در سالهای اخیر، شاهد نشر مطالبی غیرواقعی یا واقعیاتی تحریفشده در فضای مجازی هستیم. نمونههای متعددی از این مطالب را میتوان در قالب موضوعاتی چون تاریخ اجتماعی -سیاسی ایران، پندها و نصایح و جملات قصار از دانشمندان، هنرمندان و غیره، مشاهده کرد. در نمونه متونی با موضوعات تاریخی، ابتدا تفسیری تقلیلگرایانه به خواننده، ارائه میشود و سپس نویسنده با پررنگ کردن واقعیاتی تحریفشده و نامعتبر، خواننده و کاربر فضای مجازی را به بازنشر آن مطلب، ترغیب میکند...
در سالهای اخیر، شاهد نشر مطالبی غیرواقعی یا واقعیاتی تحریفشده در فضای مجازی هستیم. نمونههای متعددی از این مطالب را میتوان در قالب موضوعاتی چون تاریخ اجتماعی -سیاسی ایران، پندها و نصایح و جملات قصار از دانشمندان، هنرمندان و غیره، مشاهده کرد. در نمونه متونی با موضوعات تاریخی، ابتدا تفسیری تقلیلگرایانه به خواننده، ارائه میشود و سپس نویسنده با پررنگ کردن واقعیاتی تحریفشده و نامعتبر، خواننده و کاربر فضای مجازی را به بازنشر آن مطلب، ترغیب میکند. فارغ از نویسندگان و کاربرانی که با اهدافی مختلف به نشر اولیه چنین مطالبی میپردازند، توجه و تحلیل پیرامون نحوه مواجهه کاربرانی که به بازنشر آنها اقدام میکنند، حائز اهمیت است. همچنین ازآنجاکه بازنشر چنین متونی امروزه از سوی کاربران، بهمثابه نوعی وظیفه تلقی میشود، لازم است تا نگاهی دقیقتر به این موضوع، داشته باشیم. هدفی که سعی میشود تا در این نوشتار کوتاه به آن بپردازیم.
رشد و توسعه تکنولوژیهای ارتباطی، همهگیر شدن و جا افتادن استفاده از شبکههای مجازی چون تلگرام، اینستاگرام در قالب فضاهای مجازی عمومی و لینکداین(Linked In) بهعنوان فضایی تخصصیتر، پدیدهای را به دنبال داشته است که در ارتباط با نشر واقعیات تحریفشده در فضای مجازی شکلگرفته و میتوان از آن تحت عنوان 'اتوبار اطلاعاتی در فضای مجازی' یادکرد. اتوبار اطلاعاتی به جابجایی و بازنشر اطلاعات در فضاهای مجازی بدون توجه به صحت و اعتبار تاریخی، اجتماعی یا سیاسی آنها اشاره دارد. در اتوبار اطلاعاتی، کاربر فضای مجازی، بهمثابه راننده کامیون باری است که در حملونقل اسباب و اثاثیه، هیچ توجهی به محتوای بار حمل شده، ندارد. در روندی مشابه، اتوبار اطلاعاتی، توسط کاربرانی صورت میگیرد که نسبت به محتوا، کیفیت و اعتبار اطلاعات، بیتوجهاند و مسئولیتی را در قبال صحت و دقت دادهها و اطلاعات بازنشر شده، نمیپذیرند. در چنین پدیدهای اغلب متونی که حاوی نوعی از هیجانزدگی، شور و شعف بدون تفکر و تأمل است، و هیچ تناسبی با واقعیت ندارد، در شبکههای مختلف مجازی، بازنشر میشود. در چنین متونی، نویسنده اصلی متن، اغلب با یاد کردن از شخصیتها، افراد و واقعیاتی تحریفشده، خواننده را به بیتوجهی، متهم میکند و با توهینی نهفته نسبت به کمکاری، کوتاهی و اهمال خوانندگان، از آنها میخواهد که بهمنظور یادآوری درخشش تاریخی کشورشان و آگاهی سازی، به تنها وظیفهشان که همانا بازنشر متون مذکور است، اقدام کنند. رانندگان اتوبارهای اطلاعاتی یا همان کاربران متعهد به بازنشر مطالب تهییج کننده و فاقد تفکری ارزیابانه، بازنشر را بر سایر کاربران نیز واجب دانسته و آن را راهی برای رهایی از وضعیت به قول خودشان اسفبار کشور، و توسعه آن میدانند.
اما به نظر میرسد شرایط فعلی کاربران در فضای مجازی، وجود اخبار ناخوشایندی چون تقابلها و ادبیات غیر بهداشتی در این شبکهها، هجوم به صفحات شخصی شخصیتهای سیاسی، اجتماعی، هنری و غیره، و زمان زیادی که اغلب کاربران در این فضاها سپری میکنند؛ توجه به چند نکته را ضروری و ارزشمند میسازد. اول آنکه در حال حاضر، موج حرکتی از حوزه کتابخوانی به حوزه 'پاراگراف خوانی' شکلگرفته که موجب گشته تا همراستا با کاهش حجم اطلاعات و مطالب ارائهشده به خوانندگان چنین متونی، عمق دانش و اعتبار آنها نیز، موردتردید قرار گیرد. بنابراین اگر نگوییم که پاراگراف خوانی توانسته بر میزان مفید سرانه مطالعه، اثر بگذارد میتوان گفت که بر عمق دانش و صحت ذخیره اطلاعاتی کاربران، مؤثر بوده است. از سوی دیگر؛ ارزیابی محتوا پیش از نشر، یکی از مراحل مهم در انتشار یک کتاب است. حالآنکه هیچ نوع ارزیابی در پاراگراف خوانی وجود ندارد و متون پاراگرافی، فاقد هرگونه ارزیابی پیش از نشر اولیه، هستند. اگرچه این ویژگی در شبکههای مجازی، مزیتی از آزادی بیان را به نمایش میگذارد؛ اما به نظر میرسد در موضوع موردبحث حاضر، خود بهمثابه ویژگی آسیبرسان، باشد. وجود این ویژگی در فضاهای مجازی، در ترکیب با برخورد و مواجهه منفعلانه کاربران، موجب شده تا آنها نتوانند یا نخواهند که اطلاعات و دادههای ارائهشده به ایشان را، ارزیابی کنند زیرا که مسئولیت صحت و اعتبار چنین مطالبی را با دیگران، میدانند.
نکته دیگر برخورد و تضاد میان کاربران به هنگام مواجهه با نظراتی متضاد است. بارها مشاهدهشده که بازنشر متون ناموثق در ترکیب با تعصب کورکورانه رانندگان اتوبارهای اطلاعاتی، موجب فحاشیها، بیحرمتیها و قضاوتهای ناعادلانهای در فضاهای مجازی، شده است. چنین تقابلهایی میان کاربران، تا بدان جا پیش میرود که حتی اگر کاربری در مواجهه با اطلاعات ناموثق، برخوردی فعالانه داشته و قابلیت قضاوت در مورد اطلاعات ارائهشده را نیز دارد، بازهم ترجیح میدهد که از تصحیح متون بازنشری در فضای مجازی بگریزد و منفعلانه از چنین متونی بگذرد. بهبیاندیگر، حتی کاربرانی که سعی دارند تا نقش مصحح را در فضای مجازی ایفا کنند، بهندرت با استقبال رانندگان اتوبارهای اطلاعاتی و کاربران منفعل، مواجه میشوند. حالآنکه بیتردید، بردباری و تحمل شنیدن صداهای مختلف و متفاوت، رکن فرهنگی بسیار ارزشمندی است که بر غنای فرهنگی شهروندان یک کشور میافزاید و بر ذخیره دانش و اطلاعات معتبر آنها اثر میگذارد.
این دو ضرورت، توجه به حلقه مفقودهای را میطلبد که میتوان از آن تحت عنوان 'فرهنگسازی در فضای مجازی' یادکرد. فرهنگسازی در فضای مجازی بهعنوان راهکاری مؤثر، به معنای مسئولیت فردی هر یک از کاربران در قبال مواجهه با متون پاراگرافی است که البته با روشی ساده و ابتدایی، قابلپیگیری است. فرهنگسازی مجازی یعنی اینکه هر یک از کاربران در پذیرش دانش و اطلاعات برآمده از پاراگرافهایی که دریافت میکنند، فعالانه عمل کرده، با جستجویی در کتب الکترونیکی یا سایتهای علمی معتبر، ابتدا اعتبار متن مذکور را مورد ارزیابی قرار دهند و سپس بهعنوان اطلاعاتی تازه در ذخیره دانش خود، بگنجانند. در صورتی هم که کاربران علاقه و تمایل، یا حتی مهارت و توان استفاده از مراجع علمی و معتبر را ندارند، حداقل قدمی در جهت بازنشر چنین متونی برندارند تا شاید حلقه بازنشر متون نامعتبر در فضاهای مجازی از سوی ایشان، قطع گردد. به بیانی سادهتر، هر یک از ما موظف هستیم تا بهعنوان یک کاربر در فضای مجازی، بهراحتی و بدون تفکر انتقادی، متون منتشرشده را، نپذیریم و پیش از اطمینان نسبت به صحت و اعتبار متون، آنها را بازنشر نکنیم. زیرا که ممکن است مطالبی که از سوی ما بهعنوان یک کاربر در فضای مجازی، بازنشر میشود، خود آغازگر چرخهای از نشر واقعیاتی تحریفشده، باشد و ذخیره دانش و اطلاعات گروه وسیعی از مخاطبان در گروههای سنی مختلف مانند نوجوانان را تحت شعاع خود قرار دهد. بنابراین شاید بتوان این روش ساده را، حداقل وظیفه هر کاربر فضای مجازی دانست که میتواند بر فرهنگ عمومی بهطورکلی و فرهنگ فضاهای مجازی بهطور خاص اثرگذار باشد.