این مقاله، درباره رابطه بین استفاده از اینترنت و گرایش به مشارکت درسیاست در میان گروه جوانان است. بعضی، رسانه های جدید را به عنوان عوامل تسهیل مردمسالاری (دموکراسی) وعده ای دیگر آنها را به منزلهی ابزار سرکوب تصور کردهاند. چنین کندو کاوهایی، به جای تحقیق تجربی، بیشتر بر نظریه پردازی استوار بوده است. در این تحقیق که به صورت میدانی انجام شده است، معناداری رابطه بین جوانانی که از اینترنت استفاده می کنند (کاربران) و غیر کاربران، از نظر گرایش آنها به مشارکت در سیاست را بررسی کردیم و همچنین کشف کردیم که رابطهی معناداری بین میزان استفاده از اینترنت و میزان گرایش به مشارکت در سیاست، در جوانان وجود دارد.
زمانی گمان می رفت که جهان مسطح است سپس ثابت شد که گرد است اکنون به یقین کاملاً شبکهای است (ناشناخته)
چکیده
واژگان کلیدی: تکنولوژی های نوین، اینترنت، مشارکت سیاسی، جوانان
مقدمه:
هدف این تحقیق، بررسی رابطه بین استفاده از اینترنت و مشارکت جوانان در سیاست است. در این مطالعه، معنیداری رابطه بین جوانانی که از اینترنت استفاده میکنند (کاربران) و جوانانی که از اینترنت استفاده نمیکنند (غیر کاربران) از نظر گرایش آنها به مشارکت در سیاست را کشف خواهیم کرد و همچنین نشان خواهیم داد که رابطه بین میزان استفاده از اینترنت و میزان گرایش به مشارکت در سیاست، به چه صورتی است؟
در این مقاله، اثرات اینترنت به عنوان یک رسانه بر مشارکت سیاسی بررسی میشود. تأثیر رسانهها بر مخاطبان، مسئلهای بسیار پیچیده و هنوز ناشناخته است و این همان نکتهای است که 'میشل گورویچ' (Gurevich. Michael) در کتاب 'فرهنگ، جامعه و رسانهها' (Culture, Society, and Media) بر آن تأکید کرده و گفته است: 'این سوال که تأثیر رسانهها بر مخاطبان چگونه است، یکی از پر دامنهترین و مکررترین سوالات در حوزه رسانههاست که به آن پاسخهای گوناگونی داده شده است که حتی برخی از آنها در تضاد با یکدیگرند' (گوریچ، 1990، ص 273).
وقتی بحث تأثیر رسانهها بر رفتار مخاطبان را محدود و از نقش و تأثیر آنها بر رفتار سیاسی گفتگو میکنیم، در میان صاحبنظران علوم سیاسی نیز با نظراتی مشابه نظرات ارتباط شناسانی مانند میشل گورویچ مواجهه میشویم. به عنوان مثال، 'جودیث ترن' (Tern. Judish) میگوید: 'در تبیین پدیدههای دیده شده در مبارزات انتخاباتی، یک تئوری کامل و فراگیر وجود ندارد، بلکه تکهها و قطعات کوچک تئوریکی هستند که میتوان آنها را در تبیین چنین پدیدههایی مورد استفاده قرار داد' (ترن، 1991، ص 92).
برخی از اندیشمندان علوم ارتباطات به این نتیجه رسیدهاند که در تبیین رویدادهای مربوط به تاثیر رسانهها، باید به جای تکیه بر تئوری های کلان، به تکهها و قطعات تئوریک اتکا کرد. برخی دیگر از چنین دستاوردهایی به شرح زیر است:
مشخص شده است که به احتمال زیاد، عوامل مشخصی در اثرگیری از مبارزات انتخاباتی رسانهها مؤثرند، عواملی چون سن، جنس، تحصیلات، میزان وفاداری حزبی، انگیزه برای پیگیری رقابت های انتخاباتی، میزان پذیرش رسانهها به عنوان واسطه قابل اعتماد، مدتی که صرف شنیدن، دیدن و خواندن هر پیام یا برنامه انتخاباتی میشود (محسنیان راد، 1378). میدانیم که تمامی ارتباطشناسان اتفاق نظر دارند که ارتباط، نوعی فراگرد است. هر پدیدهای که خصلت فراگردی داشته باشد، از پویایی و تعامل شدید در میان عناصر خود برخوردار است. بنابراین میتوان گفت به جای آنکه از تأثیر رسانهها بر رفتار سیاسی سخن بگویم، باید از تأثیرات رسانههایی خاص، با محتوایی خاص، با مخاطبانی خاص، در محیط جغرافیایی و فرهنگی خاص و در لحظهای خاص سخن بگویم.
رسانهای که در این پژوهش در نظر گرفته شده، اینترنت است که میخواهیم تأثیر آن را بر مشارکت سیاسی جوانان شهر تهران بررسی کنیم.
در این پژوهش که به بررسی اثرات اینترنت بر مشارکت سیاسی خواهیم پرداخت، ادعای من این است که اینترنت در تقویت برخی از ارزش ها، از جمله مشارکت در سیاست درمیان کاربران نقش قابل توجهی دارد. تأیید تأثیر اینترنت در تقویت برخی از ارزش های سیاسی، نشان میدهد که چشم انداز نوینی در عرصه نظریهپردازی ارتباطات به وجود آمده است. در این راستا، ابتدا مفاهیم اینترنت، گروه های اجتماعی، مشارکت سیاسی و رابطه بین اینترنت و مشارکت سیاسی به طور مبسوط شرح داده خواهد شد و در نهایت، دادههای جمعآوری شده با استفاده از روش های آماری پیشرفته تجزیه و تحلیل خواهد شد.
اینترنت
شبکه جهانی اینترنت، یکی از مهمترین نوآوریهایی است که بعضی از نظریهپردازان برای تأکید بر اهمیت آن، تأثیرات این بزرگراه عظیم اطلاعاتی را مشابه با تأثیرات اختراع چاپ بر زندگی انسان ها ذکر کردهاند (محسنی، 1380، ص 20). اینترنت منتقل کنندهی میلیونها پیام است؛ پیامهایی که بر ارزشها، نگرشها و هویت فرهنگی کاربران آن در سطح خرد و بر نظام فرهنگی و سیاسی در سطح کلان تأثیر میگذارد. این شبکه از جنبههای گوناگون علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی قابل بررسی است. از بعد فرهنگی، این شبکه با تأکید بر مطالعهی ارزش های سیاسی به عنوان بخشی از فرهنگ سیاسی و به ویژه با شیوههای علمی، اولین گام درجهت برنامهریزی صحیح برای مدیریت تغییرات فرهنگی و سیاسی و جلوگیری از تغییرات ناموزون در نظام اجتماعی است. به نظر جانسون، فناوری یکی از عوامل تغییر اجتماعی است که از طریق ارتباط با اجزاء مختلف در درون نظام اجتماعی جوامع مختلف، به ویژه از طریق خرده نظام فرهنگی، موجب تغییراتی در نظام شخصیتی افراد در سطح فردی و نظام سیاسی در سطح کلان میشود (کوهن، 1380، ص 183). ظهور شبکهی جهانی اینترنت به عنوان یکی از برجستهترین فناوریهای ارتباطاتی و اطلاعاتی، نمایانگر پیشرفت فناورانهی انسان امروزی است که نقش آن در ایجاد و تغییرات اجتماعی و به ویژه تغییرات ارزشی، غیرقابل چشمپوشی است. در راستای همین تغییرات است که به وجود آمدن واقعیتهای نمادین در فضای سایبر اینترنتی، زمینهی لازم را برای شکلگیری جوامع جدید سایبری فراهم ساخته است (گروملا، 2001، ص 559).
فضای آزاد اینترنتی، محل حضور میلیون ها کنشگر اینترنتی است که میتوانند با تفسیرهای نمادین در اینترنت: 1) به کنش فردی و جمعی متقابل بپردازند 2) در اجتماعات مجازی حضور سایبری داشته باشند 3) گروه مجازی تشکیل بدهند 4) با افراد دیگری که از اینترنت استفاده میکنند، به بحث آزاد در مورد موضوعات گوناگون بپردازند و در نهایت، از اطلاعات و اخبار موجود در سایتهای اینترنتی به صورت گزینشی و بدون داشتن محدودیتهای رسانههای دیگر -که بر خلاف اینترنت- عمدتاً یک سویه اند، استفاده کنند (جلالی، 1379، ص 96).
اینترنت، با وجود گستردگی و پیچیدگیاش- کاملاً بر خلاف مدل یک به چند در رسانههای پخش همگانی- رسانهای بسیار شخصی و خصوصی است. اینترنت از طریق پست الکترونیکی، ارتباط بین فردی از راه گروه های بحث و مانند آن ( که ممکن است کاملاً آزاد، یا محدود به اعضا باشد) گفتگو و تبادل نظر را تسهیل میکند، و نیز دسترسی یک به چند به اطلاعات را - عمدتاً از طریق وب- ممکن میسازد. اما حتی هنگامی که اینترنت به صورت مدل یک به چند عمل میکند، دارای قابلیتی است که اساساً آن را از دیگر رسانههای گروهی متمایز میکند- این که همواره دارای پتانسیل تعاملی است، همین قابلیت تعاملی است که زمینههای تغییرات اجتماعی و اقتصادی متعاقب را برای آن فراهم میکند (دارنلی، 1384، ص 47)
تنگنای کیفیت
باز بودن اینترنت به روی عموم، جوهرهی اساسی آن است. اینترنت، همگانیترین فضایی است که تا کنون به وجود آمده، زیرا فقط انتقال دهندهی صرف اطلاعات نیست، بلکه ماهیتی مشارکتی و تعاملی دارد و همه میتوانند در فضای عمومی اینترنت مشارکت کنند.
به این ترتیب، اینترنت ویژگیهای ارتباط تعاملی و در عین حال همزمان تماس تلفنی را با ویژگی غیر تعاملی و نیز ناهمزمانی بالقوهی برنامههای ضبط شده توسط گیرنده، تلفیق میکند. هر کاربر اینترنت کمابیش، به همهی مواد موجود در آن دسترسی دارد و در عین حال، هر کاربر میتواند مواردی را فراهم کند و آن را در دسترس دیگر کاربران اینترنت قرار دهد، درست مثل کسی که تلفن دارد و میتواند یک مکالمهی تلفنی را شروع و محتوای آن را تعیین کند.
در این تحقیق، جوانان به عنوان گروهی اجتماعی در نظر گرفته شدهاند و میخواهیم بدانیم که اثرات اینترنت بر روی مشارکت سیاسی این گروه اجتماعی به چه صورت بوده است. در این پژوهش، گروه های اجتماعی به عنوان زیر مجموعه ای از نیروهای اجتماعی تعریف شده اند؛ نیروهای اجتماعی، مجموعه طبقات و گروه هایی هستند که بر روی زندگی سیاسی به معنای کلی آن تأثیر میگذارند و ممکن است به شیوهای مستقیم، قدرت سیاسی را در دست بگیرند و یا به شیوههای مختلف در آن نفوذ کنند. نیروهای اجتماعی به این معنا، اولاً مرکب از افرادی است که دارای وجوه همسانی از نظر علایق اقتصادی، ارزشی، فرهنگی، صنفی و جزء آن باشند، ثانیاً به شرکت در حیات سیاسی (اعم از قبضهی قدرت، اداره جامعه، شرکت در نهادهای سیاسی، مشارکت در تصمیمگیری و سیاست گذاری) علاقهمندند و سوم اینکه، به این منظور به خود سازمان میدهند. تأثیر نیروهای اجتماعی بر زندگی سیاسی، ممکن است سطح و درجات مختلفی داشته باشد. این تأثیر ممکن است از دور یا از نزدیک، از بیرون و یا از درون، بیواسطه و یا با واسطه و به نحوهی مسالمتآمیز یا غیر مسالمتآمیز اعمال شود. به علاوه، ممکن است این تأثیر به شکل اعمال سلطهی اجتماعی و یا اعمال نفوذ بر نهادهای مختلف حکومت صورت گیرد (بشیریه، 1385، ص 107).
هیچنین وسایل اعمال قدرت گروه های اجتماعی مختلف بر حسب عوامل مختلف، از جمله ماهیت گروه، هدف گروه، میزان آگاهی آن، نحوهی سازماندهی، انسجام و وحدت آن، منابع و امکانات آن، نزدیکی و دوری به مرکز قدرت سیاسی، رابطهی آن با احزاب سیاسی، میزان وسعت پایگاه اجتماعی آن، ماهیت نظام سیاسی، نحوهی مشارکت مجاز در حیات سیاسی و غیره تفاوت میکند ('آکشتاین' (H. Eckstein)، 1960، ص 32).
مشارکت سیاسی
مشارکت سیاسی، دخالت فرد در سطوح مختلف فعالیت در نظام سیاسی است که از عدم دخالت و وارد شدن، تا به دست آوردن یک منصب سیاسی را شامل میشود (راش، 1992، ص 110). 'مایکل راش' (Michael Rush) در دایرهالمعارف بینالمللی علوم اجتماعی، مشارکت سیاسی را 'فعالیت داوطلبانهی اعضای جامعه در انتخاب رهبران و شرکت مستقیم و غیر مستقیم در سیاست گذاری عمومی' میداند (دایرهالمعارف علوم اجتماعی، 1963، ص 19). در مواردی، مشارکت سیاسی فقط از طریق رأی دادن تحقق مییابد، لیکن در بسیاری موارد، بعضی قناعت میکنند و در تبلیغات سیاسی، یا شرکت در احزاب، ایفای نقش میکنند (ساروخانی، 1370، ص 522). نظریههای مهم در حوزه جامعهشناسی سیاسی، هریک به گونهای خاص با مفهوم مشارکت برخورد میکنند. مثلاً نظریه نخبگان، مشارکت سیاسی را به نخبگان محدود میکند و برای تودهها نوعی بی فعالیتی یا تأثیر از دستکاریهای نخبگان قائلاست. اما از دیدگاه کثرتگرایان، مشارکت سیاسی یک رفتار سیاسی مهم در تبیین توزیع قدرت و تصمیمگیری در سیاست گذاری تلقی میشود (راش، 1992، ص 110).
اساس مشارکت در چهار عامل قرار دارد: محرکهای سیاسی، جایگاه اجتماعی، ویژگیهای شخصی و فضای سیاسی. هر چه فرد بیشتر در معرض محرکهای سیاسی از قبیل بحث درباره سیاست، تعلق به سازمان سیاسی و داشتن اطلاعات، قرار گیرد، مشارکت بیشتری در مسائل سیاسی دارد. فرد هر اندازه اجتماعیتر، سلطهجوتر و برونگراتر باشد، بیشتر مشارکت میکند. جایگاه اجتماعی از قبیل سطح تحصیلات، محل اقامت، طبقه و قومیت نیز در فرایند مشارکت تأثیر چشمگیری دارند. محیط و فضای سیاسی نیز حائز اهمیت است، زیرا فرهنگ سیاسی میتواند مشارکت یا عدم مشارکت را تشویق کند (همان، ص 116).
'گرینت پری' (Parry, Geraint) در 1972 بیان داشت که بررسی سه وجه از مشارکت سیاسی ضروری است: شیوهی مشارکت، شدت مشارکت و کیفیت مشارکت.
پری شیوه مشارکت را شکل آن میداند که میتوانند رسمی یا غیر رسمی باشد. شیوه مشارکت به فرصتها، میزان علاقه (عمومی و شخصی)، منابع موجود برای فرد، نگرش کلی به مشارکت بستگی دارد. شدت میزان مشارکت، در پی سنجش تعداد افراد مشارکت کننده در یک فعالیت سیاسی و تعداد دفعات مشارکت آنهاست که این نیز به فرصتها و منابع بستگی دارد. کیفیت مشارکت، به میزان کارآمدی شرکت در فعالیت سیاسی میپردازد و میزان تأثیر مشارکت در فرایند قدرت و سیاستگذاری را میسنجد. این نوع مشارکت، از جامعهای به جامعه دیگر، بر اساس فرصتها و منابع و حتی از موردی به مورد دیگر متفاوت است (پری، 1972). رأی دادن و شرکت در انتخابات، آشکارترین شکل مشارکت است اما گاهی همین رأی دادن، حاوی پیام مهمی است که حتی میتوان آن را شکلی قدرتمند یا حتی سرگرم کننده از اعتراض آرام تلقی کرد ('مگستاد و شوتن' (Magstadt/M. Thomas and shotten)، ص 270 ، 1999).
طی سال های گذشته، عدهای از ارتباطشناسان کوشش کردهاند که به یک جمعبندی درباره تأثیر رسانهها دست یابند. دکترین پشتیبانی معتقد است که پوشش رسانهای رقابت های انتخاباتی، در کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی تأثیر داشته است؛ یعنی افرادی که در معرض پیام های رقابتی انتخاباتی قرار گرفتهاند، بیشتر به انتخابات علاقه نشان میدهند ('کلاپر' (Klapper, Joseph)، ص15 ، 1995 ).
اینترنت و مشارکت سیاسی
دولتها شدیداً به سمت به کارگیری کاربرهای دولتی اینترنت پیش میروند. در کشورهای پیشرفته، دولت سایتهای ورودی برای دسترسی مراجعان و شهروندان به اطلاعات و خدمات آنلاین را توسعه دادهاند ('موسو، ویر و همکارن' 1999، (Musso, J. A. C. wearer, et al)؛ 'گانت و بورلی' 2002 (Gant, J. p. & D. Burley) ؛ 'وست' 2002 ، (West, D. M) ).
اخیراً دولتها اقدام به توسعهی اساسی این تلاش ها در کنار دیگر فعالیتها، به وسیلهی ایجاد ورودی مرکزی قواعد دولتی برای تسهیل مشارکت در تمامی تصمیمگیری های دولت کرده اند (2003 'بروندون و کارلیتز' (Brandon, B. H. and R. D. Carlitz)، ). همچنین مؤسسات دولتی در سراسر دنیا، حضور آنلاین خود را گسترش دادهاند ('نوریس' (Norris, P)، 'لاپورت، دمچک و همکاران' 2002 (Laporte, T. M. CC. Dem chak)، ). این پذیرش فناوری، بیانگر آن است که کارگزاران برگزیده و گردانندگان سطح بالای دولت، تحت تأثیر پیشبینی های خوشبینانهی فنآوری قرار گرفتهاند که توانایی فنآوری در کارآترکردن و جوابگو بودن دولت را ستوده و مشارکت شهروندان را با جذاب تر ساختن اطلاعات سیاسی، کاهش هزینههای مشارکت و خلق موقعیتهای بیشتر برای درگیر شدن در آن تقویت میکنند ('گراسمن' 1995، (Grossman, L. K)، ؛ 'نگروپونت' Negroponte, N) ،1995)؛ 'کانسیل' 2002، (Council, N. R)).
بحث عمده بر تأثیرات اینترنت و دیگر اطلاعات و فنآوری های ارتباطی بر مشارکت سیاسی به عنوان رقابتی بین نظریههای تقویت و بسیج، به صورت گستردهای شکل گرفته است ('دن زیگر' (Danziger, J. N)؛ داتون و همکاران، 1982؛ نوریس، 1999).'فرضیهی تقویت' بیان میدارد که فنآوری های اطلاعات و ارتباطات، از توزیع کنونی قدرت سیاسی حمایت میکنند. به دلیل آنکه اشخاص و گروههای مؤثر که در حال حاضر در روند سیاسی فعال هستند، قادرند انتشار، طرح و استفاده از فنآوری های جدید را کنترل و از علائق پایدار خود حمایت کنند. در مقابل آن، 'فرضیه بسیج' استدلال میکند که علیرغم تلاش های نخبگان، فنآوری های ارتباطی جدید، هزینه ارتباطات و درک اطلاعات را کاهش داده و موقعیت های جالب تری را برای مشارکت ایجاد میکند. بنابراین، باعث تقویت گروه های جدید و افزایش مشارکت مردمسالارانه میشود و شبکههای سیاسیای را میگشاید که در غیر این صورت، به سختی قابل نفوذ بودند. تحقیق در مورد ابتکارات قبلی فنآوری های اطلاعات و ارتباطات مانند کامپیوترها، شبکههای عادی و کابلی تلویزیونی، در بیشتر مواقع از 'فرضیههای تقویت' حمایت نمودهاند (دن زیگر، دوتون و همکاران، 1982؛ 'دوتون، بلامر' (Dutton, W., J. Blumler) و همکاران، 1987؛ آبرامسون' (Abramson, J. R)، آرترتون و همکاران، 1988 (Arterton, P et al.) ؛ 'استریتر' 1997(Steeter, T)، ).
با اینهمه، حجم شواهد جمعآوری شده تا امروز، در رابطه با تأثیر تبادلات ارتباطی بر اساس اینترنت، سناریویی را ترسیم کرده که کمتر نوید بخش است. مطالعات بسیاری به این نتیجه رسیده است که سیاست در اینترنت، همان سیاست طبق معمول است. اینترنت در اصلاح عملکرد مبارزات سیاسی موفق نبوده است ('هارفام' 1999(Harpham, E. J) ؛ 'سادو و جیمز' Sadow, J. D. and k.james)، 1999؛ مارگولیس و رزنیک'2000 (Margolis, M. and D. Resnick)، ). به عنوان مثال، پیمایش وسیع دیئس 1999 دربارهی استفاده از اینترنت در مبارزات سیاسی و تماس با مسئولان دولتی، نشان میدهد که فناوری اصولاً به ساختارهای موجود قدرت بهره میرساند. در حالیکه مقابله با فرضیه تقویت، چهارچوبی مفید برای تحلیل های اولیه در مورد اینترنت بود، بر ارتباط پیچیده بین فناوری و مشارکت نقابی گذاشته و بنابراین پیشرفت های تجربی و نظری را به تأخیر میاندازد. از همه مهم تر آنکه دو فرضیه، ژست دوگانگی کاذبی را دارد. تأثیرات تقویت و تأثیرات بسیج دوسویههای مانعالجمع نیستند. دسترسی به اینترنت میتواند برخی از افراد را بسیج کند که در اعمال مشارکتی جدید در مناطق سیاسی خاصی، مانند برگزاری اعتراضات شرکت کنند. در همان زمان، در دیگر حوزهها، نخبگان سیاسی ممکن است به صورت استراتژیک، از اینترنت استفاده کنند تا موقعیت سیاسی خود را حفظ و یا تقویت نمایند. هنگامی که شخص درنظر داشته باشد که هم اینترنت و هم مشارکت سیاسی، مفاهیمی چند بعدی هستند، روشن میشود که فنآوری میتواند به ترکیبی از تأثیرات بالقوه در زمینهی مشارکت رهنمون شود.
اینترنت صحنهای بدون مارک برای ارتباطات است که کاربردهای متنوعی دارد و به صورت بالقوه با رسانههای معمول مانند تلویزیون، فناوری هایی مانند تلفن، ارتباطات گروهی مانند کنفرانس تصویری و فناوری های جمعآوری اطلاعات مانند سنجش افکار به وسیله تلفن رقابت میکند ('وییر' 2002(Weare)،). در همان زمان، مشارکت مردم سالارانه، شامل انواع گوناگونی از سازمان های واسطه (مثلاً احزاب سیاسی، گروه های علاقهمند) اعمال مشارکتی (مانند رأی دادن، کار مبارزاتی، تماس با مسئولان) و اهدافی برای تأثیرگذاری (مانند نمایندگان سیاسی و مسئولان سازمانی در سطح محلی و ملی) میشود (نوریس 2002)
'وربا، شلوزمان و بریدی' (Brady, H. E., S. Verba) در 1995 سه دلیل کلیدی را برای اینکه چرا اشخاص مشارکت نمیکنند، پیشنهاد میکنند:
فقدان انگیزه، فقدان ظرفیت انجام آن و یا فقدان موقعیت.
با توجه به یافتههای مستمر درمورد نقش محوری که موقعیت اقتصادی- اجتماعی در توضیح مشارکت دارد، چنین به نظر میرسد که جنبه های اطلاعاتی و ارتباطی اینترنت، کمترین احتمال اثرگذاری بر انگیزههای شخصی را داشته باشد (وربا شلوزمان و همکاران، 1995). 'یمبر' (2001) بر خلاف مدل بخردانه در مورد کسب اطلاعات، بحث میکند که در آن، در دسترس بودن بیشتر اطلاعات باعث تحقیق بیشتر و استفاده از آن اطلاعات برای اهداف سیاسی میشود. در مقابل، وی بیان میدارد که قابل دسترس بودن اطلاعات میتواند اثرات کیفی بیشتری روی ادراک روانی، و اطلاعات سیاسی و تأثیرات طولانیتری بر انگیزهها داشته باشد. اینترنت میتواند در قابلیت شخص برای مشارکت از چند راه اثر بگذارد. هزینههای ارتباطات مانعی محدودیتزا است و مطالعات نشان داده است که پست الکترونیکی باعث افزایش مشارکت سیاسی شده است (داویس، 1999؛ گلدایست، 2001). 'بریدی و وربا' (Brady, H. E., S. Verba) در سال 1995 بیان کردند که اینترنت، امکاناتی را فراهم میسازد که در آن افراد بتوانند مهارت های مورد نیاز شهروندی را برای مشارکت کسب کنند.
برخی بحث میکنند که مباحثات آنلاین اغلب به وسیله تعدادی از افراد، تحتالشعاع قرار میگیرد و از ژرفنگاری واقعی حمایت نمیکند (ویلهلم، 1998) در مقابل آن 'دالبرگ' (Dahlberg, L) در سال 2001 دریافته است که گفتمان آنلاین در برنامهی مقدماتی مردمسالاری اینترنتی، باعث تسهیل تبادل آزاد و صادقانه شده و موقعیتهای مساوی برای تمامی شرکتکنندگان را فراهم میسازد. اینترنت همچنین ممکن است به وسیلهی تسهیل اعمال گروهی، قابلیت مشارکت را بالا ببرد (اولسون، 1971). اینترنت با ایجاد فرصت های جدید و مشارکت سیاسی، در واقع مشارکت های جدید در تصمیمگیری را جذب و در نتیجه، محیط اطلاعاتی را که در آن تصمیمات سازمان اتخاذ میشود، تغییر میدهد (همان). دیگر محققان بیان کردهاند که اینترنت ممکن است بیشترین تأثیر خود را خارج از روند عادی سیاسی، به وسیلهی تسهیل فعالیت های اعتراضآمیز داشته باشد (بیمر، 1998؛ نوریس، 2002).این مطالعه بیان میدارد که فناوری همچنین میتواند نقشی مشابه در مردمسالارانه کردن فرآیندهای عادی تصمیمگیری دولت داشته باشد. نظریههای تأثیرات ارتباطات انبوه (کاتز و لازار سفلد، 1965) بر نقش محوری چنین پلهای ارتباطی تأکید میکنند.
اهداف تحقیق
هدف کلی:
بررسی رابطهی میزان استفاده از اینترنت با میزان گرایش جوانان 28-15 سال تهران به مشارکت در سیاست .
بررسی معنیداری رابطه بین جوانانی که از اینترنت استفاده میکنند (کاربران) و جوانانی که از اینترنت استفاده نمیکنند (غیر کاربران) از نظر گرایش آنها به مشارکت در سیاست.
اهداف فرعی:
بررسی معنی داری رابطهی مکان استفاده از اینترنت با گرایش جوانان به مشارکت در سیاست.
بررسی رابطهی متغیر های جمعیت شناختی و شخصی با میزان گرایش جوانان به مشارکت در سیاست.
سوالات تحقیق:
آیا بین میزان استفاده از اینترنت، بامیزان گرایش به مشارکت در سیاست، رابطهی معناداری وجود دارد؟
آیا بین کاربران اینترنتی با غیر کاربران، از لحاظ گرایش به مشارکت در سیاست، تفاوت معناداری وجود دارد؟
آیا بین میزان ساعات استفاده از اینترنت با میزان گرایش به مشارکت در سیاست، رابطهی معناداری وجود دارد؟
آیا تفاوت معناداری بین مردان و زنان، از لحاظ میزان گرایش به مشارکت در سیاست، وجود دارد؟
آیا بین جوانان از لحاظ میزان گرایش به مشارکت درسیاست، با توجه به متغیر سن، تفاوت معناداری وجود دارد؟
آیا بین جوانان از لحاظ میزان گرایش به مشارکت درسیاست، با توجه به رشته تحصیلی آنان، تفاوت معناداری وجود دارد؟
آیا بین جوانان از لحاظ میزان گرایش به مشارکت درسیاست، با توجه به سطح تحصیلات پدر و مادر آنان، تفاوت معناداری وجود دارد؟
آیا بین جوانان از لحاظ میزان گرایش به مشارکت درسیاست، با توجه به نوع شغل پدر آنان، تفاوت معناداری وجود دارد؟
آیا بین جوانان از لحاظ میزان گرایش به مشارکت درسیاست، با توجه به نوع مکان استفاده از اینترنت آنان، تفاوت معناداری وجود دارد؟
2. روش تحقیق
در این تحقیق، از روش های تحقیقی 'اسنادی' و 'پیمایشی' استفاده شده است. از روش های اسنادی برای صورت بندی مبانی نظری و بررسی انتقادی دیدگاه های صاحبنظران ایرانی وخارجی در بارهی تکنولوژی های نوین و به ویژه اینترنت بر مشارکت مردم سالارانه، استفاده شده است. در بخش تجربی تحقیق نیز جهت آزمون فرضیه های تحقیق، از روش های پیمایش استفاده شده و مهم ترین ابزار گردآوری داده ها ،'پرسشنامه' بوده است.
2-1جامعهی پژوهش:
جامعه پژوهش، کلیه جوانان در محدوده سنی 28-15 سال شهر تهران هستند.
2-2 حجم نمونه و روش نمونه گیری:
تعیین حجم و اندازه نمونه بر اساس فرمول ذیل 430 نفر انتخاب شده است:
که در آن :
n = حجم نمونه
N = حجم جامعه
t = سطح اطمینان ( عدد ثابت 58/2 برای سطح اطمینان 99 درصد )
S2= واریانس متغیرهای مورد مطالعه
d= میزان دقت یا اعتماد که معمولاً به جهت محاسبه بیشترین حجم نمونه 5/0 انتخاب می شود
در این تحقیق، جهت انتخاب نمونهی معرف جامعه، از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای طبقه ای استفاده شد. لذا 5 خوشهی اصلی دارای 86 عضو در نواحی شمال، غرب، شرق، مرکز و جنوب انتخاب شدند.
2-3-ابزار گرد آوری داده ها:
برای گرد آوری دادهها، از پرسشنامهی محقق ساخته 19 سوالی استفاده شد که 6 سوال اول مربوط به اطلاعات عمومی بود، 8 سوال آن میزان استفاده از اینترنت را مورد بررسی قرار می داد و 5 سوال آن نیز میزان گرایش به مشارکت در سیاست را بررسی می کرد.
پایایی ابزار:
جهت تعیین پایایی ابزار، از روش آلفای کرومباخ استفاده شد لذا 25 نمونه از پرسشنامه در اختیار دانشجویان قرار گرفت و پس از جمع آوری و تحلیل داده ها، ضریب پایایی حاصل محاسبه شد که برابر با 89/0 و نشان دهندهی پایایی بالای ابزار بود.
روایی ابزار:
برای تعیین روایی ابزار، چند فرم از پرسشنامه ها در اختیار استادان و متخصصان جامعه شناسی دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی تهران قرار گرفت که پس از جمع آوری نظرات آنها، اصلاحات لازم در باب تعداد و شیوهی بیان سوالات پرسشنامه ها برای استخراج فرم نهایی آن صورت گرفت.
روش تجزیه وتحلیل داده ها:
در تحقیق انجام شده برای تجزیه و تحلیل دادهها، با استفاده از نرم افزار آماری اس.پی.اس.اس، در بعد توصیفی از شاخص های فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندار ،دامنهی تغییرات وجداول فراوانی و نمودار و در بعد استنباطی از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تی مستقل استقاده شد.
جدول شماره1. بررسی توصیفی اعضای نمونه بر اساس متغیر جنسیت
درصد فراوانی
فراوانی
جنسیت
66
285
مرد
34
145
زن
100
430
مجموع
یافته های توصیفی:
یافته های مبتنی بر سوالات تحقیق:
سوال اول:
آیا بین میزان استفاده از اینترنت بامیزان گرایش به مشارکت در سیاست، رابطه معنادار وجود دارد؟
جدول شماره 2. آزمون همبستگی میزان استفاده از اینترنت با میزان گرایش به مشارکت در سیاست
میزان استفاده از اینترنت
ضریب همبستگی پیرسون
64/0
سطح معناداری
000
با توجه به نتیجه آزمون هبستگی، ضریب همبستگی بدست آمده 64. در سطح 01/0 معنادار است. بنابراین می توان گفت بین میزان مشارکت سیاسی و استفاده از اینترنت، رابطهی مستقیم، مثبت و معنادار وجود دارد. لذا به همان نسبت که میزان استفاده از اینترنت بالا باشد، به همان نسبت میزان مشارکت سیاسی افراد نیز بالاتر است.
سوال دوم:
آیا بین کاربران اینترنتی با غیر کاربران، از لحاظ گرایش به مشارکت در سیاست تفاوت معناداری وجود دارد؟
جدول شماره 3. بررسی توصیفی دو گروه از لحاظ میزان مشارکت سیاسی
خطای استاندارد میانگین
انحراف استاندارد
میانگین
گروه
83087/0
1003/1
6944/21
312
استفاده می کنند
15679/0
66082/2
7639/12
118
استفاده نمی کنند
جدول شماره4. آزمون تی مستقل برای مقایسه دو گروه (کسانی که از اینترنت استفاده می کنند و کسانی که استفاده نمی کنند) با توجه به میزان مشارکت سیاسی
آزمون تی مستقل دو گروه
F
Sig.
T
درجات آزادی
تفاوت میانگینها
803/13
000.
792/12
428
9306/8
84553/0
با توجه به نتایج آزمون، تی حاصل که برابر با 792/12 است، در سطح 01/0 با توجه به درجات آزادی مدنظر، معنادار است. بنابراین می توان گفت که تفاوت معناداری بین میانگین دو گروه وجود دارد. لذا افرادی که از اینترنت استفاده می کنند، نسبت به افرادی که استفاده نمی کنند، دارای مشارکت سیاسی بالاتری هستند.
سوال سوم:
آیا بین میزان ساعات استفاده از اینترنت، با میزان گرایش به مشارکت در سیاست، رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟
جدول شماره 5. بررسی توصیفی گروه کاربران از لحاظ میزان ساعات استفاده از اینترنت
میانگین استفاده از اینترنت به ساعت در هفته
32
5/4
12/2
جدول شماره 6. آزمون همبستگی میزان ساعات استفاده از اینترنت با میزان گرایش به مشارکت در سیاست
میزان ساعات استفاده از اینترنت
71/0
با توجه به نتیجهی آزمون هبستگی، ضریب همبستگی بدست آمده 71/0 در سطح 01/0 معنادار است. بنابراین می توان گفت بین میزان گرایش به مشارکت در سیاست، با میزان ساعات استفاده از اینترنت، رابطهی مستقیم، مثبت و معنادار وجود دارد. لذا به همان نسبت که میزان استفاده از اینترنت بالا باشد، به همان نسبت میزان گرایش به مشارکت در سیاست افراد نیز بالاتر است.
سوال چهارم:
آیا تفاوت معناداری بین مردان و زنان، از لحاظ مشارکت سیاسی وجود دارد؟
جدول شماره 7. بررسی توصیفی دو گروه از لحاظ میزان مشارکت سیاسی
مردان
6597/21
7613/3
49026/1
زنان
1042/16
0374/1
79323/0
جدول شماره 8. آزمون تی مستقل جهت مقایسه دو گروه (زنان و مردان) با توجه به میزان مشارکت سیاسی
آزمون تی مستقل دو گروه زنان و مردان
تفاوت میانگین ها
603/20
716/9
5556/4
68821/
با توجه به نتایج آزمون تی حاصل که برابر با 716/9 است، در سطح 01/0 با توجه به درجات آزادی مدنظر، معنادار است. بنابراین می توان گفت که تفاوت معناداری بین میانگین دو گروه مردان و زنان وجود دارد بنابر این می توان گفت که مردان از مشارکت سیاسی بالاتری بر خوردارند.
سوال پنجم:
آیا بین جوانان، از لحاظ میزان گرایش به مشارکت در سیاست، با توجه به متغیر سن، تفاوت معنادار وجود دارد؟
جدول شماره 9 .آزمون تحلیل واریانس یکطرفه جهت تعیین تفاوت بین میانگین های گروه های چندگانه سن با توجه به میزان مشارکت سیاسی
مجموع مجذورات
میانگین مجذورات
Sig
بین گروهی
261/678
3
087/226
233/26
درون گروهی
827/379
426
619/8
کل
640/1505
429
نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه مقدار F را برابر با233/26 اعلام نمود، که این مقدار در سطح 01/0 معنادار است. بدین معنا که تفاوت معناداری بین میانگین های گروه های چهارگانهی سن درباب میزان مشارکت سیاسی وجود دارد. جهت تعیین این تفاوت در بین گروه ها، از آزمون تعقیبی 'شفه' (Scheffe) استفاده شد. با توجه به نتایج آزمون شفه، تفاوت معناداری بین میانگین های گروه های چهار گانهی سن در باب میزان مشارکت سیاسی وجود دارد؛ بدین معنا که: بین میانگین گروه 18-15 سال و 28- 25 سال تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود دارد، بین میانگین گروه 22-20 سال و 28- 25 سال تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود دارد. بین میانگین گروه 24-22 سال و 28- 25 سال تفاوت معناداری وجود ندارد. در واقع چنین می توان بیان کرد که هر چه سن افراد بالاتر می رود، میزان مشارکت سیاسی آنان نیز افزایش می یابد.
سوال ششم:
آیا بین جوانان از لحاظ میزان گرایش به مشارکت در سیاست، با توجه به رشتهی تحصیلی آنان، تفاوت معنادار وجود دارد؟
جدول شماره 10. آزمون تحلیل واریانس یک راه جهت بررسی رابطه حیطه تحصیلی با میزان مشارکت سیاسی
571/21
329/15004
6
987/45012
178/3282
423
848/403707
835/448720
با توجه به نتایج آزمون، مقدار F حاصل در سطح .01 معنادار می باشد. بنابراین می توان گفت که تفاوت معناداری بین میزان مشارکت سیاسی دانشجویان با توجه به حیطه تحصیلی آنان وجود دارد. با توجه به اینکه F معنادار بود، جهت تعیین این میزان تفاوت در رشته های مختلف، از آزمون تعقیبی شفه استفاده شد. لذا با توجه به نتایج آزمون، می توان گفت که تفاوت معناداری بین رشته های مختلف تحصیلی، در باب میزان مشارکت سیاسی وجود دارد و این تفاوت بین رشته ها در سطح .05 معنادار بود. لذا ترتیب رشته ها با توجه به میزان مشارکت سیاسی، عبارتند از: انسانی، فنی، هنر، پزشکی، علوم پایه، دندانپزشکی، کشاورزی، پرستاری.
سوال هفتم:
آیا بین جوانان، از لحاظ میزان گرایش به مشارکت درسیاست، با توجه به سطح تحصیلات پدر و مادر آنان، تفاوت معنادار وجود دارد؟
جدول شماره 11. آزمون تحلیل واریانس یکطرفه جهت تعیین تفاوت بین میانگین های گروه های چندگانه مدرک تحصیلی پدران با توجه به میزان مشارکت سیاسی فرزندان
583/1117
4
369/279
399/68
057/388
425
058/4
نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، مقدار F را برابر 399/68 اعلام نمود که این مقدار در سطح 01/0 معنادار است. بدین معنا که تفاوت معناداری بین میانگین های گروه های پنج گانه مدرک تحصیلی پدران در باب میزان مشارکت سیاسی فرزندان آنان وجود دارد. بدین معنا که: بین میانگین گروه های دارای مدرک تحصیلی سیکل و پایین تر با گروه دیپلم، تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود دارد، بین میانگین گروه های دارای مدرک تحصیلی سیکل و پایین تر با گروه فوق دیپلم تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود دارد.، بین میانگین گروه های دارای مدرک تحصیلی سیکل و پایین تر با گروه لیسانس تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود دارد. (بیشترین تفاوت)، بین میانگین گروه های دارای مدرک تحصیلی سیکل و پایین تر با گروه فوق لیسانس و بالاتر تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود دارد. لذا می توان گفت: به هر میزان مدرک تحصیلی پدر بالاتر باشد، میزان مشارکت سیاسی فرزندان آنان نیز بالاتر خواهد بود.
جدول شماره 12. آزمون تحلیل واریانس یکطرفه جهت تعیین تفاوت بین میانگین های گرو ه های چندگانه مدرک تحصیلی مادران با توجه به میزان مشارکت سیاسی فرزندان
396/43
336/244
335/997
5561
245
305/528
249
نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه مقدار F را برابر 936/43 اعلام نمود که این مقدار در سطح 01/0 معنادار است. بدین معنا که تفاوت معناداری بین میانگین های گروه های پنج گانه مدرک تحصیلی مادران در مورد میزان مشارکت سیاسی فرزندان آنان وجود دارد. جهت تعیین این تفاوت در بین گروه ها از 'آزمون تعقیبی' (Scheffe) استفاده شد. همانطور که از نتایج آزمون شفه پیداست، تفاوت معناداری بین میانگین های گروه های پنج گانه مدرک تحصیلی از لحاظ میزان مشارکت سیاسی وجود دارد، بدین معنا که:
- بین میانگین گروه های دارای مدرک تحصیلی سیکل و پایین تر با گروه دیپلم تفاوت معناداری در سطح 05/0وجود دارد، بین میانگین گروه های دارای مدرک تحصیلی سیکل و پایین تر با گروه فوق دیپلم تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود دارد.، بین میانگین گروه های دارای مدرک تحصیلی سیکل و پایین تر با گروه لیسانس تفاوت معناداری در سطح 01/0وجود دارد. (بیشترین تفاوت)، بین میانگین گروه های دارای مدرک تحصیلی سیکل و پایین تر با گروه فوق لیسانس و بالاتر تفاوت معناداری در سطح 01/0وجود دارد.
سوال هشتم :
آیا بین جوانان، از لحاظ میزان گرایش به مشارکت در سیاست با توجه به نوع شغل پدر آنان، تفاوت معنادار وجود دارد؟
جدول شماره 13. آزمون تحلیل واریانس یک راه جهت بررسی رابطه شغل پدر و میزان مشارکت سیاسی فرزندان
7
422
با توجه به نتایج حاصل از تحلیل واریانس یک راهه، مقدار ارزش بدست آمده (26.233) در سطح 01/0 معنادار است. بنابراین می توان گفت بین دانشجویان از لحاظ میزان مشارکت سیاسی با توجه به شغل پدر، تفاوت وجود دارد. جهت تعیین این تفاوت از نتایج آزمون شفه استفاده می کنیم که بیانگر آنست که فرزندان کارمندان موسسات آموزشی، پزشکان، مهندسان، نظامیان نسبت به فرزندان کشاورزان، مهندسان و افراد دارای شغل آزاد، دارای میزان مشارکت سیاسی بالاتری هستند و این تفاوت ها در سطح 05/0 معنادار است.
سوال نهم:
آیا بین جوانان، از لحاظ میزان گرایش به مشارکت درسیاست، با توجه به نوع مکان استفاده از اینترنت آنان، تفاوت معنادار وجود دارد؟
جدول شماره 14. آزمون تحلیل واریانس یک راه جهت بررسی رابطه مکان استفاده از اینترنت با میزان مشارکت سیاسی
07/0
472/1
467/154
800/926
941/104
308
435/59711
311
234/60638
با توجه به نتیجه حاصل از آزمون تحلیل واریانس، مقدار ارزش حاصله (1.472) در سطح 05/0 معنادار نیست. بنابراین می توان گفت بین دانشجویان، از لحاظ میزان مشارکت سیاسی، با توجه به مکان استفاده از اینترنت، تفاوت وجود ندارد .
نتیجه گیری
تکنولوژی اینترنت با تمام جنبه های مختلفی که دارد، به عنوان برترین و شاخص ترین نماد ارتباطات مدرن در قرن 21 مطرح است که فضای حاکم بر آن، لزوم بازنگری در بسیاری از عرصه های اجتماعی، فرهنگی، و مخصوصاً سیاسی را لازم می دارد.
در این پژوهش، به برسی رابطه بین اینترنت و مشارکت سیاسی پرداختیم و معناداری رابطه بین جوانانی که از اینترنت استفاده می کنند (کاربران) و جوانانی که از اینترنت استفاده نمی کنند (غیر کاربران)، از نظر گرایش آنها به مشارکت درسیاست را بررسی کردیم. با توجه به نتیجه آزمون همبستگی، معناداری رابطه بالا کشف شد. بنابراین می توان گفت بین میزان استفاده از اینترنت و میزان مشارکت در سیاست، رابطه مستقیم، مثبت، و معنادار وجود دارد؛ لذا به همان نسبت که میزان استفاده از اینترنت بالا باشد، به همان نسبت میزان مشارکت سیاسی افراد نیز بالا می رود. برای بررسی موافقت با گویه های مشارکت در سیاست در میان دو گروه جوانان کاربر اینترنت و غیر کاربران، با استفاده از نتایج آزمون تی مستقل، معناداری رابطه فوق مشاهده شد؛ لذا افرادی که از اینترنت استفاده می کنند، نسبت به افرادی که استفاده نمی کنند، دارای مشارکت سیاسی بالاتری هستند.
همچنین تفاوت معناداری بین متغیر های جنس، سن، رشته تحصیلی، میزان تحصیلات والدین و شغل والدین، با گرایش به مشارکت در سیاست مشاهده شد؛ و تنها تفاوت معناداری بین متغیر نوع مکان استفاده از اینترنت و گرایش به مشارکت در سیاست مشاهده نشد.
با توجه به نتایج فوق می توان گفت که اینترنت بستری مناسب برای گسترش مشارکت سیاسی است، رسانه های جدیدی مثل اینترنت، مهارت ها و عوامل تازه ای را در مبارزات سیاسی وارد کرده اند. استفاده از رسانه های نوین ارتباطی ممکن است آثار مربوط به توزیع مجدد را هم داشته باشد و نفوذ نسبی گروه های مختلف اجتماعی-اقتصادی را در جامعه تغییر دهد. دسترسی متفاوت به رسانه های الکترونیکی توسط گروه های مختلف اجتماعی-اقتصادی می تواند منجر به نابرابری در دسترسی به دیگر منابع سیاسی شود.
منابع فارسی: - بشیریه، حسین (1374). جامعه شناسی سیاسی. نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی. تهران: نشرنی.
- دارنلی، جیمز (1384). جهان شبکهای: درآمدی بر نظریه و عمل در باب جامعه اطلاعاتی، ترجمه نسرین امین دهقانی و دیگران. تهران: چاپار.
- جلالی، علیاکبر (1379). 'نقش اینترنت در جهان آینده'. پژوهش و سنجش، سال هفتم، شماره 21 و 22. صص 110-96.
- ساروخانی، باقر (1370). دایرهالمعارف علوم اجتماعی. تهران: موسسه کیهان.
- محسنی، منوچهر (1380). جامعهشناسی جامعه اطلاعاتی. تهران: دیدار.
- محسنیان راد (1378). مجموعه مقالات همایش مشارکت سیاسی، احزاب، و انتخابات. تهران: نشر سفیر.
منابع لاتین:
- Abram son,J.R.,F.C.Artenton,et al(1998).the Electronic Common wealth: the impact of new media Technologies on democratic polotics.new York.
- Bimber, B. (1998). 'The Internet and political transformation: populism, community, and A celebrated pluralism. 'Polity 31 (1): 133-160.
- Bimber, B. (2001). 'Information and political Engagement in America: the search for Effects of Information technology at the Individual level'. Political science Quarterly 54 (1): 53-67.
- Brady, H. E., S. verba, et al. (1995). 'Beyond SES: A Resource Model of political participation'. American political science Review 89 (2): 271-294.
- Brandon, B. H. and R. D. Carlitz (2003). 'online Rulemaking and other tools for strengthening our civil infrastructure'. Administrative law Review forthcoming.
- Council, N. R. (2002). Information technology, research, innovation, and government Washington, D. C., National Academy press.
- Dahlberg, L. (2001). 'The internet and democratic discourse'. Information, communication, and society 4: 615-633.
- Danziger, J. N., W. H. Dutton, et al. (1982). Computers and politics: High technology in American Local Governments. New York, Columbia university Press.
- Davis, R (1999). The web of politics: the internets impact on the American political system New York, oxford University press.
- Dutton, W., J. Blum ler, et al, Eds. (1987). Wired cities: shaping the future of communications. Boston, G. K. Hall.
- H. Eckstein. Pressure Group politics. (London, 1960), P 32.
- Encyclopedia of social science, New York Crowell collier and Macmillan, Inc. 1963.
- Gant, J. p. and D. Burley - Gant (2002). Web portal functionality and state government E service twenty fourth Annualappam research conference.
- Goldschm idt, k. (2001). Email overload in congress: Managing a communications crisis. Washington, D.C., congress online project: 1-15.
- Grossman, L. K. (1995). The Electronic republic: reshaping democracy in the information age. New York, Viking.
- Gromala, D. kennedy. B. M. (eds) cyber culture streader. London: rout ledge. 2001.
- Gureoich. Michael, Bert, James. Curran, 'Culture, society and the media', London, rout ledge, 1990. P. 273.
- Harpham, E. J. (1999). Going on line: the 1998 congressional campaign. American political science association, Atlanta, GA.
- Katz, E. and p. Lazarsfeld (1965). Personal influence. New York, free press.
- Klapper, Joseph, 'the effects of mass emancipation' New York, he free, 1955. P. 15.
- Laporte, T. M. CC. Dem chak, et al (2002). 'democracy and bureaucracy in the age of the web: Empirical findings and theoretical speculations'. Administration & society 34 (4) : 411 - 446.
- Margolis, M. and D. Resnick (2000) politics as usual: the cyberspace 'Revolution'. Thousand o ask, sage.
- Musso, J. A. C. wearer, et al. (1999). 'Designing web technologies for local Governance reform: Good management or Good democracy? 'Political communications 17 (1) : 1-19.
- Magstdt/M. Thomas and shotten. M. peter (1999) and standing politics (5the ed)/ New York: world pulolishers.
- Negroponte, N. (1995) Being Digital New York, Knopf.
- Norris, P. (1999). Who surfs? Democracy com? Governance in a networked world. E kamarck and J. N. ye New York, Hollis publishing.
- Norris, P. (2002). Democratic phoenix: political activism world wide. New York, Cambridge university press.
- Olson, M. (1971). The logic of collective action: public goods and the theory of groups. Cambridge, M. A, Harvard university press.
- Parry, Geraint (1972) class, in quality and political order, London paladin.
- Rush, Michael (1992), politics and society an introduction to political sociological, London: prentice Itall.
- Shadows, J. D. and k. james (1999) virtual billboards? Candidate web sites and campaigning in 1998. American political science association, Atlanta, GA.
- Steeter, T. (1997). Blue skies and strange bedfellow s: the discourse of cable TV. The Revolution wasn't televised: sixties television and social confect. L. spigel and M. Curtin. New York, Rout ledge: 221-242.
- Tern. Judish, Robert, Fride nerge, 'Political campaign communication' U.S.A. prayer, 1991. P. 92.
- Weare, C. (2002). 'The internet and democracy: the causl links between technology and politics'. International Journal of public Administration 25 (5): 659-692.
- West, D. M. (2002) state and federal E - Government in the united states, 2002. providence, thumb an center for public policy, Brown university.
- Wilhelm, w. (1998) . 'virtual sounding Boards: How deliberative is on - line polical discussion?' information, communication, and society 1 (3): 313-338.