برخلاف موسسات رسانهای، همه وبلاگها وانمود نمیکنند که روزنامهنگاری میکنند یا با رویدادهای جاری مرتبط هستند. در حقیقت، اکثر وبلاگها شخصیاند و محتوای آنها بیانگر احساسات و تجربیات نویسنده است. طبق تحقیقات موسسه پیو (PEW) فقط 34 درصد از بلاگرهای امریکایی، وبلاگهای خود را نوعی روزنامهنگاری تلقی میکنند، اما همان گونه که لاسیکا (Lasica) اظهار میدارد، هر بلاگری که اتفاقی را شاهد بوده و شرح یا تحلیل میکند، درحقیقت، متعهد به روزنامهنگاری است.
سنخشناسی وبلاگهای روزنامهنگاری
نویسندگان: دیوید دومینگو، آری هینون (David Domingo, Ari Heinonen)
برخلاف موسسات رسانهای، همه وبلاگها وانمود نمیکنند که روزنامهنگاری میکنند یا با رویدادهای جاری مرتبط هستند. در حقیقت، اکثر وبلاگها شخصیاند و محتوای آنها بیانگر احساسات و تجربیات نویسنده است. طبق تحقیقات موسسه پیو (PEW) فقط 34 درصد از بلاگرهای امریکایی، وبلاگهای خود را نوعی روزنامهنگاری تلقی میکنند، اما همان گونه که لاسیکا (Lasica) اظهار میدارد، هر بلاگری که اتفاقی را شاهد بوده و شرح یا تحلیل میکند، درحقیقت، متعهد به روزنامهنگاری است. علاوه براین، پس ازاینکه وبلاگها در موسسات رسانهای مطرح شدند و سخن پراکنی کردند، بعضی از روزنامهنگاران آنها را بهعنوان راهی جدید و آزادتر برای ارتباط با مخاطبینشان پذیرفتند. درپیآن، شرکتهای رسانهای نیز خودشان به بهره برداری ازاین روش بهعنوان نوعی روزنامهنگاری و بهعنوان فضایی برای همکاری و مشارکت کاربران پرداختند.
اگرچه نوشتههای بلاگرها درباره رویدادهای جاری در مقایسه با انتشارات حرفهای روزنامهنگاری متفاوت است، اما معتقدیم که این گروه متفاوت وبلاگها که بعضی از آنها توسط عموم مردم، بعضی توسط روزنامهنگاران حرفهای و بعضی دیگر توسط موسسات رسانهای ایجاد شدهاند، چیزی مشترک دارند که لقب 'وبلاگ روزنامهنگاری' برای آنها را توجیه میکند. گرچه ممکن است که بلاگرها روش مرسوم روزنامهنگاری را دقیقا مراعات نکنند، اما این وبلاگها تلاش دارند رویدادهای جاری را جمع آوری، تحلیل و تفسیر کنند یا نقطه نظر خودشان درباره این رویدادها را به مخاطبان خود انتقال دهند و بدین صورت، عملکرد اجتماعی مشابه با موسسات رسانهای داشته باشند.
درابتدا، وبلاگهای خبری را با طبقهبندی بر حسب رابطهشان با موسسات رسانهای، مورد بررسی قرار میدهیم. بنابراین از یک طرف وبلاگهایی داریم که توسط مردم خارج از شرکتهای رسانهای تولید شدهاند (وبلاگهای شهروندان) و در طرف دیگر، وبلاگهای حاوی نوشتههای رسانهای که توسط روزنامهنگاران حرفهای تولید شدهاند (وبلاگهای رسانهای). در بیناین دو، وبلاگهای مخاطبین قرار دارد؛ مخاطبین می توانند آنها را از طریق امکانات رسانهای فراهم شده تولید کنند. نوع دیگر، وبلاگهای شخصی روزنامهنگاران است که خارج از موسسات خبریشان ایجاد کردهاند.
در بخشهای بعدی، بلاگهای شهروندان و بلاگهای رسانهای را مورد بررسی بیشتر قرار میدهیم، زیرا به نظر میرسد توسعه آنها از نظر تغییر در روش روزنامهنگاری بیشتر قابل توجه است. وبلاگهای شهروندان بدون هیچگونه محدودیتی از طرف موسسات خبری، از بیرون، حرفه روزنامهنگاری را به چالش میطلبند و وبلاگهای رسانهای از داخل، رویههای مالوف روزنامهنگاری را تغییر میدهند. هر یک ازاین بلاگها، ویژگیهای مخصوص به خود دارند، اما مهماینکه میزان پیوستگی این وبلاگها به سازمانهای رسانهای به معنی اعتبار، صحت یا تاثیر بیشتر آنها نیست. صرف نظر ازاینکه یک وبلاگ روزنامهنگاری توسط حرفهایها یا غیر حرفهایها تولید شده است، فاکتورهای زیادی از جمله صداقت، شفافیت اطلاعات، نظم در به روز کردن اطلاعات و مطالب مرتبط با موضوع مورد بحث، در موفقیت وبلاگ روزنامهنگاری بهعنوان منبع قابل اعتماد اطلاعات برای عموم، دخالت دارند. هر یک از انواع وبلاگهای روزنامهنگاری در مقایسه با استانداردهای مرسوم حرفه روزنامهنگاری، نقاط ضعف و قوتی دارند و همچنین محتوا و کیفیت در هر یک ازاین وبلاگها متفاوت است. به هرحال این نوعشناسی، به ارزیابی اهمیت وبلاگها برای روزنامهنگاری حرفهای کمک میکند.
نوعشناسی وبلاگهای خبرنگاری
a) بلاگهای شهروندان: وبلاگهای خبرگزاری نوشته شده توسط عموم در خارج از رسانهها
وقتی نویسندگان وبلاگها به روزنامهنگاری و خبرنگاری متعهد میشوند، نقشهای مختلفی مانند مفسر رسانهای، نویسنده متخصص، گزارشگر و آماتور به خود می گیرند. تفسیر رسانه، یکی از رایج ترین فعالیتها در حیطه وبلاگ روزنامهنگاری است. چنین وبلاگهایی که اغلب 'وبلاگهای دیدهبان' نامیده میشوند، کارها و نوشتههای رسانههای حرفهای را به طور آنلاین و آفلاین دنبال میکنند تا داستانهای پنهانی را برجسته سازند، خطاها یا یکسونگری در گزارشدهی را افشاء کنند و بحثهای ضعیف در سرمقالهها و ستونهای رسانههای حرفهای را به چالش بکشند.
برای مثال، انتخابات رئیس جمهوری امریکا در سال 2004 پدیده نویسندگان وبلاگهای جمهوریخواه و دموکرات را به همراه داشت که با دقت، مبارزات انتخاباتی را زیر نظر داشتند. وبلاگهای تک منظورهای برای انتقاد از مقالات سیاسی دایر شدند، اما رویدادی که به لطف وبلاگها بیشترین منازعه و مجادله را ایجاد کرد، گزارش 60 دقیقهای سی.بی.اس (CBS) درباره پیشینه نظامی جورج بوش بود. نویسندگان وبلاگهای جمهوریخواه ادعا کردند مدارک و اسناد نمایش داده شده در گزارش تلویزیونی، جعلی بوده است. نهایتا این غوغا به عذرخواهی 'دن رادر' (Dan Rather) گزارشگر مسئول منجر شد و او اعتراف کرد که نمیتواند صحت مدارک را تائید کند.
در اسپانیا، پس از بمبگذاری 11 مارس 2004 در مادرید، بلاگرها اولین کسانی بودند که ادعا کردند سیاست ارتباطات دولت گیج کننده است و نشان دادند رسانههای حرفهای، بیش از حد به منابع رسمی تکیه دارند. حیطه و فضای وبلاگها به محل نگرانیهای مردم تبدیل شد. پس از مدتی رسانههای حرفهای نیز بر حسب پیشینه ایدئولوژیکی خود، ازاین حرکت دنبالهروی کردند.
در بعضی از وبلاگهای شهروندان، حتی وقتی که ناشر صراحتا وانمود نمیکند که نقش روزنامهنگاری خود را عوض کرده است، در حقیقت نقش یک گزارشگر را به خود میگیرد. در خیلی از موارد، وبلاگ شخصی به گزارشگر دست اول رویدادی تبدیل میشود که خودش شخصا به طور اتفاقی شاهد آن بوده است.
بمب گذاری متروی لندن در 7 ژوئیه 2005 موجب شد تا بلاگرهای شهر، از طریق وبلاگهایشان، آنچه را دیده بودند، منتشر کنند. خیلی از آنها فیلمهای گرفته شده با تلفن همراه خود را در مورد زخمیها و قربانیانی که رسانهها به دلیل قوانین اخلاقی، منتشر نکرده بودند، منتشر کردند.
در طول جنگ عراق، وبلاگی با نام مستعار 'سلام پکس' شهرت زیادی یافت. به نظر میرسید که این وبلاگ توسط شخصی که در وسط بمبارانهای بغداد شاهد جنگ بوده، تولید شده است. بعضیها اظهار داشتند که این وبلاگ عملیات دروغ پراکنی سازمان سیا (CIA) بوده است، اما در نهایت اکثریت متقاعد شدند بلاگر بغدادی وجود دارد که در حقیقت بعدها مقالهنویس روزنامه گاردین شد.
به نظر میرسد بلاگرها در دو بخش گزارشگری میکنند: متخصصان وبلاگنویسی وجود دارند که درباره یک موضوع، نظام یا صنعت تخصصی خود وبلاگنویسی میکنند و موضوعات مورد علاقه و تفسیرهای خود درباره تکامل موضوع مذکور را به اشتراک میگذارند. همچنین گزارشگران محلی، آماتورهایی هستند که رویدادهای محلی را که خود شاهد بودند یا درباره آن مطلع شدهاند، در وبلاگ مینویسند. برای مثال، در محله کالیو (Kallio) شهر هلسینکی فنلاند، وبلاگ محلی وجود دارد که همانند خبرگزاری محلی عمل میکند. این وبلاگ حاوی گزارشها، اظهارات و مباحثات درباره زندگی و رویدادهای محلی است و یک فضای عمومی کوچک فراهم کرده است. بلاگرهای متخصص و محلی میتوانند خبرهای نه چندان مهم را که توسط رسانههای عمومی نادیده گرفته می شوند، اما مخاطبین خاص خودشان را دارند، پوشش دهند.
بااین وجود، بدیهی است که گزارشگران وبلاگ شهروندی از منابع و استانداردهای روزنامهنگاری حرفهای برخوردار نیستند. هنگام ارزیابیاین وبلاگها بهتر است به جای انصاف و صحت، درباره شفافیت صحبت کنیم. از طرف دیگر، در فرهنگ وبلاگنویسی چیزی وجود دارد که شبیه روزنامهنگاری است. بلاگ نویسی دارای فضایلی مانند خلوص، نوعی بامزهگی، صداقت عقلانی (ازاین نظر که فورا به اشتباهات خود اعتراف میکند) و بینشی روشنفکرانه نسبت به دیدگاههای مختلف است. 35 درصد بلاگرهای کنونی امریکا، اغلب منابع اصلی داستانهای خود را در وبلاگشان ضمیمه میکنند و یادآور میشوند که وقت زیادی برای بررسی حقایق ضمیمه شده صرف کردهاند. بااین وجود، بلاگهای شهروندان روزنامهنگار، حرفهای نیست. در بهترین حالت، این وبلاگها به طور ارزشمندی رسانههای عمومی را تکمیل میکنند، اما جایگزینی برای آنها نیستند، درحالیکه بعضی از نویسندگان ادعا میکنند محتویات اکثر بلاگهای خبری، بر اساس تفاسیر تولید شده توسط رسانههای حرفهای است و براین اساس، بلاگرها را پارازیت روزنامهنگاری مینامند، دیگران عقیده دارند که یک رابطه نمادی دو طرفه میان بلاگرها و روزنامهنگاران وجود دارد و آناینکه آنها در گزارشدهی و خبررسانی با یکدیگر کار میکنند. در حقیقت، اکنون روزنامهنگاران ارزش شهروندان روزنامهنگار را درک کردهاند. اکنون روزنامهنگاران از وبلاگهای تخصصی و شاهدان عینی بیشتری بهعنوان منابع خبری استفاده میکنند.
b) بلاگهای مخاطبین: وبلاگهای روزنامهنگاری نوشته شده توسط مخاطبین رسانهها
کارشناسان روزنامهنگاری آنلاین میگویند که شرکتهای خبرگزاری باید وبلاگهای مردمی را بهعنوان یکی از اقدامات ارتقاء روابط دوطرفه با مخاطبین خود به کار گیرند. مکانی برای بلاگهای مخاطبین میتواند حس جامعهگرایی را در میان خوانندگان ارتقاء دهد، گفت وگو میان روزنامهنگاران و کاربران را ترویج دهد و در نهایت، صداقت و اعتماد را بهبود بخشد. محبوبیت وبلاگها بعضی از پروژههای رسانهای آنلاین را متقاعد ساخته تااین قابلیت میزبانی وبلاگ را به برنامه خود اضافه کنند. بسته به مورد پروژه، این میزبانی میتواند ارتباط نزدیکی با کار اتاق خبرگزاری داشته باشد، اما اکثرا فقط فضایی برای وبلاگهای شخصی هستند که با رویدادهای جاری و مباحث عمومی سروکار ندارند و در نتیجه، این بلاگها هسته اصلی محصولات روزنامهنگاری را بازتعریف نمیکنند. این نوع وبلاگ روزنامهنگاری هنوز به تجربیات زیادی جهت کاوش پتانسیل خود نیاز دارد تا بتواند فواید و نقاط ضعف خود را در رابطه میان رسانه و مخاطبان ارزیابی کند.
برای مثال، روزنامه لوموند (Le Monde) فرانسه وبسایتی برای مشترکین آنلاین خود باز کرده و وبلاگهای مخاطبین را در قسمت 'چشمانداز'، در کنار مقالات مربوط به عقاید روزنامهنگاران خود قرار داده است. در اسپانیا، روزنامه رایگان کیو (Que) راهاندازی سایت خود را در سال 2004 تبلیغ کرد و وعده داد بخشی از محتوای روزنامهاش، از بلاگهای مخاطبین اقتباس خواهد شد. در حقیقت، فقط دو صفحه ازاین روزنامه از وبلاگها اقتباس میشود. به نظر میرسد فضای ایجادشده، درحال رشد است. وبلاگهای موجود در QueDiario.com، خاطرات شخصی، عقایدی درباره رویدادهای جاری و گزارشات آماتور محلی را شامل میشود. در سال 2007 روزنامه معروف El Pais اسپانیا یک جامعه بلاگنویسی باز برای خوانندگان خود که فقط الزام داشتند قوانین اصلی اخلاقی را در مطالب خود رعایت کنند، ایجاد کرد. سایر روزنامهها مانند 20دقیقه (20 minutos) در اسپانیا یا استارپرس (Star Press) درایندیانا امریکا ترجیح میدهند بلاگرهای مخاطب خود را از طریق پروسهای با کنترل بیشتر، مانند مسابقه یا فراخوان دریافت پیشنهادها انتخاب کنند.
c) بلاگهای روزنامهنگاران: وبلاگهای روزنامهنگاری نوشته شده توسط روزنامهنگاران در خارج از موسسات خبرگزاری
روزنامهنگاران حرفهای به سرعت توسط وبلاگها اغوا شدهاند. این وبلاگها فضای کنترل نشدهی نشر خصوصی فراهم میکنند که روزنامهنگاران میتوانند از طریق آنها، موضوعات را به تفصیل توضیح دهند و دیدگاههایی که در موسسه خبرگزاریشان درج نمی شود، منتشر سازند. این وبلاگها آزادی کامل در مقالهنویسی را امکانپذیر میکنند و روزنامهنگاران را قادر میسازند تا در مقایسه با جریان استاندارد رسانهای، وضعیتی تفسیریتر یا حتی خودسر و عقیدتی اتخاذ کنند. شرکتهای خبرگزاری، همیشه ازاین گرایش راضی نیستند. خبرگزاریهای CNN و Time از دو خبرنگار خود که وقایع جنگ عراق را پوشش میدادند، درخواست کردند تا وبلاگنویسی شخصی خود را متوقف کنند. وبسایت سی.ان.ان (CNN.com) ترجیح میدهد در ارائه اخبار، روشی ساختاریتر داشته باشد. یک سخنگوی سی.ان.ان بیان داشته که ما بلاگنویسی نمیکنیم. از آنجایی که خبرنگاران با هزینه موسسات خبرگزاری در عراق حضور داشتند، از آنها خواسته شده بود که روی گزارشات تلویزیونی تمرکز کنند. در آغاز جنگ عراق، به یکی از خبرنگاران به نام 'کوین سایتس' (Kevin Sites) گفته شده بود که وبلاگ خود را که فقط 12 روز راهاندازی کرده بود، تعطیل کند. نهایتا این خبرنگار CNN را ترک کرد و بهعنوان یک خبرنگار آزاد برای NBC به کار خود در عراق ادامه داد و چند ماه بعد، بلاگنویسی خود را دوباره شروع کرد.
به جز این موارد بحثبرانگیز، روزنامهنگارانی وجود دارند که به صورت فعالیت موازی با کار موسساتی خود، بدون مشکل وبلاگنویسی میکنند. در فنلاند، آقای 'متی لینتولتی' (Matti Lintulahti) مدیر مجله 'لدت' (lehdet) در بلاگ رسانهای خود درباره موضوع گرایش به رسانه دیجیتالی بحث کرده و دیدگاهی مشابه با آقای 'متو بوکلند' (Matthew Buckland) مقالهنویس نسخه آنلاین روزنامه 'گاردین' (Guardian) در افریقای جنوبی دارد. در اسپانیا گروهی از20 گزارشگر سیاسی محلی در تاراگونا (Tarragona) وبلاگی تاسیس کردهاند که در آن، درباره حکایتهای مربوط به رابطه میان سیاستمداران و جراید گزارش میدهند.
در عین حال، بعضی از بلاگرهای غیرحرفهای، از طریق فعالیتهای گزارشگری مداوم روزنامهنگاری میکنند. مقالهنویس اسبق بلاگ FishbowIDC به نام آقای 'گرت گراف' (Garrett Graff) که همچنین معاون اسبق دبیر خبرگزاری یکی از نامزدهای ریاست جمهوری امریکا در انتخابات سال 2004 بود، در سال 2005 اولین مجوز خبرگزاری کاخ سفید را دریافت کرد که گامی سمبلیک به سمت تحکیم وبلاگهای روزنامهنگاری بود. این شخص درباره شایعات سیاسی و رسانهای اطراف مرکز قدرت در واشنگتن بلاگنویسی میکرد و در نهایت بهعنوان مقالهنویس هفتهنامه 'واشینگتن' (The Washington) استخدام شد.
d) بلاگهای رسانهای: وبلاگهای روزنامهنگاری که توسط روزنامهنگاران تحت موسسات خبرگزاری نوشته میشود
یک گزینه عملی برای موسسات خبرگزاری که مایلند از وبلاگها استفاده کنند، این است که درون وبسایت خبری خود، وبلاگهایی برای روزنامهنگارانشان دایر کنند. دراین مورد ممکن است کنترل مقالهنویسی و مقررات سبک نگارش به سختی اخبار رسمی نباشد، اما معمولا مقالهنویسان هنگام مخابره مطالب در وبلاگ، بر آنها نظارت دارند. این نوع بلاگ روزنامهنگاری حرفهای پس از سال 2005 توسعه یافت. در میان روزنامههای آنلاین بریتانیا، تعداد وبلاگهای رسانهای 'هرمیدا و تورمان' (Hermida & Thurman) طی سالهای 2005 و 2006 از 7 به 118 وبلاگ افزایش داشت. موسسات خبرگزاری هنوز در حال کشف کاربردهای احتمالیاین وبلاگهای روزنامهنگاری حرفهای درونسازمانی هستند، اما همیشه از قابلیتهای کامل یک وبلاگ متداول استفاده نمیکنند. برای مثال، در بعضی از وبلاگهای رسانهای، توضیح و اظهار نظر مجاز نیست و در بعضی دیگر، قبل از انتشار مطالب، تائید ناظم اتاق خبر آنلاین الزامی است که میتوان آن را بهعنوان اعمال روش محافظهکارانه در یک پدیده مردمی تلقی کرد. به بیانی دیگر، از جذابیت مفهوم بلاگ استفاده میشود، درحالیکه قابلیتهایی که می توانند با روش مرسوم روزنامهنگاری مبارزه کنند، کنترل میشوند. سازمانهای خبری بیشتر به نگاه داشتن و هدایت پدیده بلاگنویسی علاقهمندند تا ترویج همکاری دموکراتیک.
'رابینسون' (Robinson) در تحلیلی درباره وبلاگهای رسانهای، اینگونه نتیجهگیری کرده است: گرچه این وبلاگها وسیلهای برای روزنامهنگاران حرفهای درجهت اصلاح آنلاین روزنامهنگاری و مقابله با تهدید وبلاگهای مستقل و آماتور فراهم میکند، اما بلاگرهای روزنامهنگار حرفهای در وبلاگهای رسانهای خود، بعضی از روشهای مرسوم، مانند وارسی حقایق را رعایت نکرده و فضایی برای فردیت و شایعهسازی باز میکنند و در نتیجه اصول مرسوم روزنامهنگاری را رعایت نمیکنند.
سه روش استفاده از وبلاگ در درون رسانه وجود دارد:
1) پوشش رویدادهای ویژه: این بلاگها با میزان ارزش خبرپراکنی رخداد مربوط، ایجاد و برچیده میشوند. فعالیتهای انتخاباتی، رویدادهای مهم ورزشی و خبرهای فوری با تاثیر بزرگ، موضوعات معمول این نوع وبلاگها هستند، اما رسانههای آنلاین حتی در مورد راهاندازی وبلاگهایی برای رویدادهای پیشبینی نشده، مانند حملات تروریستی فعال شدهاند. از جمله مثالهای گویا، بلاگهای روزنامه 'گاردین' درباره انتخابات بریتانیا و خصوصا بلاگ روزنامه اسپانیایی 'ال موندو' (El Mundo) درباره بمبگذاری سال 2005 لندن است. این بلاگها عمدتا از فوریت و آسانی نشر بلاگ بهرهبرداری میکنند و معمولا فرصت برای بحث را کنار میگذارند.
2) ستونهای عقاید و نظرات: این وبلاگها ازاین مزیت که در وبسایتها محدودیت کاغذ و زمان پخش وجود ندارد، استفاده میکنند و رسانهها میتوانند نویسندگان دائمی بیشتری نسبت به وضعیت آفلاین داشته باشند. برای مثال، 'لاریپابلیکا'ی ایتالیا (La Reppublica) و 'ام.اس.ان.بی.سی' امریکا (MSNBC) از نویسندگان حرفهای و بلاگرهای معتبر دعوت کردهاند تا عقاید خود را در نشریات آنلاین ابراز کنند. چنین بلاگ رسانهای، معمولا در مواردی که کاربران میتوانند نظرات خود را ارسال کنند، شبیه جلسات عمومی میشود. حضور نویسنده مشهور، نقطه شروعی برای مباحثات پرشور و زنده ایجاد میکند.
3) تفسیر خبر: دراین بلاگها، مخبر یا روزنامهنگاران متخصص، داستانهایی که برای نشر تولید کردهاند، شرح میدهند و مطالب و بازتابهایی که در روزنامه کاغذی یا رسانهای درج نشدهاند را منتشر میکنند. در بعضی از موارد، نویسندگان بلاگ برای وبسایت استخدام میشوند. برای مثال، در سال 2005 در فنلاند روزنامه مشهور 'هلسینکی سانوما' (Helsingin Sanomat) چندین بلاگ با عناوینی از سگهای خانگی تا سیاستهای اتحادیه اروپا راهاندازی کرد. از جمله مثالهای دیگر، بلاگهای موضوعی در وبسایت Telecinco اسپانیا است که موضوعاتی مانند سینما، سیاست، مسابقات اتومبیلرانی و روزنامهنگاری را شامل میشود.
وبلاگ تفسیری، توسط بعضی از اتاقهای خبری و روزنامهنگارانی که از وبلاگها بهعنوان فضای پیشنویس یا آزمایشی اخبار استفاده میکنند، فراتر رفته است. نویسندگان، دیدگاههای خود و همچنین منابع و جزئیات موضوع را قبل ازاینکه متن اصلی نگارش شود، به اطلاع مخاطبین میرسانند و نظرات آنها را درباره چگونگی ویرایش داستانها دریافت میکنند. یکی از طرفداران وبلاگها و روزنامهنگار کهنهکار، آقای 'دن گیلمور' (Dan Gillmor) اظهار داشته که همیشه کار خود را با این عقیده که خوانندگان او بیش از او میدانند، پایهریزی میکند و اینکه وبلاگ ابزاری است که به خوانندگان امکان میدهد به او کمک برسانند. وبلاگهایی که در آن خوانندگان درباره تصمیمات مقالهنویسی اظهارنظر میکنند، شفافیت تولیدات خبری را افزایش میدهد. این استراتژی گفتوگوی فعال و مهم آنها، وب سایت را ارتقاء میبخشد.
به نظر میرسد که وبلاگها، نوع جدیدی از روزنامهنگاری رسانهای سازمانیشده را خلق کردهاند: نویسنده قابلرویت است و در داستان حضور دارد و سبک، شخصیتر است. روزنامهنگاران بلاگنویس بیان میدارند که احساس میکنند در حال اجرای برنامه رادیویی زنده هستند. تجربیات آنها بیانگراین است که ممکن است بلاگنویسی برای مقالات تحلیلی عمیق و طولانی مناسب نباشد، اما برای تفسیر، خلاصهنویسی وب، مخابره کوتاه و پیگیری رویدادها کارایی دارد.
اهمیت وبلاگها برای روزنامهنگاری
وبلاگها را میتوان بهعنوان یک نماد یا علامت گرایش فرهنگی عمومی تلقی کرد که مخاطبین را به تولیدکنندگان فعال انواع مفاد، از تماشاچیان راوی سینما گرفته تا مصرفکننده منتقد، تبدیل میکند. دراین راستا، خیلی از وبلاگهای اینترنتی با دیدگاه روزنامهنگاری ارتباطی ندارند. افراد و گروهها همانگونه که روی کاغذ یا سایر رسانهها و همچنین در وبلاگها مطلب منتشر میکنند، محتویاتی به شکل کتابخانه نیز انتشار میدهند که با روزنامهنگاری متفاوت است. بااین وجود، بر اساس بررسی انواع مختلف بلاگهای مرتبط روزنامهنگاری، می توانیم نتیجهگیری کنیم که به نظر میرسد وبلاگها بهعنوان یک پدیده توانستهاند از طرق مختلفی که با آینده حرفه روزنامهنگاری مرتبط است، حیطه روزنامهنگاری را لمس کنند؛ اول اینکه خیلی از وبلاگها از طریق ارائه اطلاعات رقابتی یا تکمیلی درباره اخبار و امور جاری، به طور آشکار، روزنامهنگاری سازمانی یا حرفهای را به مبارزه طلبیدهاند. 'لوری' (Lowrey) گفته است که وبلاگنویسها از آسیبپذیری قضایی و قانونی روزنامهنگاری حرفهای برای پخش اطلاعاتی از جمله داستانهای قدیمی، داستانهایی که توسط منابع غیر قابل انتشار مییابد و موضوعات بسیار تخصصی که رسانههای سازمانی به دلیل محدودیتهای سازمانی و روشهای استاندارد تولید آنها را نادیده گرفتهاند، بهرهبرداری کردهاند. در عینحال، تعدادی از وبلاگنویسان، سایتهای خود را منتقدین آنی روزنامهها و تلویزیون تلقی میکنند. بعضیها روی سرعت گزارش رویدادها توسط وبلاگها تمرکز کردهاند و بعضی دیگر، پیگیری عملی و کامل گزارشها توسط شبکه وبلاگنویسها را تمجید میکنند.
بنا به نظر 'متیسون' (Matheson) چنین تفکری، وبلاگنویسی را بخاطر گردآوری ایدههای متعارف روزنامهنگاری کیفی، عمیق و لحظهبهلحظه ارج مینهد. این وضعیت، حاوی نوع تهدید دیگری غیر از تهدید پنداشته شده در اواسط دهه 1990 علیه روزنامهنگاری سازمانی است. 'تام رگان' (Tom Regan) اظهار داشته است در آن زمان نگرانیاین بود که اینترنت تعداد زیادی از خوانندگان را از رسانههای مرسوم دور میکند، اما وبلاگها به کاری دیگر مشغول هستند. آنها به رسانههای سنتی نشان دادهاند که به تنهایی درباره اینکه چه چیزی خبر محسوب می شود، تصمیمگیری نمیکنند. به بیانی دیگر، امتیاز روزنامهنگاری برای تعیین نکات مورد بحث، با چالش روبهرو شده است.
دوماینکه، وبلاگها روزنامهنگاری را از سمت شدیدترین نقطهضعف آن، یعنی فقدان تماس شخصی با خوانندگان، مورد تهدید قرار دادهاند و وبلاگهای متفاوت با روزنامهنگاری سازمانی، بسیار مشارکتی هستند. اولا داستانهای وبلاگ اغلب توسط مردمی که خودشان به گونهای در رخداد گزارش شده دخالت داشتهاند، منتشر میشوند. این موضوع با عقیده رایج، مبنی براینکه مطالب روزنامهنگاری مناسب، توسط ناظران آموزش دیده و نه توسط شرکت کنندگان تولید میشود، مغایرت دارد.
وبلاگها اغلب ازاین نظر که اجازه میدهند یا در حقیقت از خوانندگان خود دعوت میکنند درباره موضوعات گزارش شده نظر دهند، مشارکتی است. بدین طریق، وبلاگها بهعنوان فضایی دموکراتیک که در آن صدای تمامی بازیگران اجتماعی شنیده میشود و مخاطبین به جامعه فعال تبدیل میشوند، در مسیر ایدهآلسازی اینترنت حرکت میکند. این ماهیت مشارکتی وبلاگها که در مورد روزنامهنگاری اعمالپذیر است، نشان میدهد در اطلاعرسانی به مردم، لازم نیست به شکلی دلسردکننده، بیطرف باشیم. روزنامهنگاری میتواند به جای خطبه خواندن، محاورهای باشد و در حال حاضر، وبلاگها یکی از راههای موثر تحقق این امر را نشان دادهاند.
ماهیت مبارزهطلبی و خصوصیات مشارکتی وبلاگها، بعد سومی از نسبت روزنامهنگاری و وبلاگنویسی را مطرح میکند؛ وبلاگها مالکیت روزنامهنگاری را از نظر کاری (شغلی) زیر سوال میبرند. به طور سنتی، روزنامهنگاری با نوعی شکل سازمانی گره خورده است. روزنامهنگاری شامل محتوایی است که رسانهها منتشر میکنند. در نتیجه، نیروی کاری اختصاصی صنعت خبرگزاری یعنی روزنامهنگاران، منابع معتبر روزنامهنگاری محسوب میشوند. از زمان ابداع عبارت دروازهبان، تصمیمگیری درباره اینکه مردم از چه چیزی، چه موقع و چگونه باید مطلع شوند، جزء ضروری نقش حرفهای روزنامهنگاران بوده است. نقش دروازهبان از طریق یکسری کارهای عادی و قراردادی حرفهای که گفته می شود نوعی مکانیزم کنترل کیفی در روزنامهنگاری سازمانی را تشکیل میدهد، حفظ و تقویت میشود، اما ناشران وب بدون تعارف، درحال باطلکردن حقوق انحصاری دروازهبانی و روشهای کاری اختصاصی حرفهایها هستند. وبلاگها نقش فعالی در پروسه جمعآوری، گزارشدهی، رتبهبندی، تحلیل و پخش اخبار و اطلاعاتایفا میکنند. به بیان دیگر، تازهکاران در حال انجام کارهای مشابه حرفهایها هستند. به نظر میرسد که وبلاگها نه تنها رسانههای سازمانی، بلکه روزنامهنگاران حرفهای را به چالش طلبیدهاند.
'ویلسون لوری' (Wilson Lowrey) می گوید: امکانات سازمانی روزنامهنگاری، نوعی کنترل روی تهدید [ازسوی] وبلاگنویسها اعمال میکنند. 'سینگر' (Singer) اظهار میدارد که فقط تعاریف جدید قانونی در مورد این حرفه بر اساس اصول اخلاقی و فلسفی میتواند دلیلی برای بقای روزنامهنگاری در عصر دیجیتال فراهم کند.
نهایتا اینکه، ما موضوع حضور وبلاگها در داخل رسانههای سازمانی و روزنامهنگاری را نیز مورد توجه قرار دادیم. چندین رسانه خبری، انواع مختلف وبلاگها را در سایتهای آنلاین خود وارد کردهاند. در بعضی موارد، این سایتها توسط کارکنان اتاق خبر اداره میشوند وحاوی نوعی مقاله پویا و دینامیکاند که مکررا به روز می شود و نیز مطالبی با لحنی شخصیتر از دیگر بخشهای سایت خبری. در بعضی از موارد دیگر، وبلاگهای رسانهای به صورت فضاهای آنلاین ساخته شدهاند تا روزنامهنگاران و مخاطبین آنها بتوانند با یکدیگر ملاقات کنند و درباره موضوعات خبری گفتوگو داشته باشند. بدین طریق، وبلاگها از درون نیز بر روزنامهنگاری آنلاین تاثیر میگذارند و در نتیجه، نمونههایی از نوع جدید روزنامهنگاری را عرضه میکنند.
هم اکنون رابطهی دوطرفهای میان تکامل وبلاگنویسی و روزنامهنگاری آنلاین وجود دارد، اما این فرایند هنوز باز است و گرایشات شفاف زیادی از خود نشان نداده است. موضوعات مطرح شده در اینجا میتواند ابزار مفیدی برای محققانی باشد که مایلند موضوعات زیر را کاووش کنند:
منابع:
- Blood, R. (2002) The Weblog Handbook: Practical Advice on Creating and Maintaining Your Blog. Cambridge, USA: Perseus.
- Blood, R. (2003) 'Weblogs and Journalism: do they Connect?', Nieman reports 57(3):61-63. http://www.nieman.harvard.edu/reports/03-3NRfall/V57N3.pdf
- Bowman, S. and Willis, C. (2003) We Media, How Audiences are Shaping the Future of News and Information.
- Reston, VA: The Media Center at the American Press Institute. http://www.hypergene.net/wemedia
- Bruns, A. (2005) Gatewatching: Collaborative Online News Production. New York: Peter Lang.
- Castells, M. (1996) The Rise of the Network Society. Malden, Mass.: Blackwell Publishers.
- Delwiche, A. (2005) 'Agenda-setting, opinion leadership, and the world of Web logs', First Monday 10(12). http://firstmonday.org/issues/issue10_12/delwiche/index.html
Deuze, M. (2005) 'Towards Professional Participatory Storytelling in Journalism and Advertising', First
Monday 10(7). http://firstmonday.org/issues/issue10_7/deuze/index.html
- Deuze, M. (2006) 'Participation, Remediation, Bricolage: Considering Principal Components of a Digital Culture', The Information Society 22:63-75.
- Domingo, D. (2006) Inventing Online Journalism: Development of the Internet as a News Medium in Four Catalan Online Newsrooms. Barcelona: Universitat Autonoma de Barcelona. http://www.tesisenxarxa.net/TDX-1219106-153347/index.html
- Fidler, R. (1997) Mediamorphosis: Understanding New Media. Thousand Oaks, Ca.: Pine Forge Press.
- Fulton, K. (1996) 'A Tour of Uncertain Future', Columbia Journalism Review. http://archives.cjr.org/year/96/2/tour9.asp
- Gillmor, D. (2004) We the Media. Grassroots Journalism by the People, for the People. Sebastopol, USA: O'Reilly. http://www.authorama.com/we-the-media-1.html
- Glaser, M. (2004) 'Watchblogs Put the Political Press Under the Microscope', Online Journalism Review. http://ojr.org/ojr/glaser/1076465317.php
- Heinonen, A. (1999) Journalism in the Age of the Net: Changing Society, Changing Profession. Tampere: University of Tampere. http://acta.uta.fi/pdf/951-44-5349-2.pdf
- Hermida, A. and Thurman, N. (2007) 'Comments Please: How the British News Media are Struggling with User-generated Content', paper presented at the International Symposium on Online Journalism, Austin, Texas. http://journalism.utexas.edu/onlinejournalism/2007/papers/Hermida.pdf
- Heyboer, K. (2004) 'Bloggin' in the Newsroom', American Journalism Review. http://www.ajr.org/ Article.asp?id=3473
- Hyde, G. (2002) 'Independent Media Centers: Cyber-Subversion and the Alternative Press', First Monday 7(4). http://firstmonday.org/issues/issue7_4/hyde/index.html
- Jenkins, H. (2004) 'The Cultural Logic of Media Convergence', International Journal of Cultural Studies 7(1):33-43.
- Kramer, S. (2004) 'CBS Scandal Highlights Tension Between Bloggers and News Media', Online Journalism Review. http://ojr.org/ojr/workplace/1096589178.php
- Kunelius, R. (2001) 'Conversation: a Metaphor and a Method for Better Journalism?', Journalism Studies 2(1):31-54.
- Lasica, J.D. (2002a) 'When Bloggers Commit Journalism', Online Journalism Review. http://www.ojr.org/ ojr/lasica/1032910520.php
- Lasica, J.D. (2002b) 'Weblogs: A New Source of News', Online Journalism Review. http://www.ojr.org/ojr/ workplace/1017958782.php
- Lasica, J.D. (2003) 'Blogs and Journalism Need Each Other', Nieman Reports. 57(3):70-74. http:// www.nieman.harvard.edu/reports/03-3NRfall/V57N3.pdf
- Lenhart, A. and Fox, S. (2006) Bloggers: A Portrait of the Internet's New Storytellers. Washington: PEW Internet. http://www.pewinternet.org/pdfs/PIP Bloggers Report July19 2006.pdf
- López, G. (2004) 'El 11-M y el proceso de formación de la opinión pública en situaciones de crisis' [The Madrid bombing and the process of public opinión formation in crisis situations]. Proceedings of the II Online Congress for the Observatory of the Cybersociety. http://www.cibersociedad.net/congres2004/grups/fitxacom_publica2.php?id=227
- Lowrey, W. (2006) 'Mapping the Journalism-blogging Relationship', Journalism 7(4): 477-500.
- Matheson, D. (2004a) 'Weblogs and the Epistemology of the News: Some Trends in Online Journalism', New Media & Society 6(4): 443-468.
- Matheson, D. (2004b) 'Negotiating Claims to Journalism: Webloggers' Orientation to News Genres', Convergence 10(4): 33-54.
- Mooney, Ch. (2003) 'How Blogging Changed Journalism - Almost', Pittsburgh Post-Gazette. http:// www.post-gazette.com/forum/comm/20030202edmoon02p1.asp Paul, N. (2005) ''New News' Retrospective: Is Online News Reaching its Potential?', Online Journalism Review. http://www.ojr.org/ojr/stories/050324paul
- Platon, S. and Deuze, M. (2003) 'Indymedia Journalism: A Radical Way of Making, Selecting and Sharing News?', Journalism 4(3): 336-355.
- Regan, T. (2003) 'Weblogs Threaten and Inform Traditional Journalism', Nieman Reports 57(3): 68-69. http://www.nieman.harvard.edu/reports/03-3NRfall/V57N3.pdf
- Robinson, S. (2006) 'The Mission of the j-blog: Recapturing Journalistic Authority Online', Journalism 7(1): 65-83.
- Schaffer, J. (2007) Citizen Media: Fad or the Future of News? Maryland: J-Lab, the Institute for Interactive Journalism. http://www.kcnn.org/research/citizen_media_report/
- Shachtman, N. (2002) 'Blogs make the headlines', Wired, http://www.wired.com/news/culture/0,1284, 56978,00.html
- Singer, J.B. (2005) 'The Political j-blogger. 'Normalizing' a New Media Form to Fit Old Norms and Practices', Journalism 6(2): 173-198. 15
- Singer, J.B. (2006) 'The Socially Responsible Existentialist: A Normative Emphasis for Journalists in a New Media Environment', Journalism Studies 7(1): 2-18.
- Sirkkunen, E. and Kotilainen, S. (eds.) (2004) Towards Active Citizenship on the Net. Possibilities of Citizen Oriented Communication: Case Studies from Finland. Tampere: University of Tampere. http://tampub.uta.fi/index.php?tiedot=58
- Stauffer, T. (2002) Blog on. The Essential Guide to Building Dynamic Weblogs. Berkeley, California: McGraw-Hill.
- Vara, V. (2005) 'Bloggers and Photographers Chronicle Chaos in London', The Wall Street Journal Online (7 July). http://www.wsj.com
- Van der Wurff, R. and Lauf, E. (eds.) (2005) Print and Online Newspapers in Europe. A Comparative Analysis in 16 Countries. Amsterdam: Het Spinhuis.
- Zelizer, B. and Allan, A. (2004) Reporting War: Journalism in Wartime. London: Routledge.
مشخصات متن اصلی:
Domingo, David, Heinonen, Ari(2008) . Weblogs and Journalism. A typology to explore the blurring boundaries. Nordicom Review 29(1). Pp.15-3 Retrived from: http://www.nordicom.gu.se/common/publ_pdf/264_domingo_heinonen.pdf