خود صرفاً نظارت، هدایت و سیاستگذاری کلان را به‌عهده گرفتند و با کسب درآمدهای مالیاتی از شرکت‌های غیر دولتی، مشکل اقتصادی خود را حل می‏کند. این روند خصوصی‏سازی، موجب گسترش فعالیت‌ها و ایجاد زمینه‏های متعدد فعالیت و اشتغال در کشورها شده است.

2-1- رقابت‌های گسترده:

با انحصارزدایی و خصوصی‏سازی فعالیت‌ها و ایجاد شرکت‌های متعدد در امر بهره‏برداری از شبکه‏های مخابراتی، رقابت گسترده‏ای در سطح داخلی و بین‏المللی بین ارائه دهندگان خدمات و همچنین تولیدکنندگان تجهیزات مخابراتی ایجاد شده است. سرعت تحولات فناوری و اثرات عمیق آن بر کارآیی و اثربخشی فعالیت‌های مخابراتی، به گسترش رقابت‌ها در کلیه زمینه‏ها (در صورت نظارت و هدایت دولت و ممانعت از ایجاد تبانی و تراست) می‏انجامد.

3-1- افزایش سرمایه‏گذاری در بخش ارتباطات:

در سه دهه اخیر، سرمایه‏گذاری در 'تکنولوژی اطلاعات' (Information Technology) بیش از سایر بخش‌ها بوده است. میزان سرمایه‏گذاری در بخش ارتباطات دور، از 13 درصد کل درآمد ناخالص ملی کشورها در دهه 80 میلادی، به رقم 53 درصد در سال 2000 میلادی افزایش یافته است (زارعیان، بی‌تا، ص 90).

4-1-  ایجاد یکپارچگی در شبکه‏ها:

یکی دیگر از اثرات عمیق تحولات فناوری در بخش ارتباطات، ایجاد شبکه‏های یکپارچه است که کل سطح زمین را پوشش می‏دهند. این پوشش، اختصاصی و منحصر به ارائه یک خدمت خاص نیست، بلکه می‏تواند تمامی خدمات مطرح را در برگیرد.

2- ارتباطات دور و توسعه ملی

شبکه‏های ارتباطی و اطلاعاتی، زمینه لازم برای انتقال داده و فناوری اطلاعات در سطح ملی و جهانی را فراهم می‏کنند. این شبکه‏ها در سطح بین‏المللی 'اینترنت' نامیده می‏شود. میزان استفاده و بهره‏گیری از بسترهای ارتباطی نوین، متناسب با میزان رشد و توسعه کشورها، در زمینه فناوری ارتباطات و اطلاعات، متفاوت است. امروزه بکارگیری هرچه بیشتر فناوری اطلاعات، یکی از مهم‌ترین شاخص های توسعه در سطح بین‏المللی شناخته شده است. آخرین مرحله رشد 'ارتباطات دور'، در شبکه‏های اینترنت تجلی یافته است، چرا که اینترنت شبکه‏ای است که بستر مناسب برای انتقال صوت، تصویر، صوت و تصویر، متن و هر آنچه که در همه شبکه‏های سنتی بطور جداگانه وجود داشت، یکجا فراهم کرده است. هرچند کارکرد سنتی ارتباطات دور نیز نباید هرگز از نظرها دور بماند، اما با توجه به توسعه تکنولوژی اطلاعات و نقش 'تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات'(ICT) در جوامع، ابتدا این بخش توضیح داده می‏شود.

2-1- اینترنت:

اینترنت مجموعه‏ای از شبکه‏های کامپیوتری محلی و یا کامپیوترهای منفرد است که بوسیله خطوط مخابراتی، از قبیل ماهواره، رادیو، کابل مسی و فیبر نوری به هم متصل شده و تحت یک پروتکل واحد موسوم به (IP) با هم تبادل اطلاعات انجام می‏دهند. توزیع خدمات اینترنتی در بین کاربران شبکه، توسط شرکت‌ها‌ی فراهم‏کننده خدمات اینترنتی (ISP) انجام می‏شود. در حال حاضر تقریباً در تمام نقاط دنیا، شبکه اینترنت در حد وسیع مورد استفاده قرار می‏گیرد. خدمات قابل ارائه در اینترنت به شرح زیر تقسیم‏بندی شده است: پست الکترونیک، گروه‌های خبری، انتقال فایل، اجرای برنامه از راه دور، صفحات اطلاع‏رسانی. این خدمات قابل ارائه در شبکه اینترنت، همه بخش‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه را تحت تأثیر قرار داده؛ به نحوی که می‏توان گفت: امروزه، اینترنت در توسعه ملی کشورها نقش غیرقابل انکاری دارد. با شناخت نسبی از قابلیت های 'تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات' (ICT)، محورهای عمده تأثیرگذاری ارتباطات دور در این بستر، در قالب سه نقش اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بیان می‏شود.

3- ارتباطات دور و اقتصاد

آثار و نتایج اقتصادی مخابرات با اثرگذاری در تجارت، کشاورزی، صنعت، پزشکی، حمل و نقل و محیطزیست و... آشکار می‏شود. مخابرات با حضور خویش در جریان اقتصادی و تجاری کشور -همچون کاتالیزور در فعل و انفعالات شیمیایی- موجب تسهیل عملیات تا حصول نتیجه نهایی می‌شود و به جریان اقتصادی، سرعت و شتاب می‏بخشد. بطوری‌که می‏توان گفت: هر کار اقتصادی بدون مخابرات، نتایج مطلوب و سودآوری نخواهد داشت. سرمایه‏گذاری در بخش مخابرات، علاوه بر اشتغال‏زایی در کشورها، مستقیماً در توسعه نقش دارد و هم اکنون نیز به عنوان اشتغالزاترین صنعت شناخته می‏شود. از طریق خدمات گوناگونی که در اختیار بشر گذاشته است، صرفه‏جویی‌های زیادی را از نظر انرژی، وقت، هزینه، جلوگیری از فرسایش محیط، جسم و روح افراد باعث می‏شود.

3-1- بانکداری الکترونیک:

فناوری در بانک‌ها، فناوری پردازش، ثبت، نگهداری، تغذیه و تبادل اطلاعات مشتریان است، این تکنولوژی طی دوره‏های چهارگانه‏ای به تکامل رسیده است. در هر دوره تا حدی رایانه و نرم‏افزار جایگزین انسان‌ها و کاغذها شده‏اند. دوره های تحول الگوهای اساسی فن‏آوری در صنعت بانکداری عبارت است از:

  • دوره اول: اتوماسیون پشت باجه
  • دوره دوم: اتوماسیون جلوی باجه
  • دوره سوم: متصل کردن مشتریان با حساب‏های‌شان
  • دوره چهارم: یکپارچه‏سازی سیستم‌ها و مرتبط کردن مشتری به تمامی عملیات بانکی

در سه دوره اول، هنوز ارتباطات و مخابرات به شبکه‏های کامپیوتری متصل نشده‏اند، اما آخرین دوره زمانی آغاز می‏شود که همه نتایج بدست آمده از دوره‏های قبل، بطور کامل به سیستم عملیات الکترونیک انتقال یابند تا هم بانک و هم مشتریان بتوانند به صورت دقیق و منظم اطلاعات مورد نیازشان را کسب کنند. گرچه آهنگ این تحولات متفاوت است، اما این چهار دوره بطور یکسان، در بانکداری اکثر کشورها روی داده است. البته ما هنوز در بخش عمده‏ای از نظام بانکی در مرحله دوم و سوم قرار داریم' (همان).

ویژگی‌های بانکداری الکترونیک مبتنی بر شبکه‏های مخابرات عبارتند از:

  • مشتریان در انجام عملیات بانکی مشارکت دارند.
  • امنیت بالا، ورود به سیستم الکترونیکی در شرایطی خاص امکان‌پذیر است. کاهش خطای انسانی و ورود هر شخص به حساب خودش، امنیت بانکداری را بالا برده است.
  • در بانکداری الکترونیک، هر فرد امکان می‏یابد که از منزل یا محل کار خود، خدمات متعارف بانکی را از بانک خود دریافت کند.

3-2- تجارت الکترونیک:

ترکیب تجارت و الکترونیک در واقع از سال 1970 میلادی آغاز شد. در آن زمان شرکت‌های بزرگ دست به تشکیل شبکه‏های کامپیوتری زدند تا اطلاعات تجاری را در بین خود و تولید کنندگان مبادله کنند. این روش 'تبادل الکترونیک داده‏ها' یا (EDI) نامیده می‏شد. می‏توان گفت که مبادله الکترونیک داده‏ها عبارت است از: 'تولید، پردازش، کاربرد و تبادل اطلاعات و اسناد به شیوه‏های الکترونیک و خودکار بین سیستم‏های کامپیوتری براساس زبان مشترک و استانداردهای مشخص، با کمترین دخالت عامل انسانی' (پورخالصیان، 1377، ص 18). در تجارت الکترونیک، اینترنت و فناوری اطلاعات و ارتباطات، پی بستر اصلی هستند؛ بویژه اینترنت که در این جریان به دو منظور استفاده می‏شود: یکی شبکه انتقال الکترونیک و دیگری ایجاد 'وب جهانی' یا بازار عرضه کالا و خدمات و اطلاعات که توسط خریداران دیده و خریداری می‏شود.

3-2-1- ویژگی‌های تجارت الکترونیک:

تجارت الکترونیک دارای ویژگی‌های بنیادی نسبت به تجارت سنتی است که از دو بعد مورد بررسی قرار می‏گیرد:

3-2-1-1- جاذبه‏های تجارت الکترونیک:

  • بازار الکترونیک، گستره‏ای به پهنای تمام جهان دارد.
  • بازار الکترونیک، 24 ساعته و هر روز باز است. این بازار تعطیل نمی‏شود.
  • هزینه‏های اینترنت، در مقایسه با شیوه‏های توزیع و بازاریابی متعارف، کمتر است.
  • در اینترنت، هر کس خود تصمیم می‏گیرد که چه کالا و خدماتی را انتخاب کند.

3-2-1-2- ویژگی‌های اقتصادی تجارت الکترونیک:

  • جهانی کردن تجارت و برداشتن محدودیت‌های زمانی و مکانی
  • کاهش قیمت منابع برای خرید (واسطه‏ها حذف می‏شوند و مشتریان مستقیماً با تولیدکننده در ارتباط هستند)
  • افزایش درصد فروش
  • نبود محدودیت زمانی در استفاده از آنها
  • راهنمای تولیدکنندگان و مراجعان

3-3- کار از راه دور:

در این پدیده، بالاخص در زمینه فعالیت‌های ستادی و تحقیقاتی، کارکنان به جای حضور در اداره و محل کار، خارج از محیط کار و توسط یک خط ارتباطی و رایانه که در دسترس‌شان است، وظایف و امور محوله را انجام می‏دهند و با امکان برقراری ارتباط به بانک‌های اطلاعاتی و تأمین سایر نیازها از طریق تجهیزات در اختیار خود، اقدام به اجرای امور و تحویل آن مسئول ذیربط می‌کنند. امروزه در بسیاری از کشورها، منشی‏های خانگی به تعداد قابل ملاحظه‏ای دیده می‏شوند. علاوه بر این، اکثر محققان و پژوهشگران، بدون اینکه مجبور باشند برای انجام امور تحقیقاتی به کتابخانه‏ها مراجعه کنند، از طریق امکانات ارتباطی در اختیار، به تحقیق و پژوهش مشغول‌اند. می‏توان تصور کرد که در چنین شرایطی، بسیاری از هزینه‏های ساختمان، تأسیسات، رفت و آمد، اوقات تلف شده و غیره کاهش یافته و بالعکس تبدیل به منابعی می شود که می‏تواند در توسعه بکار رود؛ ضمن اینکه مطلوبیت فردی و اجتماعی قابل توجهی نیز به‌دنبال خواهد داشت (از جمله کوچک شدن ابعاد شهرها، کاهش آلودگی هوا و حفظ محیط زیست).

3-4-  پزشکی از راه دور:

از معیارهای اصلی توسعه در هر کشور، حفظ سلامتی انسان‌ها، بهداشت و درمان است. توان بالقوه زیرساخت‌های ارتباطی، در استفاده بهینه از زمان، هزینه، انرژی و مسائلی از این قبیل، یکی دیگر از دستاوردهای فناوری ارتباطات و اطلاعات یعنی 'پزشکی از راه دور' را مطرح کرده است. پزشکی از راه دور، علاوه بر اینکه نیاز همه کشورهاست، کشورهای در حال توسعه نیاز بیشتری به آن دارند. به همین جهت، برای مطرح کردن پزشکی از راه دور و آگاهی تصمیم‏گیرندگان، چگونگی اجرای آن و کمک به نفع نیازهای خدمات درمانی راه دور، قدم‌های مؤثری برداشته شده است.

در پزشکی از راه دور، بیماران ممکن است در یک شهر و یا یک کشور، به غیر شهر یا کشوری که پزشک متخصص در آن کار می‏کند، زندگی کنند. تصاویر، نوارها و مدارک بیمار به کمک شبکه مخابرات و ارتباطات، بصورت آنلاین برای پزشک ارسال می‏شود، پزشک بعداز معاینه، نسخه را می‌نویسد تا توسط بیمار اجرا شود. استفاده از کارت‌های هوشمند، نمونه دیگری از کاربرد ارتباطات در پزشکی است. در این کارت‌ها، اطلاعات صاحب کارت نظیر: اطلاعات شناسایی، اورژانس، آزمایشات، تاریخچه دارویی و... کدگذاری شده‏اند که افراد می‏توانند در هر نقطه‏ای که حضور دارند، هم به پزشک خود مراجعه کنند و هم به سایر پزشکان؛ و در این حال بدون نیاز به پرونده و معاینات جدید، معالجه بیمار شروع می‌شود.

نقش ارتباطات دور در کاهش آلودگی محیطزیست، تحول در حمل و نقل، هواشناسی، کشاورزی، انرژی و سرمایه‏گذاری، از دیگر کاربردهای ارتباطات دور در توسعه اقتصادی است.

4- ارتباطات دور و فرهنگ:

فناوری ارتباطات دور با چهار ویژگی تعاملی بودن، ارتباط دو سویه، جمع‏زدایی و ناهمزمانی، جزیی تفکیک‏ناپذیر از محتوای فرهنگ صنعتی اطلاعات، سرگرمی‌ها و آموزش است. آگاهی درباره دیگران و اینکه آنها درباره خود و دیگران چگونه می‏اندیشند و چه آداب و رسومی دارند، به کمک این وسیله ارتباطی میسر است. مخابرات با فضای آزادی که برای بشر فراهم آورده است، موجب کوتاه‌تر شدن فاصله‏ها شده و با تدارک وسایل فنی، آنها را در فرهنگ ملل سهیم کرده است. مخابرات متعلق به تمامی فرهنگ‌ها است و می‏تواند موجب محافظت و گسترش تمامی فرهنگ‌ها باشد. امروزه ارتباطات دور، قدرت فوق‏العاده‏ای در تغییر فرهنگ‌ها یا به عبارتی اثرگذاری بر فرهنگ‌ها دارد. این قدرت ناشی از ویژگی‌های زیرساخت الکترونیکی مخابرات است. این ویژگی‌ها که به کلیدهای شش گانه معروفند (کنش‏پذیری، تحرک، تبدیل‏پذیری، اتصال‏پذیری، حضور در همه جا و جهانی شدن) هرگاه با هم ترکیب شوند، به دگرگونی تمام عیار فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی منجر می‏شوند. اساس تغییر در سایر بخش‌ها نیز در فرهنگ نهفته است. سیستم‏های جدید ویدئو کنفرانس، ادیوتله کنفرانس، ادیو گرافیک، تله کنفرانس و روش چند رسانه‏ای، نمونه‌هایی‏ از ابزارهای جدید مخابراتی است که در خدمت توسعه فرهنگ و آموزش جوامع قرار گرفته است.

4-1- آموزش از راه دور:

آموزش از راه دور، به شکلی از آموزش اطلاق می‏شود که در آن استاد و دانشجو به لحاظ فیزیکی از هم فاصله دارند و فاقد ارتباط نزدیک و رو در رو اند. در چنین سیستمی، موارد آموزشی در قالب‌هایی نظیر کتاب و جزوات چاپی و کتاب‌های الکترونیکی، صوت، تصویر ثابت و متحرک و غیره تهیه شده و از طریق رسانه‏های ارتباطی نظیر پست، تلویزیون، رادیو، شبکه‏های مخابراتی و بویژه اینترنت، به دانشجو ارائه می‏شود. پدیده آموزش از راه دور، به اشکال مختلف آن، بیش از 50 سال قدمت دارد، لیکن اثرگذاری هیچ‌یک از روش‌های سنتی، مانند اینترنت - در چند سال اخیر - نبوده است. آموزش از راه دور، دسترسی به منابع عظیم اطلاعاتی در همه زمینه‏هاست که از طریق شبکه‏های اینترنت در اختیار کاربران قرار می‏گیرد. همچنین توسعه فناوری آموزش از راه دور، هزینه‏های آموزش را تا حد زیادی کاهش داده است.

4-1-1- دانشگاه مجازی:

آموزش از راه دور در سال‌های اخیر، جایگاه ویژه‏ای یافته است و هر روز کاربرد جدیدتری با مزایای برتری می‏یابد. تکنولوژی‏های ارتباطات و کامپیوتر در سطح وسیعی از کاربردها، بطور موفقیت‏آمیزی استفاده می‏شود که آخرین آنها در بخش ارتباطات از راه دور دانشگاه مجازی است. در دانشگاه مجازی، همه امور از قبیل: ثبت‏نام، ارائه درس، انتخاب استاد، زمان‌بندی ترم، مدیریت مالی، آزمون پایان ترم، نمره امتحانی دانشجو و نهایتاً کارنامه، از طریق اینترنت صورت می‏گیرد. اگر وضع آموزش در دنیا به همین ترتیب ادامه یابد، با توجه به رشد روزافزون جمعیت، بالا رفتن سطح آموزش در جوامع و افزایش نیازهای آموزشی در آینده دانشگاه واقعی و حتی آموزش سنتی پاسخگو نخواهد بود. با توجه به این نکته، مزایا و خصوصیات دانشگاه مجازی شامل موارد زیر است:

  • بی‌نیازی به حضور فیزیکی استاد و دانشجو در کلاس درس
  • فقدان وابستگی کلاس درس به زمان خاص
  • کیفیت بالاتر ارائه دروس
  • تعداد زیاد دانشجو در یک درس
  • اعتبار علمی دانشگاه مجازی
  • دسترسی به کتابخانه دیجیتال
  • بالابردن سطح علمی جامعه

4-2- وسایل ارتباط جمعی و ارتباطات دور:

از جمله نهادهایی که  از امکانات و تسهیلات و خدمات ارتباطات‏دور (مخابرات) استفاده همه جانبه‌ای می‏کنند، وسایل ارتباط جمعی بویژه رادیو و تلویزیون‏اند. این دو وسیله ارتباطی که علاوه بر جنبه خبری و سیاسی، به تبلیغ و معرفی مظاهر فرهنگ، دین و ایدئولوژی، علم، سیاست، عقاید، باورها، سنت‌ها و همه سرمایه‏های معنوی جامعه می‏پردازد، نقش فرهنگی حساسی را در جامعه ایفا می‏کند. اساس تکنولوژی ارتباطی و مکانیسم انتقال صوت و تصویر آن، مخابرات و تجهیزات و سیستم‏های مخابراتی از جمله مایکروویو، ماهواره، آنتن و کلاً سیستم به هم پیچیده و شبکه گسترده این فناوری مخابراتی است. فناوری ارتباطات دور، انتشار همزمان روزنامه در چند استان را میسر ساخته است. بدین ترتیب که دفتر مرکزی روزنامه در یک شهر، ولی چاپ آن بطور همزمان در چند شهر یا حتی چند کشور امکان‌پذیر شده است. فناوری اطلاعات و ارتباطات تحول در انتشار روزنامه‏ها را با انتشار الکترونی روزنامه از این هم فراتر برده؛ به نحوی که روزنامه‏های الکترونیک بطور آنی و همزمان، از طریق شبکه‏های اینترنت در دسترس میلیون‌ها کاربر اینترنت قرار می‏گیرد.

5-  ارتباطات دور و سیاست:

امکانات و خدمات مخابراتی در بخش سیاسی جوامع بالنسبه توسعه یافته، آشکارتر از سایر بخش‌هاست؛ چرا که حضور بافت سیاسی جامعه و حضور ساخت حکومت و ارگان‌های سیاسی در همه شئون و اجزا جامعه، از ضروریات اولیه حکومت است. ارتباطات دور از نظر سیاسی، اشراف حکومت و دولت را به مردم، تشکل‏های سیاسی، گروه‌های فشار، احزاب و انجمن‏ها تحقق می‏بخشد و از طرفی، به فرهنگ سیاسی جامعه و ارتقاء سطح کیفی آن کمک شایانی می‏کند.

5-1- نقش ارتباطات دور در مناسبات سیاسی:

نقش مخابرات را در رابطه با استحکام روابط ملل و اشاعه فرهنگ و آگاهی یک جامعه و ارتباط آن با سایر ملل می‏توان بررسی کرد. همچنین مخابرات به‌عنوان یکی از مجریان حکومت، در پاسخگویی بخشی از نیازهای اجتماع، نقش اساسی دارد. نمونه‏هایی از این نیازها عبارتند از:

  • بهره‏مند ساختن نیاز مناطقی که از فواید ارتباطات همگانی محروم بوده‏اند
  • رساندن تکنیک‏های جدید آموزشی به مناطقی که فاقد وسایل کافی برای تعلیم و تربیت هستند
  • بالا بردن سطح بهداشت عمومی
  • پخش اخبار و اطلاعات در نواحی دور دست
  • ایجاد اتحاد ملی و روابط نزدیک‌تر اجتماعی

در حیطه وسیع‌تر آن، ارتباط جامعه با جوامع دیگر است که خود یک ارتباط پویا و متشکل است و مخابرات به عنوان یک مجری، در مبادله عقاید و تفکر و فرهنگ نقش بسزایی دارد.

5-2-  ارتباطات دور و حاکمیت ملی:

کاربرد ارتباطات دور (مخابرات) در ابعاد سیاسی امروز با توجه به فناوری‌های جدید، شکل دیگری گرفته است. بدین ترتیب که پس از مطرح شدن تجارت الکترونیک، آموزش از راه دور و... پدیده‏ای مطرح شده که 'دولت الکترونیک' نامیده می‏شود. ویژگی اصلی دولت الکترونیک، ارائه خدمات با هزینه کمتر و اثربخشی بالاتر به همه آحاد مردم و خواهان مرتبط ساختن همه مردم با یکدیگر و با دولت است.

'دولت الکترونیک، شیوه‏ای برای دولت ها به منظور استفاده از فناوری‌های جدید است که به افراد، تسهیلات لازم برای دسترسی مناسب به اطلاعات و خدمات دولتی و اصلاح کیفیت خدمات و ارائه فرصت های گسترده‏تر، برای مشارکت در فرایندها و نهادهای مردم سالار را فراهم می‏سازد. دولت‌ها بدلایل زیر ناگزیرند اقدام به ایجاد دولت الکترونیک کنند:

رشد فن‏آوری بویژه فن‏آوری اطلاعات و ارتباطات

  • سرمایه‏گذاری بنگاه‌های اقتصادی در بخش فناوری اطلاعات و تطبیق آن با نیازها و شرایط خویشتن
  • رشد استفاده از اینترنت و عادت کردن مردم به استفاده از آن
  • تغییر انتظارات شهروندان و بنگاه‌های اقتصادی
  • فشارهای ناشی از رقابت
  • جهانی شدن (سازی)

بخش چهارم - نظریه‏های جامعه اطلاعاتی

مباحث مربوط به 'جامعه اطلاعاتی' از این جهت با اهمیت است که اغلب متفکران معاصر، جامعه اطلاعاتی را بخشی از روند تاریخی سرمایه‏داری تلقی می‌کنند. امروزه برخی اندیشمندان، از واژه 'جامعه معرفت محور' یا 'جامعه دانایی محور' استفاده می‏کنند. یونسکو نیز در چند سال اخیر، سعی کرده است واژه 'معرفت' را جایگزین واژه 'اطلاعات' کند. در عصر کشاورزی، ارتباطات رو در رو و با فاصله کم رایج بود. در عصر انقلاب صنعتی، انواع ابزارهای ارتباطی گسترش یافت. در این عصر، بشر به دنبال رسانه‏های با ظرفیت بالاتر برای انتقال پیام‌های خود بوده است، ولی در عصر الکترونیک (اطلاعات)، علاوه بر خواسته‌های فوق، بشر به دنبال نوعی همگرایی است؛ بدین معنی که شبکه‏های جهانی و سریع مبادله داده‏ها را تا حد ممکن به شبکه بزرگ و پیوسته مبدل می‌سازد. این شبکه دو سویه است، سرعت بالایی دارد و کم هزینه است. بزرگراه اطلاعاتی، زاده این خواسته است. امروز یکی از شاخص‏های توسعه هر کشور، ساخت و ایجاد بزرگراه‌های اطلاعاتی پر ظرفیت است و حرکت جهانی برای ایجاد آن، دائماً در تلاطم است.

آنچه بزرگراه‌های اطلاعاتی در سطح اجتماعی به دنبال خواهند داشت، پدیده‏ای است به نام 'جامعه اطلاعاتی'. وقتی که بزرگراه‌ها و اینترنت به صورت یک نهاد اجتماعی در آیند و بر اقتصاد، فرهنگ، نخبگان فکری و آموزشی، جامعه مدنی، گستره عمومی و دیگر و وجوه اجتماعی اثر گذارند و افراد آن جامعه بتوانند به اطلاعات دست یابند، آن جامعه را جامعه اطلاعاتی خوانند. به هر ترتیب، بر این اساس، سه دسته از نظریات موافق، مخالف و مشروط در مورد جامعه اطلاعاتی مطرح شده که در این بخش، دیدگاه‌های اندیشمندان معاصر را در مورد جامعه اطلاعاتی بررسی می‏کنیم:

الف - نظریه دانیل بل در خصوص جامعه پسا صنعتی

'دانیل بل' جامعه‏شناس امریکایی، از جمله کسانی است که با ارائه نظریه 'فراصنعت‏گرایی'، نوع جدیدی از جوامع جدید یعنی 'جامعه اطلاعاتی' را پیش‏بینی کرده است. او که در اواخر دهه 1950 اصطلاح 'پسا صنعت‏گرایی' را ابداع کرد، طی دو دهه بعدی، واژه‏های 'اطلاعات' و 'آگاهی' را به‌عنوان پیشوند به اصطلاح 'پسا صنعتی' افزود تا با مطرح کردن 'جامعه پسا صنعتی'، همواره بر نقش اصلی اطلاعات و آگاهی تأکید کرده باشد. طبق این دیدگاه، فرا صنعت‏گرایی، ساختارهای اجتماعی اصلی در ایالات متحده، اروپای غربی، ژاپن و روسیه طی قرن بیست و یکم را تشکیل می‏دهد. بل جامعه فرا صنعتی را یک جامعه اطلاعاتی قلمداد می‏کند. در جامعه ماقبل صنعتی، زندگی 'بازی با طبیعت' است؛ یعنی افراد با نیروی عضلانی غیر ماهر کار می‏کنند. در عصر صنعتی، آنجا که ماشین حاکم است، به شکلی تکنیکی و معقول زندگی 'بازی با مصنوعات' است. بر عکس این دوره، زندگی در یک جامعه فراصنعتی که بر خدمات نهاده شده، 'بازی میان اشخاص' است. در اینجا آنچه به حساب می‏آید، نیروی عضلانی غیرماهر یا انرژی نیست، بلکه اطلاعات است. بطور مثال، تبلیغ‌گران وظیفه ایجاد و ارسال تصویرها و نهادها را بر عهده دارند، آموزگاران به مبادله آگاهی می‏پردازند و... بنابراین کارهای خدماتی، کار اطلاعاتی به شمار می‏رود و ضرورتاً سلطه کار خدماتی حجم بیشتری از اطلاعات را بوجود می‏آورد.

آنچه را که می‏توان در بررسی و نقد دیدگاه‌های دانیل بل مطرح کرد، آن است که او با داشتن نگرش مثبت به جامعه اطلاعاتی، فرایند رسیدن به آن‌را سه مرحله‏ای می‏داند، ولی شواهد قطعی وجود ندارد که جوامع پیشرفته غربی، به سمت غلبه مشاغل خدماتی بر مشاغل صنعتی حرکت کرده باشند. نقد دیگری که به مقوله 'خدمات' در نظریه دانیل بل وارد شده، نامشخص بودن و نا دقیق بودن مفهوم بخش خدمات است. در سراسر نوشته‏های بل، بخش خدمات در تعارض با صنعت نشان داده شده است (آقاجانی، 1375، ص 75).

ب - نظریه هربرت شیلر

'هربرت شیلر' از جمله اندیشمندانی است که ضمن پذیرفتن اهمیت فزاینده اطلاعات (انفجار اطلاعات) به عنوان جنبه پر اهمیت زندگی معاصر، به‌عنوان یکی از منتقدان جامعه اطلاعاتی، معتقد است اطلاعات و ارتباطات، عناصر بنیادی نظام سرمایه‏داری را تشکیل می‏دهد. دیدگاه او از سه مشخصه کلیدی برخوردار است:

  1. تأکید بر پشتوانه‏های ساختاری اطلاعات: یعنی به جای توجه به مطالب و محتوای رسانه‏ها، جنبه‏های ساختاری رسانه مورد توجه قرار می‏گیرد، مانند جنبه‏های اقتصادی شامل مالکیت و منابع درآمد از آگهی‏های بازرگانی و مخاطبان است که تولیدات را مصرف می‏کنند. به زعم وی، این عناصر ساختاری، مانعی جدی بر سر راه تولید آزادانه مطالب و برنامه‏های رسانه‏ای اند.
  2. رهیافت‌های 'اقتصاد سیاسی': این رهیافت‌ها به تحلیل‏های نظام‏مند ارتباطات و اطلاعات منجر می‏شود. یعنی باید نحوه عملیات نظام سرمایه‏داری برای تعیین اهمیت قلمرو اطلاعات، مورد تحلیل قرار گیرد؛ مانند اینکه به یک ایستگاه تلویزیون کابلی به عنوان یک سیستم اجتماعی - اقتصادی توجه می‏شود.
  3. تأکید بر تاریخ و دوره‏ای بودن روندها و پیشرفت‏ها: نقطه آغازین برای شیلر آن است که در سرمایه‏داری کنونی، اطلاعات و ارتباطات اهمیتی فراوان دارند.

به عقیده شیلر، اطلاعات و تکنولوژی‏های ارتباطی به دلایل زیر ضامن پیشرفت و تقویت امپراتوری‏های چند ملیتی است:

شرکت‌هایی که در سراسر جهان تجارت می‏کنند، برای فعالیت‌های روزمره خود، به زیر ساخت پیچیده ارتباطات کامپیوتری نیاز دارند، زیرا یک شرکت (مثلاً در نیویورک) نمی‌تواند فعالیت‌های خود را در 50 یا 60 کشور دیگر، بدون شبکه پیچیده و قابل اعتماد اطلاعاتی، مدیریت ساماندهی و کنترل کند (وبستر، 1380، ص 164). دیدگاه شیلر این است که محیط اطلاعاتی معاصر، بیان‏کننده منافع و اولویت‏های سرمایه‏داری شرکتی و عنصر ضروری پایداری اقتصاد سرمایه‏داری بین‏المللی است؛ یعنی اصول بازار و جستجوی حداکثر سود، وصف‏کننده تحولات در قلمرو اطلاعات (همانند سایر قلمروهای جامعه سرمایه‏داری) است. بنابراین، هرکجا که چشم‏اندازی از فروش برای سود وجود داشته باشد، اطلاعات فرآوری شده در دسترس عموم قرار گرفته و هر چه سود بیشتر باشد، کیفیت و کمیت این اطلاعات افزایش می‏یابد. طبق این دیدگاه، توسعه اطلاعات به هیچ وجه نشانه رشد تکاملی ناشی از نیکوکاری نیست، بلکه نشانگر تعهد سرمایه به اخلاق تجاری است. شیلر در این زمینه می‏گوید: 'آنچه که جامعه اطلاعاتی نامیده می‏شود، در حقیقت فرآوری، پردازش و انتقال تعداد بسیاری از داده‏ها درباره انواع موضوعات فردی، اجتماعی، تجاری، اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی است. اغلب داده‏ها به این منظور فرآوری می‏شوند که نیازهای بسیار تخصصی شرکت‌های عظیم، بوروکراسی ملی و تأسیسات دولت صنعتی پیشرفته را تأمین کنند' (همان، ص 180).

شیلر معتقد است فرایندهای اطلاعاتی، به نابرابری‌های اطلاعاتی شدید در سطح بین‏المللی و در یک نظام طبقاتی به تعمیق 'شکاف اطلاعاتی' (information gap) انجامیده است. به نظر وی، اطلاعات و تکنولوژی ارتباطی به صورت غیر قابل تصوری برای شرکت‌ها توسعه یافته‏اند. تأسیسات عظیم کامپیوتری، خدمات پیشرفته ارتباطات دور، پردازش الکترونیک، جملگی در اختیار شرکت‌هایی است که از توانایی و دستیابی و بهره‏برداری از آن برخوردارند.

ج - نظریه ماتلار در مورد جامعه اطلاعاتی

'آرمان ماتلار' یکی از منتقدان موضوع جوامع اطلاعاتی به شمار می‏رود. او معتقد است که مطرح شدن جوامع اطلاعاتی، همان بازتولید دوره‏ای سیاست‏های استعماری و امپریالیستی گذشته برای کنترل و اعمال هژمونی بر هنجارها و سیستم‏های ارتباطی در سطح جهان است. ماتلار اعتقاد دارد فعالیت‌های کشورهای پیشرفته در طراحی نرم‏افزاری و سخت‏افزاری بزرگراه‌های اطلاعاتی، جهانی سازی و تدارک دیدن انواع کنفرانس‌های بین‏المللی در مورد جامعه اطلاعاتی، همگی برای رهبری و هدایت کنسرت جهانی در مورد صنایع بزرگ دیداری و شنیداری، تله ماتیک و تکنولوژی‏های اطلاعاتی و ارتباطی است (آقاجانی، 1375، ص 81).

ماتلار همچنین در کتاب 'آرمان شهر جهانی'، با بررسی تاریخ جوامع اطلاعاتی، دو نگرانی عمده خود را در مورد جامعه اطلاعاتی ذکر می‏کند که یکی از آنها به سیاست‌های کلان در مورد تکنولوژی‏های اطلاعاتی و ارتباطی مربوط می‏شود که اکنون سازمان تجارت جهانی و اتحادیه بین‏المللی ارتباطات دور، در حال مقررات گذاری جهانی برای آنها هستند و دیگری، به واکنش‏های ملی و منطقه‏ای در مقابل پدیده 'جهانی سازی' است (همان، ص 82).

هرچند ماتلار در طبقه‏بندی نظریه‏پردازان منتقد جامعه اطلاعاتی قرار دارد، ولی در عین حال تکنولوژی‏های اطلاعاتی و ارتباطی را ابزاری مهم برای تحرک و عرض‏اندام جنبش‏های اجتماعی طبقه فقیر و ستمدیده در مناطق گوناگون جهان ذکر کرده و کشاورزان بدون زمین مکزیکی به‌عنوان نخستین جنبش اجتماعی که از طریق اینترنت به طرح خواسته‏های خود پرداختند، مثالی روشن از این رویکرد ماتلار به شمار می‏رود.

د - نظریه کاستلز در مورد عصر اطلاعات

مانوئل کاستلز استاد جامعه‏شناسی و اقتصاد دانشگاه کالیفرنیا ویژگی‌های عصر اطلاعات‏گرایی و وضعیت جوامع، مناسبات و تولید روابط انسانی را در این عصر چنین بیان می‏کند:

  1. اطلاعات‏گرایی: یعنی انباشت دانش و سطوح پیچیده‏تر پردازش اطلاعات. در اطلاعات‏گرایی، جستجوی دانش و اطلاعات، ویژگی کارکرد تولید تکنولوژی محسوب می‏شود.
  2. جوامع اطلاعاتی: جوامعی که فرایند اصلی تولید دانش، بهره‏وری اقتصادی، قدرت سیاسی - نظامی و ارتباطات رسانه‏ای در آنها، عمیقاً از الگوی بهره‏وری اطلاعاتی تأثیر پذیرفته است که جوامع امریکایی، ژاپن و اروپای غربی از جمله این جوامع به شمار می‏روند.
  3. اقتصاد اطلاعاتی: شامل تمامی فعالیت‌های اقتصادی، خدماتی، صنعتی که بیش از هر زمان دیگر، متکی به دانش، اطلاعات و تکنولوژی لازم برای پردازش اطلاعات از جمله تکنولوژی شده است.

              3-1- اقتصاد جهانی: در برگیرنده فعالیت استراتژیک و مسلطی بر اقتصاد جهانی است که قادر است در مقام یک واحد به هم وابسته، انواع کار و تکاپوی اقتصادی را در مقیاس جهانی به اجرا در آورد و از طریق شبکه‏های اطلاعاتی بین‏المللی عمل می‏کند. این شبکه افراد، مناطق و کشورهای بی‏مصرف را از رده خارج می‌کند.

             3-2- ویژگی کار در اقتصاد اطلاعاتی: ارزش افزوده از طریق نوآوری بویژه در نرم‏افزارها و صنعت الکترونیک صورت می‏گیرد و تکنولوژی اطلاعات به عنصر اصلی حیات فرایند کار تبدیل می‌شود.

             3-3- وضعیت اشتغال در اقتصاد اطلاعاتی: مشاغل کشاورزی از بین می‏رود، مشاغل تولیدی صنعتی محدود می‏شود، خدمات بهداشتی و آموزشی رشد می‏کند، مشاغل تجاری و خدماتی بویژه خود اشتغالی افزایش می‏یابد، مشاغل مدیریتی، تخصصی و فنی زیاد می‏شود و ارتقای شغلی به مهارت‌های بالاتر و تحصیلات پیشرفته‏تر وابسته می‏شود. شکل سنتی اشتغال مبنی بر استخدام تمام وقت و سپس بازنشستگی به تدریج ناپدید شده و مشاغل پاره وقت، گاهگاه با وظایف شغلی مشخص و الگوی کاری معین رشد می‌کند.

4- تعریف مکان و زمان در عصر اطلاعات‏گرایی

4-1- مکان در عصر اطلاعات‏گرایی: مکان در تعریف کنونی خود، به تکیه‏گاه مادی عملکرد اجتماعی اطلاق می‏شود که در زمان مشخص انجام می‏گیرد، ولی در عصر اطلاعات، شبکه‏ها و جریان‌ها هستند که مکان را تعریف می‏کنند، مکان در عصر اطلاعات از سه لایه تشکیل شده است.

  • مدارهای الکترونی
  • نقاط و محورهایی که این مدارها را به هم وصل می‏کنند
  • ساماندهی مکانی نخبگان مدیریتی مسلط در دو لایه مذکور

4-2- زمان در عصر اطلاعات‏گرایی: جوامع معاصر تا حد زیادی در سیطره مفهوم 'زمان ساعتی' هستند، ولی این زمان خطی، بازگشت‏ناپذیر، سنجش‏پذیر و قابل پیش‏بینی، در عصر اطلاعات‏گرایی در هم می‏ریزد. کوچک و فشرده شدن عمر کاری، افزایش زمان بازنشستگی، افزایش طول عمر، حکایت از تغییر مفهوم زمان دارد؛ در حالی‌که در عصر ما زمان با مرگ اندازه‏گیری می‏شود، اکنون بشر در حال مبارزه با مرگ و یافتن راه‏هایی برای به تأخیر انداختن آن است.

5 - معیارهای جامعه اطلاعاتی

بر اساس دیدگاه‌ها، نظریات و الگوهای متفاوت در خصوص جامعه اطلاعاتی، می‏توان به 5 تعریف از جامعه اطلاعاتی اشاره کرد که بطور اجمالی، براساس معیارهای مشخص زیر از یکدیگر متمایز می‏شوند:

1- معیارهای تکنولوژیک: می‏توان گفت بهترین تعریف 'جامعه اطلاعاتی' بر نوآوری فوق‏العاده تکنولوژیک بنا شده و مفهوم کلیدی در این معیار آن است که پیشرفت‏های خیره کننده در پردازش، نگهداری و انتقال اطلاعات، به کاربرد تکنولوژی‏های اطلاعاتی در تمامی زوایای حیات اجتماعی انجامیده است. از کاهش شدید هزینه‏ کامپیوترها و افزایش فوق‏العاده قدرت و کاربرد آنها در همه جا، می‏توان چنین برداشت کرد که براساس کاربرد فراوان کامپیوتر، وارد عصری نوین می‏شویم (وبستر، 1380، ص 21).

در تعریف‏های دقیق‏تر از جامعه اطلاعاتی، تا حدودی بر نزدیکی و همسویی ارتباطات دور و کامپیوترها توجه می‏شود. به عبارتی، کامپیوتری شدن ارتباطات راه دور ، به مفهوم اتصال یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر بوده و بنابراین، چشم‏اندازی از پیوند پایانه‏ها در درون و میان ادارات، بانک‌ها، خانه‏ها، فروشگاه‌ها، کارخانجات و مدارس را بوجود می‏آورد که به عنوان 'شبکه اطلاعاتی' نیز تعبیر می‌شود (همانند شبکه برق) و در این سناریو، با گسترش شبکه کامپیوتری خدمات، عناصر اساسی تشکیل‏دهنده یک 'جامعه اطلاعاتی' بوجود می‏آید.

2- معیار اقتصادی: 'فرتیز ماچلوپ' امریکایی در تعریف 'جامعه اطلاعاتی'، از معیارهای اقتصادی بهره گرفته و با مقیاس‏های آماری، به قلمرو صنایع اطلاعاتی گام نهاده و 5 گروه را به شرح ذیل مشخص می‌کند:

  • آموزش و پرورش (مدارس، کتابخانه‏ها، دانشگاه‌ها)
  • رسانه‏های ارتباطی (رادیو و تلویزیون، تبلیغات بازرگانی)
  • ماشین‏های اطلاعاتی (تجهیزات رایانه‏ای، ابزارهای موسیقی)
  • خدمات اطلاعاتی (قانون، بیمه، پزشکی)
  • دیگر فعالیت‌های اطلاعاتی (پژوهش و توسعه و فعالیت‌های عام‏المنفعه)

وی سپس برای هر یک از گروه‌های فوق، ارزش اقتصادی قائل شده و سهم هر یک از آنها را در 'تولید ناخالص ملی' (GNP) مطرح می‏سازد. بنابراین، اگر روند مذکور به‌عنوان بخشی از افزایش تولید ناخالص ملی به شمار آید، شاید بتوان ادعای ظهور یک 'اقتصاد اطلاعاتی در گذر زمان' را پیش‏بینی کرد. به عنوان نمونه، ماچلوپ نشان داد که در سال 1958، 29 درصد تولید ناخالص ملی ایالات متحده از صنایع اطلاعاتی ناشی شده که نرخ رشد بسیار بالایی محسوب می‏شد. براساس آمار فوق است که می‏گویند اقتصاد امریکا از 'اقتصاد کالایی' به 'اقتصاد اطلاعاتی' تغییر وضعیت داده، یعنی مشخصه بارز اقتصاد در جامعه امریکا آن است که دانش و سازمان، آفرینندگان اصلی ثروت اند (همان، ص 29).

3- معیار شغلی: معیاری است که بر مساله تغییرات مشاغل متمرکز می‏شود. به عبارتی، از هنگامی که مشاغل اطلاعاتی به وجه غالب در میان مشاغل موجود تبدیل می‏شوند، ما به یک 'جامعه اطلاعاتی' دست می‏یابیم. یعنی زمانی که تعداد کارکنان ادارات، آموزگاران، هنرپیشگان، خبرنگاران و قضات بر تعداد معدن‏چیان، فلزکاران، کارگران، بنادر و کارگران فزونی می‏یابد، زمان 'جامعه اطلاعاتی' فرا رسیده است. 'یونشر' کار را به دو بخش اطلاعات، شامل کسانی که کارکرد اصلی آنها تولید، پردازش و به کار بردن اطلاعات است و بخش تولید، شامل کارکنانی که عمدتاً به فرآوری، تکمیل و بکار بردن کالاهای مادی است، تقسیم می‏کند.

4- معیار مکانی: مباحث مربوط به معیار مکانی، عمدتاً بر شبکه‏های اطلاعاتی تأکید دارد که مکان‌های جغرافیایی را به یکدیگر پیوند داده و تأثیرات شگرفی بر سازمان زمان و مکان دارند. به قول 'جان گودارد'، اطلاعات در حال اشغال صحنه سازمان اقتصاد جهانی است و تکنولوژی‏های ارتباطی و کامپیوتری، زیرساختی را فراهم می‏کنند که با پردازش اطلاعات، امکان تجارت سریع را تسهیل کرده و داد و ستد اطلاعات به لطف رشد انفجارگونه خدمات مانند رسانه‏ها، به گونه‏ای بسیار پرشتاب و استثنایی توسعه یافته و 'رشد اطلاعاتی سازی' اقتصاد، در حال ایجاد وحدت میان اقتصادهای ملی و منطقه‏ای است که با جهانی شدن اقتصاد، مرزهای جغرافیایی کنار گذارده می‏شود. با در آمیختن روندهای فوق، بر مرکزیت 'شبکه‏های اطلاعاتی' که شهرها و جهان را به یکدیگر پیوند می‏دهد، افزوده می شود.

5- معیار فرهنگی: طی دهه‏های گذشته، حجم برنامه‏های تلویزیونی به لحاظ کمی و کیفی جهش داشته و تعداد فیلم‏های تلویزیونی و سینمایی بسیار فراوان شده است. شمار زیاد انواع کتاب، مجله، روزنامه‏ها، ویدئو و دیسک فشرده، همگی گواه بر این است که در جامعه‏ای سرشار از رسانه‏ها سکونت داریم؛ یعنی رسانه‏های مدرن ما را در بر گرفته‏اند. امروزه سبک زندگی مانند پوشیدن، خوردن، آشامیدن، محل زندگی، محل کار، از محتوای اطلاعات بسیار بیشتری برخوردار شده و از نظر تاریخی، از نوآوری‌های اطلاعاتی لبریز شده است. فرهنگ امروز به طور آشکار، نسبت به تمامی دوره‏های پیشین سرشارتر از اطلاعات است (همان، ص 52).

منابع:

- مولانا، حمید (1371). گذر از نوگرایی، ترجمه یونس شکرخواه، تهران: انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‏ها.

- تودارو، مایکل (1364). توسعه اقتصادی در جهان سوم. ترجمه غلامعلی فرجادی، تهران: مرکز مدارک و انتشارات سازمان بودجه و برنامه‏ریزی.

- روشه، گی (1368). تغییرات اجتماعی، ترجمه منصور وثوق، چاپ دوم، تهران: نشر نی.

- نظرپور، محمدنقی (1378). ارزش‏ها و توسعه، بررسی مواد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

- آقاجانی، سعادت (1375). حرکت ایران به سوی جامعه اطلاعاتی. تهران: اندیشه اسلامی

- جهانداری، خسرو (1357). نظریه‏های ارتباطی توسعه، رساله کارشناسی ارشد تحقیق در ارتباطات، مدرسه عالی تلویزیون.

- سو، آلوین (1376). تغییرات اجتماعی و توسعه، ترجمه الف. حبیبی و محمود مظاهری. تهران، انتشارات مرکز مطالعات راهبردی.

- ازکیا، مصطفی (1380). جامعه‏شناسی توسعه، چاپ سوم، تهران، نشر کلمه.

- حقی، رضا (1381). نقش فناوری‌های نوین اطلاعات و ارتباطات (ICT) در توسعه انسانی، پایان نامه کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی، دانشگاه علامه‏طباطبایی.

- ذاکر، عبدالله (1376). جایگاه ارتباطات در برنامه‏های توسعه ایران، رساله کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی.

- معتمدنژاد، کاظم (1375). ارتباطات و توسعه و توسعه ارتباطات در ایران (مجموعه مقالات). تهران: دانشگاه علامه‏طباطبایی.

- معتمدنژاد، کاظم (1370). جهان سوم در برابر سلطه ارتباطی و اطلاعاتی غرب، فصلنامه رسانه، سال دوم، شماره 1 ، صص 25-13.

-  مولانا، حمید (1379). گذر از نوگرایی، ص 87.

- راجرز، اورت. ام (1369). رسانش نوآوری‌ها، رهیافتی میان فرهنگی، ترجمه عزت‏الله کرمی و ابوطالب فنایی، شیراز: انتشارات دانشگاه شیراز.

- شکرخواه، یونس (1375). خصوصی سازی ارتباطات، فصلنامه رسانه، سال هفتم، شماره 4، ص 16.

- زارعیان، سیدداوود (بی تا). پیشنهاد الگویی برای توسعه ارتباطات دور در ایران.

- پورخالصیان، عباس (1377). مخابرات و آموزش از راه دور. نشریه مخابرات، انتشارات روابط عمومی شرکت مخابرات ایران، شماره 32 و 31، ص 18.

- آقاجانی، سعادت (1375). حرکت ایران به سوی جامعه اطلاعاتی، ص 75.

- وبستر، فرانک (1380). نظریه‏های جامعه اطلاعاتی، ترجمه اسماعیل قدیمی، نشر قصیده‏سرا، ص 164.

-  SIEMENS 2000, international telecom Statistics. Page 10.