مذاهب اینترنتی

مذاهب اینترنتی

این مقاله به مسأله نگاه رسانه‌های خارجی به دین (با تأکید بر دیدگاه های حقوقی) می پردازد . مقاله پیش رو، در سه بخش به بحث می‌پردازد:

- ابتدا در پرداختن به رسانه ها، تعمداً رسانه‌های وابسته به مالکان یهودی-صهیونیستی، مطمح نظر قرار گرفته است که دلایل آن بیان شده است.

- در بخش دوم و در بررسی موشکافانه‌تر مقوله دین، این حوزه مشخصاً به دین اسلام، یعنی دین اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران، محدود شده است، چراکه همان‌طور که در ادامه اشاره خواهد شد، ادیان زنده جهان به یازده دین طبقه‌بندی شده اند که بررسی هر کدام از آنها در تعامل با رسانه‌ها هرگز در چنین مجالی نمی‌گنجد.

- نهایتاً در بخش سوم، دیدگاه های حقوقی مسأله، به مقایسه اجمالی اعلامیه حقوق بشر جهانی و اعلامیه حقوق بشر اسلامی و بررسی آنچه از دید رسانه‌های غربی، ضعف اسلام محسوب می‌شود، اختصاص یافته است.

بخش نخست

نگاه رسانه‌های خارجی: رسانه‌های 'یهودی- صهیونیستی'

در سال 1869 'راشورون' (Raschuron) - خاخام یهودی- در سخنرانی خود در شهر پراگ، پیرامون اهمیت رسانه‌ها در نظر یهودیان گفت: «اگر طلا نخستین قدرت ما برای سیطره بر جهان است، مطبوعات باید دومین قدرت ما باشد.» چند سال پس از آن نخستین کنگره صهیونیسم در سال 1897 در' بال' سوئیس به رهبری 'تئودور هرتزل' (Teodor Hertzel) مهمترین نقطه تحول در شیوه شست وشوی مغزی مردم بود. تا آن زمان یهودیان، در نظر جوامع اروپایی چهره‌ای منفی داشتند. دلیل نفرت مردم از یهودیان، قبضه کردن تمام فعالیت‌های اقتصادی بود. این کنگره، قطعنامه‌ای صادر کرد که به «پروتکل رهبران صهیونیست» معروف شد. در بند دوازدهم این قطعنامه، چگونگی سیطره بر رسانه‌های فراگیر و به خصوص مطبوعات، که در آن زمان قویترین رسانه محسوب می‌شد، تشریح شده است. در قسمت هایی از بند دوازدهم آمده بود:

* تمام کانال‌هایی (منظور رسانه‌هاست) که بازگوکننده اندیشه‌هاست باید به طور کلی در دست ما باشد.

* هرگونه چاپ و انتشار باید از آن ما باشد.

* ادبیات و مطبوعات، مهمترین و قدرتمندترین کانال های تبلیغاتی و آموزشی است و باید زیر سیطره ما باشد.

* هیچ خبری به هیچ کجا درز نمی‌کند، مگر اینکه ما اجازه داده باشیم.

و . . .

نگاهی به جدول نام خبرگزاری‌های جهان، گویای این واقعیت است که صهیونیست‌ها چه قبل از این کنگره و چه بعد از آن تلاش های گسترده‌ای برای تحقق مفاد بند دوازدهم این پروتکل انجام داده‌اند. به عنوان مثال خبرگزاری رویتر، توسط فردی یهودی به نام جولیوس پاول رویتر- متولد 12 ژوییه 1816 در شهر کاسل آلمان- تاسیس شد که تا سال 1844، 'اسرائیل بییر جوزافات' (Israel Beer Josaphat) نامیده می‌شد. در سال 1851 در فرانسه، 'هاشیت' (Haschitte) یهودی «خبرگزاری هاشیت» را تاسیس کرد. این خبرگزاری تا پیش از جنگ جهانی دوم به وسیله هوراس فینالی یهودی، اداره می‌شد. پیش از این هم، یکی از افراد خانواده یهودی هاواس در سال 1835، خبرگزاری معروف هاواس را تاسیس کرده بود که این خبرگزاری بعدها به خبرگزاری رسمی حکومت فرانسه تبدیل شد و تا پیش از جنگ جهانی دوم، 'شارل لوییس هاواس' (Sharll Luis Havas) یهودی آن را اداره می‌کرد. در مورد روزنامه انگلیسی تایمز نیز می‌توان گفت: هرچند این روزنامه از آغاز انتشار (1788) در خدمت صهیونیست‌ها بوده است، اما از آن زمان که 'روپرت مورداک' (Rupert Murdoch)، میلیونر یهودی که تابعیت استرالیایی داشت، این روزنامه را خرید، با گوشت و پوست و استخوان صهیونیستی آمیخته شده است. رابرت مردوخ که پیشتر نیز صاحب شرکت نیوز انترنشنال بود، پس از تملک تایمز لندن و 'ساندی تایمز' (Sunday Times) توسط خواهرش، سه مجله دیگر انگلیسی را نیز در اختیار گرفت؛ 'سان' (Sun) که یک مجله بی‌پروای جنسی که هر هفته بیش از 7/3 میلیون نسخه فروش دارد، دوم 'نیوز آو دی ‌ورد' (News of the World) که یک مجله ضداخلاقی است و هر هفته در چهار میلیون نسخه منتشر می‌شود و سومین مجله، 'سیتی مگزین' (city magazine) نام دارد. دست های صهیونیسم، مجله انگلیسی زبان 'اکونومیست' (Economist) را نیز خیلی زود در چنگ خود گرفتند. 'اسحاق دویچر' (Ishaqe Deutcher)، یهودی لهستانی‌الاصل که تحلیلگر امور نظامی و مسوول گزارشگران این مجله در اروپا بود، از موقعیت خود در اکونومیست بهره‌برداری کرد. نشریه دیگری به نام 'دیلی‌اکسپرس' (Daily Express) را لرد‌ 'بیفر بروک' (Bifer Brook) یهودی تاسیس کرد و بعدها صاحب نیوز کرونیکل و دیلی میل نیز شد. روزنامه 'دیلی‌هرالد' (Daily Herald) نیز در تملک جولیوس ماتر یهودی بود. همچنین یک مجله هفتگی طنزآمیز به نام 'ویک‌اِند' (Weekend) با تیراژ بالا که تخصص خاصی در دست‌انداختن عرب ها دارد، به چاپ می‌رسد که هیچ شماره آن از ماجراهای ثروتمندان عرب و شیوخ نفت، خالی نیست و با این کار خوراک و بهانه فراوانی برای ضربه زدن به اسلام پیدا کرده است! علاوه بر اینها روزنامه 'نیویورک تایمز' (New York Times)، که یکی از مشهورترین روزنامه‌های آمریکایی است از سال 1896 در سیطره صهیونیست‌ها بوده است و در این تاریخ بود که 'آدولف اوش' (Adolf Owish) یهودی با استفاده از فرصت (اوضاع بحرانی این روزنامه)، آن را از 'هنری رانموند'، صاحب موسس این روزنامه، خرید.

بعد از 'نیویورک تایمز' (New York Times)، روزنامه 'واشنگتن پست' (Washington Post)، از نظر فرمانبری از صهیونیست‌ها رتبه دوم را دارد. این روزنامه که در محافل و دستگاه های حکومتی آمریکا از اهمیت شایانی برخوردار است، با استفاده از بحران مالیِ 'جان مک لین' (John McLien) -صاحب این روزنامه- به سال 1933 توسط 'یوجین مایر' (Johan Mayer) یهودی خریداری شد! سیطره یهودیان بر مجله هنری- سینمایی 'واریته' (Variety) نیز آشکار است. همچنین نمونه‌ای بارز از شیطنت صهیونیست‌ها در بهره‌برداری از مجلات علمی- تخصصی، به سال 1915 باز می‌گردد. در این سال مجله معروف 'نشنال جئوگرافیک' (National Geographic) که در زمینه جغرافیا شهرت بسیار دارد، در نقشه‌ای از جهان که با یک جدول توضیحی چاپ کرد، در کنار کلمه فلسطین، عبارت 'سرزمین اسرائیل' (Israeli land) را قرار داد. این نشریه هم‌اکنون به صورت ماهانه با تیراژ سیزده میلیون نسخه منتشر می‌شود.

اینها تنها نمونه‌های قابل بحث در خصوص سیطره یهودیان بر رسانه‌های جمعی نبود و نمونه‌های زیادی از نفوذ این گروه را هر روز از تریبون‌های خبری چه به صورت چاپی (نشریات ادواری) و چه به شکل الکترونیک (اینترنت) شاهد هستیم؛ در اینجا به بخشی از گزارشی که خبرنگار اعزامی بی.بی.سی به مکه مکرمه از مراسم حج امسال مخابره کرده و بنگاه خبر پراکنی بی. بی. سی هم آن را در اختیار انبوه مخاطبان خود در سراسر جهان قرار داده است، اشاره می‌شود:[1]

«تا غروب، باید همه مکه را ترک می کردند. ترافیک و ازدحام شدیدی در شهر، حاکم بود و حجاج، تلی از زباله در شهر جا گذاشتند. دور و اطراف حرم، پر بود از قوطی های خالی نوشابه، پوست میوه و ظرف های خالی یکبار مصرف»

بخش دوم: نگاه رسانه‌های خارجی، به دین 'اسلام'

استفاده از تبلیغ به شیوه‌ای که در کشورهای غربی مرسوم است، از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) نیز مذموم دانسته شده است. ایشان در خصوص استفاده از امکانات تبلیغی رادیو و تلویزیون به منظور تحقق اهداف استعماری چنین می‌فرمایند:

«امروز همه گروه هایی که در خارج هستند، چه با تبلیغات از راه رادیو و تلویزیون و چه تبلیغات از راه مطبوعاتشان، دارند با اسلام معارضه می‌کنند. مسأله، مسأله ایران نیست. اگر تنها مساله ایران بود، چندان اهمیت نداشت، اما مقابله با اسلام است، نه مقابله با ایران (1359).» [3]

در این قسمت با آوردن خلاصه‌ای از تاریخچه ادیان زنده جهان (رک. جدول1) به پراکندگی و گونه‌گونی ادیان اشاره خواهم کرد تا لزوم محدود کردن موضوع به دین اسلام را بیان کنم. سپس به بحث 'رسانه‌ای‌کردن دین'  (Mediazation of Religion) از طریق رسانه (مقاله استوارت ام. هوور، استاد ارتباطاتِ مرکز دین، رسانه و فرهنگ دانشگاه کلرادوی آمریکا در همایش دین و رسانه آبان‌ماه 84 در تهران) می‌پردازم؛

جدول1. یازده دین زنده جهان به حسب سالهای تاسیس آنها به اختصار

نام دین

نام انگلیسی

تاریخ،

یا تولد بنیانگذار

بنیانگذار

اله- خدا

محل

متون مقدس

تعداد پیروان  [4]

هندویی

 

Hinduism

 

1500 ق.م

ندارد

برهما خدایان‌ مختلف

هندوستان

وداها

322 میلیون نفر

یهودی

Judaism

1200 ق.م

حضرت موسی(ع)

یهوه

پراکنده  نیمی در امریکا

عهد‌عتیق (تورات)

12 میلیون نفر

شینتویی

Shintoism

660  ق.م

ندارد

خدایان طبیعت

ژاپن

کوجی‌کی

و

نیهون‌گی

79 میلیون نفر

زرتشتی

Zoroasterianism

660  ق.م

زرتشت

اهورامزدا

ایران و هند

اوستا

14 میلیون نفر

تائویی

Taoism

604  ق.م

لائوتسه

تائو

چین

تائوته کینگ

50 میلیون نفر

جاینی

Jainism

599 ق.م

واردامانا  مهاویرا

در ابتدا بدون اله، اکنون: بنیانگذارش

هندوستان

آنگه‌ها

6/1 میلیون نفر

بودایی

Buddhism

560 ق.م

گواتمه بودا

 

'

در مشرق زمین

تری‌پیتاکا

250 میلیون نفر

کنفوسیوسی

Confucianism

551 ق.م

کنفوسیوس

بهشت، یا بنیانگذار

چین

متون کلاسیک

300 میلیون نفر

مسیحیت

Christanity

میلاد مسیح

حضرت عیسی(ع)

خدای پدر

سرتاسر جهان

انجیل

835 میلیون نفر

اسلام

Islam

570  م

حضرت محمد(ص)

الله

سرتاسر جهان

قرآن

420 میلیون نفر

سیک

Sikhism

1496 م

نانک

نام حقیقی

هند

گرانت

2/6 میلیون نفر

هوور معتقد است: 'عمده تأملات در مورد رابطه بین دین و رسانه در این عقیده ریشه دارد که احتمالاً وسایل ارتباطی مدرن، با قرار دادن خود در درون دین، در حال دگرگون کردن ماهیت آن هستند. یعنی بر اثر فرایند 'رسانه‌ای‌کردن' (mediazation) از قرار معلوم، ابزار و آلات «مصنوعی»  و فرایندهای ارتباطی در حال دگرگون کردن دین‌اند، یا آن را در آینده دگرگون خواهند کرد، زیرا این ظرفیت را دارند که بخش‌هایی از آن را دوباره سازماندهی کرده و جایگزین کنند. هوور می‌گوید: برای درک این امر که دین چگونه رسانه‌ای می‌شود، باید ابتدا رابطه میان مخاطبان و چنین  فرایندهایی را دریافت[5].'

 همچنین حمید مولانا معتقد است، تا قبل از انقلاب اسلامی ایران (1979) رسانه‌های بین‌المللی به جهان اسلام و موضوعات مرتبط با آن، یا توجهی نمی‌کردند یا کم توجهی نشان می‌دادند. تنها در دوران پس از انقلاب بود که اذعان به تاثیر گسترده اسلام در رسانه‌ها ظاهر شد. مولانا می‌گوید:  پس از گذشت دو دهه از انقلاب، هویت مسلمانان در پوشش رسانه، تحت عنوان دو موضوع اساسی مطرح شده است (مولانا، 1381، ص28-37):

1) بنیادگرایی (اصول‌گرایی) و خشونت

2) نشان دادن مسلمانان به عنوان گروه نژادی

در خصوص مورد اول، می‌توان به مقاله «تصویرسازی منفی رسانه‌های غرب از جهان اسلام و ملل شرق» به قلم سید محمد مهدیزاده اشاره کرد (1380، ص 10-21) که معتقد است: پس از جنگ به اصطلاح سرد که ترس کمونیسم از بین رفت، دولت‌ها و رسانه‌های غرب، رشد جنبش های اسلامی را به مثابه یک تهدید ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی جلوه می‌دهند و به آن دسته از دولت‌ها و رهبران سازمان هایی که با ایدئولوژی غربی به ضدیت برخاسته‌اند، از عبارت بنیادگرایی اسلامی استفاده می‌کنند.

و اما در مورد دوم، یعنی نشان دادن مسلمانان به عنوان گروه نژادی می‌توان بحران بوسنی را مد‌نظر قرار داد که تحت تاثیر همین عامل، همواره از مسلمانان به صورت گروهی 'نژادی' در رسانه‌های غربی یاد می‌شد، در حالیکه ساکنان غیرِ بوسنیایی (صرب‌های بوسنیایی) به وسیله 'ملیت‌شان' معرفی می‌شدند، نه با مذهب‌شان که مسیحیت ارتدکس بوده است.

در این مجال و قبل از ورود به بخش پایانی (دیدگاه حقوقی)، قسمت‌هایی از مقاله  اِشتفان شوارتز را، با عنوان «Four Years After September 11th : The Media Failure» را، که همانطور که از عنوانش بر می‌آید در چهارمین سال حملات یازده سپتامبر نوشته شده است، ذکر می کنیم. به عقیده نویسنده پس از چهار سال که از حملات وحشتناک 11 سپتامبر می‌گذرد، متاسفانه باید به شکست کامل رسانه‌های غرب و آمریکا در گزارش از چالش با اسلام، اذعان کرد. شوارتز اشاره می‌کند که بسیاری از کشورهای مسلمان و حتی ایران، سیستم قوانین‌شان را بر همزیستی شریعت اسلامی با قوانین غربی (عمدتاً فرانسه) ایجاد کرده‌اند، ولی رسانه‌ها عمدتاً آن را نادیده گرفته و مرتباً اشکال را متوجه اسلام می‌دانند که منبع قوانین حکومتی آنهاست.

شوارتز در ادامه نقاط ابهامی که از اسلام در رسانه‌های غرب وجود دارد را نگران کننده می‌داند و چهار دلیل برای این کج فهمی بیان می‌کند :

1) رویداد محوری به جای فرایند محوری :

رسانه‌های غربی با مساله پوشش دادن با خودِ دین اسلام درگیر نشده‌اند، هرچند که خود را در گزارش رویدادهای مربوط به اسلام، متعهد می‌دانند. در واقع تاکید بر فرایندها که از مشخصه‌های روزنامه‌نگاری توسعه (بدیعی و قندی، 1378، ص 426) محسوب می‌شود، در مورد اسلام به کار گرفته نمی‌شود و همانطور که پیش از این در گزارش خبرنگار بی.بی.سی از مراسم حج اشاره کردم رویدادمحوری بسیار بیشتر از فرایندمحوری در رسانه‌های غربی حاکم شده است.

2) سهل‌انگاری و ظاهربینی :

گزارشگران، همانند پرسنل آتش‌نشانی و پلیس، اولین جوابگوی این قضیه هستند. انتظار می‌رود آنها حقایق اصلی را در مورد یک ماجرا بدانند، حتی اگر به پیشینه و تحلیل جدی آن نپردازند. اشتباه آنجایی رخ می‌دهد که آتش برخاسته از افراط‌گرایی اسلامی در برخی از مواقع بزرگتر از آنچه لازم می‌نماید، نشان داده می‌شود. در واقع سهل‌انگاری‌های روزنامه‌نگاری غرب باعث ارائه گزارش های ناقص از این وقایع می‌شود.

3) استفاده از کارشناسان کم‌اطلاع :

سومین قضیه، این است که وقتی رسانه‌های غربی به مطالعه دقیق و آنالیز وقایع نیاز دارند، به دولت‌مردان متخصصی متمایل می‌شوند که دانش آنها از اسلام، محدود و تحریف شده است و یا حاکی از گرایش‌های اسلامی تصفیه شده در غرب است که نمی‌توانند نماینده درستی برای ارزش های غرب و اسلام باشند. در واقع رسانه‌های غربی، با تمایل به این گروه ها و انجمن‌ها، تعصب و گمراهی خود را به جای اصلاح کردن، تقویت می‌کنند.

4) تاکید بر شکاف میان دنیای اسلامی و یهودی - مسیحی:

آموزه‌های غربی در 150 سال گذشته توجه خود را به جای بررسی عناصر درونی موجود در هر کدام از ادیان، به شکاف میان دو دنیای اسلام و یهود+مسیح، معطوف داشته‌اند.

بخش سوم : نگاه رسانه‌های خارجی، به دین اسلام 'از دیدگاه حقوقی'

آنچه از نگاه رسانه‌های غربی به صورت یک ایراد وارده به اسلام دانسته می‌شود، مساله عدم انطباق تفکر اسلامی و مشخصاً اعلامیه حقوق بشر اسلامی (مصوب 1990 قاهره)، با اعلامیه جهانی حقوق بشر (مصوب 1948) است. در اینجا با مقایسه اجمالی وجوه اشتراک و تمایز آنها (نک جدول 2 و 3)، به مقایسه عمیق‌تری در خصوص مجاز بودن یا نبودن تغییر دین، از دیدگاه دو اعلامیه مذکور، پرداخته شده است.

* مقایسه اعلامیه جهانی حقوق بشر (مصوب 10 دسامبر 1948) با اعلامیه حقوق بشر اسلامی (مصوب 5 اوت 1990)

جدول 2. وجوه اشتراک اعلامیه جهانی حقوق بشر و اعلامیه حقوق بشر اسلامی (پروین، 1382)

وجوه اشتراک

اعلامیه جهانی حقوق بشر

اعلامیه حقوق بشر اسلامی

 

تضمین حق حیات

برای انسانها

 

 

ماده 6 میثاق بین‌الملی

حقوق مدنی و سیاسی

 

بند الف از ماده 2

اعلامیه قاهره

نفی بردگی

ماده  4

اعلامیه جهانی حقوق بشر

ماده  11

اعلامیه حقوق بشر اسلامی

اصل برائت

ماده  11

اعلامیه جهانی حقوق بشر

ماده  19

اعلامیه حقوق بشر اسلامی

احترام به زندگی خصوصی

ماده  12

اعلامیه جهانی حقوق بشر

بند ب ماده 18

اعلامیه حقوق بشر اسلامی

حمایت از مالکیت فکری

بند 2 از ماده 27

اعلامیه جهانی حقوق بشر

ماده  16

اعلامیه حقوق بشر اسلامی

حق پناهندگی

ماده  14

اعلامیه جهانی حقوق بشر

ماده  12

اعلامیه حقوق بشر اسلامی

حق کار، گزینش آزادانه کار

 

ماده  23

اعلامیه جهانی حقوق بشر

 

ماده  13

اعلامیه حقوق بشر اسلامی

 جدول 3. وجوه تمایز اعلامیه جهانی حقوق بشر و اعلامیه حقوق بشر اسلامی

وجوه تمایز

اعلامیه جهانی حقوق بشر

اعلامیه حقوق بشر اسلامی

 

محور بودن قانون یا شرع

 

هرجا سخن از محدودیت حقوق می‌رود، قانون

مورد استناد قرار می‌گیرد

ماده 24 و25 آن توضیح می‌دهد: همه حقوق و آزادی‌های مذکور در این سند، مشروط به مطابقت با احکام شریعت اسلامی است.

ذکر نشدن 'حق ایستادگی در برابر ستم، استعمار، و اشغال'

اصلا اشاره‌ای نشده !

مقدمه اعلامیه حقوق بشر اسلامی

و

ماده 11 همین اعلامیه

حقوق زن و مرد در خانواده

 

ماده 16 اعلامیه جهانی قائل به تساوی حقوق زن و مرد است

 

ماده 6 این اعلامیه اگرچه در حیثیت انسانی زن را = مرد می‌داند اما چون مسائلی چون نفقه بر عهده مرد است، از این منظر تساوی در برخورداری از حقوق و وظایف یکسان نیست

ضمانت اجرا

دنیوی و مربوط به دولت‌ها و سازمان‌های جهانی دانسته است

به طور عمده، اخروی و مربوط به رابطه خالق و مخلوق می‌باشد و جزئی از عبادت است

مجاز بودن یا نبودن تغییر دین و تفاوت در تلقی از مذهب

ماده 18 بند 1، به حق آزادی تغییر مذهب به طور مطلق اشاره دارد

ماده 10، آشکارا روی گرداندن از اسلام به دین دیگر

یا به الحاد را جایز نمی‌داند

مجاز بودن یا نبودن تغییر دین :

در ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948) آمده است:

« هرکس حق دارد از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره‌مند شود. این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و همچنین متضمن آزادی اظهار عقیده و ایمان است . . . »

اما، ماده 10 اعلامیه حقوق بشر اسلامی (1990-قاهره) بیان می‌کند:

« اسلام دین فطرت است و به کارگرفتنِ هرگونه اکراه نسبت به انسان، یا بهره‌برداری از فقر، یا جهل انسان، برای تغییر این دین به دینی دیگر، یا به اِلحاد، جایز نیست ».

جالب است بدانیم که پیشنهاد درج عبارت 'حق تغییر دین' در اعلامیه جهانی حقوق بشر، توسط نماینده لبنان که فردی مسیحی بود ، مطرح شد و گرچه با مخالفت شدید نمایندگان کشورهای اسلامی و به طور خاص عربستان واقع شد که 'اسلام اجازه نمی‌دهد فرد مسلمان دینش را عوض کند' ولی نماینده پاکستان که فردی قادیانی‌مسلک بود از پیشنهاد فرد لبنانی حمایت کرد و گفت که عبارت پیشنهادی با روح اسلام سازگاری دارد. این موضوع در جریان تدوین اعلامیه جهانی، مباحثات فراوانی را به همراه داشت و نمایندگان کشورهای اسلامی در مخالفت با درج این عبارت در اعلامیه، چنین استدلال می‌کردند که این ماده به نفع موسسات تبشیری تدوین شده است تا با استفاده از احتیاج و اضطرار افراد، آنان را به تغییر دین یا مذهب شان وادار سازند (مظفری، 1376، ص 74-75). در واقع همین سوءظن کشورهای اسلامی نسبت به پروژه حقوق بشر موجب شد که در جریان تدوین میثاقین، واژه تغییر دین اصلاح شود. از آنجا که میثاق یک معاهده بین‌المللی محسوب می‌شد و برای لازم الاجرا شدن باید به تصویب دولت های عضو می‌رسید، برای جلب نظر کشورهای اسلامی بند دوم نیز به متن ماده 18 اضافه شد.

{هیچ‌کس نباید مورد اکراهی واقع شود که به آزادی او در انتخاب یا داشتن دین یا عقیده‌ای لطمه وارد سازد...}

هر چند رسانه های غربی مرتباً در پی ضربه زدن به اسلام بیان می‌کنند که 'ممنوعیت تغییر دادن دین' و وجود احکام ارتداد، با آزادی فکر و عقیده منافات دارد، ولی این اختلاف، ناشی از تفاوت ریشه‌داری است که میان برداشت‌ها از مفهوم دین در تفکر غیرمذهبی و تفکر اسلامی وجود دارد. در مقابل این موضع‌گیری‌ها، می‌توان گفت که پذیرش اسلام اجباری نیست و کسی که با میل و اختیار و بر پایه تحقیق، دین اسلام را می‌پذیرد، می‌داند که یکی از احکام آن ارتداد است. بنابراین، انتخاب آگاهانه دینی که دارای محدودیت خروج است، منافاتی با آزادی اراده اشخاص ندارد.

توضیحات:

[1] روزنامه کیهان / شنبه 24 دی 1384- 13 ذی الحجه 1426- 14 ژانویه 2006 (مقاله بدون نام)

[2] این خبر در وبلاگ مدیریت رسانه به آدرس http://mediamanagement.blogfa.com/post-23.aspx  و مشروح آن در ‌سایت خبرگزاری ایسنا به آدرس زیر است:   http://www.isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-823425&Lang=P 

[3] این مطلب به نقل از صحیفه نور، جلد 4، سخنرانی امام خمینی(ره)، 25 بهمن‌ماه 1359 آورده شده است.

[4] در بیشتر موارد این ارقام حدسی هستند و احتمالا تعداد مسیحیان تعمدا از قول مولف (هیوم) کمتر از واقع ذکر شده است. به عنوان مثال کتاب دینی

 The Religious World  که اخیرا در امریکا چاپ شده، رقم مسلمانان را تا پایان قرن بیستم متجاوز از یک میلیارد برآورد می‌کند.

[5] به نقل از وبلاگ شخصی‌ام در آرشیو مرداد ماه 1385 به آدرس: http://mediamanagement.blogfa.com/post-11.aspx

منابع:

الف. فارسی

ابو غنیمه، زیاد (1372). 'رسانه‌های جهان در پوشش مرئی و نامرئی'. ترجمه فتاح احمدی. میراث فرهنگی.

بدیعی، نعیم و قندی، حسین (1378). روزنامه‌نگاری نوین. تهران: علامه طباطبایی.

پروین، فرهاد (1382). 'حقوق بین‌الملل بشر و حقوق بشر اسلامی؛ همخوانی یا تعارض؟'. سیاسی- اقتصادی. شماره 193 و 194.

خوش‌نشین لنگرودی، زهره (1380). 'تهاجم فرهنگی از طریق رسانه در کلام امام (ره)'. پژوهش و سنجش. شماره 17 و 18.

مولانا، حمید (1379). 'جهان اسلام و رسانه‌های جهانی'. کیهان فرهنگی. شماره 189

_______ . 'رسانه‌های گروهی و تاثیر آنها بر هویت مسلمانان'. کیهان فرهنگی. شماره 190.

مظفری، محمد حسین (1382). 'اشغال عراق و آزادی دین از دید حقوق بین‌الملل'. فصلنامه مطالعات خاورمیانه. (3).

 مهدیزاده، محمد (1381). 'تصویرسازی منفی رسانه‌های غرب از جهان اسلام و ملل شرق'. رسانه. 12 (3).

همایش بین الملی دین و رسانه (آبان 1384). مجموعه مقالات.

هیوم، رابرت ارنست (1382). ادیان زنده جهان. ترجمه عبدالرحیم گواهی. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

ب . انگلیسی

- Hoover, Stewart (2005). 'Audiences and the Mediazation of Religion'. Available online:  http://www.colorado.edu/journalism/mcm/mrc/tehranabstract.htm

- Schwartz, Stephan (2005). 'Four years after September 11th : The Media Failure'. Tech Central Station US

- Yarmahmoudi, Mostafa (2006).'The game of media' Seminar at IRIB University. Tehran, Iran (3Dec 2006)