این مقاله از جنبههای مختلف مفهوم ارتباط اگزیستانسیال و اهمیت آن را از منظر فلسفهی کارل یاسپرس تحلیل میکند. تلاش بر این است که ثابت شود نیاز به ارتباط اگزیستانسیال، ازلی و به طور طبیعی با وجود اصیل انسان پیوند خورده است. بر این اساس تعریف ارتباط اگزیستانسیال به عنوان ضرورت ارتباط در زندگی شکل گرفته و تحلیل میشود. پیوندهای بین ارتباط اگزیستانسیال و حقیقت اصیل وجود در این مقاله مشخص شده است.
این مقاله از جنبههای مختلف مفهوم ارتباط اگزیستانسیال و اهمیت آن را از منظر فلسفهی کارل یاسپرس تحلیل میکند. تلاش بر این است که ثابت شود نیاز به ارتباط اگزیستانسیال، ازلی و به طور طبیعی با وجود اصیل انسان پیوند خورده است. بر این اساس تعریف ارتباط اگزیستانسیال به عنوان ضرورت ارتباط در زندگی شکل گرفته و تحلیل میشود. پیوندهای بین ارتباط اگزیستانسیال و حقیقت اصیل وجود در این مقاله مشخص شده است. واژگان کلیدی: یاسپرس، وجود، ارتباط وجودی، تعالی درآمد: در نگاه اول مفهوم ارتباط امری بدیهی و طبیعی به نظر میرسد. با این حال، تحلیل و تعریف مفهوم ارتباط کار آسانی نیست. مفهوم ارتباط بسیار گسترده و چندگانه و تحقیقات علمی دربارهی آن همیشه در حال گسترش است؛ افزایش سریع علم انواع مختلفی از ارتباطات را متمایز و در مورد آنها بحث میکند. اینجاست که مفاهیمی به وجود میآید همچون ارتباطات بینفردی، ارتباطات گروهی، ارتباطات جمعی، ارتباطات بینفرهنگی، ارتباطات بینالملل و بسیاری موارد دیگر. پدیده ارتباط در آثار بسیاری از فیلسوفان نیز مورد بررسی قرار گرفته است. اگزیستانسیالیستهای برجستهای مانند کارل یاسپرس، مارتین بوبر، مارتین هایدگر و دیگران در رابطه با نظریهی ارتباط اگزیستانسیال نوشتهها و آثاری دارند. در اینجا ارتباط در سطح «پیشا علمی» و به عنوان یکی از ویژگی وجودی انسان در نظر گرفته میشود. از نظر هواداران این تفکر، ارتباط اگزیستانسیال مبتنی بر گفتوگوی مستقیم و یکی از شروط اساسی زندگی اصیل انسان است. بنابراین، درک و بررسی آن بینش تازهای از ارتباطات انسانی و ماهیت آن ارائه میکند و همچنین راه درستی را برای ارتباط اصیل بین افراد فراهم میآورد. از این رو، این مقاله سعی دارد راز ارتباط وجودی را از منظر فلسفهی اگزیستانسیال یاسپرس آشکار کند. یاسپرس یکی از آن متفکرانی بود که دغدغهی اصلی در فلسفهاش ارتباط اگزیستانسیال بود. او در پی آن است که ارتباط و منشأ آن را از منظر روابط انسانی و وجود انسانی به طور کامل آشکار کند. رونالد گوردون مینویسد: یاسپرس در شناخت اهمیت معرفتشناختی و هستیشناختی ارتباطات انسانی از زمان خود جلوتر بود. یاسپرس در آثار خود به وضعیت بحرانی روحی فرد در دنیای مدرن توجه میکند و حرفش این است که در عصر فناوری و عقلگرایی، به دلیل ماتریالیسم غالب و شخصیت تودهای جامعه، فرد به دلیل نبود ارتباط وجودی دچار تنهایی، بیگانگی و عذاب میشود. بدیهی است که بینشها و تحقیقات یاسپرس در مورد ارتباط وجودی، مرتبط با فردی است که در عصر ارتباطات و اطلاعات کنونی زندگی میکند. ارتباط وجودی به عنوان ارتباط زندگی ارتباط و هستی یکی از مفاهیم کلیدی در فلسفه یاسپرس است. یاسپرس در آثاری چون «راهی به سوی حکمت» (1973) و کتاب سه جلدی معروف فلسفه (1970)، نظریهی فلسفهی اگزیستانسیالی را توسعه داد که بر ارزش عملی ارتباط و پیوندهای نزدیک با زندگی فردی انسان تاکید دارد. حرف کریستینا گورنیاک-کوچیکووسکا این است که «ارتباط اگزیستانسیالیستی در فلسفهی یاسپرس مفهومی کانونی است.» بشر در فلسفه یاسپرس به عنوان وجودی اصیل و انسانی در نظر گرفته میشود که در جستوجوی معنای زندگی خود است.