تصور بر این است که نگرش ها رفتار را شکل می دهند در حالی که اغلب این تعارض میان نگرش هاست که منجر به بروز رفتار می شود. این موضوعی ست که «نظریه ناهماهنگی شناختی» می گوید. نظریه ای که با نظریه های دیگر حوزه یادگیری فرق دارد و حتی آن ها را نقض می کند.
اشاره: فریبا نباتی- تصور بر این است که نگرش ها رفتار را شکل می دهند در حالی که اغلب این تعارض میان نگرش هاست که منجر به بروز رفتار می شود. این موضوعی ست که «نظریه ناهماهنگی شناختی» می گوید. نظریه ای که با نظریه های دیگر حوزه یادگیری فرق دارد و حتی آن ها را نقض می کند.
برای اینکه بدانیم نظریه ناهماهنگی شناختی که مشهورترین الگوی همسانی شناختی است، چیست، چه می گوید و چه کاربردی در تبلیغات دارد؛ با دکتر علیرضا دهقان دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران همراه میشویم.
نظریه ای بحث برانگیز
این نظریه از جمله پژوهشهای قلمرو دریافت پیام و مکانیسم های شناختی مخاطبان قرار میگیرد. در این مورد فرض می شود انسان موجودی است که همراه با توجیه منطقی نسبت به پیام واکنش نشان می دهد ولی این واکنش اکثرا در جهت توجیه یا نگهداری از عقاید، نگرشها و رفتارهای موجود است. این نظریه که در سال 1957 توسط لئون فستینگر ارائه شده است، دادههای تجربی خیلی زیادی را موجب شده و در عین حال مناقشه زیادی را در حوزه روانشناسی اجتماعی ایجاد کرده است. این نظریه به دلیل اینکه با نظریههای یادگیری در تناقض بود، یکی از نظریات بحث برانگیز دهه 1960 است. اصولا این نظریه پیشبینی میکند که افراد از اطلاعات موجد ناهماهنگی اجتناب میکنند.
تناقض در شناخت ها
شناخت به معنای معرفت در خصوص رفتار، عقیده، نگرش یا انتخاب است و ناهماهنگی شناختی هنگامی در ذهن فرد رخ میدهد که دو یا چند شناخت مربوط به هم، که همزمان در شخص وجود دارد با یکدیگر در تناقض باشند یا اینکه فقره ای شناختی با رفتاری معین با هم سازگاری منطقی نداشته باشند. به عنوان مثال فرض کنید که شما از سالها پیش زیاد از گوشتهای فراوری شده مانند سوسیس و کالباس استفاده میکنید و حال با بالا رفتن میزان آگاهیهای عمومی درمورد مضرات مصرف سوسیس و کالباس برای شما مشکل است که رفتار غذایی خود را توجیه کنید. چرا که گفتمان سلامت فردی و تغذیه سالم با رفتار شما در تناقض است. شناختها وقتی با یکدیگر در تناقض قرار میگیرند که منطق، تجربه شخصی، دانش موجود یا افراد دیگر بر ناسازگاری آنها تاکید میکنند. چنین وضعیتی یا وضعیتهایی نظیر سیگار کشیدن و آگاهی نشان دهنده رابطه آن با سرطان ریه وعده پاداش یا تهدید به تنبیه میتواند دلیل روی دادن شرایط ناهماهنگی شناختی باشد. گاهی نیز ممکن است تناقض صرفا نتیجه فشار یک گروه اجتماعی که فرد به آن وابستگی دارد برای سازش با هنجاری باشد که فرد به طور به تنهایی آن را نمیپذیرد. نقش بازی کردن نمونهای از این دست است.
حل تعارض
ناهماهنگی شناختی مکانیسمی روانشناختی است که در آن فردی که میبیند کنشهای وی الزاما بر افکار وی یا قواعد روانشناختی منطبق نمیشود، مجبور است راهی پیدا کند که آنها را مرتبط یا هماهنگ کند. راه های مختلفی برای از بین بردن این ناهماهنگی وجود دارد مانند توجیه کردن. مثلا فردی که پول زیادی برای خرید گوشی هوشمند پرقیمتی پرداخت کرده است مجبور است آن را توجیه کند. علاوه بر مکانیزم توجیه، مکانیزم تغییر نیز در مواقع تعارض و ناهماهنگی شناختی به کار گرفته میشود. این تغییر میتواند یکی از دو نوع شناخت را در برگیرد ، بدین صورت که در مواردی که فردی مجبور به پذیرش اجباری نظری شده است، ممکن است پس از مدتی تغییر نگرش دهد. به عبارت دیگر در صورتی که شخصی در برابر دیگران عملی انجام دهد که با باورهای او مغایرت دارد، پیشبینی میشود که ناسازگاری در پی آورد. یک راه خلاص شدن از این ناسازگاری تغییر باورهای شخصی به منظور همنوایی با رفتار عمومی است. مثلا در مورد مثال گوشتهای فرآوری شده پیش بینی می شود رفتار مصرف تغییر کند یا به اطلاعات در مورد مضرات مصرف بی اعتنایی شده و مورد پذیرش قرار نگیرد و با ارائه شواهد مطالعات و یافتههای همسو با رفتار فرد بیارزش جلوه داده شوند.
اصول نظریه
نظریههای هماهنگی شناختی در حوزه ارتباطات حول این فکر توسعه یافته که افراد برای سازگاری میان نگرشها، باورها و ارزشها و یا رفتارهای خود چه واکنش هایی نشان میدهند. خلاصه اینکه نظریه ناهماهنگی شناختی فستینگر بر مبنای توجه به رابطه ناهماهنگ میان دو عنصر شناختی در یک فرد متمرکز است و اینکه شخص در موقعیتهای ناهماهنگ برای کاهش ناهماهنگی یا پرهیز از آن ناگزیراقداماتی را انجام میدهد. این نظریه علاوه بر این تلاش میکند رفتارهای شخصی را در مواقع عدم هماهنگی یا حفظ ناهماهنگی شناختی توضیح دهد.
کاربرد ناهماهنگی شناختی در تبلیغات تجاری و سیاسی
مواجهه گزینشی و توجه گزینشی دو مفهوم مهم در حوزه اقناع مخاطب است. هر ارتباطگر در تبلیغات تجاری یا سیاسی بایستی راهکارهایی برای گذر از مواجهه گزینشی و توجه گزینشی بیندیشد و تلاش کند ارتباطگیران ناهماهنگ با پیام مورد نظر را جذب کند. نظریه ناهماهنگی میگوید هنگامی که ناهماهنگی وجود دارد ما نه تنها کوشش میکنیم که آن را از بین ببریم، بلکه از برانگیخته شدن آن نیز جلوگیری میکنیم. بر این اساس بیشترافراد غالبا خود را در معرض اطلاعات سیاسی که با نگرش و رویکرد آنها در تناقض است قرار نمیدهند. اگر این نظر را بپذیریم پایان کار تبلیغات محتمل است اما مطالعات بیشتر نشان دادهاند که سودمندی متصوره اطلاعات یکی از راهکارهایی است که بنا به نظر بعضی پژوهشگران میتواند فردی را وادار کند تا به اطلاعات ناهماهنگ توجه کند و احتمالا افراد از اطلاعات متناقضی که جالب، برجسته یا سرگرمکننده باشند، اجتناب نخواهند کرد. علاوه براین کسانی که در سنین نوجوانی و جوانی قرار دارند و عقاید جافتاده و دیرپایی ندارند نیز ممکن است به خاطر نوجویی و کنجکاوی خود دنبال اطلاعات جدید و چالش برانگیز باشند.
یک پژوهشگر ارتباطات به نام مکگوایر میگوید ما معمولا توسط افراد و رسانههایی که با ما در خصوص موضوعهای مهم هم نظر هستند احاطه شدهایم. با این حال، این به آن معنا نیست که فعالانه از اطلاعات متناقض اجتناب کنیم. در عین حال مطالعات دو پژوهشگر دیگر به نام سیرس و فریدمن نشان میدهد که شواهدی مبنی بر تایید این فرضیه، به خصوص در مورد اجتناب از اطلاعات متناقض، وجود ندارد. پژوهشهای بعدی شرایط تصور ارزش برجستگی و تازگی اطلاعات متناقض، تصور استفاده از اطلاعات هرچند متناقض در حل یک مساله، اعتماد به موضع اولیه عقاید و رفتار خود توسط افراد، تعهد به پنداشت یا انتخاب و هنجار روشنفکرانه که بر اساس آن اکثر افراد از اطلاعات متناقض اجتناب نمیکنند باعث میشود که اطلاعات متناقض به اطلاعات حمایتکننده ترجیح داده شده و افراد خود را در شرایط ناهماهنگی شناختی قرار دهند. چنین وضعتی می تواند موجب تلاش فکری بیشتر و رسیدن به نظریه ها و راه حل های جدید و متفاوت بشود.
شباهت و تفاوت نظریه ناهماهنگی شناختی با دیگر نظریههای هماهنگی شناختی
شباهت این نظریه با نظریه تعادل هایدر، تقارن نیوکام و همخوانی ازگود این است که هر چهار نظریه در پی توضیح مکانیسمهای هماهنگی شناختی هستند. اهمیت این دسته نظریهها در این است که تنها در شرایط هماهنگی و نظم است که امکان پیشبینی وجود دارد و تنها در شرایط پیشبینیپذیر است که امکان برنامهریزی محقق میشود. لذا هر چهار نظریه بر لزوم هماهنگی تاکید دارند و بر این فرض استوارند که ناهماهنگی موجب تنش روانشناختی یا ناراحتی اجتماعی و فرهنگی در انسان میشود که نتیجه آن فشار درونی برای از میان بردن یا کاهش ناهماهنگی و در صورت امکان، حصول هماهنگی است. اما تفاوت میان این چهار نظریه به سطح تحلیلی آنها مربوط است، در حالیکه دو نظریه تعادل و همخوانی به دنبال توضیح هماهنگی یا ناهماهنگی در سطح کنش شخصی هستند؛ دو نظریه تقارن و ناهماهنگی شناختی سطح تحلیل خود را به ارتباطات میان فردی معطوف ساختهاند. علاوه بر این تفاوت اصلی، تفاوتهای دیگری نیز میتوان بیان کرد که تفصیل آن را در کتابهای نظریه های ارتباطات می توان دنبال کرد.