یکی از رسالت های مدیریت رسانه باید این باشد که جهانی فکر کنیم. این مسایل فقط در کشور ما نیست. ممکن است در سطح محلی و منطقه ای یک سری کاستی هایی وجود داشته باشد اما کاستی اساسی در جامعه بین المللی است...
اشاره: حوریه حقیقی نیا - سومین همایش بین المللی مدیریت رسانه به میزبانی فرهنگسرای رسانه و شبکه های اجتماعی در کنار کارگاه های تخصصی این نشست با حضور پیشکسوتان، اساتید دانشگاه، اهالی رسانه و دانشجویان این رشته، شنبه 15 آبان برگزار شد. استاد علی اکبر فرهنگی از بنیانگذاران رشته مدیریت رسانه از جمله سخنرانان این همایش علمی بودند که متن سخنرانی ایشان در ادامه از نظرتان می گذرد.
ما در یک روزگار transitional یا در حال گذار هستیم. شما به سال های 1850 به بعد نگاه کنید و ببینید چه اتفاقاتی در جهان رخ داده است. در یکی از کلاس های بحث مان درباره زیگموند فروید، فردریک تیلور و چارلز داروین، یکی از دوستان دانشجو پرسیدند چطور این ها همگی در یک دوره بودند؟ این دوره چه دوره ای است؟ این دوره، دوره ای است که ماشین بخار تازه اختراع شد و آرام آرام که به جلو می آییم تاثیر خود را بر نهادهای اجتماعی، فکری و فرهنگی می گذارد و نهایتا وقتی به این سال ها نگاه می کنیم تا ابتدای قرن بیستم، افرادی را می بینیم که حرف های بزرگی برای گفتن دارند و همگی از بنیان گذاران رشته های مختلف معارف بشری به ویژه در علوم اجتماعی هستند. از یک طرف زیگموند فروید، از یک طرف داروین، از یک طرف کسانی چون اسمیت یا جامعه شناسانی مثل آگوست کنت را داریم که تحولات عمیقی را ایجاد کرده اند.
تحولی در پیش است
دقیقا من این را احساس می کنم که تاریخ تمدن بشری یک ورق دیگر می خورد. با این ورق خوردن، اتفاقات زیادی رخ می دهد و خواهد داد. ما اگر به سال های 1910، 1920 و 1930 نگاه کنیم، می بینیم این تحولات پشت سر هم اتفاق می افتد. به تعبیر الوین تافلر وقتی یک پارادایم می خواهد جای خود را به پارادایم دیگر بدهد، درد عظیمی همانند مادری که می خواهد نوزادی را متولد کند اتفاق می افتد. من تصور می کنم جامعه مستعد به بارآوردن یک فرزند نو است. پیش از ما نظریه پردازان بزرگی چون کاستلز، وبستر و فوکو نوید چنین جامعه ای را داده اند که چنین جامعه ای در حال شکل گیری است. این جامعه در تمام ابعاد تغییرات را به خودش خواهد دید. در برخی جاها نیز این تغییرات بسیار دردناک است اما باید بپذیریم که این درد تا زمانی که این نوزاد پا به عرصه بگذارد، اجتناب ناپذیر است.
در مدیریت رسانه شاید کار یک مقدار سخت تر باشد چرا که در عین حال مدیریت رسانه خودش در صحنه است. زمانی که من به فکرم رسید رشته مدیریت رسانه را در ایران راه اندازی کنیم، با یک مطالعه سطحی به این نتیجه رسیده بودم که زمانه در حال گذر است و ما باید ندای زمانه را بشنویم. یادی از ابوالفضل بیهقی، ادیب و مورخ نام آورمان بکنیم که تاریخ گران سنگ را نوشتند. اوج سخن را در داستان حسنک وزیر مطرح می کند در توصیف صحنه ای که حسنک را به دار آویختند و سرش را جدا می کنند. اگر می توانید با توجه به حرف های امروز من دوباره این قسمت از داستان را نگاهی کنید. بیهقی به نوعی درد من و شما را در حال حاضر داشته است. بیهقی می نویسد: 'زمانه به ندای بلند صدا در داد و کس ندای زمانه نشنید' و بعد پیشگویی ها وپیش بینی های خود را می نویسد که اگر ندای زمانه را نشنویم چه بر سرمان می آید و متاسفانه دوره ابوالفضل بیهقی به ندای زمانه جواب ندادند. 70 سال بعد حمله مغول به آنها یاد داد که می بایستی پیش گیری و توجه می کردند و ندای زمانه را می شنیدند.
حال می بینیم که همه چیز در حال دگرگونی است. هر روز صبح که بیدار می شوید یک سری تغییرات را می بینید. بزرگان رسانه ای (practical media man) که در این جمع هستند شاید ماه تا ماه و سال تا سال منتظر بودند که خبری برسد ولی الان ساعت به ساعت تغییراتی اتفاق می افتد. هر روز و هر شب حرکت بزرگی اتفاق می افتد. این حرکت به نظر من همان دردی است که مادر قبل از تولد فرزند متحمل می شود تا زمان تولد فرا برسد. این نوزاد باید پا به عرصه بگذارد و ما باید زمینه را برایش مهیا کنیم.
رسانه های آینده، به کجا می روند؟
جامعه ای که مدیریت رسانه می خواهد در آن شکل بگیرد چگونه جامعه ای باید باشد؟ این جامعه یک جامعه حساس است. جامعه بشری هر لحظه با تحولات و دگرگونی ها روبرو است. تکنولوژی به این جامعه توانمندی عظیمی داده است. توانمندی که چند سال پیش غیر قابل تصور بود. تکنولوژی همینطور تغییر پیدا می کند و دست انسان ها گشوده تر می شود. من گاهی وحشت میکنم که این توانمندی که امروز بشر پیدا کرده است بطور مثال شبکه های اجتماعی در حال حاضر اگر با یک اخلاق رسانه ای توام نشود، می دانید چه به روز ما خواهد آمد! هیچ فکر کرده اید که الان این توانایی را حتی یک بچه 10 ساله نیز دارد که اگر خوب کار با این ابزار را بشناسد (که همینطور است) و عکس ها، تفسیر ها و تعبیرهای خاصی را از یک فرد بگذارد، نه تنها یک خانواده بلکه می تواند یک کشور را به تباهی بکشاند. اینجاست که شأن مدیریت رسانه خودش را نشان می دهد. حال این مدیریت رسانه چه کار باید انجام دهد؟ آیا باید بنشیند و ناظر باشد؟ آیا همه چیز را باید از چشم دولت ببینیم؟ آیا دولت توانایی لازم را برای کنترل این ابزار دارد؟ من دقیقا خاطرم هست چند سال پیش که ماهواره و دیش های ماهواره ای آمدند، همه نگران بودند که چه کنیم! در نهایت باید خود را با تکنولوژی وفق داد و ببینید که چه باید بکنید وگرنه الان شاهد هستید تلویزیون هایی آمده اند که دیگر نیاز به دیش ماهواره ندارد و پیام ها را انتقال می دهد. اولین انتقاد را به خودم دارم که به عنوان یک معلم رسانه چه کار باید بکنم؟ چطور آمادگی لازم را در این جامعه ایجاد کنم؟ برای اینکه این جامعه بتواند از مزایای این تکنولوژی بهره مند شود و تا آنجا که می تواند عیب های آن را از خود دور نگه دارد. در غیر این صورت جامعه دچار مشکل خواهد شد. پس مدیریت رسانه در حال حاضر در چنین فضایی است. من همیشه حرفم این بوده و هست که رشته مدیریت رسانه یک رشته Interdisciplinary یا میان رشته ای است و کسی که وارد این رشته می شود می بایست یک فرد چند بُعدی باشد که ابعاد مختلف علوم و فنون را فرا گرفته باشد و البته این کار بسیار دشواری است ولی غیرممکن نیست. من همیشه پیوند و هویت خودم را با رشته علوم اجتماعی دیده ام. حال ما باید با رشته های دیگر علوم اجتماعی نظیر جامعه شناسی، فلسفه، مردم شناسی، روان شناسی، روان شناسی اجتماعی، اقتصاد، آمار و سایر رشته ها پیوند داشته باشیم. در واقع، ما همیشه ریزه خوار خرمن دانش آنها بوده ایم و اگر جایی این ها را با هم ممزوج کنیم و چیزی بیرون بکشیم، موفق بوده ایم. الان دغدغه دانشگاه های مطرح جهان که روی مدیریت رسانه کار می کنند نیز همین است. پارسال که من در دانشگاه تگزاس بودم و رساله ها را بررسی کردم و با اساتید نیز صحبت کردم می گفتند ما تمام تلاشمان این است که contribution خودمان را به دیگران اثبات کنیم. در اینجا من تریبون را مناسب می بینم که به دانشجویان حاضر در این کنفرانس بگویم که با رشته مدیریت رسانه اینگونه برخورد کنیم. ما از بقیه رشته ها وام گرفتیم و خواهیم گرفت و قطعا چیزی به آنها اضافه خواهیم کرد. من برای آینده رشته مدیریت رسانه خوشبین هستم. من معتقدم که بچه های ما کار خودشان را می کنند. در نظر داشته باشید ما الان در حالت گذار هستیم. آن درد را احساس می کنیم و آرام آرام این نوزاد مدیریت رسانه پا به عرصه وجود خواهد گذاشت و برای قرن 21 به طور یقین دست آوردهای خوبی را خواهد آورد. یعنی شما باید مسایل پیرامون خود را تجزیه و تحلیل کنید و برای آن راهکار ارایه دهید. مقوله هایی مانند تلاطم های سیاسی، دشواری های اقتصادی، بیتوجهی های اجتماعی و گسست هایی حاصل شده است. در بسیاری از جاها انسان ها از دایره انسانیت متاسفانه پا به بیرون گذاشته اند و باید رسولان و پیامبرانی بیایند و پیام های لازم را بدهند.
رسانه و مدیریت دنیای آینده
مرحوم مظفر شریف یکی از بنیان گذاران مکتب شیکاگو و استاد دانشگاه شیکاگو هستند. استاد روان شناسی اجتماعی که بسیاری از نظریه پردازهای مدیریت و ارتباطات در دهه های 1940 و 1950 از دانشجویان ایشان بوده اند. ایشان به جامعه اعتقاد بالایی داشت و معتقد بود همه این علوم باید طوری تدوین و تنظیم شوند که جامعه بشری را منسجم تر کنند. دقت بفرمایید این انسجام اجتماعی جامعه بشری به معنای وسیع کلمه است نه یک جای بخصوص. در یکی از سخنرانی های ایشان یکی از حضار و مستمعین پرسیدند تفاوت جامعه و جمعیت چیست؟ جایی که صحبت از Society و crowd می کنید. 'مرحوم مظفر شریف پای تخته می رود و با گچ یک تعداد نقطه می گذارد و تعدادی از این نقاط را پر رنگ تر می کند و سپس به هم وصل می کند. در نهایت یک شش ضلعی به وجود می آید. می گوید این شش ضلعی و نقاط آن جامعه هستند'. دقیقا من می خواهم بگویم که شأن مدیریت رسانه این است که باید این نقاط و جمعیت را به جامعه تبدیل کند. در جامعه سرها باید به هم متصل شوند یعنی با هم اشتراک داشته باشند. اشتراک جامعه بشری متاسفانه سست شده است. یک جاهایی از دنیا مردم پرخوری می کنند و جاهای زیادی مردم از گرسنگی تلف می شوند. این همت و همبستگی وجود ندارد که این گرسنگان را به نوعی از گرسنگی نجات داد.
یکی از رسالت های مدیریت رسانه باید این باشد که جهانی فکر کنیم. این مسایل فقط در کشور ما نیست. ممکن است در سطح محلی و منطقه ای یک سری کاستی هایی وجود داشته باشد اما کاستی اساسی در جامعه بین المللی است. در جامعه بین المللی مکانیزم ها از دست رفته و پارادایم گذشته دیگر نمی تواند جوابگو باشد بنابراین پارادایم جدید را باید جایگزین کنیم. پارادایم جدید اگر بخواهد جایگزین شود، مدیریت رسانه باید در آن نقش پر رنگی ایفا کند. بنابراین جایگاه و شأن مدیریت رسانه اینجا خود را نشان می دهد.
دکتر فرهنگی در پاسخ به سوال یکی از حضار که گفتند باید این کنفرانس در جامعه و بین دست اندرکاران این حوزه به نوعی منعکس شود و همچنین افرادی باید در رسانه ها کار کنند که تخصص لازم را داشته باشند، اضافه کردند: فرمایش شما کاملا درست است، منتهی یک نکته را باید بگویم که ما در سرزمینی زندگی می کنیم که فرهنگ و پیشینه خاص خود را دارد. در اینجا بحث مدیریت به معنای عام کلمه است که شاید برخی مدیران در جایگاهی هستند که نباید باشند. در وهله اول باید روی خودمان کار کنیم. انجمن مدیریت رسانه متشکل از عزیزان و دانشجویان مدیریت رسانه فعالیت خود را آغاز کرده است و باید آرام آرام در جامعه جا بیافتد. سال ها پیش پدر و بنیان گذار جامعه شناسی ایران مرحوم دکتر غلامحسین صدیقی در دانشگاه تهران مشغول بودند. از ایشان سوالی پرسیدیم که شما که زحمت کشیدید و جامعه شناسی را در ایران آوردید آیا تاثیری هم داشته است؟ ایشان گفتند: 'بگذارید دو یا سه دهه بگذرد'. توجه داشته باشید مفاهیم عقلی باید به تدریج و آهسته جای خود را باز کند. الان به مفهوم عمیق صحبت دکتر صدیقی پی بردم. رشته جامعه شناسی بزرگانی را در گرایش های مختلف پرورش داد. بقیه رشته ها هم کم و بیش همین داستان را دارند. مدت ها طول می کشد تا تغییر اتفاق بیافتد. این بستگی به موضوع و نوع جامعه دارد که چه مقدار این تغییر را بپذیرند. ابتدا باید از راس هرم شروع شود تا آرام آرام حرکت به سمت پایین هرم شکل بگیرد. من سال 1362 در دانشگاه های آمریکا آموزش می دادم. رییس قوه مجریه وقت در ایران از من خواستند تا مدیران آموزش ببینند و ما از رده معاونین وزرا کار را شروع کردیم. خداوند با ما یار بود و کلاس ها مفید واقع شد. نهایتا به جایی رسیدیم که تمامی سازمان های دولتی خواهان آموزش مدیران شدند. بنابراین باید حرکت را شروع کنیم و شکل گیری همین انجمن و برگزاری دوره های آموزشی در نهایت خواسته ما را محقق می کند.
دکتر علی اکبر فرهنگی سخنان خود را با این جمله از کنفوسیوس به پایان رساندند:
'اگر از حاصل کار خود می خواهید یک سال بهره بگیرید، غلات بکارید. اگر از حاصل کار خود می خواهید ده سال بهره بگیرید، درخت بکارید. اگر از حاصل کار خود می خواهید صد سال بهره بگیرید، انسان تربیت کنید'.