امروزه درگیر هجمه و بمباران اطلاعاتی هستیم که توسط رسانههای مختلف اتفاق افتاده است. با ورود فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی، ما بیشتر از گذشته با پیامهای رسانه مواجه هستیم. برای مثال ایستگاههای رادیویی در جهان هر سال5/65میلیون ساعت و شبکه های تلویزیونی 48میلیون ساعت برنامه پخش میکنند و یا اینترنت همچنین حدود 5/2میلیارد سند را در اختیار ما قرار میدهد...
مقدمه: مژگان فراهانی- امروزه درگیر هجمه و بمباران اطلاعاتی هستیم که توسط رسانههای مختلف اتفاق افتاده است. با ورود فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی، ما بیشتر از گذشته با پیامهای رسانه مواجه هستیم. برای مثال ایستگاههای رادیویی در جهان هر سال5/65میلیون ساعت و شبکه های تلویزیونی 48میلیون ساعت برنامه پخش میکنند و یا اینترنت همچنین حدود 5/2میلیارد سند را در اختیار ما قرار میدهد. امروزه نه تنها دسترسی به اطلاعات برای همگان آسان تر شده بلکه هر روزه به میزان زیادی، اطلاعات جدید تولید و عرضه میشود. مشکل اطلاعات، چگونگی دسترسی به آنها نیست، بلکه چگونگی حفظ و همپایی مداوم با آنهاست. در جهان رسانهای به میزان زیادی از پیام های رسانهای اشباع میشویم و این وضعیت ایجاب میکند تمهید ویژهای برای مدیریت اطلاعات در نظر گیریم. یک روش کارآمد برای غلبه بر اشباع پیام های رسانهای، تجهیز مخاطبان و شهروندان به 'سواد رسانهای 'است.این موضوع را در گفت و گو با دکتر صدیقه ببران مورد بررسی قرار داده ایم که حاصل آن در ادامه از نظرتان می گذرد.
سواد رسانهای یک پیوستار است، نه یک مقوله. در پیوستار و زنجیره سواد رسانهای، وضعیتها و درجات گوناگونی وجود دارد. افرادی که در طول این پیوستار قرار گرفته اند براساس نوع دیدگاه و چشم انداز خویش به رسانه، جای گرفتهاند. کیفت ساختار دانش افراد به مهارتها و تجارب اشخاص بستگی دارد، به همین دلیل سواد رسانهای آمیزهای از هنر و دانش است.
هدف سواد رسانهای چیست؟
سواد رسانهای فن و تکنیکی است که ما از طریق آن قادر میشویم به عنوان مخاطبی فعال و پویا با پیام های رسانهای مواجه شویم و در برابر پیام های رسانهای قدرت تمییز داشته باشیم. هدف سواد رسانهای ایجاد توانایی در افراد برای کنترل برنامه ریزی رسانهای است. رسانهها ما را به گونهای تربیت میکنند تا زندگی خود را براساس زمان پخش برنامه های آنها تنظیم کنیم. کسانی که مهارت سواد رسانهای خود را توسعه ندهند، گرفتار جزر و مد پیام های رسانهای میشوند. بنابراین هدف از سواد رسانهای این است که به افراد نشان دهیم چگونه اوضاع را از رسانهها گرفته و به خود بازگردانند. اولین گام در انتقال کنترل از رسانه به مخاطب این است که بدانیم رسانهها چگونه ذهنیت ما را برنامه ریزی میکنند. این برنامه ریزی توسط رسانهها و به طور مداوم در دو مرحله چرخشی رخ میدهد و بارها و بارها تکرار میشود. یکی از این مراحل، محدود کردن انتخاب ها و مرحله بعدی، تقویت و تحکیم تجربه است. از طرفی دیگر مرز بین دنیای واقعی ما و جهان رسانه و تمایز این دو از هم به طور فزایندهای سخت میشود. رسانهها برای ورود ما به دنیایشان منتظر نمی مانند، در عوض پیام های خود را به دنیای ما تحمیل میکنند. از آنجا که بخش اعظمی از مواجهه ما با پیام های رسانه توسط خودمان برنامه ریزی نمی شود، متوجه نمی شویم تا چه حد در معرض پیام های رسانهای قرار میگیریم. هدف سواد رسانهای آگاهانه در معرض رسانهها قرار گرفتن است.
مولفههای آموزش سواد رسانهای
در آموزش سواد رسانهای میتوان به چهار مولفه توجه کرد: این چهار مولفه بعد شناختی، احساسی، زیبایی شناسی و اخلاقی است. هر کدام از این چهار بعد، بر دامنه متفاوتی از درک و فهم ما متمرکز است. بعد شناختی فرد را ملزم میکند ساختار دانش خویش را گسترش دهد. کسب دانش لازم درباره یک موضوع از طریق منابع متعدد رسانهای و دنیای واقعی باید صورت میگیرد. در بعد احساسی کنترل عواطف و احساسات در برابر پیامهای رسانهای اهمیت ویژهای دارد. بعد زیبایی شناختی کمک به داوری و قضاوت درباره پیام و نحوه تدوین، ویراستاری، نورپردازی، بازیگردانی، صفحه آرایی و. . . است، و همچنین در این بعد افراد به نحوه دستکاری ها و ترفندهای هنری آگاهی مییابند. بعد اخلاقی سواد رسانهای قضاوت درباره ارزش هاست. امروزه رسانهها گاهی مرزهای اخلاقی را زایل و الگوهای جدیدی از کنش و رفتار ارائه میدهند. بعد اخلاقی تمیز میان درستی ها و نادرستی هاست. از چنین منظری میتوان گفت سواد رسانهای مدیریت و کاهش اثرات سود رسانههاست.
سیاستگذاری برای آموزش سواد رسانهای در ایران
همانگونه که در برنامه های توسعه کشور به مباحث فرهنگی و آموزشی اشاره میشود، باید به آموزش سواد رسانهای توجه ویژهای مبذول شود.
سواد رسانهای باید از کودکی صورت گیرد. والدین باید متناسب با سن کودک به آموزش او مبادرت ورزند. برای مثال درباره پیام و شخصیت های کارتونی که تماشا میکند با او گفتوگو کنند. سواد رسانهای باید در سیلابسهای درسی آموزش رسمی نیز وارد شود و در مدارس ساعاتی به نقد و بررسی و تفسیر پیام های رسانههای گوناگون اختصاص داده شود. رسانهها نیز در امر آموزش سواد رسانهای دخیل هستند؛ برای مثال رسانهها میتوانند پس از پخش محتواهای گوناگون رسانهای از فحوای آن پیام از مخاطب سوالاتی را بپرسند. هرمونتیک خوانش میان سطور است و در سواد رسانهای باید به این موضوع توجه کرد. تقویت این مهارت از طریق سواد رسانهای است. رسانهها در سیاستگذاری های کلان خود باید در رقابت با سایر رسانهها در شرایط تکثر رسانهای به کیفیتبخشی پیام های ارائه شده مبادرت ورزند.
در بحث آموزش سواد رسانهای ضمن بهره گیری از الگوهای آموزشی سایر کشورها، باید به عادات و ویژگی های افراد جامعه توجه کرد. در واقع بومی کردن سواد رسانهای، انطباق و همگامی با فرهنگ خویش است. متاسفانه در حوزه سیاستگذاری کلان، سواد رسانهای دغدغه برنامهریزان و سیاستگذاران نیست.