رسانه‌های جمعی و سرمایه اجتماعی

رسانه‌های جمعی و سرمایه اجتماعی

مفهوم سرمایه اجتماعی ( Social Capital ) به‌طور روز افزون در حال گسترش است. این عبارت که در سال‌های اخیر وارد حوزه علوم اجتماعی شده است، دریچه‌ی تازه‌ایی را در تحلیل و علت یابی مسائل اجتماعی گشوده است و گاهی در قلمرو رسانه‌های جمعی مطرح می‌شود. مطالعات و تحقیقات وسیعی در این زمینه توسط صاحب نظران و دانشمندان صورت گرفته است. صاحب نظران و نظریه پردازنی چون 'جیمز کلمن' ( James Coleman)، 'رابرت پوتنام' ( Robert Putnam)، 'پیر بوردیو'( Pierr Burdarue)، 'فرانسیس فوکویاما' ( Francis Fukuyama)، 'گری بیکر' ( Gary Becker)، 'ارو' ( Arrow ) و... . این مقاله ابتدا به معرفی' سرمایه اجتماعی' و انواع آن پرداخته است و در این رابطه نظریات مختلف دانشمندان مطرح در این حوزه را ارائه می‌کند. سپس با استفاده از نظریات و پژوهش‌های این دانشمندان به‌ویژه پژوهش‌های 'رابرت پوتنام' به بررسی رابطه‌ی موجود میان سرمایه‌ی اجتماعی و رسانه‌های جمعی می‌پردازد.

مفهوم سرمایه اجتماعی

' سرمایه اجتماعی' به‌طور کلی از دو واژه 'سرمایه ' و' اجتماع' تشکیل شده است. این دو کلمه نشان دهنده این است که اولاً این مفهوم ماهیتی زاینده داشته و ثانیاً فردی نیست.

بر همین اساس در تعریف خاص آن می‌توان گفت: ' سرمایه اجتماعی' از مجموعه هنجارها و ارزش‌های موجود در سیستم‌های فکری، علمی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه نشأت می‌گیرد. این هنجارها و ارزش‌ها نیز حاصل تأثیر نظام‌های اجتماعی، اقتصادی، نوعی نظام سیاسی و روابط انسانی است که دارای ویژگی هایی از قبیل؛ اعتماد متقابل، تعامل اجتماعی متقابل، گروه‌های اجتماعی، احساس هویت جمعی و گروهی، احساس وجود تصویری مشترک از آینده و کار گروهی و تیمی که از عوامل بنیادی آن به شمار می روند، است.

' سرمایه اجتماعی' امروزه نقش مهم‌تری را در میان سایر سرمایه‌ها مانند، سرمایه‌ی فیزیکی و انسانی در جوامع ایفا می‌کند. این سرمایه، انسجام بخش روابط میان انسان‌ها با سازمان‌ها و شبکه‌های ارتباط جمعی و گروهی است. در نبود آن، سایر سرمایه‌ها اثر بخشی خود را از دست داده و پیمودن راه‌های توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، ناهموار و دشوار خواهد بود. سرمایه اجتماعی نیز مانند سایر سرمایه‌ها مولد است و امکان دستیابی به اهداف مشخصی را فراهم می‌کند که بدون آن غیرقابل دسترسی خواهد بود. این سرمایه بستر مناسبی برای بهره برداری سرمایه‌های انسانی، فیزیکی و راهی برای موفقیت یک جامعه محسوب می‌شود.

سرمایه و انواع آن

انواع سرمایه عبارتند از؛ سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی، سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی.

سرمایه فیزیکی؛ ناظر بر پدیده‌هایی هم‌چون منابع طبیعی، ثروت، درآمد، ماشین آلات، مستغلات و نظایر این‌ها است.

سرمایه انسانی؛ ناظر بر میزان تحصیلات، معلومات، سطح دانش عمومی، آموزش‌ها و مهارت‌های کاری و امثال اینهاست، اگرچه سرمایه فیزیکی نیستند، اما قابلیت تبدیل به آن را دارند.

سرمایه فرهنگی؛ ناظر بر نوع پرورش فرهنگی فرد است و به مسائلی نظیر نگاه آینده نگر، نظم شخصی، پر کاری، اهمیت قائل شدن برای تحصیلات و برنامه ریزی و ارج نهادن به کسب دستاوردهای اقتصادی گفته می‌شود.

برخلاف سرمایه انسانی که ماهیتی فردی و اکتسابی دارد و محصول تلاشی خودآگاهانه است، سرمایه فرهنگی ماهیتی جمعی دارد و به صورت ناخوداگاه و از طریق محیط خانوادگی و اجتماعی به درون روح و شخصیت افراد رسوخ می‌کند. با وجود این، هر دوی آنها در این خصوصیات مشترکند. یعنی قابلیت تبدیل شدن به سرمایه فیزیکی را دارند.

' سرمایه اجتماعی' نوع چهارم سرمایه؛ اشاره به منابعی دارد که افراد به واسطه‌ی حضور یا تعلق به یک گروه اجتماعی به آنها دسترسی دارد. این گروه می‌تواند به بزرگی ملت و یا به کوچکی خانواده باشد. منابع نیز می‌توانند پدیده‌های ملموسی هم‌چون پول، مسکن، شغل، حمایت اجتماعی و یا امکانات غیر ملموس همچون اطلاعات مفید، مشاوره فکری و آرامش روحی باشند.
فرد دارای' سرمایه اجتماعی' زیاد، کسی است که دارای روابط وسیع‌تر، صمیمیت و اعتماد قابل توجه و عمیق است، و بالاخره افرادی که دوستانشان و یا افرادی که با آنها در ارتباطند دارای میزان قابل توجهی از سرمایه فیزیکی، انسانی و یا فرهنگی باشند. با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان گفت: ' سرمایه اجتماعی از تجمع و تعامل سرمایه‌های فیزیکی، انسانی و فرهنگی زاده و بارور می‌شود و بستر حرکت جامعه را به سوی آینده می‌سازد.'

پیشینه تاریخی

اصطلاح ' سرمایه اجتماعی' پیشینه طولانی ندارد. کاربرد این اصطلاح به تدریج از دهه‌ی 1990 در تزها و مقالات دانشگاهی به‌ویژه در رشته‌های جامعه شناسی، اقتصاد، سیاست و آموزش شروع شد.

این اصطلاح نخستین بار قبل از سال 1916، در مقاله ای توسط 'هانیفان' ( Hanifan)، جامعه شناس دانشگاه ویرجینیا مطرح شد. بعد از آن 'جین جاکوب' ( Jane Jacobs) در کتابش با نام 'مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی' ( The Death and life of Great American cities) در سال 1961 آن را به کار برده است. او در این کتاب سرمایه‌ی اجتماعی را شبکه‌های اجتماعی فشرده‌ای معرفی می‌کند که در محدوده‌های قدیمی شهری در ارتباط با حفظ نظافت، عدم وجود جرم و جنایت خیابانی و دیگر تصمیمات در مورد بهبود کیفیت زندگی، در مقایسه با عوامل ارگان‌های رسمی مانند نیروی حفاظتی پلیس و نیروهای انتظامی، مسئولیت بیشتری از خود نشان می‌دهند.

'گلن لوری' ( Glenn Loury ) اقتصاددان نیز همچون 'ایوان لایت' ( Evan Light) جامعه شناس، اصطلاح ' سرمایه اجتماعی' را در دهه‌ی 1970 برای توصیف مشکل توسعه‌ی اقتصادی درون شهری به کار برد. او سرمایه اجتماعی را مجموع منابعی می‌داند که در ذات روابط خانوادگی و در سازمان اجتماعی جامعه وجود دارد و برای رشد اجتماعی افراد سودمند است.

در دهه‌ی 1980 این اصطلاح توسط 'جیمز کلمن' جامعه شناس به صورت منسجم، قوی و در معنای وسیع‌تر به بحث کشیده شد. به عبارتی 'جیمز کلمن' اولین کسی است که بنیاد نظریه‌ی' سرمایه اجتماعی' را پایه گذاری کرد. نفر دوم 'رابرت پوتنام' ( Rober Putnam) دانشمند علوم سیاسی بود. او بحث مستند و پر شور' سرمایه اجتماعی' و جامعه مدنی را بر اساس پژوهش‌هایی که انجام داده بود، ارائه داد.

سرمایه اجتماعی از دیدگاه اندیشمندان

'جیمز کلمن'
سرمایه‌ی اجتماعی از نظر کلمن منبعی اجتماعی - ساختاری است که دارایی و سرمایه افراد محسوب می‌شود. این دارایی شی واحدی نیست، بلکه ویژگی‌هایی است که در ساختار اجتماعی وجود دارد و باعث می‌شود افراد با سهولت بیشتری وارد تعامل اجتماعی شوند. این نوع سرمایه امکان دستیابی به هدف‌های معینی را که در نبود این سرمایه دست نیافتنی است فراهم می‌سازد.

مهمترین ویژگی' سرمایه‌ی اجتماعی' از نظر او نظام تعهدات و انتظارات است. در اینجا دو عامل مهم وجود دارد، اینکه تا چه حد محیط اجتماعی در خور اعتماد است یعنی تعهدات باز پرداخت می‌شوند و اینکه میزان واقعی تعهداتی که بر عهده گرفته شده تا چه حد است.

'کلمن' سرمایه انسانی را به عنوان هدف نهایی مطرح و ' سرمایه اجتماعی' را به عنوان ابزاری برای حصول به سرمایه انسانی به‌کار می‌برد. او با استفاده از مفهوم' سرمایه اجتماعی' سعی در شناخت نقش هنجارها در داخل خانواده یا شبکه‌های اجتماعی دارد تا از این طریق بتواند موجب تقویت سرمایه‌های انسانی شود.

'پیربوردیو'
این اقتصاددان' سرمایه اجتماعی' را از نظر ارتباطات و مشارکت اعضای یک سازمان بررسی کرده است، و آن را ابزاری برای رسیدن به سرمایه‌های اقتصادی می‌داند. بوردیو سه نوع سرمایه را شناسایی کرده است. سرمایه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی.

از نظر او سرمایه اقتصادی نسبت به دو سرمایه دیگر یعنی سرمایه فرهنگی و اجتماعی غالب است. این دو سرمایه فرهنگی و اجتماعی، به عنوان ابزاری برای حصول سرمایه اقتصادی مفهوم پیدا می‌کنند.

بوردیو ' سرمایه اجتماعی' را به عنوان ابزاری برای تقویت و تثبیت جایگاه اقتصادی افراد در کشورهای سرمایه داری عنوان می‌کند. نتیجه اینکه، دیدگاه بوردیو در زمینه‌ی ' سرمایه اجتماعی' یک دیدگاه ابزاری صرف است. به عبارتی اگر' سرمایه اجتماعی' نتواند موجب رشد سرمایه اقتصادی شود کاربردی نخواهد داشت.

تعاریف بوردیو و کلمن تا حدودی شبیه هم هستند. هردوی آنها به مشارکت و عضویت فرد در گروه معتقد بودند و ما حصل آن را به‌عنوان' سرمایه اجتماعی' تلقی می‌کردند. برخلاف بوردیو که سرمایه‌ی اقتصادی را به‌عنوان هدف نهایی در نظر گرفته است، کلمن سرمایه انسانی را برای هدف نهایی مطرح می‌سازد.

'فوکویاما'
'فرانسیس فوکویاماگ از متفکرین عصر حاضر به هنجارها و ارزش‌های غیر رسمی در یک گروه معتقد است. تعریف او از' سرمایه اجتماعی' این است که به سادگی می توان' سرمایه اجتماعی' را به عنوان مجموعه معینی از هنجارها یا ارزش‌های غیر رسمی تعریف کرد، که اعضای گروهی که همکاری و تعاون خوبی میانشان است، در آن سهیم هستند. مشارکت در ارزش‌ها و هنجارها به خودی خود باعث تولید' سرمایه اجتماعی' نمی‌شود، چرا که این ارزش‌ها ممکن است ارزش‌هایی منفی باشند. از نظر او باید دو نکته را در رابطه با ' سرمایه‌ی اجتماعی' روشن کرد.

سرمایه اجتماعی زیر مجموعه‌ی سرمایه انسانی نیست، زیرا این سرمایه متعلق به گروه‌هاست، نه افراد. هنجارهایی که اساس' سرمایه اجتماعی' را تشکیل می‌دهند، در صورتی معنی پیدا می‌کنند که بیش از یک فرد در آن سهیم باشد.

سرمایه اجتماعی با توجه به علم سیاست و علم اقتصاد لزوماً چیز خوبی نیست. در این علوم همکاری و همیاری برای تمام فعالیت‌های اجتماعی خواه خوب یا بد، ضروری است.

بر اساس این تعریف، مفاهیمی نظیر جامعه‌ی مدنی و نظام‌های اجتماعی نیز دارای ارتباط مفهومی نزدیک با ' سرمایه اجتماعی' می‌شوند.

تعریف بانک جهانی

بانک جهانی نیز 'سرمایه اجتماعی' را پدیده‌ای می‌داند که حاصل تأثیر نظام‌های اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها برروی کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی است. تجارت این سازمان نشان داده است که این پدیده تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد و توسعه‌ی کشورهای مختلف دارد.' سرمایه اجتماعی' برخلاف سایر سرمایه‌ها به صورت فیزیکی وجود ندارد، بلکه حاصل تعاملات و هنجارهای گروهی و اجتماعی بوده است و از طرف دیگر افزایش آن می‌تواند موجب پایین آمدن جدی سطح هزینه‌های اداره جامعه و نیز هزینه‌های عملیاتی سازمان‌ها شود.

سازمان توسعه و همکاری اقتصادی

'سرمایه اجتماعی' را شبکه‌هایی می‌داند همراه با هنجارها و ارزش ها و فهم مشترک، که سبب تسهیل همکاری درون گروهی و میان گروهی می‌شود.

گری بیکر
'سرمایه اجتماعی' به منابع فراوانی که در میان یا از طریق شبکه‌های فردی یا سازمانی قابل دسترسی هستند اشاره دارد. این منابع شامل اطلاعات، نظریات، راهنمایی ها، فرصت‌های کسب و کار، سرمایه‌ی مالی، قدرت، حمایت احساسی، خیر خواهی، اعتماد و همکاری می‌شود.

ارو
او معتقد است که' سرمایه اجتماعی' جزء 'تعاملات اجتماعی' نیستند. این 'سرمایه' به طور خلاصه در شاخص‌های زیر متجلی می‌‌شود؛ وفاداری، اعتماد، اتصالات شبکه‌ای، اقتدار فردی، هویت سازمانی، عمل متقابل، هنجارهای اجتماعی و اعتبار.

رابرت پوتنام
از نظر او 'سرمایه اجتماعی' شبکه‌های متصل به هم با هنجارها، ارزش‌ها و طرز تلقی مشترکی است که هماهنگی میان افراد و گروه‌ها را برای رسیدن به منافع مشترک تسهیل می‌کند. به عبارتی مجموعه‌ای از مفاهیمی چون؛ اعتماد، همکاری، هنجارها و شبکه‌ها هستند. این مجموعه موجب ایجاد ارتباط متقابل اعضاء شبکه به عنوان منابع تعاملات افراد جامعه می‌شود. پوتنام' سرمایه اجتماعی' را به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی در سیستم‌های مختلف سیاسی می‌داند. تأکید عمده او نحوه‌ تأثیر' سرمایه اجتماعی' بر خط مشی‌های سیاسی و نظام‌های مختلف دمکراتیک است.

'پیپا نوریس'( Pippa Norris ) معتقد است که توسعه‌ی نظریه' سرمایه اجتماعی' بیش از هرچیز مدیون کارهای پژوهشی رابرت پوتنام است. او می‌گوید: ' نظریه‌ی پوتنام از طریق مرتبط ساختن تفکرات' سرمایه اجتماعی' با تفکر ضرورت انجمن‌های مدنی و سازمان‌های داوطلبانه در دستیابی به دموکراسی، مشارکت سیاسی و کار آمدی حکومت را به‌وجود می‌آورد.'

او در مقاله خود می‌افزاید، پوتنام در کتاب 'بولینگ یک نفره'( Bowling Alone) در سال 1995 ایده' سرمایه اجتماعی' و چگونگی افزایش و کاهش و بازسازی آن را در سال‌های بعد از جنگ امریکا ارائه می دهد و به عوامل متعددی مانند فشار زمان و پول اشاره می‌کند.

تحقیقات میدانی او در ایتالیا و امریکا بر روی شناخت پدیده‌های اجتماعی جزء مهمترین منابع در توسعه‌ی نظریه‌ی' سرمایه اجتماعی' است. از نظر او منظور از' سرمایه اجتماعی'، وجوه گوناگون سازمان‌های اجتماعی نظیر' اعتماد'، ' شبکه‌ها' و 'هنجار' است که می‌توانند با ایجاد و تسهیل امکانات هماهنگ، کارایی جامعه را بهتر کنند.

پوتنام بر روی مفهوم ' اعتماد' در سرمایه اجتماعی پافشاری می‌کند و آن را عاملی مهم در جلب اعتماد میان مردم و دولت‌مردان و نخبگان سیاسی که موجب توسعه سیاسی می شوند، می‌داند. از نظر او 'اعتماد' منبع با ارزشی از سرمایه اجتماعی محسوب می‌شود. او معتقد است اگر در حکومتی به میزان زیاد 'اعتماد 'وجود داشته باشد به همان اندازه رشد سیاسی و توسعه اجتماعی بیشتر خواهد بود.

تحقیقات هم نشان داده است، در حالی که اعتماد و اطمینان روابط اجتماعی را تسهیل می‌کند، بی‌اعتمادی و سوء‌ظن سطح روابط و' سرمایه اجتماعی' را کاهش می‌دهد و موجب انزوای اجتماعی افراد می‌شود. بنابراین اعتماد، منبع با ارزشی از سرمایه محسوب می‌شود. اگر در حکومتی به میزان زیاد 'اعتماد ' وجود داشته باشد به همان اندازه رشد سیاسی و توسعه اجتماعی بیشتر خواهد بود.

از نظر پوتنام همکاری داوطلبانه (مانند انجمن‌های خیریه) به وجود سرمایه اجتماعی بستگی دارد. هنجارهای عمل متقابل عمومی و شبکه‌های مشارکت مدنی باعث افزایش اعتماد و همکاری اجتماعی می‌شوند، زیرا آنها انگیزه‌های پیمان شکنی، ابهامات و نیز جو غیرشفاف را کاهش داده‌اند، و الگو‌هایی برای اعتماد و همکاری آینده ارائه می‌دهند. 'اعتماد' به همان اندازه که یک نگرش شخصی است یک دارایی ضروری نظام اجتماعی محسوب می‌شود. بنابراین هر چه سطح اعتماد در جامعه‌ای بالاتر باشد، همکاری هم بیشتر خواهد بود. به این ترتیب هر چه' سرمایه اجتماعی' بیشتر استفاده شود، بر خلاف سرمایه فیزیکی که استهلاک و کاهش می‌یابد، افزایش بیشتری خواهد یافت. از نظر پوتنام هر چه تعامل میان افراد بیشتر باشد، آنها اطلاعات بیشتری در‌باره یکدیگر به دست می‌آورند و انگیزه‌های بیشتری برای اعتماد پیدا می‌کنند.

وجه دیگری از سرمایه‌ی اجتماعی از نظر رابرت پوتنام شبکه‌های اجتماعی است، که آن را به دو نوع 'افقی' و 'عمودی' تقسیم می‌کند. او معتقد است در شبکه‌های افقی افراد دارای قدرت برابر هستند. بنیاد شبکه‌های افقی تعهداتی را در افراد به‌وجود می‌آورد که برای کار آمد بودن حکومت بسیار مؤثر است. افراد این شبکه‌ها از' سرمایه اجتماعی' بالاتری برخوردارند و در امور اجتماعی مشارکت بسیار دارند. در مقابل شبکه‌های عمودی، افراد دارای سلسله مراتب و قدرت نابرابر هستند. اعتماد و همکاری در بین آنها پایین است. از نظر او افراد یک جامعه باید شبکه‌ی افقی را گسترش دهند تا 'سرمایه اجتماعی' را بسازند. او شبکه‌های افقی را شرط لازم برای تشکیل' سرمایه اجتماعی' می‌داند و می‌گوید: 'شبکه‌ها مانند قالب‌هایی هستند که تعامل جمعی در آنها تبلور می‌یابد.'

پوتنام در یکی از پژوهش‌هایی که به بررسی رابطه‌ی سرمایه اجتماعی و دیگر خواهی درامریکا انجام داده است، نتیجه می‌گیرد که روند انجام اعمال نوع دوستانه در طول دوره‌ی تحقیق از یک الگوی با معنا در ارتباط با میزان سرمایه اجتماعی پیروی می‌کند. نتایج کار او نشان می‌دهد، مردمی که خون می‌دهند و زمانشان را صرف کارهای داوطلبانه می‌کنند، همان کسانی هستند که ارتباطات اجتماعی بیشتری دارند. نتایج تجربی هم ثابت می‌کند که عامل مهم و قوی در دیگر خواهی وجود شبکه‌های اجتماعی است.

مطالعات انجام شده بر روی داده‌های پیمایش ارزش‌های جهانی (WVS) در سال 1981 هم نشان می‌دهد که حمایت قابل توجهی از شبکه سرمایه اجتماعی در امریکا وجود دارد. اعتماد و روابط اجتماعی تعیین کننده‌های اصلی تأیید استانداردهای اخلاقی قوی رفتار هستند. نتیجه این‌که رفتارهای اخلاقی بیشتر به ارزش‌های اخلاقی و اعتماد اجتماعی بستگی دارند. پژوهش ارزش‌های جهانی (WVS)، پیمایشی بین المللی است که بر ارزش‌های بنیادینی مانند؛ مادی‌گرایی، مذهبی بودن، تأیید رژیم ملی، تمایل به اعتراض و سطوح مشارکت مدنی متمرکز است. این نتیجه گیری بین ارزش‌ها و شبکه‌ها تمایز قائل می‌شود و مشکلات عمل گروهی بیش از هر چیز به ارزش‌های اصلی اعتماد به دیگران بستگی دارد.

نقش مذهب

تحقیقاتی که 'رونالد اینگلهارت' ( Ronald Ingelhart) با استفاده از یافته‌های پیمایش ارزش‌های جهانی (WVS) ارائه کرده است، نشان می‌دهد که مذهب نقش عمده و تأثیر به‌سزایی در میزان سطح اعتماد در جامعه و توسعه اقتصادی دارد. در یافته‌های او بالاترین سطح اعتماد در بین پیروان مذاهب پروتستان و آیین کنفوسیوس، و پایین‌ترین سطح در میان مسلمانان و کاتولیک‌ها بوده است. از نظر او مذهب منعکس کننده‌ی کلیت میراث فرهنگی - تاریخی یک جامعه است، و فقط ترتیبات نهادی آن در مقطع مورد بررسی را ارزیابی نمی‌کند. به همین جهت، تأثیر مذهب در واقع ترکیبی از تأثیر‌های عوامل فرهنگی، تاریخی و سیاسی است که هویت اجتماعی یک گروه را شکل می‌دهد.

رسانه‌های جمعی و سرمایه اجتماعی

در سال‌های اخیر در علوم اجتماعی درباره‌ی سرمایه اجتماعی بحث‌های زیادی شده است. تعداد مقالات نشریاتی که در خصوص سرمایه‌ی اجتماعی موجود است، نشانگر این است که تب سرمایه اجتماعی در حال افزایش است و شواهدی برای فروکش کردن این تب وجود ندارد. این در حالی است که تعداد بی‌شماری از سیاست‌گذاران و روزنامه نگاران نیز در تلاشی مشابه با این مفهوم آشنا شده‌اند و از این طریق این مفهوم وارد زبان عموم مردم شده است.

تعریف سرمایه اجتماعی در اصل از مطالعه سنت‌های سیاسی ایتالیا توسط رابرت پوتنام دانشمند علوم سیاسی به وجود آمده است. او آن را در پژوهش‌های بعدی خود، یعنی در مطالعه‌ی ارتباطات اجتماعی امریکا به کار برد. موضوع اصلی کار او، بر روی امریکایی‌هایی بود که از سال‌های 1960 به بعد به‌طور یکنواخت تمایل به کنارگیری از زندگی اجتماعی دارند. او رسانه‌های جمعی را یکی از مهمترین عامل این روند معرفی می‌کند. موضوع تحقیقات او فقدان سرمایه اجتماعی در امریکا است که مربوط به ترس‌ها و امیدهای بسیاری از انسان‌ها است. او توجه بسیاری از متخصصان، سیاست‌گذاران و حتی عموم مردم را به خود جلب کرده است. او وجود سرمایه اجتماعی را خوب و فقدان آن را بد می‌داند. او خواستار انجام عملی برای باز گرداندن جامعه به سلامت است.

پوتنام معتقد است که تغییرات و رشد روزافزون تکنولوژی و فن آوری رسانه‌ها، به‌ویژه افزایش سرگرمی‌های تلویزیون به عنوان منبع اصلی تن آسایی امریکائیان است. او تلویزیون را مجرم اصلی در انزوای تدریجی آمریکایی‌ها و تحلیل' سرمایه اجتماعی' (این امر موجب قطع جریان اجتماع می‌شود)، می‌داند. او می‌گوید : 'فن‌آوری نقشی اساسی در خصوصی شدن فزاینده‌ی تجربه دارد، که به نوبه‌ی خود به شکل گیری جامعه‌ای متفرق و بی‌سامان منجر می‌شود. جامعه‌ای که در آن حفظ روابط سنتی و خانوادگی بسیار دشوار است. روابط بین انسان‌ها متزلزل‌تر می‌شود. این امر به‌صورت فزاینده‌ایی در میان نسل جوان رو به رشد است.' او معتقد است جامعه‌ی امریکایی به سوی آنچه او آن را 'بولینگ یک نفره'(Bowling Alone ) یا به عبارتی تنها بازی کردن می‌خواند، گرایش دارد.

پوتنام اصطلاح 'بولینگ یک نفره' را برای اولین بار، در عنوان مقاله‌ای در یک نشریه‌ی گمنام در سال 1995 به‌کار برد و توجه بسیاری را به خود جلب کرد. او بار دیگر این عنوان را برای کتاب مفصل و معروف خود در زمینه سرمایه اجتماعی استفاده کرد. پوتنام بر اساس مطالعات و شواهد عینی در خصوص تنها بازی کردن تعداد زیادی از افراد در باشگاه‌ها، این ایده را به وجود آورد که مردم به‌تدریج به‌سوی انزوا طلبی و بی علاقگی به شراکت در کارهای اجتماعی و گروهی کشیده شده‌اند و تنها بودن و تنها بازی کردن را ترجیح می‌دهند. پوتنام بر این باور است که صرف وقت در پای رسانه‌های جمعی به‌ویژه تلویزیون انسان را از اندیشیدن به موضوع‌های جدی اجتماعی باز می‌دارد. نمونه‌هایی از قبیل کاهش کارهای داوطلبانه اجتماعی و خدمت به انسان‌های نیازمند ناشی از همین دل‌مشغولی‌های بیش از اندازه‌ی مردم به برنامه‌های تلویزیونی، رادیو و به خصوص اینترنت است. ظاهراً آنچه را که رسانه‌ها به مردم انتقال می‌دهند بازتاب این نکته است که ما چه تصویری از خود به عنوان یک شهروند داریم.

اگر یک رسانه این تصویر را در ذهن مردم جا بگذارد که دیگران نه تنها از پرداخت مالیات خوداری می‌کنند، بلکه، برای دریافت کمک‌های اجتماعی از دولت، تقلب نیز می‌کنند، در آن صورت بقیه‌ی مردم نیز به این فکر می‌افتند که لزومی ندارد از خود نسبت به وظایف اجتماعی صداقت نشان دهند.

استفاده مؤثر از رسانه‌های ارتباطی در دنیای امروزی، نقش بسیار مؤثر آن را آشکار خواهد کرد. حتی درسطح سازمانی نیز استفاده از نشریات و خبرنامه‌های داخلی، پوسترها، فیلم‌ها، شبکه‌های رایانه‌ای و حتی اینترنت نیز در تقویت این مؤلفه‌های فرهنگی بسیار مفید است.

'آنتونی گیدنز' ( Anthony Giddens) از رسانه‌های جمعی و گروهی به‌عنوان ابزارهای اشاعه‌ی ' سرمایه اجتماعی' یاد می‌کند. او معتقد است که رسانه‌های جمعی، ابزار شناسایی، استمرار و ترویج، حفظ و یا انتقال سرمایه‌های اجتماعی هستند. ظهور رسانه‌های جمعی و گسترش عظیم آن سبب کاهش ابهامات در اجتماع شده است.

گیدنز می گوید:' اخیراً تغییری در رسانه‌ها در جهت کم شدن میزان اعتماد به‌وجود آمده است که کاهش اعتماد میان آمریکائیان از مصادیق آن است.' از طرفی در سال‌های اخیر تکنیک‌های جدید رسانه‌‌ای سبب بازسازی و باز پس گیری اعتماد‌ها شده است. رشد و افزایش اعتماد به اخبار تلویزیون و ثبات اعتماد به مطبوعات نشان می‌دهد که کاهش اعتماد به بعضی نهادها، ناشی از قدرت فزاینده‌ی رسانه‌ها، به عنوان منبع و تفسیر کننده‌ی اطلاعات است. یکی از منابع سه گانه‌ی اطلاعات رسانه‌های جمعی هستند که علاوه بر تولید اطلاعات و تفسیر، آموزش را نیز به‌همراه دارند.

نفوذ و گسترش سینما، تلویزیون، اینترنت و سایر رسانه‌های جمعی در سطوح مختلف سنی سبب توسعه‌ی اعتماد اجتماعی میان نسلی در زمینه‌ی حوزه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی شده است.

'هربرت مارکوزه' ( Herbert Marcuse) که منتقد شدید تکنولوژی نوین بود، معتقد است که تکنولوژی در جامعه‌ی نوین به فراگیرندگی توتالیتارینسم Totalitarianism می انجامد، در واقع می‌گوید:' این تکنولوژی با روش‌های مؤثر‌تر، منجر به نظارت خارجی بر افراد می‌شود. نمونه بارز آن تلویزیون است که برای اجتماعی کردن و ساکت کردن مردم به‌کار می‌رود.'
او تکنولوژی را وسیله‌ای برای تسلط بر مردم، سرکوب تعقل و تجاوز به استقلال افراد می‌داند.

نتیجه‌ی آن، ظهور پدیده‌هایی است که مارکوزه آن را جامعه‌ی تک بعدی society Unidiension خوانده است. در چنین جامعه‌هایی افراد توانایی تفکر انتقادی و منفی درباره‌ی‌ جامعه را از دست می‌دهند. 'مارکوزه' این نظر اصلی مارکس را حفظ کرده است که تکنولوژی را برای ساختن یک جامعه‌ی بهتر می‌توان به‌کار بست.

تعاریف

شبکه‌ی اعتماد ( Network of Trust)
گروهی که بر اساس اعتماد متقابل به یکدیگر، از اطلاعات، هنجارها و ارزش‌های یک‌سانی در تبادلاتشان استفاده می‌کنند، نقش زیادی در تسهیل فرایندها و کاهش هزینه‌های مربوط به اینگونه تبادلات دارند.
شبکه‌ی اعتماد می‌تواند بین افراد یک گروه و یا بین گروه‌ها و سازمان‌های مختلف به وجود آید.

جامعه‌ی مدنی ( Civil Social)
جامعه‌ی مدنی حوزهایی از اجتماع است که در کنار نظام اداری دولت و اقتصاد قرار می‌گیرد، یا به تعبیری واسط بین بخش بازار و بخش حکومتی است.

اعتماد اجتماعی ( Social Trust)
اعتماد نوعی تعامل فردی است که در تعاملات و روابط اجتماعی از نوع افقی نمود پیدا می‌کند. ایجاد اعتماد در روابط اجتماعی ناشی از دوستی‌ها و شناخت افراد از تعامل یکدیگر است و این یعنی انتظار عمل صادقانه از طرف مقابل.
این اعتماد نتیجه تعاملات اجتماعی موجود در گروه‌ها، انجمن‌ها و فعالیت‌های اجتماعی است. اگر این اعتماد از حد فردی به سطح اجتماعی انتقال یابد، به عنوان یک سرمایه‌ی با ارزش تلقی می‌شود.

انسجام اجتماعی ( Social Coherence)
انسجام نیز به معنای توافق جمعی بین اعضا و تعامل‌گران یک جامعه است که این توافق حتی در بین خرده فرهنگ‌ها نیز در استفاده از حقوق شرعی افراد باید وجود داشته باشد.

مشارکت اجتماعی (Social Participation )
مشارکت فرایندی است که در آن همه‌ی افراد متعامل در اختیارات سهیم، از فرصت‌ها و قدرت‌ها بهره‌مند می‌شوند و در نظارت بر روند رسیدن به اهداف مشترک دخیلند و به طور کلی در قاعده هرم قرار دارند.
این سه مؤلفه‌ی 'سرمایه اجتماعی'؛ یعنی ' اعتماد اجتماعی'، 'انسجام اجتماعی' و ' مشارکت اجتماعی'، همگی در یک رابطه‌ی متعامل با همدیگر قرار دارند.

منابع:

 

http://ksghome.harvard.ed/media.pdf
Social Capital and Mass Media