ارتباطات و توسعه از جمله مباحث جدید در حوزه ارتباطات ،جامعه شناسی و فرهنگ است. توجه به این مبحث اگر چه سابقهای طولانی داردامادر شرایط فعلی به این اعتبار توجه به این موضوع بیشتر شده که تغییرات اجتماعی و فرهنگی ونقش رسانهها در این زمینه اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
ارتباطات و توسعه از جمله مباحث جدید در حوزه ارتباطات ،جامعه شناسی و فرهنگ است. توجه به این مبحث اگر چه سابقهای طولانی داردامادر شرایط فعلی به این اعتبار توجه به این موضوع بیشتر شده که تغییرات اجتماعی و فرهنگی ونقش رسانهها در این زمینه اهمیت بیشتری پیدا کرده است. به نسبت اعتباری که این نقش پیدا کرده، ما شاهد شکلگیری نظریات و انجام تحقیقات متفاوتی در کشورهای گوناگون چه در جهان پیشرفته و صنعتی و چه در جهان در حال توسعه هستیم.
زمانی با این تغییر بسیار خوش بینانه برخورد می شد، یعنی رسانه ها را توانای مطلق در انجام دگرگونی ها در جامعه می دانستند. به مرور زمان نگاه های انتقادی نسبت به نقش رسانه ها در جوامع گوناگون شکل گرفت، از قبیل اینکه آیا رسانه ها واقعا اطلاعات را افزایش می دهند یا افزایش اطلاعات متناسب با زمینه های فرهنگی یا تغییرات مثبت جامعه است یا نه؟ وبالاخره امروز در دورانی به سر می بریم که نظریات بیشتر مبتنی بر نحوه کاربرد رسانه ها و در واقع فناوری های نوین ارتباطات واطلاعات است.
بنابراین ما می توانیم سه نسل از نظریه های ارتباطات و توسعه را از هم تفکیک کنیم. نسل اول نظریات خوش بینانه است که نوسازی را در جوامع مختلف کاملا متاثر از رسانه ها می دانند و برای رسانه ها نقش مثبتی قائل هستند.
نسل دوم نظریات انتقادی هستند و مسائلی از این قبیل را مطرح می کنند که جامعه تحت تاثیر رسانه ها دچار انفعال و مصرف گرایی و تاثیر پذیری انفعالی نسبت به فرهنگ های مسلط می شودو رسانه از نقش آگاه سازی خود دور می شود، یا حتی در سطوح جدیدترش رسانه هانه ها با انبوه اطلاعات و اخباری که می دهند، باعث می شوند که مخاطبان و کاربران دچار سردرگمی در انتخاب شوند. این دسته از نظریات را می توان بعنوان نظریات انتقادی یا طیفی از نظریات بدبینانه به حساب آورد.
نظریات نسل سوم مبتنی بر طرح مباحث جدید است مثل جامعه اطلاعاتی، جامعه شبکه ای، فضای مجازی وب و شتاب و سرعتی که تحولات اجتماعی تحت تاثیر رسانه ها به خود می گیرند.