مناسک سازی دینی در رسانه

گفت‌وگو با دکتر حسن خجسته

مناسک سازی دینی در رسانه

مقدمه: منوچهر دین پرست - نسبت دین و رسانه از مهمترین دغدغه های موجود در جهان رسانه هاست. جهان امروز را جهان دیندارانه می توان دانست و به جد این جهان به واسطه حضور رسانه از ویژگی های خاصی نیز برخوردار است. تبیین موقعیت دین و رسانه مهمترین پرسش ما از دکترحسن خجسته باقر زاده از صاحب نظران این حوزه  است که مدت ده سال  مسئولیت معاونت صدای سازمان صداو سیما  را بر عهده داشته است.

****

نگاه دین به رسانه

 بخش اعظم دغدغه های من در مورد 'دین و رسانه' در واقع باز می گردد به تجربیاتی که در سالهای زیاد در فعالیت رسانه ای داشتم. همیشه این سوال برای من مطرح بود، ما که به دنبال استقرار دینی هستیم، رسانه در این میان چه نقشی ایفا می کند؟ خود این سبب شد که ذهن من همیشه درگیر این مسئله باشد. یادم هست در جلسه ای در سازمان حدود شش یا هفت سال قبل برگزار شد، یکی از حاضران به عملکرد تلویزیون در مورد برگزاری مراسم میلاد یکی از معصومین(ع) انتقاد می کرد و توصیه هایی هم شد. در آن زمان فکر کردم که تلویزیون در این قضیه مظلوم است و پرسیدم که اگر شما مسئول تلویزیون بودید چه می کردید؟ یکی از حاضران گفت این همه کارشناس خوب هست، چرا از آن ها استفاده نمی کنید؟ به نظرم رسید که آیا کارشناس خوب می تواند بیانگر میلاد آن بزرگوار باشد؟ سوال من این بود که تجلی عید در تلویزیون به چه صورت می تواند باشد؟ آیا پخش فیلم سینمایی بیانگر این موضوع است، این که همیشه می تواند صورت گیرد، آیا می توان از هنرمندان دعوت کرد؟ این هم می تواند با انتقاد مواجه شود که چه ارتباطی دارد؟ منظور این که در بحث هنجاری رسانه در ارتباط با مسائل دینی خلاء وجود دارد. مثلا ببینید در مورد عید نوروز تکلیف همه مشخص است و هنجارها آشکار است. یعنی همه اقشار جامعه از کسانی که مسئولند تا مردم می دانند که چه باید بکنند.

 

نسبت دین و رسانه، هاله ای از ابهام

 رسانه ها نمی دانند چه باید بکنند. مثلا در اعیاد دینی ما هنوز نتوانسته ایم تعریف مشخصی داشته باشیم و این امر تا حدودی به مسائل تاریخی باز می گردد، زیرا مثلا همیشه به دلیل حکومت های ستم، این اعیاد به صورت 'تقیه' برگزار شده اند و تبدیل به 'رفتار' نشده اند. البته در مورد بعضی از اعیاد این هنجارها وجود دارد، مثل عید غدیر که مردم مبتنی بر دستورات مذهبی به برگزاری جشن می پردازند، اما در سایر موارد مشخص نیست و در چنین مواردی رسانه خودش باید تصمیم گیری کند. این مثال را از این جهت گفتم که نشان دهم که ما در حوزه میان مخاطب، رسانه و دین که رسانه واسطه است، این امور باید پیشتر به صورت چارچوب نظری مطرح باشد تا مبتنی بر آن چارچوب رسانه ها بتوانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند. از جمله در حوزه دین از آنجا که می خواهیم شریعت و اخلاقیات را از طریق رسانه به مردم منتقل کنیم این امر دشوارتر است. در مورد رسانه های مدرن به ویژه تلویزیون و رادیو البته کمتر، مد روز این است که این ظرفیت در ذات رسانه ها نیست، یعنی ذات و هستی رسانه نمی تواند منتقل کننده نگاه معنوی باشد.

 

نگاهی ذات گرایانه به رسانه

یکی از بزرگانی که اتفاقا نگاه حکمی به مسائل دارند، در سالهای اخیر توضیحاتی در مورد رسانه ارائه کردند که حاکی از نگاه ابزارگرایانه به آن داشت. بنده به ایشان سه تا از برنامه هایشان را معرفی کردم و گفتم که در این برنامه اگرچه هر سه شما هستید، اما برای مخاطب سه معنای کاملا متفاوت ایجاد می کند. این معناها به ذات رسانه باز می گردد و از این رو نمی توان به معنا و تولید آن در رسانه بی تفاوت بود. ایشان لحظه ای اندیشه کرد و بعدها شنیدم که به این سخن توجه دارند. ببینید، رسانه ذات تکنولوژیک دارد و باید به آن توجه کرد. در کنفرانس دین و رسانه پروفسور اوکانر در اعتراض به من گفت که این ذات و ماهیت چیست؟ وقتی در بیرون با او بحث کردیم به ایشان نشان دادم که انسان اگر ماهیت ابزار را بشناسد، می داند که از ابزار چگونه و کجا و به چه صورت استفاده کند. مثلا وقتی تلویزیون در یک محفل دینی وارد می شود، اگر بدانیم که دو نقص ذاتی وارد می کند، با توجه به این نقص است که کار را انجام می دهیم. یعنی نباید مدعی باشیم، بلکه باید ماهیت را بشناسیم و به مقتضای آن ماهیت کار را از پیش ببریم.

 

رسانه چگونه پیام های دین را منتقل می کند؟

من کارگزار رسانه هستم و رسانه به نحو خودبخودی که فعالیتی ندارد، بلکه به واسطه من است که فعالیت دارد. حالا ما که از رسانه بخواهیم استفاده کنیم، در هر امری برای آن تدبیر می کنیم. اصلا شما از دین خارج شوید و به بحث اطلاع رسانی بپردازید که به نظر می رسد که خنثی تر از آن وجود ندارد. در همین حوزه حتی اگر شما بدانید که در تلویزیون به دلیل ماهیتش تاثیر تصویر، خودش را بر مخاطب تحمیل می کند، اما رادیو آنچنان تعلیقش زیاد است که مخاطب تاثیر خود را بر رادیو تحمیل می کند، این تفاوت سبب می شود که کارگزار رادیو و تلویزیون با شناخت آنها بتواند برنامه های خود را در جهتی که می خواهد بسازد. یعنی مثلا در رادیو، کارگزار باید بکوشد بینامتنهای مخاطب را کاهش دهد. یعنی خبر یک تصادف در رادیو و تلویزیون به دلیل ماهیت این دو رسانه، به گونه های متفاوتی در مخاطب تاثیر می گذارند و کارگزار رسانه باید این ماهیت را بشناسد.

 

اختلاف میان مبنای معرفتی دین و رسانه

به نظر من اینها دو 'هستی' هستند. رسانه به نظر من مثل شمشیر است. اگر دست آدمی که آشناست به کار رود، خطری ایجاد نمی کند. لذا باید کارکردهای رسانه را شناخت. این کارکردها را من به سه دسته تقسیم می کنم: کارکرد اطلاع رسانی، آموزشی و تفریحی. به نظر من در جامعه مدرن به دلایلی که ناشی از شرایط مدرن است، کارکرد تلویزیون تفریحی شده است، یعنی اول تفریحی و بعد اطلاع رسانی و آموزشی. رادیو هم عمدتا به رسانه اطلاع رسانی بدل شده است. با توجه به این دو موضوع است که باید در نظر داشت که حرف دین را چگونه می خواهیم از این دو رسانه منتقل کنیم. مثلا سریالهای ماه رمضان کار خوبی است که در آن معارف دینی را با ابزار سرگرمی به مخاطبان منتقل می کنند. منتها آنچه مهم است این است که این رسانه چون جمعی است و کارکرد جمعی دارد، باید به شکلی جذاب ارائه شود چون باید گستردگی مخاطب لحاظ شود. البته مشکل این است که در این صورت رسانه نمی تواند عمق دهد. چاره این است که از رسانه ها به صورت مکمل استفاده کند. یعنی باید در کنار رسانه های گسترده از رسانه های خاص برای انتقال تخصصی مطالب استفاده شود. یعنی منظور تضعیف یک رسانه نیست، بلکه 'رسانه های جانبی' باید نقش تعمیق را بازی کنند.

 

کارکرد مستقیم رسانه

من به کارکرد مستقیم و هم غیر مستقیم اعتقاد دارم. یعنی منبر نقش مستقیم دارد، اما یک سریال تلویزیونی به صورت غیر مستقیم اثر گذار است. یعنی تلویزیون باید مخاطب خود را بشناسد و بداند که این مخاطبان به چه علت پای برنامه هایشان نشسته اند. البته ممکن است مخاطبان خاصی باشند که به برنامه های ویژه علاقه نشان دهند.