بنا به تعریف تأثیرگذار 'دنا هاراوی'، سایبورگ- یعنی: «یک ارگانیسم سایبرنتیک تلفیقی از ماشین و موجود زنده است که هم مخلوق واقعیت اجتماعی است و هم زادهی تخیل»- (Haraway 1991) به یک نماد مهم در عصر ما تبدیل شده است و این موضوع را میتوان هم از فیلمها و رمانهای تولید شده در فرهنگهای شناخته شده دریافت و هم از حیطههای اختصاص یافته به مطالعات فرهنگی که برای بررسی مشکلات فرهنگی، سیاسی و اخلاقی حاصل از رابطهی انسان و ماشین بهوجود آمده است.
هدف من در این فصل بررسی تأثیرات فنآوری ارتباطات بر عقاید و اعمال مذهبی در قرن بیست و یکم است. در اینجا نیز پس از انتشار دو مقاله با عناوین «فضای مجازی بعنوان یک فضای مقدس» (O'laery 1996) و «خداوند ناشناس اینترنت» (O'laery and Brasher 1996) به بررسی مباحث فرهنگی و اخلاقی مرتبط با مقولهی فنآوریهای مذهبی ادامه دادهام. در این فصل امر (نسبتاً خطیر) عبور از جریانات متداول، پیشبینی آیندهی مذهب و ارتباطات رایانه محور و حتی شاید خود انسانیت را دورنمای خود قرار دادم. هرچند که موضع و دورنمای من نسبت به این موضوع تا حدی مثبت است اما نمی توانم از اینکه کلامم تا حدی با دلزدگی از این فضای مجازی همراه است، متأسف نباشم. نوشتههای من در سایهی حملات تروریستی چند وقت پیش نمیتوانستند از لحن خوشبینانهی کارهای اولیه برخوردار باشند. آن نوشتهها حتی بنظر خود من هم، اکنون نوشتههایی سادهلوحانه و آرمانی به نظر میآیند.
برای مثال در قسمتی که همراه با 'برندا براشر' نگاشتیم به تعریف دوبارهی مرزهای بین انسان و ماشین پرداختیم و ظهور یک 'سایبورگ'[1] « Cyborg» را بعنوان نماد آزادیبخش روح در دوران معاصر جشن گرفتیم. بنا به تعریف تأثیرگذار 'دنا هاراوی'، سایبورگ- یعنی: «یک ارگانیسم سایبرنتیک تلفیقی از ماشین و موجود زنده است که هم مخلوق واقعیت اجتماعی است و هم زادهی تخیل»- (Haraway 1991) به یک نماد مهم در عصر ما تبدیل شده است و این موضوع را میتوان هم از فیلمها و رمانهای تولید شده در فرهنگهای شناخته شده دریافت و هم از حیطههای اختصاص یافته به مطالعات فرهنگی که برای بررسی مشکلات فرهنگی، سیاسی و اخلاقی حاصل از رابطهی انسان و ماشین بهوجود آمده است. در حالیکه همهی ما ممکن است بهنوعی به سایبورگ تبدیل شده باشیم، من شخصاً در حال حاضر در مورد بهبودبخش بودن پیامدهای آن در اوضاع بشر تردید دارم. اما هنوز بر سر ادعای اولیهی خود مبنی بر اینکه ارتباطات رایانه محور (CMC) تحولی فرهنگی در حد و اندازههای انقلاب گوتنبرگ بهوجود آوردهاند هستم اما به آیندهی این انقلاب ومبارک بودن آن برای مذهب و انسانیت به دیدهی تردید بیشتری مینگرم و نسبت به این فنآوری جبری که بدون توجه به خواستهی ما تبدیل شدن انسان به سایبورگ را ناگزیر میداند و تنها این اختیار را به ما میدهد که یا به آن بپیوندیم یا از آن جا بمانیم، محتاط تر خواهم بود. من فکر میکنم مهم است که در اینجا تأکید کنم که گزینههای مهمی پیش رو داریم: اینکه سازگاری ما با فنآوریهای ارتباطیِ جدیدِ خاص نه ناگزیر است و نه توصیه شده و تصمیماتی که هم استفادهکنندگان و هم کسانی که این فنآوری را رواج دادهاند میگیرند تأثیر عمیقی بر اینکه ما که هستیم و چه میشویم خواهد داشت.
آئینهای مجازی و مادیت تجارب مذهبی
من در انتهای این فصل به مبحث مذهب سایبورگ بازخواهم گشت. در ابتدا میخواهم رشتهی مذاهب اینترنتی را از اواسط دههی نود بررسی کنم و از آن بهعنوان سکوی پرتاب به مبحث امکانات و محدودیتهای فنآوری بعنوان یاریدهنده یا واسطهای برای معنویت استفاده کنم. در ابتدا باید یادآوری کنم که دو مقالهی اولیه، قبل یا حداکثر در زمان رشد سریع شبکه جهانی وب نگاشته شدهاند و دغدغه هر دو ابتدائاً به ارتباطات مذهبی متن محور بود برای مثال به مقولهی ایمیل یا اتاقهای گفتگو میپرداختند. نتیجهی مقالهی «فضای مجازی بعنوان یک فضای مقدس» را میتوان اینچنین خلاصه کرد (O'laery 1996): «چنانچه ما از مرحله متن محوری گذر کرده و به حوزهای وارد می شویم که در آن قابلیت های گرافیکی برای استفاده کنندگان استاندارد میشود و نسل جدیدی از برنامهها مانند 'نتاسکیپ' وارد عرصه شده که امکان انتقال موسیقی و تصویر را همراه با کلمات فراهم میکند، میتوان تصور کرد که [منابع در دسترس] در زمینه مذهب اینترنتی [از متن هم فراتر رفته و شامل:] پیکرنگاری، تصویر، موسیقی و صدا -اگر نگوئیم مزه و بو- می شود............ یقیناً مراسم مذهبی در اینترنت برای این طراحی شدهاند که از فنآوریهای جدید به بیشترین میزان بهره ببرند.
این پیشبینی تا حدی محقق شده است. اینترنت در واقع ارتباطات مذهبی را با امکان برقراری ارتباط از طریق نمادهای دیداری و شنیداری از راه دور نسبت به مراحل اولیه CMC راحت تر کرده است. من در ابتدا خود را برای استفاده از صدها وبسایت مذهبی در نگارش این متن آماده کرده بودم اما وقتی دریافتم که تنها تعداد اندکی از آنها از تمام امکانات نهفته در این رسانهی جدید بهره میبرند، شگفتزده شدم.
رای مثال 'یاهو' را در نظر بگیرید که یک وبسایت پاگان (غیرمسیحی) با این مدعا دارد؛ «سایت رسمی برای مراسم رسمی»
http://www.angelfire.com/folk/wiccasi%20novess/main2.html.Wiccam
این سایت که در اکتبر سال 2001 تأسیس شده شامل گفتگوها و مباحث هفتگی در وب و اجرای واقعی این مراسم بعد از اجرای آنها بهصورت متنی بود. آنچه که دربارهی این صحنه و مراسم اجرا شده در آن حس کنجکاوی من را برانگیخت (اگر با آن مثل یک مورد متداول برخورد کنیم) این بود با دیگر مراسم پاگان های اینترنتی تفاوت اندکی داشت. متون و مکالمات در آن رنگانگ و فانتزیتر بودند اما هیچ فایل صدا یا کارهای گرافیکی سه بعدی در آن وجود نداشت و اصلاً سعی نشده بود که از امکانات پیشرفته مثل ابزار جاوا، انیمیشن یا ویدئو بیهیچ ترتیبی استفاده شود و همانطور که مکالمهی پیشرو نشان میدهد اتاق گفتگوی این صفحه نسبت به آنچه من در مقالهی سال 1996 خود بررسی کردم هیچ پیشرفتی نکرده بود (sinovess 2002)؛ سینووس؛ تزکیه/ مراسم پیشتیبانی
سینووس؛ همه یک حلقه تشکیل میدهند، دو شمع سفید و یک شمع انرژیزای قرمز در محراب افروخته میشود، سپس یک عود هم روشن شود (اگر در دسترس نیست تنها میتوان وجود آن را تصور کرد)
سینووس: HP/S [کشیش- عالی رتبه]: این مراسم با شعلهی آتش و دود آغاز میشود.
سینووس: «برای اینکه قدرتمان را از درون برانگیزیم»
سینووس: «ارکان ارواح گذشته»
سینوس: «ما شما را میخوانیم که مورد حمایت و پاسداری قرار دهیم»
سینووس: همه با هم؛ «ما در این مکان و زمان به یک ذات واحد تبدیل میشویم»
سینووس: «تا زمانی که جادوی ما محقق شود [خواهیم ماند]»
سینووس: «اکنون انرژیهای مثبت برتری یافتهاند»
سینووس: «بر او که چرخ [گردون] را میچرخاند درود!»
سینووس: هم باید دستهایشان را بسوی آسمان بگیرند و تصور کنند که دست نفر بغل را در دست دارند و به اتفاق هم بگویند؛
سینوس: «سلام بر ربالنوع ما!»
دو نکته درباره مطلب بالا که در سایتهای مختلف کم و بیش یافت میشود قابل تأمل است. اول اینکه این مراسم هنوز وابسته و براساس یک متن نوشتاری است. مراسم و اعمال آن از طریق صفحه کلید و تلاش همزمان برای مرتبط کردن صداها از طریق نشانههای نوشتاری و متنی صورت میگیرد. دوم اینکه این مراسم نیازمند یکسری اعمال فیزیکی خارج از شبکه بههمراه فعال کردن تخیل است، روشن کردن عود و شمع از نمونههای عملی و تصور گرفتن دست یکدیگر و یکصدا آواز خواندن از نمونههای تخیلی آن است. ممکن است کسی عود مورد نظر را در دسترس نداشته باشد و فرد دیگری نتواند گرفتن دست نفر کناری و تشکیل یک حلقه مجازی را تصور کند اما شاخصههای فیزیکی این نیایش نوشتاری ـ مجازی هم مانند مراسمی که در اتاقهای گفتگوی کاربران رایانهای (compuserve) یک دهه پیش برگزار میشد، هم لازم بهنظر میرسند و هم ارزشمند . در این مراسم هیچ تلاشی برای افزایش حس حضور آئینی با استفاده از وب کم یا ایجاد تصاویر متحرک چند شمع یا پیکره نشده است. مقصود من این است که در حالیکه تکنولوژی لازم برای اغواگرای با فضاهای چند بعدی و بالا بردن اثرات سوهشی این مراسم اینترنتی وجود دارد، اما شرکتکنندگان (در بیشتر موارد) از آنها استفاده نکردهاند. حتی ممکن است شرکتکنندگان در این مراسم تخیل برانگیخته شده از این متون را بهعنوان وسیله انجام آئینی به تجسم مجازی عوامل فیزیکی وسوهشی ترجیح دهند.
دیدار عبادتگاه مجازی جناب 'چارلز هندرسن اول' با نام «کلیسای دنیای مجازی» (www.godweb.org) نشان میدهد که مسیحیان برای پیشی گرفتن از پاگان ها اینترنتی در استفاده از تکنولوژی در اجرای مراسمشان تلاش اندکی کردهاند. جناب 'هندرسن' بهدلیل تأسیس اولین کلیسای مسیحی که کاملاً براساس معیارهای دنیای مجازی اینترنت بنا شدهاست و معمولاً به عنوان طرفدار دو آتشهی مذهب اینترنتی از آن یاد میشود، بسیار مورد توجه قرار گرفت اما این وب سایت بجز فایل صوتی دعاها و متن سخنرانی مباحث فصلی و رایج چیز زیادی برای ارائه کردن ندارد. این عبادتگاه مجازی تنها مجموعهای از تصاویر و تمثالهای مسیحی را با تصویر تکراری و متحرک یک حلقهی مشتعل به نمایش گذاشته است. بهعبارت دیگر اصلاً تلاش نکرده است فضای مقدس یک عبادتگاه یا محراب واقعی را تداعی کند. دیگر کلیساهای پروتستان عمده نیز از اینترنت با استفاده از پخش مستقیم مراسم نیایش روز شنبه، استقبال کردهاند. شورای کلیسای 'درخت هلو' در آتلانتا و جورجیا، مراسم شنبههای که شرکتکننده زیادی دارند را برای 1600 بینندهی شبکه پخش میکند (www.Peachtreepres.org) البته نمیتوان اسم این کار را خلاقیت گذاشت زیرا در آن تنها نقش تلویزیون را در پخش مراسم مذهبی برای تعداد بیشماری بیننده تکرار کردهاند.
اگر جستجوی خود را به وب سایتهای غیرمسیحی معطوف کنیم، در باب ارتباط بین دنیای مجازی و مراسم فیزیکی به نتایج مشابهی خواهیم رسید. برای مثال در آدرس، (www.Pranthan.com) مراسم انجام شده در یک عبادتگاه هندو بصورت اینترنتی وجود دارد. در مقابل پرداخت مبلغی ناچیز (45 دلار) که از طریق کارت اعتباری پرداخت میشود، افراد میتوانند انجام مراسمی آئینی «مانند پوجا، آرکانا، پرارتانا، همام و خدایان اصلی (sic) را در این عبادتگاهها خریداری کنند:' تیروپاتی'، 'پالانی'، 'تیرونلار' و 'گارووایور'. 'همام' یا مراسم آتش پوجاها نیایشهایی هستند که با فراخواندن 'آگنی'، خدای آتش، اجرا میشوند. انتخابهای آئینی موجود در این وب سایت شامل مراسمی چون 'گاناپاتی همام' که «به ارباب 'گانش' متعلق است برای تحکیم پیوندهای خانوادگی، غلبه بر دشمنان و بیماریها و دستیابی بلامانع به اهداف و خواستههاست میشود. حتی یک نفر میتواند 'مروتین جا' یا 'همام'را که به «خدای شیوا تعلق دارد و از مرگ بیموقع جلوگیری میکند و طول عمر با خود میآورد» خریداری کند.
دسته دیگری از مشاهدات را میتوان به وب سایتهای یهودی متعدد که به نیایش در دیوارهی غربی اورشلیم_ که از بقایای ساختمان باقی مانده است_اشتغال داشتند، اختصاص داد.
نمازگزاران یهودی قرنها دراورشلیم و بهویژه در این عبادتگاه گردهم میآمدند.
برطبق گفتهی یک وب سایت تخصصی بهنام «دعا در دیوارهی غربی» (Torno psky 2001) با «در جائیکه بیت القدس ، 'بیت هامیکداش'(Beit HaMikdash)، واقع است همواره کوتاهترین راهها برای رسیدن به باریتعالی وجود داشته است. البته نمازی که در هر گوشه عالم خوانده شود به او خواهد رسید. اما گفته میشود که «حضور باریتعالی » در این مکان رنگوبوی مخصوصی دارد. بنابراین میتوان گفت اینجا منزلگاه باریتعالی است، از اینرو دعایی که در این مکان انجام شود نسبت به آنهایی که در جاهای دیگر ادا شوند «فاصله زمانی» کمتری {برای رسیدن به او} طی میکنند..... یکی از سنتهایی که از صدها سال پیش مرسوم است این است که دعای مورد نظر را روی کاغذ یا 'تِتل' (Tzetel) مینوشتند و آن را در سوراخ دیوار میگذاشتند........ مضمون آن هم ممکن است دعای شفای عاجل برای بیمار، پیدا کردن زوج مناسب یا تقاضای راهنمایی از باریتعالی برای حل یک مشکل شخصی باشد. حال بدون توجه به موضوع دعا، همینکه یک فرد حس کند بار روی دوشش با کسی تقسیم شده بعد از انجام 'تِتل' تسکین خواهد یافت »
این وب سایت (در کنار خیلیهای دیگر) به افرادی که در اقسا نقاط دنیا هستند این امکان را میدهد که با فشار یک دکمه و پرکردن یک فرم، یک 'تِتل' در دیوار بگذارند (این وب سایت برخلاف وب سایت هندو که در بالا به آن اشاره شد این خدمات را بصورت رایگان انجام میدهد) و در آن دیگر آئینهای نیایشی دیگر نیز موجود است، «در صورت تمایل میتوانید فرم پیشرو را پرکرده و دعای خود را در سوراخ دیوار {غربی} قرار دهید یا تقاضای دعای 'کادیش' (دعای مخصوص افراد سفر کرده) برای عزیزان خود داشته باشید یا بخواهید تورات به فرد خاصی آموزش داده شود. شما حتی میتوانید برای بهبود اوضاع (دعای میشا براش)، بهبود فوری و...... اعلام تقاضا کنید........»
در هر دو مثال مربوط به هندوها و یهودیها، شاهد استفاده از اینترنت برای انجام مراسم مذهبی بهصورت فیزیکی بجای شخص تقاضا دهنده بودیم. این دعاها، نیایشها و مراقبهها در حین پرسه زدن در اینترنت یافت میشوند اما خود مراسم درجا و زمانی بیرون خارج از آن انجام خواهند شد. اینکار به این صورت انجام میگیرد که افراد از طریق پرداخت هزینه از طریق کارت اعتباری یا پرکردن یک فرم متقاضی میشوند و مراسم در یک عبادتگاه واقعی در جایی در هندوستان یا دیوار اورشلیم انجام میشود. این امر ممکن است برای کسانیکه از شبکه برای انجام مراسم استفاده میکنند، یک تجربهی متحول باشد، اما در آن تأکید خاصی بر یک فضای (واقعی)، روشن کردن آتش در یک معبد واقعی یا قرار دادن یک تکه کاغذ در درز یک دیوار وجود دارد. این یک جهش قابل ملاحظه به پلهی بعدی مدنظر خواهد بود: معبد مجازی و اورشلیم مجازی که در آن فضای مجازی خودش جایگاه زیارت ونقطهی کانونی نیایش است. آیا میتوان تصور کرد که یهودیان روزی همه این مراسم بصورت کاملاً مجازی انجام دهند؟ آیا میشود از ویژگی فیزیکی این مکان کاملاً صرفنظر کرد؟ یک معبد مجازی چگونه قادر خواهد بود که یک دیوار واقعی را با نوع مجازی آن جایگزین کند؟
اما در عین حال من یک دوست یهودی دارم که با او از اورشلیم دیدن کردهام ولی از دعا خواندن در دیواره غربی امتناع میورزد. او معتقد است که دعا خواندن در بناهای قدیمی بهجا مانده نوعی بت پرستی است زیرا ستایش کردن اشیاء فیزیکی توجه انسان را از باریتعالی منحرف میکند. میزان علاقهی او به معابد مجازی مانند به همان اندازه بود که ممکن است کشف صخرههای خاکی دو هزار ساله توجه یک نفر را جلب کند. بهنظر او این امر بسیار بعید بود. اما میشود یک «اورشلیم مجازی» تصور کرد که نسبت به سایتهای فعلی فعالیتهای متفاوتتری مثلاً در زمینه زیارت و دعا داشته باشد. این پیشرفت میتواند در اقتصاد ملتهب دنیای مذهب بعنوان یک عامل بازدارنده در برابر کسانی که میخواهند با استفاده از قوای نظامی، در اورشلیم یا آیدوها (Ayodha) سرزمینهای مقدس را تحت کنترل خود آورند، عمل کند.
من به این امر بهچشم یک تصور ممکن، یک پتانسیل یا دور نمای یک اتفاق نگاه میکنم که با افزایش تلاشها برای مقدس کردن بخشهایی از فضای مجازی، توانایی تبدیل شدن به واقعیت را دارند. اما نسبت به دورنمای ساختن یک اورشلیم جدید در فضای مجازی، حداقل در آینده نزدیک، زیاد امیدوار نیستم. وارد شدن مناقشات مذهبی وسیاسی به امکان مقدس در اسرائیل (بین یهودیان و مسلمانان) و در هندوستان (بین مسلمانان و هندوها) سبب میشود که اینترنت به ابزاری برای دامن زدن به اختلافات مذهبی بدل شود. در آخر اینکه طراحان نیاشهای آنلاین از تمام ظرفیتهای موجود در شبکه جهانی بهره لازم را نمیبرند. هنرهای بهکار رفته در این شبکهها باید در ارائهی خود، از عناصر سمعی، بصری و نمادین بهتر و پیچیدهتری بهره بگیرند تا یک امر مقدس مجازی جدی خلق کنند.
بیایید فرض را بر این بگذاریم که قدمهای بعدی را در این راستا برخواهیم داشت چراکه با روی کارآمدن نسل جدیدی که شبکه بعنوان یک محیط نمادین و طبیعی کاملاً برایشان جاافتاده است، شاهد خواهیم بود که هنرمندان، طراحان و رهبران مذهبی بیشتری تمایل پیدا خواهند کرد که مذهب را به عرصه دیجیتال بکشند. وقتی که قدم بعدی برداشته میشود یعنی زمانیکه این مراسم بصورت محض در فضای مجازی اجرا میشوند، چه اتفاقی برای حواس معنوی ما میافتد؟ دود یا بوی یک آتش واقعی در نمونه مجازی آن وجود ندارد اما آیا مراسم صرف اینکه گلها و آتش آن مجازی هستند، بازده کمتری خواهند داشت؟ و اگر تجارب سوهشی کامل با تبدیل شدن به کلمه، صدا و تصویر کاهش مییابند (فکر میکنم که در شبکه هنوز قابلیت انتقال بو وجود نداشته باشد)، کارکردن با چنین محدودیتهایی درعوض چه دستاوردی میتواند برای ما داشته باشد و چه ظرفیتهایی برای تعالی بخشیدن به آنها وجود دارد؟
نشانهی فیزیکی و مدلول روحی
برای یافتن راهی در طراحی یک فضای مجازی که مراسم در آن انجام میشود، شاید بازیهای رایانهای از وب سایتهای مذهبی کارگشاتر باشند. در حالیکه قسمت اعظم محصولات صنعت چند میلیارد دلاری بازیهای رایانهای با تکیه بر خشونت سکرآور، تقریباً فاقد ارزش است اما میزان سرمایهگذاری آنها در خلق واقعیتهای مجازی سرسامآور است و بررسی آن تجارب جالبی بهدنبال خواهد داشت. در بازیهایی چون میست( Myst ) و «سیاه و سفید» ما با مناظر طبیعی و مکانهایی روبرو هستیم که از تکنولوژی بسیار پیشرفته بهره گرفته که تصور قرار گرفتن در آن فضا را برای ما بسیار آسان میکند. بسیاری از بچهها، هفتهها وقت صرف جستجوی دنیای بازی «هَری پاتر» میکنند. آنها برای اینکه از ساختمانهای عجیب و ناشناخته مثل موسسه مدرسه هاگوارتز (Hogwarts)راه خود را به سرزمین سحر (Wizardy) و جادو (Witchcraft)بیابند باید معما حل کنند، معجونهای جادویی درست کنند و طلسمهایی را بشکنند. فضای مجازی این بازی بسیار واقعی و دقیق است و یک کتدرال پیچدرپیچ عصر گُتیک را در ذهن تداعی میکند. زمانیکه من کودکان خود (یا بهتر بگوئیم قهرمانان بازی) را نظاره میکردم که وارد اتاقهایی با نور فانوس میشدند تا با قدرت جادویی شَر لُرد 'ولد مورت' (Voldemort) بجنگند، از شباهت آن فضاها به کلیساها و معابد واقعی یکه میخوردم و درمییافتم که میزان بهرهگیری وبهای آنلاین مذهبی از تکنولوژی پیشرفته تا چه حد عقب مانده است.
البته این امر را نباید از نظر دور داشت که میلیونها دلار صرف ساخته شدن چنین بازیهایی میشود و آنها محصولاتی کاملاً تجاری هستند . تا آنجا که من اطلاع دارم هیچ کلیسا یا نهاد مذهبیای توانایی سرمایهگذاری اقتصادی با این حجم وسیع را ندارد. اما این بازیهای رایانهای نشان میدهند که مذهب آنلاین اگر از طراحان، انگیزهها و منابع درست برخوردار باشد، چگونه خواهد شد. بهقول یکی از طراحان این بازیها: «بنظر میرسد مذهب و بازی دو رفیق غریبه هستند اما مشترکات بسیار زیادی با هم دارند» (Cameron 1997).
حتی اگر مذهب با واقعیت مجازی همراه شود (که دوباره تأکید میکنم، بعید میدانم در آینده نزدیک این اتفاق بیفتد) محدودیتهای این رسانه مشکلات جدی پیشروی ما خواهد گذاشت.
من معتقدم که هیچ مراسم مجازی ـ حتی آنها که از تمام ظرفیتهای بالقوهی تکنولوژیکی استفاده میکنندـ قادر نخواهند بود جای یک مراسم واقعی در یک مکان مقدس را بگیرند. حتی در صورت بهکاربردن بهترین گرافیک، صداها و عناصر سه بعدی، شرکتکنندگان در چنین مراسمی همچنان بینندگانی خواهند بود که توسط جعبهای که روی میز است از فضای مجازی جدا شدهاند. برطبق گفته یکی از طراحان این بازیها که طراحی کارهایی چون «سیمهای آنلاین» ' (The sims Dunline)' را در کارنامهی خود دارد: «هرچقدر هم گرافیک کار بالا باشد، هنوز از طریق کلیدهای رایانه وارد فضایی میشویم که مراسم اتفاق میافتد ولی تجربهی بودن در آن فضا را نداریم و هنوز از مکان مقدس کیلومترها فاصله داریم» (مکالمهی شخصی، (Michacl Seller, 7 July 2002).
او در حالیکه نسبت به آیندهی مراسم مجازی ابراز تردید میکرد، معتقد بود ماهیت فیزیکی تجربهی مذهبی بسیار موضوعیت دارد. او با اشاره به زمین پیچدرپیچ و موزائیک یک کتدرال -های قرون وسطی (که بصورت نمادین نشاندهندهی سفر به اورشلیم بود) پیشنهاد کرد از امکانات وسیعتری برای اجرای مراسم مذهبی استفاده شود (همان منبع: (Michael Seller, 7 July 2002))
«در حالیکه گذاشتن از راه پیچدرپیچ و مجازی یک کتدرال با دیدار واقعی از اورشیم متفاوت است، اما همین امر هم برای خیلی از افراد معتقد، حس آرامش، معنویت و الهام بههمراه دارد. از نظر برخی از آنها این میتواند یک جایگزین معنوی قابل قبول برای زیارت واقعی باشد، این بهدلیل درنوردیده شدن مسافتها و جسمیت امور نیست بلکه به دلیل تغییراتی است که در درون زائران صورت میگیرد.... همه اینها با هم مرا به این رهنمون میشود که جسمیت یک مراسم مقدس تنها یک نشانه است نه یک مدلول که ما را ناگریز کند تا بهدنبال نشانهها و تجارب دیگری بگردیم که ذهن و روح را به واقعیتهای مدلول مشابهی میرساند.»
من فکر میکنم که این ـ رابطهی بین نشانه فیزیکی و مدلول معنوی ـ قسمت بغرنج مبحثی است که باید مورد بحث قرار بگیرد و باید توسط کسانی که میخواهند قسمت اعظم زندگی مذهبی خود را بصورت آنلاین بگذارند حلاجی شود. برخیها جدایی مطلق دال از مدلول را نمیپذیرند. کاتولیکها مخصوصاً معتقدند که در مراسم عشایربانی دال (نان و شراب) به آن چیزی که آنرا نشان میدهد (یعنی گوشت و خون عیسی مسیح) تبدیل میشود. اما کسانی برای کسانی که نیایش عشای ربانی جزیی از رسوم مذهبیشان نیست یا برای آن دسته از افراد که اعمال فیزیکی مراسم را چیزی جز دالهای نسبی نمیدانند، گزینههای دیگری نیز وجود دارد. اگر در آینده یک همگرایی خوشیمن بین نیروهای اقتصادی، معنوی و فرهنگی بوجود بیاید، دهههای آینده شاهد همکاری تجربی و جالب طراحان وب، عالمان و رهبران دینی خواهد بود.
سوادی هزاره و ریز تراشهها
من در این بخش بر آنم تا دلالتهای آرمانی ـ و حتی نویدبخش ـ انقلاب رایانهای را برشمرم و به تجدیدنظر دربارهی سایبورگ بعنوان یک ماهیت نمادین در تحولات مذهبی بپردازم. کار را از اینجا آغاز میکنم که تمام دغدغهی من در مطالعهی روابط مذهبی از همان ابتدا مباحث مربوط به جریانات نویدبخش و هزارهای بوده است. درکتاب اول من که به مطالعهی ادبیات نویدبخش مسیحی میپرداخت، به سؤالات مربوط به تکنولوژی توجه خاصی شده بود. مدتی بعد از انتشار این کتاب و دو مقالهی دیگر درباره مذهب و CMC، کتابی از دیوید نوبل تحت عنوان «مذهب تکنولوژی» دیدم (Noble 1999). این کتاب شالودههای اولیهی این نظریه را در ذهن من شکل داد که : «منشاء نوعآوریهای تکنولوژیکی در جوامع غربی در این آرزو است که با شروع هزاره دنیا دستخوش دگرگونی و تحول شود». اگر در این مورد که انگیزهی قسمت اعظم پیشرفتهای تکنولوژیکی در غرب، آرزوی دیرینهی احیای معجزهآسای جامعه براساس طرح مقدر الهی و پیامبران است حق با نوبل بوده باشد، باید حواسمان را بیشتر جمع کنیم، چراکه تمام پیشبینیهای هزارهای گذشته غلط از آب درآمدهاند یعنی تمایلات پیشگویانه یکسری خیالپرداز، دوباره و چندباره ما را بین امید و واقعیت پا در هوا گذارده است.
شاید میزان پذیرش ناامیدی و سرخوردگی ما از رویاهای هزارهای یک معیار مناسب برای سنجش میزان پختگی ما در این مقوله باشد. در حالیکه این اصل را در ذهن داریم، بیاید جوانب هزارهای مسحور شدن خود را در تکنولوژی رایانهای معاصر مورد بررسی مجدد قرار دهیم. اول و از همه واضحتر اینکه مسیحیان از گوتنبرگ تا اینترنت، نوعآوریهای تکنولوژیکی را بهچشم فرصتی برای تحقق «مأموریت بزرگ» دانستهاند. در قسمتهای مختلف کتاب مقدس، مسیح به حواریون خود توصیه کردهاست که انجیل و تعلیمات دینی را در سراسر دنیا ترویج کنند، این فرمان بهوضوح به قسمت مربوط به «آخرالزمان» در انجیل متی 14: 24 اشاره دارد که در نسخه ی 'شاه جیمز' اینگونه آمده است : « و این تعلیمات الهی باید در سراسر دنیا تعلیم داده شود تا ملتها شاهد آن باشند، تا رستاخیز فرا رسد.» اینکه مسیحیان تمام پیشرفتهای جدید در تکنولوژی ارتباطات را تحقق این پیشبینی میدانند از اهمیت زیادی برخوردار است. جراید و مطبوعات هم در برههای از تاریخ، نشانهی محتوم کامل شدن «مأموریت بزرگ» و ظهور «آخرالزمان» بعنوان ابزاری برای کامل شدن نقشههای الهی بودند.
با توجه به این نظر که تکنولوژی ارتباطی میتواند سبب کامل شدن «مأموریت بزرگ» شود برای این اندیشمند مشکوک به «هزارهگرایی» کافی است تا نتیجه بگیرد که فرهنگ اشباع شده از رسانه و صنعتی غرب هنوز بهنجار نیست. هنوز دستههایی از مردم بیسواد و بیریشه هستند، و میلیونها نفر همچنان به جراید، تلویزیون و اینترنت دسترسی ندارند و (با توجه به اوضاع اخیر اقتصاد جهانی) اوضاع تا دههها، اگر نگوئیم قرنها بههمین منوال خواهد بود. در عین حال عقبگرد اصولگرایانه نسبت به پدیدهی مدرنسازی جوامع صنعتی با استفاده از رسانههای جمعی در آیندهای نه چندان دور، نیرویی قوی بهوجود خواهد آورد.
با اینحال آرمان هزارهای مبنی بر اینکه ارتباطات دنیا را متحول خواهد کرد، هنوز از اعتبار برخوردار است. پیشبینی پیشرو از یک نظریهپرداز رسانهای بهنام 'مارشال مک لوهان' (Marshal Mcluhan) است: «رایانه..... باعث بوجود آمدن یکپارچگی و مفاهمهی جهانی از نظر تکنولوژیکی شده است، وضعیتی بوجودآورده که میتواند از طریق جذب شدن در برنامههای رایانهای جامعهی بشری را به یک خانواده تبدیل کند و یک صلح و هارمونی جمعی پایدار خلق کند (Mcluhan and zingrane 1995:262). 'مک لوهان' این نظرات را در اواخر دهه پر از تحول شصت و در یک مصاحبه بسیار معروف با پلیبویها (play boy)ارائه کرد و در آن نقش انقلابی اینترنت را از زبان گروههای مختلف مشتقان تکنولوژی پیشبینی کرد. ترتیب زمانی از اینرو اهمیت دارد که نشاندهندهی نوعی عرفان بشارت دهنده است که مخصوص آن زمان بود. من زمانی که دوباره به موضوع مینگرم اعتراف میکنم که امید و آرزو همواره باقی میماند در حالیکه واقعیت اینگونه نیست. درک نظرات' مک لوهان' نیز در مفهومی که در تکنولوژی نهفته است وجود دارد اما من معتقدم چیزی بیشتر از تواناییهای تکنولوژی لازم است تا این رؤیا را به واقعیت پیوند دهد. برای مثال 'اسامهبن لادن' و پیروانش در مقولهی تکنولوژی خبره هستند اما بههیچ وجه دغدغهی تبدیل کردن جامعه جهانی به یک خانواده واحد و خلق یکپارچگی دائمی جمعی را ندارند.
آخرین مثال من در زمینهی آرمانهای هزارهای و انقلاب رایانهای به 'نیکولاس نگروپنته' (Nicholas Negroponte)برمیگردد. او بهعنوان نویسندهی بیانیهی مجازی «دیجیتالی بودن» از سال 1995، ستوننگار مجله «وایرد » (Wired)و سرپرست لابراتور رسانه (MII)یکی از پیشروترین افراد در شکوفایی تکنولوژیکی دههی نود است. او در یک سلسله سخنرانی دربارهی هزاره در موسسهی 'جتی' (Getty) 'لسآنجلس' در سال 1997، اعلام کرد که با کمک تکنولوژی رایانهای: «من معتقدم اموری چون صلح جهانی از طریق ارتباطات بهتر، بیشتر محقق میشود.» او سپس به بحث درباره استفاده پزشکی از ریزتراشها در سه دههی آینده میپردازد و میگوید با استفاده از آنها ناشنوایان قدرت شنوایی و نابینایان قدرت بینایی خواهند یافت» (Negroponte 1997)آنچه که در اینجا برای من جالب توجه است تشابهات آشکار در مواد مذهبی اصلی است (که به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه) لحنی پیشگویانه و هزارهای مییابد. اعتقاد به آمدن موعود در عیسی (6ـ 5 : 35) چنین آمده است: «در آن زمان است که چشمان نابینایان بازخواهد شد و مانع از گوشهای ناشنوایان برداشته خواهد شد» (همچنین رک انجیل متی5ـ 4 : 11).
شاید حق با 'نگروپنته' باشد و تکنولوژی رایانهای باعث معجزهای در حد آمدن موعود شود. اما من از این قضایا شگفتزده نخواهم شد و حتی اگر چنین اتفاقی هم در حال رخ دادن باشد معتقدم باید یک سری سؤال اساسی درباره آنها مطرح شود.
آنچه که امثال 'نگروپنته' از ما میخواهند این است که خود فیزیکیمان را با تکنولوژی رایانهای همراه کنیم و آن را بپذیریم ـ یعنی به سایبورگ تبدیل شویم. اما اگر این اتفاق بیافتد چه بلایی بر سر «انسانیت» خواهد آمد؟ الزامات تکنولوژیکی ما را به ارائهی تعریف مجدد از مفهوم «انسانیت» وامیدارد. آنچه که بعنوان پیشرفتهای روزافزون مثل بینایی برای نابینایان، شنوایی برای ناشنوایان و قدرت حرکت برای معلولین «افراد لنگ هم باید راه بروند» ـ آغاز شده است، ناگزیر سبب جهش تحولی عظیم و اساسی در نوع انسان خواهد شد. اگر من در مقالات پیشین از سایبورگ بعنوان: «یک عضو مطلوب اضافه شده به اجتماع انسانی» پشتیبانی کردم، الان باید قدمی به عقب بردارم و این سؤال را بپرسم: ما در مرحله گذار به سایبورگ چه چیزی را از دست میدهیم؟ چه چیز به دست میآوریم؟ و هنگامی که اجازه میدهیم با کار گذاشتن ریزتراش حس بینایی، بیناییمان تقویت بشود و در نهایت طول عمرمان نیز به میزان غیرقابل پیشبینی افزایش یابد، چه چیزهایی را از دست خواهیم داد؟
نتیجه: سایبورگ در هزارهی جدید
در شمارهی ژانویهی 2000 مجله «وایرد » مطلبی دربارهی اینکه ما به کجا میرویم یا اینکه یک سری نیروهای خاص ما را به چه سمتی سوق میدهند، نوشته شده بود. در این شماره از این مجله که در پی ترسهای بیاساس آخرالزمانی که در نتیجه روی کار آمدن ابزارهای پیچیده رایانهای مثل y2k بهوجود آمده بود ما را بر آن میداشت که باور کنیم که (طی قرن آینده) به تکنولوژیای دست خواهیم یافت که عمر انسان را تا 150ـ 200 سال و احتمالاً شاید بهصورت ابدی افزایش خواهد داد. نگارنده این مقاله 'برایان الکساندر' (Brian Alexander)اینچنین نگاشته بود: «تعداد بیشماری از دانشمندان به این توافق روزافزون رسیدهاند که در آستانهی شکسته شدن طول عمر انسان یا آنچه که «قابلیت ترمیمپذیری» خوانده میشود هستیم ـ یعنی یک عرصهی جدید که نه تنها میزان عمر را به بیشترین حد ممکن میرساند بلکه شیوههای غیرقابل تصوری در آن برای احیاء و حتی طراحی مجدد بدن هایمان وجود دارد» (Alexander 2000). این افزایش عمر طراحی شده توسط رایانه ممکن است بنابر گفته معروف 'ارنست بکر' (Ernst Becker, 1997) به «نفی تکنولوژیکی مرگ» بیانجامد که تمام پیشرفتها وتلاشهای گذشته بیاهمیت جلوه خواهد داد.
من براین باورم که علاوه بر افزایش طول عمر، رفتن به سمت سایبورگ، مرزهای نهایی بین واقعیت مجازی و تجربیات سوهشی مستقیم را نیز از بین خواهد برد. افزایش منطقی حیطهی تجربهای که هم مجازی است و هم واقعی نیازمند حذف صفحه رایانه و اتصال مستقیم مغز انسان به فضای مجازی و وصل کردن ملزومات الکتریکی بصورت مستقیم به جمجمهی اوست.
این دورنما که اولینبار چندین دهه پیش در رمان ضد آرمانشهری 'آلدوس هاکسلی' (Aldous Huxley)با عنوان «دنیای با شکوه جدید» (Brave New World) مطرح شد، در آیندهی نه چندان دوری به واقعیت خواهند پیوست. انواع مختلفی از این تخیلات واقعی ـ مجازی در ادبیات داستانی بروز پیدا کردهاند و بسیاری از طرفداران این علوم مانند 'نیل استفنسن' (Neil Stephenson)در رمان تأثیرگذار «بهمن» (Snow (2000)Crash) و 'ویلیام گیبسن' [2](William Gibson) را در رمان معروف « نرومنسر» ('Neuromancer') تحت تأثیر قرار دادهاند. در حالیکه دسترسی به چنین نوعآوریهایی (که مرز بین واقعیت و مجازیت را در مینوردند) از نظر منطقی پذیرفته شده ، نمیتوانیم از این فکر که در این راستا قربانیان بزرگتری خواهیم داشت، بگریزیم. اگر پذیرفتن تماس مستقیم بوسیلهی سیم و غیره به مغز هزینهای داشته باشد پس ما باید برای تجربه یک واقعیت مجازی که از واقعیت ملموس قابل تشخیص نیست بها بپردزایم، من چنین آیندهای را انتخاب نخواهم کرد. چرا که نمیخواهم بیشتر از حد معمول یک انسان نرمال عمر کنم (هرچند ممکن است نظرم در دهههای هفتاد و هشتاد عمرم تغییر کند) و ترجیح میدهم که بین دنیای تجارب سوهشی (حسی) و دنیای مجازی تفاوت قائل شوم.
خلاصه اینکه توجه و دغدغهی من نسبت به ابعاد هزارهای و نویددهنده تکنولوژی رایانهای، شک و تردید مرا نسبت به دنیای پرشکوه جدید که در راه است، برانگیخته است. اما وعدههای 'مک لوهان' و 'نگروپنته' و مجله «وایرد» رنگوبوی دیگری دارد، آنها معتقدند که تکنولوژی یکپارچگی، هماهنگی جمعی، صلح، افزایش طول عمر و یا احیاء و ترمیم بدن برای جلوگیری از مرگ بههمراه خواهد آورد. ولی من معتقدم ما دلایل خوبی برای یقین نداشتن به این آرزوهای هزارهای داریم و حتی در صورت ممکن بودن، دلایل محکمی برای پیروی نکردن از آنها داشته باشیم. اینکه آیا مذهب آنلاین، آیندهای پایدار برای کسانی که میخواهند با وسوسههای سایبورگ مقاومت کند، دارد یا نه، امری است که آینده، آن را مشخص خواهد کرد.
منابع:
- Alexander, B. (2000) 'Don't Die, Stay Pretty', Wired Magazine, avsilable: http://www.wired.com/wired/archive/8.01/forever.html [Accessed 1 August 2002].
- Becker, E. (1997) The Denial of Death, New York: The Free Press.
- Brasher , B. ( 2001) Give Me That Online Religion, San Ferancisco : Jossey-Bass.
- Cameron, C.(1997) 'Games Lamas Play', available: http://home.earthlink.net/~hipbone/GameLama.html [Accessed 1 August 2002].
- Feathereston, Mike and Burrows, Roger (eds) (1995) Cyberespce /Cyberbodies/Cyberpunk, London: Sage Publications.
- Gibson, W. (1995) Neuromancer, New York: Ace Books.
- Gary, C.H. (ed.) (1995) The Cyborg Handbook, New York: Routledge.
- Haraway, D. (1991) 'A Cyborg Manifesto: Science, Thecnology, and Socialist- Feminism in the Late Twentieth Century', in Haraway, D. (ed.) Simians, Cyborgs, and Women: The Reinvention of Nature, New York: Routledge, pp. 149-181.
- Henderson, C. (2002) 'Sanctuary', available: http://www.godweb.org/sanct.html#prayers [The website was launched in 1994; the actual page was accessed on 1 August 2002].
- McLuhan, E. and Zingrone, F. (eds) (1995)The Essential McLuhan, New York: Besic Books.
-Negroponte , N. (1997) Being Global , Lecture at the Getty Institute, Los Angeles, available: http://www.mit.edu:8001/people/davis/NegroponteLec.html [Accessed 1 Agust 2002]
-Noble, D.F (1999) The Religion of Technology: The Divinity of Man and the Spirit of Invention, New York: Penguin.
- O'Leary, S.D. (1996) 'Cyberspac as Sacred Space: Communication Religion on Computer Networks', Journal of the American Academy of Religion, 64 (4): 781-808.
- O'Leary, S.D.and Brasher, B. (1996) The Unknown God of the Internet: Religious Communication from the Ancient Agora to the Virtual Forum, in Ess, C. (ed.) Philosophical Perspectives on Computer-Mediated Communication, Albany:State University of New York Press, PP. 233-269.
- Online Hindu Temple Services (2002) Avalible: http://www.prarthana.com/ [Accessed 1 August 2002].
- Peachetree Presbytrian Church (2002) Avalible: http://www.peachtreepres.org/[Accessed 1 August 2002]
- Sinovess (2002) Official Site for Online Wiccan Rituals, available: http://www.angelfire.com/folk/wiccasinovess/Main2.html [Accessed 1 August 2002].
- Stephenson, N. (2000) Snow Crash, New York: Bantam Doubleday Dell.
- Tornopsky, A.J. (2001) 'A Prayer at the Western Wall', available: http://www.shemayisrael.co.il/kotel/ [Accessed 1 August 2002].
این متن ترجمهی فصل سوم از کتاب زیر است:
- D. O'laery, Stephen(2005). Utopian and Dystopian Possibilities of Networked Religion in the New Millennium، In Religion and Cyberspace، Routledge
1- سایبورگ : انسان مکانیکی - مجازی که اندام ساختگی دارد و می تواند در محیط های کشنده یا ناشناخته پایداری کند.
2- ویلیام گیبسن نخستین بار در این کتاب واژه 'فضای سایبر' را بکار یرده است.