رسانه‌ها و بیماری لاغرنمایی

رسانه‌ها و بیماری لاغرنمایی

اینترنت کمک کرده که بیماری های زیادی از بشر درمان شوند. با این حال، جای تعجب است که اطلاعات موجود در این رسانه باعث شکل گیری اشکال جدیدی از بیماری نیز شده است (کوری و ری، 2010). یکی از این بیماری ها می تواند اختلالات تغذیه ای باشد. اینترنت به ما کمک کرده که به زشتی صورت و اندام و اعضای خود 'بد' آگاه شویم و در جستجوی راه حلی برای این عدم مطلوبیت ظاهری برآییم. لاغر نمایی (thinspiration) یکی از این معضلات است. لاغر نمایی به معنای دستکاری دیجیتال عکس هاست به نحوی که بدن بازنمایی شده در آن عکس از آنچه در واقعیت وجود دارد لاغرتر و استخوانی تر به نظر بیاید. شواهد نشان می دهد این تصاویر برای گروه های بزرگی از دختران بسیار جذاب است. گذشته از این، امروزه دختران نوجوان و جوان با همخوان کردن عکس های لاغرنما در صفحات شبکه اجتماعی خود، خواسته یا ناخواسته به بیماری های جسمی ناشی از سوء تغذیه برای رسیدن به این وضعیت بدنی ایده آل دامن می زنند (استونبریج، 2012). در سال های اخیر تمهیداتی برای محدودیت و ممنوعیت این نوع تصاویر اندیشیده شده است. اما، مساله اختلالات تغذیه ای و استفاده از رسانه ها و مخصوصا اینترنت مساله ای پیچیده و ریشه دار است.

برخی نویسندگان می گویند بازیگران ترکه ای و مدل در رسانه ها باعث رواج اختلال غذایی در میان زنان جوان شده است. دختران بالغ نمی توانند اندام هایی اینچنین ترکه ای و شبیه به بازیگران رسانه ای داشته باشند و بنابراین دائما گرسنگی و ضعف می کشند. با این وجود، بیشتر پژوهش ها نشان می دهند که زمان های استفاده از رسانه ها زمان های غیرفعال و تلف کردنی هستند که با چاقی و کم تحرکی همراهند. بنابراین اثر رسانه بر لاغری می تواند با اثرات جایگزین رسانه ها سوی دیگری به خود بگیرد (پرس، 2000). شکی نیست که لاغری در فرهنگ امروز جهان دارای ارزش است. به علاوه، تیپ بدنی ایده آل زنانه هر سال لاغرتر می شود. برای مثال، پرسی و لاتمن (1994) دریافتند که زنان نشان داده شده در آگهی های برخی مجلات از 1905 تا 1978 خیلی لاغرتر شده اند. دی ام گارنر، گارفینکل، شوارز و تامپسون (1980) مشاهده کردند که بین سال های 1960 تا 1970 هم نامزدهای دختر برگزیده آمریکا هم مردِ روی پوستر وسط برخی مجلات لاغرتر شده اند. مجله ها، فیلم ها و تلویزیون لاغری زنانه را به زیبایی، قدرت، استقلال، موفقیت، و کنترل بر خود پیوند زده اند (پرس، 2000). لیندا اسمولاک هم با انجام پژوهشی ذکر می کند که مدل های رایج در سال2000 از 98 درصد زنان آمریکایی لاغرتر هستند.

روی هم رفته، چاقی ناسالم ترین اثر مرتبط با تماشای تلویزیون است. هر چقدر فرد بیشتر تلویزیون تماشا کند، احتمال داشتن اضافه وزن برای او بیشتر است. تبیین های آشکاری برای این رابطه وجود دارد. تماشای تلویزیون یک فعالیت نشسته است که کالری های کمی می سوزاند. به علاوه، هرچقدر فرد بیشتر تلویزیون تماشا کند، زمان کمتری را به ورزش اختصاص خواهد داد. بنابراین، بینندگان پر و پا قرص تلویزیون کالری های کمتری می سوزانند و به لحاظ فیزیکی کمتر خوش اندام هستند. اغلب در حین تماشای تلویزیون هله هوله می‌خورند و بیشتر این تنقلات پر از چربی هستند (پرس، 2000). در کشور خودمان در فروردین 1390 وزیر بهداشت اعلام کرد که پیش از 45 درصد دانش آموزان کشور روزانه چهار ساعت تلویزیون تماشا می‌کنند و 40 درصد از دانش آموزان نیز به مدت طولانی از کامپیوتر استفاده می‌کنند و این موارد از عواملی است که به کم تحرکی و چاقی دانش‌آموزان کمک می‌کند.

همانطور که دختران کم کم وارد دوره بلوغ می شوند، نگرانی های جدیدی در مورد اثرات رسانه ها برنابسامانی در خوردن ایجاد می شود. هرچند رایج ترین اثر تماشای تلویزیون چاقی است، نوجوانان با بالا رفتن سن کمتر تلویزیون تماشا می کنند. و شروع به خواندن روزنامه ها و تماشای فیلم، رفتن به سینما و وب گردی می کنند. نوجوانی برای بیشتر دختران با بلوغ همراه است. به دلیل اینکه استروژن چربی ها را تثبیت می کند، دختران در حین بلوغ شروع به جمع کردن چربی می کنند. اما، بلوغ یک ویژگی دیگر هم دارد که تمایل به سمت داشتن ظاهر خوب و جذاب بودن است. تقارن گسترده کم اشتهایی[1] (کم خوردن غذا) و گرسنگی مداوم[2] (بالا آوردن پس از پرخوری) باعث شده که پژوهشگران به پیام های رسانه ای در مورد وزن توجه کنند (پرس، 2000). دختران نوجوان به دلیل اینکه خیلی در مورد وزن و ظاهر فیزیکی شان نگرانند، احتمالا به طرز خاصی به تصاویر رسانه از لاغری حساسیت نشان می دهند. وب سایت هایی که دختران نوجوان را هدف می گیرند به این نگرانی ها دامن می زنند؛ «چگونه می توان ظاهر را بهتر کرد» عنوان اصلی بیشتر این صفحه هاست. امروزه رسانه ها مجموعه بیشماری از پیام های ترغیب کننده لاغری را منتقل می کنند. در سال های اخیر بر تعداد مجلات تناسب اندام زنان که بر روش های بهبود ظاهر فیزیکی تاکید می کنند، افزوده شده است. کتاب های رژیمی مکررا وارد فهرست پرفروش ترین ها می شوند و وب سایت های تبلیغ لاغری یکی از پر طرفدارترین وب سایت ها هستند. کلوپ های سلامتی و مراکز رژیمی مرتبا در تلویزیون آگهی می دهند. آگهی های محصولات رژیمی در اینترنت به صورت شگرفی افزایش یافته اند. دالی و بانک (2009) مطالعه ای را ترتیب دادند تا ببینند آیا رژیم های غذایی سخت برای لاغری نتیجه تلاش برای هماهنگ شدن با تیپ ایده آل رسانه ای از «زن» است یا تنها کوششی برای پرهیز از چاقی است. آنها نشان دادند هر چقدر زنان خودشان را به مدل های چاق از زن نزدیک تر ببینند، بیشتر احتمال دارد که رژیم های سخت بگیرند. برعکس، آنها نشان دادند که مطلوب بودن تصویر زنانه بسیار لاغر، اثر اندکی بر تلاش برای لاغری دارد. در کل پژوهش آنها نشان می دهد که زنان بیشتر برای ترس از چاقی رژیم می گیرند، نه علاقه به لاغری. در واقع، همانطور که پیشتر گفته شد، رسانه های نوین نوعی از 'بد' آگاهی را در زنان ایجاد کرده اند که توجه آنها را به مسائل و مشکلات فرضی جدیدی متمایل کرده است.

شواهدی وجود دارد که رسانه های جمعی باعث نابسامانی غذایی در زنان می شوند. استیس و شاو (1994) رابطه معناداری بین خواندن مجلات و نشانه های نابسامانی غذایی در زنان یافتند. مطالعه دیگری (استیس، شوپاک-نیوبرگ،[3] شاو و استین، 1994) دریافت که مواجهه رسانه ای به صورت مستقیم و غیرمستقیم با نشانه های نابسامانی در خوردن رابطه دارد. اثر غیرمستقیم این مواجهه از طریق نارضایتی از بدن، درونی کردن کلیشه های بدن ایده آل، و تایید و پشتیبانی از نقش های جنسیتی انجام می شد. هریسون و کانتور (1997) با مطالعه یک نمونه از زنان دانشجو دریافتند که رسانه های مختلف اثرات متفاوتی بر جنبه های مختلف نابسامانی در خوردن دارند. خواندن مجله های تناسب اندام به نمره آزمون نگرش های خوردن[4] (مقیاسی که گستره ای از نگرش ها و رفتارهای مربوط به نابسامانی در خوردن را می سنجد؛ گارنر و گارفینکل، 1979)، نارضایتی از بدن و رفتارهای کم خوری یا پرخوری ربط داشت (پرس، 2000). عباس زاده و دیگران (1390) با هدف اندازه‌گیری میزان اختلالات تغذیه‌ای در بین شهروندان زن شهر تبریز پیمایشی بر روی 400 نفر از زنان و دختران 49- 15 ساله شهر تبریز در سال 89 انجام دادند و نشان دادند رسانه ها و مقایسه اجتماعی بالاترین تأثیر را بر میزان اختلالات تغذیه‌ای پاسخ‌گویان داشته است و متغیرهای مذکور 34 درصد تغییرات اختلال تغذیه‌ای را تبیین می کنند. بوتا (1999) معتقد است که اثرات تلویزیون بر نابسامانی در خوردن می تواند مشروط به فعالیت های ذهنی دختران نوجوان در حین تماشای تلویزیون باشد. هرچند بوتا رابطه ای میان نابسامانی در خوردن و مواجهه کلی با تلویزیون یا تماشای برنامه های هنری ای که زنان لاغر را برجسته می کنند نیافت، اما متوجه شد که تلویزیون ممکن است به صورت غیرمستقیم بر نابسامانی غذایی اثر بگذارد. تایید یک اندام ایده آل و لاغر، ناراضی بودن از بدن خود، تمایل شخصی به لاغر بودن، و تمایلات کم خوری و پرخوری همه با دیدن تصاویر رسانه ای از زنان لاغر به عنوان تصاویری واقع گرایانه و مقایسه بدن شخصی با مدل های لاغر در تلویزیون پیش بینی می شوند.

ظهور اینترنت و رسانه های نوین جهشی عجیب در تبلیغات لاغری محسوب می شد. در بخش های پیشین دیدیم که چگونه مدل های ایده آل از زن در رسانه های جهان سرمایه داری روز به روز لاغرتر شده اند. حالا، این رسانه های نوین و امکانات دستکاری دیجیتالی در آنهاست که مدل ها را به جهان مجازی کشانده و از ظرفیت های این جهان برای لاغر کردن بیشتر مدل ها استفاده می کند. در سال های اخیر این تصاویر چنان طرفدار پیدا کرده اند که تعدادی وب سایت اختصاصا این تصاویر و فعالیت های مربوط به آنها را تحت پوشش قرار داده اند. در این وب سایت ها به هر کدام از دختران فضایی داده می شود تا در آن عکس های شخصی خود را به اشتراک بگذارند و در مورد تجارب خود برای لاغر شدن صحبت کنند (ویلسون و دیگران، 2006).

وب سایت های لاغرنمایی بسیار هوشمندانه عمل می کنند. به عنوان مثال آنها اشعاری از شاعران بزرگ در وصف زنان لاغر را انتخاب کرده و منتشر می کنند. پژوهشی در سال 2003 نشان داد که بیش از 90 درصد وب سایت های لاغرنمایی از این شیوه استفاده کرده اند. از آنجا که یکی از ویژگی های سلوک عرفانی ریاضت کشیدن و گرسنگی است، این وب سایت ها به تلویح می گویند که همچون انسان های بزرگی که به دنبال رسیدن به مراحل بالای عرفان بوده اند، برای رسیدن به تیپ ایده آل و محبوب همه مردان شدن باید رنج برد!

در سال های اخیر پژوهش های زیادی هم بر روی لاغرنمایی انجام شده است. استونبریج (2012) یک مطالعه ترکیبی بر روی لاغر نمایی انجام داد. او همزمان عکس هایی که دختران بر روی شبکه های اجتماعی خود همخوان می کنند را مطالعه محتوایی کرد و در عین حال یک پیمایش بر روی آنها ترتیب داد. و نتیجه گرفت که فعالیت های رسانه ای با موضوع لاغرنمایی در رسانه ها برای دختران مضرند. البته پژوهش های او نشان نداد که دیدن این تصاویر موجب ناهنجاری غذایی می شود اما به طور کلی این تصاویر می توانند به ایجاد ناهنجاری غذایی کمک کنند. این تصاویر دختران را تشویق می کند که به هر بهایی تلاش کنند لاغر شوند. رشد شبکه های اجتماعی هم باعث شده که دختران نه تنها به صورت شخصی تصمیم به لاغری به هر قیمت بگیرند، بلکه در شبکه های اجتماعی هم به شدت از سوی دختران هم سال خود برای لاغر شدن تحت فشار قرار بگیرند.

ویلسون و دیگران (2006) با انجام پژوهشی بر روی چند صد بیمار دارای مشکلات سوء تغذیه و والدین آنها به این نتیجه رسیدند در حالی که اکثر این بیماران نوجوان و جوان به خوبی با وب سایت های لاغرنمایی آشنا هستند، اکثر والدین آنها از وجود این وب سایت ها بی اطلاعند و ریشه سوء تغذیه دختران خود را در جاهای دیگری می جویند.

وود و دیگران (2011) تعدادی از دختران را در معرض عکس های مدل های چاق و لاغرنمایی شده قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که دختران وقت بسیار بیشتری برای دیدن مدل های لاغر در وب سایت صرف می کردند. همچنین، آنها نشان دادند که دخترانی که از بدن خود راضی نبودند بیشتر احتمال داشت وقت بیشتری صرف دیدن مدل های لاغر نمایی شده کنند.

به دلیل مسائل پیش آمده و تاثیرات وب سایت های لاغرنمایی بر زنان، در سال های اخیر قوانینی برای ایجاد محدودیت و حتی ممنوعیت این وب سایت ها و تصاویر در کشورهای پیشرفته اعمال شده اند (بالتر ریتز و کلر، 2005). در سال 2008 چهل نماینده پارلمان انگلیس خواستار مقابله با وب سایت ها و مجلاتی شدند که از عکس های لاغرنمایی شده استفاده می کنند. در سال 2009 در فرانسه قانونی تصویب شد که تبلیغ رژیم های سخت و ضد سلامت می تواند به 30 هزار یورو جریمه و 2 سال زندان منتهی شود و در صورتی که این تبلیغات به مرگ کسی منجر شود، این میزان به 45 هزار یورو و سه سال زندان افزایش می یابد. در سال 2009 وزارت ورزش و خانواده آلمان اعلام کرد که وب سایت های لاغرنمایی باید در درگاه ورودی خود به بازدیدکنندگان در مورد ماهیت محتوا و احتمال دستکاری شدن عکس ها هشدار بدهند. حتی برخی سایت ها مثل اینستاگرام هم اعلام کرده اند که عکس های لاغرنمایی شده را محدود و از دیتابیس خود حذف می کنند. اقدامات تنبیهی هم برای منتشر کنندگان این عکس ها تدارک دیده شده است.

 

منابع:

عباس زاده، م.، استاد رحیمی، ع.، غنر افشرد، ف.، علیپور، پ. (1391). تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر اختلالات تغذیه‌ای زنان. مقاله 2، دوره 10، شماره 1، صفحه 41-60.

-Balter-Reitz, S., & Keller, S. (January 01, 2005). Censoring Thinspiration: The Debate Over Pro-Anorexic Web Sites. Free Speech Yearbook, 42, 1, 79-90.

- Curry, J., & Ray, S. (January 01, 2010). Starving for Support: How Women with Anorexia Receive 'Thinspiration' on the Internet. Journal of Creativity in Mental Health, 5, 4, 358-373.

- Dalley, S. E., & Buunk, A. P. (January 01, 2009). 'Thinspiration' vs. 'fear of fat'. Using prototypes to predict frequent weight-loss dieting in females. Appetite, 52, 1, 217-21.

- Perse, E. M. (2000). Media effects and society. Mahwah, N.J: L. Erlbaum Associates.

- Stonebridge, V. (2012). Thinspiration: New Media's Influence on Girls with Eating Disorders. PhD Thesis. ROAR: Rowan Open Access Repository.

- Wilson, J. L., Peebles, R., Hardy, K. K., & Litt, I. F. (January 01, 2006). Surfing for thinness: a pilot study of pro-eating disorder Web site usage in adolescents with eating disorders. Pediatrics, 118, 6, 1635-43.

- Woud, M. L., Anschutz, D. J., Van, S. T., & Becker, E. S. (April 01, 2011). Measuring thinspiration and fear of fat indirectly. A matter of approach and avoidance. Appetite, 56, 2, 451-455.


[1] Anorexia

[2] Bulimia

[3] Schupak-Neuberg

[4] Eating Attitudes Test