رسانه زیباست

نگاهی به كتاب زیبایی شناسی و فلسفه رسانه

رسانه زیباست

امروزه در جهان غرب 'فلسفه رسانه' در یک ساختار جدید علمی خود را نمایان کرده که آن نیز بر پایه فلسفه آکادمیک قرار دارد و اطلاعات مفهومی- فلسفی آن بر مبانی استوار است که قرن‌های نوزدهم و بیستم درحد دانش ارتباطات سامان یافت. فلسفه رسانه به شاخه‌هایی مرتبط است که باعث می‌شود فلسفه جدیدی از خود آگاهی حاصل شود که رورتی آن را بازگشت به عمل‌گرایی نامیده است. با این همه این فلسفه به معارفی تخصصی چون زبان‌شناسی، معرفت‌شناسی، معناشناسی، ذهن‌شناسی و زیبایی‌شناسی نیازمند است.

بدین ترتیب می‌توان گفت که فلسفه رسانه‌ها، نگاهی بیرونی به سیر تحول رسانه‌های ارتباط جمعی، نحوه مفهوم سازی، قوانین حاکم بر رسانه‌های ارتباط جمعی، زبان‌شناسی و روش‌شناسی رسانه‌ها دارد و نحوه شکل‌گیری معنا در رسانه‌های ارتباط جمعی و نظریه‌های متفاوت علمی- فلسفی به رسانه‌ها را در محور بحث‌های خود قرار می‌دهد. فلسفه رسانه‌ دانشی است که 'شناخت و علم رسانه‌ای' را مورد بحث و تحلیل قرار می‌دهد. شناخت علم رسانه‌ای بر اساس مبانی فلسفی، نگاهی مقایسه‌ای به رسانه‌های ارتباط جمعی و روش‌های متمایز کننده ساخت رسانه‌ای رادیو، تلویزیون، سینما و مطبوعات در نظام معنا سازی و ساخت پیام برای مخاطب از محورهای فلسفه رسانه هستند. مفهوم فلسفه رسانه را بیشتر می‌توان در میان فیلسوفان متاخر مانند دریدا، رورتی، گاردنر، هاوارد و پرکینز، فرانک هارتمن و مایک زاندبوته سراغ گرفت. اینان اغلب به موضوعاتی نظیر مفاهیم کلی فلسفه علم، فلسفه تکنولوژی، معناشناسی، نشانه‌شناسی، زیبایی‌شناسی دیدگاه نظریه‌گراها و عمل‌گراها، معرفت‌شناسی، فلسفه‌زبان، فلسفه‌ذهن و فلسفه‌تحلیلی می‌پردازند. بنابراین فلسفه رسانه، قلمرو معرفتی است که محقق رسانه‌ای را با معنای عمیق‌تری از ساحت تولید رسانه‌ای آشنا می‌کند و در ناحیه تولید، تلاشی است برای فهم زبان تولید کننده و در ناحیه مخاطب رسانه‌ای، کوششی است برای دست یافتن به زبان مخاطب. فلسفه رسانه به معنای ورود پیدا کردن در فرکانس تولید رسانه‌ای است که محقق را وارد کانال تولید می‌کند.

از نگاه دیگر، فلسفه رسانه، در واقع قرار گرفتن در فضای رسانه‌ای است که در برگیرنده همه امور غیر واقعی است، که به نوعی در 'روایت واقعیت' اثر می‌گذارند. فلسفه رسانه با این نگاه که همه چیز 'روایت شدنی' است و نه لزوماً 'روایت' تلاش می کند روایت را به عنوان یک 'واقعیت' مطالعه کند. فلسفه رسانه به معنای دریافت زبان تولید پیام رسانه‌ای است. با همین نگاه است که تیلور و سارینن بر فلسفه رسانه به عنوان فلسفه بچه‌ها و یا فلسفه برای بچه‌ها صحبت می‌کنند. فلسفه رسانه با هدف فهم 'معنای' رسانه با تولیدات و فضای رسانه‌ای تعامل می‌کند تا به عنوان 'خانه زاد این فضا' این فضا را درک کند. با این نگاه می‌توان گفت، فلسفه رسانه  عمیق‌ترین حوزه فهم معانی رسانه‌ای را شامل می‌شود.

همچنین فلسفه رسانه در کنار ساحت نظام‌مندی که به وجود می‌آورد می‌تواند سنتزی برای طرح مسئله و یا بازخوانی بخش بازسازی شده عناصر فلسفی نیز باشد. شاید فلسفه رسانه با طرح پرسش‌هایی از رسانه‌ها شرایط امکان و تحقق برخی گفتمان‌های نظری را مهیا سازد. وقتی که جهان به مثابه متن با تصویر و صوت مواجه می‌شود پس از پرسش از جایگاه سازه‌های فرامادی آن پرسش‌های فلسفی نیز طرح می‌شود. البته باید تاکید داشت که اشتباه محض است اگر تصور کنیم که با صرف نامگذاری شاخه فلسفی جدیدی به نام 'فلسفه رسانه' می‌توانیم نظریات بنیادین جدیدی را پایه گذاری کنیم و همین‌طور کافی نیست که انبوهی از اصطلاحات دشوار فهم و تخصصی در فضای رسانه ایجاد کنیم و حوزه مسائل انسانی را که با واقعیت‌های کنونی در جهان روبه‌رو است و از تنوع نیز برخوردار است آشفته و مبهم سازیم. اصطلاح فسلفه رسانه در گام نخست باید تنها پرسش‌های مقدم را طرح و پروژه معرفتی مدرنیته را ادامه داده و در راه تحقق مدرنیته تلاش نماید. فیلسوفان و یا فلسفه پژوهان متعهد به حقیقت باید در ‌این راه گام جدی و استوار بردارند تا راه‌های دگم اندیشی به انسداد رسیده و فضای تکنوکراتی رسانه را از هم پاشیده و بر ویرانه‌های آن بنایی استوار سازند. لذا ضدیت با فلسفه رسانه ضدیت با فلسفه فرهنگ و انسان است و هر گونه مخالفت با آن می‌تواند فضای ژرف نگری را به فضای سطحی‌نگری تقلیل داده و جهانی موهوم فراهم سازد.

در زمینه فلسفه رسانه برای نخستین بار کتابی در کشورمان منتشر شده که می‌تواند از زوایای مختلف به موضوعات گفته شده غنا بخشد. 'زیبایی شناسی و فلسفه رسانه' عنوان این کتاب است که به اهتمام دکتر سید حسن حسینی از سوی انتشارات مهرنیوشا منتشر شده است. این کتاب دارای سه فصل با عناوین 'فلسفه رسانه و ارتباطات'، 'رسانه شناسی و مطالعات فرهنگی'، 'مبانی فلسفی نظریه های زیبایی شناختی' است که جمعا حاوی بیست و یک مقاله درباره موضوعات مختلف درباب فلسفه رسانه است.  مقالات این کتاب از 50 کتاب برگزیده شده که می‌توان آنها را جزو بهترین مقالات در این حوزه دانست. از آنجا که منابع حوزه فلسفه رسانه در کشور ما بسیار معدود و شاید بتوان گفت اصلا وجود ندارد و ما در این حوزه وامدار منابع غربی هستیم ترجمه و نشر این کتاب می‌تواند تا حدودی باب جدیدی در مطالعات فلسفه رسانه در کشور ما بگشاید. اگرچه سرویراستار این کتاب با تجریه ای که در برگزاری کارگاه فلسفه رسانه داشت سعی کرد رشته ای با همین عنوان را در دانشکده صدا و سیما راه اندازی کند، که ناکام ماند، اما این اثر به نوبه خود می‌تواند راه را برای تلاش‌هایی از این نوع هموار کند.