سیاست‌گذاری رسانه‌ای- بررسی عوامل تأثیرگذار بر رسانه‌ها

سیاست‌گذاری رسانه‌ای- بررسی عوامل تأثیرگذار بر رسانه‌ها

مقدمه:

سیاست‌گذاری را بیشتر به معنای مدیریت و تصمیم‌گیری معنا کرده‌اند. البته در معنای مراقبت کردن، تعیین استراتژی، بودجه بندی، سازماندهی، کنترل و هدایت نیز آمده است. برای تعریف سیاست‌گذاری رسانه ای باید سازمان و تشکیلات و همچنین نیروی انسانی را مورد توجه قرارداد. به طور کلی می‌توان سیاست‌گذاری رسانه ای را برنامه ریزی طرح ریزی و اتخاذ تصمیماتی در جهت پیشبرد اهداف سازمان‌های رسانه ای با توجه به تشکیلات و محیط و نیروی انسانی تعریف کرد.

در فرایند اتخاذ تصمیمات، افراد و گروه‌های مختلف با زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی، ارزشی، اعتقادی، اقتصادی و سیاسی گوناگون دخالت دارند. در فرایند اتخاذ تصمیم‌ها، مسأله چند گونگی علا‌یق و منافع مطرح می‌شود. به این معنی که هر فرد یا گروه منافع خاص خود را دنبال می‌کند و متناسب با اهدافش از استراتژی های متفاوتی بهره می‌گیرد. اما باید دید سیاست‌گذاری‌ها تحت چه شرایطی صورت می گیرد. آیا عوامل و انگیزه های جدی، واحدهای تصمیم‌گیرنده را مورد تهدید قرارمی‌دهند و آیا تصمیم‌گیرندگان زمان کافی برای نشان دادن واکنش در اختیار دارند؟

اتخاذ تصمیم:

اتخاذ تصمیمات عقلا‌یی و منطقی، مستلزم برخورداری از اطلاعات دقیق و منابع قابل دسترسی شامل نیروی انسانی متخصص، تکنولوژی و امکانات مالی است. به علاوه تصمیم گیرندگان باید نیروی لازم برای بهره‌گیری از این اطلاعات و منابع را داشته باشند. اگرچه دسترسی نهادهای تصمیم گیرنده به منابع و کانالهای اطلاعاتی در سیاست‌گذاری‌ها دارای اهمیت است. گاه وجود منابع اطلاعاتی گوناگون که داده های متفاوت و متعارضی در اختیار تصمیم گیرندگان قرار می‌دهند، دشواری‌هایی را در فرایند تصمیم گیری به وجود می‌آورند. در چنین وضعیتی تصمیم گیرندگان به درستی نمیدانند که از میان راههای موجود کدام را برگزینند تا به هدف‌های خویش نایل آیند.

نظام ارتباطی حاکم بر نهادهای تصمیم گیرندگان نیز در رسانیدن پیام‌ها و اطلاعات، بسیار حائز اهمیت است. وجود موانع و نارسائیهای ارتباطی، سیاست‌گذاران را با مشکلات بسیاری روبرو می‌کند، به خصوص در رسانه‌های خبری که ارتباط حرف اول را می زند. همچنین در نظام ارتباطی چون معمولا ً اطلاعات از بخش های مختلف نظام جمع آوری می‌شود، تمامی تصمیم گیرندگان به یک نسبت از اطلاعات برخوردار نمی‌گردند و حتی در وضعیتی که اطلاعات یکسانی در اختیار آنان قرارگیرد، همه نمی‌توانند به تساوی در اتخاذ تصمیمات مهم و استراتژیک مشارکت کنند.

گاه سیاست‌گذاران اطلاعات به دست آمده را با پیش داوری‌های خود تطابق می دهند که این امر می‌تواند خطرهایی دربرداشته باشد، که تأثیر فرد در تصمیم‌گیری‌های رسانه است.

اساس رفتار در سازمان‌های رسانه‌ای بر هدف‌های مشخص استوار است که بر احساسات و سلیقه های شخصی مبتنی نیست. همکاری افراد، آگاهانه و بر اساس درک مشترک از واقعیت های سازمان است. وقتی افراد فعالیت‌های خود را در رسیدن به هدف‌های عینی هماهنگ می‌کنند، ناچار باید به طور مستمر تصمیم بگیرند و از میان گونه‌های مختلف عملیات، راه‌هایی را انتخاب کنند که بیشترین سوددهی را داشته باشد. وقتی فرد به عضویت یک سازمان در می‌آید، سازمان محدودیت های زیادی را از لحاظ تصمیم گیری ها بر او تحمیل می کند و تجلی محدودیت های مزبور را می‌توان در تقسیم کار دستورالعمل‌ها، حوزه‌ی اقتدار، سبک و شیوه رهبری و فشارهای درونی و بیرونی مشاهده کرد. مسأله دیگری که باید در بحث سیاست‌گذاری سازمان‌ها در نظر گرفت، تعیین حوزه اقتدار در چارچوب نظام سلسله مراتب سازمانی است. به این معنا که تصمیمات کلی و استراتژیک در سطوح بالای سازمان اتخاذ می شود و سطوح پائین تر سازمان صرفا ً در تصمیمات جزئی و کاربردی دخالت می‌کنند. چنین حالت سلسله مراتبی سبب می‌شود تا در هر سطح، تصمیمات گروه‌های مافوق در محیط تصمیم گیری مادون، به عنوان ارزش‌های اصلی به حساب آید. به طور طبیعی در اینجا شیوه رهبری در سازمان نقش به‌سزایی در روند سیاست‌گذاری ایفا می‌کند. در مقابل گاه ساختار سازمان تصمیم گیرنده به گونه ای است که تمامی اعضای شرکت‌کننده در تصمیم‌گیری می‌توانند در فضای دموکراتیک از طریق تبادل نظر بخش‌های مختلف به اتخاذ تصمیم‌هایی مبادرت کنند که با منافع و هدف‌های سازمان سازگار باشد.

سیاست‌گذاران چه کسانی هستند؟

در سازمان رسانه ای و خبری همه سطوح سازمان دارای نقش هستند و بر اساس مثلث ترسیمی و سطوح بالای آن هرچه به سمت بالای تشکیلات برویم، سیاست‌گذاری کیفی‌تر خواهد بود و هر چه به سمت پائین‌تر برویم، سیاست‌گذاری کمی‌تر خواهد بود.

انواع مدلهای تصمیم‌گیری:

1. مدل عقلا‌یی:
در این مدل تصمیم‌گیرندگان باید از اطلاعات قابل ملاحظه‌ای در مورد ارزش‌ها، منافع، اهداف و اولویت‌های هدف‌های گوناگون برخوردار شوند تا بتوانند رفتارهای احتمالی آینده را پیش بینی کنند. در چارچوب مدل مزبور، سیاست‌گذاران درصدد اتخاذ بهترین تصمیم‌ها هستند. در چارچوب سیاست‌گذاری داخلی هر یک از تصمیم گیرندگان منطقی بودن را براساس اولویت های مورد نظر در منافع و اهداف سازمان تعبیر و تفسیر می‌کنند. به عنوان مثال ممکن است گروهی از سیاست‌گذاران به ترتیب اولویت های اقتصادی، امنیتی و فرهنگی تصمیم گیری کنند، درحالی که ممکن است گروهی دیگر‌ از تصمیم‌گیرندگان اولویت‌های نخست را به مسائل فرهنگی و ایدئولوژیک اختصاص دهند. به طور کلی به سبب وجود عوامل محدود کننده‌ی متعددی که در محیط تصمیم گیری وجود دارد، بهره گیری از چنین مدلی بسیار پرهزینه و وقت‌گیر است و به لحاظ محدودیت‌هایی که در مهارت‌ها، اطلاعات و انگیزه‌ها وجود دارد، تصمیم گیرندگان در اتخاذ تصمیم‌های عقلا‌یی با دشواری‌های بسیار مواجه می شوند.

2. مدل رضایت‌بخش:
از آنجایی که بهره‌گیری از مدل عقلا‌یی به سادگی میسر نیست، تصمیم گیرندگان با درنظرگرفتن محدودیت‌های موجود قادر به اتخاذ ' بهترین' تصمیم در معنای اقتصادی آن نیستند. به همین دلیل به تصمیم‌های رضایت بخش بسنده خواهند کرد. سیاست‌گذار در این مدل تنها به رضایت بخش بودن تصمیم‌ها توجه دارد و به محض آنکه تشخیص دهد یکی از انواع مختلف تصمیم، او را در جهت رسیدن به هدف اصلی هدایت می کند و همزمان برخی از نیازهای جنبی او را نیز تأمین می‌کند، آن را از میان سایر گزینه ها برمی‌گزیند و از تلاش برای یافتن بهترین راه خودداری می‌کند. مشکل این مدل در این است که تصمیم‌هایی گرفته شده ممکن است از نظر گروهی از تصمیم‌گیرندگان، رضایت بخش و از نظر گروهی دیگر غیر رضایت بخش باشد.

3. مدل فزاینده:
این روش، روش محافظه‌کارانه است و تصمیم گیرندگان درصدد تغییرات بنیادی و اساسی در تصمیم های قبلی نیستند، زیرا تصور می‌کنند که دگرگونی عمده در سیاست‌گذاری‌ها ممکن است مشکلا‌ت گوناگون و غیر قابل کنترلی در ایجاد سازش و توافق میان سیستم سیاسی و محیط آن از لحاظ تبدیل نهادها (خواسته‌ها و منافع) به داده‌ها (تصمیم‌ها) به وجود آورد. براین اساس در آغاز فرایند تصمیم‌گیری ممکن است درجه عقلا‌یی بودن تصمیمات به میزان مطلوب نباشد، ولی به مرور سیاست‌گذاران به اطلاعات جدیدی دسترسی پیدا می‌کنند، که بر میزان عقلا‌یی و منطقی بودن آنها افزوده می شود. به این ترتیب هر اندازه اختلا‌ف میان خط مشی‌های جدید و تصمیم‌های قبلی کمتر باشد، تصمیم گیرندگان با مشکلات کمتری مواجه خواهند شد. سیاست‌گذارانی که در مدل فزاینده اقدام به اتخاذ تصمیم می‌کنند، به هیچ وجه خواهان تغییر عمده در سیاست‌ها و تصمیمات پیشین نیستند.

4. مدل بینش فوق‌العاده
تأکید این مدل بر برخورداری برخی از تصمیم‌گیرندگان و سیاست‌گذاران از توانائی‌ها، استعدادهای فوق‌العاده، ابتکارات، نوآوری و خلاقیت است، به گونه‌ای که درپاره‌ای از موارد وجود این گونه توانائی‌ها، نظرها و نقش سایر عوامل و نهادهای تصمیم گیرنده را تحت الشعاع خویش قرار می‌دهد. در این مدل عقیده برآن است که تصمیم‌گیرندگانی که از بینش فوق‌العاده برخوردارند، عناصر کلیدی سیاست‌گذاری محسوب می‌شوند. گاه از این افراد به عنوان شخصیت‌های بزرگ و تاریخی و انسانهای استثنایی نام برده شده است.

5. مدل مختلط
در این مدل سعی می‌شود به نوعی نارساییهای موجود در مدلهای فزاینده و عقلا‌یی به حداقل ممکن کاهش پیدا کند و براساس این مدل تصمیم گیرندگان به طور همزمان جنبه‌ها و دیدگاه‌های خرد و کلان را در سیاست‌گذاری مورد توجه قراردهند. یعنی سیاست‌گذار تحت تأثیر امکان‌های موجود کوشش می‌کند، ضمن اینکه برای اتخاذ استراتژی معین تمامی جوانب را در‌نظر می گیرد. ممکن است با توجه به امکان‌های موجود در مقاطع و تحت شرایط و مقتضیات گوناگون سیاست‌گذاران حوزه بررسی خویش را محدود یا وسیع سازند.

تصمیم گیری درسطوح مختلف:

به‌طورکلی می‌توان گفت تصمیم گیری در رسانه‌ها در دو سطح انجام می‌شود:
1- سطوح بالای سازمان به اتخاذ تصمیماتی ارزشی می‌پردازند که طی آن خط مشی‌های کلی واستراتژی ها تعیین می‌شود.
2- تصمیم های مربوط به امور اجرایی و به طور کلی تصمیماتی که از درجه اهمیت کمتری برخوردارند، در سطح پایین اتخاذ می‌شوند.

تعیین استراتژی‌ها:

سیاست‌گذاری به صورت کلان فرار از تهدیدها و خلق فرصت‌ها است. سازمان‌ها موقعی مدیریت می‌شوند، که سیاست‌گذاری و خط مشی داشته باشند. برای برنامه ریزی که در اصل پیش بینی آینده است باید به درون و برون سازمان توجه شود.
برای برنامه ریزی و پیش بینی عملیات آینده، ما باید در کار رسانه ای برای انطباق با محیط و همراه شدن با آن به ساختن محیط و اثرگذاشتن روی محیط بیاندیشیم. در اصل سیاست‌گذار و مدیر رسانه ای و خبری به اقتضای شرایط منطبق نمی شود؛ بلکه محیط و آینده را می سازد و فرق بین یک مدیر رسانه‌ای با مدیر سایر سازمان‌ها در این است که او منطبق می شود، ولی ما دگرگون می سازیم و در این دگرگون سازی و ایجاد فرصت‌های نو، افکار عمومی نقش اساسی دارند.

تعیین استراتژی (انواع):

برای تعیین استراتژی‌ها یعنی راه‌های وصول به هدف و نقشه و راهنما در هر زمینه‌ی کاری، استراتژی‌های فراوانی وجود دارد. برای کار خبری مهمترین استراتژی‌های موجود عبارتند از:

1- استراتژی تمایز:
یعنی ما می خواهیم خبری بدهیم که تک و بی رقیب باشد و هیچ همتایی نداشته باشد و هر میزان امکانات و هزینه بخواهد اشکال نداشته باشد.

2- استراتژی حداقل هزینه:
می خواهیم خبر خوب تهیه کنیم، به ارزانترین هزینه و مخارج.

عوامل مؤثر بر رسانه‌های خبری:

1- ارزشها و اعتقادات (ایدئولوژی):
ارزش‌های جوامع راه و رسم و شیوه زندگی جوامع هستند. در وضعیتی که میان برداشت‌ها و اعتقادات سیاست‌گذار و اطلاعات به دست آمده ناسازگاری وجود داشته باشد، ممکن است ولی به اشکال گوناگون واکنش نشان دهد. ازجمله ممکن است بر اعتقادات و برداشت‌های خود اصرار ورزد.

به طور کلی ایدئولوژی از چند طریق به هدف‌ها و کنش‌های سیاسی ارتباط پیدا می‌کند:

الف- ایدئولوژی یک چارچوب ذهنی به وجود می‌آورد، تا براساس آنها سیاست‌گذاران واقعیت‌ها را درک کنند. در این روند اطلاعات و پیام‌های دریافت شده از محیط معنا و مفهوم پیدا می‌کند و در طبقه بندی خاص مورد تفسیر و تبیین قرار می‌گیرد.
ب- ایدئولوژی نوعی نظام اخلا‌قی به‌وجود می‌آورد، که براساس هنجارهای اخلاقی ناشی از آن می‌توان رفتارها و داده‌های درست و نادرست را از یکدیگر تمیز داد.
ج- ایدئولوژی تنها یک راه از میان راه‌های گوناگون برای اتخاذ تصمیم جلوی سیاستگذاران قرار می دهد که این راه باید در چارچوب ایدئولوژی تصمیم‌گیرنده باشد.

2- اهداف و عوامل درون سازمانی:
سیاست‌گذاران با توجه به اهداف و سیاست‌های داخلی سازمان خبری اقدام به تصمیم‌گیری می‌کنند و برنامه خود را مشخص می‌کنند.

3- عوامل برون سازمانی:
ازجمله عوامل برون سازمانی می‌توان به گروه‌های فشار اشاره کرد.
گروه‌های فشار گروه هایی هستند که سعی دارند قدرت حاکم را بدون آنکه آن را تصرف کنند، تحت تأثیر قرار دهند. گاهی اوقات یک رسانه‌ی خبری تحت تأثیر عوامل برون سازمانی قرار می‌گیرد و در جهت اهدافی غیر از هدف مورد نظر خود حرکت می‌کند.