خبرهای خوب از کجا میآیند؟ این سوالی است که بسیاری از خبرنگاران تازه کار میپرسند. هرچند سرزدن به منابع خبری و جمع آوری اطلاعات از این منابع هم میتواند پاسخی به دغدغه این افراد باشد، اما بی شک گام اول در رسیدن به یک خبر درست و به قائده، یافتن سوژه مناسب است. سوژه هایی که خبرنگاران با تجربه میگویند همه جا هستند اما دانستن این نکته که کدامشان به درد ما میخورند و ارزش پرداختن دارند از یافتنشان مهمتر است.
اشاره: فریبا نباتی- خبرهای خوب از کجا میآیند؟ این سوالی است که بسیاری از خبرنگاران تازه کار میپرسند. هرچند سرزدن به منابع خبری و جمع آوری اطلاعات از این منابع هم میتواند پاسخی به دغدغه این افراد باشد، اما بی شک گام اول در رسیدن به یک خبر درست و به قائده، یافتن سوژه مناسب است. سوژه هایی که خبرنگاران با تجربه میگویند همه جا هستند اما دانستن این نکته که کدامشان به درد ما میخورند و ارزش پرداختن دارند از یافتنشان مهمتر است.
سوژه یابی برای خبر، موضوع گفت وگوی ما با دکتر احمد توکلی مدرس و محقق روزنامه نگاری است که در ادامه میخوانید.
***
از میان هزاران رویدادی که در اطراف خود مشاهده میکنیم، کدام رویدادها را میتوانیم به عنوان خبر انتخاب کنیم؟
«خبری که بهتر بفروشد.» این توصیه کوتاه شاید اخلاقی نباشد، اما واقع بینانه است. در روز هزاران رویداد در اطراف و اکناف جهان اتفاق میافتد و اگرشما حتی یک رسانه 24 ساعته باشید و بخواهید تنها خبر منتشر کنید، یک هزارم خبرها را نیز نمیتوانید پوشش دهید.لذا باید گزینشی عمل کنید. اگر از بحث منافع ناشر بگذریم که، خود داستان مجزا و مفصلی دارد، خبرنگاران بر مبنای «ارزشهای خبری» به سمت رویدادها هجوم میبرند. خبر هرقدر تازهتر، مهیجتر و در حوزه مخاطب اثرگذارتر و منحصربفرد باشد، شانس بیشتری برای انتخاب شدن دارد.
شم خبری یک امر ذاتی و خدادادی است یا اکتسابی؟ اگر این ویژگی آموختنی است برای تقویت آن چه راهکارهایی توصیه میکنید؟
هردو. شم خبری بی شباهت به شم پلیسی نیست. بعضی از خبرنگاران ذاتاً انسانهای باهوشی هستند، شاخکهای تیزی دارند؛ حسهای پنجگانهشان را همیشه فعال نگاه میدارند. چشمانشان مثل آفتابپرست 180 درجه میچرخد و درحالیکه همزمان شنوایی خوبی دارند، خبر را بو میکنند. این افراد به علت همین ویژگی ذاتی، وارد هر شغلی شوند در کارشان سریع پیشرفت میکنند. وقتی شما «شم» خوبی دارید، نخستین بازتاب بیرونیاش این است که موقعیت سنج میشوید. در روزنامهنگاری این موقعیت سنجی دایره گستردهای -از یافتن سوژه تا زاویه ورود به آن- را شامل میشود. البته این موضوع اکتسابی نیز هست؛ برای آنکه شم خبری را در خود تقویت کنیم یکی از راههایش نگاه کردن به دست دیگرهمکاران است. عبرت گرفتن از موقعیتهای از دست رفته و پیروزی ساختن از شکستهاست. روزنامهنگاران اصطلاح معروفی دارند:«خبرخوردن»؛ اگرمن از همکار مطبوعاتی خود خبر خوردم یک راهش این است که خودم را داربزنم. اما این بهترین راه نیست، راه بهتر این است که این شکست را در حافظهام نگاه دارم و از تکرار آن جلوگیری کنم. به روزنامهنگاران توصیه میکنم خوشفکریهای همکارانشان را در تمام زمینهها در نهان و آشکار ستایش و در خاطرشان حک کنند و اگر مثل من خوش حافظه نیستند، آن را جایی یادداشت کنند. حتی توصیه می کنم ابتکار همکارانتان را در همه زمینهها به عنوان یک سند برای خودتان آرشیو کنید. اینها کمک میکند که روز به روز بهتر شویم.
سوژه یابی و سوژه سازی در فعالیت رسانهای چه اصولی دارد؟ آیا تنها باید به ارزشهای هفتگانه خبری توجه کنیم یا قواعد دیگری نیز در این مسیر وجود دارد که باید مدنظر خبرنگاران قراربگیرد؟
اصول حرفهای آن توجه به «ارزشهای خبری» است، این ارزشها اگر چه طبقهبندی شده است و در کتابها و کلاسهای درس آموزش داده میشوند و حتما باید مورد توجه روزنامهنگاران باشند اما تحت تاثیر سرعتی که ماهیت رسانه به روزنامهنگاران تحمیل میکند، به شدت شکنندهاند. در دانشگاه وقتی به دانشجوی روزنامهنگاری ارزشهای خبری را آموزش میدهند درحقیقت هدف، نظم فکری ایجاد کردن است و تذکر این نکته که او بداند، حرکت روزنامهنگار باید بر مبنای اصولی تعریف شده باشد. در حوزه عمل این بحثها به سرعت کنار میرود و روزنامهنگاران با خلاقیت، تیزهوشی، شم خبری، آزمایش و خطا و نهایتا تلاش است که راه خود را پیدا میکنند.
واقعیت این است که اگر ما بپذیریم که همه چیز رسانه «مردم» هستند، ارزشهای خبری، مبنای درستی برای سوژهیابی است، چرا که ارزشهای خبری به ما میگوید مردم به چه چیزهایی اهمیت میدهند.
به این ترتیب شناخت از مخاطبان در سوژهیابی باید مهم باشد؟
دقیقا. هررسانهای مخاطب خاص خودش را دارد، و اتفاقا این مورد کمتر موضوع توجه سردبیران و خبرنگاران قرار دارد. اگر ما یک رسانه کارگری هستیم باید سوژههایمان با سوژههای یک رسانه روشنفکری متفاوت باشد. هر قدر رسانه و روزنامهنگار مخاطب خود را بهتر بشناسد، در انتخاب سوژه موفقتر خواهد بود.
بهترین سوژهها کدامها هستند؟
میشود در یک پاسخ به ظاهر منطقی گفت:«سوژههایی که خریدار بیشتری داشته باشند.» اما اخلاق روزنامهنگاری میگوید:«شهروندان را مشتری فرض نکنید» و این توصیه درستی است چون حقیقتا برخی سوژهها توسعه مدارند ولی لزوماً خریدار زیادی ندارند و این به معنای کم ارزش بودن آنها نیست. پرداختن به یک قتل از زاویههای مختلف ممکن است خریدار بیشتری از چگونگی ساخت یک «سد» داشته باشد. با وجود این روزنامهنگاران نباید آن توصیه اول را کاملا کنار بگذارند، بلکه باید بین این دو نگاه پل بزنند. افتادن در هریک از این دو وادی به تنهایی ضربه زننده است، اولی رسانه ما را به مرور «زرد» میکند و دومی رسانه را به ورشکستگی میکشاند. ضمن آنکه وقتی شما رسانهای توسعه مدار هستید باز هم باید مخاطبی را پیدا کنید که شما را ببیند، لذا هنرمندانه باید بین این دودیدگاه تعادل ایجاد کنید.
چگونه میتوان سوژه کشف شده را پرورش داد تا بتوان خبربهتری تولید کرد؟ این به مهارت خبرنگار بستگی دارد یا سوژه باید این قابلیت را داشته باشد؟
سوژه وقتی کشف شد، باید به درگیری فکری خبرنگار بدل شود، مهم نیست خبرنگار برای انتشار آن نیم ساعت فرصت دارد یا یک ماه، با هر مقدار زمان باید سعی کنید، سوژه را به چالش بکشید، هرقدر با آن بیشتر کلنجار بروید، کار بهتری تولید خواهد شد. مقدمه پرورش سوژه،فکرکردن درباره آن است، باید مراحل مختلف کار را طراحی کرد، وزن این سوژه چقدر است؟ طرفهای درگیر چه کسانی هستند؟ پیشینه موضوع چقدر اهمیت دارد؟ ابهامات موضوع کدام است؟ سوالهای مخاطب درارتباط با موضوع چیست؟ البته مهارت خبرنگار و قابلیت سوژه هر دو میتواند در تولید نهایی نقش ایفا کند. خبرنگار کار بلد میداند برای چاق کردن سراغ چه کسانی برود، تضادهای درون موضوع را چگونه آشکار کند، مطالب آرشیوی کدامند و از کجا باید آنها را بیابد. از چه زاویهای باید به موضوع ورود کرد و... سوژه نیز باید قابلیت لازم را داشته باشد، هرگز نطفه درون تخم مرغ، ظرفیت شترمرغ شدن ندارد.
به نظر شما دلایل ضعف سوژه یابی در رسانههای داخلی چیست؟
به نظر من محیط تربیت خبرنگاران ما محیطی طبیعی و استاندارد نیست؛ در این رابطه ما هم در دانشگاه و هم در سطح رسانه مشکل داریم. این معضل در همه بخشهای تولید رسانهای، اثر خودش را نشان میدهد؛ از جمله در سوژه یابی. علاوه بر آن به عقیده من روزمرگی و سیاست زدگی نیز حواس روزنامهنگاران و خلاقیتهای آنها را کور و رویکرد حزبی رسانهها زاویه نگاه به رویدادها را تحدید و سخت کرده است. لذا به جای آنکه خبرنگاران مسلط به رویدادها باشند، اخبار و رویدادها خودشان را به رسانه و خبرنگار تحمیل میکنند. در چنین شرایطی بدیهی است سوژهیابی که امری به شدت خلاقانه است، تهدید میشود.