در یک رسانه به مفهوم واقعی، این زبان است که نقش اصلی را ایفا میکند...
زبان به عنوان یک پدیده ارتباطی درواقع یک رسانه است؛ مقولهای که مفهوم و مدلول مورد نظر انسان را به مخاطبش میرساند. حال در یک رسانه به مفهوم واقعی، این زبان است که نقش اصلی را ایفا میکند.
زبان مقولهای بسیار مهم در زیست انسان است که در طول قرنها اشکال مختلف به خود گرفته است. از نگارههای روی دیوار غارها تا گفتار و سخنی که در شکلی روشمند بر زبان بشر جاری میشود. هرچند زبان را باید فراتر از گفتار دانست. زبان ناشنوایان شاهدی بر این سخن است. درواقع زبان اشاره سیستم زبانی کاملی است که در تعامل حرکات دست سخنگو و چشم مخاطب شکل میگیرد. اما به هرحال زبان گفتاری در زبانشناسی اهمیت بسیار دارد. این زبان وارد حوزه نوشتار و دیگر ابزارهای ارتباطی میشود و سازوکارهایی پیدا میکند. میتوان گفت خود زبان به عنوان یک پدیده ارتباطی درواقع یک رسانه است؛ مقولهای که مفهوم و مدلول مورد نظر انسان را به مخاطبش میرساند. حال در یک رسانه به مفهوم واقعی، این زبان است که نقش اصلی را ایفا میکند.
زبان رسانه همواره مورد توجه زبانشناسان به ویژه زبانشناسان کاربردی و جامعهشناسان بوده است. از دلایل این توجه میتوان به این مقوله اشاره کرد که رسانهها منبعی از دادههای زبانی برای مقاصد پژوهشی و آموزشی هستند، ضمن اینکه از جمله نهادهای مهم زبانیاند که آنچه ارائه میدهند بخش مهمی از زبان مورداستفاده مردم است. رسانه استفاده از زبان و نگرش یک جامعه گفتاری را منعکس میکند و حتی شکل میدهد. همچنین رسانه میتواند منبع اصلی یا حتی تنها منبع مدلهای بومیزبان برای زبانآموزان زبان دوم قرار گیرد. (see: Bell, 2008)
روشهای استفاده از زبان در رسانهها به خودی خود جالب هستند؛ برای مثال نحوه استفاده از لهجهها و زبانهای مختلف در تبلیغات، شیوه بهرهگیری روزنامههای تبلوید[1] از زبان یا نحوه استفاده شخصیتهای رادیویی از زبان برای تصویرسازی برای مخاطب ناشناس.
رسانهها نهادهای اجتماعی مهمی هستند که به ارائه و انعکاس فرهنگ، سیاست و زندگی اجتماعی میپردازند و به آنها شکل میدهند. گفتمان رسانهای، هم از جهت آنچه درباره جامعه بیان میکند و هم از جهت مشارکت کردن در نهاد جامعه اهمیت دارد. (ibid) جالب اینکه سبک رسانهای بیشتر از سبک هنری و داستانی، بر شرایط عمومی زبان تأثیر مینهد؛ (see: rusenskaya & Kulikova, 2018) زیرا ارتباط عموم مردم با رسانههایی چون مطبوعات، رادیو تلویزیون، رسانههای اجتماعی و مانند آن بیشتر است.
زبانشناسی رسانه
زبان به عنوان یک ابزار ارتباطی اهمیت بسیاری دارد و علم زبانشناسی علاوه بر تمرکز بر حوزه زبان، وارد حوزههای دیگر نیز میشود و صورتی بینارشتهای مییابد. زبانشناسی رسانه یکی از این صورتهاست. زبانشناسی رسانه به مطالعه زبان در حوزه رسانه یا ارتباطات جمعی مدرن ارائه شده توسط رسانههای چاپی، سمعی و بصری و دیجیتال میپردازد. زبانشناسی رسانهای زیرمجموعهای از زبانشناسی است که مشابه سایر رشتهها مانند زبانشناسی اجتماعی، زبانشناسی تکوینی، زبانشناسی حقوقی، زبانشناسی سیاسی و غیره است. پذیرش زبانشناسی رسانه بهعنوان شاخهای خاص از زبانشناسی، زمینه بسیاری از پژوهشهای میانرشتهای زبان رسانه را فراهم میسازد. موارد زیر را میتوان از برجستهترین موارد برای تحقیق در این حوزه به شمار آورد:
نسبت اجزای کلامی و سمعی و بصری در زبان رسانه
مطابقت متون رسانهای با ایدههای ارتباطات بومشناسی
گسترش هنجارهای اخلاقی-زبانی از طریق رسانهها
پیوند هنجارهای سیستمی و بافتی در نظام رسانههای جمعی (ibid)
نقش و کاربرد زبان در رسانه
زبان رسانه که احمد سمیعی گیلانی، مترجم، نویسنده و عضو پیوسته فرهنگستان زبان فارسی آن را زبان ژورنالیستی میخواند، باید زبانی بهروز، عامالمنفعه، نزدیک به محاوره، پویا، متنوع، موجز، پیراسته و... باشد. البته گاهی این زبان، علاوه بر انحرافهای زبانی، با انحرافهای سبکی، ساختاری و اجرایی نیز همراه است. هرچند برخی از پدیدههای زبانی در رسانه خطای قاموسی یا دستوری محسوب میشوند، با ضرورتهای ناشی از سازوکار ارتباطی توجیهپذیرند؛ اما به هر روی این انحرافها هم به برقراری ارتباط با مخاطبان صدمه وارد می کنند و هم اینکه عمومیت مییابند (رک: سمیعی، 1382: 3 و 10) و این به نفس زبان آسیب میزند. زبان در رسانه اهمیت مهمی دارد و از همین روست که حوزه نوینی با نام زبانشناسی رسانه به میدان آمده است.
زبانشناسی رسانه بر استفاده از زبان در رسانه تمرکز دارد؛ ضمن اینکه با توجه به نقش زبان در ارتباطات جمعی، رابطه بین زبان و مردم را بررسی میکند. زبانشناسی رسانه به مطالعه رسانههای سنتی (برای مثال روزنامهها) و رسانههای دیجیتال (مانند سایتهای رسانههای اجتماعی) میپردازد. رسانهها منبع مهم و مؤثری برای یادگیری اطلاعات و واژگان جدید هستند و از طریق رسانهها میتوان به بسیاری از اطلاعات مهم مانند اخبار دسترسی یافت. زبان رسانهها در زندگی ما جریان دارد زیرا بسیاری از چیزهایی که هر روز میخوانیم و میشنویم برخاسته از این زبان است. علاوه بر این رسانهها سرگرمیهایی مانند فیلم و موسیقی برای ما فراهم میکنند. زبانشناسی رسانه با نشانهشناسی پیوند دارد؛ مطالعه نشانهها و نمادها و چگونگی تفسیر آنها.[2]
گونهشناسی زبان رسانهای
انواع مختلف زبان رسانه عبارتند از:
نوشتاری
بصری
شنیداری
کلامی (شفاهی)
غیر کلامی (حرکات، حالات چهره و زبان بدن)
گاه میتوان از بیش از یک نوع زبان رسانهای در یک رسانه استفاده کرد. برای مثال تلویزیون برای انتقال معنا از ترکیبی از انواع مذکور بهره میبرد. [3]
زبان ارتباطات جمعی
زبان ارتباطات جمعی به متون مختلفی اطلاق میشود که رسانههای جمعی آنها را تولید و بین عموم توزیع می کنند. (از کتاب و نشریات و و رادیو و تلویزیون و فیلم پوسترهای تبلیغاتی و بیلبوردها گرفته تا رسانههای دیجیتال) رسانههای جمعی نیز به انواع فناوریها اطلاق میشود که از طریق ارتباطات جمعی به مخاطبان گستردهای میرسد. هر نوع وسیله ارتباط جمعی از یک یا چند گونه زبان رسانهای برای انتقال معنا استفاده میکند.
مدل خطی ارتباطات
انتقال زبان در رسانهها را میتوان از طریق مدل ارتباطی که به آن «مدل خطی» میگویند، دریافت. این مدل که در سال 1949 توسط کلود شانون و وارن ویور[4] ایجاد شد، نحوه ارسال اطلاعات در یک مسیر واحد، از یک فرد/مکان به دیگری را توصیف میکند. در این مدل، اطلاعات از سوی رسانهها برای عموم مردم ارسال میشود. این مدل پنج عنصر را دربرمیگیرد:
فرستنده؛ پیام توسط یک منبع اطلاعاتی ارسال میشود.
رمزگذار؛ پیام به سیگنال تبدیل می شود
کانال؛ سیگنالها از طریق یک رسانه منتقل میشوند.
رمزگشا؛ سیگنالها تفسیر میشوند.
گیرنده؛ پیام توسط مخاطب دریافت میشود. [5]
موارد مذکور یادآور نظریه رومن یاکوبسن[6] زبانشناس روسی درباره کارکرد پیام است. یکـی از دستاوردهای مهم مکتب زبانشناسی پراگ، مطالعات یاکوبسن دربـاره الگـوی ارتباطـی و نیـز قطبهـای ارتباطـی و مجـازی زبـان است. نظریه ارتباطی یکی از مباحث کاربردشناسی زبان است که زبان و شیوه کاربست آن در فرایند ارتباط بررسی میشود. در این فرایند عناصر ششگانهای حضور دارند که دو رکن گفته گوینده و نیز دریافت کننده از عناصر کلیدی آن است که ارتباط بدون آنها بیمعناست. گوینده با استفاده از رمزگان مشترک بین خود و گیرنده، پیامی را در خصوص امری فراتر از متن و از مجرای ارتباطی خاص به گیرنده انتقال میدهد. یاکوبسن برای این شش مورد کارکردهایی در نظر دارد که عبارتند از:
کارکردِ عاطفی:[7] معطوف به فرستنده است. پیامهای زبانی کارکرد عاطفی دارند که معطوف به فرستنده پیام باشند. درواقع میتوان گفت پیامِ زبانی کارکرد عاطفی دارد که به عواطف یا اطلاعاتی از سوی نویسنده پیام ارجاع داشته باشد. مثلاً در جمله «امروز حس خیلی خوبی دارم» گوینده عواطف خود را بیان میکند.
کارکردِ القائی یا ترغیبی:[8] معطوف به گیرنده (مخاطب) است و موجود در پیامهای زبانی که فرستنده قصد ترغیب مخاطب یا گیرنده را به انجام کاری یا طرح اندیشهای داشته باشد. برای نمونه جملات خواهشی و امری: «لطفاً تکالیفت را انجام بده و آن را به من نشان بده.» این گونه پیامها معطوف به مخاطبند و ترغیب او به کاری یا القای امری به او.
کارکردِ ادبی یا زیباشناسانه:[9] معطوف به پیام (متن یا اثر هنری) هستند. به این کارکرد، شعری هم میگویند و آن وقتی است که قصد زبان امر ادبی و زیبایی کلام باشد. این نوع پیامها معطوف به خود پیام هستند و به خودشان ارجاع دارند. برای مثال شعر چنین کارکردی دارد: بیان زیبایی خودش:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
البته باید گفت شعر معمولاً کارکرد عاطفی، ارجاعی و ترغیبی هم دارند اما کارکرد اصلی آن شعری است.
کارکردِ ارجاعی:[10] این کارکرد همان کارکردِ معنادهی است. وقتی پیام قصد دارد به معنایی ارجاع دهد؛ معنایی که نه به حس و عاطفه فرستنده یا گیرنده مربوط است و نه لزوماً زیباست. (متون علمی)
کارکرد فرازبانی:[11] این کارکرد به پیامهایی تعلق دارد که مختص دستور همان زبانند و به ساختار زبان ارجاع میدهند و درواقع معطوف به ساختار هستند. برای مثال این کارکرد در نقد ساختگرا و نقد نشانهشناسانه دیده میشود. در این نوع نقد کمتر به ارزیابی آثار و طبقهبندی آن به خوب و بد پرداخته میشود و مسئله اصلی کشف ساختار و دستور زبان موجود در اثر است.
کارکردِ همدلی:[12] این کارکرد معطوف به همدلی مخاطب است. برای مثال در جملاتی که به خود تماس یا ارتباط ارجاع میدهد. مثلاً «چیزهایی را که گفتم متوجه شدی؟»[13]
میتوان گفت بحث تفسیر سیگنالها که در مدل خطی ارتباطات مطرح است، با بحث کارکرد در نظریه ارتباطی یاکوبسن نزدیکی دارد؛ همانطور که در نظریه یاکوبسن تحلیل متن برای دریافت کارکردها مهم است. هنگام تجزیه و تحلیل یک متن رسانهای، مهم است دلالتهای معنایی را در نظر بگیریم. دلالتها اهمیت بسیاری دارند. برای مثال در صنعت تبلیغات که توسط یکی از اشکال رسانهای ظاهر میشود این دلالتهای معنایی اهمیت بسیاری مییابند. زیرا معانی عمقی و مدلولها باید به صورت دقیق از دل دالهای موجود استخراج شود. از این روست که آشنایی با علم بلاغت در این صنعت اهمیت بسیار دارد.
گای کوک[14] در مقدمه کتاب گفتمان تبلیغات[15] مینویسد که تبلیغات و گفتمانهای همراهش مدام در حال دگرگونی است؛ همانطور که رسانهای که آن را به تصویر میکشد نیز همواره دگرگون میشود. تبلیغات در کاربرد زبانی خود چندوجهی است و می تواند از نوشتار، گفتار و شعر به صورت مجزا یا ترکیبی بهره بگیرد. ضمن اینکه از فرازبان (رفتار معنادار همراه زبان مثل کیفیت صدا، ژستها، حرکات صورت و دست و تماس در گفتار و انتخاب نوع و اندازه حروف در نوشتار) و تلویحات فراکلامی و درونکلامی استفاده خلاقانه و گسترده میکند. (کوک، 1377 :94 و 65) این نشان از اهمیت بحث زبان در رسانه دارد و نیز کارکرد برجسته آن در تبلیغات. ضمن اینکه زبان رسانه میتواند روی زبان تکتک افراد جامعه از جمله کودکان تأثیر بگذارد. گاهی تکیه کلامهایی از جانب رسانه بر زبان مردم عارض می شود که حتی وارد فرهنگ لغت نیز میشود. اصطلاح پاچهخاری یکی از این نمونههاست که از رسانه تلویزیون (سریال شبهای برره) وارد فرهنگ زبان فولکلور شد و ثبات هم یافت.
رسانه و زبان کودکان
رسانهها ابزاری مهم برای ارتباط با کودکان هستند. کودکان در پیوند نزدیک با رسانههای دیداری و شنیداریاند. زبان هم ابزاری مهم برای ایجاد ارتباط با کودک و آموزش اوست؛ بنابراین نوع زبان رسانهها اهمیت بسیاری دارد. مریم جلالی در مقالهای با نام «زبان رسانه در معبر ارتباط با کودک» به این مقوله میپردازد. مسئله نویسنده این است که رسانهها چگونه از زبان به عنوان ابزار ارتباطی برای پیوند با کودکان بهره میگیرند؟ از دید این مقاله رسانهها باید از زبان درخور و مناسب برای ارتباط با کودکان بهره بگیرند. درواقع با استفاده درست و رعایت تناسب زبانی رسانهها با زبان کودک، مقوله آموزش، حذف سلامت زبان، وحدت زبانی و همسانسازی کلامی به نتیجه مطلوب میرسد. درحالی که اگر رسانهها درین باره درست عمل نکنند، نتایج نامطلوبی از نظر ارتباط کلامی و زبانی با کودکان به بار میآید. این نتایج نامطلوب خود را در ساختهای نادرست دستورزبانی و نیز تخریب لهجه و گویشهای زبانی نشان میدهند. درواقع رسانه علاوه بر جلوگیری از انتقال مفاهیم ناپسند به کودکان، باید بسترهایی برای ایجاد فرهنگ زبانی درست مهیا کند. (رک: جلالی، 1391: 43 و 53) اینکه در ایران چنین اتفاقی افتاده یا خیر، نیاز به بررسی دارد. در این باره آموزش و پرورش یاید در ارتباط و همسویی با رسانههای کودک قرار بگیرد و راهکارهای تخصصی را در نظر بگیرد. خصوصاً امروز که کودکان بسیار درگیر فضای مجازی و رسانههای اجتماعی هستند و حتی امر آموزششان نیز از این مقوله مستثنی نمانده است.
تأثیر رسانههای اجتماعی بر زبان
امروزه رسانههای اجتماعی بیش از دیگر رسانههای موجود با زندگی افراد گره خوردهاند. نفوذ این رسانهها به حدی است که روی نرم زبانی کاربران، خصوصاً نوجوانان و کودکان اثر میگذارند و این اثرگذاری موجب نگرانی گروهی از اهل زبان شده است. اینکه آیا یک زبان با پیشینه غنی خود تا چه میزان تحت نفوذ این رسانههاست نیاز به بررسی و تحقیق بنیادین دارد. زبان فارسی قرنها تحت نفوذ زبان عربی و ترکی بوده و حکومتهای غیرفارسی زبان بر ایران حکم میراندهاند اما به هر روی با وجود تأثیرپذیریهای بسیار به سلامت از بحرانهای زبانی بیرون آمده است. می توان گفت همین تاثیرپذیریها به پویایی زبان ما غنا بخشیده است. اما بحث رسانههای اجتماعی موضوع دیگری است.
ثمی فاضل[16] در مقالهای به مسئله تأثیر رسانههای اجتماعی بر زبان میپردازد. او معتقد است رسانههای اجتماعی از طرق مختلف سبک زندگی افراد را در حوزههای ارتباطی، آموزشی و علمی تغییر داده و به برقراری ارتباط و تعامل افراد با هم کمک کردهاند. در عصر جهانی شدن، بسیاری از مردم رسانههای اجتماعی را جزء ضروریات مهم زندگی خود قلمداد می کنند. اما این رسانهها روی زبان و تغییرات آن اثرگذارند. به عقیده فاضل رسانههای اجتماعی تأثیرات مثبت و منفی روی زبان دارند. از تأثیرات مثبت میتوان به ارتباطگیری آسان افراد با هم اشاره کرد. رسانههای اجتماعی درین باره اغلب میتوانند مفید باشند و به زبان ارزش مثبت بدهند. به عنوان مثال، هنگامی در مکالمههایی که در رسانههای اجتماعی صورت میگیرد، برای درک بهتر و دادن پاسخ سریعتر کلمات جدیدی به فرهنگ لغت افزوده میشود. درواقع بسیاری از افراد با استفاده از این نوع ارتباط سعی در ایجاد یک راه کوتاهتر برای پیوند با یکدیگر دارند. درین باره میتوان به نشانههای اختصاری، شکلکها، تصاویر و نمادها اشاره کرد و این تأثیر نشان از تأثیر مثبت رسانههای اجتماعی بر زبان دارد. البته در استفاده از زبان تصویری در رسانههای اجتماعی اختلاف نظر وجود دارد. به عقیده برخی زبان تصویری و ایموجیها به بیان احساسات کمک میکنند و عدهای هم خیر و این به تفاوت نسلی و تفاوت سلایق جوانترها نیز بازمیگردد. نسل جدید بر استفاده از این نوع زبان تأکید بیشتری دارد. (see: Fadil, 2021)
اما درباره تأثیرات منفی این رسانهها بر زبان میتوان به مسئله انحراف از زبان و دستور معیار اشاره کرد. در زبانی که در رسانههای اجتماعی جریان دارد، اتفاقاتی افتاده که موجب نگرانی برخی اهل فن شده است. برای نمونه در زبان فارسی غلطهای دستور زبانی و نگارش بسیاری در فضای مجازی مشهود است. استفاده از «های کسره» یکی از این نمونههاست و کاربران در جایگاه زبانی که نیاز به «ها» نیست از آن استفاده میکنند و بیم آن میرود که استفاده از این ها تبدیل به یک معیار شود. درواقع فقر زبانی و شاید هم بیتوجهی و شتاب سببساز موارد اینچنینی است. اینکه کاربر به لغزشهای زبانی دقت کند و سعی در رفع آنها داشته باشد خود مقوله پراهمیتی است که نهادهای صاحب امر باید درباب آن تمهیداتی بیندیشند.
فاضل نیز در مقاله خود به تأثیرات منفی رسانههای اجتماعی بر زبان اشاره میکند. تغییر شکل کلمات و انحراف از زبان مادری از مواردی است که بدانها اشاره میشود. علاوه بر این، اشتباه در استفاده از گرامر و بیان نادرست، کاربرد کلمات عامیانه و مخفف و نیز کوتاه کردن برخی از کلمات از جمله این موارد است. فاضل به مسئله کمبود وقت در جهان مدرن اشاره میکند و شتاب افراد و اینکه مردم فرصت کافی برای اندیشه درباره استفاده صحیح از زبان ندارند. برای مثال، کاربران اینستاگرام و فیس بوک برای کوتاه کردن کلام کردن از هشتگ استفاده میکنند. اینها باعث نقصان معنا میشود و همه مردم آن را درک نمیکنند. خصوصاً افراد مسن نمیتوانند این نوع ارتباطات را درک کنند و کاربران در استفاده صحیح از زبان به دام تنبلی میافتند. اینجاست که به ریشههای زبان آسیب میخورد. (ibid)
گفتههای فاضل در باب زبان فارسی هم مصداق دارد. میتوان گفت تأثیرات منفی رسانههای اجتماعی بر زبان بیشتر از تأثیرات مثبت آن است. به هر روی وقتی مقولهای از زبان در این رسانهها آسیب میخورد، گاه تبدیل به یک معیار میشود و بسیاری از کاربران سعی در استفاده از آن کنند. درواقع این دنیای غیرواقعی روی زبان واقعی تأثیر مخرب دارد. هرچند باید افزود گاه نیز همین رسانهها به پویایی زبان کمک میکنند. برای مثال برخی مفاهیم پرکاربرد در حوزه اینترنت و رسانههای اجتماعی با همکردهای فارسی ترکیب میشوند و افعال جدید برمیسازند. این شاید به مذاق برخی ادبا و دستوردانان خوش نیاید اما به هر حال ترکیب جدیدی به زبان ما افزوده میشود و این نشان از زایایی زبان دارد. مصدر شیر کردن (to share) یکی از این نمونههست که وارد زبان فارسی شده است. برخی هم برای مقابله با این فعل وارداتی دست به عمل زده و «به اشتراک گذاشتن» را به عنوان معادل آن پیشنهاد دادهاند که اتفاقا استفاده هم دارد. خود این مسئله هم نوعی کوشش زبانی است و در ذات خود بسیار مثبت.
پایان سخن اینکه زبان به عنوان یک ابزار مهم ارتباطی در بافتها و گفتمانهای مختلفی که قرار میگیرد و وضعیتهای متفاوتی بر آن عارض میشود. رسانه به عنوان یک بافت از اهمیت بالایی برخوردار است و زبان نیز از مولفههای اصلی آن؛ بنابراین دقت به وضعیت و کاربست زبان در رسانه مهم است. از همین رو هم هست که زبانشناسی رسانه پای در حوزه علم مینهد. یکی از مسائل برجسته در مقوله زبان رسانهای دقت در کاربرد صحیح و بجای زبان در بافت رسانهای است. زیرا رسانه به عنوان یک ابزار قوی اجتماعی بر بسیاری از مقولات از جمله زبان گفتاری تأثیرگذار است. از دیگر سو هم که بنگریم میتوان مقوله زبان را عنصری تأثیرگذار بر نفوذ رسانه روی مخاطبان دانست. درواقع رسانه با یک زبان قوی میتواند اثربخشی بیشتری داشته باشد. پس توجه به امر زبانی در رسانه ضرورت بسیار دارد. ضمن اینکه هر رسانه باید زبان خاص خود را برای ارتباط با مخاطبانش پیدا کند. ارائه الگوهای معیار، رسیدن به یک زبان مشترک در حوزه رسانهای، همکاری نهادهایی مثل فرهنگستان زبان و دانشگاهها با مطبوعات، صداوسیما و دیگر کانالهای ارتباطی در این میان اهمیت بسیاری دارد. حتی واژههای تصویبی فرهنگستان هم بهواسطه رسانههاست که میتواند از جانب مردم پذیرفتهتر شود. زیرا رسانههایی چون مطبوعات و صدا و سیما و رسانههای اجتماعی بیشتر از رسانههایی چون کتاب با مردم پیوند دارند؛ بنابراین توجه به این امر ضروری مینماید.
[1] . تبلوید (tabloid) یک سبک پرطرفدار روزنامهنگاری است که در نشریات اصطلاحاً زرد شایعهپراکن مشهود است. این نشریات به مسائل احساسی و رمانتیک، گزارش حوادث و جنایات و شایعات رایج میپردازند.
[2]. See: Media Linguistics, available at: https://www.studysmarter.de.
[3]. ibid
[4]. Claude Shannon and Warren Weaver
[5]. See: Media Linguistics, available at: https://www.studysmarter.de.
[6]. Roman Jakobson
[7]. emotive function
[8] . conative function
[9] . poetic function
[10]. referential function
[11]. metalingual function
[12]. phatic function
[13]. رک: صفوی، کورش (1390). از زبانشناسی به ادبیات. تهران: سوره مهر، ص 34-40
[14] Guy Cook
[15]. The discourse of advertising
[16]. Thami Fadil
منابع:
جلالی، مریم (1391). «زبان رسانه در معبر ارتباط با کودک»، فصلنامه علمی کودک، نوجوان و رسانه، سال 1، ش 3، صص 57-42.
سمیعی گیلانی، احمد (1382) «زبان رسانهها»، پیک نور، سال 1، ش 3. صص 10-3.
صفوی، کورش (1390). از زبانشناسی به ادبیات. تهران: سوره مهر.
کوک، گای (1377). «گفتمان تبلیغات». ترجمه زینب محمدابراهیمی، رسانه، سال 10، شماره 2، صص 95-82.
Bell, Allan (2008). “Language and the Media”, Annual Review of Applied Linguistics availablt at: https://www.cambridge.org.
“Media Linguistics”, available at: https://www.studysmarter.de.
'Media linguistics: origins, problems and prospects', available at: https://cyberleninka.ru/article
Rusenskaya, L and Kulikova, E (2018). “Media linguistics: origins, problems and prospects”, available at: https://cyberleninka.ru/article
Fadil, Thami (2021). “The effect of social media on the language”, available at: https://www.assahifa.com.