مدیریت سیل اطلاعات در مواقع بحران

مدیریت سیل اطلاعات در مواقع بحران

به دلیل ماهیت همه جا حاضر و اثرات فاجعه‌بار بحران‌های طبیعی، اطلاعات مرتبط با بحرانی مثل سیل باید به راحتی در دسترس باشد و به طور مستمر مورد ارزیابی قرار گیرد تا حداکثر استفاده را برای عموم و متخصصان داشته باشد.

 ابزارهای مبتنی بر وب می‌توانند نیازهای موجود برای اطلاعات عملی را برای تصمیم‌گیری در مورد کاهش خسارت سیل برای سازه‌های جدید و موجود پر کنند.

در زمانه بحران عواملي چون ترس و ناآرامي عمومي باعث مي‌شود تا افراد بيش از پيش به استفاده از رسانه‌ها روي بياورند. با اين همه نمي‌توان گفت كه رسانه جدا از بستر اجتماعي خود عمل مي‌كند. در واقع خود رسانه‌ نيز در عمل دچار تنش‌ها و ناآرامي‌هايي طبيعي مي‌شود. در اين ميان رسانه تحت تاثير عوامل درون و برون‌سازماني نيز قرار دارد.

طبق شرايط پيش آمده ممكن است رسانه‌ها سه نقش زير را پي بگيرند:

  1. رهبري: زماني رسانه نقش رهبري و هدايت‌گر اصلي را بازي مي‌كند كه رهبران سياسي و اجتماعي در عمل به تمامي جوانب كار دسترسي ندارند و در عمل از رسانه‌ها به‌عنوان يك هدايت‌گر بهره مي‌برند.

     زماني كه نخبگان و افراد سياسي نتوانند ابتكار عمل را در يك بحران به دست بگيرند اين رسانه‌ها هستند كه مي‌توانند نقش آنها را عهده‌دار شوند.

    چرا كه از نظر مردم مسئولان به سكوتي منفعلانه و ناشي از ضعف پناه برده‌اند. البته اين اقدام بي‌پاسخ نمي‌ماند و مسئولان سياسي و امنيتي نيز دست به كار مي‌شوند و به بهانه‌هايي چون حفظ مصلحت عامه، بر رسانه‌ها فشار مي‌آورند و جلوي آنها را مي‌گيرند.

     در عمل اين برخورد تضادآميز مي‌تواند به سنتزي مثبت منجر شود و آن ايجاد حساسيت بيشتر در مردم نقاط غيرآسيب‌ديده و همچنين تحريك مسئولان به تلاش بيشتر است.

     
  2. تجاري‌سازي: رسانه‌ها مي‌توانند از دل بحران‌ها و فجايع نيز پول توليد كنند؛ چون گاهي مطالب آنها با المان‌هاي سرگرم‌كننده همراه مي‌شود.

    اين امر توجه مخاطب را بيشتر مي‌كند و توجه مخاطب يعني كسب آگهي و درآمد بيشتر. (مدل اينفوتينمنت يا اطلاع‌سرگرمي). در اينجا توجه رسانه بيشتر از اينكه بر اطلاع‌رساني متمركز باشد، بر وجوه احساسي ماجرا تكيه مي‌كند.

    به این ترتیب، دراماتيزه كردن فاجعه در خدمت افزايش آگاهي قرار مي‌گيرد.(Denzel, 2014) با اين كار، شكل ارتباطات بحران بيشتر به سمت نوعي انعكاس قطبي (سياه و سفيد) پيش مي‌رود در حالي كه بايد در اين مواقع رسانه‌ها بدانند كه چه موضوع‌ها و مسائلي از چشم جامعه مغفول مانده است.

     از طرفي رسانه‌ها به‌گونه‌اي بحران را پوشش مي‌دهند كه گويي پس از پايان پوشش رسانه‌اي و خبري، آن بحران نيز به پايان رسيده است.

    در حالي كه رسانه‌ها بايد پيگيرانه مسائل مربوط به حوادث و بحران‌هاي طبيعي و تبعات ناشي از آن روي محيط زيست انساني و طبيعي را بسنجند و از آن گزارش تهيه كنند. البته در تهيه اين گزارش‌ها بايد تعادلي را حفظ كرد تا مخاطبان «سِر» و بي‌تفاوت نشوند.

     
  3. همكاري: ساختارهاي دولتي و امدادي بدون رسانه‌ها نمي‌توانند وارد حريم زندگي شخصي شهروندان شوند. وظيفه مسئولان حفظ امنيت و رفاه شهروندان است و اين كار در خلاء اطلاعاتي امكان‌پذير نيست. مردم بايد بدانند كي در خطرند و كي خطر از سرشان گذشته است. (خرسند، 1389)
    البته باید شكل پوشش بحران‌ها به‌گونه‌اي باشد كه به ايجاد اعتماد عمومي كمك مي‌كند. رسانه‌ها در اينجا نقش مدرن و نهادي خود را بازي مي‌كنند.

    یادمان باشد كاهش تلفات ناشي از طوفان‌هاي استوايي بنگلادش در دهه 70 از 300 هزار نفر تا سال 94 با كمك هشدارهاي رسانه‌اي اين عدد به كمتر از 1000 نفر رسيد.

    رابطه ميان رسانه و ساختار مديريت بحران به‌گونه‌اي پيش مي‌رود كه جريان اطلاع‌رساني بي‌وقفه، مسئوليت‌پذير و قابل اعتمادي شاهد باشيم. رسانه مكانيزمي طراحي مي‌كند تا از فشار افكار عمومي بكاهد و نوعي صميميت و اعتماد ميان مردم و مسئولان و نخبگان سياسي اجتماعي جامعه به وجود بياورد.
    رسانه می‌تواند با ارائه آموزش براي مردم و نهادهاي امدادرسان مفيد باشد. در ضمن می‌تواند دستورالعمل نحوه مواجهه با بحران را نیز پیش از فاجعه با مخاطبانش در میان بگذارد.

    اینجاست که برانگيختن مردم به كمك‌هاي انسان‌دوستانه و حمايت‌هاي عمومي اهمیت زیادی دارد.


 رسانه در اينجا به شكلي مسئوليت‌پذير نقش نهادهاي كاهنده بحران را مي‌پذيرد و با آنها تعامل مي‌كند و از آن طرف ساختارهاي مديريت بحران نيز با پيچيدگي‌ها و اقتضائات كار رسانه آشنا مي‌شوند.

 

كاري كه رسانه‌ها براي كاهش اثرات و آسيب‌هاي ناشي از بحران‌هاي طبيعي انجام دهند به طور خلاصه مي‌تواند اين موارد باشد:
 

  • آگاه كردم عامه مردم از ميزان خسارت و همچنين تعداد آسيب‌ديده‌ها
  • ايجاد حساسيت در مردم براي ارسال كمك‌هاي بشردوستانه
  • اطلاع‌رساني ناصحيح، نادقيق و ديرهنگام سبب كاهش اعتماد مخاطبان به رسانه مي‌شود.
  • اطلاع‌رساني درباره نجات‌يافتگان و ايجاد حس اميد در بازماندگان
  • آگاه‌سازي مردم درباره نكات پيشگيرانه نسبت به بحران‌هاي طبيعي بعدي
  • اطلاع‌رساني صحيح و شفاف از گسترش شايعه‌ها جلوگيري مي‌كند.

اما رسانه‌ها همیشه کارکردهای مثبتی در بحران ندارند. از جمله کژکارکردهای رسانه می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  • درخواست‌هاي آزاردهنده خبرنگاران: گاهی برخی روزنامه‌نگاران شرایط بغرنج بحران را درک نمی‌کنند و تقاضاهایی آزاردهنده و ناشدنی دارند. نور مناسب می‌خواهند، به وسال حمل‌ونقل احتیاج دارند، برق برای ارسال گزارش می‌خواهند و جایی خلوت برای نوشتن مطلب و می‌خواهند با هر کسی که اراده کنند بتوانند در لحظه مصاحبه بگیرند. همچنین می‌خواهند آزادانه در محل فاجعه دور بزنند که خیلی از مواقع اجابت این خواسته‌ها ممکن نیست.
     
    گاهی خود مسئولان هم از تعداد کشته‌ها و زخمی‌ها بی‌خبرند. در این میان درخواست اطلاعات دقيق از ميزان كشته‌ها ممکن است به جواب نامناسب یا مبهمی منجر شود که در عمل صلاحيت مسئولان با برخی شیطنت‌ها زير سوال می‌رود.
  • تحريف حقايق: حوادث غيرمترقبه پر از ابهام است و تا مدت‌ها معلوم نمي‌شود كه واقعا پشت ماجراها چيست. در اين ميان مسئولان دنبال داده‌ها و خبرنگاران دنبال خبرند و می‌خواهند درام انساني حادثه را بنویسند. اینجاست که در عمل گاهی ناخواسته رسانه‌ها به تحریف اطلاعات دامن می‌زنند.
  • ايجاد افسانه‌هاي ماندگار: یکی از افسانه‌های مرتبط با بحران‌ها که از دل فیلم‌های حادثه‌ای به ذهن مخاطبان راه پیدا کرده مواردی همچون فرار هراس‌آلود مردم یا غارت و چپاول اموال عمومی است. این وقایع خاصیتی دراماتیک دارند و برای جلب نظر مخاطب مناسب. ولی جذب نظر مخاطبان به چه قیمت؟
  • اغراق در گسترش اثرات حادثه: برخی روزنامه‌نگار شيفته‌ی برجسته كردن دراماتيك و مبالغه‌آميز ميزان خرابي‌ها هستند. به جای این کار باید اطلاعات به مخاطب بدهند و بگویند منبع اطلاعات آنان کجاست. اینجاست که فقط نباید روي ساختمان‌ها و تاسيسات تخريب‌شده تمركز کرد. باید علاوه بر این‌ها از مواردی چون امدادرسانی و پیدا شدن زنده‌ها از زیر آوار هم نوشت.
  • مداخله در تصميم‌ها: در حالي كه مسئولان هنوز تصميم مشخصي نگرفته‌اند، رسانه‌ها فشار مي‌آورند كه از جزئيات تصميم آنان با خبر شوند. رسانه‌ها گاهي ممكن است به استمرار طرح‌هاي مقابله با حوادث لطمه بزنند و فرايند تصميم‌گيري مقابله با فاجعه را تغيير دهند. در حالي كه مسئولان سعي مي‌كنند يك مناقشه را با ريش‌سفيدي حل كنند، رسانه‌ها با درز خبر به افكار عمومي پليس را مجبور به برخورد مي‌كنند. (خرسند، 1389)

به این ترتیب می‌بینیم که برای مدیر ارتباط در دوره‌ی بحران رسانه‌ها کارکردها و کژکارکردهای بسیاری دارند. مهمترین وجه عملکرد رسانه‌ها نه در زمانه‌ی بحران که پیش از آن است. این رسانه‌ها باید مسئولان امر را مجاب کنند که پیش از فاجعه موارد ایمنی را جدی بگیرند. در دوره‌ی بحران نیز نباید به قیمت جلب توجه هر شایعه‌ای را پوشش دهند و پس از بحران می‌بایست از درس‌هایی بگویند که در فجایع بعدی می‌تواند به کار بیاید.

 

منابع:

خرسند، مسعود (1387)، «روزنامه‌نگاری بحران: رسانه‌ها و حوادث غیرمترقبه»، فصلنامه‌ی رسانه، شماره‌ی 74، صص 11-47

  • Ghassabi Fateme, Firoozeh Zare-Farashbandi,(2015)'The role of media in crisis management: A case study of Azarbayejan earthquake' International Journal of Health System & Disaster Managment, Vol 3, Issue 2
  • Denzel Porter (2014) Dramatization in Media :Dramatization of Natural Disasters