زندگی هر روز رو به پیچیدگی میرود. بخشی از این یچیدگی ناشی از پیشرفتهای دنیای ارتباطات است. از این رو هر چه فناوریهای ارتباطات و اطلاعات بیشتر متحول میشوند، نیازما به یادگیری و آموزش برای درک دنیای جدید و استفاده از ابزارها و امکانات آن نیز افزایش مییابد، چراکه ضعف آموزش و آگاهی نسبت به دنیای ارتباطات و مقتضیات آن چیزی جز عقب ماندگی و تشدید آسیبها به همراه نمی آورد...
مقدمه: بهاره جلالوند-زندگی هر روز رو به پیچیدگی میرود. بخشی از این یچیدگی ناشی از پیشرفتهای دنیای ارتباطات است. از این رو هر چه فناوریهای ارتباطات و اطلاعات بیشتر متحول میشوند، نیازما به یادگیری و آموزش برای درک دنیای جدید و استفاده از ابزارها و امکانات آن نیز افزایش مییابد، چراکه ضعف آموزش و آگاهی نسبت به دنیای ارتباطات و مقتضیات آن چیزی جز عقب ماندگی و تشدید آسیبها به همراه نمی آورد. در همین زمینه 'دکتر ناصر فکوهی' جامعه شناس و استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران طی سخنانی در نخستین سمینار رسانه و آموزش شهروندی به آسیب شناسی سواد رسانهای در ایران پرداخته است که در ادامه از نظرتان میگذرد.
اولین چیزی که باید به آن بپردازیم بحث رسانه و سواد رسانهای است. امروزه سواد تنها به معنای خواندن و نوشتن و توانایی درک مطلب نیست. در دنیای امروز لزوما این مسئله را نمی توانیم سواد بدانیم وموضوع خیلی پیچیده تر از اینها است. امروزه یادگیری دانش الکترونیک و فناوریهای جدید هم میتوانند در این تعریف جای بگیرند. سیستم آموزش و پرورش امروز به نسبت گذشته خیلی تغییر کرده و با سواد به کسی گفته میشود که بتواند سیستم را تحلیل کند. مفهوم سواد هر روز در حال پیچیده تر شدن است و همین پیچیدگی باعث میشود. سیر آگاهی اجتماعی و حتی خود سواد بالاتر برود. همه این موارد پیچیدگی اجتماعی را در دنیای امروز به وجود میآورد.
تحلیل سیستم
اشاره شد به تحلیل سیستم و پیچیده شدن اجتماع، زمانی که اجتماع رو به سمت پیچیدگی میرود، افراد باید با فرهنگ تر و با سوادترشوند. کسی هم که در چنین شرایطی نتواند سیستم موجود را تحلیل کند کارش به سمت تنش و آسیب میرود. در ایران مشکل اجتماعی که وجود دارد این است که برخی از مردم به اندازه کافی فرهنگ شناخت سیستم را ندارند. برای مثال سواد تاریخی و جهانی ما اندک است و خیلیها نمی دانند که در دنیا چه میگذرد و کمتر کسی بیش از فعالیتی که در آن است اطلاعات دارد، در واقع هر کس در رشته کاری خودش فعالیت میکند. اینجا است که یک ضرورت برای بالا بردن فرهنگ جامعه احساس میشود.
کمی جلوتر برویم
تا اینجا به ضرورت بالا بردن فرهنگ در کنار فناوری و دانش اشاره کردیم و حالا میخواهیم کمی نگاه بازتری به این مسئله داشته باشیم. در گذشته درک ما از رسانه این بود که پیامی جا به جا میشود و خبری به افراد داده میشود ولی الان مسئله خیلی فرق کرده به گونهای که سیستمهای ارتباطات و رابطه این سیستمها پیچیده تر شده اند. برای مثال شبکههای ارتباطات پیشرفت کرده اند، به طوری که فیس بوک 600 میلیون عضو دارد و موتورهای جستجو گر یاهو و گوگل در روز میلیاردها جستجو را انجام میدهند، ویکی پدیا هم در حدود 280 زبان مختلف دارد که هر ماه حدود 400 میلیون نفر کاربر دارد. بنابراین با این مثالها میتوان دریافت که ارتباطات از نظر معنایی چقدر تغییر پیدا کرده است. واژه انقلاب ارتباطات بیش از پیش معنا پیدا کرده است به گونهای که جهان امروز و جهان آینده، چیزی جز ارتباطات نخواهد بود. به همین دلایل ما نیاز داریم که نسبت به دنیای ارتباطات و ابزارهای ارتباطی شناخت پیدا کنیم.
سیر سواد رسانه ای
اگر سواد رسانهای را از مشروطه تا قرن 21 دنبال کنیم به این نتیجه میرسیم که در آن زمان تعداد کمی از افراد میتوانستند بخوانند، البته این بدین معنا نیست که کسی که توانایی خواندن دارد، میتواند وارد رسانه شود. امروزه سیستمهای سنتی کم کار تر از قبل شده اند و جوامع مختلف به سمت دمکراتیزه شدن رفته اند که ایران نیز از این امر مستثنا نیست. اشکال گسترش سواد رسانهای در ایران این است که صرفا تبلیغ و الگو برداری است.
آسیب شناسی اینترنتی
نحوه استفاده از اینترنت و درک سیستم آن در ایران، مبتنی بر مطق و درک رسانههای الکترونیک نیست بلکه تقلید است. این نوع استفاده پاتولوژیک و آسیب زا است، بیشتر تخریب میکند تا بسازد و ذهن را در جهت مخرب پیش میبرد تا آن را بالا ببرد. حال در چنین شرایطی میتوانیم با ارتباط سالمی که میتوانیم با سیستم جهانی داشته باشیم باید آن درک را درونی کنیم که این هم به این معنا نیست که اینترنت داخلی بسازیم.
متهم شماره دو
وقتی سیستم رسانهای در ایران گسترش پیدا میکند در کنار آن آسیب زایی هایی که به دلیل وارداتی بودن آن به وجود میآید، آسیبهای دیگر رسانهای هم به وجود آمده است. مثلا تاثیری که بر روی سیستم رسانهای سینما و تلویزیون به وجود آمده به سیستم سنتی رسانه ای ما ضربه وارد کرده است آن هم برای در آمد زایی، برای مثال بیشتر آگهیهای بانکی تخریب گر هستند و افراد را به سمت در آمد از راه سهل سپرده و سود بانکی میبرند واین خودش یک آسیب به حساب میآید و سیستم رسانهای را تخریب میکند.
باز هم هست
آسیب هایی که در دنیای رسانه و ارتباطات وجود دارد به مسائل یاد شده ختم نمی شود و میتوان پای تلفنهای همراه و وبلاگها را هم به میان آورد. پیامک خودش یکی از آسیبها است که نثر زبان را تخریب میکند و به وفور میتوان دید که در پیامکها جملهها به کلمه تبدیل میشوند. وبلاگها هم به این شکل هستند و اینها میتوانند بر روی سیستم فکری و زبانی تاثیر منفی بگذارند. میزان تخریبی که پیامک به زبان میزند بیش از موارد مثبت آن است. اگر چه وبلاگها و فضای اینترنت تاثیر مثبت داشته اند و فرهنگ را به نوعی بالا برده اند ولی در کنار آن ذهنیت افراد را هم تحت تاثیر قرار داده اند.
مشارکت بجای انزوا
جامعه ما در حدود 5 میلیون دانشجو دارد که در مقایسه با ترکیه و فرانسه رقمی 2 برابر است، این نشان میدهد که ما سیستمی داریم که دائما به فرهنگ اضافه میشود و در کنار آن نیاز به تولید وعرضه محصولات فرهنگی در جامعه احساس میشود. اینجا ست که آسیب شناسی سیستمهای رسانهای معنا پیدا میکند به خصوص رسانههای صوتی ،تصویری و اینترنتی. درک این وضعیت و بستر اجتماعی و فرهنگی اولین قدم آسیب شناسی است که میتواند ما را به سمت وضعیت بهترپیش ببرد
جامعه ما یک جامعه مطرح در جهان است، زبان ما جزء15 زبان اصلی جهان به حساب میآید. پس ما پتانسیل زیادی داریم که به جامعه جهانی بپیوندیم و باید در سیستمهای جهانی به شکل کامل مشارکت داشته باشیم. . از چنین منظری رسانههای ما هم باید وارد سیستم جهانی بشوند، اما برای چنین مشی مشارکت جویانه ای با رسانهها و منابع دولتی به جایی نمی رسیم، در بیشتر نقاط دنیا رسانهها خصوصی هستند نه دولتی. ولی این به معنای بی نیازی به رسانههای دولتی نیست ما باید این 2 مدل رسانه را در کنار هم داشته باشیم ،اما تلویزیونهای دولتی نباید وابسته به آگهی باشند و در آمدشان باید از طریق جامعه تامین میشود.
سخن آخر
برای رفع آسیبها در رسانه باید از منطق دولتی بودن همه رسانهها خارج شویم ،به رسانههای خصوصی و مستقل امکان و فرصت فعالیت بدهیم تا از طریق تعامل بتوانیم ازآسیبها بکاهیم . بحث هایی بعضا در جامعه مطرح میشود در رابطه با این که بهتر است برای پیش گیری از اسیبها اینترنت خاص خودمان را بیاوریم، اما به نظر میرسد جلوگیری از مشکلات بعدی بهتر است وارد این مقولهها نشویم ،چراکه که زندگی جزیرهای در دنیای امروز امکان پذیر نیست به خصوص از نظر رسانه ها، و هر چه بخواهیم برای کاهش آسیبها با دنیای بیرون قطع رابطه کنیم باز هم رسانههای خارجی به گونهای وارد میشوند.