ارتباطات شاهراه مشارکت سیاسی

ارتباطات شاهراه مشارکت سیاسی

مقدمه: فریبا نباتی- مشارکت افراد در اداره امور سیاسی یکی از نشانه‌های توسعه، خواست هر حاکمیت و نیاز هر جامعه ای است. بر این اساس دولت ها می‌کوشند تا با بهره گیری از ابزارهایی شرایط مشارکت را ایجاد و مردم را با خود همراه سازند. با گسترش جوامع و پیچیده‌تر شدن روابط، اهمیت و نقش ارتباطات به عنوان ابزاری کاربردی برای ایجاد و گسترش این مشارکت هر روز بیش از پیش نمایان می‌شود. تا جایی که به نظر می‌رسد بدون آن هیچ نظام سیاسی قادر به همراه کردن جامعه با خود نخواهد بود. اما در اینجا یک سوال مطرح است این که ارتباطات و ابزارهای ارتباطی چگونه این نقش را ایفا می‌کنند؟
برای یافتن پاسخ این پرسش با دکتر احمد میرعابدینی پ‍ژوهشگر و مدرس ارتباطات همراه می‌شویم.

***

ارتباطات پلی برای سیاست

سیاست یعنی اداره امور جامعه، این جامعه می‌تواند خانواده، دوستان، شهر، کشور و حتی جهان باشد. هر کسی که دانش و مهارت اداره  این جوامع را داشته باشد سیاستمدار یا بازیگر سیاسی است. وی برای اجرای سیاست وبرای این‌که دیگران خواسته هایش را بپذیرند، نیازمند ابزار و اهرمی به نام قدرت است. قدرت هم شکل سلطه فیزیکی وهم شکل باور و پذیرش قلبی دارد. از یک سو سیاستمدار باید توان زورآوری بر دیگران تا حد وادار کردن آنها برای تسلیم شدن در برابر قدرت یعنی خواست و اراده خود را داشته باشد و از سوی دیگر جامعه نیز باید برتری ذهنی و مشروعیت سیاستمدار را بپذیرد. اگر یکی از اینها نباشد، کاراعمال قدرت و اجرای سیاست به درستی صورت نمی گیرد، چرا که این دو، در کنارهم  اقتدار ایجاد می‌کنند. برای این‌که این دو، یعنی قدرت و مشروعیت، در کنار هم باشند، باید بین سیاستمدار و جامعه ارتباط وجود داشته باشد. درواقع ارتباط وسیله‌ای است برای پیدا کردن راههای اجرا و مدیریت جامعه توسط سیاستمداران و مردم.

رسانه‌ها و شکل دهی به افکار

نقش رسانه‌ها در مشارکت سیاسی جامعه بسیار متعدد و متنوع است. ایفای این نقش ها توسط رسانه‌ها بستگی به جریان کار، شکل دهی و مدیریت آنها در جوامع معین دارد. از آنجا که در یک جامعه ارتباط های معین و متعددی در جریان است، رسانه های متعددی هم در حال فعالیت هستند. بنابراین، هر رسانه ای سعی می‌کند تاثیر خود را بر روی جامعه بگذارد.

 نقش و کار رسانه‌ها در تمام مدت فعالیت و حتی سکوت سنجیده خود، شکل دهی به افکار، تصویر سازی و حتی واقعیت سازی است. در واقع، رسانه‌ها سه کار انجام می‌دهند: تعریف واقعیت، تثبیت واقعیت مورد نظر، و نظارت بر اجرا و کاربری آن. رسانه‌ها به ویژه رسانه های پُرپوشش، برای ترغیب مردم به مشارکت در امور سیاسی می‌کوشند به مسئله ای شکل یا تغییر جهت دهند، حتی گاهی اوقات آن را متولد و بزرگ یا از رشد آن جلوگیری کنند. رسانه ها، به ویژه رسانه های جمعی از منابع شکل دهی به تصویرهای ذهنی ما هستند. رسانه‌ها شکل های متعددی از این گونه تصویر سازی ها را انجام می‌دهند. ذهن ما از طریق رسانه‌ها شکل می‌گیرد. این که با جریانی موافق باشیم یا نباشیم بستگی به نوع ارتباط ما و رسانه‌ها دارد. اگر ارتباط ما جمعی است از طریق رسانه های همگانی و اگر میان فردی است دنیای ما از طریق رسانه های میان فردی شکل می‌گیرد.

پخت مخاطب

رسانه‌ها با ساخت واقعیت های مورد نظرشان و با برداشتی که از محیط و جامعه دارند، تصویرهای معینی خلق و به تدریج چارچوبی برای مخاطبان خود مشخص می‌کنند. آنها مانند یک آشپز ماهر، برای تهیه یک غذای معین، مواد غذایی مشخصی را معرفی می‌کنند، نحوه پخت، توزیع و مصرف آن را هم توضیح می‌دهند و به تدریج مخاطبانی را با ذائقه‌ها و سلیقه های معین شکل  می‌دهند.

رسانه‌ها پس از ساخت چارچوب برای مخاطبان، آنها را در یک امر معین  مشارکت می‌دهند یا با تهیه معیارها برای کسانی که باید جامعه را اداره کنند، به تدریج معیارها و ارزشهای معینی را معرفی می‌کنند و با چارچوب دادن به ارزشهای معین در واقع نحوه اداره جامعه را زمینه سازی می‌کنند. به این ترتیب، این ذائقه‌ها به تدریج در جامعه  شکل می‌گیرند. با این معیارهای ارزشی ما حس می‌کنیم که زمینه هایی مهیا می‌شوند. در اینجا لازم نیست که با دقّت گفته شود فلان شخص باید انتخاب شود. وقتی چارچوب های ارزشی مشخص باشند، یافتن نام های افراد انتخاب شونده ساده است. وقتی رسانه‌ها افراد معینی را به عنوان واجدان شرایط و دارای این ارزشها، مستقیم یا غیر مستقیم، معرفی می‌کنند، آنها به طور ضمنی و از قبل انتخاب می‌شوند. مانند تبلیغ یک کالا یا زمانی که پزشک به شما توصیه می‌کند این شیوه درمانی را انجام دهید و شما می‌پذیرید.

در واقع، رسانه‌ها سعی می‌کنند در مواقع لازم این نقش را ایفا کنند و از مخاطبانشان بخواهند به خواست آنها پاسخ دهند. معمولا هم این روش موثر است، به ویژه زمانی که این رسانه ها، رسانه های نسبتا محدود و منحصر به فردی برای مخاطبانشان باشند و منابع دیگری نیز در دسترس آنها نباشند.

ارتباطات فردی یا جمعی؟

مقایسه میان تاثیر ابزارهای ارتباط جمعی با ارتباطات میان فردی بر روی مشارکت مردم در امور سیاسی کار دشواری است. در جوامع گسترده و پیچیده و شهرهای جدید، معمولا ارتباطات میان فردی افراد هر چقدر هم که قوی باشد و افراد از آشنایی و آگاهی سیاسی و ارتباطی برخوردار باشند، آنقدر نمی تواند موثر باشد که کار ابزارهای ارتباط جمعی را انجام دهد. زمانهای بسیاری ما از ارتباطات میان فردی محرومیم و فرصت نمی کنیم با کسی صحبت کنیم و نظرهای متعددی را بگوییم و بشنویم، اما رسانه های جمعی دانش، ابزارها و امکاناتی را در اختیار دارند که به آنها این امکان را می‌دهد که با قدرت عمل کنند. به ویژه در کشورهایی که افراد چندان سواد، تخصص و فرصت و امکان مناسب را ندارندکه به همه منابع سربزنند و از مباحث آگاه شوند. بنابراین، به نظر می‌رسد که رسانه های جمعی به ویژه در کشورهای کمتر توسعه یافته موثرتر از ارتباطات میان فردی هستند و به خصوص در مورد مسائل خاصی مانند انتخابات توان برنامه ریزی، دانش و امکانات موثرتری برای تصویر و صدا دارند. بنابراین، رسانه های جمعی می‌توانند موثرتر باشند.

این موضوع به خصوص در برخی نظریه های ارتباطی مانند نظریهء وابستگی قابل توضیح است. وقتی افراد به رسانه های معین وابسته باشند، این اتفاق می‌افتد و این تاثیر وجود دارد. اگر من دوست دارم که هر روز سریال، ورزش، سرگرمی یا اخبار را از رسانه دریافت کنم، این وابستگی من به رسانه کمک می‌کند که در هنگام انتخابات نیز از من بهره برداری کند. رسانه به من اطلاعات و سرگرمی می‌دهد و در مقابل از من می‌خواهد که به پیام بازرگانی و سیاسی اش هم توجه کنم. و من هم، از آنجا که آگاهی و قدرت ندارم، نمی توانم این در خواست را نادیده بگیرم و یا آن را به طور جدی نقد کنم. در واقع، وقتی صدا و یا تصویری در جریان و حاکم است، فرصت دیگری برای من باقی نمی ماند که فکرکنم و بدانم که چه اتفاق دیگری قرار است بیفتد.

در اینجا ممکن است گفته شودکه نظریه دیگری چون مخاطب فعال می‌تواند بر تاثیر ارتباط جمعی غلبه کند،اما مخاطب نیز در شرایط معینی فعال می‌شود. ممکن است مخاطب در جایی، بدون تقویت ارتباط فردی و گروهی، نتواند در برابر تبلیغات رسانه های جمعی مقاومت کند و آن میزان فعالیتی را هم که دارد، به کار نگیرد و در واقع  بی تفاوت و حتی تسلیم شود. این امر به ویژه در کشورهایی روی می‌دهد که احزاب غایب اند و حضور فعال ندارند و انجمن ها نیز ضعیف اند. به این ترتیب، رسانه های جمعی در کشورهایی تاثیر گذارندکه انحصاری و فراگیرهستند، یعنی در شرایطی که سایر رسانه‌ها و یا کانال‌های ارتباطات قدرت چندانی ندارند، رسانه های جمعی می‌توانند بر ارتباطات میان فردی غلبه یا غالب نمایی کنند و تصویرهای مورد نظرخود راکم و بیش مورد پذیرش عمومی قرار دهند.

تکنولوژ‍ی های جدید

شبکه های اجتماعی و ابزارهای جدید نیز در این زمینه موثرند، اما این تاثیر به عوامل متعددی بستگی دارد. مثلا، در انتخابات  دو سال گذشته یکی از دلایل تاثیر این شبکه‌ها به طور نسبی حمایتی سیاسی- دولتی بود که از این ابزارها صورت گرفت. امکانات به طور نسبتا مناسبی توزیع شده بود وهر دو گروه توانستند ازآنها استفاده کنند و نقششان برجسته تر شد. ولی، در جاهایی که برای برقراری این ارتباط محدودیتهایی باشد، باید نقش قدرت، صافی گذاری و محدودیت گذاری از یک سو و نقش تقویت سایر عوامل برای آن ارزشها و افرادی را که مایلیم بیشتر مورد توجه قرار گیرند را در نظر گرفت.

یکی از نظریه هایی که این مسئله را بیشتر توضیح می‌دهد، نظریه برجسته سازی است. در این نظریه وقتی می‌گوییم می‌خواهیم این موضوع را میان سایرموارد عمده کنیم، خود به خود ما سایرین را در سایه قرار می‌دهیم و موضوع مورد نظر خود را عمده می‌کنیم. اما، اگر بخواهد برجسته سازی شود و عوامل تقویت کننده نیز در دسترس نباشند، برجسته سازی همزمان با مارپیچ سکوت همراه است. یعنی در مورد عده ای سکوت کنیم، مطرح شان نکنیم و آنها را ضعیف سازیم، آن وقت می‌بینیم که افراد معینی برجسته می‌شوند.

بنابراین، به نظر می‌رسد نقش شبکه های اجتماعی باید در بستر اجتماعی ،قدرت و سیاست معین دیده شود. اگر در این امر این شبکه‌ها محدود شوند و از رادیو و تلویزیون هم استفاده شود، آن وقت مسئله فرق می‌کند.

چگونه بگوییم؟

نحوه ارائه مستقیم یا غیر مستقیم پیام به خود پیام و سایر عناصر ارتباط مربوط است. این دو نوع ارتباط، یعنی ارتباط مستقیم و غیر مستقیم، روش ها و کاربردهای متفاوت دارند. ارتباط غیر مستقیم در جاهایی به کار می‌رود که ممکن است پیام ناراحت کننده و یا برخورنده باشد. در موارد ی که ترس از قدرت  و مجازات وجود دارد، مجبورید که با کنایه بگویید و یا به اصطلاح به در بگویید تا دیوار بشنود. جایی که شما می‌خواهید انتقاد کنید، در زمانی که جامعه آگاه است یا می‌خواهید که آگاه شود یا نکاتی را بگویید که حیاتی اند، باید پیام را مستقیم در میان بگذارید. بنابراین، چگونگی گفتن بستگی به موضوع، گوینده، حوزه کاری و شرایط اجتماعی- سیاسی دارد.

منافع مهم من

فعالیت رسانه هابرای سوق دادن جامعه به سوی مشارکت در امور سیاسی و تاثیر بر هر کدام از گروه های سنی، جنسی، اجتماعی و اقتصادی به خود جامعه بستگی دارد. رسانه‌ها در جامعه های نسبتا سنتی، قومی، مذهبی و زبانی، هنگامی تاثیرهای زیادی دارند که بر روی اعضاء آنها کار کرده و زمینهء 'کاشت' پیام را فراهم کرده باشند. گروه های سنی ممکن است به خودی خود شاخص نباشند. مثلا، درخانواده ای که می‌خواهد در انتخابات شرکت کند و رای دهد، معمولا همه شرکت می‌کنند یا برعکس. جنسیت نیز در این جا عامل زیاد مهمی نیست. در این خانواده نمونه دختر و پسرشان هم مشارکت می‌کنند. از جنبه اقتصادی، وقتی انتخابات رویکرد مشخص اقتصادی دارد، برخی گروه های اقتصادی ممکن است شرکت کنند یا نکنند. مثلا، وقتی نامزدی می‌گوید، اگر من بر سرکار بیایم، قیمتها را تغییر  می‌دهم وبه گروه های کم درآمد توجه می‌کنم افرادی که عضوگروه های پایین باشد، بیشتر شرکت می‌کنند.

مهم است که برگزار کنندگان انتخابات از چه گروه های اجتماعی هستند وقدرت از چه نوعی است. به نظر می‌رسدگروه هایی که به برگزار کنندگان نزدیک اند، بیشتر شرکت می‌کنند.

عامل تعیین کننده منافع و مصالح آنی و آتی انتخاب کننده، به تشخیص خود او است. مردم روی منافع و مصالح آنی و آتی شان شرکت می‌کنند و می‌بینند انتخابات به منافع و مصالح آنها توجه می‌کند یا نه. این منافع و مصالح با تصویر سازی و وعده هایی که رسانه‌ها از قول سیاستمداران و بازیگران سیاسی می‌دهند، مشخص می‌شود. رسانه‌ها نیز می‌کوشند با توجه به این منافع و مصالح مردم تصویر سازی کنند تا آنها به سوی صندوق ها حرکت کنند.

ارتباط بدون حضور رسانه ممنوع

همه جای دنیا رأی دادن فردی و قلبی است. بنابراین، حکم به دادن رأی به ویژه در مورد یک نامزد معین ممکن است مطابق با خواست قلبی فرد رأی دهنده نباشد و از روی ملاحظه و برای رعایت حال یک نامزد صورت گیرد. تصور می‌کنم وقتی شما می‌گویید: 'به فلانی رأی بدهید!' رأی دهندگان را در فشار قرار می‌دهید و آنها را به کار معینی وادار می‌کنیدکه هرچقدر هم که نامزد شایسته باشد، ممکن است از روی ترحم یا رودربایستی به او رأی دهند. بنابراین، چنین انتخابی واقعی و مورد پذیرش قلبی نیست و مشروعیت آن خدشه دار می‌شود.

موثر همیشه و همه جا

رسانه صنعتی تخصصی است و مدیریت آن نیازمند داشتن سازمان، کار  پیچیده و تقسیم کار بسیار بالا است. بنابراین، به نظر می‌رسد که رسانه های جمعی کم و بیش در تمامی کشورها اثر گذارند. کسی که رسانه های جمعی را در اختیاردارد، خود به خود قوی و موثر است. به ویژه این که رسانه های جمعی  با عامل قدرت، سازمان ها و نهادهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هم عجین و مکمل باشند. ما می‌بینیم که این رسانه‌ها در دیگر کشورها هم انحصاری، هم وسیع و هم تخصصی هستند در نتیجه تا حد امکان پیچیده و موثر عمل می‌کنند.

چگونه بودن

رسانه‌ها از مهم ترین بازیگران سیاسی و میانجی بین اجزاب و به طور کلی سازمانهای سیاسی و مردم هستند. رسانه‌ها کار واسطه گری و برقراری ارتباط را انجام می‌دهند. بدون حضور آنها در جوامع جدید اصلا نمی توان تصور کرد که چنین اتفاقی بیفتد. بنابراین، نقش رسانه‌ها حیاتی است و باید باشند، اما چگونه بودن مهم است.  به نظر می‌رسد که رسانه‌ها هر چه دقیق تر، شفاف تر، مستقیم تر و بدون ابهام تر ظاهر شوند، هم به خود، هم به مردم و هم به سازمانهای سیاسی کمک می‌کنند. فرض کنید تمام سازمانهای سیاسی موجود هستند. دولت، گروه های فشار، احزاب و گروه‌های فرهنگی، اینها باید حرف خود را به رسانه‌ها بگویند و رسانه‌ها این حرف ها را به مردم، مخاطبان و شهروندان انتقال دهند. بنابراین، رسانه‌ها تاثیرهای متقابل و چند جانبه دارند. رسانه‌ها حرفهای سازمانهای سیاسی را به مردم منتقل می‌کنند، اما خود نیز تاثیر می‌پذیرند و پربارتر و مطلع تر می‌شوند از این روست که به نظرمی رسد رسانه‌ها منابع قوی هستند. یکی از دلایلی که ما رسانه‌ها را غول می‌دانیم برای این است که می‌بینیم زیاد حرف می‌زنند در حالی که اینها حرف خودشان نیست، حرف دیگران است که ارگانهای پخته ای هستند و این اصل برایند و انباشت تجربه‌ها است که رسانه‌ها را نیرومند می‌سازد و یا نشان می‌دهد.

همه رسانه‌های خوب

تمامی رسانه های ارتباطی ابزارهای خوبی هستند، اما هر کدام کاربردهای معینی دارند و در زمان ها و مکان های معینی نیز از آنها استفاده می‌شود. هیچ کدام از این ابزارها از رده خارج نشده اند. استفاده از این وسایل ارتباطی بستگی به نوع پیام و سایر عناصر ارتباط دارد. چه بسا همزمانی کاربری این ابزارها با هم کمک می‌کند تا آن بخشهایی از پیام که مفقود، ضعیف و یا کمرنگ شده اند، بهتر شنیده ویا دیده شوند.

 رسانه شرط لازم است نه کافی

به نظرم رسانه‌ها تا حدی به جایگاه مد نظر محققان ارتباطات در امر ترغیب مردم برای مشارکت در امور سیاست رسیده اند، اما این، نقطه آرمانی نیست و جای کار زیادی دارد. رسانه‌ها در هر صورت سازمان هستند و باید خود را با اندیشه های جدید تطبیق دهند. رسانه‌ها هر چقدر هم که سازمانهای سریع الانتقالی باشند، باز هم پویایی، سرعت مناسب و قدرت خیلی زیادی ندارند. آنها می‌توانند اطلاع دهند و متقاعد کنند، اما بخشی از این متقاعد کردن به رسانه برنمی گرد. بلکه به شرایط اجتماعی، قدرت، سیاست، اجازه و امکانات ارتباط مستقیم و شفاف گویی مرتبط است.