در این مقاله بعد از توصیف آنچه که زندگی روزمره نامیده می شود، به این موضوع می پردازیم، که این زندگی چگونه توسط شبکه تحت تاثیر قرار می گیرد؟ چگونه جریان اطلاعات شرایط جدیدی بهوجود می آورد؟ چگونه فضای مجازی با مکان روبرو می گردد؟ و برای انجام این مهم، از این عقیده بهره خواهیم گرفت، که فضای مجازی مرزها را در می نوردد.
زندگی روزمره
هدف این مقاله ارائه تحلیلی جامع و منظم از تغیرات اجتماعی و اقتصادی، که این روزها در زندگی مردم رخ می دهد، نیست. بلکه هدف ما تأملی در زندگی مردم و تغیراتی است، که در نتیجه ی جامعه جهانی یا جامعه شبکه ای اتفاق می افتد. در اینجا با خصوصیت بارز زندگی روزمره کار خود را آغاز می کنیم. همانطور که بارها گفته شده است،زندگی روزمره زندگی ایست که اکثر روزها افراد درگیر آن هستند. بنابراین ویژگی آشکار آن یکنواختی و تکرار است. گاهی در زندگیمان وقایع خارق العاده، شگفت انگیز و ویژهای رخ میدهند.
این وقایع ممکن است عادی باشد. اما برای کسانی که در زندگی هر روزه شان با آنها روبرو نمی شوند،شگفت انگیز به حساب می آیند.برای مثال عاشق شدن یا به دنیا آمدن بچه ممکن است رویدادهایی کاملاًعادی به نظر برسند،اما از آنجایی که این رویداد ها فاقد الگوی تکرار و یکنواختی هستند، شگفت انگیز به حساب می آیند.
زندگی روزمره چارچوبی برای ارضای نیازهایی مثل خوردن،خوابیدن،وتاحدی ارضای آرزوها است.زندگی روزمره جایی است،که در آنجا ارتباطات انسانی شکل می گیرد. جایی است که در آن زبان با تمامی واژگان وآرایه هایش مورد استفاده قرار می گیرد. سوال اینجاست که چرا گاهی ادامه دادن زندگی روزمره مشکل می شود ؟در جواب باید گفت، که چون هیچ پروژه یا تخیلی در زندگی روزمره کامل نیست. زندگی روزمره همواره تمایل دارد به کلی تبدیل شود، تا بر ما سلطه یابد. اما همواره انسانها در مقابل آن مقاومت می کنند،و موقتاً ازطریق فعالیت هایی مثل تعطیلات آخر هفته،مسافرت ها و.......از زیر سلطه ی آن می گریزند.
تکنیک در تعریف زندگی روزمره نقش بسیار مهمی دارد . همگی می توانیم تشخیص دهیم، که رواج یافتن امکاناتی مثل برق،لوله کشی آب و فاضلاب و نسل کالاهای خانگی مثل:ماشین لباسشویی،یخچال،ظرف شویی،اتو بخار و... چقدر بر زندگی انسانها تاثیر گذاشته است .فن آوری حوزه زندگی روزمره را مرز بندی کرده، باعث بهوجود آمدن رفتارها وتجارب خاصی می گردد. ما در این مقاله به تجاربی که در فضا-زمان(space-time) واقع می گردد می پردازیم.
سرعت جهانی
ما از اینکه چرا امروزه بیشتر از گذشته کار می کنیم، متعجب نمی شویم. امروزه کاملاًباگذشته فرق دارد. منظورمان این است که امروزه کار بوسیله ی 'زمان بندی سریع' (fast timing) ساختار بندی شده است. در اینجا سعی می کنیم با انجام مقایسه ای این مسأله را روشن کنیم. آیا شما میدانید که در دوران قرون وسطی برای انجام کار های روزمره نوعی جدول زمانی وجود داشته است؟ جدول زمانی، چارچوبی برای همهی فعالیتهای اجتماع و زندگی 'راهبان' بود. این جدول بر اساس حرکت خورشید و فصول سال تغییر مییافت. 'راهبان' حدود ساعت دو بامداد از خواب بیدار می شدند و در دعای صبح (matins)شرکت می کردند. این فعالیت حدود یک ساعت و نیم طول می کشید. بعد از آن یک ساعت را با سرود مذهبی(pslams)، مطالعه یا نیایش سپری میکردند و بدین صورت به فعالیتهای صبح یعنی حمد وثنا (lauds) می رسیدند. بنابراین ساعت های اولیه روز به راز ونیاز با خدا اختصاص داده می شد. بقیه روز را به صنعت گری و کارهای اقتصادی میپرداختند، که در چهار نوبت منقطع انجام میشد و در فاصله ی هریک از این چهار وقت، تکالیف شرعی خود را ادا می کردند. در زمستان، در ساعت دو بعد از ظهر، یک وعده غذا یعنی فقط نهار می خوردند. ولی در تابستان در ساعت دوازده نهار و در ساعت شش شام می خوردند.بعد از نهار راهبان به مدت دو ساعت به خواب نیم روزی فرو می رفتند،و در بعد از ظهر دور هم جمع می شدند، تا به آواز خوانی و سرود های مذهبی بپردازند و در نهایت می خوابیدند. روی هم رفته، راهبان چهار ساعت ونیم به وظایف شرعی، یک ساعت به مراقبه، دو ساعت و نیم به مطالعه، شش ساعت به کار، یک ساعت به خوردن، و هشت ساعت به خواب اختصاص می دادند. در واقع مبنای زمانبندی آنها شب وروز بود. از سوی دیگر باید دانست که این زمانبندی مربوط به جامعه راهبان است و بر اساس وظایف شرعی تنظیم شده است. مسلماً جدول زمانبندی اجتماع دهقانی، سادهتر و به حرکات خورشید و گردش روز و شب وابستهتر بوده است. در اجتماعات دهقانی زمان دقیق خیلی مهم نبوده است و بنابراین جملاتی از این دست: 'حدوداً ساعت دو است.' در میان آنها زیاد رد و بدل می شد. از آن دوران تاکنون تغیرات زیادی رخ داده است. اما اجازه بدهید که در اینجا به زندگی امروزی نگاهی بیندازیم. امروزه مرجع زمانی ما دیگر حرکت خورشید نیست، بلکه جریان و سرعت اطلاعات است. در زندگی امروزی دقیقه و ثانیه جایگزین ساعت شده است. زمان در زندگی ما نقش بسیار تعیین کنندهای دارد، و بر ما مسلط شده است. مثلاً در اینترنت شب و روز معنا ندارد. بلکه تنها دقیقه و ثانیه معنا دار است. به همین دلیل است، که در زندگی امروزی ما تقسیم بندیهای معمول گذشته (صبح، ظهر، عصر، شام) کاربرد چندانی ندارد. امروزه تجارب افراد نه بر اساس اختصاص زمان به خواب،غذا خوردن و کار، بلکه بر اساس جریان اطلاعات شکل می گیرد. این اطلاعات است که افراد را به سرعت از محلی به محل دیگر جابه جا می کند و مردم چنین سرعتی را در زندگی روزمره شان درک می کنند. در زندگی امروزی ما جملاتی از این دست به وفور شنیده می شود، 'دو ثانیه'، 'در ده دقیقه' و ... .
تعامل و ارتباط در جامعهی جهانی
من در اینجا از ویژگی دیگری سخن به میان می آورم، که نتیجهی تکنولوژی است. اینترنت ارتباط جهانی را میسر ساخته است و الگوهایی برای ارتباط فراهم آورده است. با وجود این، این ویژگی تنها به خاطر اینترنت نیست. بهطور کلی، در جهان ما، شبکههای ارتباطی متفاوت و تا حد زیادی منطبق با پدیدهی جهانی شدن بهوجود آمده است. بنابرین ما می توانیم بگویم که 'همه چیز به هم ربط یافته است'.بنابراین، زندگی هم از این قانون مستثنی نیست. زندگی روزمره ی ما تا حد زیادی به این ارتباط تکنولوژیکی وابسته شده است. اختراع تلفن، پست الکترونیکی، اینترنت، دستگاههای نظارتی (در کار، بزرگراهها، مکان های عمومی و...) ما را به این وضعیت کشانده است. به یمن اختراع تلفن، ما اکنون در همه جا، می توانیم از طریق تلفن با دیگران ارتباط برقرار کنیم و حتی می توانیم در عین حال همسخن خود را مشاهده کنیم. من پیش بینی می کنم که به زودی ویدئو کنفرانس ها هم مثل تلفن های امروزی می شوند. در واقع نسل جدید موبایلها، پست الکترونیک و ویدئو کنفرانس ها را به هم پیوند داده است . ارتباط الکترونیکی چنان انعطاف پذیر است، که ما می توانیم هر جا که بخواهیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم.
ازدیاد وتکثیر رمز عبور (password)به این ارتباط کمک بسیاری کرده است. در سیستم ها و شبکه ها برای دستیابی به فضای شخصی نیاز به رمز عبور است. برای همین ما در اینترنت،ایمیل،کارت اعتباری،حساب بانکی، موبایل و... نیازمند رمز عبور هستیم و حضور رمز عبورها در جنبه های مختلف زندگی روزمره واضح و آشکار است.
زندگی ارتباطی شده، طرحی تکنولوژیکال است. به نظر می رسد ابزار و وسایل ارتباطی به زودی چنان به زندگی ما گره می خورد، که هرگز نمی توانیم از دست آنها رهایی بیابیم. همین مسئله تغیرات زیادی در زندگی ما به وجود می آورد و این، تماشایی است. بعضی از فیلم ها و رمان ها چنین وضعیت هایی را به تصویر کشیده اند، که در این جا مجال بررسی آنها نیست. بطور کلی واقعیت آن است که ارتباط و تعامل به سرعت در حال افزایش است و این بطور فزاینده ای بر زندگی اشخاص اثر می گذارد.
با وجود این، افزایش ارتباطات یک مسئله است. مسئله ی مهمتر پیامدهای آن است. همانطور که قبلاً گفتیم، ارتباطات، اطلاعات و داده ها با سرعت بالایی در حال انتقال است. در اینجا بگذارید نگاهی به تمثیل ها و تصاویری بیاندازیم، که این سیالیت افراد، پول و اطلاعات را به تصویر کشیدهاند. این واقعیت که ویژگی بارز تکنولوژی اطلاعاتی جدید بیش از هر چیزی سیالیت آن است، کمک می کند که زندگی افراد را هم بدین صورت ترسیم کنیم. به یک معنا این تصویر بسیارقدیمی است. همانطور که همه می دانیم 'هراکلیتوس' برای بیان اینکه همه چیز در حال تغییر است، تمثیل رودخانه را مورد استفاده قرار داده است . با وجود این، این تصویر امروزه بیش از هر زمان دیگری می تواند مورد استفاده قرار بگیرد . بسیاری از حوزه های زندگی با این سیالیت انطباق یافته اند. امروزه کشمکش میان ثبات و از جا کندگی نیست. بلکه بین ثبات وسیالیت است . یک مسئله اضمحلال،فرو پاشی و کهنه شدن زمان است و مسئله ی دیگر سیالیت،بر هوا رفتن و جاری شدن است. از این رو است که ما زندگی را تا حد زیادی همچون مقاومت مشخصی در مقابل تغییر و تکرار سیالیت تجربه می کنیم. جریان اطلاعات،همانند رودخانه، همواره تغییر می کند. بنابراین هرچیزی به طور خارق العاده ای گذرا وناپایدار است. هرچیزی به سرعت عمرش به اتمام می رسد. عناوین روزنامه های دیروز،امروز دیگر مربوط به تاریخ اند و سیالیت جای خود را به سیالیت بیشتر می دهد. اطلاعات جایش را به اطلاعات جدید می دهد و افرادجدید جایگزین افراد قدیمی می شوند.
الگوی سیالیت، که در شهرهای بزرگ کاملاً وجود دارد، در حال گسترش به جهان های روستایی است و بدین صورت در صدد است، تا تجارب زندگی شهری و روستایی را محو کند.
زندگی بیش از حد شلوغ
زندگی در شهر ها افراد بسیاری را درگیر یک زندگی بسیار شلوغ کرده است. من آن را زندگی سخت نمی نامم. بلکه بهتر است آن را زندگی اشباع شده بنامیم. برای مثال، نگاهی به چگونگی گذران زندگی بچه ها، اضطراب آور بودن آن را نشان می دهد. بعد از هشت ساعت سرکلاس بودن، در روزهای کاری هفته به فعالیتهای فوق العاده می روند و در آخر هفته نیز در کلاس های زبان، ورزش، موسیقی و... شرکت میکنند. در چنین شرایطی آیا آنها فرصتی برای استراحت، بازی یا انجام هر کار دیگری دارند؟ به عبارت دیگر آنها اصلاً فرصتی برای زندگی دارند؟ واضح است که تمام این فعالیت بچه ها، برای رسیدن به زندگی بزرگسالان است . چیزی که اکثر بزرگسالان خود از آن بیزارند.
در واقع اکثریت ما انسانها زیر بار وظایف سنگینی قرار گرفته ایم و هرگز نمی گوییم که برای انجام این کارها وقت کافی نداریم. زندگی در خانواده، با دوستان بودن، کار کردن، آموزش دیدن، زندگی فرهنگی، ورزش کردن و... . روز 24 ساعت است و هفته 7 روز. زمان کافی برای انجام هر کاری نیست و ما نمی توانیم همه چیز را بهدست آوریم. اما بافت تکنولوژی (ارتباط، سرعت، اطلاعات و ...) ما را به طرف وظایف بیشتر سوق میدهد. این وضعیت باعث شده است، امروزه واژهای که بیش از هر واژهی دیگری در مراکز مشاوره و روانکاوی معمول است، واژهی استرس باشد. در جهان تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات و زندگی روزمره، معمولاً یک زندگی پر از استرس و فشار است. از این رو انواع داروهای ضداسترس معمول گشته است.انواع قرص ها،یوگا، مراقبه،گیاهان دارویی ورزش،مسافرت،کار بیرون از خانه و... . ما سبک زندگی (life style)استرس زایی داریم و تنها راه حل واقعی هم آن است که زندگی مان را تغیر دهیم. به همین دلیل است که کشور های آمریکای شمالی فعالیت های متعددی را برای داشتن یک زندگی ساده پیشنهاد نموده اند. کار کمتر،هزینه ی کمتر،مصرف کمتر=زندگی متفاوت تر . با این همه،این فعالیت های جایگزین اگر هیچ سودی نبخشد، تشخیص این نکته را آشکار می سازد، که سبک زندگی کنونی در برگیرنده ی فعالیت بیش از حد و تحرک بسیار است.
فضای مجازی و فراتر رفتن از مکان
فضا، موضوعی فلسفی است و در اینجا لازم نیست برای اثبات آن دلیل بیاوریم. (از افلاطون تا هایدگر و غیره به این موضوع توجه نشان داد ه اند) لکن نباید آن را با مفهوم 'فضای مجازی' (cybersace) اشتباه بگیریم. فضای مجازی اساساً به دو معنا به کار میرود. از یک سو این مفهوم برای اشاره به فضای اطلاعاتی که مردم می توانند هنگام استفاده از اینترنت مورد استفاده قرار دهند، بهکار می رود و از سوی دیگر برای اشاره به واقعیت مجازی استفاده می شود. یعنی برای اشاره به تصاویر سه بعدی که بوسیله ی تکنولوژی دیجیتال ایجاد می شود، به کار می رود. این محیط های مجازی نه تنها مارا در بر می گیرند، بلکه ما نیز می توانیم در آنها به فعالیت بپردازیم و حتی آنها را تغیر دهیم. بنابرین منظور ما از فضای مجازی، هم، شبکه ای از اطلاعات است و هم محیط ها یا واقعیت های مجازی. فضای مجازی را شاید بتوانیم مشاهده کنیم،اما شبکه چیزی است که قابل مشاهده نیست و ما مجبوریم به تصور در بار ه ی آن بپردازیم. درون شبکه ی گسترده ی جهانی (www)،فرد می تواند به راحتی از جایی به جای دیگر حرکت کند و شبکه را همچون یک 'فضا ' متصور شود. باید متوجه باشیم که تجارب 'فضا- زمانی' مقدمه ای برای سایر تجارب است. بنابرین تأثیر فضای مجازی بر تجربه ی فضا- زمانی اهمیت بسیاری دارد.
لازم نیست که در اینجا به توصیف روستا از زمان باستان تا دوران کنونی بپردازیم. لکن نگاهی موقتی می تواند ما را در این مقاله کمک کند. همه می دانند، که جهان روستا از جهان شهری با طبیعت سازگاری بیشتری دارد. خانههای متمرکز که اطرافشان را مزارع، جنگل ها و کوهها فراگرفته است . مزارعی که با مزارع دیگر مرز بندی شدهاند ویژگی بارز روستا ها است. از دور که به روستا ها نگاه می کنیم، آنچه که بالاتر از سقف روستا ها خود نمایی میکند، برج ناقوس کلیسا است. صدای این ناقوس که از طلوع و غروب خورشید پیروی می کند، در روزهای مه آلود و بارانی راهنمای مردمانی است، که در زمین های اطراف روستا مشغول کارند. کرانمندی واستواری خاک، خیابان ها، جاد ه ها و مزارع، خط افقی زمین و مهمتر از همه خط عمودی زندگی و برگشت به تدریج آن به سوی مرگ، همگی تعریف شدهاند. آسمان، روز، شب و اندازه ی ماه، زمان واقعی کشت و مهمتر از همه حیات را نشان می دهند. مناظر، آسمان و روستا نیز بخشی از خانه ها هستند. با این همه، خانه ها دارای سقف و دیوارند و درون آنها نیاز های مادی و عاطفی زندگی برآورده می شود. اینجاست که 'هایدگر' می گوید: 'ساکن بودن به معنای موجودی اخلاقی بودن در زمین است '. این ساکن بودن برای انسانها نوعی 'فضا سازی 'است، تا چیز هایی را به مالکیت خود درآورند و از آنها مراقبت کنند.
از سوی دیگر انبوه مردمی که در شهرها زندگی می کنند، فضای کمی در اختیار دارند. در شهرها فضای افقی معنا ندارد. برج ناقوس کلیسا وجود ندارد و تقریباً آسمانی نیست. مضاف بر این خانهای دیگر وجود ندارد. خانهها مثل صندوقهای روی هم انباشته شدهاند. بدون اینکه زمینی در اطرافشان باشد. بدون اینکه سقفی داشته باشند. در شهر ها حتی زیر زمین ها هم برای پارکینگ ماشین ها،مترو،فاضلاب کشی و ... مورد استفاده قرار گرفته است. صدای ناشی از ترافیک و ماشین همه جا را پر کرده است. همه ی شهر مثل یک ماشین بزرگ است. همه چیز ماشینی است و زندگی صمیمی از همه جا رخت بر بسته است. بدترین کابوسی که می توان دید این است، که شهر ها هر روز بزرگتر و بزرگتر می شوند.
عده ای از چشم انداز های مختلفی پیش بینی کرده اند، که خانه ها (به عبارت بهتر خانه های مجازی) به 'فضای دیگری ' تبدیل می شوند،که به افراد اجازه می دهد با دیگرانی ارتباط برقرار کنند، که هزاران مایل دورتر از آنها قرار دارند. این خانه ها بر محدودیت های طبیعی و جغرافیایی فائق می آیند . از پنجر ه ی خانه های مجازی هر چه را که آرزو کنیم، می توانیم ببینیم. چشم انداز های برفی،بازار محلی، کوههای سر به فلک کشیده،استادیوم ورزشی،و کف دریاها. از سوی دیگر در شهر های مجازی خیابان ها کارکرد های اجتماعی شان را انجام نمی دهند. از آنجایی که در این شهر ها هر کاری را در خانه می توان انجام داد،خیابان ها و میدان ها روز به روز نقش شان در زندگی شهری کم رنگ تر می شود . در شهرهای مجازی خیابان های جدیدی بهوجود می آید، که در آنها گردش اطلاعات صورت می گیرد. عد ه ای دیگر نیزتأکید کرد ه اند، که بدین صورت شرایطی برای ایجاد 'جهان وطنی' بهوجود می آید. بهواسطهی شهرها و خانههای مجازی، تمدن به همه جا سرک میکشد و با فرهنگهای محلی در گیر میشود، تا آنجا که آنها را از پای در میآورد. اگر چه همهی اینها فرضیههای بسیار مناقشه بر انگیزی بیش نیستند. میخواهم بگویم که در نتیجه ی این مسایل، نه تنها مرزها در هم شکسته می شوند، بلکه فضا و فاصلههای افقی نیز معنای خود را از دست خواهد داد، که این خود پیامدهای متفاوتی به دنبال خواهد داشت.
آنچه که از نظر من بسیار مهم است، این است که مکان جغرافیای معنای خود را از دست خواهد داد. همانگونه که فرامتن ها بر صفحات پرینت شده فائق آمده اند، عصر فرا اطلاعات نیز بر محدودیت های جغرافیایی فائق خواهد آمد. ما هم اکنون در یک فرایند انتزاعی شدن قرار داریم و فضای مجازی به ندرت به عنوان یک فضا به حساب می آید. اما این به این معنا نیست که تا ابد در این حال باقی خواهیم ماند و نباید بگوییم 'هیچ چیز در حال اتفاق افتادن ' نیست. بلکه بهترین قاعده ی کلی این است که قبول کنیم، در حال فرا گذشتن و تکامل هستیم.
منبع:
- wagen , volks(2004), Proceeding of the symposim'localizing the internet.ethical issues in intercultural perspective, Zentrum fur Kunst und medientechnologie (ZKM,Karlsruhe)